پرش به محتوا

آرامش در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تبیین' به 'تبیین'
جز (جایگزینی متن - 'سلب' به 'سلب')
جز (جایگزینی متن - 'تبیین' به 'تبیین')
خط ۳۸: خط ۳۸:
#آرامش بخشی و دلداری [[خدا]] به [[پیامبر]]، با بیان تأثیر نداشتن [[کفر]] [[کافران]] و [[وعده خداوند]] به [[ذلت]] دنیائی برای آنان {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ... لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ}}<ref>«ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب می‌ورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان می‌گفتند ایمان آورده‌ایم در حالی که دل‌هاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش می‌سپارند  جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامده‌اند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از» سوره مائده، آیه ۴۱.</ref>.
#آرامش بخشی و دلداری [[خدا]] به [[پیامبر]]، با بیان تأثیر نداشتن [[کفر]] [[کافران]] و [[وعده خداوند]] به [[ذلت]] دنیائی برای آنان {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ... لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ}}<ref>«ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب می‌ورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان می‌گفتند ایمان آورده‌ایم در حالی که دل‌هاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش می‌سپارند  جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامده‌اند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از» سوره مائده، آیه ۴۱.</ref>.
#آرامش بخشی [[خداوند]] به [[پیامبر]]، با بیان انحصار [[عزت]] به [[خدا]] وشنوائی و دانائی مطلق {{متن قرآن|وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«گفتار آنان تو را اندوهگین نگرداند که عزّت یکسره از آن خداوند است، او شنوای داناست» سوره یونس، آیه ۶۵.</ref>.  
#آرامش بخشی [[خداوند]] به [[پیامبر]]، با بیان انحصار [[عزت]] به [[خدا]] وشنوائی و دانائی مطلق {{متن قرآن|وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«گفتار آنان تو را اندوهگین نگرداند که عزّت یکسره از آن خداوند است، او شنوای داناست» سوره یونس، آیه ۶۵.</ref>.  
#آرامش بخشی [[خدا]] به [[پیامبر]] با [[تبیین]] بازگشت [[تکذیب]] [[محمد]] به [[تکذیب]] [[آیات الهی]] {{متن قرآن|قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ}}<ref>«ما خوب می‌دانیم که آنچه می‌گویند تو را اندوهناک می‌گرداند؛ (امّا) به راستی آنان تو را دروغزن نمی‌شمارند بلکه این ستمگران آیات خداوند را انکار می‌کنند» سوره انعام، آیه ۳۳.</ref>  
#آرامش بخشی [[خدا]] به [[پیامبر]] با تبیین بازگشت [[تکذیب]] [[محمد]] به [[تکذیب]] [[آیات الهی]] {{متن قرآن|قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ}}<ref>«ما خوب می‌دانیم که آنچه می‌گویند تو را اندوهناک می‌گرداند؛ (امّا) به راستی آنان تو را دروغزن نمی‌شمارند بلکه این ستمگران آیات خداوند را انکار می‌کنند» سوره انعام، آیه ۳۳.</ref>  
#[[خداوند]] به [[محمد]] توصیه می‌کند در مقابل [[ثروت]] و دارائی [[کافران]] آرامش خود را حفظ کند و اندوهناک نشود {{متن قرآن|لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«به چیزی که دسته‌هایی از کافران را بدان بهره‌مند کرده‌ایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.</ref>  
#[[خداوند]] به [[محمد]] توصیه می‌کند در مقابل [[ثروت]] و دارائی [[کافران]] آرامش خود را حفظ کند و اندوهناک نشود {{متن قرآن|لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«به چیزی که دسته‌هایی از کافران را بدان بهره‌مند کرده‌ایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.</ref>  
#آخرین نکته این که [[انسان]] در معرض آلام و است، و نگرانی‌ها و اضطراب‌های روحی جسم [[انسان]] را هم از کار می‌اندازد؛ و [[پیامبر]] [[بشر]] است با تمام ویژگی‌های یک [[انسان]]، و [[خداوند]] در این [[آیات]] پیامبررا به آرامش [[دعوت]] می‌کند، و در [[حقیقت]] او را [[تربیت]] می‌کند که در امر [[رسالت]] دچار [[اضطراب]] و نگرانی نشود و با [[ثبات]] و آرامش [[دعوت]] را تعقیب کند و همه [[مصلحان]] و [[رهبران]] هم باید از این [[آیات]] در انجام [[مسئولیت]] و حرکت [[اجتماعی]]، [[خانوادگی]]، [[الگو]] بگیرند و با [[ثبات]] و آرامش مسیر حرکتی خود را ادامه بدهند تا به کمال برسند.  
#آخرین نکته این که [[انسان]] در معرض آلام و است، و نگرانی‌ها و اضطراب‌های روحی جسم [[انسان]] را هم از کار می‌اندازد؛ و [[پیامبر]] [[بشر]] است با تمام ویژگی‌های یک [[انسان]]، و [[خداوند]] در این [[آیات]] پیامبررا به آرامش [[دعوت]] می‌کند، و در [[حقیقت]] او را [[تربیت]] می‌کند که در امر [[رسالت]] دچار [[اضطراب]] و نگرانی نشود و با [[ثبات]] و آرامش [[دعوت]] را تعقیب کند و همه [[مصلحان]] و [[رهبران]] هم باید از این [[آیات]] در انجام [[مسئولیت]] و حرکت [[اجتماعی]]، [[خانوادگی]]، [[الگو]] بگیرند و با [[ثبات]] و آرامش مسیر حرکتی خود را ادامه بدهند تا به کمال برسند.  
خط ۶۵: خط ۶۵:
*[[جرجانی]] در تعریف اصطلاحی سکینه می‌گوید: نوری در [[قلب]] [[انسان]] است که در مواجهه با [[امور غیبی]]، به [[انسان]] [[ثبات]] و [[آرامش]] می‌بخشد<ref>التعریفات، ص ۱۵۹.</ref>.
*[[جرجانی]] در تعریف اصطلاحی سکینه می‌گوید: نوری در [[قلب]] [[انسان]] است که در مواجهه با [[امور غیبی]]، به [[انسان]] [[ثبات]] و [[آرامش]] می‌بخشد<ref>التعریفات، ص ۱۵۹.</ref>.
*[[ابن قیّم]] از آن به صورت موهبتی غیر اکتسابی از جانب [[خداوند]] به [[بندگان]] ویژه‌اش هنگام [[نگرانی]] و [[هراس]] دل‌هایشان یاد می‌کند که تقویت [[ایمان]] و افزایش [[یقین]] و [[ثبات]] نظر را درپی دارد.<ref>مدارج السالکین، ج ۲، ص ۵۲۳ و ۵۲۴.</ref>. برخی نیز سکینه را همان نیروی [[عقل]] دانسته‌اند<ref>مفردات، ص ۴۱۷. «سکن».</ref>.
*[[ابن قیّم]] از آن به صورت موهبتی غیر اکتسابی از جانب [[خداوند]] به [[بندگان]] ویژه‌اش هنگام [[نگرانی]] و [[هراس]] دل‌هایشان یاد می‌کند که تقویت [[ایمان]] و افزایش [[یقین]] و [[ثبات]] نظر را درپی دارد.<ref>مدارج السالکین، ج ۲، ص ۵۲۳ و ۵۲۴.</ref>. برخی نیز سکینه را همان نیروی [[عقل]] دانسته‌اند<ref>مفردات، ص ۴۱۷. «سکن».</ref>.
*[[خواجه]] [[عبدالله انصاری]] با اختصاص بابی در منازل السائرین به [[تبیین]] مراتب و [[مقامات]] سکینه پرداخته است<ref>منازل السائرین، ج ۱، ص ۸۳ ـ ۸۵.</ref>.
*[[خواجه]] [[عبدالله انصاری]] با اختصاص بابی در منازل السائرین به تبیین مراتب و [[مقامات]] سکینه پرداخته است<ref>منازل السائرین، ج ۱، ص ۸۳ ـ ۸۵.</ref>.
*[[قرآن]] در ماجرای [[انتخاب]] [[طالوت]] به [[پادشاهی]] [[یهود]] از [[نزول]] سکینه خویش در [[تابوت]] [[بنی اسرائیل]] به صورت [[نشانه]] [[پادشاهی]] او یاد می‌کند:{{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازمانده‌ای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهاده‌اند و فرشتگان آن را حمل می‌کنند، بی‌گمان در آن برای شما اگر مؤمن باشید نشانه‌ای  است» سوره بقره، آیه ۲۴۸.</ref>. [[مفسّران]] در [[تفسیر]] این [[آیه]]، آرای گوناگونی را بیان کرده‌اند<ref> قرطبی، ج ۳، ص ۱۶۲؛ وجوه القرآن، ص ۱۳۰؛ الوجوه و النظائر، ج۱، ص ۴۵۱.</ref> که بسیاری از آنها جنبه افسانه‌ای دارد<ref>مفردات، ۴۱۷.</ref>. [[طبرسی]] به [[تفسیری]] معقول از سکینه ‌گراییده، آن را نوعی [[آرامش روحی]] و [[روانی]] می‌شمرد که با [[مشاهده]] آن [[تابوت]]، دل‌های [[بنی اسرائیل]] را در بر می‌گرفت<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۱۴.</ref>.
