مقاومت
مقاومت بهمعنای عدل و اعتدال و ثبات، عبارت است از اعتقاد و اقدامی پایدار، ثابت و مستمر در چارچوب مبانی اسلام، جهت تحقق اهداف و مقاصد عالی الهی و انسانی. مقاومت از دیدگاه قرآن، کوششی برای بازگرداندن چیزی به حالت طبیعی خود است. مقاومت دو رکن اساسی دارد: ایمان راسخ و عمیق و استفاده از تمام توان مادی. برخی از ویژگیهای مقاومت عبارت است از فطری بودن؛ فراگیری و همه جانبه بودن؛ هدفدار و منظم بودن و دائمی بودن آن. هدف اصلی مقاومت، ایجاد تعادل و توازن در انسان و جامعه انسانی است. هر چند مقاومت صرفا در برابر دشمن خارجی نیست بلکه به مقابله با هواهای نفسانی و ناهنجاریهای اجتماعی نیز مقاومت گفته میشود.
مقدمه
«مقاومت» و ایستادگی در برابر حاکمان جائر، یکی از اقدامات معمول در سیره سیاسی پیشوایان معصوم به شمار میآید. آنان با این روش افزون بر عمل به تکلیف سیاسی ـ الهی خویش، شیوههای گوناگون مبارزه را به تودهها نشان داده و در زمینه سیاسی به آنان آگاهی میدادند. پیامبر اکرم (ص) به مدت ۱۳ سال در مکه با مقاومت و ایستادگی در برابر مشرکان قریش زمینه تأسیس حکومت در مدینه را فراهم ساخت و بعد از ایشان نیز هر یک از امامان معصوم (ع) به شیوهای متناسب با زمان خویش، در برابر جائران وقت ایستادگی کردند و سرانجام در این راه هر کدام به نحوی به شهادت رسیدند[۱].
معناشناسی
برای واژه «مقاومت» معانی متعددی ذکر شده است. از جمله: عدل و اعتدال[۲]، ثبات[۳] قرار داشتن در راه راست بیهیچ انحراف و کژی به سمتوسویی[۴] و ضد اعوجاج[۵]،که معنای عدل و اعتدال شهرت بیشتری دارد[۶]. برخی گفتهاند: «استقامت» همان «اقامه» است که «س» و «ت» معنای آن را تأکید میکند[۷]. برخی برای «مقاومت» و «استقامت» ریشه مشترکی قائل شده و آن را از مشتقات «قام» و «قیام» میدانند[۸].
رابطه معنایی مقاومت و استقامت
بررسی مفهوم لغوی «مقاومت» و «استقامت» نشان میدهد ارتباط تنگاتنگ و معناداری میان این دو واژه وجود دارد و جانشینی هر یک از آن دو خللی در معنا و مفهوم آن ایجاد نمیکند. «مقاومت» و «استقامت» هر دو یک حقیقت را دنبال میکنند و آن ایستادگی و باقیماندن بر مسئلهای تا حق آن کامل اداء و تمام آثار آن ظاهر شود[۹].
در معنای اصطلاحی «مقاومت» میتوان گفت: «مقاومت» اعتقاد و اقدامی پایدار، ثابت و مستمر در چارچوب مبانی اسلام، جهت تحقق اهداف و مقاصد عالی الهی و انسانی است، بدون اینکه افراط و تفریط یا انحراف و خروج از مبانی و اهداف صورت پذیرد. این تعریف همه معارف الهی اعم از اعتقاد، اخلاق و رفتار، اوامر و نواهی الهی، ایجاد مقتضی و ایستادگی در برابر انحرافات و از میان بردن موانع را شامل میشود.
نگاه قرآنی
قرآن، کتابی آسمانی و کتاب مقاومت در معنای عام آن است. کتابی که به هدف ایجاد توازن و تعادل و برپایی عدالت و ایجاد امنیت در جامعه بشری نازل شده است تا هیچ فتنهای در عالم نباشد و تمام دین برای خدا باشد[۱۰]. مقاومت از دیدگاه قرآن، کوششی برای بازگرداندن چیزی به حالت طبیعی خود است. مقاومت از دیدگاه قرآن، مفهومی متداول و برگرفته از یک معنای ایمانی و شرعی و معروف، به نام "جهاد" است که میتوان معنای حقیقی آن را در سخن خدای متعال خطاب به پیامبر اکرم (ص) یافت[۱۱]. مقاومت شامل مقاومت در برابر امیال نفسانی، طغیانگریها، خرافهها، تجاوزها، و اشغالگریها میشود. شاید برخی بر این باور باشند که مقاومت تنها در میدان جنگ رخ مینماید اما این جزئی از مفهوم مقاومت و معنای آن وسیعتر و به جهاد نزدیکتر است. جهاد نیز چون مقاومت هر نوع کوششی را که در پی به اعتدال و توازن رساندن انسان و برپایی عدالت در روی زمین است، شامل میشود. بنابراین جهاد، چند گونه است: جهاد نفس، جهاد شهوات، جهاد باطل، جهاد طغیانگر، جهاد در برابر دشمنان که همان جنگ و یکی از انواع جهاد است.
آیاتی که در قرآن کریم بر "مقاومت" و "استقامت" دلالت دارند، به چند دسته تقسیم میشوند، که هر دسته آن ناظر به مسائل مربوط به خود میباشند.
- آیاتی که در آنها فرمان و امر به مقاومت آمده است، مانند: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا﴾[۱۲].
- آیاتی که در آنها از آثار مقاومت سخن گفته است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۱۳] و ...[۱۴].
موضوع و هدف مقاومت
برخی حقیقت اسلام را همان عدالت و توحید میدانند. امر به مقاومت، امر به توحید و عدالت است که همان اسلام است. شاید برهمین اساس باشد که یکی از علمای اسلامی میگوید: مقاومت و استقامت مد نظر قرآن، ایستادگی بر مبانی و هدف است نه روش، که در آیه ۱۵ سوره شوری بر آن تأکید شده است[۱۵].
علامه طباطبایی هدف از مقاومت را نمایان کردن استعدادها و ویژگیها و آثار گوناگون بهحسب شخصیت ذاتی و دستورات دین در زمینههای مختلف میداند و مینویسد: استقامت بهمعنای طلب قیام و استدعای ظهور همه آثار و منافع است، معنای استقامت در هر آیهای با توجه به زمینهای که استقامت در آن مطرح شده متفاوت است، مانند: قیام به حق توحید در عبودیت[۱۶]، ثبات بر ربوبیت حق در همه شئون زندگی و محافظت بر توحید در همه امور باطنی و ظاهری[۱۷] و قیام به وظایف دینی[۱۸][۱۹].[۲۰]
ارکان مقاومت
قرآن دو رکن اساسی را برای مقاومت بر میشمارد:
- ایمان راسخ و عمیق: هر کس به چیزی ایمان ژرف و بیشائبه داشته باشد، بدون تردید در راه آن جان فشانی میکند و از همه چیز خود برای رسیدن به آن میگذرد. بر این اساس مقاومت، زمانی پدید میآید که ایمان و عقیده در دلها محکم و استوار گردد.
- استفاده از تمام توان مادی: اگر انسان به یقین برسد، ولی اسباب و وسایل لازم برای مقاومت را مهیا نسازد، کامیاب نمیگردد، پس انسان میبایست تمام تواناییهای بشری خود را به کار گیرد تا به واسطه آنها بتواند در این مسیر پیروز شود. خداوند متعال هرگاه از ابزار مقاومت سخن میگوید واژه "مال" را مقدم بر نفس میداند و این دلیل بر آن است که هنگام مقاومت باید از مال خود گذشت و از آن در راستای جهاد در راه خدا استفاده کرد[۲۱].[۲۲]
مراحل مقاومت
قرآن میثاقی برای مؤمنان قرار داد تا توشه خود را برای مقاومت آماده سازند. حال در روند یک مقاومت، چه مراحلی باید طی شود تا نتیجه مطلوب، حاصل آید؟ قرآن در این زمینه بر چهار مرحله تکیه دارد:
- تعمیق و ترسیخ عقیده و ایمان: انسان نخست باید ایمان و عقیدهاش را استوار گرداند تا بتواند در راه هدف خود از جان و مال بگذرد و در مقاومت سربلند شود. اگر همه اسباب و لوازم مقاومت بدون توجه به ایمان و عقیده آماده گردد، رکن مهمی از ارکان مقاومت که همان اذن و همراهی خداوند است فراچنگ نمیآید و در این حالت، مقاومت نتیجه مطلوب به دنبال نخواهد داشت.
- دریافت اسرار دشمنان و کشف نقشه آنان: اگر بخواهیم در برابر دشمن پایداری کنیم، باید آنان را خوب بشناسیم و از نقشههای آنان آگاهی شویم تا عکسالعملی مناسب در برابر آنان داشته باشیم. خداوند بلند مرتبه در سوره بقره در مواجهه با منافقان با اشاره به مراحلی که آنان برای ترساندن مؤمنان از آن بهره میبرند، تأکید میفرماید که مؤمنان باید بعد از تعمیق ایمان خود به دنبال شناخت اسرار و نقشههای دشمنان باشند. خداوند در این سوره، اسرار و رازهای درونی منافقین را آشکار میسازد و از چهار مرحله سخن میگوید که دشمنان برای ترساندن مؤمنان به کار میبرند: خیرخواه مؤمنان نبودن[۲۳]؛ گمراه کردن مؤمنان[۲۴]؛ تسلم نشدن در برابر دین اسلام[۲۵] و لجاجت و استمرار در بدخواهی برای مؤمنان[۲۶].
