پرش به محتوا

انفاق در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۵٬۸۰۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ فوریهٔ ۲۰۲۱
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
#{{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«خداوند بنده‌ای زرخرید را مثل می‌زند که توان هیچ کاری ندارد و کسی را که به او از خویش روزی نیکویی داده‌ایم و او پنهان و آشکار از آن می‌بخشد؛ آیا (این دو) برابرند؟ سپاس خداوند راست (که بی‌همتاست) اما بیشتر آنان نمی‌دانند» سوره نحل، آیه ۷۵.</ref>.
#{{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«خداوند بنده‌ای زرخرید را مثل می‌زند که توان هیچ کاری ندارد و کسی را که به او از خویش روزی نیکویی داده‌ایم و او پنهان و آشکار از آن می‌بخشد؛ آیا (این دو) برابرند؟ سپاس خداوند راست (که بی‌همتاست) اما بیشتر آنان نمی‌دانند» سوره نحل، آیه ۷۵.</ref>.
#{{متن قرآن|لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا}}<ref>«توانگر باید از توانگری خویش و آنکه روزی بر او تنگ شده از آنچه خدا به وی داده است هزینه کند؛ خداوند هیچ کس را جز به آنچه بدو داده است تکلیف نمی‌کند؛ زودا که خداوند پس از سختی، آسانی برگمارد» سوره طلاق، آیه ۷.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۲۱۵.</ref>
#{{متن قرآن|لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا}}<ref>«توانگر باید از توانگری خویش و آنکه روزی بر او تنگ شده از آنچه خدا به وی داده است هزینه کند؛ خداوند هیچ کس را جز به آنچه بدو داده است تکلیف نمی‌کند؛ زودا که خداوند پس از سختی، آسانی برگمارد» سوره طلاق، آیه ۷.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۲۱۵.</ref>
==انفاق در [[تفاسیر]]==
در تبیان و [[مجمع‌البیان]] در [[تفسیر]] قوله: {{متن قرآن|كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ}}، فرموده‌اند: این [[آیه]] مثلی است برای [[عمل]] [[منافق]] و [[منان]] جمیعاً. پس هر دوی آنان وقتی کاری را انجام می‌دهند، این کار برای غیر [[رضای خدا]] و یا غیر آنچه بدان مامورند، است و یا این که انفاق آنان مقارن با [[منّت‌گذاری]] و [[اذیت]] کردن باشد، هیچ کدام از آن دو مستحق [[پاداش نیک]] نخواهند بود. فی قوله: {{متن قرآن|كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ}}، هم مؤمن و هم [[کافر]] در آن داخل‌اند، وقتی انفاق را برای [[ریا]] و [[تظاهر]] خرج نمایند (چنان که) {{متن قرآن|وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ}}، صفتی است خاص کافر<ref>تبیان، ج۲، ص۳۶؛ مجمع البیان، ج۲، ص۳۷۶.</ref>.
قوله تعالی: {{متن قرآن|يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ}} را چنین معنا کرده‌اند: به هر کس از بندگانش بخواهد [[عطا]] کند و از هر که از آنان بخواهد، [[امتناع]] ورزد؛ زیرا که او صاحب [[فضل]] است و بر حسب آنچه [[مصلحت]] اقتضا می‌نماید، عمل کند<ref>تبیان، ج۳، ص۵۶۹؛ مجمع البیان، ج۳، ص۲۲۰.</ref>.
فی قوله: {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}، هم [[شیخ طوسی]] فرموده: آیا این دو در [[خلق]] برابرند، وقتی یکی از آن دو در حالی که [[مالک]] است، [[قادر]] بر انفاق باشد، و دیگری در حالی که عاجز است، [[توانایی]] و [[قدرت]] بر انفاق نداشته باشد؟ این دو مساوی نیستند. پس چگونه میان آن سنگی که نه تحرکی دارد و نه تعقلی، با [[خدای تعالی]] که بر هر چیزی قادر و توانا و روزی دهنده جمیع خلق است، [[تساوی]] باشد؟ پس از آن فرمود: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ}}؛ یعنی [[شکر]] سزاوار خدای تعالی است بر نعمت‌هایش، و این [[آیه]] دلالت دارد بر اینکه مملوک مالک شیء نیست؛ زیرا می‌فرماید: {{متن قرآن|مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ}}، و مراد از آن، [[نفی]] قدرت مملوک نیست؛ چون مملوک قادر بر [[تصرف]] هست، اما مالک بر تصرف [[اموال]] نیست<ref>تبیان، ج۶، ص۴۰۹.</ref>.
همین طور معنای قوله: {{متن قرآن|لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ}}، فرموده: بر هر [[انسانی]] بر حسب حالش، انفاق کردن [[واجب]] است؛ بدین معنا که [[غنی]] در انفاق نمودن وسعت دارد، و [[فقیر]] نیز باید بر حسب حالش، انفاق نماید، و قوله: {{متن قرآن|فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ}}، به معنای آن است که بنا بر حسب امکان و طاقتش، باید انفاق نماید که: {{متن قرآن|لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا}}: به [[قدر]] آنچه به او [[طاقت]] و امکان اعطا شده، [[تکلیف]] دارد و این آیه دلالت دارد بر این که بر احدی در صورت عدم توانایی و عدم طاقتش، تکلیف نمی‌باشد<ref>تبیان، ج۱۰، ص۳۸.</ref>.
در [[مجمع‌البیان]] در معنای قوله: {{متن قرآن|وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ مَغْرَمًا}}، فرموده: یعنی از [[منافقان]] [[اعراب]] کسی هست که آنچه در [[جهاد]] و در [[راه]] خیر صرف می‌کند، غرامت به حساب آورده و امیدی به [[پاداش]] و [[ثواب]] بر آن ندارد، و قوله: {{متن قرآن|يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ}}؛ یعنی برای شما {{متن قرآن|الدَّوَائِرَ}} [[انتظار]] دارد و {{متن قرآن|الدَّوَائِرَ}}، بیشتر در تبدیل [[نعمت]] به [[سختی]]، و [[سلامت]] به [[بلا]] و [[مصیبت]]، استعمال می‌شود، و قوله: {{متن قرآن|وَيَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ قُرُبَاتٍ}}؛ یعنی از انفاق در جهاد و غیر آن در [[کارهای نیک]]، [[اراده]] قربات دارد. قربات جمع قربه بوده و معنای آن [[طاعت]] است؛ یعنی [[طاعات]] عندالله، [[تعظیم]] [[امر]] او و رعایت حقّش<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۶۳.</ref>.
هم‌چنین در معنای قوله: {{متن قرآن|فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا}}، فرمود: یعنی از احدی در انفاق نمودن نمی‌ترسد، و فرمود: {{متن قرآن|هَلْ يَسْتَوُونَ}} و نفرمود: «هل یستویان»؛ زیرا در {{متن قرآن|مَنْ رَزَقْنَاهُ}} و {{متن قرآن|عَبْدًا}} و {{متن قرآن|مَمْلُوكًا}}، شیوع در جنس را اراده نمود، نه تخصیص را، و چنین اراده نمود که هر دو در [[خلق]] مساویند و زمانی که یکی در حالی که [[مالک]] است، [[قدرت]] بر انفاق دارد و دیگری عاجز از انفاق است، مساوی نیستند، و چگونه بین سنگی که نه تحرکی دارد و نه تعقلی و بین خدای عز اسمه که [[قادر]] بر هر چیز و [[خالق]] و [[رازق]] جمیع خلقش است، [[تساوی]] برقرار باشد<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۳۷۵.</ref>.
نیز در معنای قوله: {{متن قرآن|لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ}}، فرموده: [[خدای سبحان]] به [[اهل]] توسعه، امر نمود که بر [[زنان]] شیرده خود که به فرزندشان شیر می‌دهند، به اندازه وسعتشان توسعه دهند، و فی قوله: {{متن قرآن|وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ}} هم فرمود: یعنی هر کسی که روزی او به مقدار قوت اوست، باید به اندازه آن و بر حسب امکان و طاقتش انفاق نماید<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۰۹.</ref>.
[[زمخشری]] در [[تفسیر کشاف]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ}}، فرموده: {{متن قرآن|كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ}}؛ یعنی صدقاتتان را با منت‌گذاری و [[اذیت]] کردن [[باطل]] نکنید، مانند: منافقی که انفاق مالش را باطل می‌کند، {{متن قرآن|رِئَاءَ النَّاسِ}} که مراد او از انفاق، نه رضای خداست، و نه [[ثواب]] [[آخرت]]<ref>کشاف، ج۱، ص۳۹۴.</ref>.
همین طور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ}}، فرموده: {{متن قرآن|بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ}}، دلالت بر [[اثبات]] نهایت [[سخاوت]] و [[نفی]] [[بخل]] از او دارد، و آن به این است که نهایت آنچه را او بذل می‌کند، سخاست به آنچه از نفس اوست که با هر دو دست خود با هم آن را اعطا می‌کند. {{متن قرآن|يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ}}، تأکید است برای توصیف [[سخا]]، و دلالت است بر این که انفاق نمی‌کند مگر به مقتضای [[حکمت]] و [[مصلحت]]<ref>کشاف، ج۱، ص۶۲۸.</ref>.
نیز فی قوله: {{متن قرآن|وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ مَغْرَمًا}}، فرموده: {{متن قرآن|مَغْرَمًا}} به لحاظ غرامت و [[خسران]]، و غرامت، آن چیزی است که [[انسان]] آن را انفاق می‌کند، و انفاق آن لازم نیست؛ زیرا او انفاق نمی‌کند، مگر به جهت پروای از [[مسلمانان]] و [[خودنمایی]] کردن، نه به جهت [[رضای خدا]]، و نه در [[طلب]] ثواب از نزد او<ref>کشاف، ج۲، ص۲۰۹.</ref>.
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَيَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّهِ}} هم فرموده: {{متن قرآن|قُرُبَاتٍ}}، مفعول دوم برای {{متن قرآن|يَتَّخِذُ}}است، و معنای آن این است که آنچه انفاق می‌کنند، موجب حصول [[تقرب]] نزد خداست<ref>کشاف، ج۲، ص۲۱۰.</ref>.
همچنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ}}، فرموده: {{متن قرآن|لِيُنْفِقْ}}، هر یک از افراد توانگر و افراد [[تنگ‌دست]] [[اراده]] نمایند، هر اندازه که در وسعشان است، آنچه به آن مأمورند، به [[زنان]] مطلقه و به زنان شیرده انفاق کنند؛ هم‌چنان‌که فرمود: {{متن قرآن|وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ}}<ref>«اگر زنانی را که با آنان آمیزش نکرده یا برای آنها کابینی نبریده‌اید، طلاق دهید، بر شما گناهی نیست. ولی ایشان را از دهشی شایسته بهره‌مند سازید- توانگر به اندازه خویش و تنگدست به اندازه خویش- این بر نیکوکاران واجب است» سوره بقره، آیه ۲۳۶.</ref><ref>کشاف، ج۴، ص۱۲۲. </ref>.
شبر فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ}}، فرموده: {{عربی|مقبوضة من الرزق}}، [[روایت]] شده بیشتر [[مردم]] [[یهود]]، از لحاظ [[مالی]] در وسعت بودند و چون [[تکذیب]] [[پیامبر]]{{صل}} نمودند، دچار [[سختی]] و تنگی شدند، پس این [[کلام]] را گفتند: {{متن قرآن|يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ}}، {{عربی|و غل الید و بسطها}}، کنایه از [[بخل]] و [[جود]] است، و فی قوله: {{متن قرآن|يَدَاهُ}} که تثنیه ید است، رساتر است برای افاده نهایت جود، و فی قوله: {{متن قرآن|بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ}} هم فرموده: {{متن قرآن|يَدَاهُ}} که تثنیه «ید» است، رساتر است برای افاده نهایت جود، و فی قوله: {{متن قرآن|يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ}}، فرموده: یعنی لحاظ وسعت و [[تضییق]]، بر وفق [[حکمت]] و [[مصلحت]] است<ref>تفسیر شبّر، ص۲۶۷.</ref>.
نیز فی قوله: {{متن قرآن|يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ مَغْرَمًا}}، فرموده: یعنی آنچه را در [[راه خدا]] انفاق می‌نمودند، غرامت و [[خسران]] می‌دانستند؛ زیرا امیدی به [[ثواب]] نداشتند، بلکه آن را از روی [[خوف]] و [[ریا]] هزینه می‌کردند، در حالی که آنان پر [[شهامت]] بوده و [[زندگی]] [[خوشی]] داشتند.
هم‌چنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَيَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ}}، فرموده: یعنی آنچه را انفاق می‌کردند، سبب [[تقرب به خدا]] و سبب [[دعای پیامبر]] برای خود می‌دانستند؛ زیرا از [[سنت]] است که برای [[صدقه]] دهندگان ولو به لفظ: «الصلوة» [[دعا]] گردد و با آن، [[امنیت]] برای غیرش خواهد بود؛ زیرا آن، [[منصب]] اوست، پس برای اوست [[تفضل]] بدان بر غیرش<ref>تفسیر شبّر، ص۴۳۴.</ref>.
فی قوله: {{متن قرآن|عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا}} هم فرموده: یعنی عاجز از [[تصرف]] می‌باشد و این [[مَثَل]] بت‌هاست، و {{متن قرآن|مَنْ}} در {{متن قرآن|وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا}}، نکره موصوفه است؛ یعنی شخص [[آزاد]] و [[حر]] [[مال]] فراوانی را، {{متن قرآن|فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا}}، در آن تصرف می‌کند به هر کیفیتی که بخواهد، و مثل او، مثل [[خدای متعال]] است، و قوله: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ}}؛ یعنی [[حمد]] مخصوص خدای متعال است و به جز او کسی را [[استحقاق]] [[ستایش]] نباشد<ref>تفسیر شبّر، ص۵۷۲.</ref>.
[[علامه طباطبایی]] در [[المیزان]] فی قوله: {{متن قرآن|كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ}}، در معنای [[مَثَل]] فرموده: حال [[ریاکار]] در انفاق ریاکارانه‌اش و در ترتب [[پاداش]]، نظیر حال سنگ نرم است که مقداری [[خاک]] بر روی آن باشد، زمانی که [[باران]] [[درشتی]] بر آن نازل گردد. پس آن باران، به خصوص باران درشت، سبب بارزی است برای زنده شدن [[زمین]]، سبز شدن آن و آرایش‌اش به واسطه [[زینت]] و [[زیبایی]] ناشی از گیاه، جز این که این خاک چون بر سنگ صاف واقع گردد، به هنگام [[نزول]] باران، در مکانش مستقر نخواهد ماند، بلکه باران درشت آن را می‌شوید، و تنها آن سنگ صافی که آب را به خود جذب نمی‌کند، باقی می‌ماند، و در آن سنگ، بذر گیاه پرورش نمی‌یابد. پس باران درشت، اگرچه از آشکارترین اسباب خیات و [[رشد]] و نمو است و همچنین است خاک، اما وقتی [[محل]] قرار گرفتن آن دو روی سنگ نرم باشد، عمل این دو سبب (آب و خاک) [[باطل]] شود، بدون این که [[نقص]] و قصوری از جانب آن دو باشد. پس این است حال سنگ صاف، و این همان حال ریاکارست. همانا، هنگامی که او در عمل خود قصد قربت [[الهی]] نکرده باشد، پاداشی بر عملش مترتب نشود، و اگرچه، آن عمل هم چون [[انفاق در راه خدا]]، از اسباب آشکار برای ترتّب [[ثواب]] باشد. بنابراین آن سلب [[استعداد]] است که [[قلب]] او [[رحمت]] و [[کرامت]] را نمی‌پذیرد، و از این [[آیه]] معلوم می‌شود که قبول عمل، نیاز به [[اخلاص]] در [[نیت]] و قصد قربت دارد، و هر دو [[فرقه]] ([[شیعه]] و [[سنی]]) از [[پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] نموده‌اند که آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|إِنَّمَا الْأَعْمَالُ‏ بِالنِّيَّاتِ‏}}<ref>المیزان، ج۲، ص۴۱۲.</ref>.
نیز فی قوله: {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}، فرموده: [[عبد]] مفروض مملوک، نه [[مالک]] نفس خود است، و نه مالک چیزی از متاع [[دنیا]]، و این در حالی است که او [[قادر]] بر [[تصرف]] در چیزی از [[مال]] نیست، و در قبال او، کسی است که [[حرّ]] و [[آزاد]] فرض شده؛ مالک نفس خود است و [[خدای متعال]] [[رزق]] نیکویی به او اعطا فرموده که او بنا بر آن‌که [[قدرت]] بر تصرف به همه اقسام آن دارد، از آن آشکار و [[نهان]] انفاق می‌کند، و قوله: {{متن قرآن|هَلْ يَسْتَوُونَ}}، از [[تساوی]] آن دو عبد (یعنی عبد مملوک و [[انسان]] آزاد) سؤال می‌کند، و [[بدیهی]] است که جواب آن، [[نفی]] تساوی است و [[ثابت]] می‌گردد که [[خدای سبحان]] مالک همه چیز و [[نعمت]] دهنده جمیع نعمت‌هاست و مساوی با چیزی از خلقش نخواهد بود، در حالی که مخلوقش، نه مالک نفس خود است، و نه مالک غیر آن، و این مثَل درباره خدای سبحان و درباره کسی است که [[گمان]] می‌رود [[شریک]] او در [[ربوبیت]] است، و بعضی گفته اند: مثلی است درباره حال [[کافر]] [[درمانده]] و حال [[مؤمن]] موفق. پس کافر به سبب تباه بودن عمل و عدم اعتنا به اعمالش، هم چون عبد مملوک است که قادر بر چیزی نیست، پس [[احسان]] او به حساب نمی‌آید، اگرچه انفاق کند و او بالغ باشد، بر خلاف مؤمن که خدای سبحان به سبب [[خشنودی]] از او و [[شکر]] تلاش‌ها و کوشش‌هایش وی را موفق نموده است؛ پس او آنچه را که از خیر نزد اوست، آشکار و نهان انفاق می‌نماید<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۲۰.</ref>.