*[[قرآن]] در ماجرای [[انتخاب]] [[طالوت]] به [[پادشاهی]] [[یهود]] از [[نزول]] سکینه خویش در [[تابوت]] [[بنی اسرائیل]] به صورت [[نشانه]] [[پادشاهی]] او یاد می‌کند:{{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازمانده‌ای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهاده‌اند و فرشتگان آن را حمل می‌کنند، بی‌گمان در آن برای شما اگر مؤمن باشید نشانه‌ای  است» سوره بقره، آیه ۲۴۸.</ref>. [[مفسّران]] در [[تفسیر]] این [[آیه]]، آرای گوناگونی را بیان کرده‌اند<ref> قرطبی، ج ۳، ص ۱۶۲؛ وجوه القرآن، ص ۱۳۰؛ الوجوه و النظائر، ج۱، ص ۴۵۱.</ref> که بسیاری از آنها جنبه افسانه‌ای دارد<ref>مفردات، ۴۱۷.</ref>. [[طبرسی]] به [[تفسیری]] معقول از سکینه ‌گراییده، آن را نوعی [[آرامش روحی]] و [[روانی]] می‌شمرد که با [[مشاهده]] آن [[تابوت]]، دل‌های [[بنی اسرائیل]] را در بر می‌گرفت<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۱۴.</ref>.
*[[علامه طباطبایی]] پس از [[نقل]] برخی از آن اقوال، آنها را قابل [[تأویل]] شمرده، منظور از سکینه را در این [[آیه]]، [[روحی]] [[الهی]] می‌داند که به [[قلب]] [[انسان]]، [[آرامش]] و به [[جان آدمی]]، استقرار و [[ثبات]] می‌بخشد. این [[روح الهی]]، مرتبه‌ای از [[کمالات]] نفس [[انسانی]] و جلوه‌ای از [[روح]] [[ایمان]] است <ref>المیزان، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref>؛ از این روی [[خداوند]] در دیگر [[آیات]]، از سکینه به [[روح]] تعبیر کرده است: {{متن قرآن| أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ}}<ref>«آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است » سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref><ref>المیزان، ج ۲، ص ۲۹۰.</ref>. این [[تفسیر]] در برخی از [[روایات]] [[امامان معصوم]]{{عم}} به چشم می‌خورد<ref>الکافی، ج۲، ص ۱۵؛ البرهان، ج۱، ص ۵۰۹؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص۱۷۷ و ۱۷۸.</ref>؛ برخی [[مفسّران]] معاصر بر اساس تحلیل پیش‌گفته به [[تأویل]] این دسته از [[روایات]] پرداخته‌اند<ref>الفرقان، ج ۲، ص ۱۶۹ و ۱۷۰.</ref>. [[علامه طباطبایی]]، [[تفسیر]] مورد نظر خویش را در ذیل دیگر [[آیات]] سکینه نیز به گونه‌ای دیگر بیان می‌کند. در این سری [[آیات]]، از [[نزول]] سکینه [[الهی]] بر [[قلب]] [[پیامبر]] و [[مؤمنان]] هنگام [[سختی]] و دشواری‌های [[تبلیغ دین]] یاد شده است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.</ref>.
*[[علامه طباطبایی]] پس از [[نقل]] برخی از آن اقوال، آنها را قابل [[تأویل]] شمرده، منظور از سکینه را در این [[آیه]]، [[روحی]] [[الهی]] می‌داند که به [[قلب]] [[انسان]]، [[آرامش]] و به [[جان آدمی]]، استقرار و [[ثبات]] می‌بخشد. این [[روح الهی]]، مرتبه‌ای از [[کمالات]] نفس [[انسانی]] و جلوه‌ای از [[روح]] [[ایمان]] است <ref>المیزان، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref>؛ از این روی [[خداوند]] در دیگر [[آیات]]، از سکینه به [[روح]] تعبیر کرده است: {{متن قرآن| أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ}}<ref>«آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است » سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref><ref>المیزان، ج ۲، ص ۲۹۰.</ref>. این [[تفسیر]] در برخی از [[روایات]] [[امامان معصوم]]{{عم}} به چشم می‌خورد<ref>الکافی، ج۲، ص ۱۵؛ البرهان، ج۱، ص ۵۰۹؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص۱۷۷ و ۱۷۸.</ref>؛ برخی [[مفسّران]] معاصر بر اساس تحلیل پیش‌گفته به [[تأویل]] این دسته از [[روایات]] پرداخته‌اند<ref>الفرقان، ج ۲، ص ۱۶۹ و ۱۷۰.</ref>. [[علامه طباطبایی]]، [[تفسیر]] مورد نظر خویش را در ذیل دیگر [[آیات]] سکینه نیز به گونه‌ای دیگر بیان می‌کند. در این سری [[آیات]]، از [[نزول]] سکینه [[الهی]] بر [[قلب]] [[پیامبر]] و [[مؤمنان]] هنگام [[سختی]] و دشواری‌های [[تبلیغ دین]] یاد شده است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش