پرش به محتوا

اعتدال در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'خروج' به 'خروج'
جز (جایگزینی متن - 'زمینه‌ساز' به 'زمینه‌ساز')
جز (جایگزینی متن - 'خروج' به 'خروج')
خط ۱۲: خط ۱۲:


==واژه‌شناسی لغوی==
==واژه‌شناسی لغوی==
* [[اعتدال]] مصدر باب افتعال از ریشه "ع‌ ـ‌ د‌ ـ‌ ل" و در لغت به معنای حدّ متوسط بین دو وضعیت دیگر<ref>لسان العرب، ج‌۹، ص‌۸۵؛ القاموس‌ المحیط، ج‌۴، ص‌۲۰، «عدل».</ref> و به‌طور کلی هرگونه تناسبی است که لازمه آن برقراری [[مساوات]] بین جهات مختلف است<ref>مفردات، ص‌۵۵۳، «عدل».</ref>، ازاین‌رو نقطه مقابل [[اعتدال]]، [[افراط و تفریط]] نامیده‌ می‌شود<ref>التحقیق، ج‌۹، ص‌۶۱‌ـ‌۶۲، «فرط».</ref> که مفهوم جامع هر دو [[فساد]] به معنای [[خروج]] از حالت [[اعتدال]] است، بنابراین، دو‌مفهوم "[[اعتدال]]" و "[[صلاح]]" با یکدیگر رابطه [[جانشینی]] و هر دو با مفهوم "[[فساد]]" رابطه [[تقابل]] دارند<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۵۵۶؛ مفردات، ص‌۶۳۶، «فسد».</ref>؛ همچنین با توجه به اینکه [[اعتدال]] به‌معنای [[میانه‌روی]] است، [[اسراف]] نقطه مقابل آن به‌شمار می‌رود<ref>التعریفات، ص‌۳۸.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۲.</ref>
* [[اعتدال]] مصدر باب افتعال از ریشه "ع‌ ـ‌ د‌ ـ‌ ل" و در لغت به معنای حدّ متوسط بین دو وضعیت دیگر<ref>لسان العرب، ج‌۹، ص‌۸۵؛ القاموس‌ المحیط، ج‌۴، ص‌۲۰، «عدل».</ref> و به‌طور کلی هرگونه تناسبی است که لازمه آن برقراری [[مساوات]] بین جهات مختلف است<ref>مفردات، ص‌۵۵۳، «عدل».</ref>، ازاین‌رو نقطه مقابل [[اعتدال]]، [[افراط و تفریط]] نامیده‌ می‌شود<ref>التحقیق، ج‌۹، ص‌۶۱‌ـ‌۶۲، «فرط».</ref> که مفهوم جامع هر دو [[فساد]] به معنای خروج از حالت [[اعتدال]] است، بنابراین، دو‌مفهوم "[[اعتدال]]" و "[[صلاح]]" با یکدیگر رابطه [[جانشینی]] و هر دو با مفهوم "[[فساد]]" رابطه [[تقابل]] دارند<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۵۵۶؛ مفردات، ص‌۶۳۶، «فسد».</ref>؛ همچنین با توجه به اینکه [[اعتدال]] به‌معنای [[میانه‌روی]] است، [[اسراف]] نقطه مقابل آن به‌شمار می‌رود<ref>التعریفات، ص‌۳۸.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۲.</ref>
* [[اعتدال]] در [[فرهنگ اسلامی]] در معانی اصطلاحی گوناگونی به‌کار رفته که همه آنها با‌معنای لغوی تقارب دارد. در پزشکی به حالت هماهنگی میان "اخلاط چهارگانه"[[اعتدال]] گفته‌می‌شود<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۴۳۱: مفتاح دارالسعاده، ج‌۱، ص‌۱۹۴‌ـ‌۱۹۵.</ref> و در جغرافیا نیز به خط استوا که فاصله یکسانی با [[قطب]] شمال و جنوب دارد و ساعات [[شب]] و روز در آن ثابت است محل [[اعتدال]] گفته می‌شود<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌۱، ص‌۷۷۷‌ـ‌۷۷۸.</ref>. در [[علم]] هیئت نیز از نقطه تقاطع منطقة البروج و معدّل النهار به [[اعتدال]] ربیعی و خریفی تعبیر می‌کنند<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌۱، ص‌: ۷۷۷‌.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۲.</ref>
* [[اعتدال]] در [[فرهنگ اسلامی]] در معانی اصطلاحی گوناگونی به‌کار رفته که همه آنها با‌معنای لغوی تقارب دارد. در پزشکی به حالت هماهنگی میان "اخلاط چهارگانه"[[اعتدال]] گفته‌می‌شود<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۴۳۱: مفتاح دارالسعاده، ج‌۱، ص‌۱۹۴‌ـ‌۱۹۵.</ref> و در جغرافیا نیز به خط استوا که فاصله یکسانی با [[قطب]] شمال و جنوب دارد و ساعات [[شب]] و روز در آن ثابت است محل [[اعتدال]] گفته می‌شود<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌۱، ص‌۷۷۷‌ـ‌۷۷۸.</ref>. در [[علم]] هیئت نیز از نقطه تقاطع منطقة البروج و معدّل النهار به [[اعتدال]] ربیعی و خریفی تعبیر می‌کنند<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌۱، ص‌: ۷۷۷‌.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۲.</ref>


==[[اعتدال]] در [[قرآن]]==
==[[اعتدال]] در [[قرآن]]==
*واژه [[اعتدال]] در [[قرآن کریم]] نیامده است؛ ولی این مفهوم را می‌توان از واژگان "قوام" {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا }}<ref> و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی  میان این دو، است؛ سوره فرقان، آیه: ۶۷.</ref>، "وسط" {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا }}<ref> و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۳.</ref>، "قصد" {{متن قرآن|وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ }}<ref> و در راه رفتنت میانه‌رو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگ‌ها بانگ درازگوشان است؛ سوره لقمان، آیه: ۱۹.</ref>، "[[سواء]]" {{متن قرآن|وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ }}<ref> و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد؛ سوره قصص، آیه: ۲۲.</ref> و "[[حنیف]]" {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۷.</ref> استفاده کرد. همه این واژگان با اندکی [[اختلاف]] به وضعیت میانه و حدّ وسط اشاره دارد. از سوی دیگر واژگان "[[اسراف]]"، "[[اتراف]]"، "[[تبذیر]]"، "غلوّ"، "[[اعتداء]]"، "فَرط"، "[[تفریط]]" و "قتر" که در دو سوی وضعیت میانه قرار دارد در [[ارتباط]] وثیق با موضوع [[اعتدال]] است.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۳.</ref>
*واژه [[اعتدال]] در [[قرآن کریم]] نیامده است؛ ولی این مفهوم را می‌توان از واژگان "قوام" {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا }}<ref> و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی  میان این دو، است؛ سوره فرقان، آیه: ۶۷.</ref>، "وسط" {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا }}<ref> و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۳.</ref>، "قصد" {{متن قرآن|وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ }}<ref> و در راه رفتنت میانه‌رو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگ‌ها بانگ درازگوشان است؛ سوره لقمان، آیه: ۱۹.</ref>، "[[سواء]]" {{متن قرآن|وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ }}<ref> و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد؛ سوره قصص، آیه: ۲۲.</ref> و "[[حنیف]]" {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۷.</ref> استفاده کرد. همه این واژگان با اندکی [[اختلاف]] به وضعیت میانه و حدّ وسط اشاره دارد. از سوی دیگر واژگان "[[اسراف]]"، "[[اتراف]]"، "[[تبذیر]]"، "غلوّ"، "[[اعتداء]]"، "فَرط"، "[[تفریط]]" و "قتر" که در دو سوی وضعیت میانه قرار دارد در [[ارتباط]] وثیق با موضوع [[اعتدال]] است.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۳.</ref>
*در [[احادیث اسلامی]] نیز موضوع [[اعتدال]] بیشتر در قالب کلید واژه "قصد" مورد تأکید و سفارش ویژه قرار گرفته و با معادل قرار دادن آن با مفهوم [[حق]]، هرگونه [[خروج]] از راه [[اعتدال]] نوعی [[ستم]] شمرده شده است <ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۹۴، ۱۰۳، ۱۹۵، ۲۲۲؛ نامه ۲۱، ۳۱، حکمت ۱۴۰.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۳.</ref>
*در [[احادیث اسلامی]] نیز موضوع [[اعتدال]] بیشتر در قالب کلید واژه "قصد" مورد تأکید و سفارش ویژه قرار گرفته و با معادل قرار دادن آن با مفهوم [[حق]]، هرگونه خروج از راه [[اعتدال]] نوعی [[ستم]] شمرده شده است <ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۹۴، ۱۰۳، ۱۹۵، ۲۲۲؛ نامه ۲۱، ۳۱، حکمت ۱۴۰.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۳.</ref>
* [[جهان آفرینش]] از نگاه [[قرآن]] به شیوه‌ای متناسب و [[معتدل]] تصویر شده {{متن قرآن|رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا }}<ref> بام آن را برافراخت و آن را سامان بخشید.و شبش را تیره کرد و روزش را برآورد سوره نازعات، آیه: ۲۸ - ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى }}<ref> آنکه آفرید و باندام ساخت؛ سوره اعلی، آیه: ۲.</ref> و در این میان از مراعات [[اعتدال]] در [[آفرینش انسان]] نیز به‌طور خاص یاد شده است: {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا }}<ref> و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت؛ سوره شمس، آیه: ۷.</ref><ref>مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۷۵۵؛ التفسیر الکبیر، ج‌۳۱، ص‌۱۹۲.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۳.</ref>
* [[جهان آفرینش]] از نگاه [[قرآن]] به شیوه‌ای متناسب و [[معتدل]] تصویر شده {{متن قرآن|رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا }}<ref> بام آن را برافراخت و آن را سامان بخشید.و شبش را تیره کرد و روزش را برآورد سوره نازعات، آیه: ۲۸ - ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى }}<ref> آنکه آفرید و باندام ساخت؛ سوره اعلی، آیه: ۲.</ref> و در این میان از مراعات [[اعتدال]] در [[آفرینش انسان]] نیز به‌طور خاص یاد شده است: {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا }}<ref> و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت؛ سوره شمس، آیه: ۷.</ref><ref>مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۷۵۵؛ التفسیر الکبیر، ج‌۳۱، ص‌۱۹۲.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۳.</ref>


==[[اعتدال]] [[ادیان توحیدی]]==
==[[اعتدال]] [[ادیان توحیدی]]==
[[قرآن کریم]] از [[ابراهیم]] و [[آیین]] او به "[[حنیف]]" تعبیر کرده است: {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۷.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درست‌آیین بود و از مشرکان نبود؛ سوره نحل، آیه: ۱۲۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۵.</ref> واژه "[[حنیف]]" به معنای دور شدن از [[گمراهی]] به سوی [[راه مستقیم]] و لازمه آن [[حفظ]] [[اعتدال]] است، ازاین‌رو برخی لغویان "حنف" را به معنای [[اعتدال]]، تأنّی و [[آرامش]] در [[راه رفتن]] به‌گونه‌ای که از مسیر [[انحرافی]] رخ ندهد دانسته و [[حنیف]] را به [[انسان]] باوقار و آرام که از [[افراط و تفریط]]، تیزی و [[تندی]]، و [[خروج]] از [[اعتدال]] و [[نرمی]] به دور است معنا کرده‌اند<ref>التحقیق، ج‌۲، ص‌۲۹۴‌ـ‌۲۹۵، «حنف».</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} [[حنیف]] است، زیرا هم از [[شرک]] مصون است و هم از گفته‌ها و باورهای خارج از [[اعتدال]] و غیر واقعی [[یهود]] و [[نصارا]] برحذر است<ref>التحقیق، ج‌۲، ص‌۲۹۴‌ـ‌۲۹۵، «حنف».</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۳.</ref>
[[قرآن کریم]] از [[ابراهیم]] و [[آیین]] او به "[[حنیف]]" تعبیر کرده است: {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۷.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درست‌آیین بود و از مشرکان نبود؛ سوره نحل، آیه: ۱۲۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۵.</ref> واژه "[[حنیف]]" به معنای دور شدن از [[گمراهی]] به سوی [[راه مستقیم]] و لازمه آن [[حفظ]] [[اعتدال]] است، ازاین‌رو برخی لغویان "حنف" را به معنای [[اعتدال]]، تأنّی و [[آرامش]] در [[راه رفتن]] به‌گونه‌ای که از مسیر [[انحرافی]] رخ ندهد دانسته و [[حنیف]] را به [[انسان]] باوقار و آرام که از [[افراط و تفریط]]، تیزی و [[تندی]]، و خروج از [[اعتدال]] و [[نرمی]] به دور است معنا کرده‌اند<ref>التحقیق، ج‌۲، ص‌۲۹۴‌ـ‌۲۹۵، «حنف».</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} [[حنیف]] است، زیرا هم از [[شرک]] مصون است و هم از گفته‌ها و باورهای خارج از [[اعتدال]] و غیر واقعی [[یهود]] و [[نصارا]] برحذر است<ref>التحقیق، ج‌۲، ص‌۲۹۴‌ـ‌۲۹۵، «حنف».</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۳.</ref>


[[قرآن کریم]] در [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا وَقَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَاةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ}}<ref>«و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم و خداوند فرمود: من با شمایم؛ اگر نماز را بر پا داشتید و زکات پرداختید و به پیامبران من ایمان آوردید و آنان را یاری کردید و به خداوند وامی نکو پرداختید من از گناهان شما چشم می‌پوشم و شما را به بوستان‌هایی در می‌آورم که از بن آنها جویبارها روان است، پس از آن، هر یک از شما کفر ورزد بی‌گمان راه میانه  را گم کرده است» سوره مائده، آیه ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ}}<ref>«بگو آیا می‌خواهید از کسانی که نزد خداوند کیفری بدتر از این دارند، آگاهتان گردانم؟» سوره مائده، آیه ۶۰.</ref>،  {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَأَضَلُّوا كَثِيرًا وَضَلُّوا عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ}}<ref>«بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوس‌های گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید» سوره مائده، آیه ۷۷.</ref> از [[دین]] [[حضرت موسی]]{{ع}} و [[دین]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} و راهی را که این دو [[پیامبر]] بزرگ [[الهی]] بر روی [[بشریت]] گشودند به {{متن قرآن|سَوَاء السَّبِيلِ }}<ref> از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه: ۷۷.</ref> تعبیر کرده است و از آنان می‌خواهد که بدون غلوّ در همین مسیر [[اعتدال]] حرکت کرده و از آن [[منحرف]] نگردند و در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ }}<ref> و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد؛ سوره قصص، آیه: ۲۲.</ref> [[حضرت موسی]]{{ع}} [[توفیق]] گام نهادن در {{متن قرآن|سَوَاء السَّبِيلِ }} را [[آرزو]] می‌کند. {{متن قرآن|سَوَاء السَّبِيلِ }} [[راه مستقیم]] و همواری است که از [[انحراف]] به راست و چپ و [[پستی]] و بلندی و [[گمراهی]] و [[تجاوز]] مصون است<ref>التحقیق، ج‌۶، ص‌۲۸۰.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء وَيُقِيمُوا الصَّلاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ }}<ref> و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشته‌اند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار و استوار؛ سوره بینه، آیه: ۵.</ref> نیز از [[فرمان]] یافتن [[اهل کتاب]] به [[اعتدال]] و [[حنیف]] بودن خبر می‌دهد. از [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأَكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ }}<ref> و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند؛ برخی از ایشان امتی میانه‌رو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام می‌دهند زشت است؛ سوره مائده، آیه: ۶۶.</ref> نیز استفاده می‌شود که آموزه‌های [[کتب آسمانی]] [[متعادل]] و به دور از هرگونه [[افراط و تفریط]] است و [[اهل کتاب]] پایبند به [[تورات]] و [[انجیل]] از [[اعتدال]] برخوردارند و [[امت]] مقتصد شمرده می‌شوند<ref>راهنما، ج‌۴، ص‌۴۸۸.</ref>، با این حال بر اساس گزارش [[قرآن]] بسیاری از [[اهل کتاب]] از مسیر [[اعتدال]] خارج گشتند، از همین رو در [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۵.</ref> [[آیین]] [[معتدل]] [[ابراهیم]] را در مقابل [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] مطرح می‌کند و در [[آیه]] {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۷.</ref> [[یهودی]] بودن و [[نصرانی]] بودن [[ابراهیم]] را [[نفی]] و بر [[حنیف]] بودن او تأکید می‌کند. بر‌ اساس [[آیات]] {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ أَفَلاَ يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَيَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلانِ الطَّعَامَ انظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الآيَاتِ ثُمَّ انظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ }}<ref> به راستی آنان که گفتند: خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند در حالی که مسیح (می) گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید؛ بی‌گمان هر که برای خداوند شریک آورد خداوند بهشت را بر او حرام می‌گرداند و جایگاهش آتش (دوزخ) است و ستمگران را هیچ یاوری نیست. به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است  کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید. بنابراین آیا به سوی خداوند باز نمی‌گردند  و از او آمرزش نمی‌خواهند؟ در حالی که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است.مسیح پسر مریم جز پیامبری نبود که پیش از او (نیز) پیامبران (بسیار) گذشتند و مادر او زنی بسیار راستکردار بود؛ هر دو غذا می‌خوردند؛ بنگر چگونه آیات (خویش) را برای آنان روشن می‌داریم سپس بنگر به کجا باز گردانده می‌شوند!؛ سوره مائده، آیه: ۷۲ - ۷۵.</ref> و {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید  که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۱.</ref> و {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ }}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید  که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره توبه، آیه: ۳۰.</ref> [[یهود]] و [[نصارا]] از حدّ [[اعتدال]] و مدار [[توحید]] خارج و به غلوّ یعنی [[الوهیت]] عُزَیر و [[عیسی]] و [[تثلیث]] گرفتار شدند، چنان‌که [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ }}<ref> سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم  و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند امّا آن را چنان که سزاوار نگاهداشت  آن است نگاه نداشتند آنگاه ما پاداش مؤمنانشان را ارزانی داشتیم و بسیاری از آنان بزهکارند؛ سوره حدید، آیه: ۲۷.</ref> از [[رهبانیت]] و [[ترک دنیا]] که بر ساخته [[مسیحیان]] است گزارش می‌کند<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۴.</ref>
[[قرآن کریم]] در [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا وَقَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَاةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ}}<ref>«و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم و خداوند فرمود: من با شمایم؛ اگر نماز را بر پا داشتید و زکات پرداختید و به پیامبران من ایمان آوردید و آنان را یاری کردید و به خداوند وامی نکو پرداختید من از گناهان شما چشم می‌پوشم و شما را به بوستان‌هایی در می‌آورم که از بن آنها جویبارها روان است، پس از آن، هر یک از شما کفر ورزد بی‌گمان راه میانه  را گم کرده است» سوره مائده، آیه ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ}}<ref>«بگو آیا می‌خواهید از کسانی که نزد خداوند کیفری بدتر از این دارند، آگاهتان گردانم؟» سوره مائده، آیه ۶۰.</ref>،  {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَأَضَلُّوا كَثِيرًا وَضَلُّوا عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ}}<ref>«بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوس‌های گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید» سوره مائده، آیه ۷۷.</ref> از [[دین]] [[حضرت موسی]]{{ع}} و [[دین]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} و راهی را که این دو [[پیامبر]] بزرگ [[الهی]] بر روی [[بشریت]] گشودند به {{متن قرآن|سَوَاء السَّبِيلِ }}<ref> از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه: ۷۷.</ref> تعبیر کرده است و از آنان می‌خواهد که بدون غلوّ در همین مسیر [[اعتدال]] حرکت کرده و از آن [[منحرف]] نگردند و در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ }}<ref> و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد؛ سوره قصص، آیه: ۲۲.</ref> [[حضرت موسی]]{{ع}} [[توفیق]] گام نهادن در {{متن قرآن|سَوَاء السَّبِيلِ }} را [[آرزو]] می‌کند. {{متن قرآن|سَوَاء السَّبِيلِ }} [[راه مستقیم]] و همواری است که از [[انحراف]] به راست و چپ و [[پستی]] و بلندی و [[گمراهی]] و [[تجاوز]] مصون است<ref>التحقیق، ج‌۶، ص‌۲۸۰.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء وَيُقِيمُوا الصَّلاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ }}<ref> و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشته‌اند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار و استوار؛ سوره بینه، آیه: ۵.</ref> نیز از [[فرمان]] یافتن [[اهل کتاب]] به [[اعتدال]] و [[حنیف]] بودن خبر می‌دهد. از [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأَكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ }}<ref> و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند؛ برخی از ایشان امتی میانه‌رو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام می‌دهند زشت است؛ سوره مائده، آیه: ۶۶.</ref> نیز استفاده می‌شود که آموزه‌های [[کتب آسمانی]] [[متعادل]] و به دور از هرگونه [[افراط و تفریط]] است و [[اهل کتاب]] پایبند به [[تورات]] و [[انجیل]] از [[اعتدال]] برخوردارند و [[امت]] مقتصد شمرده می‌شوند<ref>راهنما، ج‌۴، ص‌۴۸۸.</ref>، با این حال بر اساس گزارش [[قرآن]] بسیاری از [[اهل کتاب]] از مسیر [[اعتدال]] خارج گشتند، از همین رو در [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۵.</ref> [[آیین]] [[معتدل]] [[ابراهیم]] را در مقابل [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] مطرح می‌کند و در [[آیه]] {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۷.</ref> [[یهودی]] بودن و [[نصرانی]] بودن [[ابراهیم]] را [[نفی]] و بر [[حنیف]] بودن او تأکید می‌کند. بر‌ اساس [[آیات]] {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ أَفَلاَ يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَيَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلانِ الطَّعَامَ انظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الآيَاتِ ثُمَّ انظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ }}<ref> به راستی آنان که گفتند: خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند در حالی که مسیح (می) گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید؛ بی‌گمان هر که برای خداوند شریک آورد خداوند بهشت را بر او حرام می‌گرداند و جایگاهش آتش (دوزخ) است و ستمگران را هیچ یاوری نیست. به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است  کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید. بنابراین آیا به سوی خداوند باز نمی‌گردند  و از او آمرزش نمی‌خواهند؟ در حالی که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است.مسیح پسر مریم جز پیامبری نبود که پیش از او (نیز) پیامبران (بسیار) گذشتند و مادر او زنی بسیار راستکردار بود؛ هر دو غذا می‌خوردند؛ بنگر چگونه آیات (خویش) را برای آنان روشن می‌داریم سپس بنگر به کجا باز گردانده می‌شوند!؛ سوره مائده، آیه: ۷۲ - ۷۵.</ref> و {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید  که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۱.</ref> و {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ }}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید  که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره توبه، آیه: ۳۰.</ref> [[یهود]] و [[نصارا]] از حدّ [[اعتدال]] و مدار [[توحید]] خارج و به غلوّ یعنی [[الوهیت]] عُزَیر و [[عیسی]] و [[تثلیث]] گرفتار شدند، چنان‌که [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ }}<ref> سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم  و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند امّا آن را چنان که سزاوار نگاهداشت  آن است نگاه نداشتند آنگاه ما پاداش مؤمنانشان را ارزانی داشتیم و بسیاری از آنان بزهکارند؛ سوره حدید، آیه: ۲۷.</ref> از [[رهبانیت]] و [[ترک دنیا]] که بر ساخته [[مسیحیان]] است گزارش می‌کند<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۴.</ref>
خط ۳۳: خط ۳۳:


==انواع [[اعتدال]]==
==انواع [[اعتدال]]==
'''۱. [[اعتدال]] در [[عقیده]]: '''[[اعتدال]] در [[عقیده]] با [[اعتقاد به توحید]] و [[تسلیم]] در برابر [[حق]] تأمین می‌شود، چنان‌که از [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که از [[برترین]] [[درجات توحید]] و [[تسلیم]] برخوردار است بارها با [[وصف]] "[[حنیف]]" یاد شده است {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۷.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درست‌آیین بود و از مشرکان نبود؛ سوره نحل، آیه: ۱۲۰.</ref> و از طریقی که [[پیامبران]] بر پایه [[یکتاپرستی]] بنا نهاده‌اند به "[[صراط مستقیم]]" تعبیر شده است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ }}<ref> بی‌گمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست؛ سوره آل عمران، آیه: ۵۱.</ref>، بنابراین، [[توحید]] میانه [[انکار]] [[خدا]] و [[شرک]] به خداست<ref>تفسیر مراغی، مج‌۱، ج‌۳، ص‌۱۱۸.</ref> و هر کس به [[کفر]] و [[شرک]] [[آلوده]] باشد از مسیر و محدوده [[اعتدال]] خارج شده است: {{متن قرآن|فَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ }}<ref>، پس از آن، هر یک از شما کفر ورزد بی‌گمان راه میانه را گم کرده است؛ سوره مائده، آیه: ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ}}<ref> آیا بر آنید که از پیامبرتان درخواست کنید چنان که پیش‌تر از موسی در خواست شد؟ و آنکه کفر را جایگزین ایمان کند، بی‌شک راه میانه را گم کرده است؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۸.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَمَن يَمْشِي مُكِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّن يَمْشِي سَوِيًّا عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}<ref> آیا آنکه به روی درافتاده (و باژگون) راه می‌رود رهیاب‌تر است یا آنکه استوار و بر راهی راست راه می‌رود؟؛ سوره ملک، آیه: ۲۲.</ref> [[اعتدال]] [[انسان]] [[مؤمن]]، به [[راه رفتن]] شخص [[ایستاده]] در [[راه مستقیم]] و [[انحراف]] [[کافر]] از [[اعتدال]] را به [[راه رفتن]] [[انسان]] نگونسار [[تشبیه]] کرده است؛ همچنین [[قرآن کریم]]، [[شرک]] به [[خدا]] و [[ایمان]] نیاوردن به [[آیات الهی]] را [[اسراف]] و [[خروج]] از مرز [[اعتدال]] دانسته و آن را عامل دشواری [[زندگی]] [[دنیا]] و [[عذاب]] دردناک و ماندگار [[آخرت]] می‌شمارد: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى }}<ref> و این‌چنین ما آن کس را که گزافکاری کند و به نشانه‌های پروردگارش ایمان نیاورد کیفر می‌دهیم و بی‌گمان عذاب جهان واپسین سخت‌تر و پایدارتر است؛ سوره طه، آیه: ۱۲۷.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُّرْتَابٌ }}<ref> بدین‌گونه خداوند کسی را که گزافکاری بدگمان است در گمراهی می‌نهد؛ سوره غافر، آیه: ۳۴.</ref> [[منکران]] [[نبوت]] را مسرف و گرفتار ریب خوانده است<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۶.</ref>
'''۱. [[اعتدال]] در [[عقیده]]: '''[[اعتدال]] در [[عقیده]] با [[اعتقاد به توحید]] و [[تسلیم]] در برابر [[حق]] تأمین می‌شود، چنان‌که از [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که از [[برترین]] [[درجات توحید]] و [[تسلیم]] برخوردار است بارها با [[وصف]] "[[حنیف]]" یاد شده است {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۷.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درست‌آیین بود و از مشرکان نبود؛ سوره نحل، آیه: ۱۲۰.</ref> و از طریقی که [[پیامبران]] بر پایه [[یکتاپرستی]] بنا نهاده‌اند به "[[صراط مستقیم]]" تعبیر شده است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ }}<ref> بی‌گمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست؛ سوره آل عمران، آیه: ۵۱.</ref>، بنابراین، [[توحید]] میانه [[انکار]] [[خدا]] و [[شرک]] به خداست<ref>تفسیر مراغی، مج‌۱، ج‌۳، ص‌۱۱۸.</ref> و هر کس به [[کفر]] و [[شرک]] [[آلوده]] باشد از مسیر و محدوده [[اعتدال]] خارج شده است: {{متن قرآن|فَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ }}<ref>، پس از آن، هر یک از شما کفر ورزد بی‌گمان راه میانه را گم کرده است؛ سوره مائده، آیه: ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ}}<ref> آیا بر آنید که از پیامبرتان درخواست کنید چنان که پیش‌تر از موسی در خواست شد؟ و آنکه کفر را جایگزین ایمان کند، بی‌شک راه میانه را گم کرده است؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۸.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَمَن يَمْشِي مُكِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّن يَمْشِي سَوِيًّا عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}<ref> آیا آنکه به روی درافتاده (و باژگون) راه می‌رود رهیاب‌تر است یا آنکه استوار و بر راهی راست راه می‌رود؟؛ سوره ملک، آیه: ۲۲.</ref> [[اعتدال]] [[انسان]] [[مؤمن]]، به [[راه رفتن]] شخص [[ایستاده]] در [[راه مستقیم]] و [[انحراف]] [[کافر]] از [[اعتدال]] را به [[راه رفتن]] [[انسان]] نگونسار [[تشبیه]] کرده است؛ همچنین [[قرآن کریم]]، [[شرک]] به [[خدا]] و [[ایمان]] نیاوردن به [[آیات الهی]] را [[اسراف]] و خروج از مرز [[اعتدال]] دانسته و آن را عامل دشواری [[زندگی]] [[دنیا]] و [[عذاب]] دردناک و ماندگار [[آخرت]] می‌شمارد: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى }}<ref> و این‌چنین ما آن کس را که گزافکاری کند و به نشانه‌های پروردگارش ایمان نیاورد کیفر می‌دهیم و بی‌گمان عذاب جهان واپسین سخت‌تر و پایدارتر است؛ سوره طه، آیه: ۱۲۷.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُّرْتَابٌ }}<ref> بدین‌گونه خداوند کسی را که گزافکاری بدگمان است در گمراهی می‌نهد؛ سوره غافر، آیه: ۳۴.</ref> [[منکران]] [[نبوت]] را مسرف و گرفتار ریب خوانده است<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۶.</ref>


شماری از [[آیات]] [[قرآن کریم]] از [[اهل کتاب]] و [[مسیحیان]] می‌خواهد تا در باورهای خود [[معتدل]] و بر [[توحید]] و [[نفی]] [[شرک]] که از آموزه‌های [[ادیان الهی]] است پایبند باشند و به [[الوهیت]] [[عیسی]] و [[تثلیث]] که [[کفر به خدا]] و مصداق غلوّ در [[دین]] است [[معتقد]] نشوند: {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید  که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۱.</ref> در [[آیات]] {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ}}<ref>«به راستی آنان که گفتند: خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند در حالی که مسیح (می) گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید؛ بی‌گمان هر که برای خداوند شریک آورد خداوند بهشت را بر او حرام می‌گرداند و جایگاهش آتش (دوزخ) است» سوره مائده، آیه ۷۲.</ref>، {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است  کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید» سوره مائده، آیه ۷۳.</ref> هم تأکید‌ می‌کند که [[خروج]] از راه میانه [[توحید]] و [[اعتقاد]] به [[الوهیت]] [[مسیح]] و [[تثلیث]]، موجب [[شرک]] و [[کفر]] و غلوّ در [[دین]] است<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۶.</ref>
شماری از [[آیات]] [[قرآن کریم]] از [[اهل کتاب]] و [[مسیحیان]] می‌خواهد تا در باورهای خود [[معتدل]] و بر [[توحید]] و [[نفی]] [[شرک]] که از آموزه‌های [[ادیان الهی]] است پایبند باشند و به [[الوهیت]] [[عیسی]] و [[تثلیث]] که [[کفر به خدا]] و مصداق غلوّ در [[دین]] است [[معتقد]] نشوند: {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید  که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۱.</ref> در [[آیات]] {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ}}<ref>«به راستی آنان که گفتند: خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند در حالی که مسیح (می) گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید؛ بی‌گمان هر که برای خداوند شریک آورد خداوند بهشت را بر او حرام می‌گرداند و جایگاهش آتش (دوزخ) است» سوره مائده، آیه ۷۲.</ref>، {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است  کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید» سوره مائده، آیه ۷۳.</ref> هم تأکید‌ می‌کند که خروج از راه میانه [[توحید]] و [[اعتقاد]] به [[الوهیت]] [[مسیح]] و [[تثلیث]]، موجب [[شرک]] و [[کفر]] و غلوّ در [[دین]] است<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۶.</ref>


از آثار [[خروج]] از [[اعتدال]] [[عقیدتی]] [[عذاب]] دشوار و ماندگار [[آخرت]] است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى }}<ref> و این‌چنین ما آن کس را که گزافکاری کند و به نشانه‌های پروردگارش ایمان نیاورد کیفر می‌دهیم و بی‌گمان عذاب جهان واپسین سخت‌تر و پایدارتر است؛ سوره طه، آیه: ۱۲۷.</ref> [[آیات]] {{متن قرآن|قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ  فَأَخْرَجْنَا مَن كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ وَتَرَكْنَا فِيهَا آيَةً لِّلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الأَلِيمَ}}<ref>«ابراهیم) گفت: ای فرستادگان به چه کار آمده‌اید؟  گفتند: ما برای گروهی گنهکار فرستاده شده‌ایم. تا بر آنان سنگ‌هایی از گل بباریم. که نزد پروردگارت برای گزافکاران نشانه‌دار شده است. آنگاه هر کس از مؤمنان را که در آن (شهر) بود بیرون بردیم. و در آن (شهر) جز یک خانواده از فرمانبرداران  نیافتیم. و در آن نشانه‌ای برای آنان که از عذاب دردناک می‌هراسند وانهادیم» سوره ذاریات، آیه ۳۱-۳۷.</ref> نیز به [[هلاکت]] و [[عذاب دنیوی]] جمعی از مسرفان اشاره دارد<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۶.</ref>
از آثار خروج از [[اعتدال]] [[عقیدتی]] [[عذاب]] دشوار و ماندگار [[آخرت]] است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى }}<ref> و این‌چنین ما آن کس را که گزافکاری کند و به نشانه‌های پروردگارش ایمان نیاورد کیفر می‌دهیم و بی‌گمان عذاب جهان واپسین سخت‌تر و پایدارتر است؛ سوره طه، آیه: ۱۲۷.</ref> [[آیات]] {{متن قرآن|قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ  فَأَخْرَجْنَا مَن كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ وَتَرَكْنَا فِيهَا آيَةً لِّلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الأَلِيمَ}}<ref>«ابراهیم) گفت: ای فرستادگان به چه کار آمده‌اید؟  گفتند: ما برای گروهی گنهکار فرستاده شده‌ایم. تا بر آنان سنگ‌هایی از گل بباریم. که نزد پروردگارت برای گزافکاران نشانه‌دار شده است. آنگاه هر کس از مؤمنان را که در آن (شهر) بود بیرون بردیم. و در آن (شهر) جز یک خانواده از فرمانبرداران  نیافتیم. و در آن نشانه‌ای برای آنان که از عذاب دردناک می‌هراسند وانهادیم» سوره ذاریات، آیه ۳۱-۳۷.</ref> نیز به [[هلاکت]] و [[عذاب دنیوی]] جمعی از مسرفان اشاره دارد<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۶.</ref>


