مسخ: تفاوت میان نسخهها
←مسخ در فرهنگ مطهر
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
==مسخ در فرهنگ مطهر== | ==مسخ در فرهنگ مطهر== | ||
شنیدهاید که میگویند در میان امم سالفه مردمی بودند که در اثر اینکه مرتکب [[گناهان]] زیاد شدند مورد [[نفرین]] [[پیغمبر]] [[زمان]] خود واقع، و | شنیدهاید که میگویند در میان امم سالفه مردمی بودند که در اثر اینکه مرتکب [[گناهان]] زیاد شدند مورد [[نفرین]] [[پیغمبر]] [[زمان]] خود واقع، و مسخ شدند، یعنی به یک حیوان تبدیل شدند مثلاً به [[میمون]]، گرگ، خرس و یا حیوانات دیگر. این را مسخ میگویند. حال، این مسخ به چه صورت است؟ آیا [[انسانها]] مسخ شدند، یعنی واقعاً حیوان شدند؟ توضیحش را عرض میکنیم. یک مطلب [مسلم است] و آن این است که [[انسان]] اگر فرضاً از نظر جسمی مسخ نشود - تبدیل به یک حیوان نشود- به طور [[یقین]] از نظر [[روحی]] و [[معنوی]] ممکن است مسخ شود - تبدیل به یک حیوان شود- و بلکه، تبدیل به نوعی حیوان شود که در عالم، حیوانی به آن [[بدی]] و کثافت وجود نداشته باشد. [[قرآن]] از {{متن قرآن|بَلْ هُمْ أَضَلُّ}}<ref>«آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref>سخن میگوید: یعنی از مردمی که از چهارپا هم [[پستتر]] هستند. مگر میشود انسان واقعاً از نظر روحی تبدیل به یک حیوان شود؟ بله چون [[شخصیت انسان]] به خصائص [[اخلاقی]] و [[روانی]] اوست. اگر خصائص اخلاقی و روانی یک انسان، خصائص و اخلاقی<ref>صفت نسبی است، به معنای آنچه مربوط و منسوب به اخلاق است.</ref> یک درنده بود، خصائص و اخلاقی یک بهیمه بود، او واقعاً مسخ شده است: یعنی روحش حقیقتاً مسخ و تبدیل به یک حیوان شده است<ref>انسان کامل، ص۲۹.</ref>. | ||
[[وابستگی]] به یک ذات [[بیگانه]] با خود، موجب مسخ ماهیت انسان است<ref>انسان کامل، ص۳۴۰.</ref><ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۷۳۰.</ref> | [[وابستگی]] به یک ذات [[بیگانه]] با خود، موجب مسخ ماهیت انسان است<ref>انسان کامل، ص۳۴۰.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۷۳۰.</ref> | ||
==پرسش مستقیم== | ==پرسش مستقیم== |