پرش به محتوا

آزادی حق حیات: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۵۴۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ آوریل ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «==مقدمه== انسان آزادانه متولد نمی‌شود، اما بعد از تولد، آزادی [[حق حیات]...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آزادی حق حیات در قرآن]] | [[آزادی حق حیات در حدیث]] | [[آزادی حق حیات در کلام اسلامی]] | [[آزادی حق حیات در فقه سیاسی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[آزادی حق حیات (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==مقدمه==
==مقدمه==
[[انسان]] آزادانه متولد نمی‌شود، اما بعد از [[تولد]]، [[آزادی]] [[حق حیات]] و [[زندگی]] دارد. فلسفه‌های مادی‌گر در تبیین چنین حقی به طبیعی بودن آن استناد می‌کنند<ref>ماده سوم اعلامیه حقوق بشر، «هر کس حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد» (به نقل از منوچهر طباطبایی مؤتمنی، آزادی‌های عمومی و حقوق بشر).</ref>. پیشتر نیز اشاره شد که با این مبنا نمی‌توان [[حقوق]] اولیه انسان را توجیه [[عقلانی]] کرد؛ اما در [[جهان‌بینی الهی]]، انسان [[جانشین خداوند]] در [[زمین]] ([[خلیفة الله]]) بوده<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> و به اصطلاح گل سرسبد [[خلقت]] [[الهی]] است، از این‌رو از [[کرامت]] و [[احترام]] ذاتی برخوردار است؛ چنانکه [[خداوند]] نیز به این کرامت تصریح می‌کند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref>، از آنجا که انسان به عنوان [[خلیفه الهی]] دارای [[غایت]] و هدفی فراطبیعی در زندگی خود است و اساساً خلقت وی نیز برای نیل بدان بوده و خداوند نیز امکانات و نعمت‌هایی را برای رسیدن به آن مطلوب در [[اختیار انسان]] قرار داده است، از این‌رو انسان واجد حق حیات است و دیگران نمی‌توانند این [[حق]] [[فطری]] و الهی را از او سلب کنند، بلکه حتی خود انسان نیز نمی‌تواند این [[حق الهی]] را از خودش سلب نماید. از دیدگاه [[قرآن]] [[حیات آدمی]] تا بدان حد اهمیت دارد که زنده کردن [[انسانی]] - به هر طریقی مانند شفای [[بیماری]] یا جلوگیری از [[قتل]] - زنده کردن تمام [[مردم]] تلقی شده است: {{متن قرآن|وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا}}<ref>«و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است» سوره مائده، آیه ۳۲.</ref>.
[[انسان]] آزادانه متولد نمی‌شود، اما بعد از [[تولد]]، [[آزادی]] [[حق حیات]] و [[زندگی]] دارد. فلسفه‌های مادی‌گر در تبیین چنین حقی به طبیعی بودن آن استناد می‌کنند<ref>ماده سوم اعلامیه حقوق بشر، «هر کس حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد» (به نقل از منوچهر طباطبایی مؤتمنی، آزادی‌های عمومی و حقوق بشر).</ref>. پیشتر نیز اشاره شد که با این مبنا نمی‌توان [[حقوق]] اولیه انسان را توجیه [[عقلانی]] کرد؛ اما در [[جهان‌بینی الهی]]، انسان [[جانشین خداوند]] در [[زمین]] ([[خلیفة الله]]) بوده<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> و به اصطلاح گل سرسبد [[خلقت]] [[الهی]] است، از این‌رو از [[کرامت]] و [[احترام]] ذاتی برخوردار است؛ چنانکه [[خداوند]] نیز به این کرامت تصریح می‌کند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref>، از آنجا که انسان به عنوان [[خلیفه الهی]] دارای [[غایت]] و هدفی فراطبیعی در زندگی خود است و اساساً خلقت وی نیز برای نیل بدان بوده و خداوند نیز امکانات و نعمت‌هایی را برای رسیدن به آن مطلوب در [[اختیار انسان]] قرار داده است، از این‌رو انسان واجد حق حیات است و دیگران نمی‌توانند این [[حق]] [[فطری]] و الهی را از او سلب کنند، بلکه حتی خود انسان نیز نمی‌تواند این [[حق الهی]] را از خودش سلب نماید. از دیدگاه [[قرآن]] [[حیات آدمی]] تا بدان حد اهمیت دارد که زنده کردن [[انسانی]] - به هر طریقی مانند شفای [[بیماری]] یا جلوگیری از [[قتل]] - زنده کردن تمام [[مردم]] تلقی شده است: {{متن قرآن|وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا}}<ref>«و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است» سوره مائده، آیه ۳۲.</ref>.
خط ۲۴: خط ۳۳:
#[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|الْإِسْلَامَ‏ قَيَّدَ الْفَتْكَ‏}}؛ [[اسلام]] قتل و ترور را به زنجیر کشیده است. این [[روایت]] را مسلم در جریان [[نهضت]] [[کربلا]] نقل می‌کند. مسلم که به عنوان [[سفیر]] [[امام حسین]]{{ع}} وارد [[کوفه]] شده بود در [[منزل]] [[هانی بن عروه]] به صورت مخفی به انجام [[مأموریت]] خود می‌پرداخت. ابن‌زیاد [[حاکم کوفه]] با شنیدن [[بیماری]] [[هانی]] در صدد [[عیادت]] وی بر می‌آید، مسلم با یکی از [[یاران]] خود به نام [[شریک]] طرح قتل ابن‌زیاد را در [[خانه]] هانی می‌ریزند که بعد از ورود [[ابن زیاد]] به منزل و تقاضای آب از سوی شریک به عنوان رمز شروع عملیات، مسلم برق‌آسا از پشت پرده خارج شده و کار ابن زیاد را یکسره کند. اما مسلم به تقاضای آب یعنی انجام عملیات پاسخ نداد. بعد از رفتن [[ابن زیاد]] [[شریک]] وقتی از علت عدم [[قتل]] ابن زیاد پرسید، مسلم گفت: در صدد شروع عملیات به یاد [[حدیثی]] افتادم که پدرم از [[پیامبر]] نقل کرده و آن [[حدیث]] این است: “اسلام قتل و [[ترور]] را به زنجیر کشیده است”.
#[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|الْإِسْلَامَ‏ قَيَّدَ الْفَتْكَ‏}}؛ [[اسلام]] قتل و ترور را به زنجیر کشیده است. این [[روایت]] را مسلم در جریان [[نهضت]] [[کربلا]] نقل می‌کند. مسلم که به عنوان [[سفیر]] [[امام حسین]]{{ع}} وارد [[کوفه]] شده بود در [[منزل]] [[هانی بن عروه]] به صورت مخفی به انجام [[مأموریت]] خود می‌پرداخت. ابن‌زیاد [[حاکم کوفه]] با شنیدن [[بیماری]] [[هانی]] در صدد [[عیادت]] وی بر می‌آید، مسلم با یکی از [[یاران]] خود به نام [[شریک]] طرح قتل ابن‌زیاد را در [[خانه]] هانی می‌ریزند که بعد از ورود [[ابن زیاد]] به منزل و تقاضای آب از سوی شریک به عنوان رمز شروع عملیات، مسلم برق‌آسا از پشت پرده خارج شده و کار ابن زیاد را یکسره کند. اما مسلم به تقاضای آب یعنی انجام عملیات پاسخ نداد. بعد از رفتن [[ابن زیاد]] [[شریک]] وقتی از علت عدم [[قتل]] ابن زیاد پرسید، مسلم گفت: در صدد شروع عملیات به یاد [[حدیثی]] افتادم که پدرم از [[پیامبر]] نقل کرده و آن [[حدیث]] این است: “اسلام قتل و [[ترور]] را به زنجیر کشیده است”.
#یکی از [[یاران امام صادق]]{{ع}} همسایه‌ای داشت که [[فضایل امام علی]]{{ع}} را [[انکار]] می‌کرد و آن [[حضرت]] را [[دشنام]] می‌داد. [[یار]] [[امام]] که [[تحمل]] چنین همسایه‌ای را نداشت، از حضرت [[حکم]] قتل او را تقاضا کرد. حضرت در پاسخ فرمود: “ای ابا صباح، آیا تو این کار را می‌کنی؟ گفتم: [[بلی]]، [[قسم به خدا]]، اگر شما اجازه دهید در کمین او می‌نشینم و هنگام عبور با حمله‌ای برق‌آسا با [[شمشیر]] وی را به قتل می‌رسانم. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: ای ابا صباح، این کار تو دقیقاً [[فتک]] و ترور است که پیامبر{{صل}} از آن [[نهی]] کرده است. ای ابا صباح، همانا [[اسلام]] ترور را [[ممنوع]] کرده است و آن را از خاطرات فراموش کن”<ref>شیخ طوسی، التهذیب، ج۱۰، ص۲۱۴؛ محدث کلینی، الکافی، ج۷، ص۳۷۵؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۴۷، ص۱۳۵ و ج۲۸، ص۳۲۸.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۵۳-۶۰.</ref>
#یکی از [[یاران امام صادق]]{{ع}} همسایه‌ای داشت که [[فضایل امام علی]]{{ع}} را [[انکار]] می‌کرد و آن [[حضرت]] را [[دشنام]] می‌داد. [[یار]] [[امام]] که [[تحمل]] چنین همسایه‌ای را نداشت، از حضرت [[حکم]] قتل او را تقاضا کرد. حضرت در پاسخ فرمود: “ای ابا صباح، آیا تو این کار را می‌کنی؟ گفتم: [[بلی]]، [[قسم به خدا]]، اگر شما اجازه دهید در کمین او می‌نشینم و هنگام عبور با حمله‌ای برق‌آسا با [[شمشیر]] وی را به قتل می‌رسانم. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: ای ابا صباح، این کار تو دقیقاً [[فتک]] و ترور است که پیامبر{{صل}} از آن [[نهی]] کرده است. ای ابا صباح، همانا [[اسلام]] ترور را [[ممنوع]] کرده است و آن را از خاطرات فراموش کن”<ref>شیخ طوسی، التهذیب، ج۱۰، ص۲۱۴؛ محدث کلینی، الکافی، ج۷، ص۳۷۵؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۴۷، ص۱۳۵ و ج۲۸، ص۳۲۸.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۵۳-۶۰.</ref>
== جستارهای وابسته ==
==پرسش مستقیم==
#[[آزادی حق حیات در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ (پرسش)]]
==منابع==
#[[پرونده:1100721.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|'''آزادی در فقه و حدود آن''']]
==پانویس==
{{پانویس2}}
[[رده:آزادی حق حیات]]
[[رده:مدخل]]
۷۳٬۳۸۶

ویرایش