فضه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←فضه و دعای رسول خدا{{صل}}
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
فردای آن [[روز]] حضرت [[فاطمه]]{{س}} یک سوم آخر پشمها را ریسید و آخرین صاع از جوها را آرد کرد و از آن خمیر درست کرد و پنج قرص نان برای [[اهل]] [[خانه]] تهیه کرد. علی{{ع}} [[نماز]] [[مغرب]] را با [[پیامبر]]{{صل}} در [[مسجد]] خواند و به [[منزل]] آمد. سفره پهن شد و هر پنج نفر دور سفره نشستند. حضرت میخواست اولین لقمه را بخورد که اسیری از [[اسیران]] [[مشرک]] بر آستانه در ظاهر شد و گفت: "سلام بر شما اهل بیت محمد، ما را [[اسیر]] کردید و به ما [[غذا]] نمیدهید؟" علی{{ع}} لقمه را در دست او گذاشت و اهل بیت{{ع}} تمامی آنچه را در سفره داشتند به او دادند و آن شب را نیز تا به صبح گرسنه خوابیدند و فردای آن روز را نیز [[روزه]] گرفتند، در حالی که هیچ غذایی نداشتند. | فردای آن [[روز]] حضرت [[فاطمه]]{{س}} یک سوم آخر پشمها را ریسید و آخرین صاع از جوها را آرد کرد و از آن خمیر درست کرد و پنج قرص نان برای [[اهل]] [[خانه]] تهیه کرد. علی{{ع}} [[نماز]] [[مغرب]] را با [[پیامبر]]{{صل}} در [[مسجد]] خواند و به [[منزل]] آمد. سفره پهن شد و هر پنج نفر دور سفره نشستند. حضرت میخواست اولین لقمه را بخورد که اسیری از [[اسیران]] [[مشرک]] بر آستانه در ظاهر شد و گفت: "سلام بر شما اهل بیت محمد، ما را [[اسیر]] کردید و به ما [[غذا]] نمیدهید؟" علی{{ع}} لقمه را در دست او گذاشت و اهل بیت{{ع}} تمامی آنچه را در سفره داشتند به او دادند و آن شب را نیز تا به صبح گرسنه خوابیدند و فردای آن روز را نیز [[روزه]] گرفتند، در حالی که هیچ غذایی نداشتند. | ||
[[شعیب]] میگوید: ([[امام]]) [[حسن]] و (امام) [[حسین]]{{عم}} به حضور [[رسول خدا]] آمدند در حالی که مانند پرندهای کوچک (جوجه) از شدت [[گرسنگی]] به خود میلرزیدند. زمانی که چشم رسول خدا{{صل}} به آنها افتاد، فرمود: "ای اباالحسن، چرا شما را در این وضعیت سخت میبینم؟! برویم پیش دخترم فاطمه". پس همگی پیش حضرت زهرا{{س}} رفتند. ایشان در [[محراب]] مشغول [[عبادت]] بود و از شدت گرسنگی شکم ایشان به کمرش چسبیده بود و چشمهای ایشان گود افتاده بود و پای چشم هایش کبود شده بود. وقتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} حضرت فاطمه{{س}} را به این حال دید، ایشان را در آغوش گرفت و فرمود: "پناه بر [[خدا]]! شما سه [[روز]] است اینگونه [[اید]] ([[غذا]] نخوردهاید)!" در این هنگام [[جبرئیل]] نازل شد و گفت: "ای [[محمد]] دریافت کن آن فضیلتی را که [[خداوند]] برای [[اهل بیت]] تو قرار داده است". [[حضرت]] فرمود: "آن چیست؟" جبرئیل این [[آیات]] را که خداوند درباره [[فضیلت اهل بیت]]{{ع}} نازل فرموده بود، برای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خواند<ref>در مصادر دیگر همچون تفسیر قمی درباره نزول این آیات درشان اهل بیت{{ع}}، حدیث صحیحی نقل شده اما چون در آن روایت، از فضه یاد نشده، از نقل روایت در متن خودداری کردیم. روایت بدین گونه است: {{متن حدیث|حدثنی أبی عن عبد الله بن میمون القداح عن أبی عبدالله قال: کان عند فاطمة شعیر فجعلوه عصیده، فلما أنضجوها و وضعوها بین أیدیهم جاء مسکین، فقال المسکین: رحمکم الله أطعموا مما رزقکم الله، فقام علی فأعطاه ثلثها، فما لبث أن جاء یتیم فقال الیتیم: رحمکم الله أطعموا مما رزقکم الله، فقام علی فاعطاه الثلث الباقی، و ما ذاقوها فأنزل الله فیهم هذه الآیة إلی قوله (وکان سعیکم مشکورا) فی أمیرالمؤمنین...}}. (تفسیر القمی، علی بن ابراهیم القمی، ج۲، ص۳۹۸-۳۹۹، ذیل تفسیر آیات سوره دهر (إنسان)).</ref>: {{متن قرآن|هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا}}<ref>«آیا بر آدمی پارهای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟» سوره انسان، آیه ۱.</ | [[شعیب]] میگوید: ([[امام]]) [[حسن]] و (امام) [[حسین]]{{عم}} به حضور [[رسول خدا]] آمدند در حالی که مانند پرندهای کوچک (جوجه) از شدت [[گرسنگی]] به خود میلرزیدند. زمانی که چشم رسول خدا{{صل}} به آنها افتاد، فرمود: "ای اباالحسن، چرا شما را در این وضعیت سخت میبینم؟! برویم پیش دخترم فاطمه". پس همگی پیش حضرت زهرا{{س}} رفتند. ایشان در [[محراب]] مشغول [[عبادت]] بود و از شدت گرسنگی شکم ایشان به کمرش چسبیده بود و چشمهای ایشان گود افتاده بود و پای چشم هایش کبود شده بود. وقتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} حضرت فاطمه{{س}} را به این حال دید، ایشان را در آغوش گرفت و فرمود: "پناه بر [[خدا]]! شما سه [[روز]] است اینگونه [[اید]] ([[غذا]] نخوردهاید)!" در این هنگام [[جبرئیل]] نازل شد و گفت: "ای [[محمد]] دریافت کن آن فضیلتی را که [[خداوند]] برای [[اهل بیت]] تو قرار داده است". [[حضرت]] فرمود: "آن چیست؟" جبرئیل این [[آیات]] را که خداوند درباره [[فضیلت اهل بیت]]{{ع}} نازل فرموده بود، برای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خواند<ref>در مصادر دیگر همچون تفسیر قمی درباره نزول این آیات درشان اهل بیت{{ع}}، حدیث صحیحی نقل شده اما چون در آن روایت، از فضه یاد نشده، از نقل روایت در متن خودداری کردیم. روایت بدین گونه است: {{متن حدیث|حدثنی أبی عن عبد الله بن میمون القداح عن أبی عبدالله قال: کان عند فاطمة شعیر فجعلوه عصیده، فلما أنضجوها و وضعوها بین أیدیهم جاء مسکین، فقال المسکین: رحمکم الله أطعموا مما رزقکم الله، فقام علی فأعطاه ثلثها، فما لبث أن جاء یتیم فقال الیتیم: رحمکم الله أطعموا مما رزقکم الله، فقام علی فاعطاه الثلث الباقی، و ما ذاقوها فأنزل الله فیهم هذه الآیة إلی قوله (وکان سعیکم مشکورا) فی أمیرالمؤمنین...}}. (تفسیر القمی، علی بن ابراهیم القمی، ج۲، ص۳۹۸-۳۹۹، ذیل تفسیر آیات سوره دهر (إنسان)).</ref>: {{متن قرآن|هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا}}<ref>«آیا بر آدمی پارهای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟» سوره انسان، آیه ۱.</ref>. تا آیه {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاءً وَكَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُورًا}}<ref>«بیگمان این پاداش شماست و تلاشتان را سپاس مینهند» سوره انسان، آیه ۲۲. الأمالی، شیخ صدوق، ص۳۲_ ۳۲۹ و أسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۴۰۳؛ (با اندکی تفاوت).</ref>. | ||
[[سیوطی]] بعد از [[نقل]] این ماجرا مینویسد: و از اینجا دانسته میشود که [[فضه]] خود را فدایی [[فاطمه زهرا]]{{س}} میدانسته و به سبب این عملش افتخاری نصیبش شد که هیچ یک از [[زنان]] [[عرب]] به این [[افتخار]] نرسیدند و فضه تا وقتی که زنده بود [[کنیز]] [[خانه فاطمه زهرا]]{{س}} باقی ماند. [[خداوند]] از او [[راضی]] باشد <ref>الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۲۷۶.</ref>. | [[سیوطی]] بعد از [[نقل]] این ماجرا مینویسد: و از اینجا دانسته میشود که [[فضه]] خود را فدایی [[فاطمه زهرا]]{{س}} میدانسته و به سبب این عملش افتخاری نصیبش شد که هیچ یک از [[زنان]] [[عرب]] به این [[افتخار]] نرسیدند و فضه تا وقتی که زنده بود [[کنیز]] [[خانه فاطمه زهرا]]{{س}} باقی ماند. [[خداوند]] از او [[راضی]] باشد <ref>الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۲۷۶.</ref>. |