اسلام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'تبیین' به 'تبیین'
جز (جایگزینی متن - 'فرد' به 'فرد') |
جز (جایگزینی متن - 'تبیین' به 'تبیین') |
||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
===اصول [[سیاست خارجی]] [[اسلام]]=== | ===اصول [[سیاست خارجی]] [[اسلام]]=== | ||
*[[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] و [[پیامبر]]{{صل}} بعد از [[تشکیل حکومت دینی]] در [[سال اول هجرت]] در [[مدینه]] متناسب آن عصر با [[دولتها]] و [[قبایل]] خارجی، [[سیاست خارجی]] خود را تنظیم میکرد که به اصولی از آن اشاره خواهد شد. | *[[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] و [[پیامبر]]{{صل}} بعد از [[تشکیل حکومت دینی]] در [[سال اول هجرت]] در [[مدینه]] متناسب آن عصر با [[دولتها]] و [[قبایل]] خارجی، [[سیاست خارجی]] خود را تنظیم میکرد که به اصولی از آن اشاره خواهد شد. | ||
#'''[[جهان شمولی]] و [[دعوت]] همگانی:''' نخستین اصل و مبنای [[نظام سیاسی اسلام]] در [[سیاست خارجی]] خود، اعلام [[جهانشمول]] بودن [[آیین]] خود است. در پرتو این اصل، [[حکومت اسلامی]] از [[ملتها]] و دولتهای خارجی [[دعوت]] میکند که به [[آیین اسلام]] بگروند. [[آیات]] متعدد، این اصل را | #'''[[جهان شمولی]] و [[دعوت]] همگانی:''' نخستین اصل و مبنای [[نظام سیاسی اسلام]] در [[سیاست خارجی]] خود، اعلام [[جهانشمول]] بودن [[آیین]] خود است. در پرتو این اصل، [[حکومت اسلامی]] از [[ملتها]] و دولتهای خارجی [[دعوت]] میکند که به [[آیین اسلام]] بگروند. [[آیات]] متعدد، این اصل را تبیین میکند {{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}}<ref> «این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره یوسف، آیه ۱۰۴؛ سوره انعام، آیه ۹۰؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۴؛ سوره تکویر، آیه ۲۷.</ref>. نامهنگاریهای [[پیامبر اسلام]] به سران حکومتهای بزرگ وقت خود، مانند [[ایران]] و [[روم]] کاملاً این اصل [[سیاست خارجی]] [[اسلام]] را ثابت میکند<ref>احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، ج۱- ۲.</ref>. | ||
#'''بهکارگیری اصل [[حکمت]] و [[نصیحت]]:''' [[دعوت]] همگانی [[اسلام]] به [[زور]] و [[خشونت]] [[اعمال]] نمیشود، بلکه از طریق [[برهان]]، [[حکمت]] و [[اندرز]] و در نهایت راه [[مجادله]] و [[جدال]] [[اعمال]] میشد: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!» سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>. | #'''بهکارگیری اصل [[حکمت]] و [[نصیحت]]:''' [[دعوت]] همگانی [[اسلام]] به [[زور]] و [[خشونت]] [[اعمال]] نمیشود، بلکه از طریق [[برهان]]، [[حکمت]] و [[اندرز]] و در نهایت راه [[مجادله]] و [[جدال]] [[اعمال]] میشد: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!» سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>. | ||
#'''[[مشروعیت]] [[جهاد]]'''. | #'''[[مشروعیت]] [[جهاد]]'''. | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
==[[اسلام]] و [[اقتصاد]]== | ==[[اسلام]] و [[اقتصاد]]== | ||
*در | *در تبیین و تحلیل [[اقتصاد]] [[اسلامی]] رهیافتهای مختلفی وجود دارد که موارد مهم آن عبارتند از: | ||
#[[اسلام]] تنها [[دینی]] است که دارای [[مکتب]] اقتصادیای شامل مبانی [[معرفتی]]، [[اقتصادی]] و اهداف میباشد <ref>یوسفی، احمدعلی، ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامی، ص۲۱.</ref>. | #[[اسلام]] تنها [[دینی]] است که دارای [[مکتب]] اقتصادیای شامل مبانی [[معرفتی]]، [[اقتصادی]] و اهداف میباشد <ref>یوسفی، احمدعلی، ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامی، ص۲۱.</ref>. | ||
#[[اسلام]] دارای [[نظام اقتصادی]] است؛ به این معنا که علاوه بر مبانی و اهداف، بر اجزا، راهکارها والگوهای مرتبط و سازوار مشتمل است که در رسیدن به اهداف معین مانند [[آزادی اقتصادی]] و [[رفاه]] و هم چنین [[معنویت]] مؤثر واقع میشوند؛ مثلاً برای [[توزیع ثروت]] در اقشار مختلف [[جامعه]]، [[اسلام]] الگوهای [[رفتاری]] مختلف مانند [[خمس]]، [[زکات]]، [[انفال]] و [[تشویق]] به قرض الحسنه را ملحوظ کرده است، اما | #[[اسلام]] دارای [[نظام اقتصادی]] است؛ به این معنا که علاوه بر مبانی و اهداف، بر اجزا، راهکارها والگوهای مرتبط و سازوار مشتمل است که در رسیدن به اهداف معین مانند [[آزادی اقتصادی]] و [[رفاه]] و هم چنین [[معنویت]] مؤثر واقع میشوند؛ مثلاً برای [[توزیع ثروت]] در اقشار مختلف [[جامعه]]، [[اسلام]] الگوهای [[رفتاری]] مختلف مانند [[خمس]]، [[زکات]]، [[انفال]] و [[تشویق]] به قرض الحسنه را ملحوظ کرده است، اما تبیین [[روابط]] پدیدههای [[اقتصادی]] را به صورت خاص به [[نخبگان]] [[جامعه]] سپرده است<ref>یوسفی، احمدعلی، ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامی، ص۹ و ۱۱.</ref>. | ||
#[[اسلام]] دارای [[علم]] [[اقتصاد]] است؛ این نظریه مدعی است [[اسلام]] مانند [[علوم]] دیگر، خود متکفل | #[[اسلام]] دارای [[علم]] [[اقتصاد]] است؛ این نظریه مدعی است [[اسلام]] مانند [[علوم]] دیگر، خود متکفل تبیین پدیدههای [[اقتصادی]] و [[کشف]] رابطه آنها، از نوع [[تکوینی]] و اعتباری است<ref>یوسفی، احمدعلی، ماهیت و ساختار اقتصاد اسلامی، ص۳۲۳؛ میرمعزی، سید حسین، ساختار کلان نظام اقتصاد اسلام، ص۲۰.</ref>. | ||
* | *تبیین و تحلیل دیدگاههای سهگانه فوق به همراه [[دلایل]] و نقد آن، [[همت]] محققان [[اقتصاد]] [[اسلامی]] را میطلبد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱.</ref>. | ||
==اصول [[نظام اقتصادی]] [[اسلام]]== | ==اصول [[نظام اقتصادی]] [[اسلام]]== | ||
*در اینجا به | *در اینجا به تبیین مهمترین اصول [[نظام اقتصادی]] [[اسلام]] میپردازیم که با ثبوت آن، نظریه اول نیز ثابت میشود، و این مقدار برای [[اثبات]] [[جامعیت]] و کمال [[آیین]] جاوید [[اسلام]] [[کفایت]] میکند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱.</ref>. | ||
===اصل [[مالکیت]] مختلط=== | ===اصل [[مالکیت]] مختلط=== | ||
*یکی از مبانی هر [[نظام اقتصادی]] مسئله [[مالکیت]] در آن است، که در [[قرآن]] به اقسام مختلف آن (خصوصی، عمومی و دولتی) اشاره شده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱.</ref>. | *یکی از مبانی هر [[نظام اقتصادی]] مسئله [[مالکیت]] در آن است، که در [[قرآن]] به اقسام مختلف آن (خصوصی، عمومی و دولتی) اشاره شده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱.</ref>. | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
#'''[[نظارت]] و دخالت:''' [[دولت اسلامی]] در امور معیشتی و [[اقتصادی]] به عنوان [[مسئول]] و متصدی، ناظر بر اوضاع بازار و [[تجارت]] است. این اصل در عصر [[صدر اسلام]] با وجود [[سادگی]] امور انجام میگرفت. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} اشخاصی را به عنوان [[نماینده]] و ناظر که در اصطلاح [[عربی]] آن روز عامل السوق نامیده میشود جهت کنترل بازار [[مأمور]] میکرد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۸۴؛ ج۱۶، ص۴۰۰؛ ج۱۸، ص۵۷۸؛ آذری قمی، احمد، احتکار و گرانفروشی، ص۷۳- ۸۴.</ref>. اما در صورت وضعیت خاص و [[بحرانی]]، [[اسلام]] به [[دولت]] این اجازه را داده است که به منظور [[تأمین رفاه]] و [[مصلحت عمومی جامعه]] در [[امور اقتصادی]] و تجاری دخالت کند؛ مثلاً [[دولت]] میتواند جلو واردات و صادرات را بگیرد یا [[آزاد]] کند، یا بازار را به نرخگذاری ملزم نماید و در موارد خاص [[اموال]] [[احتکار]] شده را به معرض فروش بگذارد؛ چنان که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در موارد کمبود کالا به محتکران [[دستور]] میداد [[اموال]] [[احتکار]] شده را به قیمت عادلانه بفروشند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، باب۲۹؛ ح۳۰، ص۳۱۷؛ کتاب البیع، ج۲، ص۴۰۰؛ موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۷۰؛ موسوی خمینی، سید روح الله، امام خمینی و اندیشه حکومت اسلامی، ج۶.</ref>. | #'''[[نظارت]] و دخالت:''' [[دولت اسلامی]] در امور معیشتی و [[اقتصادی]] به عنوان [[مسئول]] و متصدی، ناظر بر اوضاع بازار و [[تجارت]] است. این اصل در عصر [[صدر اسلام]] با وجود [[سادگی]] امور انجام میگرفت. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} اشخاصی را به عنوان [[نماینده]] و ناظر که در اصطلاح [[عربی]] آن روز عامل السوق نامیده میشود جهت کنترل بازار [[مأمور]] میکرد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۸۴؛ ج۱۶، ص۴۰۰؛ ج۱۸، ص۵۷۸؛ آذری قمی، احمد، احتکار و گرانفروشی، ص۷۳- ۸۴.</ref>. اما در صورت وضعیت خاص و [[بحرانی]]، [[اسلام]] به [[دولت]] این اجازه را داده است که به منظور [[تأمین رفاه]] و [[مصلحت عمومی جامعه]] در [[امور اقتصادی]] و تجاری دخالت کند؛ مثلاً [[دولت]] میتواند جلو واردات و صادرات را بگیرد یا [[آزاد]] کند، یا بازار را به نرخگذاری ملزم نماید و در موارد خاص [[اموال]] [[احتکار]] شده را به معرض فروش بگذارد؛ چنان که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در موارد کمبود کالا به محتکران [[دستور]] میداد [[اموال]] [[احتکار]] شده را به قیمت عادلانه بفروشند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، باب۲۹؛ ح۳۰، ص۳۱۷؛ کتاب البیع، ج۲، ص۴۰۰؛ موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۷۰؛ موسوی خمینی، سید روح الله، امام خمینی و اندیشه حکومت اسلامی، ج۶.</ref>. | ||
#'''[[وضع سیاست]] و [[قوانین]] [[اقتصادی]]:''' [[دولت]] علاوه بر [[احکام]] [[اقتصادی]] موجود در [[فقه]]، مانند [[خمس]] و [[زکات]]، میتواند به تناسب روز، [[احکام]] و مقررات تجاری، [[اقتصادی]] و انواع قراردادها از قبیل [[قانون]] کار، بیمه و [[مالیات]] را وضع نماید. | #'''[[وضع سیاست]] و [[قوانین]] [[اقتصادی]]:''' [[دولت]] علاوه بر [[احکام]] [[اقتصادی]] موجود در [[فقه]]، مانند [[خمس]] و [[زکات]]، میتواند به تناسب روز، [[احکام]] و مقررات تجاری، [[اقتصادی]] و انواع قراردادها از قبیل [[قانون]] کار، بیمه و [[مالیات]] را وضع نماید. | ||
#'''[[مالکیت]] و اداره منابع ملی:''' در | #'''[[مالکیت]] و اداره منابع ملی:''' در تبیین اصل [[مالکیت]] بیان شد که [[دولت]] مالک و متکفل اداره منابع ملی از قبیل [[انفال]]، جنگلها، مراتع، منابع زیرزمینی و غیره است. علاوه بر آن، [[مالکیت]] و اجازه [[تصرف]] [[اموال]] وقفی، [[اموال]] [[بلا]] [[وارث]] یا مجهول به [[حاکم]] [[دینی]] سپرده شده است که در [[فقه]] تحت عنوان [[امور حسبیه]] از آنها بحث میشود. همچنین [[دولت اسلامی]] [[مسئول]] و متکفل دریافت [[جزیه]] (نوعی [[مالیات]]) از [[اهل کتاب]] است{{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}}<ref> «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمیآورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کردهاند حرام نمیدانند و به دین حق نمیگروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref>. | ||
#'''ابطال و فسخ یکطرفه بعضی قراردادها:''' [[اسلام]] این اجازه را به [[دولت]] داده است که در موارد خاص مانند به مخاطره افتادن [[مصلحت جامعه]] یا [[نظام]]، یک طرفه به ابطال و فسخ قراردادهایی که خود با [[شهروندان]] منعقد کرده است، [[دست]] بزند<ref>صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۷۰.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱.</ref>. | #'''ابطال و فسخ یکطرفه بعضی قراردادها:''' [[اسلام]] این اجازه را به [[دولت]] داده است که در موارد خاص مانند به مخاطره افتادن [[مصلحت جامعه]] یا [[نظام]]، یک طرفه به ابطال و فسخ قراردادهایی که خود با [[شهروندان]] منعقد کرده است، [[دست]] بزند<ref>صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۷۰.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱.</ref>. | ||
====اهداف==== | ====اهداف==== | ||
خط ۱۹۳: | خط ۱۹۳: | ||
:*{{متن قرآن|وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و اگر دمدمهای از شیطان تو را برانگیزد به خداوند پناه جو که او شنوایی داناست» سوره اعراف، آیه ۲۰۰</ref>؛ | :*{{متن قرآن|وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و اگر دمدمهای از شیطان تو را برانگیزد به خداوند پناه جو که او شنوایی داناست» سوره اعراف، آیه ۲۰۰</ref>؛ | ||
:*{{متن قرآن|إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«به راستی شیطان دشمن شماست پس او را دشمن بدارید! جز این نیست که او گروه خویش را فرا میخواند تا (سرانجام) از دوزخیان باشند» سوره فاطر، آیه ۶.</ref> یاد میکند. | :*{{متن قرآن|إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«به راستی شیطان دشمن شماست پس او را دشمن بدارید! جز این نیست که او گروه خویش را فرا میخواند تا (سرانجام) از دوزخیان باشند» سوره فاطر، آیه ۶.</ref> یاد میکند. | ||
*[[عالمان]] [[اخلاق]]، [[نظام اخلاق اسلامی]] را در کتب [[اخلاقی]] و همچنین [[عرفانی]] ترسیم و | *[[عالمان]] [[اخلاق]]، [[نظام اخلاق اسلامی]] را در کتب [[اخلاقی]] و همچنین [[عرفانی]] ترسیم و تبیین کردهاند <ref>محقق طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاق ناصری؛ مطهری، مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق؛ و....</ref>. | ||
*تحقق یافتن اهداف [[اخلاقی]] [[اسلام]] از طریق [[تعلیم و تربیت]] امکانپذیر است. از اینرو، در [[جهانبینی]] [[اسلامی]] بر دو عنصر [[تعلیم و تربیت]] تأکید بسیاری شده است. در آیاتی که از [[نبوت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[سخن]] به میان آمده، [[تعلیم و تزکیه]] به عنوان دو [[مأموریت]] ویژه او به شمار آمده است: {{متن قرآن|يُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«آنها را پاکیزه میگرداند و به آنها کتاب و فرزانگی میآموزد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴؛ سوره جمعه، آیه ۲.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱.</ref> | *تحقق یافتن اهداف [[اخلاقی]] [[اسلام]] از طریق [[تعلیم و تربیت]] امکانپذیر است. از اینرو، در [[جهانبینی]] [[اسلامی]] بر دو عنصر [[تعلیم و تربیت]] تأکید بسیاری شده است. در آیاتی که از [[نبوت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[سخن]] به میان آمده، [[تعلیم و تزکیه]] به عنوان دو [[مأموریت]] ویژه او به شمار آمده است: {{متن قرآن|يُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«آنها را پاکیزه میگرداند و به آنها کتاب و فرزانگی میآموزد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴؛ سوره جمعه، آیه ۲.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱.</ref> | ||
خط ۲۱۹: | خط ۲۱۹: | ||
*از ویژگیهای [[دین حق]] و جاوید آن است که آموزههای آن متقن و با یکدیگر هماهنگ باشد؛ به گونهای که اولاً، با یکدیگر [[تعارض]] و ناهمخوانی نداشته و از ضدیت به دور باشد. ثانیاً، آموزههای مختلف آن در عرصههای مختلف، مانند [[اعتقادی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] همگی مانند اجزای یک ماشین و دستگاه، نقش خود را برای تحقق یک [[هدف]] از پیش [[تعیین]] شده، ایفا کنند. [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] [[غایت]] [[آفرینش انسان]] را تأمین [[سعادت اخروی]] میداند و چون این [[سعادت]] بدون [[سعادت]] و تأمین زندگانی مادی در حد [[اعتدال]] نوعاً مشکل یا نشدنی است، لذا [[دین]] به دنیای [[انسان]] توجه نموده و گزارهها و دستورالعملهای خود را به گونهای تنظیم کرده است که این دو [[هدف]] قابل دسترسی باشد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱.</ref>. | *از ویژگیهای [[دین حق]] و جاوید آن است که آموزههای آن متقن و با یکدیگر هماهنگ باشد؛ به گونهای که اولاً، با یکدیگر [[تعارض]] و ناهمخوانی نداشته و از ضدیت به دور باشد. ثانیاً، آموزههای مختلف آن در عرصههای مختلف، مانند [[اعتقادی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] همگی مانند اجزای یک ماشین و دستگاه، نقش خود را برای تحقق یک [[هدف]] از پیش [[تعیین]] شده، ایفا کنند. [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] [[غایت]] [[آفرینش انسان]] را تأمین [[سعادت اخروی]] میداند و چون این [[سعادت]] بدون [[سعادت]] و تأمین زندگانی مادی در حد [[اعتدال]] نوعاً مشکل یا نشدنی است، لذا [[دین]] به دنیای [[انسان]] توجه نموده و گزارهها و دستورالعملهای خود را به گونهای تنظیم کرده است که این دو [[هدف]] قابل دسترسی باشد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱.</ref>. | ||
===[[پاسخگویی]] به نیازهای [[معرفتی]] و [[فقهی]] زمان ([[اجتهاد]])=== | ===[[پاسخگویی]] به نیازهای [[معرفتی]] و [[فقهی]] زمان ([[اجتهاد]])=== | ||
*[[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] در عرصه [[معرفت]] و [[اندیشه]] با اتکا به [[عقل]] و [[فطرت]] و همچنین قابل دسترس بودن متن [[دینی]]، یعنی [[قرآن مجید]] و [[روایات]] به [[تفسیر]] و | *[[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] در عرصه [[معرفت]] و [[اندیشه]] با اتکا به [[عقل]] و [[فطرت]] و همچنین قابل دسترس بودن متن [[دینی]]، یعنی [[قرآن مجید]] و [[روایات]] به [[تفسیر]] و تبیین [[جهان هستی]] و مسائل آن از قبیل اصل [[مبدأ و معاد]] پرداخته است. | ||
*راهکار دیگر [[اسلام]] برای [[پاسخگویی]] به نیازهای جدید، توجه به [[تربیت]] و [[رشد]] [[عالمان]] و متخصصان [[دین]] و به رسمیت شناختن [[تفاسیر]] آنان است که به اصل [[اجتهاد]] معروف است. | *راهکار دیگر [[اسلام]] برای [[پاسخگویی]] به نیازهای جدید، توجه به [[تربیت]] و [[رشد]] [[عالمان]] و متخصصان [[دین]] و به رسمیت شناختن [[تفاسیر]] آنان است که به اصل [[اجتهاد]] معروف است. | ||
*در پرتو اصل [[اجتهاد]] است که [[اسلام]] با مقتضیات و نیازهای نو منطبق شده و در فراروی خود به بن بستی [[مبتلا]] نمیشود. [[فقها]] از طریق [[اجتهاد]] به | *در پرتو اصل [[اجتهاد]] است که [[اسلام]] با مقتضیات و نیازهای نو منطبق شده و در فراروی خود به بن بستی [[مبتلا]] نمیشود. [[فقها]] از طریق [[اجتهاد]] به تبیین و حل و فصل مسائل جدید مانند [[عقد]] بیمه، تلقیح، تشریح [[بدن]] میت، عقیم سازی، [[احتکار]] و وضع [[مالیات]] میپردازند. [[اجتهاد]] با [[تفویض]] اختیارات ویژه به [[حاکم]] [[دینی]]، قلمرو وی را در اداره [[کشور]] بسط داده و از بروز معضلات [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] جلوگیری میکند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱.</ref>. | ||
===[[سازگاری]] [[دین]] و [[دنیا]]=== | ===[[سازگاری]] [[دین]] و [[دنیا]]=== | ||
*[[دین]] مدعی [[خاتمیت]] و [[جاودانگی]] باید در عرصه فعل و [[رفتار]] فردی و [[اجتماعی]] به نحو کامل و صحیح به | *[[دین]] مدعی [[خاتمیت]] و [[جاودانگی]] باید در عرصه فعل و [[رفتار]] فردی و [[اجتماعی]] به نحو کامل و صحیح به تبیین امور بپردازد؛ به گونهای که برای رسیدن به مقصود اصلی، یعنی [[تکامل معنوی]] و [[خدا]] و [[آخرت]]، نباید دنیای [[مردم]] و [[آسایش]] آنان را به مخاطره بیندازد، بلکه [[علم]] [[فقه]] [[دین خاتم]]، ضمن لحاظ [[غایت]] ذاتی [[دین]]، باید یک نوع [[زندگی]] معقول و معتدلی در [[دنیا]] برای مخاطبان خود به ارمغان بیاورد، و به نحوی تصویر نشود که شرط [[دین]] و تدین، [[زهد]] و [[رهبانیت]] و [[ترک دنیا]] و به عبارتی یک گزاره پارادوکس غیر قابل جمع است؛ چنان که چنین تصویری در [[مسیحیت]] رخ داد و یکی از عوامل سکولاریزاسیون شد <ref>قدردان قراملکی، محمدحسن، سکولاریسم در اسلام و مسیحیت، بخش اول:</ref>. | ||
*با نگاهی به [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] درمییابیم که [[اسلام]] نه تنها به [[ترک دنیا]] و زندگانی رهبانی توصیه نمیکند، بلکه ضمن [[نهی]] از آن به استفاده بهینه از نعمتهای [[دنیوی]] سفارش میکند {{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا}}<ref> «و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن» سوره قصص، آیه ۷۷</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آوردهاند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱.</ref> | *با نگاهی به [[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] درمییابیم که [[اسلام]] نه تنها به [[ترک دنیا]] و زندگانی رهبانی توصیه نمیکند، بلکه ضمن [[نهی]] از آن به استفاده بهینه از نعمتهای [[دنیوی]] سفارش میکند {{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا}}<ref> «و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن» سوره قصص، آیه ۷۷</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آوردهاند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱.</ref> | ||
===[[دفاع]] از [[اصول اخلاقی]] و [[انسانی]]=== | ===[[دفاع]] از [[اصول اخلاقی]] و [[انسانی]]=== | ||
*[[زندگی]] [[انسانی]] به معنای [[حقیقی]]، شامل [[اصول اخلاقی]] میشود که | *[[زندگی]] [[انسانی]] به معنای [[حقیقی]]، شامل [[اصول اخلاقی]] میشود که تبیین آن به [[علم اخلاق]] واگذار شده است. رعایت [[انصاف]]، [[راستگویی]] و [[راستی]]، وفای به [[وعده]]، کمک به دیگران، [[عدالت]]، [[پاکدامنی]]، [[عفت]] [[کلام]] از [[اصول اخلاقی]] و ارزشی است که [[وجدان]] و [[عقل]] [[انسانی]] به رعایت آن و همچنین [[جاودانگی]] آن اصول [[حکم]] میکند. | ||
*نیم نگاهی به [[قرآن کریم]] و نیز [[روایات نبوی]] و ولوی اهتمام خاص [[اسلام]] را به [[اصول اخلاقی]] و ارزشی نشان میدهد. نکته مهم و ظریف در توجه [[اسلام]] به اصول فوق، رعایت جانب [[اعتدال]] و دوری از [[افراط]] در [[التزام]] به بعضی از [[اصول اخلاقی]] و ترک برخی دیگر است؛ مثلاً [[اسلام]] ضمن سفارش به [[گذشت]] و [[عفو]] در برابر [[ظلم و ستم]] این نکته را مورد تأکید قرار میدهد که [[انسان]] باید بکوشد نه [[ظالم]] و نه [[مظلوم]] واقع شود که دیگران [[حقوق]] وی را پایمال کنند{{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}}<ref> «و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱.</ref> | *نیم نگاهی به [[قرآن کریم]] و نیز [[روایات نبوی]] و ولوی اهتمام خاص [[اسلام]] را به [[اصول اخلاقی]] و ارزشی نشان میدهد. نکته مهم و ظریف در توجه [[اسلام]] به اصول فوق، رعایت جانب [[اعتدال]] و دوری از [[افراط]] در [[التزام]] به بعضی از [[اصول اخلاقی]] و ترک برخی دیگر است؛ مثلاً [[اسلام]] ضمن سفارش به [[گذشت]] و [[عفو]] در برابر [[ظلم و ستم]] این نکته را مورد تأکید قرار میدهد که [[انسان]] باید بکوشد نه [[ظالم]] و نه [[مظلوم]] واقع شود که دیگران [[حقوق]] وی را پایمال کنند{{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}}<ref> «و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[اسلام - قدردان قراملکی (مقاله)|مقاله «اسلام»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱.</ref> | ||
===[[پویایی]] و کارآیی [[شریعت]]=== | ===[[پویایی]] و کارآیی [[شریعت]]=== | ||
خط ۲۴۰: | خط ۲۴۰: | ||
==نقش [[تاریخی]] [[اسلام]]== | ==نقش [[تاریخی]] [[اسلام]]== | ||
*نقش [[تاریخی]] [[اسلام]] را میتوان در دو عرصه [[معنویت]] و [[علوم]] بشری | *نقش [[تاریخی]] [[اسلام]] را میتوان در دو عرصه [[معنویت]] و [[علوم]] بشری تبیین کرد: | ||
===[[معنویت]]=== | ===[[معنویت]]=== | ||
*[[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] در سرزمینی [[ظهور]] نمود که [[مردمان]] آن گرفتار [[بت پرستی]]، [[دنیاطلبی]]، [[ستیز]] و [[جنگ]] شده بودند، لکن [[اسلام]] [[هدف]] فراتر از [[دنیا]] را برای [[پیروان]] خود ترسیم میکرد که میتوان نام آن را [[معنویت]] گذاشت؛ به این معنی که [[اسلام]] از [[پیروان]] خود میخواهد [[دنیا]] را در حد یک [[زندگی]] موقت و پل ارتباطی برای [[آخرت]] در نظر بگیرند و اصل [[زندگی]] و [[حیات]] در عالمی دیگر به نام [[آخرت]] است که در آن [[بهشت]] و [[مقام]] بالاتر از آن، یعنی [[قرب الهی]] وجود دارد. | *[[آیین]] [[مقدس]] [[اسلام]] در سرزمینی [[ظهور]] نمود که [[مردمان]] آن گرفتار [[بت پرستی]]، [[دنیاطلبی]]، [[ستیز]] و [[جنگ]] شده بودند، لکن [[اسلام]] [[هدف]] فراتر از [[دنیا]] را برای [[پیروان]] خود ترسیم میکرد که میتوان نام آن را [[معنویت]] گذاشت؛ به این معنی که [[اسلام]] از [[پیروان]] خود میخواهد [[دنیا]] را در حد یک [[زندگی]] موقت و پل ارتباطی برای [[آخرت]] در نظر بگیرند و اصل [[زندگی]] و [[حیات]] در عالمی دیگر به نام [[آخرت]] است که در آن [[بهشت]] و [[مقام]] بالاتر از آن، یعنی [[قرب الهی]] وجود دارد. |