اقسام و انواع غیب کداماند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
←پاسخ به این پرسش
خط ۸: | خط ۸: | ||
*امور غیبی چه انواعی دارند؟ | *امور غیبی چه انواعی دارند؟ | ||
*امور غیبی چه اقسامی دارند؟ | *امور غیبی چه اقسامی دارند؟ | ||
== پاسخ | == پاسخ نخست== | ||
[[پرونده:39587474.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علامه طباطبایی]]]] | |||
| | |||
* '''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«المیزان»'' در این باره گفته است: «خزینههای غیب خدا مشتمل بر دو نوع از غیب است: یکی غیبهایی که پا به عرصه شهود هم گذاشتهاند، و دیگری غیبهایی که از مرحله شهادت خارجند و ما آنها را "غیب مطلق" مینامیم، البته آن غیبهایی هم که پا به عرصه وجود و شهود و عالم حد و قدر نهادهاند، در حقیقت و صرف نظر از حد و اندازهای که به خود گرفتهاند، باز به غیب مطلق برمیگردند، و باز همان غیب مطلق هستند، و اگر به آنها شهود میگوییم با حفظ حد و قدری است که دارند، و میتوانند متعلق علم ما قرار گیرند، پس این موجودات هم وقتی شهودند که متعلق علم ما قرار گیرند، و گر نه غیب خواهند بود. البته جا دارد که موجودات عالم را در موقعی که متعلق علم ما قرار نگرفتهاند "غیب نسبی" بنامیم، برای اینکه چنین غیبی، وصفی است نسبی، که بر حسب اختلاف نسبتها، مختلف میشود، مثلا موجودی که در خانه و محسوس برای ما است، نسبت به کسی که بیرون خانه است، غیب است، و لیکن برای ما غیب نیست، و همچنین نور و رنگها برای حس بینایی شهود، و برای حس شنوایی غیب است، و شنیدنیها برای حس شنوایی شهود و برای حس بینایی غیب است و محسوسات این دو حس نسبت به انسانی که دارای آن حس است شهود و نسبت به انسان کر و کور غیب است»<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/7/179 ترجمه تفسير الميزان، ج۷، ص۱۷۹].</ref>. | * '''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«المیزان»'' در این باره گفته است: «خزینههای غیب خدا مشتمل بر دو نوع از غیب است: یکی غیبهایی که پا به عرصه شهود هم گذاشتهاند، و دیگری غیبهایی که از مرحله شهادت خارجند و ما آنها را "غیب مطلق" مینامیم، البته آن غیبهایی هم که پا به عرصه وجود و شهود و عالم حد و قدر نهادهاند، در حقیقت و صرف نظر از حد و اندازهای که به خود گرفتهاند، باز به غیب مطلق برمیگردند، و باز همان غیب مطلق هستند، و اگر به آنها شهود میگوییم با حفظ حد و قدری است که دارند، و میتوانند متعلق علم ما قرار گیرند، پس این موجودات هم وقتی شهودند که متعلق علم ما قرار گیرند، و گر نه غیب خواهند بود. البته جا دارد که موجودات عالم را در موقعی که متعلق علم ما قرار نگرفتهاند "غیب نسبی" بنامیم، برای اینکه چنین غیبی، وصفی است نسبی، که بر حسب اختلاف نسبتها، مختلف میشود، مثلا موجودی که در خانه و محسوس برای ما است، نسبت به کسی که بیرون خانه است، غیب است، و لیکن برای ما غیب نیست، و همچنین نور و رنگها برای حس بینایی شهود، و برای حس شنوایی غیب است، و شنیدنیها برای حس شنوایی شهود و برای حس بینایی غیب است و محسوسات این دو حس نسبت به انسانی که دارای آن حس است شهود و نسبت به انسان کر و کور غیب است»<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/7/179 ترجمه تفسير الميزان، ج۷، ص۱۷۹].</ref>. | ||
== پاسخ دوم== | |||
[[پرونده:11212121.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محسن غرویان]]]] | |||
* حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان|غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری|میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی|غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در اینباره گفتهاند: «دو قسم امور غیبی در رابطه با انسان وجود دارد: | * حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان|غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری|میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی|غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در اینباره گفتهاند: «دو قسم امور غیبی در رابطه با انسان وجود دارد: | ||
# قسم اول: بعضی [[امور غیبی]] هستند که به طور مطلق از قلمرو [[حس]] و [[عقل]] و حتی [[یافت حضوری]] انسان خارجاند. مانند ذات خداوند که در هیچ انسانی امکان راهیابی علمی به آن وجود ندارد<ref>چرا که علت از آن حیث که علت است با تمام ذات، معلوم معلول نمیگردد</ref>.(...) | # قسم اول: بعضی [[امور غیبی]] هستند که به طور مطلق از قلمرو [[حس]] و [[عقل]] و حتی [[یافت حضوری]] انسان خارجاند. مانند ذات خداوند که در هیچ انسانی امکان راهیابی علمی به آن وجود ندارد<ref>چرا که علت از آن حیث که علت است با تمام ذات، معلوم معلول نمیگردد</ref>.(...) |