پرش به محتوا

ابلیس در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تبیین' به 'تبیین'
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان')
جز (جایگزینی متن - 'تبیین' به 'تبیین')
خط ۶۸: خط ۶۸:


==[[علت]] رانده شدن [[ابلیس]]==
==[[علت]] رانده شدن [[ابلیس]]==
*برابر [[آیات قرآن]]، [[سرپیچی]] [[ابلیس]] از امتثال [[فرمان خداوند]] در [[سجده]] بر [[آدم]]، موجب رانده شدن او از [[مقام قرب الهی]] و [[خواری]] وی شد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ }}<ref> و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهره‌نگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای فرمود: از آن (جایگاه که داری) فرود آی، تو را نرسد که در آن خود را بزرگ بینی، بیرون رو که تو از خرد پایگانی!؛ سوره اعراف، آیه: 11- 13 .</ref> [[عصیان]] و تمرّد [[ابلیس]] در [[استکبار]] و [[حسد]] او ریشه دارد<ref>[[معارف قرآن]]، ص ۵۷.</ref>. دقّت در [[آیات]] سوره حجر، از [[تعصّب]] شدید وی درباره جنس خویش در برابر مادّه نخستین [[آفرینش آدم]] پرده بر می‌دارد؛ آن جا که به صراحت می‌گوید: من آن نیستم که برای بشری آفریده شده از گِلی خشک، سیاه و بدبو [[سجده]] کنم: {{متن قرآن| قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ}}<ref> گفت: سر آن ندارم که برای بشری فروتنی کنم که او را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک آفریده‌ای ، سوره حجر، آیه: 33.</ref> [[خداوند]] در پی این [[تعصّب]]، او را از آن [[مقام]] راند: {{متن قرآن| قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ }}<ref> فرمود: پس از آن (بهشت) بیرون رو که تو رانده‌ای، سوره حجر، آیه: 34.</ref> بر پایه روایتی از [[امام زین‌العابدین]]{{ع}} نخستین گناهی که معصیتِ [[خداوند]] بدان صورت گرفت، [[کبر]] [[ابلیس]] بود<ref>[[الکافی]]، ج ۲، ص ۳۱۷.</ref>. [[حسادت]] [[ابلیس]] در برابر [[کرامت]] ذاتی [[انسان]] که موجب [[خضوع]] و [[تکریم]] همه [[فرشتگان]] در مقابل [[حضرت آدم]] شد، عامل دیگر [[سرپیچی]] [[ابلیس]] است که می‌توان آن را از [[آیات]] سوره [[اسراء]] استفاده کرد: آیا برای کسی که از گل آفریدی، [[سجده]] کنم ؟ چرا او را بر من [[برتری]] دادی ؟ اگر تا [[روز قیامت]] مهلتم دهی، به طور قطع فرزندانش را جز اندکی لجام‌زده، به دنبال خود کشانده، آنان را مستأصل<ref>مفردات، ص ۲۶۱ «حنک».</ref>. خواهم کرد: {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا}}<ref>  و (یاد کن) آنگاه را که با فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید و فروتنی کردند جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی فروتنی کنم که از گل آفریده‌ای؟؛ سوره اسراء، آیه: 61.</ref> ، {{متن قرآن| قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَلِيلاً }}<ref> گفت: به من بگو آیا این است آن کس که بر من برتر داشتی؟ سوگند (می‌خورم) که اگر تا روز رستخیز مهلتم دهی، بی‌گمان بر زادگان او- جز اندکی- لجام خواهم نهاد، سوره اسراء، آیه: 62.</ref> استفهام انکاری و گفتار اعتراض‌آمیز [[ابلیس]] در برابر [[تکریم]] [[مقام]] [[آدم]]، نشان دهنده اوج [[حسادت]] او به [[آدم]] است. [[امام علی]] علیه‌السلام در [[تبیین]] استکبارِ [[ابلیس]]، به [[تعصّب]] و [[حسادت]] وی اشاره کرده و او را سر سلسله [[مستکبران]] و پیشوای متعصّبان و [[حسودان]] بر [[آدم]] خوانده است<ref>نهج‌البلاغة، [[خطبه]] ۱۹۲، ص ۳۸۶ ـ ۳۸۹.</ref><ref>[[علی محمدی آشنائی|محمدی آشنائی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 566-567.</ref>.
*برابر [[آیات قرآن]]، [[سرپیچی]] [[ابلیس]] از امتثال [[فرمان خداوند]] در [[سجده]] بر [[آدم]]، موجب رانده شدن او از [[مقام قرب الهی]] و [[خواری]] وی شد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ }}<ref> و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهره‌نگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای فرمود: از آن (جایگاه که داری) فرود آی، تو را نرسد که در آن خود را بزرگ بینی، بیرون رو که تو از خرد پایگانی!؛ سوره اعراف، آیه: 11- 13 .</ref> [[عصیان]] و تمرّد [[ابلیس]] در [[استکبار]] و [[حسد]] او ریشه دارد<ref>[[معارف قرآن]]، ص ۵۷.</ref>. دقّت در [[آیات]] سوره حجر، از [[تعصّب]] شدید وی درباره جنس خویش در برابر مادّه نخستین [[آفرینش آدم]] پرده بر می‌دارد؛ آن جا که به صراحت می‌گوید: من آن نیستم که برای بشری آفریده شده از گِلی خشک، سیاه و بدبو [[سجده]] کنم: {{متن قرآن| قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ}}<ref> گفت: سر آن ندارم که برای بشری فروتنی کنم که او را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک آفریده‌ای ، سوره حجر، آیه: 33.</ref> [[خداوند]] در پی این [[تعصّب]]، او را از آن [[مقام]] راند: {{متن قرآن| قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ }}<ref> فرمود: پس از آن (بهشت) بیرون رو که تو رانده‌ای، سوره حجر، آیه: 34.</ref> بر پایه روایتی از [[امام زین‌العابدین]]{{ع}} نخستین گناهی که معصیتِ [[خداوند]] بدان صورت گرفت، [[کبر]] [[ابلیس]] بود<ref>[[الکافی]]، ج ۲، ص ۳۱۷.</ref>. [[حسادت]] [[ابلیس]] در برابر [[کرامت]] ذاتی [[انسان]] که موجب [[خضوع]] و [[تکریم]] همه [[فرشتگان]] در مقابل [[حضرت آدم]] شد، عامل دیگر [[سرپیچی]] [[ابلیس]] است که می‌توان آن را از [[آیات]] سوره [[اسراء]] استفاده کرد: آیا برای کسی که از گل آفریدی، [[سجده]] کنم ؟ چرا او را بر من [[برتری]] دادی ؟ اگر تا [[روز قیامت]] مهلتم دهی، به طور قطع فرزندانش را جز اندکی لجام‌زده، به دنبال خود کشانده، آنان را مستأصل<ref>مفردات، ص ۲۶۱ «حنک».</ref>. خواهم کرد: {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا}}<ref>  و (یاد کن) آنگاه را که با فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید و فروتنی کردند جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی فروتنی کنم که از گل آفریده‌ای؟؛ سوره اسراء، آیه: 61.</ref> ، {{متن قرآن| قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَلِيلاً }}<ref> گفت: به من بگو آیا این است آن کس که بر من برتر داشتی؟ سوگند (می‌خورم) که اگر تا روز رستخیز مهلتم دهی، بی‌گمان بر زادگان او- جز اندکی- لجام خواهم نهاد، سوره اسراء، آیه: 62.</ref> استفهام انکاری و گفتار اعتراض‌آمیز [[ابلیس]] در برابر [[تکریم]] [[مقام]] [[آدم]]، نشان دهنده اوج [[حسادت]] او به [[آدم]] است. [[امام علی]] علیه‌السلام در تبیین استکبارِ [[ابلیس]]، به [[تعصّب]] و [[حسادت]] وی اشاره کرده و او را سر سلسله [[مستکبران]] و پیشوای متعصّبان و [[حسودان]] بر [[آدم]] خوانده است<ref>نهج‌البلاغة، [[خطبه]] ۱۹۲، ص ۳۸۶ ـ ۳۸۹.</ref><ref>[[علی محمدی آشنائی|محمدی آشنائی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 566-567.</ref>.


==[[کفر]] [[ابلیس]]==
==[[کفر]] [[ابلیس]]==
*در سوره {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد ؛ سوره بقره، آیه: 34.</ref> و {{متن قرآن|إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ}}<ref> جز ابلیس که سرکشی کرد و از کافران بود.فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟ سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟؛ سوره ص، آیه: 74-75.</ref> آمده است: {{متن قرآن|وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ}} در این که مقصود از [[کفر]]، کفرِ عناد یا کفرِ [[جهالت]] است، بین مفسّران [[اختلاف]] نظر وجود دارد. پاره‌ای به استناد [[اقرار]] وی که بر سر راه راست تو در کمین آنان خواهم نشست: {{متن قرآن| قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ }}<ref> گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان می‌نشینم. آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت ؛ سوره اعراف، آیه: 16-17.</ref> و آنان را [[گمراه]] خواهم کرد: {{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref> گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کر ؛ سوره ص، آیه: 82.</ref> او را عالم به [[دین حق]] و [[اضلال]]، و [[کفر]] او را [[کفر]] عناد دانسته و عده‌ای به [[دلیل]] اینکه [[اختیار]] [[شقاوت]] با [[علم]] به [[گمراهی]] را محال دانسته‌اند، [[کفر]] وی را کفرِ [[جهالت]] معرّفی کرده‌اند<ref>الکبیر، ج ۱۴، ص ۳۹.</ref>. [[تبیین]] [[کفر]] [[ابلیس]] در [[کلام الهی]] به صیغه ماضی، موجب پیدایش آرای گوناگونی شده است:
*در سوره {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد ؛ سوره بقره، آیه: 34.</ref> و {{متن قرآن|إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ}}<ref> جز ابلیس که سرکشی کرد و از کافران بود.فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟ سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟؛ سوره ص، آیه: 74-75.</ref> آمده است: {{متن قرآن|وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ}} در این که مقصود از [[کفر]]، کفرِ عناد یا کفرِ [[جهالت]] است، بین مفسّران [[اختلاف]] نظر وجود دارد. پاره‌ای به استناد [[اقرار]] وی که بر سر راه راست تو در کمین آنان خواهم نشست: {{متن قرآن| قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ }}<ref> گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان می‌نشینم. آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت ؛ سوره اعراف، آیه: 16-17.</ref> و آنان را [[گمراه]] خواهم کرد: {{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref> گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کر ؛ سوره ص، آیه: 82.</ref> او را عالم به [[دین حق]] و [[اضلال]]، و [[کفر]] او را [[کفر]] عناد دانسته و عده‌ای به [[دلیل]] اینکه [[اختیار]] [[شقاوت]] با [[علم]] به [[گمراهی]] را محال دانسته‌اند، [[کفر]] وی را کفرِ [[جهالت]] معرّفی کرده‌اند<ref>الکبیر، ج ۱۴، ص ۳۹.</ref>. تبیین [[کفر]] [[ابلیس]] در [[کلام الهی]] به صیغه ماضی، موجب پیدایش آرای گوناگونی شده است:
