پرش به محتوا

حضرت خدیجه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲ فوریهٔ ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'شان نزول' به 'شأن نزول'
جز (جایگزینی متن - 'شان نزول' به 'شأن نزول')
خط ۲۶: خط ۲۶:
[[حسادت]] [[عایشه]] به خدیجه، که به اعتراف خود او بیش از حسادتش به دیگر زنان بوده<ref> تاریخ بغداد، ج ۹، ص ۳۳۹.</ref> و در گزارش‌های بسیاری از زبان عایشه [[نقل]] شده است، نشان از بزرگی جایگاه خدیجه نزد پیامبر{{صل}} است. بر پایه برخی از این گزارش‌ها عایشه در برابر [[محبت پیامبر]]{{صل}} به همسر [[وفات]] یافته‌اش تاب نمی‌آورد و به [[ناسزاگویی]] درباره خدیجه می‌پرداخت و رسول خدا{{صل}} نیز که از سخنان عایشه آزرده خاطر می‌شد، [[ایمان]] خدیجه را در برهه‌ای که کسی به او ایمان نداشت و [[حمایت]] آن بانو را هنگامی که همه وی را [[تحریم]] کرده بودند، از [[ادله]] [[احترام]] و [[محبت]] خود به خدیجه می‌شمرد.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۸۴؛ اسدالغابه، ج ۷، ص ۸۶.</ref> [[زینب]]، [[دختر پیامبر]]، پس از [[نبرد]] [[بدر]] برای [[آزادی]] همسرش [[ابوالعاص]]، که در [[سپاه قریش]] رو در روی رسول خدا{{صل}} جنگیده، و [[اسیر]] شده بود، گردنبند مادرش خدیجه را نزد حضرت فرستاد و ایشان با دیدن آن به یاد خدیجه گریستند و بر او [[رحمت]] فرستادند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۱۳۱.</ref> آن [[حضرت]] افزون بر یاد کردن از [[خدیجه]]، به [[دوستان]] او نیز اعتنا و [[عنایت]] می‌داشت و گاه گوسفندی [[ذبح]] می‌کرد و [[دستور]] می‌داد برای دوستان خدیجه نیز سهمی از آن را بفرستند.<ref>صحیح مسلم، ج ۸، ص ۲۸۶؛ صحیح ابن حبان، ج ۱۵، ص ۴۶۷.</ref> [[شخصیت]] [[حضرت خدیجه]] چنان در [[تاریخ]] برجسته بود که برخی به وجود آن حضرت در برابر [[مخالفان]] خود [[افتخار]] می‌کردند: [[محمد حنفیه]] در درگیری با [[عبدالله ‌بن زبیر]] وجود خدیجه را در تیره [[بنی اسد]] مانع سخنان خود ضد [[بنی‌اسد]] می‌دانست <ref>مروج الذهب، ج ۳، ص ۹۷.</ref> و [[بنی‌هاشم]] به ویژه [[اهل بیت]]{{عم}} نیز در [[منازعات]] بسیاری از [[منزلت]] خدیجه در برابر [[دشمنان]] خود یاد و بدان افتخار می‌کرده‌اند، چنان که [[امام حسن]]{{ع}} در برابر [[معاویه]] فرمود: جدّه ما خدیجه و [[جده]] شما قتیله است؛<ref> مقاتل الطالبیین، ص ۷۰؛ الارشاد، ج ۲، ص ۱۵؛ شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۴۷.</ref> یا [[امام سجاد]]{{ع}} در سخنان خود در [[کاخ]] [[یزید]] خدیجه را [[مادر]] خود یاد فرمود.<ref>مناقب، ج ۴، ص ۱۸۲؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۷۴.</ref> در بسیاری از [[زیارات]] نیز ازاین بانوی گرامی در کنار [[پیامبر]]{{صل}} و [[فاطمه]]{{س}} یاد شده است.<ref>مصباح المتهجد، ص ۷۲۰؛ تهذیب، ج ۶، ص ۶۴؛ المزار، ص ۱۶۲.</ref> در [[روایت]] عاق الوالدین است که [[خدا]] فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مؤمنان]] از خودشان سزاوارتر است و [[همسران]] او [[مادران]] آنان هستند، پس کسانی که رسول خدا{{صل}} را [[نافرمانی]] کردند، [[نفرین]] آن حضرت آنان را در برگرفت؛ همچنین نفرین حضرت خدیجه گریبان‌گیر کسانی شد که در برابر [[فرزندان]] او [[سرکشی]] کردند <ref> الخصال، ج ۲، ص ۳۶۴.</ref>.<ref>[[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[خدیجه بنت خویلد - مرادی‌نسب (مقاله)|مقاله «خدیجه بنت خویلد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>.