- تشویق مؤمنان به جنگ و رویارویی با دشمنان: بعد از رسوخ و تثبیت ایمان در دل مؤمنان و آگاه کردن آنان نسبت به دشمن، باید ایشان را به جنگ و رویارویی با دشمن تشویق کرد[۲۷].
- بشارت به مجاهدین: پس از اینکه جنگ پایان یافت، خداوند به همه جهادگران پاداش میدهد، پاداش او رحمت و رضوان خداوندی و بهشت جاویدان است[۲۸]. خداوند به کسانی که به شهادت رسیدهاند، بشارت زنده جاویدان بودن میدهد[۲۹]. اگر در هنگام جهاد، نقصی در اموال و جان صورت گیرد این نزد خداوند، به حساب میآید و به تعبیر قرآن، جهاد در راه خدا تجارتی است که سود فراوان در آن است و این سود، همان فوز عظیم است[۳۰]. از دیدگاه قرآن جنگ در راه خدا تجارتی است که انسان را از عذاب جهنم نجات میدهد[۳۱].[۳۲]
ویژگیهای مقاومت
- فطری بودن: مقاومت، حالتی فطری است، زیرا آفریدههای این جهان به طور مشترک دارای صفت مقاومت هستند که در همه موجودات از ریزترین واحد تا بزرگترین مجموعه، ساری و جاری است. برای سالم ماندن و آسیبناپذیری همه جانبه (مادی و معنوی) انسان، از یکسو، دستور این است که انسان به سوی پدیدههای منفی گرایش نداشته باشد، و از سوی دیگر، لازم است در برابر نیروهای منفی مقاومت کرد و با آنها مبارزه نمود تا آسیبها نابود گردند[۳۳].
- مقاومت در برابر عناصر منفی: مقاومت همواره در برابر ضدّ مقاومت است، یعنی از یک سو تجاوز، ستم اعمال میشود و از سوی دیگر مقاومت به شکلهای گوناگون و متناسب با پدیده منفی، که امری خارجی است، همیشه ارادی بوده و از طرف فرد، گروه، جامعه و ملّت و در برابر پدیده بیرونی ظاهر میگردد. بیان قرآن در مورد دو سویه بودن امر مقاومت و ضدّ مقاومت چنین است[۳۴].
- فراگیری و همه جانبه بودن: مقاومت، گونهها و شیوههای فراوان ـ از مجاهدت با نفس گرفته تا مبارزه مسلحانه ـ دارد، اما به علت وصف کلیت و شمول، هیچ گونهای از آن جایگزین گونه دیگر نمیگردد. قرآن با صراحت اعلام میکند که هرگاه مورد تجاوز و ستم قرار گرفتید، مقابله به مثل که از اشکال مقاومت است، بر شما واجب است[۳۵].
- اصالت دفاع در مقاومت: اصالت مقاومت بر دفاع است و همیشه از سوی نیروهای عدل و حق در برابر نیروهای منفی ستمگر و تجاوزگر صورت میپذیرد[۳۶].
- هدفدار و منظم بودن: مقاومت امری هدفدار، منظم و یکپارچه است. خداوند در سوره صف، مقاومتی منظم و یکپارچه را به تصویر میکشد[۳۷]. لزوم وحدت و یکپارچگی، لازمه مقاومت در برابر مشرکان و یا به طور کلی نیروهای منفی است که جملگی در برابر حقطلبان میایستد و در صدد آسیب رساندن به آنان بر میآیند[۳۸].
- شرعی بودن: مقاومت، دستور الهی و یک واجب شرعی است و از ضروریات زندگی بشر است. خداوند متعال، صلاح زندگی بشر را بر اساس مقاومت قرار داده، به فرستادهاش چنین دستور میدهد[۳۹]. اینگونه تشویق و برانگیختن از جانب خداوند برای برقراری توازن و اعتدال جامعه و حفظ حقوق دیگران و ارزشهایی است که زندگی بر مبنای آن قرار داده شده و هرگز بدون مقاومت، آن تعادل و توازن برقرار نخواهد شد. و در جای دیگر، تخلّفکنندگان از امر مقاومت را نکوهش میکند[۴۰].
- دائمی بودن: از آنجا که خداوند متعال در قرآن با بیانات مختلف، انسانهای صالح و تقواپیشگان را جانشین خود در زمین میداند و آنان را وارث زمین خواهد کرد، از سوی دیگر همین انسانهای شایسته و باتقوا به طور طبیعی همواره با موانعی از امیال نفسانی، ستم و تجاوز و طغیان دیگران روبهرو خواهند بود، بنابراین جهت دستیابی به اهداف خویش، لازم است مقاومت نمایند، و به ناگزیر، مقاومت امری همیشگی خواهد بود و به زمانی خاص محدود نمیشود.
- قدسی بودن مقاومت: مقاومت در راه حق یک مکانیسم اجرایی ساده و عینی و بدون پشتوانه نیست، بلکه افزون بر آثار ظاهری دنیوی که برای انسانها به بار میآورد، ویژگی بسیار مهم آن قداست است. مقاومت در راه حق به یکی از این دو نتیجه میرسد: نخست پیروزی نهایی و دیگر شهادت که فوزی عظیم است. قرآن کشتگان در راه خدا را زنده میداند که نزد پروردگار روزی داده میشوند و این گونه بر قداست مقاومت در راه حق، مهر تأیید میزند[۴۱]. قرآن در جای دیگر کشته شدن یا مرگ در راه خدا را همراه با غفران الهی و رحمت بیپایان و برتر از همه امکانات دنیوی، میداند[۴۲]. همچنین خداوند به کسانی که در راه خدا هجرت کرده، سپس کشته شده و یا مرگشان فرا رسیده، وعده نیکو داده است[۴۳]. همین پشتوانه قداست است که مقاومت در راه خدا را با اشکال گونهگون آن شورآفرین و آرمانخیز و شادیآور ساخته است و مجاهدان راه خدا در مسیری که در پیش گرفتهاند هرگز اندوهگین نمیشوند و در عزم راسخ آنان خللی ایجاد نمیگردد[۴۴].
اهمیت و ضرورت مقاومت
انسان به دلیل ویژگی اجتماعی بودنش نمیتواند تنها و بدون دیگران زندگی کند. او از آن هنگام که خود را شناخت و این نیاز را احساس نمود که باید در جمع زندگی کند و متوجه زندگی خود و دیگران شد، به دنبال دست یافتن به بهترینها بود. بنابراین میبایست برای حفظ بقای خویش در برابر حوادث روزگار مقاومت نشان میداد. این احساس بشری نسبت به مقاومت، باعث پیدایش و استمرار آن گردید، پس مقاومت را میتوان یک ضرورت در زندگی بشر دانست. از طرف دیگر هر جا سخن از فرهنگ مقاومت است، در برابر آن فرهنگ ذلّت و تن به خواری دادن مطرح میشود و انسان با توجه به سرشت و طبیعت ذاتی خویش ناگزیر است برای رهایی از ذلت و خواری و تسلیم نشدن در برابر پدیدههای طبیعی و اجتماعی پایداری کند، به دیگر سخن انسان برای شناخت، حفظ و توسعه ارزشهای مربوط به سعادت دنیوی و اخرویاش و همچنین شناخت ضد ارزشها و دور کردن آنها از خود و دیگران باید دست به مقاومت بزند. بنابراین حیات و بقای انسان بر پایه مقاومت استوار است و او برای بقای خویش و داشتن زندگی واقعی و ایدهآل، لازم است همواره در برابر نیروهای منفی و زیانبار، پایداری مناسب داشته باشد.
از دیگاه قرآن، هدف اصلی مقاومت، ایجاد تعادل و توازن در انسان و جامعه انسانی است و جز موارد یاد شده، این اهداف را میتوان برای آن برشمرد:
- تقویت روحیه ایثار و فداکاری؛
- حفظ کرامت و عزت نفس؛
- حفظ وحدت و همدلی بین افراد جامعه؛
- اجرای حق و عدالت و نابودی باطل و کفر؛
- حفظ عزت اجتماعی و ریشهکن کردن فساد؛
- هموار کردن راههای پیشرفت انسانها به سوی معبود؛
- حفظ استقلال وطن و جلوگیری از اشغال آن و دفع خطرها و تهدیدهای دشمن؛
- دفاع از مظلوم و مقاومت در برابر ستمگران و تجاوزگران و اشغالگران[۴۵].
اقسام مقاومت
فعالیتها و آموزشهای عقیدتی ـ سیاسی پیشوایان معصوم در تربیت امت مبارز از راه آموزش درس مقاومت و پایداری به ایشان در دو روش کلی مقاومت و مبارزه مثبت و مقاومت منفی قابل تبیین است.