'''۲. [[اعتدال]] در [[رفتار]]: ''' انطباق [[رفتار]] با [[شریعت]] و نیز هماهنگی آن با عرف، معیار [[اعتدال]] [[رفتار]] است، بنابراین بر اساس آموزه‌های [[قرآن کریم]] هر عملی که از مصادیق [[بندگی]] [[خداوند]] به حساب آید دارای [[اعتدال]] است: {{متن قرآن|وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ }}<ref> و اینکه مرا بپرستید که این راهی است راست؟؛ سوره یس، آیه: ۶۱.</ref> در مقابل، هرگونه [[عصیان]] و [[نافرمانی]] [[پروردگار]] [[خروج]] از حدّ [[اعتدال]] و [[اسراف]] شمرده شده است، از همین رو [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ }}<ref> ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید؛ سوره زمر، آیه: ۵۳.</ref> از [[گناهکاران]] با تعبیر اسرافکاران یاد کرده و آنان را به [[توبه]] فرا می‌خواند: {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا}}<ref> بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره زمر، آیه: ۵۳.</ref>
'''۲. [[اعتدال]] در [[رفتار]]: ''' انطباق [[رفتار]] با [[شریعت]] و نیز هماهنگی آن با عرف، معیار [[اعتدال]] [[رفتار]] است، بنابراین بر اساس آموزه‌های [[قرآن کریم]] هر عملی که از مصادیق [[بندگی]] [[خداوند]] به حساب آید دارای [[اعتدال]] است: {{متن قرآن|وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ }}<ref> و اینکه مرا بپرستید که این راهی است راست؟؛ سوره یس، آیه: ۶۱.</ref> در مقابل، هرگونه [[عصیان]] و [[نافرمانی]] [[پروردگار]] خروج از حدّ [[اعتدال]] و [[اسراف]] شمرده شده است، از همین رو [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ }}<ref> ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید؛ سوره زمر، آیه: ۵۳.</ref> از [[گناهکاران]] با تعبیر اسرافکاران یاد کرده و آنان را به [[توبه]] فرا می‌خواند: {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا}}<ref> بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره زمر، آیه: ۵۳.</ref>


در [[آیه]] {{متن قرآن|رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا }}<ref> پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاری‌ها که در کار خویش کرده‌ایم در گذر؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۴۷.</ref> نیز [[گناهان]] را [[اسراف]] دانسته و طلب [[آمرزش]] [[مؤمنان]] را از [[خداوند]] گزارش می‌کند. به گفته جمعی از [[مفسران]] [[اسراف]] در [[آیه]] شامل هر گونه [[افراط و تفریط]] می‌شود<ref>مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۵.</ref>؛ همچنین در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا }}<ref> و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه: ۲۸.</ref> کسانی را که [[غفلت]] بر دلشان چیره شده و از هوای‌ نفس [[پیروی]] می‌کنند به [[افراط]] و [[خروج]] از حدّ میانه [[وصف]] کرده است و از [[پیامبر]]{{صل}} می‌خواهد از آنان [[اطاعت]] نکند. قرآن‌ [[کریم]] بنی‌ [[اسرائیل]] را از ریختن [[خون]] بیگناهان و [[فساد]] در [[زمین]] [[نهی]] کرده و از [[فساد]] و [[تبهکاری]] آنان به [[اسراف]] تعبیر می‌کند: {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِكَ فِي الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ }}<ref> آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند؛ سوره مائده، آیه: ۳۲.</ref>، چنان‌که خودکامگی و [[استکبار]] و [[عصیان]] و [[طغیان]] [[فرعون]] نیز [[اسراف]]، و [[فرعون]] از مصادیق مسرفان به شمار آمده است: {{متن قرآن|وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ }}<ref> بی‌گمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود؛ سوره یونس، آیه: ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِّنَ الْمُسْرِفِينَ }}<ref> برتری جویی از گزافکاران بود؛ سوره دخان، آیه: ۳۱.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۷.</ref>
در [[آیه]] {{متن قرآن|رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا }}<ref> پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاری‌ها که در کار خویش کرده‌ایم در گذر؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۴۷.</ref> نیز [[گناهان]] را [[اسراف]] دانسته و طلب [[آمرزش]] [[مؤمنان]] را از [[خداوند]] گزارش می‌کند. به گفته جمعی از [[مفسران]] [[اسراف]] در [[آیه]] شامل هر گونه [[افراط و تفریط]] می‌شود<ref>مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۸۸۵.</ref>؛ همچنین در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا }}<ref> و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه: ۲۸.</ref> کسانی را که [[غفلت]] بر دلشان چیره شده و از هوای‌ نفس [[پیروی]] می‌کنند به [[افراط]] و خروج از حدّ میانه [[وصف]] کرده است و از [[پیامبر]]{{صل}} می‌خواهد از آنان [[اطاعت]] نکند. قرآن‌ [[کریم]] بنی‌ [[اسرائیل]] را از ریختن [[خون]] بیگناهان و [[فساد]] در [[زمین]] [[نهی]] کرده و از [[فساد]] و [[تبهکاری]] آنان به [[اسراف]] تعبیر می‌کند: {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِكَ فِي الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ }}<ref> آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند؛ سوره مائده، آیه: ۳۲.</ref>، چنان‌که خودکامگی و [[استکبار]] و [[عصیان]] و [[طغیان]] [[فرعون]] نیز [[اسراف]]، و [[فرعون]] از مصادیق مسرفان به شمار آمده است: {{متن قرآن|وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ }}<ref> بی‌گمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود؛ سوره یونس، آیه: ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِّنَ الْمُسْرِفِينَ }}<ref> برتری جویی از گزافکاران بود؛ سوره دخان، آیه: ۳۱.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۷.</ref>


از مصادیق [[اعتدال]] در [[رفتار]]، [[اعتدال]] در امور جنسی است. بر اساس آموزه‌های [[قرآن کریم]] مردان و [[زنان]] باید با [[ازدواج]] و [[تشکیل خانواده]] به نیازهای جنسی خود پاسخ دهند و هرگونه کامجویی جنسی خارج از چارچوب [[زندگی]] [[زناشویی]] [[افراط]] و [[خروج]] از حدّ [[اعتدال]] است، از همین رو قوم‌لوط که [[زنان]] را وانهاده و به همجنس‌بازی‌گراییده بودند به شدت [[نکوهش]] شده و اسرافکار شمرده شده‌اند: {{متن قرآن|إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ }}<ref> شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان می‌روید بلکه شما قومی گزافکارید؛ سوره اعراف، آیه: ۸۱.</ref> در ادامه [[آیات]]، فرجام رقتبار آنان را این‌گونه بیان می‌کند: {{متن قرآن|وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ }}<ref> و بر آنان بارانی (از سنگ- گل) باراندیم آنک بنگر سرانجام گنهکاران چگونه بود؛ سوره اعراف، آیه: ۸۴.</ref>؛ [[آیات]] ۳۲{{متن قرآن|قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ}}<ref>«گفتند: ما برای (عذاب) قومی بزهکار فرستاده شده‌ایم تا بر آنان سنگ‌هایی از گل بباریم که نزد پروردگارت برای گزافکاران نشانه‌دار شده است» سوره ذاریات، آیه ۳۲-۳۴.</ref> نیز [[نزول]] [[عذاب]] بر [[قوم لوط]] را گزارش می‌کند. این [[آیات]] نیز [[افراط]] و [[اسراف]] این [[قوم]] را یادآور شده است. [[آیه]] {{متن قرآن|فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ }}<ref> پس کسانی که بیش از این بخواهند تجاوزکارند؛ سوره معارج، آیه: ۳۱.</ref> [[روابط]] جنسی خارج از حدود پذیرفته شده را [[تجاوز]] و [[خروج]] از [[اعتدال]] برمی‌شمارد.
از مصادیق [[اعتدال]] در [[رفتار]]، [[اعتدال]] در امور جنسی است. بر اساس آموزه‌های [[قرآن کریم]] مردان و [[زنان]] باید با [[ازدواج]] و [[تشکیل خانواده]] به نیازهای جنسی خود پاسخ دهند و هرگونه کامجویی جنسی خارج از چارچوب [[زندگی]] [[زناشویی]] [[افراط]] و خروج از حدّ [[اعتدال]] است، از همین رو قوم‌لوط که [[زنان]] را وانهاده و به همجنس‌بازی‌گراییده بودند به شدت [[نکوهش]] شده و اسرافکار شمرده شده‌اند: {{متن قرآن|إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ }}<ref> شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان می‌روید بلکه شما قومی گزافکارید؛ سوره اعراف، آیه: ۸۱.</ref> در ادامه [[آیات]]، فرجام رقتبار آنان را این‌گونه بیان می‌کند: {{متن قرآن|وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ }}<ref> و بر آنان بارانی (از سنگ- گل) باراندیم آنک بنگر سرانجام گنهکاران چگونه بود؛ سوره اعراف، آیه: ۸۴.</ref>؛ [[آیات]] ۳۲{{متن قرآن|قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ}}<ref>«گفتند: ما برای (عذاب) قومی بزهکار فرستاده شده‌ایم تا بر آنان سنگ‌هایی از گل بباریم که نزد پروردگارت برای گزافکاران نشانه‌دار شده است» سوره ذاریات، آیه ۳۲-۳۴.</ref> نیز [[نزول]] [[عذاب]] بر [[قوم لوط]] را گزارش می‌کند. این [[آیات]] نیز [[افراط]] و [[اسراف]] این [[قوم]] را یادآور شده است. [[آیه]] {{متن قرآن|فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ }}<ref> پس کسانی که بیش از این بخواهند تجاوزکارند؛ سوره معارج، آیه: ۳۱.</ref> [[روابط]] جنسی خارج از حدود پذیرفته شده را [[تجاوز]] و خروج از [[اعتدال]] برمی‌شمارد.


بر اساس آموزه‌های [[قرآن کریم]] باید به هنگام عادت ماهیانه [[همسران]] در [[معاشرت]] با آنان اعتدل را رعایت کرد. در [[شأن نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء فِي الْمَحِيضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىَ يَطْهُرْنَ}}<ref> و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند؛ سوره بقره، آیه: ۲۲۲.</ref> آمده که [[یهودیان]] [[معاشرت]] با [[زنان]] در دوران حیض را به‌طور مطلق [[حرام]] و [[نصارا]] مطلقاً جایز می‌دانستند و حتی آمیزش درآن حالت را جایز می‌شمردند. [[مشرکان]] [[عرب]] به ویژه آنان که در [[مدینه]] [[زندگی]] می‌کردند تحت تأثیر [[یهود]] از [[زنان]] حایض جدا می‌شدند. هنگامی که در این‌باره از [[پیامبر]] سؤال شد این [[آیه]] نازل گردید و از [[مسلمانان]] خواست تا راه میانه را برگزینند و در دوران قاعدگی فقط از آمیزش با آنان کناره گیرند<ref>روض‌الجنان، ج‌۳، ص‌۲۳۰؛ کشف‌الاسرار، ج‌۱، ص‌۵۱۸‌.</ref>
بر اساس آموزه‌های [[قرآن کریم]] باید به هنگام عادت ماهیانه [[همسران]] در [[معاشرت]] با آنان اعتدل را رعایت کرد. در [[شأن نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء فِي الْمَحِيضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىَ يَطْهُرْنَ}}<ref> و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند؛ سوره بقره، آیه: ۲۲۲.</ref> آمده که [[یهودیان]] [[معاشرت]] با [[زنان]] در دوران حیض را به‌طور مطلق [[حرام]] و [[نصارا]] مطلقاً جایز می‌دانستند و حتی آمیزش درآن حالت را جایز می‌شمردند. [[مشرکان]] [[عرب]] به ویژه آنان که در [[مدینه]] [[زندگی]] می‌کردند تحت تأثیر [[یهود]] از [[زنان]] حایض جدا می‌شدند. هنگامی که در این‌باره از [[پیامبر]] سؤال شد این [[آیه]] نازل گردید و از [[مسلمانان]] خواست تا راه میانه را برگزینند و در دوران قاعدگی فقط از آمیزش با آنان کناره گیرند<ref>روض‌الجنان، ج‌۳، ص‌۲۳۰؛ کشف‌الاسرار، ج‌۱، ص‌۵۱۸‌.</ref>
خط ۵۵: خط ۵۵:
'''۳. [[اعتدال]] در [[امور اقتصادی]]: ''' این نوع از [[اعتدال]] خود دارای مصادیق گوناگونی است<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۸.</ref>:  
'''۳. [[اعتدال]] در [[امور اقتصادی]]: ''' این نوع از [[اعتدال]] خود دارای مصادیق گوناگونی است<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۸.</ref>:  


'''الف. [[اعتدال]] در بهره‌گیری از نعمت‌های [[دنیوی]]: ''' در کسب [[ثروت]] نباید از مرزهای [[تعیین]] شده خارج شد، بلکه باید با توجه به [[حقوق]] دیگران [[اعتدال]] را رعایت کرد. [[آیه]] {{متن قرآن|كُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ }}<ref> از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۱.</ref> استفاده از ثمره زراعت را جایز شمرده و سپس از [[اسراف]] نهی‌می‌کند که بنابر یک احتمال [[اسراف]] در این [[آیه]] به معنای نپرداختن [[حقوق]] تهیدستان است<ref>التبیان، ج۴، ص۲۹۶؛ تفسیر ماوردی، ج۲، ص۱۷۹.</ref>. در [[آیه]] {{متن قرآن|فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُواْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا }}<ref> پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد؛ سوره نساء، آیه: ۶.</ref> نیز کسب [[مال]] از راهِ [[نامشروع]] و از جمله [[تصرف]] در [[مال یتیم]] [[اسراف]] و [[خروج]] از [[اعتدال]] شمرده شده است. در مقابل، [[ترک دنیا]] و عدم بهره‌گیری از مواهب [[الهی]] نیز مذموم است، چنان‌که [[قرآن کریم]] [[مسیحیان]] را به سبب [[گرایش]] به [[رهبانیت]] [[نکوهش]] می‌کند و [[رهبانیت]] را نه از جانب [[خدا]] بلکه ساخته و پرداخته [[مسیحیان]] می‌داند: {{متن قرآن|وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ }}<ref> سوره حدید، آیه: ۲۷.</ref><ref>مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۳۶۵‌ـ‌۳۶۶؛ نمونه، ج‌۲۳، ص‌۳۸۵.</ref>؛ همچنین [[قرآن]] از [[مؤمنان]] می‌خواهد در زمینه استفاده از نعمت‌های [[حلال]] [[الهی]] جانب [[اعتدال]] را رعایت کنند و بی‌جهت آن را بر خود [[حرام]] نکنند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحَرِّمُواْ طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ }}<ref> ای مؤمنان! چیزهای پاکیزه‌ای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید و تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد؛ سوره مائده، آیه: ۸۷.</ref> بر اساس [[شأن نزول]] این [[آیه]] هنگامی که گروهی از [[صحابه]] [[تصمیم]] گرفتند از [[ترس]] [[قیامت]] لذتهای [[دنیا]] را ترک گویند و تنها به [[عبادت]] بپردازند [[پیامبر‌ اکرم]]{{صل}} آنان را از این کار باز‌داشت و فرمود: من، هم [[تهجد]] می‌کنم و هم می‌خوابم؛ برخی روزها را [[روزه]] می‌دارم و بعضی را [[افطار]] می‌کنم، گوشت و چربی می‌خورم و با [[زنان]] [[خلوت]] می‌کنم، این [[سنّت]] من است و هر که از آن روی برگرداند از من نیست، آنگاه [[صحابه]] را گرد هم آورد و در [[اجتماع]] آنان فرمود: چرا گروهی [[زنان]]، طعامها، بوی خوش، [[خواب]] و سایر لذتهای [[مباح]] را بر خویش [[حرام]] کرده‌اند؟ بدانید که من شما را به [[زندگی]] همانند [[احبار]] و زهدپیشگان [[نصارا]] [[فرمان]] نمی‌دهم، زیرا در [[دین]] من [[پرهیز]] از خوردن گوشت و [[تحریم]] [[زنان]] و صومعه‌نشینی نیست. سیاحت [[امت]] من [[روزه]] و [[رهبانیت]] آنان [[جهاد]] است. خدای را بپرستید، به او [[شرک]] نورزید و [[حج]] و [[عمره]] به‌جا‌آورید و [[نماز]] برپا دارید و [[زکات]] دهید و [[روزه]] [[ماه رمضان]] بدارید. همانا آنان‌که پیش از شما بودند به جهت سختگیری بر خود هلاک شدند. آنان بر خود سخت گرفتند و [[خدا]] بر ایشان سخت گرفت. آن هنگام [[آیه]] فوق نازل شد<ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۳۶۴؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۱۳۹‌ـ‌۱۴۶.</ref>.
'''الف. [[اعتدال]] در بهره‌گیری از نعمت‌های [[دنیوی]]: ''' در کسب [[ثروت]] نباید از مرزهای [[تعیین]] شده خارج شد، بلکه باید با توجه به [[حقوق]] دیگران [[اعتدال]] را رعایت کرد. [[آیه]] {{متن قرآن|كُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ }}<ref> از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۱.</ref> استفاده از ثمره زراعت را جایز شمرده و سپس از [[اسراف]] نهی‌می‌کند که بنابر یک احتمال [[اسراف]] در این [[آیه]] به معنای نپرداختن [[حقوق]] تهیدستان است<ref>التبیان، ج۴، ص۲۹۶؛ تفسیر ماوردی، ج۲، ص۱۷۹.</ref>. در [[آیه]] {{متن قرآن|فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُواْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا }}<ref> پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد؛ سوره نساء، آیه: ۶.</ref> نیز کسب [[مال]] از راهِ [[نامشروع]] و از جمله [[تصرف]] در [[مال یتیم]] [[اسراف]] و خروج از [[اعتدال]] شمرده شده است. در مقابل، [[ترک دنیا]] و عدم بهره‌گیری از مواهب [[الهی]] نیز مذموم است، چنان‌که [[قرآن کریم]] [[مسیحیان]] را به سبب [[گرایش]] به [[رهبانیت]] [[نکوهش]] می‌کند و [[رهبانیت]] را نه از جانب [[خدا]] بلکه ساخته و پرداخته [[مسیحیان]] می‌داند: {{متن قرآن|وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ }}<ref> سوره حدید، آیه: ۲۷.</ref><ref>مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۳۶۵‌ـ‌۳۶۶؛ نمونه، ج‌۲۳، ص‌۳۸۵.</ref>؛ همچنین [[قرآن]] از [[مؤمنان]] می‌خواهد در زمینه استفاده از نعمت‌های [[حلال]] [[الهی]] جانب [[اعتدال]] را رعایت کنند و بی‌جهت آن را بر خود [[حرام]] نکنند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحَرِّمُواْ طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ }}<ref> ای مؤمنان! چیزهای پاکیزه‌ای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید و تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد؛ سوره مائده، آیه: ۸۷.</ref> بر اساس [[شأن نزول]] این [[آیه]] هنگامی که گروهی از [[صحابه]] [[تصمیم]] گرفتند از [[ترس]] [[قیامت]] لذتهای [[دنیا]] را ترک گویند و تنها به [[عبادت]] بپردازند [[پیامبر‌ اکرم]]{{صل}} آنان را از این کار باز‌داشت و فرمود: من، هم [[تهجد]] می‌کنم و هم می‌خوابم؛ برخی روزها را [[روزه]] می‌دارم و بعضی را [[افطار]] می‌کنم، گوشت و چربی می‌خورم و با [[زنان]] [[خلوت]] می‌کنم، این [[سنّت]] من است و هر که از آن روی برگرداند از من نیست، آنگاه [[صحابه]] را گرد هم آورد و در [[اجتماع]] آنان فرمود: چرا گروهی [[زنان]]، طعامها، بوی خوش، [[خواب]] و سایر لذتهای [[مباح]] را بر خویش [[حرام]] کرده‌اند؟ بدانید که من شما را به [[زندگی]] همانند [[احبار]] و زهدپیشگان [[نصارا]] [[فرمان]] نمی‌دهم، زیرا در [[دین]] من [[پرهیز]] از خوردن گوشت و [[تحریم]] [[زنان]] و صومعه‌نشینی نیست. سیاحت [[امت]] من [[روزه]] و [[رهبانیت]] آنان [[جهاد]] است. خدای را بپرستید، به او [[شرک]] نورزید و [[حج]] و [[عمره]] به‌جا‌آورید و [[نماز]] برپا دارید و [[زکات]] دهید و [[روزه]] [[ماه رمضان]] بدارید. همانا آنان‌که پیش از شما بودند به جهت سختگیری بر خود هلاک شدند. آنان بر خود سخت گرفتند و [[خدا]] بر ایشان سخت گرفت. آن هنگام [[آیه]] فوق نازل شد<ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۳۶۴؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۱۳۹‌ـ‌۱۴۶.</ref>.


در [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُواْ لِلَّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ }}<ref> هان ای مؤمنان! از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیتان کرده‌ایم بخورید و خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را می‌پرستید؛ سوره بقره، آیه: ۱۷۲.</ref> و {{متن قرآن|وَكُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّبًا وَاتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِيَ أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ }}<ref> و از آنچه خداوند حلال و پاکیزه روزی شما کرده است بخورید و از خداوند که بدو ایمان دارید پروا کنید؛ سوره مائده، آیه: ۸۸.</ref> و {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ }}<ref> ای پیامبران! از چیزهای پاکیزه بخورید و کاری شایسته کنید که من به آنچه می‌کنید دانایم؛ سوره مؤمنون، آیه: ۵۱.</ref> بر استفاده از امور [[حلال]] [[فرمان]] داده است. البته [[انسان]] به هنگام برخورداری از نعمت‌های [[دنیوی]] نباید در لذتهای زودگذر [[دنیوی]] فرو رود و در [[شادمانی]] [[افراط]] کند، زیرا موجب بی‌توجهی [[انسان]] به [[آخرت]] و [[عمل صالح]] می‌گردد، چنان‌که [[بنی‌اسرائیل]] به [[قارون]] مال‌اندوز گفتند: {{متن قرآن|لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ }}<ref> سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمی‌دارد؛ سوره قصص، آیه: ۷۶.</ref> "فَرِح" صیغه [[مبالغه]] و به معنای کسی است که در [[شادمانی]] [[افراط]] کند<ref>التبیان، ج‌۸، ص‌۱۷۷؛ التحریر والتنویر، ج‌۲۰، ص‌۱۷۸.</ref>، بنابراین، [[انسان]] می‌تواند درحالی‌که برای [[آخرت]] و سرای باقی می‌کوشد از نعمت‌های [[دنیوی]] نیز برخوردار باشد: {{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَةَ وَلا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا }}<ref> و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن؛ سوره قصص، آیه: ۷۶.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۹.</ref>
در [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُواْ لِلَّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ }}<ref> هان ای مؤمنان! از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیتان کرده‌ایم بخورید و خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را می‌پرستید؛ سوره بقره، آیه: ۱۷۲.</ref> و {{متن قرآن|وَكُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّبًا وَاتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِيَ أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ }}<ref> و از آنچه خداوند حلال و پاکیزه روزی شما کرده است بخورید و از خداوند که بدو ایمان دارید پروا کنید؛ سوره مائده، آیه: ۸۸.</ref> و {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ }}<ref> ای پیامبران! از چیزهای پاکیزه بخورید و کاری شایسته کنید که من به آنچه می‌کنید دانایم؛ سوره مؤمنون، آیه: ۵۱.</ref> بر استفاده از امور [[حلال]] [[فرمان]] داده است. البته [[انسان]] به هنگام برخورداری از نعمت‌های [[دنیوی]] نباید در لذتهای زودگذر [[دنیوی]] فرو رود و در [[شادمانی]] [[افراط]] کند، زیرا موجب بی‌توجهی [[انسان]] به [[آخرت]] و [[عمل صالح]] می‌گردد، چنان‌که [[بنی‌اسرائیل]] به [[قارون]] مال‌اندوز گفتند: {{متن قرآن|لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ }}<ref> سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمی‌دارد؛ سوره قصص، آیه: ۷۶.</ref> "فَرِح" صیغه [[مبالغه]] و به معنای کسی است که در [[شادمانی]] [[افراط]] کند<ref>التبیان، ج‌۸، ص‌۱۷۷؛ التحریر والتنویر، ج‌۲۰، ص‌۱۷۸.</ref>، بنابراین، [[انسان]] می‌تواند درحالی‌که برای [[آخرت]] و سرای باقی می‌کوشد از نعمت‌های [[دنیوی]] نیز برخوردار باشد: {{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَةَ وَلا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا }}<ref> و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن؛ سوره قصص، آیه: ۷۶.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۴۹.</ref>
خط ۶۱: خط ۶۱:
'''ب. [[اعتدال]] در [[خوردن و آشامیدن]]: ''' آیه {{متن قرآن|وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ }}<ref> بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد؛ سوره اعراف، آیه: ۳۱.</ref> پس از بیان جواز عمومی [[خوردن و آشامیدن]] رعایت [[اعتدال]] و [[پرهیز]] از [[پرخوری]] زیانبار<ref>احکام‌القرآن، جصاص، ج‌۳، ص‌۵۲؛ مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۶۳۸.</ref> را یادآور شده است در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِيَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِي لِلَّذِينَ آمَنُواْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ }}<ref> بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن می‌داریم؛ سوره اعراف، آیه: ۳۲.</ref> [[خداوند]] کسانی را که [[تفریط]] کرده<ref>جامع البیان، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۲۱۴؛ تفسیر المنار، ج‌۸، ص‌۳۸۸.</ref> و خوراکی‌ها و نوشیدنی‌های لذیذ و گوارا را بر خود [[حرام]] کرده‌اند [[نکوهش]] می‌کند. در [[آیه]] {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref> نیز پس از تجویز خوردن میوه‌های گوناگون از [[زیاده‌روی]] در [[مصرف]] "[[اسراف]]" [[نهی]] کرده است و در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! چیزهای پاکیزه‌ای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید و تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۸۷.</ref> هم [[مؤمنان]] را از [[افراط]] در استفاده از نعمت‌های [[حلال]] باز داشته است<ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۵۷۸‌ـ‌۵۷۹؛ تفسیر مراغی، ج‌۷، ص‌۱۱.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۰.</ref>
'''ب. [[اعتدال]] در [[خوردن و آشامیدن]]: ''' آیه {{متن قرآن|وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ }}<ref> بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد؛ سوره اعراف، آیه: ۳۱.</ref> پس از بیان جواز عمومی [[خوردن و آشامیدن]] رعایت [[اعتدال]] و [[پرهیز]] از [[پرخوری]] زیانبار<ref>احکام‌القرآن، جصاص، ج‌۳، ص‌۵۲؛ مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۶۳۸.</ref> را یادآور شده است در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِيَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِي لِلَّذِينَ آمَنُواْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ }}<ref> بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن می‌داریم؛ سوره اعراف، آیه: ۳۲.</ref> [[خداوند]] کسانی را که [[تفریط]] کرده<ref>جامع البیان، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۲۱۴؛ تفسیر المنار، ج‌۸، ص‌۳۸۸.</ref> و خوراکی‌ها و نوشیدنی‌های لذیذ و گوارا را بر خود [[حرام]] کرده‌اند [[نکوهش]] می‌کند. در [[آیه]] {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref> نیز پس از تجویز خوردن میوه‌های گوناگون از [[زیاده‌روی]] در [[مصرف]] "[[اسراف]]" [[نهی]] کرده است و در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! چیزهای پاکیزه‌ای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید و تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۸۷.</ref> هم [[مؤمنان]] را از [[افراط]] در استفاده از نعمت‌های [[حلال]] باز داشته است<ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۵۷۸‌ـ‌۵۷۹؛ تفسیر مراغی، ج‌۷، ص‌۱۱.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۰.</ref>


افزون بر [[لزوم]] [[میانه‌روی]] در [[خوردن و آشامیدن]] باید در [[مصرف]] [[مال]] در همه امور [[زندگی]] [[اعتدال]] داشت، چنان‌که بسیاری از [[مفسران]] برای [[اسراف]] در [[آیات]] فوق معنایی وسیع قائل شده‌اند؛ آنان مواردی مانند تضییع و اتلاف [[مال]]، عدم استفاده از [[سرمایه]]<ref>تفسیر مراغی، ج‌۸، ص‌۱۳۴‌ـ‌۱۳۵.</ref>، [[مصرف]] بیش از حدّ درآمد<ref>تفسیر مراغی، ج‌۸، ص‌۱۳۴‌ـ‌۱۳۵.</ref> و [[مصرف]] بیش از حدّ نیاز<ref>تفسیر مراغی، ج‌۸، ص‌۱۳۴‌ـ‌۱۳۵.</ref> را از مصادیق [[اسراف]] و [[خروج]] از [[میانه‌روی]] برشمرده‌اند. برخی از [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحَرِّمُواْ طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ }}<ref> ای مؤمنان! چیزهای پاکیزه‌ای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید و تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد؛ سوره مائده، آیه: ۸۷.</ref> نیز استفاده کرده‌اند که در بهره‌گیری از امور [[حلال]] نباید از حد [[تجاوز]] کرد.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۰.</ref>
افزون بر [[لزوم]] [[میانه‌روی]] در [[خوردن و آشامیدن]] باید در [[مصرف]] [[مال]] در همه امور [[زندگی]] [[اعتدال]] داشت، چنان‌که بسیاری از [[مفسران]] برای [[اسراف]] در [[آیات]] فوق معنایی وسیع قائل شده‌اند؛ آنان مواردی مانند تضییع و اتلاف [[مال]]، عدم استفاده از [[سرمایه]]<ref>تفسیر مراغی، ج‌۸، ص‌۱۳۴‌ـ‌۱۳۵.</ref>، [[مصرف]] بیش از حدّ درآمد<ref>تفسیر مراغی، ج‌۸، ص‌۱۳۴‌ـ‌۱۳۵.</ref> و [[مصرف]] بیش از حدّ نیاز<ref>تفسیر مراغی، ج‌۸، ص‌۱۳۴‌ـ‌۱۳۵.</ref> را از مصادیق [[اسراف]] و خروج از [[میانه‌روی]] برشمرده‌اند. برخی از [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحَرِّمُواْ طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ }}<ref> ای مؤمنان! چیزهای پاکیزه‌ای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید و تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد؛ سوره مائده، آیه: ۸۷.</ref> نیز استفاده کرده‌اند که در بهره‌گیری از امور [[حلال]] نباید از حد [[تجاوز]] کرد.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۰.</ref>


'''ج. [[اعتدال]] در [[انفاق]]: ''' [[برگزیدن]] [[میانه‌روی]] و حدّ وسط در [[انفاق]] از ویژگی‌های "[[عباد]] [[الرحمان]]" شمرده شده است؛ آنان در [[انفاق]] نه [[اسراف]] می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند، بلکه در میان [[اسراف]] "[[افراط]]" و اقتار "[[تفریط]]" راه میانه را برمی‌گزینند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا }}<ref> و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است؛ سوره فرقان، آیه: ۶۷.</ref> بر پایه روایتی [[امام صادق]]{{ع}} در تبیین [[میانه‌روی]] در این [[آیه]] مشتی ریگ برداشت و ابتدا مشت خود را محکم گرفت، به‌گونه‌ای که چیزی از آن نریخت و فرمود: این "اقتار" است. سپس مشتی دیگر برداشت و دست خود را گشود و همه را بر [[زمین]] ریخت و فرمود: این [[اسراف]] است و در مرتبه سوم مشتی برداشت و بخشی از آن را ریخت و قسمتی را نگاه داشت و فرمود: این "قوام" است<ref>تفسیر مراغی، ج‌۸، ص‌۱۳۴‌ـ‌۱۳۵.</ref>؛ همچنین [[قرآن کریم]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را به رعایت [[میانه‌روی]] در [[انفاق]] فرا‌ می‌خواند و از او می‌خواهد تا دستش را به‌گردنش زنجیر نکند؛ یعنی [[انفاق]] و [[بخشش]] را ترک نکند و در عین حال [[اهل]] گشاده دستی و [[اسراف]] هم نباشد، به‌گونه‌ای که بر اثر نداری و ناچاری از فعالیت باز ماند و خود را [[سرزنش]] کند: {{متن قرآن|وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا }}<ref> و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند و نه یکسره بگشای که نکوهیده دریغ خورده فرو مانی؛ سوره اسراء، آیه: ۲۹.</ref> برخی [[مفسران]] در توضیح این [[آیه]] گفته‌اند: [[انفاق]] و صرف [[مال]]، در یک سوی آن بخل‌و‌آز است که برای [[نیازمندان]] و حتی صاحب‌مال زیانبار است، زیرا موجب [[نفرت]] متقابل [[مردم]] و صاحب [[مال]] از یکدیگر می‌شود و در سوی دیگر آن [[تبذیر]] و [[اسراف]] است که آن نیز زیانبار است، زیرا [[مال]] به دست [[نیازمند]] نمی‌رسد و در‌مسیر [[شایسته]] و مناسب هزینه نمی‌گردد و صرف [[مال]] در [[جایگاه]] مناسب آن، وضعیت میانه‌ای است که مطلوب است و از مجموع دو [[نهی]] [[آیه]] استفاده می‌شود<ref>الکشاف، ج۲، ص۷۳؛ مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۲۸۰؛ ج‌۶، ص۶۳۵.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۰.</ref>
'''ج. [[اعتدال]] در [[انفاق]]: ''' [[برگزیدن]] [[میانه‌روی]] و حدّ وسط در [[انفاق]] از ویژگی‌های "[[عباد]] [[الرحمان]]" شمرده شده است؛ آنان در [[انفاق]] نه [[اسراف]] می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند، بلکه در میان [[اسراف]] "[[افراط]]" و اقتار "[[تفریط]]" راه میانه را برمی‌گزینند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا }}<ref> و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است؛ سوره فرقان، آیه: ۶۷.</ref> بر پایه روایتی [[امام صادق]]{{ع}} در تبیین [[میانه‌روی]] در این [[آیه]] مشتی ریگ برداشت و ابتدا مشت خود را محکم گرفت، به‌گونه‌ای که چیزی از آن نریخت و فرمود: این "اقتار" است. سپس مشتی دیگر برداشت و دست خود را گشود و همه را بر [[زمین]] ریخت و فرمود: این [[اسراف]] است و در مرتبه سوم مشتی برداشت و بخشی از آن را ریخت و قسمتی را نگاه داشت و فرمود: این "قوام" است<ref>تفسیر مراغی، ج‌۸، ص‌۱۳۴‌ـ‌۱۳۵.</ref>؛ همچنین [[قرآن کریم]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را به رعایت [[میانه‌روی]] در [[انفاق]] فرا‌ می‌خواند و از او می‌خواهد تا دستش را به‌گردنش زنجیر نکند؛ یعنی [[انفاق]] و [[بخشش]] را ترک نکند و در عین حال [[اهل]] گشاده دستی و [[اسراف]] هم نباشد، به‌گونه‌ای که بر اثر نداری و ناچاری از فعالیت باز ماند و خود را [[سرزنش]] کند: {{متن قرآن|وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا }}<ref> و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند و نه یکسره بگشای که نکوهیده دریغ خورده فرو مانی؛ سوره اسراء، آیه: ۲۹.</ref> برخی [[مفسران]] در توضیح این [[آیه]] گفته‌اند: [[انفاق]] و صرف [[مال]]، در یک سوی آن بخل‌و‌آز است که برای [[نیازمندان]] و حتی صاحب‌مال زیانبار است، زیرا موجب [[نفرت]] متقابل [[مردم]] و صاحب [[مال]] از یکدیگر می‌شود و در سوی دیگر آن [[تبذیر]] و [[اسراف]] است که آن نیز زیانبار است، زیرا [[مال]] به دست [[نیازمند]] نمی‌رسد و در‌مسیر [[شایسته]] و مناسب هزینه نمی‌گردد و صرف [[مال]] در [[جایگاه]] مناسب آن، وضعیت میانه‌ای است که مطلوب است و از مجموع دو [[نهی]] [[آیه]] استفاده می‌شود<ref>الکشاف، ج۲، ص۷۳؛ مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۲۸۰؛ ج‌۶، ص۶۳۵.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۰.</ref>
خط ۷۰: خط ۷۰:


==[[اعتدال]] در حدود و [[قصاص]] و [[انتقام]]==
==[[اعتدال]] در حدود و [[قصاص]] و [[انتقام]]==
* [[کیفر]] [[مجرم]] و [[انتقام]] از او باید عادلانه و متناسب با [[جرم]] باشد. [[قرآن کریم]] در صورت ارتکاب [[قتل]] عمد برای [[ولیّ]] مقتول، [[حق]] [[قصاص]] قرار داده و در اجرای [[حکم]] برای [[ولیّ]] دم [[افراط]] و [[خروج]] از [[اعتدال]] را جایز ندانسته است: {{متن قرآن|وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا }}<ref> و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری  کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است؛ سوره اسراء، آیه: ۳۳.</ref> و چون [[اعتدال]] در این مورد لازم است جایز نیست به جز [[قاتل]]، شخص دیگری کشته شود<ref>تفسیر ماوردی، ج۳، ص۲۴۱؛ التبیان، ج۶، ص۴۷۴.</ref> یا در برابر یک [[قتل]] بیش از یک نفر [[قصاص]] شود<ref>تفسیر ماوردی، ج‌۳، ص‌۲۴۱؛ التبیان، ج‌۶، ص‌۴۷۴؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۰، ص‌۲۰۳.</ref>، مگر در صورتی که چند نفر در [[قتل]] مشارکت داشته باشند؛ همچنین [[پرهیز]] از [[افراط]] در این زمینه اقتضا دارد که کشتن [[قاتل]] به شیوه‌ای دردناک‌تر از کشتن مقتول نباشد<ref>جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۱۰۶؛ الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۳.</ref>، [[بدن]] [[قاتل]] پس از کشته شدن مثله نشود<ref>جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۱۰۵؛ تفسیر ماوردی، ج‌۳، ص‌۲۴۱.</ref>، [[حکم]] [[قصاص]] پیش از صدور [[حکم]] [[قاضی]] [[اجرا]] نگردد<ref>تفسیر ابن‌ابی حاتم، ج‌۷، ص‌۳۲۹؛ الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۴.</ref> و پس از گرفتن دیه، [[قاتل]] کشته نشود<ref>تفسیر ماوردی، ج‌۳، ص‌۲۴۱.</ref>. بر اساس [[آیات]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنتَصِرُونَ وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ }}<ref> و آنان که چون بدیشان ستم رسد داد (خود) می‌ستانند. و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد؛ سوره شوری، آیه: ۳۹ - ۴۰.</ref> [[انتقام]] از [[ستمگر]] جایز شمرده شده است. البته لازم است [[انتقام]] به مقدار [[ستم]] باشد و از [[افراط]] [[پرهیز]] گردد؛ ولی با وجود جواز [[انتقام]]، [[خداوند متعال]] به [[عفو و گذشت]] سفارش کرده است<ref>مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۵۱.</ref>. [[قرآن کریم]] همچنین مقابله به مثل در صورت [[تجاوز]] [[مشرکان]] در [[ماههای حرام]] را جایز شمرده است، با این حال به رعایت [[تقوا]] و خارج‌نشدن از مسیر [[اعتدال]] هشدار داده است: {{متن قرآن|فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ }}<ref> پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم  روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید؛ سوره بقره، آیه: ۱۹۴.</ref><ref>المیزان، ج‌۲، ص‌۶۳.</ref>؛ همچنین [[خشم]] و [[کینه]] نسبت به گروهی نباید زمینه [[تجاوز]] و [[ستم]] به آنان شود، هرچند از [[مشرکان]] باشند: {{متن قرآن|وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ }}<ref> نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ سوره مائده، آیه: ۲.</ref>.<ref>راهنما، ج‌۴، ص‌۲۲۷.</ref><ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۲.</ref>
* [[کیفر]] [[مجرم]] و [[انتقام]] از او باید عادلانه و متناسب با [[جرم]] باشد. [[قرآن کریم]] در صورت ارتکاب [[قتل]] عمد برای [[ولیّ]] مقتول، [[حق]] [[قصاص]] قرار داده و در اجرای [[حکم]] برای [[ولیّ]] دم [[افراط]] و خروج از [[اعتدال]] را جایز ندانسته است: {{متن قرآن|وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا }}<ref> و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری  کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است؛ سوره اسراء، آیه: ۳۳.</ref> و چون [[اعتدال]] در این مورد لازم است جایز نیست به جز [[قاتل]]، شخص دیگری کشته شود<ref>تفسیر ماوردی، ج۳، ص۲۴۱؛ التبیان، ج۶، ص۴۷۴.</ref> یا در برابر یک [[قتل]] بیش از یک نفر [[قصاص]] شود<ref>تفسیر ماوردی، ج‌۳، ص‌۲۴۱؛ التبیان، ج‌۶، ص‌۴۷۴؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۰، ص‌۲۰۳.</ref>، مگر در صورتی که چند نفر در [[قتل]] مشارکت داشته باشند؛ همچنین [[پرهیز]] از [[افراط]] در این زمینه اقتضا دارد که کشتن [[قاتل]] به شیوه‌ای دردناک‌تر از کشتن مقتول نباشد<ref>جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۱۰۶؛ الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۳.</ref>، [[بدن]] [[قاتل]] پس از کشته شدن مثله نشود<ref>جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۱۰۵؛ تفسیر ماوردی، ج‌۳، ص‌۲۴۱.</ref>، [[حکم]] [[قصاص]] پیش از صدور [[حکم]] [[قاضی]] [[اجرا]] نگردد<ref>تفسیر ابن‌ابی حاتم، ج‌۷، ص‌۳۲۹؛ الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۴.</ref> و پس از گرفتن دیه، [[قاتل]] کشته نشود<ref>تفسیر ماوردی، ج‌۳، ص‌۲۴۱.</ref>. بر اساس [[آیات]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنتَصِرُونَ وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ }}<ref> و آنان که چون بدیشان ستم رسد داد (خود) می‌ستانند. و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد؛ سوره شوری، آیه: ۳۹ - ۴۰.</ref> [[انتقام]] از [[ستمگر]] جایز شمرده شده است. البته لازم است [[انتقام]] به مقدار [[ستم]] باشد و از [[افراط]] [[پرهیز]] گردد؛ ولی با وجود جواز [[انتقام]]، [[خداوند متعال]] به [[عفو و گذشت]] سفارش کرده است<ref>مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۵۱.</ref>. [[قرآن کریم]] همچنین مقابله به مثل در صورت [[تجاوز]] [[مشرکان]] در [[ماههای حرام]] را جایز شمرده است، با این حال به رعایت [[تقوا]] و خارج‌نشدن از مسیر [[اعتدال]] هشدار داده است: {{متن قرآن|فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ }}<ref> پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم  روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید؛ سوره بقره، آیه: ۱۹۴.</ref><ref>المیزان، ج‌۲، ص‌۶۳.</ref>؛ همچنین [[خشم]] و [[کینه]] نسبت به گروهی نباید زمینه [[تجاوز]] و [[ستم]] به آنان شود، هرچند از [[مشرکان]] باشند: {{متن قرآن|وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ }}<ref> نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ سوره مائده، آیه: ۲.</ref>.<ref>راهنما، ج‌۴، ص‌۲۲۷.</ref><ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۲.</ref>


==عوامل [[خروج]] از [[اعتدال]]==
==عوامل خروج از [[اعتدال]]==
#'''[[جهل]]: ''' بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ }}<ref> آیا با شهوت به جای زنان به مردان رو می‌آورید؟ بلکه شما قومی هستید که نادانی می‌ورزید؛ سوره نمل، آیه: ۵۵.</ref> [[حضرت لوط]]{{ع}} [[جهالت]] [[قوم]] خود را عامل [[خروج]] آنان از [[اعتدال]] و [[گرایش]] آنان به همجنس‌بازی معرفی می‌کند.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۲.</ref>.
#'''[[جهل]]: ''' بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ }}<ref> آیا با شهوت به جای زنان به مردان رو می‌آورید؟ بلکه شما قومی هستید که نادانی می‌ورزید؛ سوره نمل، آیه: ۵۵.</ref> [[حضرت لوط]]{{ع}} [[جهالت]] [[قوم]] خود را عامل خروج آنان از [[اعتدال]] و [[گرایش]] آنان به همجنس‌بازی معرفی می‌کند.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۲.</ref>.
#'''[[تمایلات نفسانی]]: ''' [[قرآن کریم]] افراط‌گرایان را پیرو [[هوای نفس]] خویش معرفی می‌کند: {{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا }}<ref> و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه: ۲۸.</ref>، چنان‌که [[هواپرستی]] را عامل [[انحراف]] جنسی شمرده است: {{متن قرآن|وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُواْ مَيْلاً عَظِيمًا }}<ref> و آنان که از شهوت‌ها پیروی دارند می‌خواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید؛ سوره نساء، آیه: ۲۷.</ref>؛ همچنین [[قرآن]] از [[مسیحیان]] می‌خواهد که در [[دین]] خود غلوّ نکنند و در پی [[هوا و هوس]] [[یهودیان]] که در [[دین]] خود غلوّ کرده و از حدّ [[اعتدال]] خارج شده‌اند حرکت نکنند: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ }}<ref> بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوس‌های گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه: ۷۷.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۲.</ref>
#'''[[تمایلات نفسانی]]: ''' [[قرآن کریم]] افراط‌گرایان را پیرو [[هوای نفس]] خویش معرفی می‌کند: {{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا }}<ref> و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه: ۲۸.</ref>، چنان‌که [[هواپرستی]] را عامل [[انحراف]] جنسی شمرده است: {{متن قرآن|وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُواْ مَيْلاً عَظِيمًا }}<ref> و آنان که از شهوت‌ها پیروی دارند می‌خواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید؛ سوره نساء، آیه: ۲۷.</ref>؛ همچنین [[قرآن]] از [[مسیحیان]] می‌خواهد که در [[دین]] خود غلوّ نکنند و در پی [[هوا و هوس]] [[یهودیان]] که در [[دین]] خود غلوّ کرده و از حدّ [[اعتدال]] خارج شده‌اند حرکت نکنند: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ }}<ref> بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوس‌های گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه: ۷۷.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۲.</ref>
#'''[[غفلت از یاد خدا]]: ''' در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا }}<ref> و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه: ۲۸.</ref> [[افراط]] گرایان را [[غافل]] از [[یاد خدا]] معرفی می‌کند.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۲.</ref>
#'''[[غفلت از یاد خدا]]: ''' در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا }}<ref> و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه: ۲۸.</ref> [[افراط]] گرایان را [[غافل]] از [[یاد خدا]] معرفی می‌کند.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[ اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۲.</ref>


==بازتاب [[آیات]] [[اعتدال در اخلاق اسلامی]]==
==بازتاب [[آیات]] [[اعتدال در اخلاق اسلامی]]==
*توجه ویژه [[آیات]] و [[روایات]] به موضوع [[اعتدال]] گرچه در قالب کلید واژه‌های دیگری چون "قوام"، "قصد" و "[[استقامت]]" صورت گرفته، با این حال زمینه‌ساز پیدایش اصطلاح [[اعتدال]] و طرح جدی آن در [[دانش]] [[اخلاق]] بوده است. [[دانشمندان اخلاق]] برای هر [[خصلت]] [[روحی]] دو حالت [[افراط و تفریط]] در نظر گرفته و [[میانه‌روی]] در آن [[خصلت]] را [[اعتدال]] نامیده<ref>امراض القلوب، ج‌۱، ص‌۳۰؛ مدارج السالکین، ج‌۱، ص‌۴۰۴؛ اغاثة اللهفان، ج‌۱، ص‌۱۶.</ref> و آن را منشأ [[فضایل]] چهارگانه در [[علم اخلاق]] برشمرده‌اند. به گفته آنان [[انسان]] دارای قوای چهارگانه [[عقل نظری]]، [[عقل عملی]]، [[غضب]] و [[شهوت]] است و [[سعادت]] و کمال [[انسان]] در این است که این قوا را از [[افراط و تفریط]] نگه داشته و در [[زندگی]] [[تعادل]] آنها را [[حفظ]] کند. در نتیجه این [[تعادل]]، از [[قوه عاقله]] "[[حکمت]]" پدید می‌آید و از [[قوه]] عامله "[[عدالت]]" و از [[تعادل]] نیروی [[غضب]]، "[[شجاعت]]" و از [[تعادل]] نیروی [[شهوت]] "[[عفت]]" و [[پاکدامنی]] به دست می‌آید و [[اعتدال]] سه [[قوه]] اخیر در صورتی است که [[مطیع]] [[اوامر و نواهی]] [[عقل نظری]] باشند<ref>اسفار، ج‌۴، ص‌۱۱۶؛ جامع‌السعادات، ج۱، ص۳۷، ۶۸، ۸۴، ۹۳.</ref>. البته برخی [[عدالت]] را [[تعادل]] و کمال همه قوای چهارگانه و [[حکمت]] را کمال [[عقل عملی]] دانسته‌اند<ref>جامع السعادات، ج‌۱، ص‌۹۲.</ref>، ازاین‌رو در صورت گرفتار آمدن به هریک از صفات ناشایست، راه درمان را با تقویت صفت مقابل تا حدّ رسیدن به حالت [[اعتدال]] دانسته‌اند<ref>معارج القدس، ص‌۷۸، ۸۲‌ـ‌۸۳.</ref>. در این میان [[واجبات]] [[شرعی]] مانند [[روزه]] و [[انفاق]]، و [[باورهای دینی]] مانند [[توکل]] و [[زهد]] نقش بسزایی ایفا‌می‌کنند<ref>روضة المحبین، ج‌۱، ص‌۲۲۰.</ref>، بنابراین، معیار [[اعتدال]]، [[عقل]] و [[شرع]] معرفی شده<ref>معارج‌القدس، ص‌۸۸‌ـ‌۸۹.</ref> و در واقع حالت [[اعتدال]] همان [[پایبندی]] به [[کتاب و سنت]] در [[رفتار]] و گفتار شمرده شده است<ref>کتاب الاستقامه، ج‌۱، ص‌۳.</ref> که آیاتی همچون {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ }}<ref> پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن؛ سوره هود، آیه: ۱۱۲.</ref> و {{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ }}<ref> راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه: ۶.</ref> به آن اشاره دارند<ref>معارج القدس، ص‌۸۸.</ref>؛ همچنین از این [[آیات]] برمی‌آید که [[انسان]] بر اثر [[سیر و سلوک]] [[اخلاقی]] همواره می‌تواند به [[اعتدال]] کامل نزدیک‌تر شود، گرچه کاملا به آن دست نیابد<ref>امراض القلوب، ج‌۱، ص‌۷؛ معارج القدس، ص‌۸۸.</ref>، بنابراین، راه [[سلوک]] همواره امتداد داشته و از مرحله‌ای به مرحله‌ای متعالی‌تر [[صعود]] می‌کند؛ همچنین در [[اخلاق اجتماعی]] مفهوم [[عدالت]] با این پیش فرض که [[عدل]] به معنای [[استواری]] در راه [[حق]] و نلغزیدن به سوی [[باطل]] است، به حالت [[اعتدال]] [[تفسیر]] شده است<ref>التعریفات، ص‌۱۹۲؛ امراض‌القلوب، ج‌۱، ص‌۶.</ref>. در نگاهی کلی به مبحث [[اعتدال در اخلاق]] [[اسلامی]] می‌توان از آن به عنوان حالت [[ثبات]] و [[سلامت روح]] و روان [[آدمی]] یاد کرد<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۴۷۸؛ التعریفات، ص‌۱۸۲.</ref> که هماهنگی میان خلقیات و [[رفتار انسان]] و در نتیجه [[آرامش]] و [[اطمینان]] را در پی دارد<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۴۸۵.</ref>، بنابراین هرگونه [[اضطراب]] و پیدایش [[صفات نکوهیده]] [[اخلاقی]] مانند [[ترس]] و [[نفاق]] و [[جهل]] بر اثر [[خروج]] از حالت [[اعتدال]] رخ می‌دهد<ref>مفردات، ص‌۵۳۷‌ـ‌۵۳۸، «ظلم»، ص‌۶۳۶، «فسد»؛ التوقیف، ج‌۱، ص‌۶۴۹.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۳.</ref>
*توجه ویژه [[آیات]] و [[روایات]] به موضوع [[اعتدال]] گرچه در قالب کلید واژه‌های دیگری چون "قوام"، "قصد" و "[[استقامت]]" صورت گرفته، با این حال زمینه‌ساز پیدایش اصطلاح [[اعتدال]] و طرح جدی آن در [[دانش]] [[اخلاق]] بوده است. [[دانشمندان اخلاق]] برای هر [[خصلت]] [[روحی]] دو حالت [[افراط و تفریط]] در نظر گرفته و [[میانه‌روی]] در آن [[خصلت]] را [[اعتدال]] نامیده<ref>امراض القلوب، ج‌۱، ص‌۳۰؛ مدارج السالکین، ج‌۱، ص‌۴۰۴؛ اغاثة اللهفان، ج‌۱، ص‌۱۶.</ref> و آن را منشأ [[فضایل]] چهارگانه در [[علم اخلاق]] برشمرده‌اند. به گفته آنان [[انسان]] دارای قوای چهارگانه [[عقل نظری]]، [[عقل عملی]]، [[غضب]] و [[شهوت]] است و [[سعادت]] و کمال [[انسان]] در این است که این قوا را از [[افراط و تفریط]] نگه داشته و در [[زندگی]] [[تعادل]] آنها را [[حفظ]] کند. در نتیجه این [[تعادل]]، از [[قوه عاقله]] "[[حکمت]]" پدید می‌آید و از [[قوه]] عامله "[[عدالت]]" و از [[تعادل]] نیروی [[غضب]]، "[[شجاعت]]" و از [[تعادل]] نیروی [[شهوت]] "[[عفت]]" و [[پاکدامنی]] به دست می‌آید و [[اعتدال]] سه [[قوه]] اخیر در صورتی است که [[مطیع]] [[اوامر و نواهی]] [[عقل نظری]] باشند<ref>اسفار، ج‌۴، ص‌۱۱۶؛ جامع‌السعادات، ج۱، ص۳۷، ۶۸، ۸۴، ۹۳.</ref>. البته برخی [[عدالت]] را [[تعادل]] و کمال همه قوای چهارگانه و [[حکمت]] را کمال [[عقل عملی]] دانسته‌اند<ref>جامع السعادات، ج‌۱، ص‌۹۲.</ref>، ازاین‌رو در صورت گرفتار آمدن به هریک از صفات ناشایست، راه درمان را با تقویت صفت مقابل تا حدّ رسیدن به حالت [[اعتدال]] دانسته‌اند<ref>معارج القدس، ص‌۷۸، ۸۲‌ـ‌۸۳.</ref>. در این میان [[واجبات]] [[شرعی]] مانند [[روزه]] و [[انفاق]]، و [[باورهای دینی]] مانند [[توکل]] و [[زهد]] نقش بسزایی ایفا‌می‌کنند<ref>روضة المحبین، ج‌۱، ص‌۲۲۰.</ref>، بنابراین، معیار [[اعتدال]]، [[عقل]] و [[شرع]] معرفی شده<ref>معارج‌القدس، ص‌۸۸‌ـ‌۸۹.</ref> و در واقع حالت [[اعتدال]] همان [[پایبندی]] به [[کتاب و سنت]] در [[رفتار]] و گفتار شمرده شده است<ref>کتاب الاستقامه، ج‌۱، ص‌۳.</ref> که آیاتی همچون {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ }}<ref> پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن؛ سوره هود، آیه: ۱۱۲.</ref> و {{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ }}<ref> راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه: ۶.</ref> به آن اشاره دارند<ref>معارج القدس، ص‌۸۸.</ref>؛ همچنین از این [[آیات]] برمی‌آید که [[انسان]] بر اثر [[سیر و سلوک]] [[اخلاقی]] همواره می‌تواند به [[اعتدال]] کامل نزدیک‌تر شود، گرچه کاملا به آن دست نیابد<ref>امراض القلوب، ج‌۱، ص‌۷؛ معارج القدس، ص‌۸۸.</ref>، بنابراین، راه [[سلوک]] همواره امتداد داشته و از مرحله‌ای به مرحله‌ای متعالی‌تر [[صعود]] می‌کند؛ همچنین در [[اخلاق اجتماعی]] مفهوم [[عدالت]] با این پیش فرض که [[عدل]] به معنای [[استواری]] در راه [[حق]] و نلغزیدن به سوی [[باطل]] است، به حالت [[اعتدال]] [[تفسیر]] شده است<ref>التعریفات، ص‌۱۹۲؛ امراض‌القلوب، ج‌۱، ص‌۶.</ref>. در نگاهی کلی به مبحث [[اعتدال در اخلاق]] [[اسلامی]] می‌توان از آن به عنوان حالت [[ثبات]] و [[سلامت روح]] و روان [[آدمی]] یاد کرد<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۴۷۸؛ التعریفات، ص‌۱۸۲.</ref> که هماهنگی میان خلقیات و [[رفتار انسان]] و در نتیجه [[آرامش]] و [[اطمینان]] را در پی دارد<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۴۸۵.</ref>، بنابراین هرگونه [[اضطراب]] و پیدایش [[صفات نکوهیده]] [[اخلاقی]] مانند [[ترس]] و [[نفاق]] و [[جهل]] بر اثر خروج از حالت [[اعتدال]] رخ می‌دهد<ref>مفردات، ص‌۵۳۷‌ـ‌۵۳۸، «ظلم»، ص‌۶۳۶، «فسد»؛ التوقیف، ج‌۱، ص‌۶۴۹.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۵۳.</ref>


==تنظیم آیات اعتدال به ترتیب مصحفی‌شان==
==تنظیم آیات اعتدال به ترتیب مصحفی‌شان==
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش