پرش به محتوا

قسم در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله'
جز (جایگزینی متن - 'سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، [[فرهنگ‌نامه' به 'سعیدیان‌فر و ایازی، [[فرهنگ‌نامه')
جز (جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله')
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==مقدمه==
==مقدمه==
منظور آن دسته از سوگندهایی است که خطاب به [[پیامبر]] شده (أَنْتَ، کاف خطاب، مثل: إِنَّکَ) و زبان خاصی را در [[پیام]] [[وحی]] نشان می‌دهد و این سوگندها صورت‌های متفاوتی دارد، در باره [[وحی]]، [[رسالت]] و [[سلامت]] [[قرآن]] و یا ترتیبات این کتاب و ناظر به اهداف [[رسالت]] ایشان بیان شده است. در بیشتر این سوگندها ربط خاصّی با مسائل [[تربیتی]] و [[اخلاقی]] و [[اعتقادی]] و شخص [[پیامبر]] و القای قطعیت و جزمیت برای مخاطب دارد؛ زیرا [[هدف]] از این سوگندها به [[شمس]]، [[قمر]]، [[نجم]] می‌شود، جلب توجه بیشتر به [[جهان هستی]] است که با ظرافت و [[زیبایی]] مخصوصی، از مسائل گوناگونی از [[طبیعت]] می‌شود. ذکر قسم به [[خورشید]]، ماه، [[ستارگان]] و بادها، سپس ابرها و بعد از آن، کشتی‌ها و نهرها و سرانجام روییدن گیاهان بیان شده است تا [[اندیشه‌ها]] را متوجه آن نموده و مخاطبان پس از [[پیامبر]] را به بحث و [[تحقیق]] در پیرامون آن [[تشویق]] نماید. مجموعه‌ای از سوگندها در اوایل سوره‌های مکی به میان می‌آید. همچنین از این نکته نمی‌توان [[غافل]] شد که بیشتر این سوگندها تناسب نزدیکی با مسائل چالش برانگیز مخاطبان در [[انکار وحی]] یا [[شخصیت پیامبر]] و [[عقاید]] و [[مشکلات]] [[فکری]] آن عصر [[مردم]] [[مکه]] دارد، زیرا می‌دانیم که یکی از ناباوری‌های آنان عالم پس از [[مرگ]] است در حالی که یکی از [[دلایل]] امکان [[معاد]]، مسئله زنده کردن زمین‌های مرده به [[وسیله]] [[باران]] است که بارها در [[قرآن]] به عبارات مختلف ذکر شده است، بدین ترتیب سوگندهایی که در آغاز برخی از این [[سوره‌ها]] آمده، پیوند و تناسب روشنی با نتیجه این قسم‌ها دارد؛ زیرا حرکت ابرها و [[نزول]] باران‌ها و در نتیجه زنده شدن زمین‌های مرده، خود [[قدرت الهی]] را به ما نشان می‌دهد. به هر حال [[ارزش]] این سوگندها بیش‌تر زمانی معلوم می‌شود که ما دوره‌ای را که در آن سوگندهای گوناگون متعارف و زبان [[مردم]] [[قوم]] بوده، مدّنظر قرار دهیم. دوره‌ای که هیچ‌کدام از این پدیده‌ها مورد اعتبار نبود. نه [[آسمان]] و نه [[زمین]]، نه کوه و تل و تپه و نه دشت و صحرا، نه خشکی و نه دریاها، نه [[ستارگان]] [[آسمان]] و نه موجودات ارضی و زمینی؛ نه حیوانات و نباتات، نه جمادات و موجودات بی‌جان و نه حتّی [[انسان]] و [[ملک]]. و توجّه دادن [[آیات قرآن]] در آن زمان به این همه پدیده‌هایی که به منزله [[آیات]] [[خداوند]] هستند، نشان از تحولی است که در بین برخی از افراد هوشمند و طالب [[معرفت]] ایجاد کرده و مقدمه‌ای برای رویکرد [[اهل]] [[دانش]] به این همه پدیده‌ها برای توجه و [[شناخت]] کرده است.
