پرش به محتوا

حکمت در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تکیه' به 'تکیه'
جز (جایگزینی متن - 'صدر' به 'صدر')
جز (جایگزینی متن - 'تکیه' به 'تکیه')
خط ۷۳: خط ۷۳:
# '''[[دنیادوستی]]''': دنیادوستی به معنی تعلق خاطر و [[وابستگی به دنیا]]، ریشه تمامی [[بدی‌ها]] و آغاز همه [[فتنه‌ها]] و از موانع [[فهم]] و حکمت است. [[حضرت علی]]{{ع}} می‌فرماید: «به خاطر [[دنیا دوستی]] است که گوش‌ها از شنیدن حکمت کر و [[قلوب]] از دیدن [[نور]] [[بصیرت]] [[کور]] شده‌اند»<ref>{{متن حدیث|لِحُبِّ اَلدُّنْیَا صَمَتَ اَلْأَسْمَاعُ عَنْ سِمَاعِ اَلْحِکْمَةِ وَ عَمِیَتِ اَلْقُلُوبُ عَنْ نُورِ اَلْبَصِیرَةِ}}؛ محمد بن مرتضی فیض کاشانی، المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۶، ص۲۲۸.</ref>.
# '''[[دنیادوستی]]''': دنیادوستی به معنی تعلق خاطر و [[وابستگی به دنیا]]، ریشه تمامی [[بدی‌ها]] و آغاز همه [[فتنه‌ها]] و از موانع [[فهم]] و حکمت است. [[حضرت علی]]{{ع}} می‌فرماید: «به خاطر [[دنیا دوستی]] است که گوش‌ها از شنیدن حکمت کر و [[قلوب]] از دیدن [[نور]] [[بصیرت]] [[کور]] شده‌اند»<ref>{{متن حدیث|لِحُبِّ اَلدُّنْیَا صَمَتَ اَلْأَسْمَاعُ عَنْ سِمَاعِ اَلْحِکْمَةِ وَ عَمِیَتِ اَلْقُلُوبُ عَنْ نُورِ اَلْبَصِیرَةِ}}؛ محمد بن مرتضی فیض کاشانی، المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۶، ص۲۲۸.</ref>.
# '''[[کبر]]''': کبر به معنی [[اعتماد]] بر [[خودبرتربینی]]، آفت [[عقل]] و مانع پیدایش حکمت است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: «بدترین آفت عقل، کبر است»<ref>شَرُّ آفَاتِ اَلْعَقْلِ اَلْکِبْرُ"؛ میرزا حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۷۵، ص۱۸۶.</ref> [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: «هیچ‌گاه کبر به [[قلب]] [[انسان]] داخل نمی‌شود مگر آنکه عقلش به همان [[میزان]] چه کم باشد چه زیاد، ناقص می‌شود»<ref>{{متن حدیث|مَا دَخَلَ قَلْبَ اِمْرِئٍ شَیْءٌ مِنَ اَلْکِبْرِ إِلاَّ نَقَصَ مِنْ عَقْلِهِ مِثْلَ مَا دَخَلَهُ مِنْ ذَلِکَ قَلَّ ذَلِکَ أَوْ کَثُرَ}}؛ حسین بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۳۹۶.</ref> [[امام کاظم]]{{ع}} می‌فرماید: «کشت در [[زمین]] نرم می‌روید نه بر روی سنگ صاف؛ همین‌طور است حکمت در قلب انسان [[فروتن]] ساکن می‌شود نه در قلب انسان‌های [[متکبر]] [[سرکش]]»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اَلزَّرْعَ یَنْبُتُ فِی اَلسَّهْلِ وَ لاَ یَنْبُتُ فِی اَلصَّفَا فَکَذَلِکَ اَلْحِکْمَةُ تَعْمَرُ فِی قَلْبِ اَلْمُتَوَاضِعِ وَ لاَ تَعْمَرُ فِی قَلْبِ اَلْمُتَکَبِّرِ اَلْجَبَّارِ}}؛ حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحت العقول عن آل الرسول، ص۳۹۶.</ref>.
# '''[[کبر]]''': کبر به معنی [[اعتماد]] بر [[خودبرتربینی]]، آفت [[عقل]] و مانع پیدایش حکمت است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: «بدترین آفت عقل، کبر است»<ref>شَرُّ آفَاتِ اَلْعَقْلِ اَلْکِبْرُ"؛ میرزا حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۷۵، ص۱۸۶.</ref> [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: «هیچ‌گاه کبر به [[قلب]] [[انسان]] داخل نمی‌شود مگر آنکه عقلش به همان [[میزان]] چه کم باشد چه زیاد، ناقص می‌شود»<ref>{{متن حدیث|مَا دَخَلَ قَلْبَ اِمْرِئٍ شَیْءٌ مِنَ اَلْکِبْرِ إِلاَّ نَقَصَ مِنْ عَقْلِهِ مِثْلَ مَا دَخَلَهُ مِنْ ذَلِکَ قَلَّ ذَلِکَ أَوْ کَثُرَ}}؛ حسین بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۳۹۶.</ref> [[امام کاظم]]{{ع}} می‌فرماید: «کشت در [[زمین]] نرم می‌روید نه بر روی سنگ صاف؛ همین‌طور است حکمت در قلب انسان [[فروتن]] ساکن می‌شود نه در قلب انسان‌های [[متکبر]] [[سرکش]]»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اَلزَّرْعَ یَنْبُتُ فِی اَلسَّهْلِ وَ لاَ یَنْبُتُ فِی اَلصَّفَا فَکَذَلِکَ اَلْحِکْمَةُ تَعْمَرُ فِی قَلْبِ اَلْمُتَوَاضِعِ وَ لاَ تَعْمَرُ فِی قَلْبِ اَلْمُتَکَبِّرِ اَلْجَبَّارِ}}؛ حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحت العقول عن آل الرسول، ص۳۹۶.</ref>.
# '''[[عُجب]]''': عُجب یا [[خودپسندی]] عبارت است از اینکه انسان عملی را که انجام داده، بزرگ بشمرد و بر آن [[تکیه]] کند و فراموش کند که این عمل، نعمتی است که [[خدا]] بر او ارزانی داشته است<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۹، ص۳۰۸؛ محمدامین زین‌الدین، حکمة التقوی، ج۱، ص۳۸۷.</ref>. در این حال است که [[انسان]] به عمل خود [[افتخار]] می‌کند و [[احساس]] می‌کند همه [[حقوق خدا]] را ادا کرده است<ref>سید محمدباقر صدر، الفتاوی الواضحة، ص۵۴.</ref>. [[عُجب]]، [[دشمن]] [[عقل انسان]] است، [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: «[[خودپسندی]] [[عقل]] را تباه می‌کند»<ref>{{متن حدیث|اَلْعُجْبُ یُفْسِدُ اَلْعَقْلَ}}؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۱، ص۱۸۹.</ref>.  
# '''[[عُجب]]''': عُجب یا [[خودپسندی]] عبارت است از اینکه انسان عملی را که انجام داده، بزرگ بشمرد و بر آن تکیه کند و فراموش کند که این عمل، نعمتی است که [[خدا]] بر او ارزانی داشته است<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۹، ص۳۰۸؛ محمدامین زین‌الدین، حکمة التقوی، ج۱، ص۳۸۷.</ref>. در این حال است که [[انسان]] به عمل خود [[افتخار]] می‌کند و [[احساس]] می‌کند همه [[حقوق خدا]] را ادا کرده است<ref>سید محمدباقر صدر، الفتاوی الواضحة، ص۵۴.</ref>. [[عُجب]]، [[دشمن]] [[عقل انسان]] است، [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: «[[خودپسندی]] [[عقل]] را تباه می‌کند»<ref>{{متن حدیث|اَلْعُجْبُ یُفْسِدُ اَلْعَقْلَ}}؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۱، ص۱۸۹.</ref>.  
# '''[[طمع]]''': طمع یکی از شاخه‌های [[دنیادوستی]] و به معنی [[انتظار]] و توقع [[مال]] از دیگران است. کسی که انتظار دارد [[مردم]] از [[اموال]] خود به او بدهند، طمع‌کار است<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۰۶.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «طمع، [[ایمان]] را از [[قلب]] بیرون می‌کند»<ref>محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۵.</ref>؛ طمع آفت عقل و مانع [[حکمت]] است؛ امام علی{{ع}} در این باره می‌فرماید: «[[عقل‌ها]] بیشتر هنگامی به [[زمین]] می‌خورند که طمع فعال می‌شود»<ref>{{متن حدیث|أَکْثَرُ مَصَارِعِ اَلْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ اَلْمَطَامِعِ}}؛ حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰۴.</ref>. از این سخن [[شریف]]، استفاده می‌شود [[ظهور]] طمع در نفس [[آدمی]] باعث تعطیل [[قوه عاقله]] می‌شود؛ بنابراین، طبیعی است که از پیدایش حکمت جلوگیری کند. [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} می‌فرماید: «طمع حکمت را از [[قلوب]] [[دانشمندان]] می‌برد»<ref>{{متن حدیث|الطّمع‏ یذهب الحکمة من قلوب‏ العلماء}}؛ نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول{{صل}})، ص۵۶۰</ref>، چرا که به تعبیر [[حضرت عیسی]]{{ع}}، طمع قلب را [[آلوده]] می‌کند<ref>حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰۴.</ref> و قلب آلوده صلاحیت نگهداری حکمت را ندارد.
# '''[[طمع]]''': طمع یکی از شاخه‌های [[دنیادوستی]] و به معنی [[انتظار]] و توقع [[مال]] از دیگران است. کسی که انتظار دارد [[مردم]] از [[اموال]] خود به او بدهند، طمع‌کار است<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۰۶.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «طمع، [[ایمان]] را از [[قلب]] بیرون می‌کند»<ref>محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۵.</ref>؛ طمع آفت عقل و مانع [[حکمت]] است؛ امام علی{{ع}} در این باره می‌فرماید: «[[عقل‌ها]] بیشتر هنگامی به [[زمین]] می‌خورند که طمع فعال می‌شود»<ref>{{متن حدیث|أَکْثَرُ مَصَارِعِ اَلْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ اَلْمَطَامِعِ}}؛ حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰۴.</ref>. از این سخن [[شریف]]، استفاده می‌شود [[ظهور]] طمع در نفس [[آدمی]] باعث تعطیل [[قوه عاقله]] می‌شود؛ بنابراین، طبیعی است که از پیدایش حکمت جلوگیری کند. [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} می‌فرماید: «طمع حکمت را از [[قلوب]] [[دانشمندان]] می‌برد»<ref>{{متن حدیث|الطّمع‏ یذهب الحکمة من قلوب‏ العلماء}}؛ نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول{{صل}})، ص۵۶۰</ref>، چرا که به تعبیر [[حضرت عیسی]]{{ع}}، طمع قلب را [[آلوده]] می‌کند<ref>حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰۴.</ref> و قلب آلوده صلاحیت نگهداری حکمت را ندارد.
# '''[[غضب]]''': [[خشم]] مساوی با عدم [[تعادل]] [[روحی]] است، هنگامی که [[آتش]] غضب در نفس آدمی شعله می‌کشد، اولین کارکرد آن تعطیلی قوه عاقله است. به همین [[دلیل]] است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} غضب را از شعبه‌های [[جنون]] و اصل [[حماقت]] شمرده است و می‌فرماید: «خشم نوعی دیوانگی است، چون صاحبش پشیمان می‌شود و اگر پشیمان نشود دیوانگیش پابرجاست»<ref>{{متن حدیث|اَلْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ اَلْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا یَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ یَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْکَمٌ}}؛ نهج البلاغه، شریف رضی، حکمت ۲۵۵؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۶۲.</ref>. بنابراین [[انسان]] خشمناک به طور کلی از نیروی [[اندیشه]] و [[تعقل]] [[محروم]] است و با این [[وصف]] نمی‌تواند [[حکمت]] به دست آورد. [[خشم]] نه تنها مانع کسب حکمت، بلکه مانع بهره وری از آن نیز می‌شود. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: «خشم، [[قلب]] انسان [[حکیم]] را از بین می‌برد»<ref>{{متن حدیث|اَلْغَضَبُ مَمْحَقَةٌ لِقَلْبِ اَلْحَکِیمِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۲۰۵.</ref>. از این سخن [[شریف]] استفاده می‌شود انسان حتی اگر حکمتی اندوخته باشد، به هنگام خشم نمی‌تواند از آن بهره‎‌مند شود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: «[[قلبی]] که به [[بیماری]] [[غضب]] یا [[شهوت]] گرفتار است از حکمت بهره‌ای نمی‌برد»<ref>{{متن حدیث|غیر منتقع بالحکمة عقل معلول بالغضب و الشهوة}}؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و دررآمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۴، ص۳۸۰.</ref>.
# '''[[غضب]]''': [[خشم]] مساوی با عدم [[تعادل]] [[روحی]] است، هنگامی که [[آتش]] غضب در نفس آدمی شعله می‌کشد، اولین کارکرد آن تعطیلی قوه عاقله است. به همین [[دلیل]] است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} غضب را از شعبه‌های [[جنون]] و اصل [[حماقت]] شمرده است و می‌فرماید: «خشم نوعی دیوانگی است، چون صاحبش پشیمان می‌شود و اگر پشیمان نشود دیوانگیش پابرجاست»<ref>{{متن حدیث|اَلْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ اَلْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا یَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ یَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْکَمٌ}}؛ نهج البلاغه، شریف رضی، حکمت ۲۵۵؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۶۲.</ref>. بنابراین [[انسان]] خشمناک به طور کلی از نیروی [[اندیشه]] و [[تعقل]] [[محروم]] است و با این [[وصف]] نمی‌تواند [[حکمت]] به دست آورد. [[خشم]] نه تنها مانع کسب حکمت، بلکه مانع بهره وری از آن نیز می‌شود. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: «خشم، [[قلب]] انسان [[حکیم]] را از بین می‌برد»<ref>{{متن حدیث|اَلْغَضَبُ مَمْحَقَةٌ لِقَلْبِ اَلْحَکِیمِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۲۰۵.</ref>. از این سخن [[شریف]] استفاده می‌شود انسان حتی اگر حکمتی اندوخته باشد، به هنگام خشم نمی‌تواند از آن بهره‎‌مند شود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: «[[قلبی]] که به [[بیماری]] [[غضب]] یا [[شهوت]] گرفتار است از حکمت بهره‌ای نمی‌برد»<ref>{{متن حدیث|غیر منتقع بالحکمة عقل معلول بالغضب و الشهوة}}؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و دررآمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۴، ص۳۸۰.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش