پرش به محتوا

علت برداشت‌های انحرافی از انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'زمینه‌ساز' به 'زمینه‌ساز'
جز (جایگزینی متن - 'زمینه‌ساز' به 'زمینه‌ساز')
خط ۵۸: خط ۵۸:
:::::#[[هدف]]، وسیله را توجیه می‌کند: {{عربی|اَلْغَايَاتُ تُبَرِّرُ الْمُبَادِيَ}}؛ "[[هدف‌ها]]، وسیله‌های [[نامشروع]] را [[مشروعیت]] می‌بخشد". پس [[بهترین]] [[کمک]] به [[تسریع در ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، [[ترویج]] و [[اشاعه فساد]] است.
:::::#[[هدف]]، وسیله را توجیه می‌کند: {{عربی|اَلْغَايَاتُ تُبَرِّرُ الْمُبَادِيَ}}؛ "[[هدف‌ها]]، وسیله‌های [[نامشروع]] را [[مشروعیت]] می‌بخشد". پس [[بهترین]] [[کمک]] به [[تسریع در ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، [[ترویج]] و [[اشاعه فساد]] است.
:::::#عدم [[فهم]] صحیح روایت‌هایی که [[ظلم و جور]] [[آخرالزمان]] را مطرح می‌کنند و این اشتباه که پس بایستی، یا کاری به [[فساد]] و [[تباهی]] نداشت و در قبال آن، موضع بی‌طرفی اتخاذ کرد (دیدگاه چهارم) یا حتی دیگران را به [[گناه]] فرا خواند (دیدگاه پنجم).
:::::#عدم [[فهم]] صحیح روایت‌هایی که [[ظلم و جور]] [[آخرالزمان]] را مطرح می‌کنند و این اشتباه که پس بایستی، یا کاری به [[فساد]] و [[تباهی]] نداشت و در قبال آن، موضع بی‌طرفی اتخاذ کرد (دیدگاه چهارم) یا حتی دیگران را به [[گناه]] فرا خواند (دیدگاه پنجم).
:::::#جدای از مسایل [[سیاسی]] و اهل [[سیاست]] که به دنبال رکود [[جوامع]] اسلامی‌اند، عدم [[فهم]] [[روایات]] "بطلان هر عَلَمی [[قبل از ظهور]]" نیز، [[زمینه‌ساز]] دیدگاه پنجم است»<ref>[[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[اندیشه مهدویت و آسیب‌ها (کتاب)|اندیشه مهدویت و آسیب‌ها]]، ص ۱۴.</ref>.
:::::#جدای از مسایل [[سیاسی]] و اهل [[سیاست]] که به دنبال رکود [[جوامع]] اسلامی‌اند، عدم [[فهم]] [[روایات]] "بطلان هر عَلَمی [[قبل از ظهور]]" نیز، زمینه‌ساز دیدگاه پنجم است»<ref>[[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[اندیشه مهدویت و آسیب‌ها (کتاب)|اندیشه مهدویت و آسیب‌ها]]، ص ۱۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین مهدوی‌فرد؛}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین مهدوی‌فرد؛}}
خط ۸۰: خط ۸۰:
::::::البته پیرامون این دسته از [[روایات]] پیش از این سخن گفتیم ولی در خصوص این روایت‌‎ ‎اضافه می‌‌کنیم که، اولاً: ممکن است به احتمال [[قوی]] مقصود از "[[قائم]]" مطلق [[امام]] معصوم‌‎ ‎باشد و نه‌تنها [[حضرت مهدی]]{{ع}}؛ و در [[حقیقت]] این [[کلام]] در محکومیت کسانی صادر شده‌‎ ‎باشد که با فرصت‌طلبی و شتاب در کار دست به [[شورش]] زنند تا از زمینه‌های فراهم شده و‌‎ ‎مقدمات آماده ‎-‎ به [[خیال]] خود ‎-‎ سود جویند و با [[پیروزی]] بر خصم، به جای [[امام]] [[معصوم]] برحق‌‎ ‎خود [[حکومت]] را به دست گیرند، و درنتیجه طرح‌ها و نقشه‌ها و زمینه‌های مساعد افشا شود‌‎ ‎و از بین برود. مؤید این احتمال روایتی است که [[امام صادق]]{{ع}} در [[وصیت]] خود به "مؤمن‌‎ ‎طاق" (که از [[اصحاب]] آن [[حضرت]] است) فرمود:به [[خدا]] [[سوگند]] [[فرج]] ما برای‌‎ ‎سه بار نزدیک به وقوع بود که شما (مقصود کسانی‌اند که رعایت اصول [[مبارزه]] را نمی‌کردند)‎ ‎آن را افشا کردید و [[خداوند]] نیز آن را به تأخیر انداخت<ref>{{متن حدیث|فَوَ اللَّهِ لَقَدْ قَرُبَ هَذَا الْأَمْرُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَأَذَعْتُمُوهُ فَأَخَّرَهُ اللَّهُ}}.</ref>  
::::::البته پیرامون این دسته از [[روایات]] پیش از این سخن گفتیم ولی در خصوص این روایت‌‎ ‎اضافه می‌‌کنیم که، اولاً: ممکن است به احتمال [[قوی]] مقصود از "[[قائم]]" مطلق [[امام]] معصوم‌‎ ‎باشد و نه‌تنها [[حضرت مهدی]]{{ع}}؛ و در [[حقیقت]] این [[کلام]] در محکومیت کسانی صادر شده‌‎ ‎باشد که با فرصت‌طلبی و شتاب در کار دست به [[شورش]] زنند تا از زمینه‌های فراهم شده و‌‎ ‎مقدمات آماده ‎-‎ به [[خیال]] خود ‎-‎ سود جویند و با [[پیروزی]] بر خصم، به جای [[امام]] [[معصوم]] برحق‌‎ ‎خود [[حکومت]] را به دست گیرند، و درنتیجه طرح‌ها و نقشه‌ها و زمینه‌های مساعد افشا شود‌‎ ‎و از بین برود. مؤید این احتمال روایتی است که [[امام صادق]]{{ع}} در [[وصیت]] خود به "مؤمن‌‎ ‎طاق" (که از [[اصحاب]] آن [[حضرت]] است) فرمود:به [[خدا]] [[سوگند]] [[فرج]] ما برای‌‎ ‎سه بار نزدیک به وقوع بود که شما (مقصود کسانی‌اند که رعایت اصول [[مبارزه]] را نمی‌کردند)‎ ‎آن را افشا کردید و [[خداوند]] نیز آن را به تأخیر انداخت<ref>{{متن حدیث|فَوَ اللَّهِ لَقَدْ قَرُبَ هَذَا الْأَمْرُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَأَذَعْتُمُوهُ فَأَخَّرَهُ اللَّهُ}}.</ref>  
::::::در [[اصول کافی]] نیز روایاتی [[نقل]] شده که مفاد آن این است که [[امامان معصوم]]{{عم}} همگی قائم‌اند. البته [[صاحب]] کتاب دراسات فی ولایة الفقیه این احتمال را بعید‌‎ ‎دانسته‌اند. ولی به نظر ما وجهی برای بُعد آن نیست، و با توجه به [[روایت]] اخیر و با توجه به‌‎ ‎اوضاع آن زمان که عده‌ای فرصت‌طلب [[مردم]] بی‌اطلاع را به سوی خود می‌‌کشیدند و از‌‎ ‎پیروی [[امامان معصوم]]{{عم}} جدا می‌‌کردند، این احتمال [[قوی]] است که مقصود از‌‎ ‎الف و لام "[[القائم]]" جنس باشد و نه [[عهد]]، و اخطاری باشد به عموم [[شیعه]]، که باید [[قیام]] و قعود‌‎ ‎آنها با [[تبعیت]] از [[ائمه]] [[معصوم]] باشد و سر در [[فرمان]] آنان داشته باشند. ثانیاً: بر فرض اینکه‌‎ ‎مقصود از "[[القائم]]" [[حضرت مهدی]]{{ع}} باشد، این [[کلام]] به قیام‌هایی اشاره دارد که با عنوان‌‎ ‎مهدویت و یا به نام [[دین]] برای [[کسب قدرت]] و [[حکومت]] و رسیدن به [[آمال]] [[دنیوی]] انجام‌‎ ‎می شود؛ زیرا مسلماً قیام‌هایی همچون [[نهضت]] [[زید بن علی]] و [[انقلاب]] [[حسین بن علی]] (شهید‌‎ ‎فخ) و امثال آن مورد تأیید بوده‌اند و لذا باید این [[حدیث]] تخصیص بردارد، درحالی‌ که اگر‌‎ ‎ملاک محکومیت و موضوع آن، برافراشته شدن [[پرچم پیش از قیام]] [[مهدی]] به طور مطلق‌‎ ‎‎باشد، این تخصیص وجهی ندارد؛ زیرا همه آن [[قیام‌ها]] در این جهت شریک‌اند. و لذا‌‎ ‎همچنان‌که گفتیم باید مقصود پرچمی باشد که به [[باطل]] و به غیر [[رضای آل محمد]]{{ع}} دعوت‌‎ ‎کند و مؤید این نظر هم این است که [[حضرت]] فرمود: [[صاحب]] و [[رهبر]] آن [[قیام]] [[طاغوت]] و معبود‌‎ ‎پیروان خود است. در صورتی‌که [[قیام]] بر [[حق]]، [[مردم]] را به [[عبادت]] [[خدا]] و [[تسلیم]] در برابر امامان‌‎ ‎معصوم{{عم}} فرامی‌خواند و مناسبت [[حکم]] و موضوع مقتضی این است که‌‎ ‎مقصود از [[پرچم]]، آن قیامی باشد که [[رهبر]] آن [[دعوت]] به خود کند و [[دین]] و [[مکتب]] را به‌عنوان‌‎ ‎وسیله‌ای برای [[پیروزی]] خویش به‌کار گیرد. ثانیاً: بر فرض اینکه این [[روایت]] در آنچه گفتیم‌‎ ‎ظهوری نداشته باشد (که البته دارد) لااقل در این جهت اجمال داشته و قابل [[استدلال]] بر غیر‌‎ ‎آن نیز نیست.  
::::::در [[اصول کافی]] نیز روایاتی [[نقل]] شده که مفاد آن این است که [[امامان معصوم]]{{عم}} همگی قائم‌اند. البته [[صاحب]] کتاب دراسات فی ولایة الفقیه این احتمال را بعید‌‎ ‎دانسته‌اند. ولی به نظر ما وجهی برای بُعد آن نیست، و با توجه به [[روایت]] اخیر و با توجه به‌‎ ‎اوضاع آن زمان که عده‌ای فرصت‌طلب [[مردم]] بی‌اطلاع را به سوی خود می‌‌کشیدند و از‌‎ ‎پیروی [[امامان معصوم]]{{عم}} جدا می‌‌کردند، این احتمال [[قوی]] است که مقصود از‌‎ ‎الف و لام "[[القائم]]" جنس باشد و نه [[عهد]]، و اخطاری باشد به عموم [[شیعه]]، که باید [[قیام]] و قعود‌‎ ‎آنها با [[تبعیت]] از [[ائمه]] [[معصوم]] باشد و سر در [[فرمان]] آنان داشته باشند. ثانیاً: بر فرض اینکه‌‎ ‎مقصود از "[[القائم]]" [[حضرت مهدی]]{{ع}} باشد، این [[کلام]] به قیام‌هایی اشاره دارد که با عنوان‌‎ ‎مهدویت و یا به نام [[دین]] برای [[کسب قدرت]] و [[حکومت]] و رسیدن به [[آمال]] [[دنیوی]] انجام‌‎ ‎می شود؛ زیرا مسلماً قیام‌هایی همچون [[نهضت]] [[زید بن علی]] و [[انقلاب]] [[حسین بن علی]] (شهید‌‎ ‎فخ) و امثال آن مورد تأیید بوده‌اند و لذا باید این [[حدیث]] تخصیص بردارد، درحالی‌ که اگر‌‎ ‎ملاک محکومیت و موضوع آن، برافراشته شدن [[پرچم پیش از قیام]] [[مهدی]] به طور مطلق‌‎ ‎‎باشد، این تخصیص وجهی ندارد؛ زیرا همه آن [[قیام‌ها]] در این جهت شریک‌اند. و لذا‌‎ ‎همچنان‌که گفتیم باید مقصود پرچمی باشد که به [[باطل]] و به غیر [[رضای آل محمد]]{{ع}} دعوت‌‎ ‎کند و مؤید این نظر هم این است که [[حضرت]] فرمود: [[صاحب]] و [[رهبر]] آن [[قیام]] [[طاغوت]] و معبود‌‎ ‎پیروان خود است. در صورتی‌که [[قیام]] بر [[حق]]، [[مردم]] را به [[عبادت]] [[خدا]] و [[تسلیم]] در برابر امامان‌‎ ‎معصوم{{عم}} فرامی‌خواند و مناسبت [[حکم]] و موضوع مقتضی این است که‌‎ ‎مقصود از [[پرچم]]، آن قیامی باشد که [[رهبر]] آن [[دعوت]] به خود کند و [[دین]] و [[مکتب]] را به‌عنوان‌‎ ‎وسیله‌ای برای [[پیروزی]] خویش به‌کار گیرد. ثانیاً: بر فرض اینکه این [[روایت]] در آنچه گفتیم‌‎ ‎ظهوری نداشته باشد (که البته دارد) لااقل در این جهت اجمال داشته و قابل [[استدلال]] بر غیر‌‎ ‎آن نیز نیست.  
::::::'''منوط بودن اجرای برخی از [[احکام]] به [[وجود امام]] [[معصوم]]{{ع}}:''' به اعتقاد‌‎ ‎عده‌ای از [[فقها]]، [[اجرای احکام]] و قوانینی همچون [[جهاد]] ابتدایی، [[اجرای حدود]] و حتی قضاوت‌‎ ‎و [[نماز جمعه]] منوط به [[وجود امام]] [[معصوم]]{{ع}} است که خود یا [[نایب خاص]] او متکفل این‌گونه‌‎ ‎امور شود؛ و در [[عصر غیبت]] [[مشروعیت]] این‌گونه علیهم مورد تردید و یا منع است. و این‌‎ ‎خود از عواملی است که ممکن است [[زمینه‌ساز]] سوء [[فهم]] و برداشت منفی از [[انتظار فرج]] باشد‌‎ ‎و [[القا]] کننده اینکه باید [[صبر]] کرد و دست روی دست گذاشت تا [[امام عصر]]{{ع}} با‌‎ ‎اختیاراتی که دارند تشریف بیاورند و [[کارها]] را به سامان برسانند و [[اجرای احکام]] کنند، ولی‌‎ ‎حقیقت این است که همچنان‌که برخی فرموده‌اند و در [[اخبار]] و کلمات متقدمین از [[فقها]] -[[رضوان]] [[الله]] تعالی علیهم- اجرای این [[احکام]] به اجازه [[امام]] [[عادل]] منوط شده و آن نیز همچنان‌‎ ‎که [[مظهر]] اکمل آن پیشوای [[معصوم]] است بر [[حاکم]] [[عادل]] مجاز و [[مرضی]] [[امامان]]{{عم}} گرچه غیر  [[معصوم]] باشد نیز [[صادق]] است و مقصود از "[[امام]]" در کلمات [[فقها]]، [[حاکم]] [[عادل]] است‌‎ ‎و این امر با مراجعه به عبارات آنها در موارد گوناگون، آشکارا مشاهده می‌‌شود.
::::::'''منوط بودن اجرای برخی از [[احکام]] به [[وجود امام]] [[معصوم]]{{ع}}:''' به اعتقاد‌‎ ‎عده‌ای از [[فقها]]، [[اجرای احکام]] و قوانینی همچون [[جهاد]] ابتدایی، [[اجرای حدود]] و حتی قضاوت‌‎ ‎و [[نماز جمعه]] منوط به [[وجود امام]] [[معصوم]]{{ع}} است که خود یا [[نایب خاص]] او متکفل این‌گونه‌‎ ‎امور شود؛ و در [[عصر غیبت]] [[مشروعیت]] این‌گونه علیهم مورد تردید و یا منع است. و این‌‎ ‎خود از عواملی است که ممکن است زمینه‌ساز سوء [[فهم]] و برداشت منفی از [[انتظار فرج]] باشد‌‎ ‎و [[القا]] کننده اینکه باید [[صبر]] کرد و دست روی دست گذاشت تا [[امام عصر]]{{ع}} با‌‎ ‎اختیاراتی که دارند تشریف بیاورند و [[کارها]] را به سامان برسانند و [[اجرای احکام]] کنند، ولی‌‎ ‎حقیقت این است که همچنان‌که برخی فرموده‌اند و در [[اخبار]] و کلمات متقدمین از [[فقها]] -[[رضوان]] [[الله]] تعالی علیهم- اجرای این [[احکام]] به اجازه [[امام]] [[عادل]] منوط شده و آن نیز همچنان‌‎ ‎که [[مظهر]] اکمل آن پیشوای [[معصوم]] است بر [[حاکم]] [[عادل]] مجاز و [[مرضی]] [[امامان]]{{عم}} گرچه غیر  [[معصوم]] باشد نیز [[صادق]] است و مقصود از "[[امام]]" در کلمات [[فقها]]، [[حاکم]] [[عادل]] است‌‎ ‎و این امر با مراجعه به عبارات آنها در موارد گوناگون، آشکارا مشاهده می‌‌شود.
::::::'''سوء [[فهم]] از [[روایات]]:''' {{متن حدیث|... بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}} و این خود از اسباب مؤثر‌‎ ‎در تحمیل معنای [[انحرافی]] بر [[انتظار فرج]] بوده است، زیرا برخی از کوته‌نظران [[فکر]] می‌‌کنند که‌‎ ‎چون [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} به پر شدن [[جهان]] از [[ستم]] و [[جور]] بستگی دارد پس نباید در‌‎ ‎جهت [[اصلاح]] قدمی برداشت و هر گامی در این [[زمینه ظهور]] [[حضرت]] را به تأخیر می‌‌اندازد و‌‎ ‎به عقب می‌‌راند و بلکه بالاتر اینکه به [[اعتقاد]] برخی منحرفین و یا احمقان آنها برای تسریع در‌‎ ‎ظهور آن [[سرور]] باید دست به اشاعه [[منکرات]] زد، که شرح [[عقاید]] اینها را از زبان [[امام راحل]] در‌‎ ‎ابتدا [[نقل]] کردیم. ولی از بزرگ‌ترین [[ستم‌ها]] بر [[فرهنگ ناب]] [[اسلامی]] و [[شیعی]] همین کج فهمی‌ها در‌‎ ‎متون [[دینی]] است که قضیه را برعکس و وارونه کرده و [[حقیقت]] را فدای نارسایی [[فکر]] و‌‎ ‎ ‎اندیشه می‌‌کند.  
::::::'''سوء [[فهم]] از [[روایات]]:''' {{متن حدیث|... بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}} و این خود از اسباب مؤثر‌‎ ‎در تحمیل معنای [[انحرافی]] بر [[انتظار فرج]] بوده است، زیرا برخی از کوته‌نظران [[فکر]] می‌‌کنند که‌‎ ‎چون [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} به پر شدن [[جهان]] از [[ستم]] و [[جور]] بستگی دارد پس نباید در‌‎ ‎جهت [[اصلاح]] قدمی برداشت و هر گامی در این [[زمینه ظهور]] [[حضرت]] را به تأخیر می‌‌اندازد و‌‎ ‎به عقب می‌‌راند و بلکه بالاتر اینکه به [[اعتقاد]] برخی منحرفین و یا احمقان آنها برای تسریع در‌‎ ‎ظهور آن [[سرور]] باید دست به اشاعه [[منکرات]] زد، که شرح [[عقاید]] اینها را از زبان [[امام راحل]] در‌‎ ‎ابتدا [[نقل]] کردیم. ولی از بزرگ‌ترین [[ستم‌ها]] بر [[فرهنگ ناب]] [[اسلامی]] و [[شیعی]] همین کج فهمی‌ها در‌‎ ‎متون [[دینی]] است که قضیه را برعکس و وارونه کرده و [[حقیقت]] را فدای نارسایی [[فکر]] و‌‎ ‎ ‎اندیشه می‌‌کند.  
::::::پاسخ به این‌گونه [[استنباط]] نادرست از [[روایات]] به این است که:
::::::پاسخ به این‌گونه [[استنباط]] نادرست از [[روایات]] به این است که:
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش