احادیث رکنیت ولایت: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'تحقیق' به 'تحقیق'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'تحقیق' به 'تحقیق') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
*همچنین [[امام باقر]]{{ع}} در [[روایت]] پنجم همین باب "دعائم الاسلام"، عین عبارت [[روایت]] یاد شده را تکرار میکند و در ادامه، در پاسخ به کسی که پرسیده بود کدام یک از این پنجتای برشمرده برتر است؟ فرمود: [[ولایت]]؛ زیرا کلید [[امام]] همه و [[والی]]، [[رهبر]] و راهنمای همه آنهاست. سپس در ادامه، درباره [[جایگاه]] و [[ضرورت]] [[پیروی]] از او فرمود: فراز امر [[دین]] و [[دینداری]]، کلید آن و (بلکه) در ورودی هر چیزی و [[خشنودی]] [[خدای رحمان]]، [[پیروی]] [[امام]] پس از [[شناخت]] اوست<ref>این بیان امام{{ع}} در روایات باب «فرض طاعة الائمه{{عم}}» در جلد یک نیز آمده است. (ر.ک: اصول کافی، ج۱، ص۱۸۵ - ۱۹۰).</ref>. | *همچنین [[امام باقر]]{{ع}} در [[روایت]] پنجم همین باب "دعائم الاسلام"، عین عبارت [[روایت]] یاد شده را تکرار میکند و در ادامه، در پاسخ به کسی که پرسیده بود کدام یک از این پنجتای برشمرده برتر است؟ فرمود: [[ولایت]]؛ زیرا کلید [[امام]] همه و [[والی]]، [[رهبر]] و راهنمای همه آنهاست. سپس در ادامه، درباره [[جایگاه]] و [[ضرورت]] [[پیروی]] از او فرمود: فراز امر [[دین]] و [[دینداری]]، کلید آن و (بلکه) در ورودی هر چیزی و [[خشنودی]] [[خدای رحمان]]، [[پیروی]] [[امام]] پس از [[شناخت]] اوست<ref>این بیان امام{{ع}} در روایات باب «فرض طاعة الائمه{{عم}}» در جلد یک نیز آمده است. (ر.ک: اصول کافی، ج۱، ص۱۸۵ - ۱۹۰).</ref>. | ||
*روایاتی که [[محبّت]] به [[علی]]{{ع}} و [[ائمه]] دیگر [[اهل بیت]]{{عم}} را مکمّل [[ایمان]] معرفی کرده و [[درجات ایمان]] را به درجات [[محبّت]] به آنها [[استوار]] ساخته است. | *روایاتی که [[محبّت]] به [[علی]]{{ع}} و [[ائمه]] دیگر [[اهل بیت]]{{عم}} را مکمّل [[ایمان]] معرفی کرده و [[درجات ایمان]] را به درجات [[محبّت]] به آنها [[استوار]] ساخته است. | ||
*[[رسول خدا]]{{صل}} خطاب به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میفرماید: "(ای [[علی]]!) کسی که تو را به زبان (= [[درجه]] پایین و غیر عمیق) [[دوست]] داشته باشد، به | *[[رسول خدا]]{{صل}} خطاب به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میفرماید: "(ای [[علی]]!) کسی که تو را به زبان (= [[درجه]] پایین و غیر عمیق) [[دوست]] داشته باشد، به تحقیق ثلث [[ایمان]] او تکمیل شده است و هر کس تو را به زبان و [[قلب]] (= ظاهر و [[باطن]]) خویش [[دوست]] داشته باشد، به طور حتم دو ثلث [[ایمان]] او کامل میشود و اگر کسی تو را به زبان و [[قلب]] خود [[دوست]] داشته و به دست خود [[یاری]] کند، پس به تحقیق [[ایمان]] خود را به کمال رسانیده و کامل کرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَحَبَّكَ بِلِسَانِهِ فَقَدْ كَمَلَ لَهُ ثُلُثُ الْإِيمَانِ وَ مَنْ أَحَبَّكَ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ فَقَدْ كَمَلَ لَهُ ثُلُثَا الْإِيمَانِ وَ مَنْ أَحَبَّكَ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ نَصَرَكَ بِيَدِهِ فَقَدِ اسْتَكْمَلَ الْإِيمَانَ}}؛ بحار الانوار، ج۳۹، ص۲۵۸، ح۳۲.</ref>. | ||
*نیز آن [[حضرت]] در [[روایت]] دیگری، خطاب به [[وصی]] به [[حق]] و [[بلافصل]] خویش، [[علی]]{{ع}} او را این گونه {{متن حدیث|أَنْتَ أَصْلُ الدِّينِ وَ مَنَارُ الْإِيمَانِ}} معرفی کرده است<ref>ای علی! تو اصل و اساس دین و دینداری و شاخص ایمان میباشی! (بحارالانوار، ج۲۳، ص۳، ح۲).</ref> و در یکسری [[روایات]] دیگری نیز [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را به [[سوره]] [[توحید]]، به ویژه [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}}<ref>«بگو او خداوند یگانه است» سوره اخلاص، آیه ۱.</ref>[[تشبیه]] کرده و فرمود: هر کس [[سوره]] [[توحید]] را یک بار قرائت کند، گویی که ثلث [[قرآن]] را [[تلاوت]] کرده است و هر کس آن را دو بار قرائت کند، گویی دو ثلث [[قرآن]] را [[تلاوت]] کرده است و هر کس این [[سوره]] را سه بار قرائت کند، گویی تمام [[قرآن]] را [[تلاوت]] کرده است (و [[ثواب]] یک ختم کامل [[قرآن]] را به او میدهند). | *نیز آن [[حضرت]] در [[روایت]] دیگری، خطاب به [[وصی]] به [[حق]] و [[بلافصل]] خویش، [[علی]]{{ع}} او را این گونه {{متن حدیث|أَنْتَ أَصْلُ الدِّينِ وَ مَنَارُ الْإِيمَانِ}} معرفی کرده است<ref>ای علی! تو اصل و اساس دین و دینداری و شاخص ایمان میباشی! (بحارالانوار، ج۲۳، ص۳، ح۲).</ref> و در یکسری [[روایات]] دیگری نیز [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را به [[سوره]] [[توحید]]، به ویژه [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}}<ref>«بگو او خداوند یگانه است» سوره اخلاص، آیه ۱.</ref>[[تشبیه]] کرده و فرمود: هر کس [[سوره]] [[توحید]] را یک بار قرائت کند، گویی که ثلث [[قرآن]] را [[تلاوت]] کرده است و هر کس آن را دو بار قرائت کند، گویی دو ثلث [[قرآن]] را [[تلاوت]] کرده است و هر کس این [[سوره]] را سه بار قرائت کند، گویی تمام [[قرآن]] را [[تلاوت]] کرده است (و [[ثواب]] یک ختم کامل [[قرآن]] را به او میدهند). | ||
*سپس آن [[حضرت]] مسئله [[محبّت]] و [[عشقورزی]] به [[علی]]{{ع}} و [[اهل بیت]]{{عم}} را همراه با [[ولایتپذیری]] عملی آنها را مطرح ساخته است که شرحش در [[روایت]] پیش گفته آمده است<ref>بحار الانوار، ج۳۹، باب «حبّه ایمان و بغضه کفر و نفاق» (ص ۲۴۶ - ۳۱۰)، به ویژه روایات ۸۱ و ۸۲- ۸۳.</ref>. در فرازهای آخر برخی از این [[روایات]] آمده که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: [[سوگند]] به خدایی که مرا به [[پیامبری]] برانگیخت، ای [[علی]]! اگر تمام ساکنان [[زمین]] همچون ساکنان [[آسمانها]] تو را [[دوست]] میداشتند [[خداوند]] هرگز کسی را [[عذاب]] نمیکرد؛ و من در هر روز سه بار [[سوره]] {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}} ([[توحید]]) را قرائت میکنم... و هر کس [[سوره]] [[توحید]] را در حالی که به [[ولایت]] [[محمّد]] و [[اهل]] بیتش در ظاهر و [[باطن]] [[معتقد]] باشد و به [[فرامین]] آنها منقاد و [[مطیع]] باشد، قرائت کند، [[خداوند]] [[برترین]] پاداشها را به او میدهد و او را به [[رستگاری]] [[حقیقی]] نایل میگرداند<ref>امالی شیخ صدوق، (متن و ترجمه)، المجلس التاسع، ترجمه و شرح آیتالله کمرهای، ص۳۴، ح۵.</ref>. | *سپس آن [[حضرت]] مسئله [[محبّت]] و [[عشقورزی]] به [[علی]]{{ع}} و [[اهل بیت]]{{عم}} را همراه با [[ولایتپذیری]] عملی آنها را مطرح ساخته است که شرحش در [[روایت]] پیش گفته آمده است<ref>بحار الانوار، ج۳۹، باب «حبّه ایمان و بغضه کفر و نفاق» (ص ۲۴۶ - ۳۱۰)، به ویژه روایات ۸۱ و ۸۲- ۸۳.</ref>. در فرازهای آخر برخی از این [[روایات]] آمده که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: [[سوگند]] به خدایی که مرا به [[پیامبری]] برانگیخت، ای [[علی]]! اگر تمام ساکنان [[زمین]] همچون ساکنان [[آسمانها]] تو را [[دوست]] میداشتند [[خداوند]] هرگز کسی را [[عذاب]] نمیکرد؛ و من در هر روز سه بار [[سوره]] {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}} ([[توحید]]) را قرائت میکنم... و هر کس [[سوره]] [[توحید]] را در حالی که به [[ولایت]] [[محمّد]] و [[اهل]] بیتش در ظاهر و [[باطن]] [[معتقد]] باشد و به [[فرامین]] آنها منقاد و [[مطیع]] باشد، قرائت کند، [[خداوند]] [[برترین]] پاداشها را به او میدهد و او را به [[رستگاری]] [[حقیقی]] نایل میگرداند<ref>امالی شیخ صدوق، (متن و ترجمه)، المجلس التاسع، ترجمه و شرح آیتالله کمرهای، ص۳۴، ح۵.</ref>. |