[[حسادت]] [[عایشه]] به خدیجه، که به اعتراف خود او بیش از حسادتش به دیگر زنان بوده<ref> تاریخ بغداد، ج ۹، ص ۳۳۹.</ref> و در گزارش‌های بسیاری از زبان عایشه [[نقل]] شده است، نشان از بزرگی جایگاه خدیجه نزد پیامبر{{صل}} است. بر پایه برخی از این گزارش‌ها عایشه در برابر [[محبت پیامبر]]{{صل}} به همسر [[وفات]] یافته‌اش تاب نمی‌آورد و به [[ناسزاگویی]] درباره خدیجه می‌پرداخت و رسول خدا{{صل}} نیز که از سخنان عایشه آزرده خاطر می‌شد، [[ایمان]] خدیجه را در برهه‌ای که کسی به او ایمان نداشت و [[حمایت]] آن بانو را هنگامی که همه وی را [[تحریم]] کرده بودند، از [[ادله]] [[احترام]] و [[محبت]] خود به خدیجه می‌شمرد.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۸۴؛ اسدالغابه، ج ۷، ص ۸۶.</ref> [[زینب]]، [[دختر پیامبر]]، پس از [[نبرد]] [[بدر]] برای [[آزادی]] همسرش [[ابوالعاص]]، که در [[سپاه قریش]] رو در روی رسول خدا{{صل}} جنگیده، و [[اسیر]] شده بود، گردنبند مادرش خدیجه را نزد حضرت فرستاد و ایشان با دیدن آن به یاد خدیجه گریستند و بر او [[رحمت]] فرستادند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۱۳۱.</ref> آن [[حضرت]] افزون بر یاد کردن از [[خدیجه]]، به [[دوستان]] او نیز اعتنا و [[عنایت]] می‌داشت و گاه گوسفندی [[ذبح]] می‌کرد و [[دستور]] می‌داد برای دوستان خدیجه نیز سهمی از آن را بفرستند.<ref>صحیح مسلم، ج ۸، ص ۲۸۶؛ صحیح ابن حبان، ج ۱۵، ص ۴۶۷.</ref> [[شخصیت]] [[حضرت خدیجه]] چنان در [[تاریخ]] برجسته بود که برخی به وجود آن حضرت در برابر [[مخالفان]] خود [[افتخار]] می‌کردند: [[محمد حنفیه]] در درگیری با [[عبدالله ‌بن زبیر]] وجود خدیجه را در تیره [[بنی اسد]] مانع سخنان خود ضد [[بنی‌اسد]] می‌دانست <ref>مروج الذهب، ج ۳، ص ۹۷.</ref> و [[بنی‌هاشم]] به ویژه [[اهل بیت]]{{عم}} نیز در [[منازعات]] بسیاری از [[منزلت]] خدیجه در برابر [[دشمنان]] خود یاد و بدان افتخار می‌کرده‌اند، چنان که [[امام حسن]]{{ع}} در برابر [[معاویه]] فرمود: جدّه ما خدیجه و [[جده]] شما قتیله است؛<ref> مقاتل الطالبیین، ص ۷۰؛ الارشاد، ج ۲، ص ۱۵؛ شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۴۷.</ref> یا [[امام سجاد]]{{ع}} در سخنان خود در [[کاخ]] [[یزید]] خدیجه را [[مادر]] خود یاد فرمود.<ref>مناقب، ج ۴، ص ۱۸۲؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۷۴.</ref> در بسیاری از [[زیارات]] نیز ازاین بانوی گرامی در کنار [[پیامبر]]{{صل}} و [[فاطمه]]{{س}} یاد شده است.<ref>مصباح المتهجد، ص ۷۲۰؛ تهذیب، ج ۶، ص ۶۴؛ المزار، ص ۱۶۲.</ref> در [[روایت]] عاق الوالدین است که [[خدا]] فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مؤمنان]] از خودشان سزاوارتر است و [[همسران]] او [[مادران]] آنان هستند، پس کسانی که رسول خدا{{صل}} را [[نافرمانی]] کردند، [[نفرین]] آن حضرت آنان را در برگرفت؛ همچنین نفرین حضرت خدیجه گریبان‌گیر کسانی شد که در برابر [[فرزندان]] او [[سرکشی]] کردند <ref> الخصال، ج ۲، ص ۳۶۴.</ref>.<ref>[[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[خدیجه بنت خویلد - مرادی‌نسب (مقاله)|مقاله «خدیجه بنت خویلد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>.


==[[شان نزول]] برخی از [[آیات]] درباره خدیجه==
==[[شأن نزول]] برخی از [[آیات]] درباره خدیجه==
مسلّم، خدیجه با سابقه‌ترین [[زن]] [[مسلمان]] و در میان [[همسران پیامبر]]{{صل}} از بیشترین [[فضیلت]] برخوردار بود، ازاین رو همه آیاتی را که از مؤمنان و جایگاه آنان نزد خدا و فرجام نیکوی آنها سخن می‌گویند می‌توان بر [[حضرت خدیجه]] [[تطبیق]] کرد و وی را مصداقی از آنها دانست؛ چه [[راویان احادیث]] [[شأن نزول]] و [[مفسران]] نخستین گزارشی در این زمینه [[ثبت]] کرده یا نکرده باشند، چنان که {{متن قرآن|الْمُقَرَّبُونَ}} را در [[تفسیر آیات]] {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«و (سوم) پیشتازان پیشتاز آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۱۰-۱۱.</ref> [[رسول خدا]]{{صل}}، [[خدیجه]] و [[علی‌ بن ابی طالب]] و ذریه‌شان{{عم}} که به ایشان می‌پیوندند، دانسته‌اند.<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۱۲؛ شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۴۲۵؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۳۵.</ref> بر پایه روایتی، زمانی که [[پیامبر]] ۴ [[زن]] [[برتر]] را بر می‌شمرد، از میان [[همسران]] خود تنها به خدیجه اشاره کرد. مفسران این [[روایت]] را در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref> بازگو کرده‌اند. بر اساس این [[آیه]] [[خدا]] [[حضرت مریم]] را برگزید، [[پاک]] ساخت و [[برتری]] داد.<ref>جامع البیان، ج ۳، ص ۳۵۸؛ التبیان، ج ۲، ص ۴۵۶.</ref> همچنین در تفسیر آیه [[مکی]] {{متن قرآن|وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ}}<ref>«و زندگان و مردگان برابر نیستند؛ بی‌گمان خداوند به هر که خواهد، می‌شنواند و تو، به آن کسان که در گورهایند نمی‌توانی شنواند» سوره فاطر، آیه ۲۲.</ref> نیز خدیجه را از مصادیق {{متن قرآن|الْأَحْيَاءُ}} دانسته‌اند.<ref>شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۱۵۴.</ref>
مسلّم، خدیجه با سابقه‌ترین [[زن]] [[مسلمان]] و در میان [[همسران پیامبر]]{{صل}} از بیشترین [[فضیلت]] برخوردار بود، ازاین رو همه آیاتی را که از مؤمنان و جایگاه آنان نزد خدا و فرجام نیکوی آنها سخن می‌گویند می‌توان بر [[حضرت خدیجه]] [[تطبیق]] کرد و وی را مصداقی از آنها دانست؛ چه [[راویان احادیث]] [[شأن نزول]] و [[مفسران]] نخستین گزارشی در این زمینه [[ثبت]] کرده یا نکرده باشند، چنان که {{متن قرآن|الْمُقَرَّبُونَ}} را در [[تفسیر آیات]] {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«و (سوم) پیشتازان پیشتاز آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۱۰-۱۱.</ref> [[رسول خدا]]{{صل}}، [[خدیجه]] و [[علی‌ بن ابی طالب]] و ذریه‌شان{{عم}} که به ایشان می‌پیوندند، دانسته‌اند.<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۱۲؛ شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۴۲۵؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۳۵.</ref> بر پایه روایتی، زمانی که [[پیامبر]] ۴ [[زن]] [[برتر]] را بر می‌شمرد، از میان [[همسران]] خود تنها به خدیجه اشاره کرد. مفسران این [[روایت]] را در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref> بازگو کرده‌اند. بر اساس این [[آیه]] [[خدا]] [[حضرت مریم]] را برگزید، [[پاک]] ساخت و [[برتری]] داد.<ref>جامع البیان، ج ۳، ص ۳۵۸؛ التبیان، ج ۲، ص ۴۵۶.</ref> همچنین در تفسیر آیه [[مکی]] {{متن قرآن|وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ}}<ref>«و زندگان و مردگان برابر نیستند؛ بی‌گمان خداوند به هر که خواهد، می‌شنواند و تو، به آن کسان که در گورهایند نمی‌توانی شنواند» سوره فاطر، آیه ۲۲.</ref> نیز خدیجه را از مصادیق {{متن قرآن|الْأَحْيَاءُ}} دانسته‌اند.<ref>شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۱۵۴.</ref>


۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش