پرش به محتوا

آزادی اجتماعی و معنوی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'راه' به 'راه'
جز (جایگزینی متن - 'راه' به 'راه')
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[پرونده:1650600.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[شریف لک‌زایی]]]]
[[پرونده:1650600.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[شریف لک‌زایی]]]]
::::::آقای دکتر '''[[شریف لک‌زایی]]''' در کتاب ''«[[آزادی (کتاب)|آزادی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای دکتر '''[[شریف لک‌زایی]]''' در کتاب ''«[[آزادی (کتاب)|آزادی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[آزادی]]، که نوعی [[حق]] و [[تکلیف]] به شمار می‌رود، از آن جهت که [[مکلف]]، خودِ شخص است، درباره خود یا دیگران نسبت به او بر دو قسم است: [[آزادی معنوی]] و [[آزادی اجتماعی]]. آنجا که [[انسان]] مکلف است که خود را برده و [[بنده]] [[خرافات]] [[فکری]] یا [[هواهای نفسانی]] قرار ندهد آزادی جنبه درونی و [[باطنی]] دارد و آنجا که دیگران نسبت به او و [[راه]] و مسیر او قید و بندی ایجاد نکنند آزادی جنبه خارجی و بیرونی دارد<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۷۱-۸۰.</ref>.
::::::«[[آزادی]]، که نوعی [[حق]] و [[تکلیف]] به شمار می‌رود، از آن جهت که [[مکلف]]، خودِ شخص است، درباره خود یا دیگران نسبت به او بر دو قسم است: [[آزادی معنوی]] و [[آزادی اجتماعی]]. آنجا که [[انسان]] مکلف است که خود را برده و [[بنده]] [[خرافات]] [[فکری]] یا [[هواهای نفسانی]] قرار ندهد آزادی جنبه درونی و [[باطنی]] دارد و آنجا که دیگران نسبت به او و راه و مسیر او قید و بندی ایجاد نکنند آزادی جنبه خارجی و بیرونی دارد<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۷۱-۸۰.</ref>.
::::::در تعریف آزادی معنوی گفته شده است، آزادی از خود است و آزادی اجتماعی، آزادی از [[بندگی]] دیگران و به ویژه [[حکومت]] است. آزادی اجتماعی، آزادی انسان است از قید و [[اسارت]] افراد دیگر، ولی آزادی معنوی... آزادی انسان است از قید و اسارت خودش<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۳۲.</ref>.
::::::در تعریف آزادی معنوی گفته شده است، آزادی از خود است و آزادی اجتماعی، آزادی از [[بندگی]] دیگران و به ویژه [[حکومت]] است. آزادی اجتماعی، آزادی انسان است از قید و [[اسارت]] افراد دیگر، ولی آزادی معنوی... آزادی انسان است از قید و اسارت خودش<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۳۲.</ref>.
بحث آزادی معنوی، مقدمه‌ای برای رسیدن به آزادی اجتماعی است.
بحث آزادی معنوی، مقدمه‌ای برای رسیدن به آزادی اجتماعی است.
خط ۲۷: خط ۲۷:
::::::یکی از مهم‌ترین حکمت‌های [[زهدورزی]] و [[ساده‌زیستی]]، آزادی و [[آزادگی]] است. از این‌رو میان [[زهد]] و آزادگی پیوندی کهن و ناگسستنی برقرار است. نیاز و احتیاج، ملاک "رو به مزاجی" است و [[بی‌نیازی]] ملاک "آزادگی". آزادگان [[جهان]] که سبکباری و سبکبالی و قابلیت تحرک و پرواز، اصیل‌ترین آرزوی آنها است از آن جهت زهد و [[قناعت]] را پیشه می‌سازند که نیازها را تقلیل دهند و به نسبت تقلیل نیازها، خویشتن را از قید اسارت اشیاء و اشخاص رها سازند<ref>مجموعه آثار، ج۱۶، ص۲۳۱؛ ر.ک: "زهد در اسلام در آثار استاد مطهری"، پیام حوزه، سال پنجم، ش۱۸، تابستان ۱۳۷۷، ص۳۳-۵۰.</ref>.
::::::یکی از مهم‌ترین حکمت‌های [[زهدورزی]] و [[ساده‌زیستی]]، آزادی و [[آزادگی]] است. از این‌رو میان [[زهد]] و آزادگی پیوندی کهن و ناگسستنی برقرار است. نیاز و احتیاج، ملاک "رو به مزاجی" است و [[بی‌نیازی]] ملاک "آزادگی". آزادگان [[جهان]] که سبکباری و سبکبالی و قابلیت تحرک و پرواز، اصیل‌ترین آرزوی آنها است از آن جهت زهد و [[قناعت]] را پیشه می‌سازند که نیازها را تقلیل دهند و به نسبت تقلیل نیازها، خویشتن را از قید اسارت اشیاء و اشخاص رها سازند<ref>مجموعه آثار، ج۱۶، ص۲۳۱؛ ر.ک: "زهد در اسلام در آثار استاد مطهری"، پیام حوزه، سال پنجم، ش۱۸، تابستان ۱۳۷۷، ص۳۳-۵۰.</ref>.
::::::به هر روی، مسائلی چون [[تقوا]]، [[زهد]] و حتی [[صبر]] و [[استقامت]]، ریشه در [[آزادمنشی]] [[آدمی]] دارند. [[انسان]] در برابر عواملی که درون او را به [[اسارت]] می‌کشاند و او را [[ضعیف]] و [[خوار]] می‌سازد، [[طغیان]] می‌کند و خود را رها می‌سازد و این گونه است که در برابر بندهای برونی نیز [[قیام]] می‌کند و تنها به [[حاکمیت]] [[خداوند]] و دستورهای او گردن می‌نهد و غیر او را [[نفی]] می‌کند.
::::::به هر روی، مسائلی چون [[تقوا]]، [[زهد]] و حتی [[صبر]] و [[استقامت]]، ریشه در [[آزادمنشی]] [[آدمی]] دارند. [[انسان]] در برابر عواملی که درون او را به [[اسارت]] می‌کشاند و او را [[ضعیف]] و [[خوار]] می‌سازد، [[طغیان]] می‌کند و خود را رها می‌سازد و این گونه است که در برابر بندهای برونی نیز [[قیام]] می‌کند و تنها به [[حاکمیت]] [[خداوند]] و دستورهای او گردن می‌نهد و غیر او را [[نفی]] می‌کند.
::::::از آنجا که گفته شد [[آزادی]] [[راه]] و معبری برای رسیدن به مقصد است، در این مسیر باید با هوا و [[هوس‌ها]] و [[خواهش‌های نفسانی]] [[مبارزه]] کرد و [[پیروز]] گشت و برای ادامه این راه باید بندها و زنجیرهای بیرونی را گسست و از هرچه تعلق و [[وابستگی]] است [[آزاد]] گشت. آزادی در این معنا، وسیله‌ای برای بروز و [[ظهور]] استعدادهای نهفته آدمی است. انسان [[نیازمند]] آزادی است و آزادی به صورت [[فطری]] در نهاد وی به [[ودیعه]] نهاده شده است و وی باید در مسیر [[زندگی]] خویش و برای بروز و ظهور استعدادهای عالی و [[برتر]] [[انسانی]] از آن استفاده کند. در چنین وضعیتی است که [[راه رشد]] و [[پیشرفت]] به سوی کمال برای انسان گشوده می‌شود و [[جامعه انسانی]] هر [[روز]] بیشتر از دیروز به پیش گام بر می‌دارد.
::::::از آنجا که گفته شد [[آزادی]] راه و معبری برای رسیدن به مقصد است، در این مسیر باید با هوا و [[هوس‌ها]] و [[خواهش‌های نفسانی]] [[مبارزه]] کرد و [[پیروز]] گشت و برای ادامه این راه باید بندها و زنجیرهای بیرونی را گسست و از هرچه تعلق و [[وابستگی]] است [[آزاد]] گشت. آزادی در این معنا، وسیله‌ای برای بروز و [[ظهور]] استعدادهای نهفته آدمی است. انسان [[نیازمند]] آزادی است و آزادی به صورت [[فطری]] در نهاد وی به [[ودیعه]] نهاده شده است و وی باید در مسیر [[زندگی]] خویش و برای بروز و ظهور استعدادهای عالی و [[برتر]] [[انسانی]] از آن استفاده کند. در چنین وضعیتی است که [[راه رشد]] و [[پیشرفت]] به سوی کمال برای انسان گشوده می‌شود و [[جامعه انسانی]] هر [[روز]] بیشتر از دیروز به پیش گام بر می‌دارد.
::::::گفتنی است [[اسلام]] در عین اینکه [[دینی]] [[اجتماعی]] است و به [[جامعه]] می‌اندیشد و فرد را [[مسئول]] جامعه می‌شمارد اما [[حقوق]] و آزادی فرد را نادیده نگرفته و فرد را غیر اصیل نمی‌شمارد. فرد از نظر اسلام، از نظر [[سیاسی]]، [[اقتصادی]]، [[قضایی]] و اجتماعی دارای [[حقوقی]] است. از نظر سیاسی [[حق]] [[مشورت]] و حق [[انتخاب]]؛ از نظر اقتصادی حق [[مالکیت]] بر محصول کار خود و حق معاوضه، مبادله، [[صدقه]]، [[وقف]]، اجاره، مزارعه و مضاربه؛ از نظر قضایی حق اقامه دعوی، [[احقاق حق]] و حق [[شهادت]]؛ از نظر اجتماعی حق انتخاب شغل، [[مسکن]]، رشته تحصیلی و از نظر [[خانوادگی]] و شخصی [[حق]] [[انتخاب همسر]] را دارا است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۲۲۶.</ref>»<ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۴۳.</ref>
::::::گفتنی است [[اسلام]] در عین اینکه [[دینی]] [[اجتماعی]] است و به [[جامعه]] می‌اندیشد و فرد را [[مسئول]] جامعه می‌شمارد اما [[حقوق]] و آزادی فرد را نادیده نگرفته و فرد را غیر اصیل نمی‌شمارد. فرد از نظر اسلام، از نظر [[سیاسی]]، [[اقتصادی]]، [[قضایی]] و اجتماعی دارای [[حقوقی]] است. از نظر سیاسی [[حق]] [[مشورت]] و حق [[انتخاب]]؛ از نظر اقتصادی حق [[مالکیت]] بر محصول کار خود و حق معاوضه، مبادله، [[صدقه]]، [[وقف]]، اجاره، مزارعه و مضاربه؛ از نظر قضایی حق اقامه دعوی، [[احقاق حق]] و حق [[شهادت]]؛ از نظر اجتماعی حق انتخاب شغل، [[مسکن]]، رشته تحصیلی و از نظر [[خانوادگی]] و شخصی [[حق]] [[انتخاب همسر]] را دارا است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۲۲۶.</ref>»<ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۴۳.</ref>


۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش