پرش به محتوا

مدیریت نظام سیاسی اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تکیه' به 'تکیه'
جز (جایگزینی متن - 'تکیه' به 'تکیه')
خط ۴۰: خط ۴۰:
نظریه انفکاک روش اداره از [[دین]]، در واقع ریشه در ایده معروف “جدایی دین از سیاست” داشته و بر پایه [[اندیشه]] “دین حداقل” شکل می‌گیرد؛ یعنی این دیدگاه، محدوده دین را به مسائل [[عبادی]] و فردی خلاصه کرده و [[امور سیاسی]] و اجتماعی را خارج از گستره دین می‌پندارد؛ بنابراین تأثیرپذیری روش اداره که یک امر کاملاً [[سیاسی]] و اجتماعی است از [[احکام]] و [[تعالیم دینی]] را نیز غیر ممکن می‌بیند و به جدایی روش اداره از دین نظر می‌دهد.
نظریه انفکاک روش اداره از [[دین]]، در واقع ریشه در ایده معروف “جدایی دین از سیاست” داشته و بر پایه [[اندیشه]] “دین حداقل” شکل می‌گیرد؛ یعنی این دیدگاه، محدوده دین را به مسائل [[عبادی]] و فردی خلاصه کرده و [[امور سیاسی]] و اجتماعی را خارج از گستره دین می‌پندارد؛ بنابراین تأثیرپذیری روش اداره که یک امر کاملاً [[سیاسی]] و اجتماعی است از [[احکام]] و [[تعالیم دینی]] را نیز غیر ممکن می‌بیند و به جدایی روش اداره از دین نظر می‌دهد.
در برخورد با نظریه فوق، ابتدا توجه به این نکته ضروری است که اگر دین هیچ [[پیام]] و رهنمود خاصی در مورد [[سیاست]] و [[اجتماع]] نداشته باشد، اصل [[تشکیل حکومت]] بر پایه دین نیز غیرممکن خواهد بود و باید عنوان [[حکومت دینی]] به [[حکومت]] متدینین و [[نظام سیاسی اسلام]] به [[نظام سیاسی]] [[مسلمانان]] [[تغییر]] نام یابد؛ زیرا [[حکومت]] یک امر کاملاً [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] است و [[دینی]] بودن آن در صورتی مفهوم صحیح پیدا می‌کند که در [[منابع دینی]] رهنمودهایی در مورد شیوه [[حکومت‌داری]]، بیان شده باشد.
در برخورد با نظریه فوق، ابتدا توجه به این نکته ضروری است که اگر دین هیچ [[پیام]] و رهنمود خاصی در مورد [[سیاست]] و [[اجتماع]] نداشته باشد، اصل [[تشکیل حکومت]] بر پایه دین نیز غیرممکن خواهد بود و باید عنوان [[حکومت دینی]] به [[حکومت]] متدینین و [[نظام سیاسی اسلام]] به [[نظام سیاسی]] [[مسلمانان]] [[تغییر]] نام یابد؛ زیرا [[حکومت]] یک امر کاملاً [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] است و [[دینی]] بودن آن در صورتی مفهوم صحیح پیدا می‌کند که در [[منابع دینی]] رهنمودهایی در مورد شیوه [[حکومت‌داری]]، بیان شده باشد.
از سوی دیگر، این ادعا که [[بشر]] در حساس‌ترین بخش [[زندگی]] یعنی اداره مسایل اجتماعی و [[انتخاب]] اهداف توسعه و برنامه‌ریزی‌های تخصصی، نیاز به [[دین]] نداشته و صرفاً با [[تکیه]] بر [[عقل]] و تجربه می‌تواند به بالاترین سطوح [[تکامل]] دست یابد، یک ادعای غیرمنطقی است. متأسفانه بیش از چندین قرن است که [[سیاستمداران]] [[سکولار]] با طرح همین ادعا، مانع از دخالت [[علمای دین]] و نهادهای مذهبی در [[امور سیاسی]] و اجتماعی شده و با ارائه تعاریف ناقص از توسعه، تکامل و [[سعادت]] [[انسانی]] و با انتخاب راهکارهای غلط، موجب پیدایش چالش‌های گوناگونی؛ چون: [[فقر]] و [[محرومیت]]، شکاف [[عظیم]] طبقاتی و [[فساد]] فراگیر [[اخلاقی]] در [[جوامع]] مختلف شده‌اند.
از سوی دیگر، این ادعا که [[بشر]] در حساس‌ترین بخش [[زندگی]] یعنی اداره مسایل اجتماعی و [[انتخاب]] اهداف توسعه و برنامه‌ریزی‌های تخصصی، نیاز به [[دین]] نداشته و صرفاً با تکیه بر [[عقل]] و تجربه می‌تواند به بالاترین سطوح [[تکامل]] دست یابد، یک ادعای غیرمنطقی است. متأسفانه بیش از چندین قرن است که [[سیاستمداران]] [[سکولار]] با طرح همین ادعا، مانع از دخالت [[علمای دین]] و نهادهای مذهبی در [[امور سیاسی]] و اجتماعی شده و با ارائه تعاریف ناقص از توسعه، تکامل و [[سعادت]] [[انسانی]] و با انتخاب راهکارهای غلط، موجب پیدایش چالش‌های گوناگونی؛ چون: [[فقر]] و [[محرومیت]]، شکاف [[عظیم]] طبقاتی و [[فساد]] فراگیر [[اخلاقی]] در [[جوامع]] مختلف شده‌اند.


امروزه با نگاهی اجمالی به روش‌ها و الگوهایی که حکومت‌های سکولار برای اداره بخش‌های مختلف [[جامعه]]، اعم از: [[سیاست]]، [[فرهنگ]] و [[اقتصاد]] در پیش گرفته‌اند، می‌توان از نقایص، [[ضعف‌ها]] و پیامدهای خطرناک آنها [[آگاه]] شد؛ چنان‌که در حوزه سیاست، [[حاکمیت]] [[احزاب]] [[فاسد]] و [[قدرت‌طلب]] و در بخش فرهنگ، [[سلطه]] رسانه‌های [[منحرف]] و مبتذل، و در بخش اقتصاد، تسلّط کمپانی‌های بزرگ چند ملیّتی، [[آینده]] همه [[مردم]] [[جهان]] را در [[معرض]] [[تهدید]] قرار داده است.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۳۳۴.</ref>
امروزه با نگاهی اجمالی به روش‌ها و الگوهایی که حکومت‌های سکولار برای اداره بخش‌های مختلف [[جامعه]]، اعم از: [[سیاست]]، [[فرهنگ]] و [[اقتصاد]] در پیش گرفته‌اند، می‌توان از نقایص، [[ضعف‌ها]] و پیامدهای خطرناک آنها [[آگاه]] شد؛ چنان‌که در حوزه سیاست، [[حاکمیت]] [[احزاب]] [[فاسد]] و [[قدرت‌طلب]] و در بخش فرهنگ، [[سلطه]] رسانه‌های [[منحرف]] و مبتذل، و در بخش اقتصاد، تسلّط کمپانی‌های بزرگ چند ملیّتی، [[آینده]] همه [[مردم]] [[جهان]] را در [[معرض]] [[تهدید]] قرار داده است.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۳۳۴.</ref>
خط ۵۳: خط ۵۳:
====بررسی جریان [[فکری]] [[لزوم]] تولید روش اداره [[دینی]]====
====بررسی جریان [[فکری]] [[لزوم]] تولید روش اداره [[دینی]]====
از نظر این گروه گستره [[دین]]، فقط به مسائل [[عبادی]] و فردی محدود نشده؛ بلکه امور عمومی و حتی برخی از مهم‌ترین سرفصل‌های برنامه [[رشد]] و توسعه را نیز در بر می‌گیرد؛ یعنی [[اسلام]] نه تنها برای [[تربیت]] [[روح]] و روان افراد برنامه دارد، بلکه برای [[هدایت]] [[جامعه]] و تنظیم بهینه [[امور اجتماعی]] و تأمین معاش و [[امنیت عمومی]] هم اصول و ضوابط مشخصی را بیان فرموده است؛ بنابراین اگر [[حکومت دینی]] در صدد [[اداره جامعه]] بر پایه [[احکام]] و [[تعالیم دینی]] است، باید این اصول و ضوابط را مدنظر قرار داده و روش اداره را مبتنی بر [[احکام دین]]، طراحی نماید.
از نظر این گروه گستره [[دین]]، فقط به مسائل [[عبادی]] و فردی محدود نشده؛ بلکه امور عمومی و حتی برخی از مهم‌ترین سرفصل‌های برنامه [[رشد]] و توسعه را نیز در بر می‌گیرد؛ یعنی [[اسلام]] نه تنها برای [[تربیت]] [[روح]] و روان افراد برنامه دارد، بلکه برای [[هدایت]] [[جامعه]] و تنظیم بهینه [[امور اجتماعی]] و تأمین معاش و [[امنیت عمومی]] هم اصول و ضوابط مشخصی را بیان فرموده است؛ بنابراین اگر [[حکومت دینی]] در صدد [[اداره جامعه]] بر پایه [[احکام]] و [[تعالیم دینی]] است، باید این اصول و ضوابط را مدنظر قرار داده و روش اداره را مبتنی بر [[احکام دین]]، طراحی نماید.
نکته مهمی که باید در این دیدگاه مورد توجه قرار گیرد، [[میزان]] و نحوه تأثیرپذیری روش اداره از تعالیم دینی است؛ یعنی این که چگونه میتوان به یک روش اداره مبتنی بر دین دست یافت و این روش در چه ابعاد و بخش‌هایی متأثر از [[تعالیم دین]] است؟ آیا همان‌گونه که برخی از افراطیون مدعی شده‌اند؛ تمامی جزئیات مربوط به شیوه [[برنامه‌ریزی]] و اداره جامعه در [[منابع دینی]] ذکر شده است یا این که دین، اصول و کلیّاتی را بیان فرموده و باید برنامه‌ریزی با [[تکیه]] بر این اصول و کلیات انجام پذیرد؟<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۳۳۵.</ref>
نکته مهمی که باید در این دیدگاه مورد توجه قرار گیرد، [[میزان]] و نحوه تأثیرپذیری روش اداره از تعالیم دینی است؛ یعنی این که چگونه میتوان به یک روش اداره مبتنی بر دین دست یافت و این روش در چه ابعاد و بخش‌هایی متأثر از [[تعالیم دین]] است؟ آیا همان‌گونه که برخی از افراطیون مدعی شده‌اند؛ تمامی جزئیات مربوط به شیوه [[برنامه‌ریزی]] و اداره جامعه در [[منابع دینی]] ذکر شده است یا این که دین، اصول و کلیّاتی را بیان فرموده و باید برنامه‌ریزی با تکیه بر این اصول و کلیات انجام پذیرد؟<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۳۳۵.</ref>


==[[تعیین]] اهداف و [[آرمان‌ها]]==
==[[تعیین]] اهداف و [[آرمان‌ها]]==
۲۱۸٬۱۴۷

ویرایش