عبدالرحمن بن عوف: تفاوت میان نسخهها
←=عبدالرحمن و عثمان
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
[[عبدالرحمن بن عوف]] در [[بیعت گرفتن]] از [[مردم]] برای به [[خلافت]] رساندن ابوبکر نقش مهم و مؤثری داشت. در [[روز سقیفه]] عبدالرحمن از [[راه]] رسید و در برابر [[انصار]] ایستاد و به آنها گفت: "ای گروه انصار، اگر شما بگویید که ما در [[فضل]] و [[شرف]] و [[یاری پیامبر]]{{صل}} مانند [[مهاجران]] هستیم، به [[خدا]] قسم که ما اینکار نمیکنیم ولی در میان شما کسی چون ابوبکر و [[عمر]] نیست" و با این سخنانش باعث شد که مهاجران و انصار به [[خلافت ابوبکر]] [[راضی]] شده، با او [[بیعت]] کنند<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۳۴۲.</ref>.<ref>[[ابوالحسن اسماعیلی|اسماعیلی، ابوالحسن]]، [[عبدالرحمن بن عوف (مقاله)|مقاله «عبدالرحمن بن عوف»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۳۹-۴۰.</ref>. | [[عبدالرحمن بن عوف]] در [[بیعت گرفتن]] از [[مردم]] برای به [[خلافت]] رساندن ابوبکر نقش مهم و مؤثری داشت. در [[روز سقیفه]] عبدالرحمن از [[راه]] رسید و در برابر [[انصار]] ایستاد و به آنها گفت: "ای گروه انصار، اگر شما بگویید که ما در [[فضل]] و [[شرف]] و [[یاری پیامبر]]{{صل}} مانند [[مهاجران]] هستیم، به [[خدا]] قسم که ما اینکار نمیکنیم ولی در میان شما کسی چون ابوبکر و [[عمر]] نیست" و با این سخنانش باعث شد که مهاجران و انصار به [[خلافت ابوبکر]] [[راضی]] شده، با او [[بیعت]] کنند<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۳۴۲.</ref>.<ref>[[ابوالحسن اسماعیلی|اسماعیلی، ابوالحسن]]، [[عبدالرحمن بن عوف (مقاله)|مقاله «عبدالرحمن بن عوف»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۳۹-۴۰.</ref>. | ||
==عبدالرحمن و [[عثمان]]= | ==عبدالرحمن و [[عثمان]]== | ||
عبدالرحمن بن عوف از کسانی است که در گروه شش نفری ([[امام علی بن ابی طالب]]{{ع}}، [[عثمان بن عفان]]، [[سعد بن ابی وقاص]] و [[زبیر بن عوام]]، [[طلحه بن عبیدالله]]) که قرار بود [[خلیفه]] پس از عثمان را [[تعیین]] کنند. حضور داشت. پس از درگذشت عمر، [[اهل]] [[شورا]] در [[خانه]] یکی از آنان گرد آمدند. آنها [[عبدالله بن عباس]]، [[حسن بن علی]] و [[عبدالله بن عمر]] را حاضر کردند و سه [[روز]] به [[مشورت]] پرداختند ولی به نتیجهای نرسیدند. در روز سوم عبدالرحمن بن عوف به آنان گفت: "آیا میدانید امروز چه روزی است؟ امروز همان روزی است که عمر امر کرده بود تا کسی را از میان خود به عنوان خلیفه [[انتخاب]] نکرده باشید از یکدیگر جدا نشوید. من کاری را به شما پیشنهاد میکنم". آنان گفتند: پیشنهاد تو چیست؟ عبدالرحمن گفت: "کارتان را به من واگذارید، من نیز سهم رای خود را به شما میبخشم و یکی را از میان خودتان بر میگزینم". همگی گفتند: آنچه را خواستهای میپذیریم. پس از سخنان [[عبدالرحمن]]، [[زبیر]] رای خود را به [[علی]] {{ع}، طلحه به عثمان و سعد نیز به عبدالرحمن بن عوف داد و عبدالرحمن به آنان گفت: "این جا باشید تا من برگردم". عبدالرحمن در حالی که صورت خود را پوشانده بود به جای جای مدینه سر زد، و از نظر همه مهاجران و انصار افراد ناتوان جویا شد و آنان که نظری داشتند نظر خود را میگفتند. عبدالرحمن از آنان میپرسید: پس از عمر چه کسی خلیفه است؟ پاسخ آنها یا امام علی{{ع}} و یا [[عثمان]] بود. | عبدالرحمن بن عوف از کسانی است که در گروه شش نفری ([[امام علی بن ابی طالب]]{{ع}}، [[عثمان بن عفان]]، [[سعد بن ابی وقاص]] و [[زبیر بن عوام]]، [[طلحه بن عبیدالله]]) که قرار بود [[خلیفه]] پس از عثمان را [[تعیین]] کنند. حضور داشت. پس از درگذشت عمر، [[اهل]] [[شورا]] در [[خانه]] یکی از آنان گرد آمدند. آنها [[عبدالله بن عباس]]، [[حسن بن علی]] و [[عبدالله بن عمر]] را حاضر کردند و سه [[روز]] به [[مشورت]] پرداختند ولی به نتیجهای نرسیدند. در روز سوم عبدالرحمن بن عوف به آنان گفت: "آیا میدانید امروز چه روزی است؟ امروز همان روزی است که عمر امر کرده بود تا کسی را از میان خود به عنوان خلیفه [[انتخاب]] نکرده باشید از یکدیگر جدا نشوید. من کاری را به شما پیشنهاد میکنم". آنان گفتند: پیشنهاد تو چیست؟ عبدالرحمن گفت: "کارتان را به من واگذارید، من نیز سهم رای خود را به شما میبخشم و یکی را از میان خودتان بر میگزینم". همگی گفتند: آنچه را خواستهای میپذیریم. پس از سخنان [[عبدالرحمن]]، [[زبیر]] رای خود را به [[علی]] {{ع}، طلحه به عثمان و سعد نیز به عبدالرحمن بن عوف داد و عبدالرحمن به آنان گفت: "این جا باشید تا من برگردم". عبدالرحمن در حالی که صورت خود را پوشانده بود به جای جای مدینه سر زد، و از نظر همه مهاجران و انصار افراد ناتوان جویا شد و آنان که نظری داشتند نظر خود را میگفتند. عبدالرحمن از آنان میپرسید: پس از عمر چه کسی خلیفه است؟ پاسخ آنها یا امام علی{{ع}} و یا [[عثمان]] بود. | ||