#همان‌طور که از ظاهر [[آیه]] نیز برمی آید، [[ابلیس]] پیش از تمرّد [[کافر]] بوده است. بر اساس این دیدگاه، [[عبادت]] طولانی [[ابلیس]]، نه از سرِ [[ایمان]] و [[اخلاص]]، بلکه از روی [[ریا]]، [[نفاق]] و هم رنگ شدن با [[جماعت]] [[فرشتگان]] بوده است<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۹۱؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۲۱۳.</ref>. از سخن [[ابلیس]] در [[آیه]] {{متن قرآن| قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ}}<ref> گفت: سر آن ندارم که برای بشری فروتنی کنم که او را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک آفریده‌ای ، سوره حجر، آیه: 33.</ref> برمی‌آید که وی پیش از صدور [[فرمان]] [[سجده]] نیز [[کافر]] بوده است<ref>[[المیزان]]، ج ۱۲، ص ۱۵۵.</ref>. افزون بر [[ظواهر]] [[آیات]]، گفت‌وگوی مشهور [[ابلیس]] با [[فرشتگان]] را که در آن شبهاتی در [[حکمت]] [[آفرینش]]، فایده [[تکلیف]] و... از سوی او مطرح می‌شود، تأییدی بر [[کفر]] وی پیش از [[سرپیچی]] از [[فرمان خدا]] دانسته‌اند. این [[گفت‌وگو]] را الملل والنحل به [[نقل]] از "ماری" شارح اناجیل آورده است<ref>الملل و النحل، ج ۱، ص ۱۶و۱۷.</ref> و مفسّران، پس از [[نقل]]، بر اساس مشرب خویش، بدان [[شبهه‌ها]] پاسخ‌های گوناگونی داده‌اند<ref>[[المیزان]]، ج ۸ ، ص ۴۸.</ref>. [[مؤیّد]] دیگر این [[رأی]]، نظریّه موافات است که براساس آن جمع بین [[کفر]] و [[ایمان]] در شخص واحد در دو زمان محال است؛ زیرا [[ایمان]]، موجب استحقاق [[ثواب]] دائم و [[کفر]] موجب استحقاق [[عقاب]] همیشگی است و جمع بین این دو استحقاق، مانند جمع بین خود [[ثواب]] و [[عقاب]] دائم محال است؛ بنابراین با توجّه به بطلان قول به احباط، عروض هر یک از [[ایمان]] و [[کفر]] نمی‌تواند از بین برنده دیگری باشد؛ بلکه کاشف از نبود دیگری از آغاز است<ref>[[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۳، ص ۷۳.</ref>. بدین‌سان اگر [[ابلیس]]، [[مؤمن]] و عبادتش ناشی از [[ایمان]] بود، هرگز به [[کفر]] و [[عذاب الهی]] دچار نمی‌شد. [[طبرسی]] نیز این دیدگاه را به [[دلیل]] انطباق آن با موافات که بدان [[اعتقاد]] دارد، [[برگزیده]]<ref>[[مجمع البیان]]، ج ۱، ص ۱۹۱.</ref> و ملاصدرا، نظریّه موافات را بر مبنای حکیمان توجیه<ref>[[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۳، ص ۷۳ و ۷۴.</ref> و [[فخر رازی]] در [[تفسیر]] خود هر دو [[مؤیّد]] را ذکر کرده است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۲۳۷.</ref>.
#همان‌طور که از ظاهر [[آیه]] نیز برمی آید، [[ابلیس]] پیش از تمرّد [[کافر]] بوده است. بر اساس این دیدگاه، [[عبادت]] طولانی [[ابلیس]]، نه از سرِ [[ایمان]] و [[اخلاص]]، بلکه از روی [[ریا]]، [[نفاق]] و هم رنگ شدن با [[جماعت]] [[فرشتگان]] بوده است<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۹۱؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۲۱۳.</ref>. از سخن [[ابلیس]] در [[آیه]] {{متن قرآن| قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ}}<ref> گفت: سر آن ندارم که برای بشری فروتنی کنم که او را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک آفریده‌ای ، سوره حجر، آیه: 33.</ref> برمی‌آید که وی پیش از صدور [[فرمان]] [[سجده]] نیز [[کافر]] بوده است<ref>[[المیزان]]، ج ۱۲، ص ۱۵۵.</ref>. افزون بر [[ظواهر]] [[آیات]]، گفت‌وگوی مشهور [[ابلیس]] با [[فرشتگان]] را که در آن شبهاتی در [[حکمت]] [[آفرینش]]، فایده [[تکلیف]] و... از سوی او مطرح می‌شود، تأییدی بر [[کفر]] وی پیش از [[سرپیچی]] از [[فرمان خدا]] دانسته‌اند. این [[گفت‌وگو]] را الملل والنحل به [[نقل]] از "ماری" شارح اناجیل آورده است<ref>الملل و النحل، ج ۱، ص ۱۶و۱۷.</ref> و مفسّران، پس از [[نقل]]، بر اساس مشرب خویش، بدان [[شبهه‌ها]] پاسخ‌های گوناگونی داده‌اند<ref>[[المیزان]]، ج ۸ ، ص ۴۸.</ref>. [[مؤیّد]] دیگر این [[رأی]]، نظریّه موافات است که براساس آن جمع بین [[کفر]] و [[ایمان]] در شخص واحد در دو زمان محال است؛ زیرا [[ایمان]]، موجب استحقاق [[ثواب]] دائم و [[کفر]] موجب استحقاق [[عقاب]] همیشگی است و جمع بین این دو استحقاق، مانند جمع بین خود [[ثواب]] و [[عقاب]] دائم محال است؛ بنابراین با توجّه به بطلان قول به احباط، عروض هر یک از [[ایمان]] و [[کفر]] نمی‌تواند از بین برنده دیگری باشد؛ بلکه کاشف از نبود دیگری از آغاز است<ref>[[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۳، ص ۷۳.</ref>. بدین‌سان اگر [[ابلیس]]، [[مؤمن]] و عبادتش ناشی از [[ایمان]] بود، هرگز به [[کفر]] و [[عذاب الهی]] دچار نمی‌شد. [[طبرسی]] نیز این دیدگاه را به [[دلیل]] انطباق آن با موافات که بدان [[اعتقاد]] دارد، [[برگزیده]]<ref>[[مجمع البیان]]، ج ۱، ص ۱۹۱.</ref> و ملاصدرا، نظریّه موافات را بر مبنای حکیمان توجیه<ref>[[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۳، ص ۷۳ و ۷۴.</ref> و [[فخر رازی]] در [[تفسیر]] خود هر دو [[مؤیّد]] را ذکر کرده است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۲۳۷.</ref>.
#[[ابلیس]]، نخست [[مؤمن]] بود؛ ولی به کفر‌گرایید. این [[رأی]] به چند صورت [[تبیین]] شده است:
#[[ابلیس]]، نخست [[مؤمن]] بود؛ ولی به کفر‌گرایید. این [[رأی]] به چند صورت تبیین شده است:
##گرچه [[ابلیس]] [[ایمان]] داشت، [[خداوند]] از ازل می‌دانست که او به حتم [[کافر]] خواهد شد؛ بر این اساس، [[ابلیس]] در [[علم]] [[خدا]]، از زمره [[کافران]] به شمار می‌آمد؛ به همین جهت [[کفر]] وی در [[قرآن کریم]] به صیغه ماضی گزارش شده است<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۲۲۰؛ مجمع‌البیان، ج۱، ص۱۹۱.</ref>
##گرچه [[ابلیس]] [[ایمان]] داشت، [[خداوند]] از ازل می‌دانست که او به حتم [[کافر]] خواهد شد؛ بر این اساس، [[ابلیس]] در [[علم]] [[خدا]]، از زمره [[کافران]] به شمار می‌آمد؛ به همین جهت [[کفر]] وی در [[قرآن کریم]] به صیغه ماضی گزارش شده است<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۲۲۰؛ مجمع‌البیان، ج۱، ص۱۹۱.</ref>
##از آنجا که [[ابلیس]] پس از [[ایمان]]، به کفر‌گرایید، تعبیر به {{متن قرآن|كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}} پس از گذشت زمانی هر چند کوتاه، امری مُجاز و متداول است.
##از آنجا که [[ابلیس]] پس از [[ایمان]]، به کفر‌گرایید، تعبیر به {{متن قرآن|كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}} پس از گذشت زمانی هر چند کوتاه، امری مُجاز و متداول است.
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
#[[ابلیس]] و ذرّیّه او در عرصه [[تکوین]] و [[آفرینش]]، هیچ نقشی ندارند؛ چنان‌که [[خداوند]] تأکید کرده که آنان را در [[آفرینش]] [[آسمان]] و [[زمین]] و نیز [[آفرینش]] خودشان به [[شهادت]] نگرفته است: {{متن قرآن|مَا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا}}<ref> آنان را نه در آفرینش آسمان‌ها و زمین گواه کردم و نه در آفرینش خودشان و من آن نیم که گمراه‌کنندگان را یاور گیرم، سوره کهف، آیه: 51.</ref><ref>[[المیزان]]، ج ۱۳، ص ۳۲۶.</ref> مقصود از عدم اشهاد، استعانت نجستن از آنان<ref>التبیان، ج ۷، ص ۵۸.</ref>، و [[آیه]]، در صدد نفی [[ولایت]] ابلیس‌ است؛ زیرا اولاً [[ولایت]] [[تدبیر]] در هرچیز موقوف بر آن است که دارنده [[ولایت]]، [[احاطه علمی]] تام به آغاز، مقارنات و [[غایت]] امور آن داشته باشد؛ در حالی که [[ابلیس]] و ذرّیّه‌اش از مبدأ و [[آغاز آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]]، بلکه از مبدأ و آغاز پیدایش خودشان نیز [[آگاهی]] نداشتند؛ زیرا [[خداوند]] آنان را هنگام [[آفرینش]]، بر کار خویش [[شاهد]] نگرفت و فعل خویش را نزد ایشان انجام نداد و ثانیاً انواع آفریدگان به صورت فطری به سوی کمال مختص خویش ره می‌پویند و بدان سو [[هدایت]] می‌شوند {{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref> گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است؛ سوره طه، آیه: 50.</ref> آن‌گاه اگر تصدّی [[تدبیر]] [[آسمان]] و [[زمین]] و [[انسان]] به دست [[شیاطین]] اشرار و [[مفسد]] باشد، به [[نقض ]] [[سنّت الهی]] در [[هدایت]] عامّه می‌انجامد که امری محال است<ref> [[المیزان]]، ج ۱۳، ص ۳۲۶ و ۳۲۷.</ref>. برخی با استناد به این که [[شیطان]] از جنّ است، و جنّیان بر خلاف [[فرشتگان]]، در [[نظام تکوین]] نقش اجرایی ندارند<ref>[[عدل الهی]]، ص ۷۲.</ref>، [[ابلیس]] و دست‌یارانش را در عرصه [[تکوین]]، از ایفای هرگونه تأثیر و نقشی برکنار دانسته‌اند.
#[[ابلیس]] و ذرّیّه او در عرصه [[تکوین]] و [[آفرینش]]، هیچ نقشی ندارند؛ چنان‌که [[خداوند]] تأکید کرده که آنان را در [[آفرینش]] [[آسمان]] و [[زمین]] و نیز [[آفرینش]] خودشان به [[شهادت]] نگرفته است: {{متن قرآن|مَا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا}}<ref> آنان را نه در آفرینش آسمان‌ها و زمین گواه کردم و نه در آفرینش خودشان و من آن نیم که گمراه‌کنندگان را یاور گیرم، سوره کهف، آیه: 51.</ref><ref>[[المیزان]]، ج ۱۳، ص ۳۲۶.</ref> مقصود از عدم اشهاد، استعانت نجستن از آنان<ref>التبیان، ج ۷، ص ۵۸.</ref>، و [[آیه]]، در صدد نفی [[ولایت]] ابلیس‌ است؛ زیرا اولاً [[ولایت]] [[تدبیر]] در هرچیز موقوف بر آن است که دارنده [[ولایت]]، [[احاطه علمی]] تام به آغاز، مقارنات و [[غایت]] امور آن داشته باشد؛ در حالی که [[ابلیس]] و ذرّیّه‌اش از مبدأ و [[آغاز آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]]، بلکه از مبدأ و آغاز پیدایش خودشان نیز [[آگاهی]] نداشتند؛ زیرا [[خداوند]] آنان را هنگام [[آفرینش]]، بر کار خویش [[شاهد]] نگرفت و فعل خویش را نزد ایشان انجام نداد و ثانیاً انواع آفریدگان به صورت فطری به سوی کمال مختص خویش ره می‌پویند و بدان سو [[هدایت]] می‌شوند {{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref> گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است؛ سوره طه، آیه: 50.</ref> آن‌گاه اگر تصدّی [[تدبیر]] [[آسمان]] و [[زمین]] و [[انسان]] به دست [[شیاطین]] اشرار و [[مفسد]] باشد، به [[نقض ]] [[سنّت الهی]] در [[هدایت]] عامّه می‌انجامد که امری محال است<ref> [[المیزان]]، ج ۱۳، ص ۳۲۶ و ۳۲۷.</ref>. برخی با استناد به این که [[شیطان]] از جنّ است، و جنّیان بر خلاف [[فرشتگان]]، در [[نظام تکوین]] نقش اجرایی ندارند<ref>[[عدل الهی]]، ص ۷۲.</ref>، [[ابلیس]] و دست‌یارانش را در عرصه [[تکوین]]، از ایفای هرگونه تأثیر و نقشی برکنار دانسته‌اند.
#[[ابلیس]]، [[شیاطین]] و جنّیان نمی‌توانند بر [[عوالم غیب]] و [[اخبار]] پنهان [[آگاهی]] یابند و در کسب [[اخبار]] آسمانی ناتوانند: {{متن قرآن|وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ}}<ref> و آن را از هر شیطان رانده‌ای نگه داشته‌ایم. مگر آن کس که (بخواهد از آسمان، چیزی) دزدانه بشنود که شهابی روشن در پی او می‌افتد ، سوره حجر، آیه: 17-18.</ref> نیز {{متن قرآن|إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ  لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلإِ الأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ}}<ref> ما آسمان نزدیک‌تر را به آرایه ستارگان، آراسته‌ایم.و (آن را) از هر شیطان سرکشی نیک نگاه داشته‌ایم.که به (گفتار) گروه (فرشتگان) فراتر گوش نمی‌توانند داد و از هر سو هدف (تیرهای شهاب) قرار می‌گیرند ...تا دور شوند و آنان عذابی پایا خواهند داشت. مگر کسی که ربایشی ویژه کند  که شهابی فروزان در پی‌اش می‌افتد، سوره صافات، آیه: 6-10.</ref> و {{متن قرآن| وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ }}<ref> آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی آراستیم و آنها را ابزار رماندن شیطان‌ها کردیم و عذاب آتش سوزان را برای آنان آماده ساختیم، سوره صافات، آیه: 5.</ref>؛ بدین جهت، جنّیان خود پس از اعتراف به وجود نگهبانان توانا و تیرهای شهاب، تأکید کرده‌اند که ما نمی‌دانیم آیا برای کسانی که در زمینند، [[بدی]] خواسته شده یا پروردگارشان برای آنان [[هدایت]] خواسته است: {{متن قرآن|وَأَنَّا لا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا }}<ref> و اینکه ما درنمی‌یابیم که آیا برای کسانی که در زمین‌اند بدی خواسته شده یا پروردگارشان برای آنان رهیافتی خواسته است ، سوره جن، آیه: 10.</ref> هم‌چنین در داستان [[مرگ]] [[سلیمان]]{{ع}} آمده است که وقتی [[بدن]] او بر [[زمین]] افتاد، جنّیان از [[مرگ]] او [[آگاه]] شدند و اگر پیش از آن [[آگاه]] می‌شدند، دست از [[خدمت]] او بر می‌داشتند: {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ}}<ref> و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را می‌خورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب می‌دانستند در آن رنج خوارکننده نمی‌ماندند، سوره سبأ، آیه: 14.</ref>.
#[[ابلیس]]، [[شیاطین]] و جنّیان نمی‌توانند بر [[عوالم غیب]] و [[اخبار]] پنهان [[آگاهی]] یابند و در کسب [[اخبار]] آسمانی ناتوانند: {{متن قرآن|وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ}}<ref> و آن را از هر شیطان رانده‌ای نگه داشته‌ایم. مگر آن کس که (بخواهد از آسمان، چیزی) دزدانه بشنود که شهابی روشن در پی او می‌افتد ، سوره حجر، آیه: 17-18.</ref> نیز {{متن قرآن|إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ  لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلإِ الأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ}}<ref> ما آسمان نزدیک‌تر را به آرایه ستارگان، آراسته‌ایم.و (آن را) از هر شیطان سرکشی نیک نگاه داشته‌ایم.که به (گفتار) گروه (فرشتگان) فراتر گوش نمی‌توانند داد و از هر سو هدف (تیرهای شهاب) قرار می‌گیرند ...تا دور شوند و آنان عذابی پایا خواهند داشت. مگر کسی که ربایشی ویژه کند  که شهابی فروزان در پی‌اش می‌افتد، سوره صافات، آیه: 6-10.</ref> و {{متن قرآن| وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ }}<ref> آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی آراستیم و آنها را ابزار رماندن شیطان‌ها کردیم و عذاب آتش سوزان را برای آنان آماده ساختیم، سوره صافات، آیه: 5.</ref>؛ بدین جهت، جنّیان خود پس از اعتراف به وجود نگهبانان توانا و تیرهای شهاب، تأکید کرده‌اند که ما نمی‌دانیم آیا برای کسانی که در زمینند، [[بدی]] خواسته شده یا پروردگارشان برای آنان [[هدایت]] خواسته است: {{متن قرآن|وَأَنَّا لا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا }}<ref> و اینکه ما درنمی‌یابیم که آیا برای کسانی که در زمین‌اند بدی خواسته شده یا پروردگارشان برای آنان رهیافتی خواسته است ، سوره جن، آیه: 10.</ref> هم‌چنین در داستان [[مرگ]] [[سلیمان]]{{ع}} آمده است که وقتی [[بدن]] او بر [[زمین]] افتاد، جنّیان از [[مرگ]] او [[آگاه]] شدند و اگر پیش از آن [[آگاه]] می‌شدند، دست از [[خدمت]] او بر می‌داشتند: {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ}}<ref> و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را می‌خورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب می‌دانستند در آن رنج خوارکننده نمی‌ماندند، سوره سبأ، آیه: 14.</ref>.
