شیطان در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت'
جز (جایگزینی متن - 'سلب' به 'سلب')
جز (جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت')
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
*کلمه {{متن قرآن|زَلَّ‌}}، از زلل به معنای لغزید، سقوط‍ کرد، و از [[حق]] برکنار شد؛ است: {{عربی|زَلَّتْ قَدَمُهُ}} یعنی "قدمش لغزید" و {{عربی|زَلَّ في مَقالته}} در گفتار خود دچار [[لغزش]] شد و {{عربی|أَزَلَّهُ الشيطانُ}} یعنی [[شیطان]] او را از [[حق]] یا [[اطاعت]] [[اوامر الهی]] لغزاند و دور کرد.
*کلمه {{متن قرآن|زَلَّ‌}}، از زلل به معنای لغزید، سقوط‍ کرد، و از [[حق]] برکنار شد؛ است: {{عربی|زَلَّتْ قَدَمُهُ}} یعنی "قدمش لغزید" و {{عربی|زَلَّ في مَقالته}} در گفتار خود دچار [[لغزش]] شد و {{عربی|أَزَلَّهُ الشيطانُ}} یعنی [[شیطان]] او را از [[حق]] یا [[اطاعت]] [[اوامر الهی]] لغزاند و دور کرد.
*محققی درباره مفهوم اصلی آن، می‌نویسد:"زلّ عبارت از [[لغزش]] ظریف در [[رأی]] یا گفتار یا عمل یا قدم است... و کاربرد آن در موردی است که [[لغزش]] و [[انحراف]] بعد از حالت [[ثبات]] باشد، و فرقی در [[لغزش]] عملی یا گفتاری یا [[فکری]] نیست"<ref>التحقیق، ج۴، ص۳۴۰ و ۳۴۱، کلمه زلّ‌.</ref>.
*محققی درباره مفهوم اصلی آن، می‌نویسد:"زلّ عبارت از [[لغزش]] ظریف در [[رأی]] یا گفتار یا عمل یا قدم است... و کاربرد آن در موردی است که [[لغزش]] و [[انحراف]] بعد از حالت [[ثبات]] باشد، و فرقی در [[لغزش]] عملی یا گفتاری یا [[فکری]] نیست"<ref>التحقیق، ج۴، ص۳۴۰ و ۳۴۱، کلمه زلّ‌.</ref>.
*بنابراین، یکی از ویژگی‌های ولایتمداری [[شیطان]]، ایجاد [[لغزش]] ظریف و تدریجی بعد از داشتن حالت ثَبات است و [[هدف]] او از آن [[لغزش]]، شکستن حالت [[پایداری]] است. بنابر مستفاد از [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ}} <ref>«بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه  (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.</ref>، اخلال [[شیطان]] دارای مراحل مختلف ابتدایی و بدون سابقه [[گناه]] یا بعد از ارتکاب بعضی [[گناهان]] عملی یا گفتاری یا [[عقیدتی]] است که [[شیطان]] از آن [[سوء]] استفاده کرده و افراد را از [[موقعیت]] عالی [[معنوی]] و [[ایمانی]] می‌لغزاند و آنان را از حالت [[استقامت]] [[معنوی]] و [[روحی]] خارج می‌سازد. و از جهات مختلفی می‌لغزاند، برای افراد [[معنوی]] از جهت [[معنوی]] و برای افراد [[مادّی]] از جهت [[مادّی]].<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۳۴۶.</ref>
*بنابراین، یکی از ویژگی‌های ولایتمداری [[شیطان]]، ایجاد [[لغزش]] ظریف و تدریجی بعد از داشتن حالت ثَبات است و [[هدف]] او از آن [[لغزش]]، شکستن حالت [[پایداری]] است. بنابر مستفاد از [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ}} <ref>«بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه  (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۵.</ref>، اخلال [[شیطان]] دارای مراحل مختلف ابتدایی و بدون سابقه [[گناه]] یا بعد از ارتکاب بعضی [[گناهان]] عملی یا گفتاری یا [[عقیدتی]] است که [[شیطان]] از آن [[سوء]] استفاده کرده و افراد را از موقعیت عالی [[معنوی]] و [[ایمانی]] می‌لغزاند و آنان را از حالت [[استقامت]] [[معنوی]] و [[روحی]] خارج می‌سازد. و از جهات مختلفی می‌لغزاند، برای افراد [[معنوی]] از جهت [[معنوی]] و برای افراد [[مادّی]] از جهت [[مادّی]].<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۳۴۶.</ref>
===گام به گام و تدریجی===
===گام به گام و تدریجی===
*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ}}<ref>«ای مؤمنان! گام‌های شیطان را پی نگیرید و هر کس گام‌های شیطان را پی بگیرد (بداند که) بی‌گمان او به کار زشت و ناپسند فرمان می‌دهد» سوره نور، آیه ۲۱.</ref>.
*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ}}<ref>«ای مؤمنان! گام‌های شیطان را پی نگیرید و هر کس گام‌های شیطان را پی بگیرد (بداند که) بی‌گمان او به کار زشت و ناپسند فرمان می‌دهد» سوره نور، آیه ۲۱.</ref>.
خط ۳۴۹: خط ۳۴۹:
===[[دنیاگرایی]] و [[تبعیت از هوای نفس]] [[نامشروع]]===
===[[دنیاگرایی]] و [[تبعیت از هوای نفس]] [[نامشروع]]===
*{{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ * وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ}}<ref>«و خبر آن کسی را برای آنان بخوان که (دانش) آیات خویش را بدو ارزانی داشتیم اما او از آنها کناره گرفت و شیطان در پی او افتاد  و از گمراهان شد * و اگر می‌خواستیم (جایگاه) او را با آن آیات فرا می‌بردیم اما او به دنیا‌گرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد» سوره اعراف، آیه ۱۷۵-۱۷۶.</ref>.
*{{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ * وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ}}<ref>«و خبر آن کسی را برای آنان بخوان که (دانش) آیات خویش را بدو ارزانی داشتیم اما او از آنها کناره گرفت و شیطان در پی او افتاد  و از گمراهان شد * و اگر می‌خواستیم (جایگاه) او را با آن آیات فرا می‌بردیم اما او به دنیا‌گرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد» سوره اعراف، آیه ۱۷۵-۱۷۶.</ref>.
*در [[آیه شریفه]] عواملی که موجب [[سلطه]] [[شیطان]] می‌شود، ذکر شده که عبارت از [[دنیاگرایی]] و [[تبعیت]] از هوای [[نَفْس]] [[نامشروع]] است، لذا در همه حالات باید مراقب بود که به سوی [[انحراف]] سوق داده نشوند و آن نقطه [[ضعف]] [[انسانی]] است که [[شیطان]] از آن طریق افراد کثیری را [[اغوا]] و [[اضلال]] کرده و می‌کند، از جمله زاهدان و [[عارفان]] که در [[آیات شریفه]] به چند مورد از آنها اشاره کرده، امثال [[سامری]] که بر اثر [[ایمانی]] که داشت، {{متن قرآن|أَثَرِ الرَّسُول}}<ref>{{متن قرآن|قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي}} «(سامری) گفت: من چیزی دیدم که دیگران آن را ندیدند؛ مشتی از جای پای آن فرستاده  برداشتم و آن را (در کار تندیس در آتش) افکندم و بدین‌گونه، نفس من (کارم را) در نظرم آراست» سوره طه، آیه ۹۶.</ref> را که دیگران نمی‌دیدند، دید و از آن برداشت و بعداً به [[دلیل]] [[غفلت]] و برای کسب [[موقعیت]] [[اجتماعی]] یا اغراض دیگر، بدان وسیله، [[اقدام]] به ساختن [[بت]] گوساله کرد.
*در [[آیه شریفه]] عواملی که موجب [[سلطه]] [[شیطان]] می‌شود، ذکر شده که عبارت از [[دنیاگرایی]] و [[تبعیت]] از هوای [[نَفْس]] [[نامشروع]] است، لذا در همه حالات باید مراقب بود که به سوی [[انحراف]] سوق داده نشوند و آن نقطه [[ضعف]] [[انسانی]] است که [[شیطان]] از آن طریق افراد کثیری را [[اغوا]] و [[اضلال]] کرده و می‌کند، از جمله زاهدان و [[عارفان]] که در [[آیات شریفه]] به چند مورد از آنها اشاره کرده، امثال [[سامری]] که بر اثر [[ایمانی]] که داشت، {{متن قرآن|أَثَرِ الرَّسُول}}<ref>{{متن قرآن|قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي}} «(سامری) گفت: من چیزی دیدم که دیگران آن را ندیدند؛ مشتی از جای پای آن فرستاده  برداشتم و آن را (در کار تندیس در آتش) افکندم و بدین‌گونه، نفس من (کارم را) در نظرم آراست» سوره طه، آیه ۹۶.</ref> را که دیگران نمی‌دیدند، دید و از آن برداشت و بعداً به [[دلیل]] [[غفلت]] و برای کسب موقعیت [[اجتماعی]] یا اغراض دیگر، بدان وسیله، [[اقدام]] به ساختن [[بت]] گوساله کرد.
*مورد دیگر، شخصی [[زاهد]] به نام [[بلعم باعورا]] است که در زمان [[حضرت موسی]]{{ع}} بوده، و بر اثر [[عبادت]] و زهدش، [[خدای متعال]] به او [[کرامات]] و از جمله [[اسم اعظم]] [[عنایت]] فرمود<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۲۴۸.</ref>. وقتی [[شهر]] او مورد توجه [[بنی‌اسرائیل]] با [[سرپرستی]] [[حضرت موسی]]{{ع}} قرار گرفت، [[حاکم]] و [[مردم]] [[شهر]] به او رومی‌آورند و می‌خواهند که بر ضدّ [[حضرت موسی]]{{ع}} به عبادتگاهش برود و [[نفرین]] کند. او نیز به [[دلیل]] عدم [[تحمل]] [[حضرت موسی]]{{ع}} یا کسب [[موقعیت]] بیش‌تر [[اجتماعی]] و اغراض دیگر [[دنیوی]] بر خلاف منهج [[الهی]] و برای خاطرخواهی هوای نَفْسش سوار بر الاغ به سوی عبادتگاهش می‌رود. در بین [[راه]]، الاغش می‌ایستد و هر کاری می‌کند که حیوان پیش برود، نمی‌رود. با تازیانه او را می‌زند، اما حیوان حرکت نمی‌کند تا اینکه به [[اذن الهی]]، به زبان آمده و به وی می‌گوید: وای بر تو! چرا مرا می‌زنی‌؟ آیا می‌خواهی با تو بیایم تا [[پیامبر خدا]] و [[مردم]] با [[ایمان]]، را [[نفرین]] کنی‌؟! اما آن شخص به [[دلیل]] [[خودخواهی]] از سخن الاغ به خود نیامد و آن حیوان را نیز با ضربه‌های پی‌درپی کشت و همان‌جا [[اسم اعظم]] از زبانش برداشته شد.
*مورد دیگر، شخصی [[زاهد]] به نام [[بلعم باعورا]] است که در زمان [[حضرت موسی]]{{ع}} بوده، و بر اثر [[عبادت]] و زهدش، [[خدای متعال]] به او [[کرامات]] و از جمله [[اسم اعظم]] [[عنایت]] فرمود<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۲۴۸.</ref>. وقتی [[شهر]] او مورد توجه [[بنی‌اسرائیل]] با [[سرپرستی]] [[حضرت موسی]]{{ع}} قرار گرفت، [[حاکم]] و [[مردم]] [[شهر]] به او رومی‌آورند و می‌خواهند که بر ضدّ [[حضرت موسی]]{{ع}} به عبادتگاهش برود و [[نفرین]] کند. او نیز به [[دلیل]] عدم [[تحمل]] [[حضرت موسی]]{{ع}} یا کسب موقعیت بیش‌تر [[اجتماعی]] و اغراض دیگر [[دنیوی]] بر خلاف منهج [[الهی]] و برای خاطرخواهی هوای نَفْسش سوار بر الاغ به سوی عبادتگاهش می‌رود. در بین [[راه]]، الاغش می‌ایستد و هر کاری می‌کند که حیوان پیش برود، نمی‌رود. با تازیانه او را می‌زند، اما حیوان حرکت نمی‌کند تا اینکه به [[اذن الهی]]، به زبان آمده و به وی می‌گوید: وای بر تو! چرا مرا می‌زنی‌؟ آیا می‌خواهی با تو بیایم تا [[پیامبر خدا]] و [[مردم]] با [[ایمان]]، را [[نفرین]] کنی‌؟! اما آن شخص به [[دلیل]] [[خودخواهی]] از سخن الاغ به خود نیامد و آن حیوان را نیز با ضربه‌های پی‌درپی کشت و همان‌جا [[اسم اعظم]] از زبانش برداشته شد.
*مفسری درباره {{متن قرآن|آيَاتِنَا}} می‌نویسد: "پاره‌ای از [[آیات]] انفُسی و [[کرامات]] [[خاصه]] [[باطنی]] است، به حدی که [[راه معرفت خدا]] برای [[انسان]] روشن گردد و با داشتن [[آیات]] و [[کرامات]]، دیگر تردیدی درباره [[حق]] برایش باقی نمانَد"<ref>المیزان، ج۸، ص۳۴۷.</ref>.
*مفسری درباره {{متن قرآن|آيَاتِنَا}} می‌نویسد: "پاره‌ای از [[آیات]] انفُسی و [[کرامات]] [[خاصه]] [[باطنی]] است، به حدی که [[راه معرفت خدا]] برای [[انسان]] روشن گردد و با داشتن [[آیات]] و [[کرامات]]، دیگر تردیدی درباره [[حق]] برایش باقی نمانَد"<ref>المیزان، ج۸، ص۳۴۷.</ref>.
*بنابر مستفاد از برخی [[آیات]] [[قرآن مجید]]، آنچه موجب [[سلطه]] و عامل اساسی برای [[ولایت‌پذیری]] ناخواسته [[ولایت شیطان]] می‌شود، [[حُبّ]] [[دنیا]] مخصوصاً مصداق بارز آن، هوای [[نَفْس]] [[نامشروع]] است که همچون آتشی زیر خاکستر در درون همه افراد مگر اندکی با شدّت و [[ضعف]]، وجود دارد که در لحظه [[غفلت]]، موجب شعله‌ور شدن آن می‌شود، لذا در [[دعاها]] آمده: {{متن حدیث|اللهمَّ لَا تَكِلْنِي إِلَی نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً}}<ref>خدایا! مرا هرگز لحظه‌ای به خودم وامگذار؛ الکافی، ج۲، ص۵۸۱ و ج۳، ص۳۴۵؛ من‌لایحضره‌الفقیه، ج۴، ص۱۸۷؛ تهذیب‌الأحکام، ج۳، ص۹۹ و ۱۴۰؛ وسائل‌الشیعة، ج۶، ص۴۷۰، باب ۲۴ و ج۱۹، ص۲۶۰، باب ۳؛ مستدرک‌الوسائل، ج۲، ص۱۳۰، باب ۲۹ و ج۵، ص۶۲، باب ۱۸؛ بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۸۴، باب ۲۶ و ج۱۶، ص۲۱۷، باب ۹؛ الدعوات، ۲۳۱؛ العددالقویة، ص۱۵۶؛ فلاح‌السائل، ۲۴۲، الفصل الرابع و العشرون؛ کتاب‌المزار، ص۱۱۴، باب ۵۲؛ المصباح‌للکفعمی، ص۳۰، الفصل السابع؛ مصباح‌المتهجد، ص۲۱۳؛ مفتاح‌الفلاح، ص۲۲۴؛ المقنعة، ص۱۹۸، باب ۱۹؛ المناقب، ج۱، ص۵۷؛ مهج‌الدعوات، ص ۵ و ۲۴.</ref>.
*بنابر مستفاد از برخی [[آیات]] [[قرآن مجید]]، آنچه موجب [[سلطه]] و عامل اساسی برای [[ولایت‌پذیری]] ناخواسته [[ولایت شیطان]] می‌شود، [[حُبّ]] [[دنیا]] مخصوصاً مصداق بارز آن، هوای [[نَفْس]] [[نامشروع]] است که همچون آتشی زیر خاکستر در درون همه افراد مگر اندکی با شدّت و [[ضعف]]، وجود دارد که در لحظه [[غفلت]]، موجب شعله‌ور شدن آن می‌شود، لذا در [[دعاها]] آمده: {{متن حدیث|اللهمَّ لَا تَكِلْنِي إِلَی نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً}}<ref>خدایا! مرا هرگز لحظه‌ای به خودم وامگذار؛ الکافی، ج۲، ص۵۸۱ و ج۳، ص۳۴۵؛ من‌لایحضره‌الفقیه، ج۴، ص۱۸۷؛ تهذیب‌الأحکام، ج۳، ص۹۹ و ۱۴۰؛ وسائل‌الشیعة، ج۶، ص۴۷۰، باب ۲۴ و ج۱۹، ص۲۶۰، باب ۳؛ مستدرک‌الوسائل، ج۲، ص۱۳۰، باب ۲۹ و ج۵، ص۶۲، باب ۱۸؛ بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۸۴، باب ۲۶ و ج۱۶، ص۲۱۷، باب ۹؛ الدعوات، ۲۳۱؛ العددالقویة، ص۱۵۶؛ فلاح‌السائل، ۲۴۲، الفصل الرابع و العشرون؛ کتاب‌المزار، ص۱۱۴، باب ۵۲؛ المصباح‌للکفعمی، ص۳۰، الفصل السابع؛ مصباح‌المتهجد، ص۲۱۳؛ مفتاح‌الفلاح، ص۲۲۴؛ المقنعة، ص۱۹۸، باب ۱۹؛ المناقب، ج۱، ص۵۷؛ مهج‌الدعوات، ص ۵ و ۲۴.</ref>.
خط ۳۶۲: خط ۳۶۲:
===[[حُبّ]] [[شهوات]]===
===[[حُبّ]] [[شهوات]]===
*{{متن قرآن|زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ}}<ref>«دوستداری خواستنی‌ها از زنان و فرزندان و دارایی‌های فراوان انباشته از زر و سیم و اسب‌های نشاندار و چارپایان و کشتزاران، برای مردم آراستگی یافته است؛ اینها سرمایه زندگی نزدیک‌تر (در این جهان) است و خداوند است که نکوفرجامی، (تنها) نزد او است» سوره آل عمران، آیه ۱۴.</ref>.
*{{متن قرآن|زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ}}<ref>«دوستداری خواستنی‌ها از زنان و فرزندان و دارایی‌های فراوان انباشته از زر و سیم و اسب‌های نشاندار و چارپایان و کشتزاران، برای مردم آراستگی یافته است؛ اینها سرمایه زندگی نزدیک‌تر (در این جهان) است و خداوند است که نکوفرجامی، (تنها) نزد او است» سوره آل عمران، آیه ۱۴.</ref>.
*[[امور مادّی]] [[زینت]] شده، از عواملی هستند که [[زمینه‌ساز]] [[سلطه]] [[شیطان]] بر افراد ظاهربین و فریفته آن زینت‌ها شده، به جای اینکه [[هدف]] و مقصد افراد، کسب [[کمالات]] ماندگار [[معنوی]] باشد، در پی کسب [[کمالات]] زودگذر مادی که در این برهه بر همه آشکار است، از قبیل کسب [[موقعیت]] [[اجتماعی]]، شغل مناسب با درآمد بالا، ماشین مدل بالا و شیک، [[منزل]]، [[همسر]]، [[مال]] و املاک و [[فرزندان]] است که [[آیه شریفه]] به نحوی به همه آنها اشاره کرده، ولی در آن زمان به جای [[پول]] کاغذی، طلا و نقره رایج بوده و به جای ماشین نیز، اسب و شتر.
*[[امور مادّی]] [[زینت]] شده، از عواملی هستند که [[زمینه‌ساز]] [[سلطه]] [[شیطان]] بر افراد ظاهربین و فریفته آن زینت‌ها شده، به جای اینکه [[هدف]] و مقصد افراد، کسب [[کمالات]] ماندگار [[معنوی]] باشد، در پی کسب [[کمالات]] زودگذر مادی که در این برهه بر همه آشکار است، از قبیل کسب موقعیت [[اجتماعی]]، شغل مناسب با درآمد بالا، ماشین مدل بالا و شیک، [[منزل]]، [[همسر]]، [[مال]] و املاک و [[فرزندان]] است که [[آیه شریفه]] به نحوی به همه آنها اشاره کرده، ولی در آن زمان به جای [[پول]] کاغذی، طلا و نقره رایج بوده و به جای ماشین نیز، اسب و شتر.
*بنابراین، [[شیطان]] نیز از همان طریق وارد شده و افراد را به سوی [[بیراهه]] و توجه کامل به کسب [[امور مادّی]] زودگذر و دلخوش شدن به آنها کرده تا بدان وسیله آنان را از کسب [[کمالات معنوی]] [[غافل]] و در نهایت بدون زاد و توشه [[سفر آخرت]]، راهی عالَمِ [[آخرت]] شوند: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی، در زمین (بدی‌ها را) در دید آنها خواهم آراست و همگان را از راه به در خواهم برد» سوره حجر، آیه ۳۹.</ref>؛
*بنابراین، [[شیطان]] نیز از همان طریق وارد شده و افراد را به سوی [[بیراهه]] و توجه کامل به کسب [[امور مادّی]] زودگذر و دلخوش شدن به آنها کرده تا بدان وسیله آنان را از کسب [[کمالات معنوی]] [[غافل]] و در نهایت بدون زاد و توشه [[سفر آخرت]]، راهی عالَمِ [[آخرت]] شوند: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی، در زمین (بدی‌ها را) در دید آنها خواهم آراست و همگان را از راه به در خواهم برد» سوره حجر، آیه ۳۹.</ref>؛
*و سرّ تزیین آنچه در روی [[زمین]] است، در [[قرآن مجید]] بیان شده که برای [[آزمایش]] افراد بوده است: {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا}}<ref>«ما هر چه را بر زمین است، (در کار) آرایش آن کرده‌ایم تا آنان را بیازماییم که کدام نیکوکردارترند» سوره کهف، آیه ۷.</ref>.
*و سرّ تزیین آنچه در روی [[زمین]] است، در [[قرآن مجید]] بیان شده که برای [[آزمایش]] افراد بوده است: {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا}}<ref>«ما هر چه را بر زمین است، (در کار) آرایش آن کرده‌ایم تا آنان را بیازماییم که کدام نیکوکردارترند» سوره کهف، آیه ۷.</ref>.
۲۱۸٬۸۵۰

ویرایش