ولید بن عقبه: تفاوت میان نسخهها
←ولید و معاویه
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
==ولید و [[معاویه]]== | ==ولید و [[معاویه]]== | ||
پس از [[کشته شدن عثمان]] و به [[خلافت]] رسیدن [[امام علی]]{{ع}}، معاویه در نامهای به [[ولید بن عقبه]] چنین نوشت: | پس از [[کشته شدن عثمان]] و به [[خلافت]] رسیدن [[امام علی]]{{ع}}، معاویه در نامهای به [[ولید بن عقبه]] چنین نوشت: ای پسر [[عقبه]]! در [[جوش]] و [[خروش]] باش؛ به هر حال، [[لذت]] [[زندگی]] بهتر از وزش بادهای سوزان در نیمروز جوزا خواهد بود. همانا برادرت عثمان از تو سخت دور شد. اینک در جستجوی سایهای باش که به آن [[پناه]] ببری. چنین میبینم که بر [[خاک]] خفتهای و چگونه ممکن است تو در [[خواب]] باشی که نباید در خواب باشی. اگر این کار [[حکومت]] برای کسی که قصد آن را دارد محکم شود، همچون شترمرغان پراکنده خواهی شد که از سایه پرندهای میترسند و به زودی جام ناکامی را خواهی نوشید و معنی [[بیم]] را خواهی فهمید. اینک تو را گشادهسینه و [[سست]] کمربند و بیپروا میبینم و در اندک مدتی ریشه و بنیان تو از جای برکنده خواهد شد. و [[السلام]]. | ||
ای پسر [[عقبه]]! در [[جوش]] و [[خروش]] باش؛ به هر حال، [[لذت]] [[زندگی]] بهتر از وزش بادهای سوزان در نیمروز جوزا خواهد بود. همانا برادرت عثمان از تو سخت دور شد. اینک در جستجوی سایهای باش که به آن [[پناه]] ببری. چنین میبینم که بر [[خاک]] خفتهای و چگونه ممکن است تو در [[خواب]] باشی که نباید در خواب باشی. اگر این کار [[حکومت]] برای کسی که قصد آن را دارد محکم شود، همچون شترمرغان پراکنده خواهی شد که از سایه پرندهای میترسند و به زودی جام ناکامی را خواهی نوشید و معنی [[بیم]] را خواهی فهمید. اینک تو را گشادهسینه و [[سست]] کمربند و بیپروا میبینم و در اندک مدتی ریشه و بنیان تو از جای برکنده خواهد شد. و [[السلام]]. | |||
در [[پایاننامه]] این ابیات را نوشت: | در [[پایاننامه]] این ابیات را نوشت: هرگاه نسیمی به هنگام گرمای نیمروز بوزد، تو خواب نیمروزی و باده نوشی شامگاهی را بر میگزینی؛ با آنکه به [[خیال]] خود میخواهی از بنی [[حکم]]، [[خونخواهی]] کنی ولی از شخص خفته چه دور است که بتواند خونخواهی کند<ref> {{عربی|اِخْتَرْتَ نَوْمَكَ أَنْ هَبَّتْ شَامِيَّةٌ | ||
{{عربی|اِخْتَرْتَ نَوْمَكَ أَنْ هَبَّتْ شَامِيَّةٌ | |||
عِنْدَ اَلْهَجِيرِ وَ شُرْباً بِالْعَشِيَّاتِ | عِنْدَ اَلْهَجِيرِ وَ شُرْباً بِالْعَشِيَّاتِ | ||
عَلَى طِلاَبِكَ ثَأْراً مِنْ بَنِي حَكَمٍ | عَلَى طِلاَبِكَ ثَأْراً مِنْ بَنِي حَكَمٍ | ||
هَيْهَاتَ مِنْ رَاقِدٍ طُلاَّبُ ثَارَاتٍ}} | هَيْهَاتَ مِنْ رَاقِدٍ طُلاَّبُ ثَارَاتٍ}}؛شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۲۳۹. (از موفقیات زبیر بن بکار).</ref>. | ||
[[ولید بن عقبه]] در جواب [[معاویه]] نوشت: اما بعد؛ تو عاقلترین [[قریش]] هستی و فهمت، بهتر و [[رأی]] تو درستتر و در [[سیاستمداری]] آگاهتری، زیرا تو معدن [[ریاست]] هستی که [[رعیت]] را با [[آگاهی]] و [[شناخت]] به آبشخوری گوارا میبری و برمیگردانی و [[دشمن]] تو مانند کشتی واژگونهای است که طوفانهای شمالی در اعماق دریا بر او میوزند. برای من [[نامه]] نوشته و از [[جامه]] لطیف [[پوشیدن]] و [[زندگی]] آسوده سخن گفته و در آن به کنایه سخن راندهای. انباشتن شکم برای من، بیش از آن چه برای [[حفظ]] رمق باشد، بر من [[حرام]] است تا آن گاه که رگهای گردن کشندگان [[عثمان]] را همچون شکافتن پوستهای دباغی نشده با تیغ بشکافم. اما [[نرمی]] و [[مدارا]]، چه بسیار دور است مگر همان وقت که شخص مواظب باید برای غافلگیر ساختن به کار برد. همانا ما هر چند به مدارا وانمود میکنیم هنوز [[نیت]] [[واقعی]] ما آشکار نشده است و [[خون]] را جز خون، [[پاک]] نمیکند. [[ننگ]]، مایه [[کاستی]] و [[ناتوانی]]، مایه [[زبونی]] است. مگر ممکن است [[قاتلان عثمان]] [[زندگی]] مرفه داشته باشند و آب سرد گوارا بیاشامند و حال آنکه هنوز وادیهای خونی و گردنههای دشوار را پیمودهاند و هنوز با [[نگرانی]]، پیمانی نبستهاند؟ اگر چنین شد مرا پسر پدرم [[عقبه]] بدانید. چنان [[جنگی]] برای ایشان بر پا خواهم کرد که [[زنان]] باردار، بار خویش را سقط کنند. فاصله میان ما و تو بسیار است و ما در آبشخور [[مرگ]] در آمدهایم. من بر [[جان]] خویش برای مرگ، پایبند زدهام همان گونه که به شتر، پایبند میزنند تا نگریزد و باید [[قاتل]] [[عثمان]] را بکشم یا عثمان دوم شوم (همچون او کشته شوم) و [[گمان]] نمیکردم که با ترسی که از [[استوار]] شدن [[حکومت]] این [[قوم]] دارم کار تو تا این حد باشد. | |||
[[ولید بن عقبه]] در جواب [[معاویه]] نوشت: | |||
اما بعد؛ تو عاقلترین [[قریش]] هستی و فهمت، بهتر و [[رأی]] تو درستتر و در [[سیاستمداری]] آگاهتری، زیرا تو معدن [[ریاست]] هستی که [[رعیت]] را با [[آگاهی]] و [[شناخت]] به آبشخوری گوارا میبری و برمیگردانی و [[دشمن]] تو مانند کشتی واژگونهای است که طوفانهای شمالی در اعماق دریا بر او میوزند. برای من [[نامه]] نوشته و از [[جامه]] لطیف [[پوشیدن]] و [[زندگی]] آسوده سخن گفته و در آن به کنایه سخن راندهای. انباشتن شکم برای من، بیش از آن چه برای [[حفظ]] رمق باشد، بر من [[حرام]] است تا آن گاه که رگهای گردن کشندگان [[عثمان]] را همچون شکافتن پوستهای دباغی نشده با تیغ بشکافم. اما [[نرمی]] و [[مدارا]]، چه بسیار دور است مگر همان وقت که شخص مواظب باید برای غافلگیر ساختن به کار برد. همانا ما هر چند به مدارا وانمود میکنیم هنوز [[نیت]] [[واقعی]] ما آشکار نشده است و [[خون]] را جز خون، [[پاک]] نمیکند. [[ننگ]]، مایه [[کاستی]] و [[ناتوانی]]، مایه [[زبونی]] است. مگر ممکن است [[قاتلان عثمان]] [[زندگی]] مرفه داشته باشند و آب سرد گوارا بیاشامند و حال آنکه هنوز وادیهای خونی و گردنههای دشوار را پیمودهاند و هنوز با [[نگرانی]]، پیمانی نبستهاند؟ اگر چنین شد مرا پسر پدرم [[عقبه]] بدانید. چنان [[جنگی]] برای ایشان بر پا خواهم کرد که [[زنان]] باردار، بار خویش را سقط کنند. فاصله میان ما و تو بسیار است و ما در آبشخور [[مرگ]] در آمدهایم. من بر [[جان]] خویش برای مرگ، پایبند زدهام همان گونه که به شتر، پایبند میزنند تا نگریزد و باید [[قاتل]] [[عثمان]] را بکشم یا عثمان دوم شوم (همچون او کشته شوم) و [[گمان]] نمیکردم که با ترسی که از [[استوار]] شدن [[حکومت]] این [[قوم]] دارم کار تو تا این حد باشد. | و در انتهای [[نامه]] این ابیات را نوشت: [[خواب]] بر من، [[حرام]] باشد اگر برای گرفتن [[انتقام]] [[خون]] پسر مادرم از بنی علات تلاش نکنم. اگر به این [[خونخواهی]] برنخیزم و بنشینم، زنان نوحهگر به [[نوحه]] سرایی من برخیزند. اینک خون مرگ برای من که آبشخورهای گوارا نزدم [[ناپسند]] بودند، گواراست<ref>{{عربی|نومی [[علی]] [[محرم]] إن لم أقم بدم ابن أمی من بنی العلات | ||
و در انتهای [[نامه]] این ابیات را نوشت: | |||
{{عربی|نومی [[علی]] [[محرم]] إن لم أقم بدم ابن أمی من بنی العلات | |||
قامت علی اذ قعدت و لم اقم بطلاب ذاک مناحة الاموات | قامت علی اذ قعدت و لم اقم بطلاب ذاک مناحة الاموات | ||
عذبت حیاض الموت عندی بعد ما کانت کریهة مورد النهلات}}؛ | عذبت حیاض الموت عندی بعد ما کانت کریهة مورد النهلات}}؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۲۴۳-۲۴۲.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ولید بن عقبه (مقاله)|مقاله «ولید بن عقبه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۴۹۱-۴۹۳.</ref> | ||
==[[ولید]] و [[نصیحت]] [[معاویه]]== | ==[[ولید]] و [[نصیحت]] [[معاویه]]== |