درباره: {{متن قرآن|لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ}} هم فرموده: انفاق در سعت، عبارت از توسعه دادن در انفاق نمودن است و آن، [[امر]] بر ارباب وسعت است که بر [[زنان]] مطلقه‌ای که [[فرزندان]] آنان را شیر می‌دهند، وسعت در انفاق داشته باشند.
همین‌طور فی قوله: {{متن قرآن|وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ}}، فرموده: کسی که روزی او تنگ بوده و [[فقیر]] است؛ به طوری که در انفاق کردن، او را امکان وسعت بخشیدن نیست، پس باید به [[قدر]] آنچه که [[خدای سبحان]] از [[مال]] به او اعطا نموده است؛ به اندازه تمکّنش، انفاق نماید<ref>المیزان، ج۱۹، ص۳۶۸.</ref>.
در [[تفسیر نمونه]] فی قوله: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}} گفته است:... و آن [[اعمال]] ریاکارانه و انفاق‌های آمیخته با [[منت]] و [[آزار]] را که از دل‌های قساوتمند سرچشمه می‌گیرد، [[تشبیه]] به آن قشر [[خاک]] می‌کند که روی سنگ [[سختی]] را پوشانده است و هیچ‌گونه بهره‌ای از آن نمی‌تواند برد؛ بلکه زحمات باغبان و برزگر را بر باد می‌دهد.
و در ضمن چند نکته فرموده: تشبیه عمل ریاکارانه به قطعه سنگی که قشر نازکی از خاک روی آن را پوشیده است، بسیار گویا است؛ زیرا افراد [[ریاکار]]، [[باطن]] [[خشن]] و بی‌ثمر خود را با چهره‌ای از [[خیرخواهی]] و [[نیکوکاری]] می‌پوشانند، و اعمالی که هیچ‌گونه ریشه ثابتی در وجود آنها ندارد، انجام می‌دهند، اما حوادث [[زندگی]] به زودی این پرده را کنار می‌زند و باطن آنها را آشکار می‌سازد<ref>تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۳.</ref>.
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ}} هم گفته است: قابل توجه این که [[یهود]] «یَد» را به عنوان مفرد آورده‌اند: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ}}، اما ([[خدا]]) در پاسخ آنها «ید» را به تثنیه می‌آورد و می‌گوید: «دو دست خداگشاده است»، و این علاوه بر تأکید مطلب، کنایه لطیفی از نهایت [[جود]] و [[بخشش]] خداست؛ زیرا کسانی که زیاد سخاوتمند باشند، با هر دو دست می‌بخشند. به علاوه، ذکر «دو دست»، کنایه از [[قدرت]] کامل، و شاید اشاره‌ای به نعمت‌های «مادی» و «[[معنوی]]»، یا «[[دنیوی]]» و «[[اخروی]]» نیز بوده باشد<ref>تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۵۱.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ}}، چنین گفته: آیا این [[دستور]]؛ یعنی انفاق به اندازه [[توانایی]]، مربوط به زنانی است که بعد از جدایی، شیر دادن [[کودکان]] را بر عهده می‌گیرند؟ و یا مربوط به ایام عِدّه است که در [[آیات]] قبل، به طور [[اجمال]] (به آن) اشاره شده بود و یا مربوط به هر دو است؟ معنای اخیر، از همه مناسب‌تر است؛ هرچند جمعی از [[مفسران]]، آن را تنها مربوط به [[زنان]] شیرده دانسته‌اند، در حالی که در آیات گذشته، در این باره، تعبیر به «اَجْر» شده، نه [[نفقه]] و انفاق. به هر حال، آنها که توانایی کافی دارند، باید مضایقه و [[سخت‌گیری]] نکنند، و آنها که [[تمکن مالی]] ندارند، بیش از توانایی خود [[مأمور]] نیستند و زنان نمی‌توانند ایرادی به آنها داشته باشند؛ به این ترتیب نه آنها که دارند، [[بخل]] کنند، (و) نه آنها که ندارند، مستحق ملامتند<ref>تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۴۹.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۲۱۸-۲۲۵.</ref>


==منابع==
==منابع==
۷۵٬۹۴۶

ویرایش