منظور آن دسته از سوگندهایی است که خطاب به [[پیامبر]] شده (أَنْتَ، کاف خطاب، مثل: إِنَّکَ) و زبان خاصی را در [[پیام]] [[وحی]] نشان می‌دهد و این سوگندها صورت‌های متفاوتی دارد، در باره [[وحی]]، [[رسالت]] و [[سلامت]] [[قرآن]] و یا ترتیبات این کتاب و ناظر به اهداف [[رسالت]] ایشان بیان شده است. در بیشتر این سوگندها ربط خاصّی با مسائل [[تربیتی]] و [[اخلاقی]] و [[اعتقادی]] و شخص [[پیامبر]] و القای قطعیت و جزمیت برای مخاطب دارد؛ زیرا [[هدف]] از این سوگندها به [[شمس]]، [[قمر]]، [[نجم]] می‌شود، جلب توجه بیشتر به [[جهان هستی]] است که با ظرافت و [[زیبایی]] مخصوصی، از مسائل گوناگونی از [[طبیعت]] می‌شود. ذکر قسم به [[خورشید]]، ماه، [[ستارگان]] و بادها، سپس ابرها و بعد از آن، کشتی‌ها و نهرها و سرانجام روییدن گیاهان بیان شده است تا [[اندیشه‌ها]] را متوجه آن نموده و مخاطبان پس از [[پیامبر]] را به بحث و [[تحقیق]] در پیرامون آن [[تشویق]] نماید. مجموعه‌ای از سوگندها در اوایل سوره‌های مکی به میان می‌آید. همچنین از این نکته نمی‌توان [[غافل]] شد که بیشتر این سوگندها تناسب نزدیکی با مسائل چالش برانگیز مخاطبان در [[انکار وحی]] یا [[شخصیت پیامبر]] و [[عقاید]] و [[مشکلات]] [[فکری]] آن عصر [[مردم]] [[مکه]] دارد، زیرا می‌دانیم که یکی از ناباوری‌های آنان عالم پس از [[مرگ]] است در حالی که یکی از [[دلایل]] امکان [[معاد]]، مسئله زنده کردن زمین‌های مرده به وسیله [[باران]] است که بارها در [[قرآن]] به عبارات مختلف ذکر شده است، بدین ترتیب سوگندهایی که در آغاز برخی از این [[سوره‌ها]] آمده، پیوند و تناسب روشنی با نتیجه این قسم‌ها دارد؛ زیرا حرکت ابرها و [[نزول]] باران‌ها و در نتیجه زنده شدن زمین‌های مرده، خود [[قدرت الهی]] را به ما نشان می‌دهد. به هر حال [[ارزش]] این سوگندها بیش‌تر زمانی معلوم می‌شود که ما دوره‌ای را که در آن سوگندهای گوناگون متعارف و زبان [[مردم]] [[قوم]] بوده، مدّنظر قرار دهیم. دوره‌ای که هیچ‌کدام از این پدیده‌ها مورد اعتبار نبود. نه [[آسمان]] و نه [[زمین]]، نه کوه و تل و تپه و نه دشت و صحرا، نه خشکی و نه دریاها، نه [[ستارگان]] [[آسمان]] و نه موجودات ارضی و زمینی؛ نه حیوانات و نباتات، نه جمادات و موجودات بی‌جان و نه حتّی [[انسان]] و [[ملک]]. و توجّه دادن [[آیات قرآن]] در آن زمان به این همه پدیده‌هایی که به منزله [[آیات]] [[خداوند]] هستند، نشان از تحولی است که در بین برخی از افراد هوشمند و طالب [[معرفت]] ایجاد کرده و مقدمه‌ای برای رویکرد [[اهل]] [[دانش]] به این همه پدیده‌ها برای توجه و [[شناخت]] کرده است.


البته برخی از [[دانشمندان اسلامی]] درباره این دسته از قسم‌های [[قرآن]] به نکته‌ای دیگر اشاره کرده‌اند و گفته‌اند: [[هدف]] از این سوگندها، [[تشویق]] و تحریص [[مردم]] به [[شناخت]] [[طبیعت]] و [[آفرینش]] [[خداوند]] به صورت کلی بوده است، تا در نتیجه، آنان به مطالعه و تحصیل [[علوم طبیعی]] و نجومی بپردازند و آگاهی‌های عمیق کسب کنند، اما این بیان می‌تواند [[هدف]] [[درجه]] دوم محسوب شود و [[قرآن]] در قلمرو و [[مقام]] بیان این مسائل توجه به اهداف [[معنوی]] و [[تربیتی]] است و جالب این جاست که بیشتر این قسم‌ها در سوره‌های مکی، جای دارد که نشان می‌دهد نسبتی میان دوران پیش از [[هجرت]] و بهره‌گیری از قسم برای بیان مطالب [[اعتقادی]] و [[معارف دینی]] وجود دارد. از این رو، سوگندها به‌گونه‌ای [[انتخاب]] شده‌اند که در [[جزا]] یا پاسخ قسم اثر می‌گذارند و همنوایی آنها با سایر [[آیات]]، تأثیر ویژه‌ای بر آن عبارات می‌گذارد. شاید [[بهترین]] مثال [[آیات]] ۱ تا ۱۰ [[سوره شمس]] است که چهار زوج قسم با موجودات یا پدیده‌هایی که [[تقابل]] دارند ([[خورشید و ماه]]، روز و [[شب]]، [[آسمان]] و [[زمین]]، و آن‌چه نفس را شکل داده و [[فجور]] و تقوای آن را در آن نهاده است) به عنوان زمینه و تمهید مقدمه است برای بیان [[تقابل]] بین کسی که نفس/ [[دل]] خود را [[پاکیزه]] می‌دارد، و کسی که آن را [[پست]] و [[فرومایه]] می‌دارد. این سبک و سیاق خطابی در [[وحی]] متأخّر ([[مدنی]]) کم‌نمونه‌تر است. گاه عباراتی هست که فقط یک [[سوگند]] در آغاز آن می‌آید. و در [[وحی]] دوره [[مدنی]]، اصولاً قسم به ندرت می‌آید.
البته برخی از [[دانشمندان اسلامی]] درباره این دسته از قسم‌های [[قرآن]] به نکته‌ای دیگر اشاره کرده‌اند و گفته‌اند: [[هدف]] از این سوگندها، [[تشویق]] و تحریص [[مردم]] به [[شناخت]] [[طبیعت]] و [[آفرینش]] [[خداوند]] به صورت کلی بوده است، تا در نتیجه، آنان به مطالعه و تحصیل [[علوم طبیعی]] و نجومی بپردازند و آگاهی‌های عمیق کسب کنند، اما این بیان می‌تواند [[هدف]] [[درجه]] دوم محسوب شود و [[قرآن]] در قلمرو و [[مقام]] بیان این مسائل توجه به اهداف [[معنوی]] و [[تربیتی]] است و جالب این جاست که بیشتر این قسم‌ها در سوره‌های مکی، جای دارد که نشان می‌دهد نسبتی میان دوران پیش از [[هجرت]] و بهره‌گیری از قسم برای بیان مطالب [[اعتقادی]] و [[معارف دینی]] وجود دارد. از این رو، سوگندها به‌گونه‌ای [[انتخاب]] شده‌اند که در [[جزا]] یا پاسخ قسم اثر می‌گذارند و همنوایی آنها با سایر [[آیات]]، تأثیر ویژه‌ای بر آن عبارات می‌گذارد. شاید [[بهترین]] مثال [[آیات]] ۱ تا ۱۰ [[سوره شمس]] است که چهار زوج قسم با موجودات یا پدیده‌هایی که [[تقابل]] دارند ([[خورشید و ماه]]، روز و [[شب]]، [[آسمان]] و [[زمین]]، و آن‌چه نفس را شکل داده و [[فجور]] و تقوای آن را در آن نهاده است) به عنوان زمینه و تمهید مقدمه است برای بیان [[تقابل]] بین کسی که نفس/ [[دل]] خود را [[پاکیزه]] می‌دارد، و کسی که آن را [[پست]] و [[فرومایه]] می‌دارد. این سبک و سیاق خطابی در [[وحی]] متأخّر ([[مدنی]]) کم‌نمونه‌تر است. گاه عباراتی هست که فقط یک [[سوگند]] در آغاز آن می‌آید. و در [[وحی]] دوره [[مدنی]]، اصولاً قسم به ندرت می‌آید.
خط ۴۶: خط ۴۶:
# [[سوگند]] [[خداوند]] به گسترش [[نور]] [[خورشید]] برای بیان وانگذاشتن [[پیامبر]] به حال خود و تأکید بر [[خشم]] نکردن بر آن [[حضرت]]: {{متن قرآن|وَالضُّحَى *... مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى}}؛
# [[سوگند]] [[خداوند]] به گسترش [[نور]] [[خورشید]] برای بیان وانگذاشتن [[پیامبر]] به حال خود و تأکید بر [[خشم]] نکردن بر آن [[حضرت]]: {{متن قرآن|وَالضُّحَى *... مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى}}؛
# [[سوگند]] [[خداوند]] به [[نور]] [[خورشید]] درباره اعطا به [[پیامبر]] در [[آخرت]] به [[میزان]] [[رضایت]] آن [[حضرت]]: {{متن قرآن|وَالضُّحَى *... وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى}}؛
# [[سوگند]] [[خداوند]] به [[نور]] [[خورشید]] درباره اعطا به [[پیامبر]] در [[آخرت]] به [[میزان]] [[رضایت]] آن [[حضرت]]: {{متن قرآن|وَالضُّحَى *... وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى}}؛
# [[سوگند]] [[خداوند]] به [[شب]] و صبح، برای تأکید بر [[ابلاغ]] [[قرآن]] به [[پیامبر]] به [[وسیله]] فرستاده‌ای بزرگوار -[[جبرئیل]]: {{متن قرآن|وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ * وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ * إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ}}؛
# [[سوگند]] [[خداوند]] به [[شب]] و صبح، برای تأکید بر [[ابلاغ]] [[قرآن]] به [[پیامبر]] به وسیله فرستاده‌ای بزرگوار -[[جبرئیل]]: {{متن قرآن|وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ * وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ * إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ}}؛
#تأکید بر [[حقانیت]] [[رسالت پیامبر]] [[فلسفه]] [[سوگند]] [[خداوند]] به [[قرآن مجید]]: {{متن قرآن|ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ * بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ}}؛
#تأکید بر [[حقانیت]] [[رسالت پیامبر]] [[فلسفه]] [[سوگند]] [[خداوند]] به [[قرآن مجید]]: {{متن قرآن|ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ * بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ}}؛
# [[سوگند]] [[خداوند]] به [[مکه]] [[شهر]] زادگاه و محل اقامت [[پیامبر]] برای [[آفریده]] شدن [[انسان]]، در [[رنج]] و [[سختی]]: {{متن قرآن|لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ * وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ * لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ}}؛
# [[سوگند]] [[خداوند]] به [[مکه]] [[شهر]] زادگاه و محل اقامت [[پیامبر]] برای [[آفریده]] شدن [[انسان]]، در [[رنج]] و [[سختی]]: {{متن قرآن|لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ * وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ * لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ}}؛
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش