پرش به محتوا

اشعث بن قیس کندی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت'
جز (جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت')
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
[[حضرت امیر]]{{ع}} هم مشغول رتق و فتق امور و تشکیل و تنظیم سپاهی [[مجدد]] در [[انتظار]] [[تصمیم]] حکمین بود تا اینکه اشعث [[خدمت]] [[امام]]{{ع}} آمد و با طرح سؤالی از [[امام]]{{ع}}، مشکل جدیدی به وجود آورد و سبب [[فتنه]] [[مجدد]] و [[تفرقه]] [[خوارج]] شد و آن سؤال این بود که [[مردم]] می‌گویند: شما از [[پیمان]] خود برگشته و [[حکمیت]] را [[کفر]] و [[گمراهی]] انگاشته‌اید و [[انتظار]] بر انقضای مدت را خلاف می‌دانید. آیا این سخن صحیح است یا خیر؟ [[امیرمؤمنان]]{{ع}} با شنیدن این سخن اندیشید که توریه کند و نیروهای خوارجی که بازگشته‌اند را [[حفظ]] کند یا آنکه [[حقیقت]] را بازگو کند تا در [[آینده]] نقطه سیاهی در چهره تابناک [[حکومت علوی]] نقش نبندد، لذا [[تصمیم]] گرفت [[حق]] را بیان کند و توریه را کنار بگذارد اگر چه عواقب [[بدی]] به دنبال داشته باشد، لذا به وی فرمود: "هرکس تصور کرده من از [[پیمان]] تحکیم برگشته‌ام [[دروغ]] پنداشته و هرکس آنرا [[کفر]] و [[گمراهی]] می‌داند، خود [[گمراه]] است"<ref>{{متن حدیث|من زعم انی رجعت عن الحکومه فقط کذب، و من راها ضلالا فقد ضل}}</ref>. پس از بیان این [[حقیقت]]، [[خوارج]] که [[توبه]] کرده بودند و به [[کوفه]] بازگشته و همراه با [[امام]]{{ع}} برای [[جنگ]] با [[معاویه]] آماده شده بودند مجدداً به تردید افتادند و با [[شعار]] {{عربی|لا حکم الا الله}}، [[مسجد]] را ترک کردند و به اردوگاه [[حروراء]]<ref>حروراء همان محلی است که جنگ نهروان واقع شد.</ref> بازگشتند<ref>ر.ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۷۸.</ref>.
[[حضرت امیر]]{{ع}} هم مشغول رتق و فتق امور و تشکیل و تنظیم سپاهی [[مجدد]] در [[انتظار]] [[تصمیم]] حکمین بود تا اینکه اشعث [[خدمت]] [[امام]]{{ع}} آمد و با طرح سؤالی از [[امام]]{{ع}}، مشکل جدیدی به وجود آورد و سبب [[فتنه]] [[مجدد]] و [[تفرقه]] [[خوارج]] شد و آن سؤال این بود که [[مردم]] می‌گویند: شما از [[پیمان]] خود برگشته و [[حکمیت]] را [[کفر]] و [[گمراهی]] انگاشته‌اید و [[انتظار]] بر انقضای مدت را خلاف می‌دانید. آیا این سخن صحیح است یا خیر؟ [[امیرمؤمنان]]{{ع}} با شنیدن این سخن اندیشید که توریه کند و نیروهای خوارجی که بازگشته‌اند را [[حفظ]] کند یا آنکه [[حقیقت]] را بازگو کند تا در [[آینده]] نقطه سیاهی در چهره تابناک [[حکومت علوی]] نقش نبندد، لذا [[تصمیم]] گرفت [[حق]] را بیان کند و توریه را کنار بگذارد اگر چه عواقب [[بدی]] به دنبال داشته باشد، لذا به وی فرمود: "هرکس تصور کرده من از [[پیمان]] تحکیم برگشته‌ام [[دروغ]] پنداشته و هرکس آنرا [[کفر]] و [[گمراهی]] می‌داند، خود [[گمراه]] است"<ref>{{متن حدیث|من زعم انی رجعت عن الحکومه فقط کذب، و من راها ضلالا فقد ضل}}</ref>. پس از بیان این [[حقیقت]]، [[خوارج]] که [[توبه]] کرده بودند و به [[کوفه]] بازگشته و همراه با [[امام]]{{ع}} برای [[جنگ]] با [[معاویه]] آماده شده بودند مجدداً به تردید افتادند و با [[شعار]] {{عربی|لا حکم الا الله}}، [[مسجد]] را ترک کردند و به اردوگاه [[حروراء]]<ref>حروراء همان محلی است که جنگ نهروان واقع شد.</ref> بازگشتند<ref>ر.ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۷۸.</ref>.


به [[راستی]] اگر اشعث این مرد چند چهره چنین مسئله‌ای را مطرح نمی‌کرد و درصدد [[کشف]] آن بر نمی‌آمد و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} ناچار به توضیح [[عقیده]] خود نمی‌شد و [[خوارج]] به تردید نمی‌افتادند و به همان [[ظن]] و [[گمان]] خود [[قناعت]] کرده و در [[خدمت]] [[امام]]{{ع}} پس از پایان جریان [[حکمیت]] به [[جنگ]] با [[معاویه]] می‌رفتند، نه تنها ماجرای [[خوارج]] به وقوع نمی‌پیوست و در نتیجه [[موقعیت]] [[تصمیم‌گیری]] [[ابن ملجم]] نگون [[بخت]] برای [[قتل]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} پیش نمی‌آمد. بلکه ضربه شدیدی به [[سپاه معاویه]] وارد می‌شد و این همه [[ظلم]] و [[تعدی]] و [[انحراف]] از [[خلافت اسلامی]] پیش نمی‌آمد.
به [[راستی]] اگر اشعث این مرد چند چهره چنین مسئله‌ای را مطرح نمی‌کرد و درصدد [[کشف]] آن بر نمی‌آمد و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} ناچار به توضیح [[عقیده]] خود نمی‌شد و [[خوارج]] به تردید نمی‌افتادند و به همان [[ظن]] و [[گمان]] خود [[قناعت]] کرده و در [[خدمت]] [[امام]]{{ع}} پس از پایان جریان [[حکمیت]] به [[جنگ]] با [[معاویه]] می‌رفتند، نه تنها ماجرای [[خوارج]] به وقوع نمی‌پیوست و در نتیجه موقعیت [[تصمیم‌گیری]] [[ابن ملجم]] نگون [[بخت]] برای [[قتل]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} پیش نمی‌آمد. بلکه ضربه شدیدی به [[سپاه معاویه]] وارد می‌شد و این همه [[ظلم]] و [[تعدی]] و [[انحراف]] از [[خلافت اسلامی]] پیش نمی‌آمد.


بدین ترتیب، [[امام]] مجبور شد ابتدا این [[فتنه]] را از بین ببرد و سپس با [[معاویه]] مقابله کند اما افرادی مانند اشعث دست از [[مخالفت]] و [[آزار]] و [[اذیت]] [[امام]] برنداشتند<ref>[[محمد تقی افشار|افشار، محمد تقی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۴۳؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص193-195.</ref>.  
بدین ترتیب، [[امام]] مجبور شد ابتدا این [[فتنه]] را از بین ببرد و سپس با [[معاویه]] مقابله کند اما افرادی مانند اشعث دست از [[مخالفت]] و [[آزار]] و [[اذیت]] [[امام]] برنداشتند<ref>[[محمد تقی افشار|افشار، محمد تقی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۴۳؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص193-195.</ref>.  
خط ۱۳۹: خط ۱۳۹:


==اشعث از نگاه خود و دیگران==
==اشعث از نگاه خود و دیگران==
درباره [[اشعث بن قیس]]، [[شخصیت]] جنجالی [[صدر اسلام]]، با توجه به [[موقعیت]] اجتماعی‌اش، گاه خود او و گاه دیگران [[قضاوت]] و نقدهایی بیان داشته‌اند که به بعضی از این موارد اشاره می‌شود:
درباره [[اشعث بن قیس]]، [[شخصیت]] جنجالی [[صدر اسلام]]، با توجه به موقعیت اجتماعی‌اش، گاه خود او و گاه دیگران [[قضاوت]] و نقدهایی بیان داشته‌اند که به بعضی از این موارد اشاره می‌شود:
#او خود به [[ارتداد]] خویش از [[دین اسلام]] [[اقرار]] نموده است. [[اسماعیل بن خالد]] گوید: در [[تشییع]] جنازه‌ای با [[اشعث بن قیس]] و [[جریر]] حضور داشتم. اشعث، [[جریر]] را مقدم داشته، گفت: "او [[مرتد]] نگشته، ولی من [[مرتد]] شده بودم"<ref>بغیة الطلب فی تاریخ حلب، عمر بن احمد بن ابی جواده، ج۴، ص۱۸۹۴.</ref>.
#او خود به [[ارتداد]] خویش از [[دین اسلام]] [[اقرار]] نموده است. [[اسماعیل بن خالد]] گوید: در [[تشییع]] جنازه‌ای با [[اشعث بن قیس]] و [[جریر]] حضور داشتم. اشعث، [[جریر]] را مقدم داشته، گفت: "او [[مرتد]] نگشته، ولی من [[مرتد]] شده بودم"<ref>بغیة الطلب فی تاریخ حلب، عمر بن احمد بن ابی جواده، ج۴، ص۱۸۹۴.</ref>.
#مرثیه سرایی در [[مرگ]] [[مرتدان]]: بعد از آنکه [[ابوبکر]] او را بعد از ارتدادش بخشید و [[خواهر]] خویش را به [[عقد]] وی در آورد، اشعث باز هم از [[مرگ]] [[یاران]] [[مرتد]] خویش سخت افسرده خاطر بود و در [[مرگ]] آنها مرثیه سرائی می‌کرد؛ یارانی چون [[بشیر بن اروح]] و کسانی که در نجیر به [[فرمان]] [[ابوبکر]] و به دست [[زیاد بن لبید بیاضی]] و [[عکرمة بن ابی جهل]] کشته شده بودند. [[شعبی]] می‌گوید: [[ابوبکر]] [[اسیران]] نجیر را در برابر هر نفر چهارصد [[درهم]]، به اهل‌شان بازگردانید. [[اشعث بن قیس]] از تجار [[مدینه]] [[قرض]] گرفته و فدیه ایشان را ادا کرد و سپس [[قرض]] تجار را پرداخت و او بود که بر [[بشیر بن اروح]] که همراه کندیان به محضر [[رسول خدا]]{{صل}} رسید و سپس [[مرتد]] شده بود و هم بر کسانی که در هنگام [[تصرف]] [[دژ]] نجیر به [[قتل]] رسیدند<ref>[[محمد تقی افشار|افشار، محمد تقی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۵۰.</ref>.
#مرثیه سرایی در [[مرگ]] [[مرتدان]]: بعد از آنکه [[ابوبکر]] او را بعد از ارتدادش بخشید و [[خواهر]] خویش را به [[عقد]] وی در آورد، اشعث باز هم از [[مرگ]] [[یاران]] [[مرتد]] خویش سخت افسرده خاطر بود و در [[مرگ]] آنها مرثیه سرائی می‌کرد؛ یارانی چون [[بشیر بن اروح]] و کسانی که در نجیر به [[فرمان]] [[ابوبکر]] و به دست [[زیاد بن لبید بیاضی]] و [[عکرمة بن ابی جهل]] کشته شده بودند. [[شعبی]] می‌گوید: [[ابوبکر]] [[اسیران]] نجیر را در برابر هر نفر چهارصد [[درهم]]، به اهل‌شان بازگردانید. [[اشعث بن قیس]] از تجار [[مدینه]] [[قرض]] گرفته و فدیه ایشان را ادا کرد و سپس [[قرض]] تجار را پرداخت و او بود که بر [[بشیر بن اروح]] که همراه کندیان به محضر [[رسول خدا]]{{صل}} رسید و سپس [[مرتد]] شده بود و هم بر کسانی که در هنگام [[تصرف]] [[دژ]] نجیر به [[قتل]] رسیدند<ref>[[محمد تقی افشار|افشار، محمد تقی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۵۰.</ref>.
۲۱۸٬۶۲۱

ویرایش