#[[ابلیس]] و دست‌یارانش از انجام هرگونه تصرّف و اخلال در [[وحی]] و [[عزم]] [[انبیا]] ناتوانند. بر اساس [[آیات قرآن]] و طبق ادلّه [[عقلی]] بیان شده در [[علم کلام]]، [[ابلیس]] و یارانش، [[توانایی]] کسب اطلاع، [[القا]]، انسا و هر گونه تصرّف و اخلال دیگر در [[وحی]] را ندارند و [[انبیا]] در تلقّی و [[ابلاغ وحی]]، از هر گونه [[خطا]] و اشتباه معصومند. [[خداوند]]، [[نزول وحی]] و حفظ آن را به خود نسبت می‌دهد: {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ }}<ref> بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود؛ سوره حجر، آیه: 9.</ref> و هرگونه کژی و [[کاستی]] را از آن نفی می‌کند: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجًا }}<ref> سپاس خداوندی را که بر بنده خود این کتاب را فرو فرستاد و در آن هیچ کژی ننهاد، سوره کهف، آیه: 1.</ref> و برای همگان [[تبیین]] می‌کند که [[فرشته]] [[امین]] و [[توانمند]] [[وحی]]، آن را بر [[قلب]] [[پیامبر]] نازل کرده است: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ}}<ref> و این (قرآن) فرو فرستاده پروردگار جهانیان است که روح الامین آن را فرود آورده است بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی ، سوره شعراء، آیه: 192-194.</ref> و اعلام می‌دارد که [[نزول وحی]] در میان [[تدابیر]] شدید حفاظتی صورت می‌پذیرد: دانای [[نهان]] است و کسی را بر [[غیب]] خود [[آگاه]] نمی‌کند؛ جز [[پیامبری]] را که از او [[خشنود]] باشد که در این صورت برای او از پیش‌رو و از پشت سرش نگاهبانانی خواهد گماشت: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا }}<ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند.جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد تا معلوم دارد که رسالت‌های پروردگارشان را رسانده‌اند؛ سوره جن، آیه: 26 - 27.</ref> و ساحت [[وحی]] را از دسترس [[شیاطین]] دور دانسته، تأکید می‌کند که شیطان‌ها آن را فرود نیاورده‌اند و آنان نمی‌توانند [[وحی]] کنند و در [[حقیقت]] آنها از شنیدن، معزول و محرومند: {{متن قرآن|وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ وَمَا يَنبَغِي لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ}}<ref> و این (قرآن) را شیطان‌ها فرود نیاورده‌اند.و سزاوار آنان نیست و یارایی (هم) ندارند  آنان از شنیدن (وحی) برکنارند، سوره شعراء، آیه: 210-212.</ref> بدین‌سان، [[آیات الهی]] و [[قرآن]]، از تصرّف [[ابلیس]] و [[شیطان]] رجیم به کلّی بر کنار است: {{متن قرآن|وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ }}<ref>  و این سخن شیطان رانده، نیست، سوره تکویر، آیه: 25.</ref> بر اساس [[براهین]] [[عقلی]]<ref> کشف‌المراد، ص ۲۷۴.</ref> در [[عصمت]] [[انبیا]] و مفاد همین [[آیات]] است که مفسّران [[شیعه]]، واژه {{متن قرآن| تَمَنَّى }} را به معنای آرزوی [[پیامبر]] در [[هدایت]] کردن [[امّت]] دانسته‌اند<ref>[[المیزان]]، ج ۱۴، ص ۳۹۱.</ref> و معنای [[آیه]] چنین است که هرگاه [[پیامبری]] [[هدایت مردم]] و کام‌یابی در [[رسالت]] خویش را [[آرزو]] می‌کرد، [[شیطان]] در آرزوی او اخلال پدید می‌آورد؛ ولی [[خداوند]]، سرانجام آن وسوسه‌ها و القائات را زایل و [[آیات]] خود را [[استوار]] می‌ساخت و کوشش پیامبرش را به نتیجه می‌رساند: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ }}<ref> و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو می‌کرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) می‌افکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان می‌افکند، از میان برمی‌دارد سپس آیات خود را استوار می‌گرداند و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره حج، آیه: 52.</ref>.
#[[ابلیس]] و دست‌یارانش از انجام هرگونه تصرّف و اخلال در [[وحی]] و [[عزم]] [[انبیا]] ناتوانند. بر اساس [[آیات قرآن]] و طبق ادلّه [[عقلی]] بیان شده در [[علم کلام]]، [[ابلیس]] و یارانش، [[توانایی]] کسب اطلاع، [[القا]]، انسا و هر گونه تصرّف و اخلال دیگر در [[وحی]] را ندارند و [[انبیا]] در تلقّی و [[ابلاغ وحی]]، از هر گونه [[خطا]] و اشتباه معصومند. [[خداوند]]، [[نزول وحی]] و حفظ آن را به خود نسبت می‌دهد: {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ }}<ref> بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود؛ سوره حجر، آیه: 9.</ref> و هرگونه کژی و [[کاستی]] را از آن نفی می‌کند: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجًا }}<ref> سپاس خداوندی را که بر بنده خود این کتاب را فرو فرستاد و در آن هیچ کژی ننهاد، سوره کهف، آیه: 1.</ref> و برای همگان تبیین می‌کند که [[فرشته]] [[امین]] و [[توانمند]] [[وحی]]، آن را بر [[قلب]] [[پیامبر]] نازل کرده است: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ}}<ref> و این (قرآن) فرو فرستاده پروردگار جهانیان است که روح الامین آن را فرود آورده است بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی ، سوره شعراء، آیه: 192-194.</ref> و اعلام می‌دارد که [[نزول وحی]] در میان [[تدابیر]] شدید حفاظتی صورت می‌پذیرد: دانای [[نهان]] است و کسی را بر [[غیب]] خود [[آگاه]] نمی‌کند؛ جز [[پیامبری]] را که از او [[خشنود]] باشد که در این صورت برای او از پیش‌رو و از پشت سرش نگاهبانانی خواهد گماشت: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا }}<ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند.جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد تا معلوم دارد که رسالت‌های پروردگارشان را رسانده‌اند؛ سوره جن، آیه: 26 - 27.</ref> و ساحت [[وحی]] را از دسترس [[شیاطین]] دور دانسته، تأکید می‌کند که شیطان‌ها آن را فرود نیاورده‌اند و آنان نمی‌توانند [[وحی]] کنند و در [[حقیقت]] آنها از شنیدن، معزول و محرومند: {{متن قرآن|وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ وَمَا يَنبَغِي لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ}}<ref> و این (قرآن) را شیطان‌ها فرود نیاورده‌اند.و سزاوار آنان نیست و یارایی (هم) ندارند  آنان از شنیدن (وحی) برکنارند، سوره شعراء، آیه: 210-212.</ref> بدین‌سان، [[آیات الهی]] و [[قرآن]]، از تصرّف [[ابلیس]] و [[شیطان]] رجیم به کلّی بر کنار است: {{متن قرآن|وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ }}<ref>  و این سخن شیطان رانده، نیست، سوره تکویر، آیه: 25.</ref> بر اساس [[براهین]] [[عقلی]]<ref> کشف‌المراد، ص ۲۷۴.</ref> در [[عصمت]] [[انبیا]] و مفاد همین [[آیات]] است که مفسّران [[شیعه]]، واژه {{متن قرآن| تَمَنَّى }} را به معنای آرزوی [[پیامبر]] در [[هدایت]] کردن [[امّت]] دانسته‌اند<ref>[[المیزان]]، ج ۱۴، ص ۳۹۱.</ref> و معنای [[آیه]] چنین است که هرگاه [[پیامبری]] [[هدایت مردم]] و کام‌یابی در [[رسالت]] خویش را [[آرزو]] می‌کرد، [[شیطان]] در آرزوی او اخلال پدید می‌آورد؛ ولی [[خداوند]]، سرانجام آن وسوسه‌ها و القائات را زایل و [[آیات]] خود را [[استوار]] می‌ساخت و کوشش پیامبرش را به نتیجه می‌رساند: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ }}<ref> و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو می‌کرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) می‌افکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان می‌افکند، از میان برمی‌دارد سپس آیات خود را استوار می‌گرداند و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره حج، آیه: 52.</ref>.
#[[ابلیس]] و یارانش بر [[بندگان]] [[خداوند]] هیچ‌گونه سلطه‌ای ندارند. [[خداوند]] در پاسخ تهدیدهای [[ابلیس]]، مبنی بر فریب‌دادن و گمراه‌ساختن همگان، به جز مخلَصان، [[ابلیس]] را مخاطب ساخته که تو را بر [[بندگان]] من تسلّطی نیست، مگر گمراهانی که از تو [[پیروی]] کنند: {{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ }}<ref> بی‌گمان تو بر بندگان من چیرگی نداری مگر آن گمراهان که از تو پیروی کنند؛ سوره حجر، آیه: 42.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلاً }}<ref> تو بر بندگان من چیرگی نداری و پروردگارت (آنان را) کارساز ، بس ، سوره اسراء، آیه: 65.</ref> نیز {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ }}<ref> تو که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند چیرگی نیست ، سوره نحل، آیه: 99.</ref>. بسیاری از مفسّران، مقصود از [[بندگان]] را همه [[فرزندان آدم]]، و نه فقط [[مؤمنان]] و [[مخلصان]] گرفته و استثنا را در [[آیه]]، متصّل دانسته‌اند<ref> [[المیزان]]، ج۱۲، ص۱۶۶؛ التفسیرالکبیر، ج۲۱، ص۸.</ref>.
#[[ابلیس]] و یارانش بر [[بندگان]] [[خداوند]] هیچ‌گونه سلطه‌ای ندارند. [[خداوند]] در پاسخ تهدیدهای [[ابلیس]]، مبنی بر فریب‌دادن و گمراه‌ساختن همگان، به جز مخلَصان، [[ابلیس]] را مخاطب ساخته که تو را بر [[بندگان]] من تسلّطی نیست، مگر گمراهانی که از تو [[پیروی]] کنند: {{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ }}<ref> بی‌گمان تو بر بندگان من چیرگی نداری مگر آن گمراهان که از تو پیروی کنند؛ سوره حجر، آیه: 42.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلاً }}<ref> تو بر بندگان من چیرگی نداری و پروردگارت (آنان را) کارساز ، بس ، سوره اسراء، آیه: 65.</ref> نیز {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ }}<ref> تو که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند چیرگی نیست ، سوره نحل، آیه: 99.</ref>. بسیاری از مفسّران، مقصود از [[بندگان]] را همه [[فرزندان آدم]]، و نه فقط [[مؤمنان]] و [[مخلصان]] گرفته و استثنا را در [[آیه]]، متصّل دانسته‌اند<ref> [[المیزان]]، ج۱۲، ص۱۶۶؛ التفسیرالکبیر، ج۲۱، ص۸.</ref>.
* دقّت در [[کلام الهی]] در پاسخ به [[ابلیس]]، سه نکته را روشن می‌سازد:
* دقّت در [[کلام الهی]] در پاسخ به [[ابلیس]]، سه نکته را روشن می‌سازد:
خط ۱۵۴: خط ۱۵۴:


==کیفیت [[فریب]] و [[گمراه]]‌سازی==
==کیفیت [[فریب]] و [[گمراه]]‌سازی==
*[[قرآن کریم]] پس از برحذر داشتن [[انسان]] از گرفتار آمدن در دام [[ابلیس]]، در [[تبیین]] چگونگی [[فریب]] او می‌فرماید: همانا او و قبیله‌اش شما را از آنجایی می‌بینند که شما آنها را نمی‌بینید: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر می‌کند تا شرمگاه‌هایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمی‌بینید می‌بینند؛ بی‌گمان ما شیطان‌ها را سرپرست کسانی کرده‌ایم که ایمان ندارند؛ سوره اعراف، آیه: 27.</ref> [[ابلیس]] و شیاطینِ تحتِ امر او، با بهره‌گیری از ابزار عواطف و احساسات [[انسان]]، در [[ادراک]] وی تصرّف کرده، اوهام و اندیشه‌های دروغین و [[باطل]] را در [[نفس]] او می‌افکنند؛ با این حال، [[انسان]] این اوهام را از خود دانسته و در آن تردیدی ندارد؛ از این رو افکار و اوهام یاد شده، هم به [[ابلیس]] و هم به [[انسان]] نسبت داده می‌شود و با [[استقلال]] [[انسان]] در [[اندیشه]] و [[اراده]] منافاتی ندارد؛ زیرا تصرّف [[ابلیس]] در [[ادراک]] [[انسان]]، تصرّف طولی و در جهت [[اراده]] [[انسان]] است و نه در عرض و برابر آن<ref>[[المیزان]]، ج ۸ ، ص ۴۱ـ۴۳.</ref>؛ به همین جهت، پس از فراخوان [[ابلیس]] به انجام [[معصیت]] یا ترک [[طاعت]]، [[آدمی]] در خود برای انجام [[واجبات]]، احساس سنگینی می‌کند و برای انجام [[گناهان]] میل شدید در خود می‌یابد؛ بدین جهت، در [[قرآن]] از این اوهام القایی [[ابلیس]] به [[وسوسه]] یاد می‌شود{{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لّا يَبْلَى فَأَكَلا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى }}<ref>  اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! می‌خواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمی‌شود  راهبر شوم. آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد، سوره طه، آیه: 120-121.</ref>. برخی مفسّران گفته‌اند: [[وسوسه]]، صوتی خفی است که [[ابلیس]] در گوش [[دل]] [[آدمی]] می‌افکند. [[وسوسه]] ابلیسی با ویژگی فراخواندن به [[گناهان]] قابل تشخیص و شناسایی است<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۴۶۱.</ref>. به تصریح [[قرآن]]، [[ابلیس]] با تزیین، آراستن و جلوه دادن [[دنیا]] در چشم [[انسان]]، او را به سوی [[گناهان]] می‌کشاند و از توجّه به [[حقیقت]] خویش و یاد [[خداوند]] باز می‌دارد؛ بنابراین [[ابلیس]] در برابر [[هوای نفس]]، استقلالِ وجودی دارد؛ امّا [[استقلال]] عملی نداشته، فقط از رهگذر [[هوای نفس]] [[آدمی]] عمل می‌کند<ref>[[اخلاق]] در [[قرآن]]، ج ۱، ص ۲۳۶.</ref>. از جمله راه‌های نفوذ [[شیطان]]، [[شهوت]]، [[غضب]] و [[هوای نفس]] دانسته شده است<ref>[[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۱، ص ۱۸۲ و ۴۲۸؛ التفسیرالکبیر، ج ۱، ص ۲۶۶.</ref> و برخی با [[واجب]] دانستن [[شناخت]] راه‌های نفوذ [[شیطان]]؛ مواردی چون [[حسد]]، [[حرص]] و [[تعصّب]]... را نیز بدان‌ها افزوده‌اند<ref>مکاشفه‌القلوب، ص ۷۰.</ref><ref>[[علی محمدی آشنائی|محمدی آشنائی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 582-583.</ref>
*[[قرآن کریم]] پس از برحذر داشتن [[انسان]] از گرفتار آمدن در دام [[ابلیس]]، در تبیین چگونگی [[فریب]] او می‌فرماید: همانا او و قبیله‌اش شما را از آنجایی می‌بینند که شما آنها را نمی‌بینید: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر می‌کند تا شرمگاه‌هایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمی‌بینید می‌بینند؛ بی‌گمان ما شیطان‌ها را سرپرست کسانی کرده‌ایم که ایمان ندارند؛ سوره اعراف، آیه: 27.</ref> [[ابلیس]] و شیاطینِ تحتِ امر او، با بهره‌گیری از ابزار عواطف و احساسات [[انسان]]، در [[ادراک]] وی تصرّف کرده، اوهام و اندیشه‌های دروغین و [[باطل]] را در [[نفس]] او می‌افکنند؛ با این حال، [[انسان]] این اوهام را از خود دانسته و در آن تردیدی ندارد؛ از این رو افکار و اوهام یاد شده، هم به [[ابلیس]] و هم به [[انسان]] نسبت داده می‌شود و با [[استقلال]] [[انسان]] در [[اندیشه]] و [[اراده]] منافاتی ندارد؛ زیرا تصرّف [[ابلیس]] در [[ادراک]] [[انسان]]، تصرّف طولی و در جهت [[اراده]] [[انسان]] است و نه در عرض و برابر آن<ref>[[المیزان]]، ج ۸ ، ص ۴۱ـ۴۳.</ref>؛ به همین جهت، پس از فراخوان [[ابلیس]] به انجام [[معصیت]] یا ترک [[طاعت]]، [[آدمی]] در خود برای انجام [[واجبات]]، احساس سنگینی می‌کند و برای انجام [[گناهان]] میل شدید در خود می‌یابد؛ بدین جهت، در [[قرآن]] از این اوهام القایی [[ابلیس]] به [[وسوسه]] یاد می‌شود{{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لّا يَبْلَى فَأَكَلا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى }}<ref>  اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! می‌خواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمی‌شود  راهبر شوم. آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد، سوره طه، آیه: 120-121.</ref>. برخی مفسّران گفته‌اند: [[وسوسه]]، صوتی خفی است که [[ابلیس]] در گوش [[دل]] [[آدمی]] می‌افکند. [[وسوسه]] ابلیسی با ویژگی فراخواندن به [[گناهان]] قابل تشخیص و شناسایی است<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۴۶۱.</ref>. به تصریح [[قرآن]]، [[ابلیس]] با تزیین، آراستن و جلوه دادن [[دنیا]] در چشم [[انسان]]، او را به سوی [[گناهان]] می‌کشاند و از توجّه به [[حقیقت]] خویش و یاد [[خداوند]] باز می‌دارد؛ بنابراین [[ابلیس]] در برابر [[هوای نفس]]، استقلالِ وجودی دارد؛ امّا [[استقلال]] عملی نداشته، فقط از رهگذر [[هوای نفس]] [[آدمی]] عمل می‌کند<ref>[[اخلاق]] در [[قرآن]]، ج ۱، ص ۲۳۶.</ref>. از جمله راه‌های نفوذ [[شیطان]]، [[شهوت]]، [[غضب]] و [[هوای نفس]] دانسته شده است<ref>[[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۱، ص ۱۸۲ و ۴۲۸؛ التفسیرالکبیر، ج ۱، ص ۲۶۶.</ref> و برخی با [[واجب]] دانستن [[شناخت]] راه‌های نفوذ [[شیطان]]؛ مواردی چون [[حسد]]، [[حرص]] و [[تعصّب]]... را نیز بدان‌ها افزوده‌اند<ref>مکاشفه‌القلوب، ص ۷۰.</ref><ref>[[علی محمدی آشنائی|محمدی آشنائی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 582-583.</ref>


==راه‌های مقابله با کوشش‌های [[ابلیس]]==
==راه‌های مقابله با کوشش‌های [[ابلیس]]==
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش