قسم در قرآن
مقدمه
منظور آن دسته از سوگندهایی است که خطاب به پیامبر شده (أَنْتَ، کاف خطاب، مثل: إِنَّکَ) و زبان خاصی را در پیام وحی نشان میدهد و این سوگندها صورتهای متفاوتی دارد، در باره وحی، رسالت و سلامت قرآن و یا ترتیبات این کتاب و ناظر به اهداف رسالت ایشان بیان شده است. در بیشتر این سوگندها ربط خاصّی با مسائل تربیتی و اخلاقی و اعتقادی و شخص پیامبر و القای قطعیت و جزمیت برای مخاطب دارد؛ زیرا هدف از این سوگندها به شمس، قمر، نجم میشود، جلب توجه بیشتر به جهان هستی است که با ظرافت و زیبایی مخصوصی، از مسائل گوناگونی از طبیعت میشود. ذکر قسم به خورشید، ماه، ستارگان و بادها، سپس ابرها و بعد از آن، کشتیها و نهرها و سرانجام روییدن گیاهان بیان شده است تا اندیشهها را متوجه آن نموده و مخاطبان پس از پیامبر را به بحث و تحقیق در پیرامون آن تشویق نماید. مجموعهای از سوگندها در اوایل سورههای مکی به میان میآید. همچنین از این نکته نمیتوان غافل شد که بیشتر این سوگندها تناسب نزدیکی با مسائل چالش برانگیز مخاطبان در انکار وحی یا شخصیت پیامبر و عقاید و مشکلات فکری آن عصر مردم مکه دارد، زیرا میدانیم که یکی از ناباوریهای آنان عالم پس از مرگ است در حالی که یکی از دلایل امکان معاد، مسئله زنده کردن زمینهای مرده به وسیله باران است که بارها در قرآن به عبارات مختلف ذکر شده است، بدین ترتیب سوگندهایی که در آغاز برخی از این سورهها آمده، پیوند و تناسب روشنی با نتیجه این قسمها دارد؛ زیرا حرکت ابرها و نزول بارانها و در نتیجه زنده شدن زمینهای مرده، خود قدرت الهی را به ما نشان میدهد. به هر حال ارزش این سوگندها بیشتر زمانی معلوم میشود که ما دورهای را که در آن سوگندهای گوناگون متعارف و زبان مردم قوم بوده، مدّنظر قرار دهیم. دورهای که هیچکدام از این پدیدهها مورد اعتبار نبود. نه آسمان و نه زمین، نه کوه و تل و تپه و نه دشت و صحرا، نه خشکی و نه دریاها، نه ستارگان آسمان و نه موجودات ارضی و زمینی؛ نه حیوانات و نباتات، نه جمادات و موجودات بیجان و نه حتّی انسان و ملک. و توجّه دادن آیات قرآن در آن زمان به این همه پدیدههایی که به منزله آیات خداوند هستند، نشان از تحولی است که در بین برخی از افراد هوشمند و طالب معرفت ایجاد کرده و مقدمهای برای رویکرد اهل دانش به این همه پدیدهها برای توجه و شناخت کرده است.
البته برخی از دانشمندان اسلامی درباره این دسته از قسمهای قرآن به نکتهای دیگر اشاره کردهاند و گفتهاند: هدف از این سوگندها، تشویق و تحریص مردم به شناخت طبیعت و آفرینش خداوند به صورت کلی بوده است، تا در نتیجه، آنان به مطالعه و تحصیل علوم طبیعی و نجومی بپردازند و آگاهیهای عمیق کسب کنند، اما این بیان میتواند هدف درجه دوم محسوب شود و قرآن در قلمرو و مقام بیان این مسائل توجه به اهداف معنوی و تربیتی است و جالب این جاست که بیشتر این قسمها در سورههای مکی، جای دارد که نشان میدهد نسبتی میان دوران پیش از هجرت و بهرهگیری از قسم برای بیان مطالب اعتقادی و معارف دینی وجود دارد. از این رو، سوگندها بهگونهای انتخاب شدهاند که در جزا یا پاسخ قسم اثر میگذارند و همنوایی آنها با سایر آیات، تأثیر ویژهای بر آن عبارات میگذارد. شاید بهترین مثال آیات ۱ تا ۱۰ سوره شمس است که چهار زوج قسم با موجودات یا پدیدههایی که تقابل دارند (خورشید و ماه، روز و شب، آسمان و زمین، و آنچه نفس را شکل داده و فجور و تقوای آن را در آن نهاده است) به عنوان زمینه و تمهید مقدمه است برای بیان تقابل بین کسی که نفس/ دل خود را پاکیزه میدارد، و کسی که آن را پست و فرومایه میدارد. این سبک و سیاق خطابی در وحی متأخّر (مدنی) کمنمونهتر است. گاه عباراتی هست که فقط یک سوگند در آغاز آن میآید. و در وحی دوره مدنی، اصولاً قسم به ندرت میآید.
البته خطاب قسمها در سورهها متفاوت است، در برخی از آنها خیلی روشن نیست که در اشاره به پیامبر باشد، مثلاً وقتی سخن از قلم میکند و با ضمیر “انت” بیان میکند، که روشن میشود، رابطهای میان قلم و وحی و نگارش آن وجود دارد. اما برخی از آنها که با اسم ظاهر و یا ضمیر در اشاره به آن حضرت بیان شده است. مثلاً سوره ضحی با این سوگندها در آیات آغازین آن نازل شد و شاید اشاره به آن داشته باشد که تابش انوار وحی بر قلب پیامبر به منزله آفتاب است که حیات و زندگی را نشاط میبخشد و موجب شادابی و بالیدن گیاهان میشود و دوران فترت پس از آن به مثابه شب است آن هنگام که فرو میافتد تا آرام گیرند و آدمیان برای کار و تلاش روز بعد، خود را آماده سازند.
- ﴿ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ * مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ * وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ * وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾[۱].
- ﴿وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى * مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى * وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى﴾[۲].
- ﴿وَالضُّحَى * وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى * مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى * وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى * وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى﴾[۳].
- ﴿وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ * وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ * إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ﴾[۴].
- ﴿ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ * بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ﴾[۵].
- ﴿لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ * وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ * لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ﴾[۶].
- ﴿لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ﴾[۷].
- ﴿وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ﴾[۸].
- ﴿زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ﴾[۹].
- ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ﴾[۱۰].
- ﴿فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ * وَمَا لَا تُبْصِرُونَ * إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلًا مَا تُؤْمِنُونَ﴾[۱۱].
- ﴿وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ * قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ﴾[۱۲].
- ﴿یس * وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ * إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ* عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۱۳].
- ﴿وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا * إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ ﴾[۱۴].
- ﴿وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ﴾[۱۵] نکته: ﴿وَالْعَصْرِ﴾ در این کلمه به عصر سوگند یاد شده، و از نظر مضمونی که دو آیه بعد دارد، بسا مناسبتر آن باشد که منظور از عصر، عصر ظهور رسول خدا (ص) باشد، که عصر طلوع اسلام بر افق مجتمع بشری، و ظهور و غلبه حق بر باطل است، چون مضمون دو آیه بعد این است که خسران عالم انسان را فراگیر است و تنها کسانی را فرا نمیگیرد که از حق پیروی نموده، و در برابر آن صبر کنند، و این اقلیت عبارتند از کسانی که به خدا و روز جزا ایمان آورده و عمل صالح کنند[۱۶].
- ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾[۱۷].
- ﴿تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۱۸].
- ﴿وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا﴾[۱۹].
- ﴿لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا﴾[۲۰].
- ﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا﴾[۲۱].
- ﴿قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ﴾[۲۲].
- ﴿وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَمَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۲۳].
- ﴿وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ﴾[۲۴].
نکات
در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- قسم خداوند به قلم و ابزار نوشتن برای تنزیه پیامبر از جنون، به واسطه نعمت و لطف پروردگار: ﴿ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ * مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ﴾؛
- سوگند خداوند به کتابها و نوشتهها، جهت تاکید برپاداش بی پایان خداوند به پیامبر: ﴿ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ... * وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ﴾؛
- سوگند خداوند به کتابها و نوشتهها، برای اخلاق بزرگ پیامبر: ﴿ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ... * وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾؛
- سوگند خداوند به پیامبر و قرآن جهت تأکید بر گمراه نبودن و هدایت پیشه بودن آن حضرت: ﴿وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى * مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى﴾. حسین بن خالد از امام ابی الحسن رضا (ع) روایت کرده که در پاسخ درباره ﴿النَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ﴾[۲۵] فرمود: ﴿النَّجْمُ﴾ رسول الله است و خداوند او را در جایگاه مختلف به این نام نامیده است سپس آیه شریفه ﴿وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى﴾ را قرائت کرد[۲۶]. و بعضی گفتهاند: مراد از ﴿النَّجْمُ﴾، “قرآن” است چون قرآن به طور نجومی (تدریجی) نازل شده است[۲۷].
- سوگند خداوند به گسترش نور خورشید برای بیان وانگذاشتن پیامبر به حال خود و تأکید بر خشم نکردن بر آن حضرت: ﴿وَالضُّحَى *... مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى﴾؛
- سوگند خداوند به نور خورشید درباره اعطا به پیامبر در آخرت به میزان رضایت آن حضرت: ﴿وَالضُّحَى *... وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى﴾؛
- سوگند خداوند به شب و صبح، برای تأکید بر ابلاغ قرآن به پیامبر به وسیله فرستادهای بزرگوار -جبرئیل: ﴿وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ * وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ * إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ﴾؛
- تأکید بر حقانیت رسالت پیامبر فلسفه سوگند خداوند به قرآن مجید: ﴿ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ * بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ﴾؛
- سوگند خداوند به مکه شهر زادگاه و محل اقامت پیامبر برای آفریده شدن انسان، در رنج و سختی: ﴿لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ * وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ * لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ﴾؛
- سوگند خداوند به جان پیامبر جهت تأکید بر سرمستی و گمراهی قوم لوط: ﴿لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ﴾؛
- لزوم خودداری پیامبر از اطاعت انسانهای زیاد قسم خورنده و دون صفت: ﴿وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ﴾؛
- قسم پیامبر به پروردگار برای حتمیت تحقّق روز قیامت: ﴿زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ...﴾، ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ﴾؛
- قسم خداوند به تمامی پدیدهها و حقایق دیدنی و شناختنی جهان هستی، برای منتسب نمودن قرآن به فرستادهای بزرگوار -جبرئیل یا پیامبر - نه شاعر: ﴿فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ * وَمَا لَا تُبْصِرُونَ * إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلًا مَا تُؤْمِنُونَ﴾؛
- قسم خداوند به پیامبر در جایگاه “شاهد” - خلایق - در روز قیامت برای تأکید بر لعن اصحاب اخدود: ﴿وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ * قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ﴾. در روایت ابن عبّاس و سعید بن مسیّب گویند منظور از شاهد محمّد (ص) است و مشهود روز قیامت است[۲۸]؛
- سوگند خداوند به قرآن حکمت آمیز، برای تاکید بر حقّانیت و درستی رسالت پیامبر: ﴿وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ * إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ﴾؛
- سوگند خداوند به قرآن، جهت تأکید بر بودن پیامبر در صراط مستقیم: ﴿وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ *... عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾؛
- قسم خداوند به آیات نازل شده بر پیامبر برای حتمی بودن وعده خداوند: ﴿وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا * إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ ﴾﴿وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا﴾: وَ الْمُرْسَلاتِ مقسم بها، و منظور از مرسلات: آیاتی است که بر زبان جبریل به محمد (ص) است[۲۹].
- قسم به عصر پیامبر جهت تأکید بر خسارت بار بودن وضع انسانها: ﴿وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ﴾؛
- سوگند خداوند به ربوبیت خویش، جهت بیان بیایمانی اعراضکنندگان از قضاوت پیامبر: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾؛
- سوگند خداوند به خود جهت تأکید بر ارسال پیامبرانی پیش از پیامبر اسلام: ﴿تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ...﴾؛
- سوگند خداوند برای تأکید بر داشتن قدرت محو و زایل نمودن تمامی معارف وحی شده به پیامبر در صورت تعلق مشیت ذات حق: ﴿وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ...﴾ معنای آیه مورد بحث - و خدا داناتر است - چنین خواهد شد آن روح که بر تو نازل میشود و قرآن را به امر ما به تو القاء میکند از تحت قدرت ما خارج نیست و قسم میخورم که اگر بخواهیم همان روح را که کلمه القاء شده ما به تو است، از بین میبریم، آن وقت است که دیگر کسی را که به نفع تو و علیه ما وکیل به آن باشد نخواهی یافت یعنی کسی را نخواهی جست که از تو دفاع نموده و ما را محکوم و مجبور به برگرداندن آن نماید[۳۰].
- سوگند خداوند جهت تهدید منافقان مدینه، به مسلّط گردانیدن پیامبر بر آنان، در صورت دست بر نداشتن از توطئهگری آنان: ﴿لَئِنْ[۳۱] لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا﴾؛
- سوگند خداوند، برای صادق بودن رؤیای پیامبر درباره داخل شدن در مسجد الحرام، در حال امنیت و پس از تراشیدن سر و انجام عمل تقصیر: ﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا﴾؛
- سوگند خداوند جهت حتمی بودن اعطای قبله مورد رضایت پیامبر به آن حضرت: ﴿قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ[۳۲] قِبْلَةً تَرْضَاهَا...﴾؛
- سوگند خداوند برای اعلام قطعیت تسلیم نشدن اهل کتاب در برابر قبله مسلمانان، و پیروی نکردن پیامبر از قبله آنان: ﴿وَلَئِنْ[۳۳] أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَمَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ...﴾؛
- سوگند خداوند، برای بیان عظمت اعطای آیات روشن به پیامبر: ﴿وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ﴾[۳۴].
منابع
پانویس
- ↑ «نون؛ سوگند به قلم و آنچه برنگارند * تو، به (برکت) نعمت پروردگارت، دیوانه نیستی * و بیگمان تو را پاداشی بیپایان است * و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۱-۴.
- ↑ «سوگند به ستاره چون فرو افتد؛ * که همنشین شما گمراه و بیراه نیست * و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۱-۴.
- ↑ «سوگند به روشنایی روز، * و سوگند به شب چون آرام گیرد * که پروردگارت تو را رها نکرده و (از تو) آزرده نشده است * و بیگمان جهان واپسین برای تو از این جهان بهتر است * و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی» سوره ضحی، آیه ۱-۵.
- ↑ «و به شب چون پشت کند (و باز رود)، * و به بامداد چون بردمد * که این (قرآن) بازخوانده فرستادهای گرامی است» سوره تکویر، آیه ۱۷-۱۹.
- ↑ «قاف، سوگند به قرآن بلند جایگاه * بلکه کافران از اینکه بیمدهندهای از میان خودشان برای آنان آمد به شگفتی افتادند و گفتند: این چیزی شگرف است» سوره ق، آیه ۱-۲.
- ↑ «نه، سوگند میخورم به این شهر، * که تو در این شهر ساکنی * که بیگمان انسان را در رنج آفریدهایم» سوره بلد، آیه ۱ -۲ و ۴.
- ↑ «(امّا) به جان تو سوگند که آنان در سرمستی خویش سرگشته بودند» سوره حجر، آیه ۷۲.
- ↑ «و از هر سوگندخواره فرومایهای فرمان مبر!» سوره قلم، آیه ۱۰.
- ↑ «کافران گمان کردند که هرگز برانگیخته نخواهند شد؛ بگو: چرا، سوگند به پروردگارم که برانگیخته خواهید شد سپس از آنچه کردهاید آگاهتان خواهند کرد و این برای خداوند آسان است» سوره تغابن، آیه ۷.
- ↑ «و کافران گفتند برای ما رستخیز نخواهد آمد؛ بگو: چرا، سوگند به پروردگارم داننده غیب که برای شما خواهد آمد؛ همسنگ ذرّهای در آسمانها و زمین از (دید) او دور نمیماند و خردتر و کلانتر از آن نیست مگر که در کتابی روشن (آمده) است» سوره سبأ، آیه ۳.
- ↑ «نه، سوگند به آنچه میبینید، * و به آنچه نمیبینید * که این (قرآن) بازخوانده فرستادهای گرامی است * و گفتار شاعر نیست؛ اندک ایمان میآورید» سوره حاقه، آیه ۳۸-۴۱.
- ↑ «و به گواهیدهنده و آنچه گواهی دهد (که از ستمکاران انتقام میکشیم) * مرگ بر گروه (آتش افروز در) آن خندق» سوره بروج، آیه ۳-۴.
- ↑ «یا، سین * سوگند به قرآن حکیم * همانا تو بیگمان از فرستادگانی* بر راهی راست میدارد» سوره یس، آیه ۱-۴.
- ↑ «سوگند به بادهای فرستاده پی در پی * بیگمان آنچه به شما وعده میدهند، رویدادنی است» سوره مرسلات، آیه ۱و ۷.
- ↑ «سوگند به روزگار * که آدمی در زیانمندی است» سوره عصر، آیه ۱-۲.
- ↑ ترجمه تفسیرالمیزان، ج۲۰، ص۶۰۹.
- ↑ «پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کردهای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.
- ↑ «سوگند به خداوند که ما به سوی امّتهای پیش از تو (نیز پیامبرانی) فرستادهایم امّا شیطان کردار آنان را در چشمشان آراست، پس او در آن روز سرور آنهاست و آنان را عذابی دردناک خواهد بود» سوره نحل، آیه ۶۳.
- ↑ «و اگر بخواهیم بیگمان آنچه را بر تو وحی کردهایم از میان میبریم آنگاه تو در برابر ما برای خود در آن باره نگهبانی نخواهی یافت» سوره اسراء، آیه ۸۶.
- ↑ «اگر منافقان و بیماردلان و شایعهافکنان مدینه دست (از کارهایشان) برندارند، تو را بر آنان برمیانگیزیم سپس در آن شهر جز زمانی اندک در کنار تو نخواهند بود» سوره احزاب، آیه ۶۰.
- ↑ «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کردهاید، بیآنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد میشوید بنابراین او چیزی را میدانست که شما نمیدانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.
- ↑ «گرداندن رؤیت را به آسمان، میبینیم پس رؤیت را به قبلهای که میپسندی خواهیم گرداند؛ اکنون به سوی مسجد الحرام رو کن و (همه) هرجا هستید به سوی آن روی کنید، و اهل کتاب بیگمان میدانند که آن (حکم) از سوی پروردگارشان، راستین است و خداوند از آنچه انجام میدهند غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۴.
- ↑ «و اگر برای اهل کتاب هر نشانهای بیاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد و تو هم پیرو قبله آنان نخواهی بود و آنها نیز پیرو قبله یکدیگر نخواهند بود؛ و اگر تو پس از (وحی و) دانشی که به تو رسیده است، از خواست آنان پیروی کنی، در آن صورت بیگمان از ستمکارانی» سوره بقره، آیه ۱۴۵.
- ↑ «و به سوی تو آیاتی روشن فرو فرستادهایم و جز نافرمانان کسی بدان انکار نمیورزد» سوره بقره، آیه ۹۹.
- ↑ «و گیاه و درخت سجده میآورند» سوره الرحمن، آیه ۶.
- ↑ نورالثقلین ج۵ ص۱۴۵.
- ↑ ر. ک: المیزان ج۹ ص۴۱.
- ↑ ترجمه مجمع البیان، ج۲۶، ص۴۱۸.
- ↑ موسوعة القرآنیه، ج۱۱، ص۴۱۲.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۲۷۸.
- ↑ ﴿لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ﴾ در اثبات سوگند بودن به این نکته ادبی توجه شود که لام در لئن برای آماده کردن معنای قسم است و إن شرطیه است و ﴿لَمْ﴾ حرف نفی و قلب و جزم است و ﴿يَنْتَهِ﴾ فعل مضارع مجزوم به لم و به مثابه فعل شرط است و کلمه المنافقون فاعل او و الذین عطف علی المنافقون است و ﴿فِي قُلُوبِهِمْ﴾ خبر مقدم و مرض مبتدای مؤخر و جمله اسمیه و صله موصول است. (اعراب القرآن و بیانه، ج۸، ص۴۸).
- ↑ ﴿فَلَنُوَلِّيَنَّكَ﴾ الفاء عاطفة للتعلیل، و اللام موطّئة للقسم (اعراب القرآن و بیانه، ج۱، ص۲۰۷).
- ↑ ﴿وَلَئِنِ﴾ واو استئنافیة، و اللام موطّئة للقسم، و إن شرطیة: (اعراب القرآن، ج۱، ص۲۰۹).
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲، ص ۴۴۵.