مقاومت مثبت
پیشوایان معصوم به روشهای گوناگون امت اسلامی را به مقاومت و مبارزه مثبت بر ضد حاکمانی جائر فراخواندهاند.
- ایجاد تنفر و انزجار از ستم و ستمگران: تربیت امت بر تنفر و انزجار از ستم و ستمگران، نخستین شیوه پیشوایان معصوم به منظور بارورساختن رشد سیاسی امت و تعمیق درک سیاسی ایشان در راستای تهاجم بر ستمکاران، ایجاد تحرک و مبارزه با جمود و رکود بوده است. در روایات وارده از اهلبیت (ع) که از حکومت و مسئولیت حاکم اسلامی سخن میگوید، به طور آشکار جایگاه دین در نفی ستم و مقابله با ظلم بیان شده است[۴۶]
- تربیت نیروهای شجاع و مبارز: دومین روش تربیتی پیشوایان معصوم در راستای آموزش مقاومت و مبارزه مثبت به امت اسلامی، تربیت نیروهای شجاع و مبارز است تا در شرایط سخت و درگیریهای طاقتفرسا استوار و ثابت قدم باشند. بدیهی است این امر زمانی تحقق مییابد که بر ایمان و یقین مسلمانان افزوده شود، زیرا ترس زیاد از ناتوانی نفس و ضعف یقین نشأت میگیرد. در بسیاری از روایات، شجاعت در کنار صبر آمده است، زیرا غلبه بر هواهای نفسانی و لذایذ دنیوی با صبر قرین است[۴۷]. از اینرو پیشوایان معصوم در دانشگاه تربیتی خود شیعیانی با ایمان، متعهد و شجاع تربیت میکردند.
- بیدارساختن وجدان انقلابی مردم: پیشوای معصوم از طریق برانگیختن احساسات و عواطف انسانی، وجدانهای انقلابی مردم را به سوی اهداف مقدس و الهی معطوف میکرد. پس از شهادت امام حسین (ع) مردمان کوفه و شام آنچنان گرفتار غبار غفلت و جهالت شده بودند که خطبههای آتشینی چون خطبه امام سجاد (ع) و عمه بزرگوارش زینب کبری (س)، نمیتوانست آنان را از خواب غفلت و جهالت بیدار سازد. در این مقطع، امام سجاد (ع) با برانگیختن احساس ندامت و گناه از سوی مردم، آنان را به سمت نفرت از بنیامیه و مبارزهجویی با آنان سوق داد و از این عامل روانی، برای مبارزه با دستگاه جور و زنده نگه داشتن حماسه عاشورا به خوبی بهره برد[۴۸]
- تأیید جنبشهای انقلابی و مکتبی: پس از شهادت جانسوز امام حسین (ع)، در طول تاریخ حضور اهلبیت (ع) جنبشها و قیامهای کوچک و بزرگی روی داد که برخی از آنها با هدف دفاع از خاندان اهلبیت (ع) و مظلومیت ایشان و برخی دیگر با اهداف دنیاخواهانه و رسیدن به جاه و مقام بود. موضع سیاسی پیشوایان معصوم در برابر قیامها، تأیید جنبشهای انقلابی و مکتبی بود؛ ولی همواره بدون پذیرش رهبری و دخالت مستقیم در آنها صورت میپذیرفت.
- رویکرد پند و تذکر در مسیر اصلاح: امر به معروف و نهی از منکر در بینش سیاسی اهلبیت (ع) ضروریترین گامی است که باید به منظور حفظ سلامت و صلاح جامعه و اصلاح آن برداشته شود. رویکرد پند و تذکر در مسیر اصلاح مفاسد اجتماعی و مبارزه با کجرویها و استبداد و ظلم حاکمان همواره پیش از هر اقدام انقلابی مورد تأیید بوده و یکی از شیوههای سیاسی پیشوایان معصوم شمرده میشود.
- دعوت به صبر و استقامت در طریق حق: پیشوایان معصوم در راستای تربیت امت مبارز همواره به پیروان خود هشدار میدادند که مبادا به خاطر سختیهای راه حق، از تداوم مسیر منصرف شوند. بهترین الگو در این زمینه عملکرد سیاسی ائمه (ع) در مواجهه با مشکلات و استقامت ورزیدن در برابر سختیهاست. ایشان با درس عملی خویش به پیروانشان میآموختند که هرگز به خاطر مشکلات راه حق، آن را انکار نکنند باطل را بر حق ترجیح ندهند[۴۹].
- مقابله با روحیه عافیتطلبی و توجیهگری: یکی از تلاشهای مستمر ائمه اطهار (ع)، تلاش برای مقابله با روحیه عافیتطلبی و توجیهگری امت مسلمان بوده است. امام علی (ع) بارها قوم خود را به خاطر همین روحیه عافیتطلبانه و توجیهگرانه که با هر بهانهای همچون گرمی تابستان، فرا رسیدن ایام برداشت محصول و امثال آن از همراهی با آن حضرت سرباز میزدند، سرزنش میکرد.
- ترویج مکتب جهاد و شهادت: با وجود آنکه بعد از نهضت انقلابی امام حسین (ع) در هیچ مقطعی از عصر ائمه اطهار (ع) شرایط برای قیام مسلحانه بر ضد زمامداران و حاکمان جائر مساعد نبود، آنان در این رهگذر از تبلیغ ارزش جهاد و شهادت و زنده نگه داشتن روحیه غیرت، ایثارگری و شهادتطلبی در امت اسلامی غفلت نورزیدند.
- زنده نگهداشتن نهضت عاشورا توسط ائمه (ع):
یکی از روشهای مبارزاتی که توسط پیشوایان معصوم پس از شهادت امام حسین (ع) برگزیده شد، زنده نگه داشتن نهضت عاشورا و احیای فرهنگ این قیام خونین در میان مسلمانان بود. این روش، برگرفته از روش قرآن کریم است که برای ماندگاری فرهنگ انبیاء، قصص ایشان را یادآوری کرده و از این راه فرهنگ پیامآوران الهی را که فرهنگ توحید و مبارزه با طاغوتیان است، زنده نگه داشته است. ائمه اطهار (ع)، با الگو گرفتن از این روش الهی، با شیوههای مختلف یاد اسوههای نهضت عاشورا را گرامی میداشتند که در این بخش به عمدهترین آنها اشاره میشود[۵۰].
مقاومت منفی
دومین شیوه مبارزاتی و ایستادگی در برابر جائران در مکتب تربیتی اهلبیت (ع) استفاده از استراتژی مقاومت منفی بود. مقاومت منفی نیز در اشکال گوناگون قابل تبیین است مانند.
- قطع رابطه با ظالمان و بیدادگران: پیشوایان معصوم برای اتخاذ این استراتژی، به هواداران و طرفداران خود فرمان میدادند که با دستگاه حکومت قطع رابطه کرده و هیچ معاملهای در هیچ سطحی با آنان نداشته باشند. این استراتژی به طور عمده از عصر امام سجاد (ع) به بعد یعنی دوره پس از شهادت امام حسین (ع) با جدیت بیشتری دنبال شد، زیرا از این دوره فشارها، تهدیدات و تبعیدها نسبت به اهلبیت (ع) و خاندان و پیروان ایشان شدت یافت. در این شرایط، زمینه اتخاذ سیاست قطع رابطه و مقاومت منفی در برابر حاکم ستمگر فراهم شد. بر همین اساس فقهای اسلام در طول تاریخ عصر غیبت هر نوع اعانت به ظالمان و تصدی امور آنان را حرام دانسته و بدان فتوا دادهاند. از نظر اسلام پذیرش مسئولیت در دستگاه ظلم یا پیوستن به آنها در هر مسئولیتی حرام است، مگر آنکه هدف، خدمت به اسلام و دفع ظلم از دیگران باشد و کمک به ظالم در آن منصب، بیش از خدمت و مصلحت موردنظر نباشد.
- توصیه به تقیه و رازداری سیاسی: مقصود از تقیه و رازداری سیاسی، ترک مخاصمه و تعطیل کردن مبارزه و مقاومت در برابر جائران و ستمگران نیست؛ بلکه مراد، مبارزه انسان به صورت مخفیانه و پنهانی است تا بهانهای به دست دشمنان داده نشود. این روش، روشی معقول و منطقی است که در جوامع بشری کاربرد فراوان دارد و پیشوایان معصوم نیز برای حفظ تشیع، حفظ خود و شاگردانشان از این روش بسیار استفاده کرده و دیگران را نیز به پیروی از آن توصیه میکردند. تقیه از بهترین کارهای مؤمن است که در پرتو آن، خود و برادران دینیاش را از گزند مجرمان حفظ میکند. تقیه در جای خود نه تنها دلیل بر عجز، تسلیم و عقبنشینی نیست، بلکه یک نوع رازداری سیاسی و عقیدتی شمرده میشود و نوعی سپر دفاعی برای ذخیرهسازی نیروها و تغییر شکل مبارزه است.
ائمه اطهار (ع) در راستای خطمشی ویژه مبارزاتی خود، همواره پیروانشان را به مبارز اصل تقیه و رازداری سیاسی فرا میخواندند. آنان به حدی بر این اصل تأکید داشتند که گاه از شیعیان خود به دلیل عدم اهتمام به این امر شکوه میکردند[۵۱].[۵۲]
گونههای مقاومت
گونههای مختلف مقاومت را که در مقابل پدیدههای منفی و بازدارنده تحقق مییابد، میتوان در این موارد و عناوین خلاصه کرد:
- گرایشهای نفسانی: انسان به حکم فطرت و ساختار وجودیاش، دارای گرایشهای نفسانی است که جهت بقای او لازم است. هرگاه آن گرایشها از مسیر اصلی خود خارج شود، طغیان تحقق مییابد. در این هنگام، انسان با مقاومت در برابر سرکشی امیال نفسانی که از سرکشی دشمنان خطرناکتر و زیانبارتر است، در وجود خویش توازن و تعادل ایجاد میکند. سرکشی و طغیان آن امیال در نفس امّاره، متبلور میشود که مقابله و مبارزه و تسلط بر آن را “جهاد اکبر” میگویند.
- رذایل اخلاقی دیگران: یکی از آسیبها و موانع پیش روی انسان در راه رسیدن به کمال، رذایل اخلاقی دیگران است. ممکن است شخصی در راه تزکیه نفس و مقاومت در برابر سرکشیهای آن، موفق باشد ولی از اخلاق ناپسند سایر افراد آسیب ببیند. از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، ناگزیر باید با همنوعان خود معاشرت داشته باشد و این معاشرت، موجب میشود از فضائل یا رذایل اخلاقی آنان متأثر و بهرهمند گردد. گاهی این تأثیرپذیری ارادی نیست، بدین معنا که امواج ویژگیهای منفی، خود به خود از شخصی به شخص دیگر منتقل میشود.
- کجروی و ناهنجاریهای اجتماعی: جامعه انسانی، مجموعهای از نیروهای مثبت و منفی است. گاه قطع نظر از افراد کجرویها و ناهنجاریهای گروهی و جمعی دیده میشود و جماعتی حرکتشان واپسگرا و به سوی فساد است، هرچند به ظاهر تجاوز و یا طغیانی مشاهده نگردد. مقاومت در برابر کجرویها و ناهنجاریهای اجتماعی در حقیقت، اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر است.
- حاکمان جور: خداوند در قرآن کریم از سویی، استبداد و سرکشی و استعلای مادی و قهری حاکمان ستمگر را به تصویر میکشد و از دیگر سو به مقاومت مؤمنانی اشاره دارد که با توکل به خدا در برابر آنان ایستادگی میکنند[۵۳].
- اشغالگران: کسانی بر اثر ستم و بیداد طغیاننگرایان از دیار خویش بیرون رانده شدهاند و سرزمینشان اشغال شده است، سپس جهت باز پس گرفتن آن سرزمین با اشغالگران به پیکار برمیخیزند و در برابرشان مقاومت مینمایند[۵۴].
مصادیق مقاومت
- مهاجرت: یکی از شکلهای مقاومت در قرآن کریم، مهاجرت کردن برای جهاد در راه خداوند است. خداوند متعال در آیههای فراوان به ثواب مهاجرت در راه خدا اشاره کرده و به مهاجرین وعده رحمت و بخشش گناهان داده و برای ایشان جایگاهی عظیم نزد خود برپا نموده است[۵۵].
- مقاومت با گفتار و موضعگیری مناسب: مقاومت در قرآن، تنها مقاومت در برابر تهاجم به سرزمین نیست بلکه شامل پایداری در برابر تکذیبها، سخریهها، تخریبها و شایعهپراکنیها نیز میشود.
- مقاومت مسلحانه: این شکل مقاومت در صورتی انجام میشود که فردی یا گروهی به حریم، شهر، منطقه و یا خاک کشور حمله کنند. در این حالت، مسأله دفاع شرعی پیش میآید که با توجه به آیات قرآنی، باید تدابیر لازم از طریق به کار بردن توان دفاعی، اندیشیده شود تا کشور در معرض خطر قرار نگیرد: ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ﴾[۵۶]. بنابر آیات قرآنی، حکومت اسلامی در صورتی که مورد تجاوز واقع شود باید از خود دفاع کند و این دفاع از اولین حقوقی است که هر موجودی از آن برخوردار است و اسلام این حق را به مسلمانان داده است که از خود دفاع کنند[۵۷].
منابع
پانویس
- ↑ ملکزاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۹۷.
- ↑ زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس، تحقیق و تصحیح: علی شیری، ج۱۷، ص۵۹۲؛ طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، ج۳، ص۵۶۶.
- ↑ ابناثیر جزری، مبارک بن محمد، النهایة، ج۴، ص۱۲۵.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۶۹۲.
- ↑ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، تحقیق: ابراهیم سامرائی، ج۵، ص۵۴۰.
- ↑ فیروزآبادی، مجد الدین، قاموس المحیط، ص۱۱۵۲؛ جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۵، ص۲۰۱۷.
- ↑ رضوی، سیدعباس؛ قدمی، غلامرضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، مدخل «استقامت».
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۱، ص۴۷؛ میرقادری، سید فضلالله؛ کیانی، حسین، «بنمایه ادب مقاومت در قرآن»، فصلنامه ادبیات هنر دینی، سال ۱۳۹۱، ش۱، ص۷۴؛ دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، ج۱۴، ص۲۱۳۰۲.
- ↑ زاهدیتیر، اصغر، امین ناجی، محمد هادی، بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن، فصلنامه تفسیری، ص۲۲۲؛ میرقادری، سید فضلالله، کیانی، حسین، بنمایههای ادبیات مقاومت در قرآن.
- ↑ سوره انفال، آیه ۳۹.
- ↑ سوره فرقان، آیه ۵۲.
- ↑ «پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید» سوره هود، آیه ۱۱۲.
- ↑ «آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.
- ↑ زاهدیتیر، اصغر، امین ناجی، محمد هادی، بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن، فصلنامه تفسیری، ص۲۲۵.
- ↑ خامنهای، سیدعلی، بصیرت و استقامت (مجموعه سخنرانی)، ص۹۹.
- ↑ سوره فصلت، آیه ۶.
- ↑ سوره فصلت، آیه ۳۰.
- ↑ سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۰، ص۴۷-۴۸.
- ↑ زاهدیتیر، اصغر، امین ناجی، محمد هادی، بررسی مفهوم مقاومت با رویکرد اجتماعی در آیات قرآن، فصلنامه تفسیری، ص۲۲۵.
- ↑ سوره حدید، آیه ۲۵؛ سوره آل عمران، آیه ۱۴؛ سوره انفال، آیه ۶۰؛ سوره نحل، آیه ۸؛ سوره اسراء، آیه ۶۴؛ سوره حشر، آیه ۶.
- ↑ میرقادری، سید فضلالله، کیانی، حسین، بنمایههای ادبیات مقاومت در قرآن
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۰۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۰۹.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۲۰.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۱۷.
- ↑ سوره بقره، آیات ۱۹۰ ـ ۱۹۳و ۱۹۰.
- ↑ سوره توبه، آیه ۲۰-۲۲.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
- ↑ سوره توبه، آیه ۱۱۱.
- ↑ سوره صف، آیه ۱۰-۱۱.
- ↑ میرقادری، سید فضلالله، کیانی، حسین، بنمایههای ادبیات مقاومت در قرآن.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۹۳.
- ↑ سوره حجرات، آیه ۹.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۹۴.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۹۱.
- ↑ سوره صف، آیه ۴.
- ↑ سوره توبه، آیه ۳۶.
- ↑ سوره نساء، آیه ۸۴ و سوره انفال، آیه ۶۵.
- ↑ سوره توبه، آیه ۸۱.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.
- ↑ سوره حج، آیه ۵۸.
- ↑ میرقادری، سید فضلالله، کیانی، حسین، بنمایههای ادبیات مقاومت در قرآن.
- ↑ میرقادری، سید فضلالله، کیانی، حسین، بنمایههای ادبیات مقاومت در قرآن
- ↑ ر.ک: ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی ج۲، باب الظلم؛ محمد ملکزاده، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۱۰۰.
- ↑ ر.ک: نهجالبلاغه، حکمت ۴.
- ↑ ر.ک: محسن الامین عاملی، اعیانالشیعه، ص۳۲۱-۳۲۳.
- ↑ ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۱۶؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۷۶.
- ↑ ملکزاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۱۰۰ ـ ۱۰۸.
- ↑ ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۱۴.
- ↑ ملکزاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۱۱۷ ـ ۱۱۹.
- ↑ سوره قصص، آیه ۴.
- ↑ میرقادری، سید فضلالله، کیانی، حسین، بنمایههای ادبیات مقاومت در قرآن
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۱۸؛ سوره توبه، آیه ۲۰-۲۲.
- ↑ «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
- ↑ میرقادری، سید فضلالله، کیانی، حسین، بنمایههای ادبیات مقاومت در قرآن