پرش به محتوا

امام حسین در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'فراگیری' به 'فراگیری'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{ویرایش غیرنهایی}} +))
جز (جایگزینی متن - 'فراگیری' به 'فراگیری')
خط ۳۳: خط ۳۳:
*[[امامت امام حسین]]{{ع}} تقریبا با ۱۰ سال پایانی [[حکومت معاویه]] معاصر بود؛ [[امام حسن]] در سال ۴۹<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۲۵؛ عقد الفرید، ج۵، ص۱۱۰.</ref> یا ۵۰ به [[شهادت]] رسید<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۹؛ تاریخ الاسلام، ج۴، ص۴۰ - ۴۱.</ref>. زمانی که [[شیعیان کوفه]] در [[اعتراض]] ضد [[معاویه]]، نزد [[امام حسن]]{{ع}} در [[مدینه]] رفته، تا ایشان را به [[قیام]] [[ترغیب]] کنند و [[امام]]{{ع}} اوضاع را نامناسب دانست، آنها که بر [[قیام]] خود پای می‌فشردند، [[خدمت]] [[امام حسین]]{{ع}} رسیدند و ایشان نیز تأکید کردند تا [[معاویه]] بر سر [[قدرت]] است، [[شیعیان]] در [[خانه]] خود بمانند<ref>الاخبار الطوال، ص۲۲۰ - ۲۲۱؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۰ - ۲۹۱.</ref>. نامه‌نگاری [[شیعیان کوفه]] با [[امام]]{{ع}} پس از [[شهادت امام حسن]]{{ع}} نیز ادامه یافت؛ ولی [[امام حسین]]{{ع}} می‌بایست تا زمان [[مرگ]] [[معاویه]] به مفاد [[پیمان]] [[صلح]] [[وفادار]] می‌ماند<ref>الاخبار الطوال، ص۲۲۱؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۱.</ref>. در چنین اوضاعی، [[معاویه]] کوشید [[روابط]] خود با [[امام حسین]]{{ع}} را بهبود بخشد، از این‌رو از [[والی]] خود در [[مدینه]] خواست [[ام کلثوم]]، دختر [[زینب]]{{س}} [[خواهر]] [[امام حسین]] را برای [[یزید]] خواستگاری کند و این [[ازدواج]] را عامل زدودن ناراحتی‌های پیشین و گشودن فصلی نو دانست؛ ولی [[امام]]{{ع}} با این خواستگاری [[مخالفت]] کرده و [[ام کلثوم]] را به [[عقد]] [[قاسم بن محمد]] بن [[جعفر]] درآورد و یکی از زمین‌های زراعی خود را به آنان بخشید<ref>سیره ابن اسحاق، ج۵، ص۲۳۵ - ۲۳۶؛ مناقب، ج۳، ص۱۹۹ - ۲۰۰.</ref>.
*[[امامت امام حسین]]{{ع}} تقریبا با ۱۰ سال پایانی [[حکومت معاویه]] معاصر بود؛ [[امام حسن]] در سال ۴۹<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۲۵؛ عقد الفرید، ج۵، ص۱۱۰.</ref> یا ۵۰ به [[شهادت]] رسید<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۹؛ تاریخ الاسلام، ج۴، ص۴۰ - ۴۱.</ref>. زمانی که [[شیعیان کوفه]] در [[اعتراض]] ضد [[معاویه]]، نزد [[امام حسن]]{{ع}} در [[مدینه]] رفته، تا ایشان را به [[قیام]] [[ترغیب]] کنند و [[امام]]{{ع}} اوضاع را نامناسب دانست، آنها که بر [[قیام]] خود پای می‌فشردند، [[خدمت]] [[امام حسین]]{{ع}} رسیدند و ایشان نیز تأکید کردند تا [[معاویه]] بر سر [[قدرت]] است، [[شیعیان]] در [[خانه]] خود بمانند<ref>الاخبار الطوال، ص۲۲۰ - ۲۲۱؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۰ - ۲۹۱.</ref>. نامه‌نگاری [[شیعیان کوفه]] با [[امام]]{{ع}} پس از [[شهادت امام حسن]]{{ع}} نیز ادامه یافت؛ ولی [[امام حسین]]{{ع}} می‌بایست تا زمان [[مرگ]] [[معاویه]] به مفاد [[پیمان]] [[صلح]] [[وفادار]] می‌ماند<ref>الاخبار الطوال، ص۲۲۱؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۱.</ref>. در چنین اوضاعی، [[معاویه]] کوشید [[روابط]] خود با [[امام حسین]]{{ع}} را بهبود بخشد، از این‌رو از [[والی]] خود در [[مدینه]] خواست [[ام کلثوم]]، دختر [[زینب]]{{س}} [[خواهر]] [[امام حسین]] را برای [[یزید]] خواستگاری کند و این [[ازدواج]] را عامل زدودن ناراحتی‌های پیشین و گشودن فصلی نو دانست؛ ولی [[امام]]{{ع}} با این خواستگاری [[مخالفت]] کرده و [[ام کلثوم]] را به [[عقد]] [[قاسم بن محمد]] بن [[جعفر]] درآورد و یکی از زمین‌های زراعی خود را به آنان بخشید<ref>سیره ابن اسحاق، ج۵، ص۲۳۵ - ۲۳۶؛ مناقب، ج۳، ص۱۹۹ - ۲۰۰.</ref>.
*[[معاویه]] پیش‌تر حتی پیش از [[شهادت امام حسن]]{{ع}} بسا [[تصمیم]] گرفته بود [[یزید]] را [[جانشین]] خود سازد<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۳۹۱.</ref>؛ ولی بر اثر برخی موانع چنین نکرد؛ [[تعهد]] [[معاویه]] در [[پیمان]] صلحش در سال ۴۱ به واگذاری [[جانشینی]] به [[امام حسن]]{{ع}}<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۵؛ تاریخ طبری، ج۵،ص ۱۶۷.</ref>، [[مخالفت]] [[زیاد بن ابیه]] با [[جانشینی]] [[یزید]]<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۰۳؛ المنتظم، ج۵، ص۲۸۵ - ۲۸۶.</ref> و بسا [[نوجوانی]] و سن اندک [[یزید]]، برخی از این موانع بودند.
*[[معاویه]] پیش‌تر حتی پیش از [[شهادت امام حسن]]{{ع}} بسا [[تصمیم]] گرفته بود [[یزید]] را [[جانشین]] خود سازد<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۳۹۱.</ref>؛ ولی بر اثر برخی موانع چنین نکرد؛ [[تعهد]] [[معاویه]] در [[پیمان]] صلحش در سال ۴۱ به واگذاری [[جانشینی]] به [[امام حسن]]{{ع}}<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۹۵؛ تاریخ طبری، ج۵،ص ۱۶۷.</ref>، [[مخالفت]] [[زیاد بن ابیه]] با [[جانشینی]] [[یزید]]<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۰۳؛ المنتظم، ج۵، ص۲۸۵ - ۲۸۶.</ref> و بسا [[نوجوانی]] و سن اندک [[یزید]]، برخی از این موانع بودند.
*[[خرسندی]] [[معاویه]] از [[شهادت امام حسن]]{{ع}}، در منابع بازتاب یافته است<ref>العقد الفرید، ج۵، ص۱۱۰؛ مروج الذهب، ج۲، ص۴۳۰.</ref>. وی در قدم دوم در پی حذف [[مخالفان]] [[شیعی]] خود در [[کوفه]] برآمد، زیرا در میان شهرهایی که [[اقامتگاه]] [[قبایل]] [[مهاجر]] [[عرب]] شده بودند، [[کوفه]]، گرایش‌های [[شیعی]] درخور توجهی داشته و [[کوفیان]] برای هرگونه [[اقدام]]، با [[امام حسین]]{{ع}} مکاتبه می‌کردند. [[حجر بن عدی کندی]]، [[رهبر]] [[شیعیان کوفه]] در آن دوره، اعتبار و [[نفوذ]] [[فراگیری]] داشت<ref>الطبقات، ج۶، ص۲۴۱ - ۲۴۲؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۳ - ۲۵۴.</ref>، به گونه‌ای که [[قتل]] او [[اعتراض]] [[عایشه]] و دیگران را برانگیخت <ref>البدایة والنهایه، ج۸، ص۵۴.</ref>. [[معاویه]] در سال ۵۱ [[دستور]] داد [[حجر بن عدی کندی]] و دیگر سران [[شیعه]] پیرو او را دستگیر کرده و به [[شام]] بیاورند و در آنجا به [[قتل]] برسانند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۲۷۴ - ۲۷۵.</ref>. دیگر سران [[شیعه]] [[کوفه]]، از جمله [[عمرو بن حمق]] نیز که از آنجا گریختند، گرفتار شده و به [[شهادت]] رسیدند<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۲۷۹ - ۲۸۱؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۲۶۵.</ref>. این‌گونه [[معاویه]] [[سعی]] کرد زمینه‌های [[قیام]] [[شیعیان کوفه]] به [[رهبری امام]] [[حسین]]{{ع}} را از میان ببرد. از نگاه [[معاویه]]، حذف نشدن [[حجر بن عدی]] می‌توانست به [[قیام]] و درگیری و کشتن ۱۰۰۰۰۰ نفر انجامد<ref>البدایة والنهایه، ج۸، ص۵۴.</ref>.
*[[خرسندی]] [[معاویه]] از [[شهادت امام حسن]]{{ع}}، در منابع بازتاب یافته است<ref>العقد الفرید، ج۵، ص۱۱۰؛ مروج الذهب، ج۲، ص۴۳۰.</ref>. وی در قدم دوم در پی حذف [[مخالفان]] [[شیعی]] خود در [[کوفه]] برآمد، زیرا در میان شهرهایی که [[اقامتگاه]] [[قبایل]] [[مهاجر]] [[عرب]] شده بودند، [[کوفه]]، گرایش‌های [[شیعی]] درخور توجهی داشته و [[کوفیان]] برای هرگونه [[اقدام]]، با [[امام حسین]]{{ع}} مکاتبه می‌کردند. [[حجر بن عدی کندی]]، [[رهبر]] [[شیعیان کوفه]] در آن دوره، اعتبار و [[نفوذ]] فراگیری داشت<ref>الطبقات، ج۶، ص۲۴۱ - ۲۴۲؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۳ - ۲۵۴.</ref>، به گونه‌ای که [[قتل]] او [[اعتراض]] [[عایشه]] و دیگران را برانگیخت <ref>البدایة والنهایه، ج۸، ص۵۴.</ref>. [[معاویه]] در سال ۵۱ [[دستور]] داد [[حجر بن عدی کندی]] و دیگر سران [[شیعه]] پیرو او را دستگیر کرده و به [[شام]] بیاورند و در آنجا به [[قتل]] برسانند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۲۷۴ - ۲۷۵.</ref>. دیگر سران [[شیعه]] [[کوفه]]، از جمله [[عمرو بن حمق]] نیز که از آنجا گریختند، گرفتار شده و به [[شهادت]] رسیدند<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۲۷۹ - ۲۸۱؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۲۶۵.</ref>. این‌گونه [[معاویه]] [[سعی]] کرد زمینه‌های [[قیام]] [[شیعیان کوفه]] به [[رهبری امام]] [[حسین]]{{ع}} را از میان ببرد. از نگاه [[معاویه]]، حذف نشدن [[حجر بن عدی]] می‌توانست به [[قیام]] و درگیری و کشتن ۱۰۰۰۰۰ نفر انجامد<ref>البدایة والنهایه، ج۸، ص۵۴.</ref>.
*در سال ۵۶ [[معاویه]] از [[ولایت‌عهدی]] [[یزید]] سخن گفت<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۰۱.</ref> و همه [[مردم]] [[شهرها]] با وی [[بیعت]] کردند و تنها [[اهل]] [[مدینه]]<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۴؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۷۹.</ref> به ویژه تنی چند از بزرگان [[صحابه]] که عموما از [[قریش]] بودند، از این [[بیعت]] سرباز زدند؛ [[امام حسین]]{{ع}} و [[ابن‌عباس]] از [[بنی‌هاشم]]، [[عبدالله بن زبیر]] از [[بنی‌اسد]]، [[عبدالله بن عمر]] از [[بنی‌عدی]] و [[عبدالرحمن بن ابوبکر]] از [[بنی‌تمیم]]<ref>البدایة والنهایه، ج۸، ص۷۹ - ۸۰.</ref>.
*در سال ۵۶ [[معاویه]] از [[ولایت‌عهدی]] [[یزید]] سخن گفت<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۰۱.</ref> و همه [[مردم]] [[شهرها]] با وی [[بیعت]] کردند و تنها [[اهل]] [[مدینه]]<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۴؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۷۹.</ref> به ویژه تنی چند از بزرگان [[صحابه]] که عموما از [[قریش]] بودند، از این [[بیعت]] سرباز زدند؛ [[امام حسین]]{{ع}} و [[ابن‌عباس]] از [[بنی‌هاشم]]، [[عبدالله بن زبیر]] از [[بنی‌اسد]]، [[عبدالله بن عمر]] از [[بنی‌عدی]] و [[عبدالرحمن بن ابوبکر]] از [[بنی‌تمیم]]<ref>البدایة والنهایه، ج۸، ص۷۹ - ۸۰.</ref>.
*[[معاویه]] در مرحله نخست به [[مخالفان]] [[جانشینی]] [[یزید]] [[نامه]] نوشت؛ به [[امام حسین]]{{ع}} نگاشت که کارهایی را از شما به من گزارش داده‌اند که [[گمان]] ندارم شما انجام داده باشی؛ شما با هر که [[بیعت]] کنید، [[مردم]] به او روی می‌آورند، زیرا [[خدا]] [[ارزش]] و [[برتری]] و [[جایگاه]] تو را بالا برده است، پس [[تقوای الهی]] پیشه کرده و [[مردم]] را به [[فتنه]] نیفکن و خود، [[دین]] و [[امت]] [[محمد]]{{صل}} را در نظر داشته باش و مراقب باش دیگران تو را [[زبون]] نکنند<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۰ - ۲۰۱.</ref>.
*[[معاویه]] در مرحله نخست به [[مخالفان]] [[جانشینی]] [[یزید]] [[نامه]] نوشت؛ به [[امام حسین]]{{ع}} نگاشت که کارهایی را از شما به من گزارش داده‌اند که [[گمان]] ندارم شما انجام داده باشی؛ شما با هر که [[بیعت]] کنید، [[مردم]] به او روی می‌آورند، زیرا [[خدا]] [[ارزش]] و [[برتری]] و [[جایگاه]] تو را بالا برده است، پس [[تقوای الهی]] پیشه کرده و [[مردم]] را به [[فتنه]] نیفکن و خود، [[دین]] و [[امت]] [[محمد]]{{صل}} را در نظر داشته باش و مراقب باش دیگران تو را [[زبون]] نکنند<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۰ - ۲۰۱.</ref>.
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش