آیه صادقین: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'راه' به 'راه'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{ویرایش غیرنهایی}} +)) |
جز (جایگزینی متن - 'راه' به 'راه') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref><ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا{{ع}} قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} قَالَ الصَّادِقُونَ هُمُ الْأَئِمَّةُ وَ الصِّدِّيقُونَ بِطَاعَتِهِمْ}} (کافی، باب ما فرض الله عزوجل و رسوله...).</ref>. | {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref><ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا{{ع}} قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} قَالَ الصَّادِقُونَ هُمُ الْأَئِمَّةُ وَ الصِّدِّيقُونَ بِطَاعَتِهِمْ}} (کافی، باب ما فرض الله عزوجل و رسوله...).</ref>. | ||
وجه [[استدلال]] [[آیه]] به این صورت است که این [[امر الهی]] در صورتی امکانپذیر است که اولاً همواره افراد صادقی در [[جامعه]] وجود داشته باشند. ثانیاً این [[صادقین]] باید دائم الصدق و از هر جهت صادق باشند؛ زیرا اسم جمع محلّی به الف و [[لام]] افاده عموم میکند، یعنی باید [[معصوم]] باشند. چون اگر امکان [[ارتکاب گناه]] و یا [[خطا]] در آنها باشد در آن صورت دیگر صادق - به نحو مطلق - نخواهد بود. (دقّت کنید) از آنجا که [[حکیم]] هیچگاه امر [[عبث]] و محال نمیکند نتیجه میشود که: ۱- هیچگاه جامعه از صادق مطلق (معصوم) خالی نخواهد بود. ۲- [[مؤمنین]] (متّقین) باید همواره همراه و [[مطیع]] [[معصومین]] باشند؛ در غیر این صورت، [[سعادت]] و [[فلاح]] حاصل نخواهد شد. [[بدیهی]] است، بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} تنها افرادی که در مورد آنها اجماعاً [[عصمت]] [[تصوّر]] دارد، [[ائمه دوازدهگانه]]{{ع}} میباشند. ۳- به این مطلب که «صادقین» همان [[ائمه معصومین]]{{عم}}، هستند در [[روایات]] نیز اشاره شده است. {{متن حدیث|عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا{{ع}} قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> قَالَ الصَّادِقُونَ هُمُ الْأَئِمَّةُ وَ الصِّدِّيقُونَ بِطَاعَتِهِمْ}}<ref>کافی، ج۱، باب ما فرض الله عزّوجلّ، حدیث ۲، ص۲۹۸، مترجم و نگاه کنید حدیث ۱ همین باب.</ref>؛ یعنی [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: [[صادقین]] همان [[ائمه]] هستند (که به سبب [[اطاعت از خدا]] صادق و [[صدیق]] هستند). ۴-[[امامت]] به امر {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> | وجه [[استدلال]] [[آیه]] به این صورت است که این [[امر الهی]] در صورتی امکانپذیر است که اولاً همواره افراد صادقی در [[جامعه]] وجود داشته باشند. ثانیاً این [[صادقین]] باید دائم الصدق و از هر جهت صادق باشند؛ زیرا اسم جمع محلّی به الف و [[لام]] افاده عموم میکند، یعنی باید [[معصوم]] باشند. چون اگر امکان [[ارتکاب گناه]] و یا [[خطا]] در آنها باشد در آن صورت دیگر صادق - به نحو مطلق - نخواهد بود. (دقّت کنید) از آنجا که [[حکیم]] هیچگاه امر [[عبث]] و محال نمیکند نتیجه میشود که: ۱- هیچگاه جامعه از صادق مطلق (معصوم) خالی نخواهد بود. ۲- [[مؤمنین]] (متّقین) باید همواره همراه و [[مطیع]] [[معصومین]] باشند؛ در غیر این صورت، [[سعادت]] و [[فلاح]] حاصل نخواهد شد. [[بدیهی]] است، بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} تنها افرادی که در مورد آنها اجماعاً [[عصمت]] [[تصوّر]] دارد، [[ائمه دوازدهگانه]]{{ع}} میباشند. ۳- به این مطلب که «صادقین» همان [[ائمه معصومین]]{{عم}}، هستند در [[روایات]] نیز اشاره شده است. {{متن حدیث|عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا{{ع}} قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> قَالَ الصَّادِقُونَ هُمُ الْأَئِمَّةُ وَ الصِّدِّيقُونَ بِطَاعَتِهِمْ}}<ref>کافی، ج۱، باب ما فرض الله عزّوجلّ، حدیث ۲، ص۲۹۸، مترجم و نگاه کنید حدیث ۱ همین باب.</ref>؛ یعنی [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: [[صادقین]] همان [[ائمه]] هستند (که به سبب [[اطاعت از خدا]] صادق و [[صدیق]] هستند). ۴-[[امامت]] به امر {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> | ||
وجه [[استدلال]] در این دو [[آیه]] به این ترتیب است که: در آیه اول میفرماید در فعل [[خیرات]] را به آنان [[وحی]] کردیم و در این جا به دو نکته باید توجّه کرد: یکی آنکه «الخیرات» افاده عموم میکند و شامل همه کارهای خوب میشود و [[بدیهی]] است که [[گناه]] و [[نافرمانی]] نقیض آن میباشد. همچنین [[اشتباه]] و [[انحراف]] [[خیر]] نیست و چون «الخیرات» همه [[افعال]] و دیدگاههای [[امام]] را در بر میگیرد. ارتکاب هرنوع گناه و یا هر [[خطا]] و اشتباهی خلاف {{متن قرآن|فِعْلَ الْخَيْرَاتِ}} است. پس از این [[کلام]] [[خدای تعالی]] نتیجه گرفته میشود که: امام تحت [[عنایات]] خاص [[الهی]] از ارتکاب هر نوع گناه و اشتباهی مصون است. نکته دوم واژه {{متن قرآن|أَوْحَيْنَا}} است. وحی به معنای القای سرّی و سریع یک [[پیام]] است، طوری که هیچ [[القاء شیطانی]] نتواند در آن | وجه [[استدلال]] در این دو [[آیه]] به این ترتیب است که: در آیه اول میفرماید در فعل [[خیرات]] را به آنان [[وحی]] کردیم و در این جا به دو نکته باید توجّه کرد: یکی آنکه «الخیرات» افاده عموم میکند و شامل همه کارهای خوب میشود و [[بدیهی]] است که [[گناه]] و [[نافرمانی]] نقیض آن میباشد. همچنین [[اشتباه]] و [[انحراف]] [[خیر]] نیست و چون «الخیرات» همه [[افعال]] و دیدگاههای [[امام]] را در بر میگیرد. ارتکاب هرنوع گناه و یا هر [[خطا]] و اشتباهی خلاف {{متن قرآن|فِعْلَ الْخَيْرَاتِ}} است. پس از این [[کلام]] [[خدای تعالی]] نتیجه گرفته میشود که: امام تحت [[عنایات]] خاص [[الهی]] از ارتکاب هر نوع گناه و اشتباهی مصون است. نکته دوم واژه {{متن قرآن|أَوْحَيْنَا}} است. وحی به معنای القای سرّی و سریع یک [[پیام]] است، طوری که هیچ [[القاء شیطانی]] نتواند در آن راه یابد. و چون [[خداوند]] فعل خیرات را به [[امامان]] وحی فرموده است، این پیام به صورت پنهانی و دفعی به امام میرسد و در واقع به منزله «[[برهان]] [[رب]]» است که امام را از هر خطا و عصیانی [[حفظ]] میکند. از ذیل آیه نیز [[عصمت امام]] استفاده میشود چون «[[عابد]]» بودن ائمه را با لفظ {{متن قرآن|كَانُوا}} مستمر کرده است و از طرفی «عابد» صفت مشبه است که دارا بودن صفت را به نحو ثبوت و مستمر افاده میکند و خلاصه امام «عابد» است و روشن است که «عابد» مغایر «[[عاصی]]» است. | ||
وجه استدلال به [[آیه]] دوم بیشتر با استفاده از جمله {{متن قرآن|وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و به آیات ما یقین داشتند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> است. از این جمله استفاده میشود که، [[امام]] نسبت به [[آیات الهی]] به [[درجه]] «ایقان» رسیده است. و برای رسیدن به این درجه باید [[ملکوت]] [[آسمانها]] و [[زمین]] را [[مشاهده]] کرده باشد. چون [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref>. ملکوت یعنی [[حقیقت]] و [[باطن]] اشیا و این که پس از مشاهده حقایق اشیاء ملاحظه خواهد شد [[هویّت]] و هستی آنها تنها ربط و تعلّق و [[وابستگی]] به [[خدا]] است و جز همین ملکیّت و مملوکیّت برای ذات [[حق]]، حقیقت دیگری ندارند. (دقت کنید). حال کسی که چنین بینشی پیدا کند، (ملکوت آسمانها و زمین را مشاهده کند). خواهد دید که [[گناه]] [[ملکوتی]] بسیار [[زشت]] و تنفرآور دارد. طوری که حتّی [[تصوّر]] ارتکاب آن را نیز در مخیّله خود | وجه استدلال به [[آیه]] دوم بیشتر با استفاده از جمله {{متن قرآن|وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و به آیات ما یقین داشتند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> است. از این جمله استفاده میشود که، [[امام]] نسبت به [[آیات الهی]] به [[درجه]] «ایقان» رسیده است. و برای رسیدن به این درجه باید [[ملکوت]] [[آسمانها]] و [[زمین]] را [[مشاهده]] کرده باشد. چون [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref>. ملکوت یعنی [[حقیقت]] و [[باطن]] اشیا و این که پس از مشاهده حقایق اشیاء ملاحظه خواهد شد [[هویّت]] و هستی آنها تنها ربط و تعلّق و [[وابستگی]] به [[خدا]] است و جز همین ملکیّت و مملوکیّت برای ذات [[حق]]، حقیقت دیگری ندارند. (دقت کنید). حال کسی که چنین بینشی پیدا کند، (ملکوت آسمانها و زمین را مشاهده کند). خواهد دید که [[گناه]] [[ملکوتی]] بسیار [[زشت]] و تنفرآور دارد. طوری که حتّی [[تصوّر]] ارتکاب آن را نیز در مخیّله خود راه نمیدهد. چنان که ما انسانهای عادی تصوّر بسیاری از [[گناهان]] را نیز در [[ذهن]] خود نمیکنیم، تا چه رسد به ارتکاب آن. آنجا که تا اندازهای از حقیقت و ملکوت بعضی [[اعمال]] [[آگاه]] هستیم. [[فکر]] انجام آن را نیز نمیکنیم؛ چون کمابیش چهره زشت و نفرتانگیز آن را مشاهده میکنیم. هیچ [[انسان]] [[عاقل]] و علاقمند به [[حمایت]] خود فکر خوردن مقدار زیادی سم مهلک را به مخیّله خود راه نمیدهد، هرگز فکر خوردن مدفوع دیگران با وجود غذاهای [[پاک]] و [[حلال]] را نمیکند. هیچ گاه بدون [[لباس]] در [[اجتماع]] حاضر نمیشود و.... | ||
[[بدیهی]] است که ما به طور کامل ملکوت [[نوشیدن]] سم را مشاهده نمیکنیم، ولی همین مقدار نیز برای عدم ارتکاب آن کافی است. | [[بدیهی]] است که ما به طور کامل ملکوت [[نوشیدن]] سم را مشاهده نمیکنیم، ولی همین مقدار نیز برای عدم ارتکاب آن کافی است. |