پرش به محتوا

ابودحداح انصاری در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲ فوریهٔ ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'شان نزول' به 'شأن نزول'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شان نزول' به 'شأن نزول')
خط ۱۴: خط ۱۴:
در [[کتاب‌های حدیثی]] [[اهل‌سنّت]]، ماجرای حاضر شدن پیامبر بر جنازه ابودحداح و [[نماز]] گزاردن [[حضرت]] بر جنازه وی، به تفصیل گزارش شده و در ذیل آن، جمله معروفی از پیامبر در [[حقّ]] وی نقل شده که به قضیه بخشیدن درخت خرما به پیامبر اشاره دارد؛ در حالی‌که این [[بخشش]]، در روایاتِ [[اسباب نزول]]، به ابودحداح نسبت داده شده است. حضرت فرمود: "چه بسیار شاخه‌های آویزان درخت خرما که در [[بهشت]] از آنِ ابودحداح است"<ref>صحیح مسلم، ج ۳، ص ۳۷۵؛ سنن ابی‌داود، ج ۲، ص ۴۱۲؛ سنن نسائی، ج ۴، ص ۸۸.</ref> چون از وی [[فرزندی]] باقی نماند، پیامبر{{صل}} میراثش را به پسر خواهرش داد.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۱۰.</ref> بعید نیست همان‌گونه که از ذیل عبارت استیعاب می‌توان استظهار کرد،<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۱۰.</ref> ابودحداح در همه موارد، همان ثابت‌ بن دحداح باشد که در [[زمان حیات پیامبر]] از [[دنیا]] رفت<ref>الاصابه، ج ۷، ص ۱۰۱ و ۱۰۲.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[ابودحداح انصاری (مقاله)|مقاله «ابودحداح انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
در [[کتاب‌های حدیثی]] [[اهل‌سنّت]]، ماجرای حاضر شدن پیامبر بر جنازه ابودحداح و [[نماز]] گزاردن [[حضرت]] بر جنازه وی، به تفصیل گزارش شده و در ذیل آن، جمله معروفی از پیامبر در [[حقّ]] وی نقل شده که به قضیه بخشیدن درخت خرما به پیامبر اشاره دارد؛ در حالی‌که این [[بخشش]]، در روایاتِ [[اسباب نزول]]، به ابودحداح نسبت داده شده است. حضرت فرمود: "چه بسیار شاخه‌های آویزان درخت خرما که در [[بهشت]] از آنِ ابودحداح است"<ref>صحیح مسلم، ج ۳، ص ۳۷۵؛ سنن ابی‌داود، ج ۲، ص ۴۱۲؛ سنن نسائی، ج ۴، ص ۸۸.</ref> چون از وی [[فرزندی]] باقی نماند، پیامبر{{صل}} میراثش را به پسر خواهرش داد.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۱۰.</ref> بعید نیست همان‌گونه که از ذیل عبارت استیعاب می‌توان استظهار کرد،<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۱۰.</ref> ابودحداح در همه موارد، همان ثابت‌ بن دحداح باشد که در [[زمان حیات پیامبر]] از [[دنیا]] رفت<ref>الاصابه، ج ۷، ص ۱۰۱ و ۱۰۲.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[ابودحداح انصاری (مقاله)|مقاله «ابودحداح انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>


==ابودحداح در [[شان نزول]]==
==ابودحداح در [[شأن نزول]]==
#از [[ابن‌عباس]] و [[سدی|سدّی]] نقل شده که ثابت ‌بن‌ دحداح همان شخصی بود که از پیامبر{{صل}} درباره [[حکم]] آمیزش با [[زنان]] در حال حیض پرسید و {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ}}<ref>«و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو  کردند، از همان‌جا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بی‌گمان خداوند توبه کاران و شست‌وشوکنندگان را دوست می‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۲۲.</ref> در پاسخ وی و بیان حکم آن نازل شد<ref>جامع‌البیان، مج ۲، ج ۲، ص ۵۱۸؛ الدرّالمنثور، ج ۱، ص ۶۱۹؛ الاصابه، ج ۱، ص ۵۰۳.</ref>
#از [[ابن‌عباس]] و [[سدی|سدّی]] نقل شده که ثابت ‌بن‌ دحداح همان شخصی بود که از پیامبر{{صل}} درباره [[حکم]] آمیزش با [[زنان]] در حال حیض پرسید و {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ}}<ref>«و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو  کردند، از همان‌جا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بی‌گمان خداوند توبه کاران و شست‌وشوکنندگان را دوست می‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۲۲.</ref> در پاسخ وی و بیان حکم آن نازل شد<ref>جامع‌البیان، مج ۲، ج ۲، ص ۵۱۸؛ الدرّالمنثور، ج ۱، ص ۶۱۹؛ الاصابه، ج ۱، ص ۵۰۳.</ref>
#از [[کلبی]] و ابن‌عبّاس [[نقل]] است که زمانی [[پیامبر]] فرمود: هرکس [[صدقه]] دهد، مثل همان صدقه در [[بهشت]] از آن او خواهد بود. ابودحداح به پیامبر گفت: من دو باغ دارم. آیا اگر یکی را صدقه دهم، مثل آن را دارا خواهم شد و [[همسر]] و فرزندم نیز در کنار من خواهند بود؟ آن‌گاه با پاسخ مثبت پیامبر، باغ مرغوب‌ترش را به [[حضرت]] واگذاشت و به دنبال آن، [[آیه]] {{متن قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«کیست که به خداوند وامی نیکو دهد  تا خداوند آن را برای وی چندین برابر گرداند؟ و خداوند (روزی را) تنگ و فراخ می‌سازد و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۴۵.</ref> در [[شأن]] ابودحداح نازل شد <ref> مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۶۰۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۱۷۸.</ref> و از چندین برابر شدن صدقه وی خبر داد. [[واقدی]]<ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۸۱؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۱۰.</ref> و [[قرطبی]]<ref>قرطبی، ج ۳، ص ۱۵۵.</ref> این داستان را به گونه‌ای دیگر نقل کرده‌اند؛ ولی در [[نقلی]] از [[ابن‌مسعود]]، وقوع این ماجرا پس از [[نزول آیه]] دانسته شده است. در این [[روایت]] آمده است که ابودحداح پس از نزول آیه پیشین از [[رسول خدا]] پرسید: آیا خداوند از ما [[قرض]] می‌خواهد؟ پیامبر پاسخ داد: آری، آن‌گاه دست [[پیامبر]] را گرفت و گفت: باغم را که ششصد درخت خرما دارد، به [[خدا]] [[قرض]] دادم.<ref>جامع‌البیان، مج۲، ج۲، ص ۸۰۳؛ المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص۳۰۱.</ref>
#از [[کلبی]] و ابن‌عبّاس [[نقل]] است که زمانی [[پیامبر]] فرمود: هرکس [[صدقه]] دهد، مثل همان صدقه در [[بهشت]] از آن او خواهد بود. ابودحداح به پیامبر گفت: من دو باغ دارم. آیا اگر یکی را صدقه دهم، مثل آن را دارا خواهم شد و [[همسر]] و فرزندم نیز در کنار من خواهند بود؟ آن‌گاه با پاسخ مثبت پیامبر، باغ مرغوب‌ترش را به [[حضرت]] واگذاشت و به دنبال آن، [[آیه]] {{متن قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«کیست که به خداوند وامی نیکو دهد  تا خداوند آن را برای وی چندین برابر گرداند؟ و خداوند (روزی را) تنگ و فراخ می‌سازد و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۴۵.</ref> در [[شأن]] ابودحداح نازل شد <ref> مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۶۰۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۱۷۸.</ref> و از چندین برابر شدن صدقه وی خبر داد. [[واقدی]]<ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۸۱؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۱۰.</ref> و [[قرطبی]]<ref>قرطبی، ج ۳، ص ۱۵۵.</ref> این داستان را به گونه‌ای دیگر نقل کرده‌اند؛ ولی در [[نقلی]] از [[ابن‌مسعود]]، وقوع این ماجرا پس از [[نزول آیه]] دانسته شده است. در این [[روایت]] آمده است که ابودحداح پس از نزول آیه پیشین از [[رسول خدا]] پرسید: آیا خداوند از ما [[قرض]] می‌خواهد؟ پیامبر پاسخ داد: آری، آن‌گاه دست [[پیامبر]] را گرفت و گفت: باغم را که ششصد درخت خرما دارد، به [[خدا]] [[قرض]] دادم.<ref>جامع‌البیان، مج۲، ج۲، ص ۸۰۳؛ المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص۳۰۱.</ref>
۲۱۸٬۱۰۷

ویرایش