احسان در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←پرسشهای وابسته
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}، فرموده: آن، احسان به غیر بوده و به معنای خیر رساندن یا نفعرساندن به غیر است، نه بر [[سبیل]] [[جزا]] و مقابله، بلکه خیر رساندن به غیری است که ابتدا به آن، برای [[خدا]] و تبرّعاً باشد<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۵۴.</ref>. | نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}، فرموده: آن، احسان به غیر بوده و به معنای خیر رساندن یا نفعرساندن به غیر است، نه بر [[سبیل]] [[جزا]] و مقابله، بلکه خیر رساندن به غیری است که ابتدا به آن، برای [[خدا]] و تبرّعاً باشد<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۵۴.</ref>. | ||
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} هم فرموده: «إحساناً» عطف بر {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ}} است و این نشان میدهد که بعد از [[اعتقاد به توحید]] [[خدای متعال]]، احسان از واجبترین [[واجبات]] است، و از اینرو بعد از ذکر [[حکم]] [[توحید]] و مقدّم بر سایر [[احکام]] ذکر شده معدوده، آن را ذکر نموده است<ref>المیزان، ج۱۵، ص۸۳.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۹.</ref> | فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} هم فرموده: «إحساناً» عطف بر {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ}} است و این نشان میدهد که بعد از [[اعتقاد به توحید]] [[خدای متعال]]، احسان از واجبترین [[واجبات]] است، و از اینرو بعد از ذکر [[حکم]] [[توحید]] و مقدّم بر سایر [[احکام]] ذکر شده معدوده، آن را ذکر نموده است<ref>المیزان، ج۱۵، ص۸۳.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۹.</ref> | ||
===[[احسان]] و [[تفاسیر]] [[روایی]]=== | |||
[[سید هاشم بحرانی]] در [[تفسیر برهان]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، آورده است: {{متن حدیث|قال: الإمام العسكري{{ع}}: و قد قال [[الله]] عز و جل: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: أَفْضَلُ وَالِدَيْكُمْ وَ أَحَقُّهُمَا بِشُكْرِكُمْ مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ؛ وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ{{ع}}: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} يَقُولُ: أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ، وَ لَحَقُّنَا عَلَيْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَيْ وِلَادَتِهِمْ، فَإِنَّا نُنْقِذُهُمْ -إِنْ أَطَاعُونَا- مِنَ النَّارِ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ، وَ نُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِيَّةِ بِخِيَارِ الْأَحْرَارِ}}... {{عربی|و الحديث طويل اخذنا منه موضع الحاجة)}}. [[امام عسکری]] درباره سخن [[خدای عزوجل]]: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرمود: [[پیامبر خدا]]{{صل}} درباره آن گفته است: [[محمد]] و [[علی]] از [[پدر]] و [[مادر]] شما [[برتر]] هستند و به [[سپاسگزاری]] و تشکر شما سزاوارتر از آن دواند، و [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} فرموده که شنیدم پیامبر خدا{{صل}} میفرمود: من و علی [[پدران]] این امتیم و البته، [[حقّ]] ما بر آنان عظیمتر از [[حق]] والدینشان است؛ پس ما هستیم که آنان را از [[آتش]] سوزان به سوی [[خانه]] [[امن]] و قرار [[نجات]] میدهیم، و البته، ما آنان را از بند [[بردگی]] رهانیده و به مرتبه عالی [[حرّیت]] و [[آزادگی]] ملحق مینماییم، اگر ما را [[اطاعت]] کنند... (و این [[حدیث]] طولانی است و ما به مقدار [[حاجت]] از آن آوردهایم)<ref>برهان، ص۷۸.</ref>. | |||
همچنین در تفسیر برهان فی قوله تعالی: {{متن قرآن|فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}، به [[روایت]] [[محمد بن یعقوب]] با اسنادش تا [[حلبی]] آورده که او از [[امام صادق]]{{ع}} آورده است که: {{متن حدیث|قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}، قَالَ يَنْبَغِي لِلَّذِي لَهُ الْحَقُّ أَنْ لَا يَعْسُرَ أَخَاهُ إِذَا كَانَ قَدْ صَالَحَهُ عَلَى دِيَةٍ وَ يَنْبَغِي لِلَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ أَنْ لَا يَمْطُلَ أَخَاهُ إِذَا قَدَرَ عَلَى مَا يُعْطِيهِ وَ يُؤَدِّيَ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}، فَقَالَ هُوَ الرَّجُلُ يَقْبَلُ الدِّيَةَ أَوْ يَعْفُو أَوْ يُصَالِحُ ثُمَّ يَعْتَدِي فَيَقْتُلُ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ}}: درباره فرموده [[خدای عزوجل]]: {{متن قرآن|فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}: از [[امام صادق]]{{ع}} سؤال نمودم. آن [[حضرت]] فرمود: برای آنکس که [[حق]] مخصوص اوست، سزاوار است که بر [[برادر]] دینیاش سخت نگیرد، وقتی کار به [[مصالحه]] بر دیه میکشد، و بر آن کسی که [[ادای حق]] بر عهده اوست، سزد که پرداخت دیه را به وقت گذرانی و امروز و فردا نمودن نیندازد، هرگاه که بر پرداخت اندازه مقرّر توانا بود و ضمن پرداخت، آن را به نحو مطلوب و [[پسندیده]] بپردازد. بعد درباره فرموده خدای عزو جل: {{متن قرآن|فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}، سؤال نمودم. پس آن بزرگوار فرمود: آن، مردی است که دیه را قبول میکند یا [[عفو]] مینماید و یا (بر آن) مصالحه میکند و پس از آن به تجاوزکاری پرداخته و طرف را به [[قتل]] میرساند. پس بر او [[عذاب]] الیم است؛ همانطور که خدای عز و جل فرموده<ref>برهان، ص۱۱۱. ابنجمعه عروسی هم این حدیث را در جلد یکم تفسیر نورالثقلین، ص۱۵۷ و ۱۵۸، به روایت حلبی، ابیبصیر و سماعه، در ضمن چهار روایت، نقل کرده است.</ref>. | |||
نیز [[بحرانی]] در [[تفسیر برهان]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، به [[نقل]] از عیاشی و او از [[ابیبصیر]] به نقل از امام صادق{{ع}} آورده است که: {{متن حدیث|قَالَ: الْمَرْأَةُ الَّتِي لَا تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حتى تنكح زوجه، غير الذي يطلق ثم يراجع ثم يطلق ثم يراجع ثم يطلق الثالثة، فلا تحل له حتى تنكح زوجاً غيره إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: {{متن قرآن|فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، وَ التَّسْرِيحُ هُوَ التَّطْلِيقَةُ الثَّالِثَةُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} فِي قَوْلِهِ: {{متن قرآن|فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ}}، هَاهُنَا التَّطْلِيقَةُ الثَّالِثَةُ فَإِنْ طَلَّقَهَا الْأَخِيرُ {{متن قرآن|فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا}} بِتَزْوِيجٍ جَدِيدٍ}}. | |||
{{متن حدیث|عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}}: قَالَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، التَّطْلِيقَةِ الثَّالِثَةِ}}: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: آن زنی که برای شوهرش [[حلال]] نیست تا این که به [[نکاح]] شوهر خودش در بیاید، غیر از کسی است که او را [[طلاق]] میداده، سپس [[رجوع]] میکرده، پس از آن (دوباره) طلاق میداده و بعد مراجعه میکرده، سپس برای مرتبه سوم زنش را طلاق میداده است. پس در این صورت آن [[زن]]، برای آن شوهر حلال نیست تا این که آن زن به [[ازدواج]] همسری دیگر در آید. این است که [[خدای عزوجل]] میفرماید: {{متن قرآن|فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، و {{متن قرآن|تَسْرِيحٌ}} عبارت است از طلاق سوم. | |||
[[ابیبصیر]] گوید که امام صادق{{ع}} درباره سخن [[خدای متعال]]: {{متن قرآن|فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ}}، فرمود: همین طلاق سوم است. پس اگر شوهر (جدید) زن او را طلاق داد، اشکالی نیست در این که شوهر (قبلی)اش با ازدواجی جدید به او مراجعه کند. | |||
همچنین [[بحرانی]] در [[تفسیر برهان]] خود از ابیبصیر و او از [[امام باقر]]{{ع}} آورده است که آن بزرگوار فرمود: البته، خدای متعال میفرماید: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، و «تسریح به [[احسان]]»، طلاقدادن بار سوم است<ref>برهان، ص۳۷.</ref>. | |||
همینطور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، [[نقل]] کرده که عیاشی از ابیبصیر و او از امام صادق{{ع}} [[روایت]] نموده که آن بزرگوار فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَحَدُ الْوَالِدَيْنِ وَ عَلِيٌّ الْآخَرُ فَقُلْتُ أَيْنَ مَوْضِعُ ذَلِكَ فِي كِتَابِ اللَّهِ قَالَ قَرَأ: {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}}}: همانا به [[درستی]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} یکی از دو والد بوده و آن دیگری، [[علی]]{{ع}} است؛ ابیبصیر میگوید به امام صادق{{ع}} گفتم: این مطلب در کدامین جای کتاب [[خدای متعال]] نگاشته شده؟ آن [[حضرت]] در پاسخ، [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} را قرائت نمود<ref>برهان، ص۲۲۷.</ref>. | |||
باز [[ابیبصیر]] از [[امام باقر]]{{ع}} درباره سخن خدای متعال: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} [[روایت]] کند که آن حضرت فرمود: {{متن حدیث|ان رسول الله{{صل}} [[احد]] الوالدين و علي{{ع}} الاخر، و ذكر انها الآية التي في النساء}}: همانا به [[درستی]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} یکی از [[والدین]] و دیگر از آن دو، [[علی]]{{ع}} است و آن آیهای را که در [[سوره نساء]] است، یادآور شد. | |||
همچنین ابن شهرآشوب از [[ابان بن تغلب]] و او از [[امام صادق]]{{ع}} درباره قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، روایت کند که آن بزرگوار فرمود: {{متن حدیث|الوالدان، رسول الله{{صل}} و علي{{ع}}}}: آن دو [[پدر]]، پیامبر خدا{{صل}} و علی{{ع}} است<ref>برهان، ص۲۲۷.</ref>. | |||
نیز ابن شهرآشوب از [[سلام جعفی]]، و او از امام باقر{{ع}}، و از ابان بن تغلب، و او از امام صادق{{ع}}، روایت کند که: آیه شریفه، درباره پیامبر خدا{{صل}} و علی{{ع}} نازل شده است. سپس ابن شهرآشوب افزوده: و مانند این روایت در [[حدیث]] ابنجبله آمده است<ref>برهان، ص۲۲۷.</ref>. | |||
همینطور ابن شهرآشوب گفته است از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] شده که: {{متن حدیث|أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ}}: من و علی دو پدر این امتیم. ([[بحرانی]] گوید:) میگویم: آن را صاحب فایق هم نقل کرده است<ref>برهان، ص۲۲۷.</ref>. | |||
همچنین ابن شهرآشوب از [[معصوم]]{{عم}} نقل کند که پیامبر{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَنَا وَ أَنْتَ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ فَعَلَى عَاقِّ وَالِدَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ}}: من و علی، دو پدر این امتیم. پس [[لعنت]] خدای متعال بر کسی است که عاق دو پدرش گردد<ref>برهان، ص۲۲۷.</ref>. | |||
همینطور [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] در بحثی [[روایی]]، بعد از بیان [[احادیث]] مذکور، میفرماید: آنچه را که از آن خبر دادهاند، مربوط به بطن [[قرآن]] است؛ زیرا همانطور که [[اب]] یا والد، مبدأ [[انسانی]] است برای وجود [[انسان]] و [[تربیت جسمانی]] او، به [[معلم]] و مربی انسان هم برای به کمالرساندنش [[پدر]] خطاب میشوند. پس برای مثل [[پیامبر]]{{صل}} و ولی سزاوار است که [[برترین]] [[درود]] و [[دعا]] فرستاده شود؛ چون آنان برای [[مؤمن]]، پدری هستند که او توسط آنها [[هدایت یافته]]، و آن [[هدایت]]، اقتباس از پرتو [[انوار]] [[علوم]] و معارفش است که در [[قیاس]] با آن، پدر [[جسمانی]] که شأنی جز مبدأ وجودیبودن و [[تربیت جسمانی]] ندارد، چیزی نیست. پس پیامبر{{صل}} و ولی، دو پدریاند که [[آیات قرآنی]] که سفارش [[والدین]] را به [[اولاد]] کرده، بر حسب [[باطن قرآن]]، شامل آن دو است، هر چند بنا بر ظاهر [[آیات]]، آنان (یعنی پیامبر و ولی) أبوین جسمانی شمرده نمیشوند<ref>المیزان، ج۴، ص۳۸۰.</ref>. | |||
نیز [[سید]] [[بحرانی]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ}}، چنین گوید: بنا بر آنچه [[سدی]] از ابیمالک و او از [[ابنعباس]] درباره قوله تعالی: {{متن قرآن|السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ}}، آورده، سابق این [[امت]]، [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} است<ref>برهان، ص۴۴۰.</ref>. | |||
[[مالک بن انس]] از [[ابیصالح]] و او از ابنعباس [[نقل]] کند که: {{متن حدیث|{{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ}}، نزلت في امير المؤمنين، و هو اسبق [[الناس]] كلهم بالايمان، و صلى على القبلتين و بايع البيعتين: بيعة [[بدر]] و بيعة الرضوان، و [[هاجر]] الهجرتين مع [[جعفر]]: من مكة إلى الحبشة و من الحبشة إلى [[المدینة]]}}: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ}} درباره [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نازل گردید و او پیشیگرفته بر همه [[مردم]] به [[ایمان]] است، و او بر دو [[قبله]] [[نماز]] گزارد و در دو [[بیعت]]: بیعت بدر، و [[بیعت رضوان]]، شرکت نمود و دو [[هجرت]] با جعفر انجام داد: [[مهاجرت]] از [[مکه]] به [[حبشه]]، و از حبشه به [[مدینه]]<ref>برهان، ص۴۴۰.</ref>. | |||
و فی نهج البیان عن الصادق{{ع}}: {{متن حدیث|انها نزلت في علي{{ع}} و من [[تبعه]] من المهاجرين و الانصار، و الذين اتبعوهم بإحسان رضي [[الله]] عنهم و رضوا عنه و أعد لهم جنات تجري تحتها الانهار خالدين فيها أبدا ذلك الفوز العظيم}}<ref>برهان، ص۴۴۰.</ref>. | |||
همچنین ابنبابویه با اسنادش تا [[عمرو بن عثمان]]، در [[تفسیر]] قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ...}} [[نقل]] میکند که درباره این سخن [[خدای متعال]]، [[علی]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، فرمود: {{متن حدیث|فَالْعَدْلُ الْإِنْصَافُ وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ}}<ref>برهان، ص۵۸۱؛ ابن جمعه عروسی، این حدیث را در نورالثقلین، ج۳، ص۷۷ نقل کرده است.</ref>. | |||
و نیز عیاشی از سعد اسکاف از [[امام باقر]]{{ع}} در تفسیر قوله تعالی: {{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ...}} نقل میکند که [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ}} وَ هُوَ مُحَمَّدٌ{{صل}} فَمَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ عَدَلَ، {{{متن قرآن|وَالْإِحْسَانِ}} عَلِيٌّ{{ع}} فَمَنْ تَوَلَّاهُ فَقَدْ أَحْسَنَ وَ الْمُحْسِنُ فِي الْجَنَّةِ}}: خدای متعال [[امر به عدل]] میکند و آن [[محمد]]{{صل}} است، پس هر که او را [[اطاعت]] کند، به [[تحقیق]] [[عدالت]] ورزیده است، و [[احسان]]، علی{{ع}} است. پس هر که او را ولی خود بنماید، احسان نموده و [[محسن]] (هم)، [[اهل بهشت]] است<ref>برهان، ص۵۸۱؛ نورالثقلین، ج۳، ص۸۰، ح۲۰۶.</ref>. | |||
و همینطور در تفسیر قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} در [[آیه]]: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، از [[محمد بن یعقوب]] با اسنادش تا ابیولاد حناط، [[روایت]] میکند که ابیولاد گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} درباره سخن خدای متعال {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} سؤال نمودم که این چه نوع احسانی است؟ حضرت فرمود: {{متن حدیث|الْإِحْسَانُ أَنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُمَا وَ أَنْ لَا تُكَلِّفَهُمَا أَنْ يَسْأَلَاكَ شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجَانِ إِلَيْهِ وَ إِنْ كَانَا مُسْتَغْنِيَيْنِ أَ لَيْسَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ}} }}. | |||
آن احسان، این است که با آن دو [[نیکو]] [[مصاحبت]] کنی و آنان را در [[دشواری]] درخواست چیزی که بدان نیاز دارند، قرار ندهی، هر چند که آنها در [[بینیازی]] باشند. مگر خدای متعال نمیفرماید: هرگز به خیر و [[نیکی]] نمیرسید تا آنکه از آنچه مورد علاقه و [[محبت]] شماست، [[انفاق]] نمایید<ref>برهان، ص۶۰۱.</ref>؟ | |||
[[ابنجمعه عروسی]] در تفسیر قوله تعالی: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، در [[نورالثقلین]] آورده که عیاشی با اسنادش تا علی بن سالم، و او میگوید: شنیدم [[امام صادق]]{{ع}} میفرمود: {{متن حدیث|آيَةٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ مُسَجَّلَةٌ قُلْتُ مَا هِيَ قَالَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي كِتَابِهِ {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}} جَرَتْ فِي الْكَافِرِ وَ الْمُؤْمِنِ وَ الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ مَنْ صُنِعَ إِلَيْهِ مَعْرُوفٌ فَعَلَيْهِ أَنْ يُكَافِئَ بِهِ وَ ِ وَ لَيْسَ الْمُكَافَاةَ أَنْ تَصْنَعَ كَمَا صُنِعَ حَتَّى تُرْبِيَ فَإِنْ صَنَعْتَ كَمَا صُنِعَ كَانَ لَهُ الْفَضْلُ بِالابْتِدَاءِ}}: آیهای در کتاب [[خدای متعال]] ([[قرآن مجید]]) هست که [[ثابت]]، محقق و محکم است. گفتم: آن، کدام [[آیه]] است؟ آن بزرگوار فرمود: فرموده خدای عزو جل: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، که آن درباره [[کافر]] و [[مؤمن]]، و [[نیکوکار]] و [[بدکار]] جاری گردد، و هر کس نسبت به او نیکیای شود، بر اوست که آن را به کفایت جبران کند، و جبران [[نیکی]] به این نیست که همانگونه باشد که انجام شده، بلکه باید افزون بر آن باشد، پس اگر همانگونه باشد که انجام شده، [[فضل]] و [[برتری]] برای کسی است که نیکی را آغاز کرده است<ref>نورالثقلین، ج۵، ص۱۸۵، حدیث ۵۸.</ref>. | |||
[[ابنجمعه عروسی]] باز درباره [[حق]] [[پدر]] بر فرزند روایتی را از [[محمد بن عیسی]] با اسنادش تا [[درست بن ابیمنصور]] و او نیز از [[امام کاظم]]{{ع}} [[نقل]] میکند که: آن بزرگوار فرمود: {{متن حدیث|سأل رجل رسول الله{{صل}}: مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ قَالَ لَا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ وَ لَا يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَا يَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا يَسْتَسِبُّ لَهُ}}: مردی از [[پیامبر خدا]]{{صل}} سؤال نمود: حق پدر بر فرزند چیست؟ [[پیامبر]] و پاسخ داد: او را به نام صدا نزند، در راهرفتن بر او پیشی نگیرد، قبل از او ننشیند و کاری نکند که به او بد بگویند<ref>نورالثقلین، ج۳، ص۱۴۹، حدیث ۱۳۳.</ref>. | |||
همچنین در [[تفسیر نمونه]] به نقل از [[روح المعانی]] و فی ظلال، دو [[حدیث]] ذکر شده که هم فزونی حق [[مادر]] نسبت به حق پدر، و هم اهمیت فوقالعاده حق مادر، در آن [[تأیید]] شده که عیناً [[نقل]] میگردد. در یکی از آن دو [[حدیث]] آمده است که مردی نزد [[رسول خدا]] رفت و عرض کرد: {{متن حدیث|مَنْ أَبَرُّ؟ قَالَ: أُمَّكَ. قَالَ: ثُمَّ مَنْ؟ قَالَ{{ع}}: أُمَّكَ قَالَ ثُمَّ مَنْ؟ قَالَ أَبَاكَ}}: ای رسول خدا! به چه کسی [[نیکی]] کنم؟ فرمود: به مادرت. عرض کرد که: بعد از او به چه کسی؟ فرمود: به مادرت. برای سومین بار عرض کرد: بعد از او به چه کسی؟ باز فرمود: به مادرت، و در چهارمین بار وقتی این سؤال را تکرار کرد، گفت: به پدرت<ref>روح المعانی، ج۲۶، ص۱۶.</ref>. | |||
در حدیث دیگر نیز آمده است که مردی [[مادر]] پیر و [[ناتوان]] خود را بر دوش گرفته بود و به [[طواف]] مشغول بود، در همین هنگام [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رسید و عرض کرد: {{متن حدیث|هل أديت حقها؟}}: آیا [[حق]] مادرم را اینسان ادا کردهام؟ پیامبر{{صل}} در جواب فرمود: {{متن حدیث|لا، ولا بزفرة واحدة}}: نه، حتی یک نفس او را جبران نکردهای<ref>فی ظلال، ج۷، ص۴۱۵.</ref>. | |||
و نیز شیخ جلالالدین، [[عبدالرحمن]] [[سیوطی]]، در [[تفسیر]] در المنثور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: [[ابوداوود]]، [[نسائی]] و [[بیهقی]] از [[ابنعباس]] [[اخراج]] نمودند که او گفت: {{متن قرآن|وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ}} الی قوله: {{متن قرآن|بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ}}، {{عربی|و ذلك ان الرجل كان اذا طلق امرأته، فهو أحق برجعتها، و ان طلقها ثلاثاً، فنسخ ذلك، فقال}}: {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}<ref>الدر المنثور، ج۱، ص۲۷۷.</ref>. | |||
نیز در همان تفسیر آمده که [[ابن ابیحاتم]] از [[عبدالرحمن بن ابیلیلی]] اخراج نمود که او گفت: {{عربی|كان الناس على ثلاث منازل: الْمُهَاجِرُونَ الْأَوَّلُونَ، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ}}، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ}} فاحسن ما يكون، أن يكون بهذه المنزلة}}<ref>الدر المنثور، ج۳، ص۲۷۱.</ref>. | |||
همینطور درباره قوله تعالی: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ}}، آورده که از ابنزید اخراج نمودند که او گفت: {{عربی|من بقي من اهل الاسلام الى ان تقوم الساعة}}<ref>الدر المنثور، ج۳، ص۲۷۱.</ref>. | |||
نیز در همین [[تفسیر]] آمده که: [[ابن جریر]] و [[ابن ابی حاتم]] درباره قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}} از [[قتاده]] [[اخراج]] نمودند که او گفت: {{عربی|ليس من خلق حسن كان اهل الجاهلية يعملون به و يعظمونه و يخشونه، الا امر الله به، و ليس من خلق سيئ كانوا يتعابرونه بينهم الا نهى الله عنه و قدم فيه و انما نهى عن سفاسف الاخلاق و مذامها}}<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۱۲۹.</ref>. | |||
و نیز آورده که: [[ابن ابیحاتم]] درباره قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، از [[حسن]] اخراج نمود که: {{عربی|يقول براً}}<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۱۷۱.</ref>. | |||
باز آورده که: ابنمردویه از [[جابر بن عبدالله]]، اخراج نمود که او گفت: {{متن حدیث|قال: رسول الله{{صل}} في هذه الآية: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، قال: هل [[جزاء]] من أنعمت عليه بالإسلام إلا أن أدخله الجنة}}<ref>الدر المنثور، ج۶، ص۱۴۹.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۵۳.</ref> | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |