پرش به محتوا

نص بر امام: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'اصطلاح شناسی' به 'معنای اصطلاحی'
جز (جایگزینی متن - 'اصطلاح شناسی' به 'معنای اصطلاحی')
خط ۳۷: خط ۳۷:
===واژه شناسی لغوی===
===واژه شناسی لغوی===
بر اساس منابع لغت، همچنین در اصطلاح [[کلام]]، وقتی [[نص]] درباره [[قرآن]] یا [[سنت]] به کار رود، به معنای لفظی خواهد بود که ظاهر آن بر حکمی دلالت دارد<ref>ر.ک: محمد بن مکرم بن منظور، لسان‌العرب، ج۷، ص۹۸.</ref> یا لفظی بر معنایی دلالت می‌کند که احتمال غیر در آن ممکن نبوده<ref>ر.ک: محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج۹، ص۳۶۹-۳۷۰.</ref>، و نتوان آن را [[تأویل]] کرد: “آنچه در دلالت بر معنایی که [[متکلم]] [[اراده]] کرده است، واضح و روشن بوده، تنها دارای یک معنی باشد؛ و گفته‌اند [[نص]] آن است که احتمال [[تأویل]] در آن داده نشود”<ref>میر سید شریف جرجانی، التعریفات، ص۱۰۶؛ همچنین ر.ک: ابوحامد غزالی، المستصفی من علم الاصول، ص۱۹۶.</ref>. [[نص]] در این کاربرد، واژه‌ای است که در برابر “ظاهر” به کار می‌رود؛ چنان‌که می‌گوییم [[نص]] در مطلب است یا در آن [[ظهور]] دارد<ref>برای نمونه به عبارات زیر توجه کنید: {{عربی|المجاز لا يدخل في النصوص انما يدخل في الظواهر}}، محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، القواعد و الفوائد، تحقیق عبدالهادی حکیم، ج۱، ص۴۳۳؛ {{عربی|فان النصوص فيها قليلة... و انما هي الظواهر}}، محمد بن احمد قرطبی، تفسیر القرطبی، تصحیح احمد عبدالعلیم البردونی، ج۶، ص۲۸۹. </ref>؛ اما گاهی به مطلق [[ادله]] لفظی، [[نصوص]] می‌گوییم، اعم از آنکه دلالتشان صریح باشد یا ظاهر؛ چنان‌که تعابیری مانند “ظواهر النصوص” به کار می‌رود<ref>ر.ک: ابن ادریس حلی، السرائر، ج۲، ص۵۵۳؛ زین‌الدین بن علی عاملی جبعی شهید ثانی، رسائل، ص۲۳۸؛ یوسف بحرانی، الحدائق الناضره، ج۳، ص۹۷.</ref>.
بر اساس منابع لغت، همچنین در اصطلاح [[کلام]]، وقتی [[نص]] درباره [[قرآن]] یا [[سنت]] به کار رود، به معنای لفظی خواهد بود که ظاهر آن بر حکمی دلالت دارد<ref>ر.ک: محمد بن مکرم بن منظور، لسان‌العرب، ج۷، ص۹۸.</ref> یا لفظی بر معنایی دلالت می‌کند که احتمال غیر در آن ممکن نبوده<ref>ر.ک: محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج۹، ص۳۶۹-۳۷۰.</ref>، و نتوان آن را [[تأویل]] کرد: “آنچه در دلالت بر معنایی که [[متکلم]] [[اراده]] کرده است، واضح و روشن بوده، تنها دارای یک معنی باشد؛ و گفته‌اند [[نص]] آن است که احتمال [[تأویل]] در آن داده نشود”<ref>میر سید شریف جرجانی، التعریفات، ص۱۰۶؛ همچنین ر.ک: ابوحامد غزالی، المستصفی من علم الاصول، ص۱۹۶.</ref>. [[نص]] در این کاربرد، واژه‌ای است که در برابر “ظاهر” به کار می‌رود؛ چنان‌که می‌گوییم [[نص]] در مطلب است یا در آن [[ظهور]] دارد<ref>برای نمونه به عبارات زیر توجه کنید: {{عربی|المجاز لا يدخل في النصوص انما يدخل في الظواهر}}، محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، القواعد و الفوائد، تحقیق عبدالهادی حکیم، ج۱، ص۴۳۳؛ {{عربی|فان النصوص فيها قليلة... و انما هي الظواهر}}، محمد بن احمد قرطبی، تفسیر القرطبی، تصحیح احمد عبدالعلیم البردونی، ج۶، ص۲۸۹. </ref>؛ اما گاهی به مطلق [[ادله]] لفظی، [[نصوص]] می‌گوییم، اعم از آنکه دلالتشان صریح باشد یا ظاهر؛ چنان‌که تعابیری مانند “ظواهر النصوص” به کار می‌رود<ref>ر.ک: ابن ادریس حلی، السرائر، ج۲، ص۵۵۳؛ زین‌الدین بن علی عاملی جبعی شهید ثانی، رسائل، ص۲۳۸؛ یوسف بحرانی، الحدائق الناضره، ج۳، ص۹۷.</ref>.
===اصطلاح شناسی ===
===معنای اصطلاحی ===
[[نص]] در کاربرد اصطلاحی‌اش در بحث [[امامت]]، به معنای یکی از رام‌های [[شناخت امام]] و [[جانشین پیامبر]] است. با مراجعه به منابع [[کلامی]] می‌توان گفت که اصطلاح “نص” درباره توصیه [[نبی اکرم]]{{صل}} یا [[امام]] سابق نسبت به [[جانشین]] خود به کار می‌رود. این سفارش دو گونه است: گاه یک [[فرد]] خاص به عنوان [[امام]] [[تعیین]] می‌شود؛ گاه یک [[فرد]] از میان جمعی چند نفره<ref>در برخی از منابع کلامی، به این قسم نیز «نص» اطلاق شده است (ر.ک: علی بن حسین الشریف المرتضی، الذخیره فی علم الکلام، ص۴۷۰؛ محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی تحقیق حسین بحرالعلوم، ج۲، ص۱۰۵؛ سیدعلی بن موسی ابن طاووس، الطرائف، ج۲، ص۴۸۴؛ ابوبکر بن الطیب باقلانی، الانصاف فیما یجب اعتقاده، ص۱۳۱). </ref>. به این شکل که [[خلیفه]]، گروهی را معین کند تا فردی را از میان خود برای [[خلافت]] برگزینند؛ مانند شورایی که [[خلیفه دوم]] برای امر [[خلافت]] پس از خود [[تعیین]] نمود. نصی که [[خلیفه]] با آن، [[فرد]] معینی را به عنوان [[جانشین]] خود برگزیند نیز به دو گونه “نص جلیّ” و “نص خفیّ” تقسیم می‌شود.
[[نص]] در کاربرد اصطلاحی‌اش در بحث [[امامت]]، به معنای یکی از رام‌های [[شناخت امام]] و [[جانشین پیامبر]] است. با مراجعه به منابع [[کلامی]] می‌توان گفت که اصطلاح “نص” درباره توصیه [[نبی اکرم]]{{صل}} یا [[امام]] سابق نسبت به [[جانشین]] خود به کار می‌رود. این سفارش دو گونه است: گاه یک [[فرد]] خاص به عنوان [[امام]] [[تعیین]] می‌شود؛ گاه یک [[فرد]] از میان جمعی چند نفره<ref>در برخی از منابع کلامی، به این قسم نیز «نص» اطلاق شده است (ر.ک: علی بن حسین الشریف المرتضی، الذخیره فی علم الکلام، ص۴۷۰؛ محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی تحقیق حسین بحرالعلوم، ج۲، ص۱۰۵؛ سیدعلی بن موسی ابن طاووس، الطرائف، ج۲، ص۴۸۴؛ ابوبکر بن الطیب باقلانی، الانصاف فیما یجب اعتقاده، ص۱۳۱). </ref>. به این شکل که [[خلیفه]]، گروهی را معین کند تا فردی را از میان خود برای [[خلافت]] برگزینند؛ مانند شورایی که [[خلیفه دوم]] برای امر [[خلافت]] پس از خود [[تعیین]] نمود. نصی که [[خلیفه]] با آن، [[فرد]] معینی را به عنوان [[جانشین]] خود برگزیند نیز به دو گونه “نص جلیّ” و “نص خفیّ” تقسیم می‌شود.
برخی [[متکلمان]] در بحث [[امامت]] به این مسئله پرداخته و از [[نص]] جلیّ و خفیّ سخن گفته‌اند. [[نص]] جلیّ آن است که دلالتش بر [[امامت]] شخص مورد نظر روشن است و به قرینه و [[استدلال]] نیازی ندارد؛ اما [[نص]] خفیّ آن است که دلالت بر [[امامت]] آن شخص به کمک قراین و [[استدلال]] ممکن می‌شود<ref>ر.ک: علی بن حسین الشریف المرتضی، الشافی فی الامامة، ج۲، ص۶۷؛ ر.ک: محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۲، ص۴۵-۴۶؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ص۳۳۵ و ۳۳۷؛ عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص۴۸۶.</ref>.
برخی [[متکلمان]] در بحث [[امامت]] به این مسئله پرداخته و از [[نص]] جلیّ و خفیّ سخن گفته‌اند. [[نص]] جلیّ آن است که دلالتش بر [[امامت]] شخص مورد نظر روشن است و به قرینه و [[استدلال]] نیازی ندارد؛ اما [[نص]] خفیّ آن است که دلالت بر [[امامت]] آن شخص به کمک قراین و [[استدلال]] ممکن می‌شود<ref>ر.ک: علی بن حسین الشریف المرتضی، الشافی فی الامامة، ج۲، ص۶۷؛ ر.ک: محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۲، ص۴۵-۴۶؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ص۳۳۵ و ۳۳۷؛ عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص۴۸۶.</ref>.
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش