پرش به محتوا

فضه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'محل' به 'محل'
جز (جایگزینی متن - 'محل' به 'محل')
خط ۳۲: خط ۳۲:


==آیا [[فضه]] کیمیاگری می‌دانست؟==
==آیا [[فضه]] کیمیاگری می‌دانست؟==
شیخ [[رجب برسی]] [[نقل]] می‌کند: وقتی که فضه به [[خانه حضرت زهرا]]{{س}} و به [[بیت]] [[نبوت]] و معدن [[رحمت الهی]] و [[محل]] جوشش [[عصمت]] و [[خانه]] [[حکمت]] و [[منزل]] [[مادر]] [[ائمه اطهار]]{{عم}} وارد شد، جز [[شمشیر]] و [[زره]] و دستاسی نیافت. وی دختر [[پادشاه]] [[هند]] بود و [[علم]] کیمیا را می‌دانست، پس قطعه‌ای از مس را برداشت و آن را نرم کرد و به شکلی (به صورت قالب) درآورد و بر روی آن مواد خاصی ریخت و به آن رنگ طلا زد. وقتی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به منزل آمد، فضه آن تکه مس طلا شده را به [[حضرت]] نشان داد، آن حضرت وقتی آن را دید، به او فرمود: "آفرین بر تو ای فضه! ولی اگر آن قطعه مس را ذوب کرده و بعد این [[کارها]] را روی آن انجام می‌دادی هم رنگ زیباتر و بهتری پیدا می‌نمود و هم قیمتش گران‌تر می‌شد. فضه عرضه داشت: آقای من مگر شما علم کیمیا می‌دانید؟ حضرت فرمود: آری و اشاره به ([[امام]]) [[حسن]]{{ع}} نمود و فرمود: این [[کودک]] نیز این علم را داراست"، و (امام) حسن{{ع}} نیز همان مطالبی را که [[پدر]] فرموده بود، بیان کرد. پس حضرت به او فرمود: "ما بر علومی بزرگ‌تر از این علم نیز آگاهیم" و سپس با دست به [[زمین]] اشاره کرد. [[زمین]] شکافته و شمش‌های طلا و گنج‌های دیگری نمایان شد. سپس حضرت به او فرمود: "این را نیز روی آنها بگذار". فضه نیز چنین کرد و بعد دید که زمین به حالت اول خود برگشت<ref>مشارق الانوار، حافظ رجب برسی، ص۱۲۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۱، ص۲۷۳؛ الأنوار العلویة، الشیخ جعفر النقدی، ص۱۴۷-۱۴۸. (در بحارالانوار و الأنوار العلویه این‌گونه آمده است: {{عربی|أشار الی الحسین}}. در کتاب الأنوار العلویه در صدر روایت آمده است: {{عربی|و هی کانت بنت ملک من ملوک الحبشه و قیل بنت ملک الهند}}؛ فضه دختر یکی از پادشاهان حبشه بود و گفته شده دختر پادشاه هند بوده است. و در انتهای روایت این جمله نیز نقل شده است: {{متن حدیث|فقال: یا فضة انا ما خلقنا لهذا}}؛ امام فرمود: ای فضه ما برای این چیزها و این امور ظاهری خلق نشده‌ایم (بلکه هدف از خلقت ما اهل بیت امری فراتر از این مسائل است).</ref>.
شیخ [[رجب برسی]] [[نقل]] می‌کند: وقتی که فضه به [[خانه حضرت زهرا]]{{س}} و به [[بیت]] [[نبوت]] و معدن [[رحمت الهی]] و محل جوشش [[عصمت]] و [[خانه]] [[حکمت]] و [[منزل]] [[مادر]] [[ائمه اطهار]]{{عم}} وارد شد، جز [[شمشیر]] و [[زره]] و دستاسی نیافت. وی دختر [[پادشاه]] [[هند]] بود و [[علم]] کیمیا را می‌دانست، پس قطعه‌ای از مس را برداشت و آن را نرم کرد و به شکلی (به صورت قالب) درآورد و بر روی آن مواد خاصی ریخت و به آن رنگ طلا زد. وقتی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به منزل آمد، فضه آن تکه مس طلا شده را به [[حضرت]] نشان داد، آن حضرت وقتی آن را دید، به او فرمود: "آفرین بر تو ای فضه! ولی اگر آن قطعه مس را ذوب کرده و بعد این [[کارها]] را روی آن انجام می‌دادی هم رنگ زیباتر و بهتری پیدا می‌نمود و هم قیمتش گران‌تر می‌شد. فضه عرضه داشت: آقای من مگر شما علم کیمیا می‌دانید؟ حضرت فرمود: آری و اشاره به ([[امام]]) [[حسن]]{{ع}} نمود و فرمود: این [[کودک]] نیز این علم را داراست"، و (امام) حسن{{ع}} نیز همان مطالبی را که [[پدر]] فرموده بود، بیان کرد. پس حضرت به او فرمود: "ما بر علومی بزرگ‌تر از این علم نیز آگاهیم" و سپس با دست به [[زمین]] اشاره کرد. [[زمین]] شکافته و شمش‌های طلا و گنج‌های دیگری نمایان شد. سپس حضرت به او فرمود: "این را نیز روی آنها بگذار". فضه نیز چنین کرد و بعد دید که زمین به حالت اول خود برگشت<ref>مشارق الانوار، حافظ رجب برسی، ص۱۲۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۱، ص۲۷۳؛ الأنوار العلویة، الشیخ جعفر النقدی، ص۱۴۷-۱۴۸. (در بحارالانوار و الأنوار العلویه این‌گونه آمده است: {{عربی|أشار الی الحسین}}. در کتاب الأنوار العلویه در صدر روایت آمده است: {{عربی|و هی کانت بنت ملک من ملوک الحبشه و قیل بنت ملک الهند}}؛ فضه دختر یکی از پادشاهان حبشه بود و گفته شده دختر پادشاه هند بوده است. و در انتهای روایت این جمله نیز نقل شده است: {{متن حدیث|فقال: یا فضة انا ما خلقنا لهذا}}؛ امام فرمود: ای فضه ما برای این چیزها و این امور ظاهری خلق نشده‌ایم (بلکه هدف از خلقت ما اهل بیت امری فراتر از این مسائل است).</ref>.


این [[روایت]] از جهاتی خدشه‌پذیر است. البته ما منکر [[مقام امام]] نیستیم و [[امام]] حتماً به [[علم]] کیمیا [[آگاه]] است ولی سخن درباره پیش آمدن چنین داستانی است، زیرا همان‌طوری که گفته شد [[فضه]] [[اهل]] نوبه بوده نه اهل [[هند]] و چه رسد به اینکه دختر [[پادشاه]] هند باشد. و اگر دختر پادشاه هند بود، چگونه به [[حجاز]] منتقل شد، با توجه به اینکه در [[زمان پیامبر اکرم]]{{صل}} هنوز [[جنگ‌ها]] و لشکرکشی‌ها آن [[قدر]] گسترده نشده بود. و از طرفی همان‌طور که [[شیخ حر عاملی]] می‌گوید، شیخ [[رجب]] برسی در این کتاب [[افراط]] کرده تا جایی که به او نسبت [[غلو]] داده‌اند<ref>{{عربی|الشیخ رجب الحافظ البرسی کان فاضلا محدثا شاعرا منشئا أدیبا. له کتاب مشارق أنوار الیقین فی حقائق أسرار امیر المؤمنین{{ع}} و له رسائل فی التوحید و غیره. و فی کتابه افراط و ربما نسب إلی الغلو}}؛ شیخ رجب الحافظ البرسی فردی فاضل و حدیث شناس و شاعر و ادیب بود و کتابی به نام مشارق أنوار الیقین فی حقائق أسرار امیرالمؤمنین{{ع}} دارد و رساله‌هایی (کتابچه‌هایی) هم درباره توحید و غیره دارد: او در این کتابش (مشارق الأنوار) در نقل برخی مطالب افراط کرده و بعضی به او نسبت غلو داده‌اند.</ref>. لذا احتمال ساختگی بودن این روایت هست. همچنین تا اول [[قرن نهم هجری]] که "برسی" این کتاب را نوشته، اثری از این مطلب در کتاب‌های قبل دیده نمی‌شود.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[فضه نوبیه (مقاله)|مقاله «فضه نوبیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۵۲۷-۵۲۸.</ref>
این [[روایت]] از جهاتی خدشه‌پذیر است. البته ما منکر [[مقام امام]] نیستیم و [[امام]] حتماً به [[علم]] کیمیا [[آگاه]] است ولی سخن درباره پیش آمدن چنین داستانی است، زیرا همان‌طوری که گفته شد [[فضه]] [[اهل]] نوبه بوده نه اهل [[هند]] و چه رسد به اینکه دختر [[پادشاه]] هند باشد. و اگر دختر پادشاه هند بود، چگونه به [[حجاز]] منتقل شد، با توجه به اینکه در [[زمان پیامبر اکرم]]{{صل}} هنوز [[جنگ‌ها]] و لشکرکشی‌ها آن [[قدر]] گسترده نشده بود. و از طرفی همان‌طور که [[شیخ حر عاملی]] می‌گوید، شیخ [[رجب]] برسی در این کتاب [[افراط]] کرده تا جایی که به او نسبت [[غلو]] داده‌اند<ref>{{عربی|الشیخ رجب الحافظ البرسی کان فاضلا محدثا شاعرا منشئا أدیبا. له کتاب مشارق أنوار الیقین فی حقائق أسرار امیر المؤمنین{{ع}} و له رسائل فی التوحید و غیره. و فی کتابه افراط و ربما نسب إلی الغلو}}؛ شیخ رجب الحافظ البرسی فردی فاضل و حدیث شناس و شاعر و ادیب بود و کتابی به نام مشارق أنوار الیقین فی حقائق أسرار امیرالمؤمنین{{ع}} دارد و رساله‌هایی (کتابچه‌هایی) هم درباره توحید و غیره دارد: او در این کتابش (مشارق الأنوار) در نقل برخی مطالب افراط کرده و بعضی به او نسبت غلو داده‌اند.</ref>. لذا احتمال ساختگی بودن این روایت هست. همچنین تا اول [[قرن نهم هجری]] که "برسی" این کتاب را نوشته، اثری از این مطلب در کتاب‌های قبل دیده نمی‌شود.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[فضه نوبیه (مقاله)|مقاله «فضه نوبیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۵۲۷-۵۲۸.</ref>
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش