ابوبکر بن ابیقحافه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←مستندات مشروعیت خلافت ابوبکر
خط ۲۳۳: | خط ۲۳۳: | ||
[[ابوقحافه]] وقتی شنید فرزندش به [[خلافت]] رسیده و خاندانهای عبدشمس و [[مغیره]] با او [[ائتلاف]] کردهاند، [[خرسند]] شد و آن را [[عنایت الهی]] نامید<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۳۷.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبکر بن ابیقحافه»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۷۱-۱۷۲.</ref> | [[ابوقحافه]] وقتی شنید فرزندش به [[خلافت]] رسیده و خاندانهای عبدشمس و [[مغیره]] با او [[ائتلاف]] کردهاند، [[خرسند]] شد و آن را [[عنایت الهی]] نامید<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۳۷.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبکر بن ابیقحافه»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۷۱-۱۷۲.</ref> | ||
==مستندات [[مشروعیت خلافت]] ابوبکر== | ==مستندات [[مشروعیت]] [[خلافت]] ابوبکر== | ||
[[اهل سنت]]، خلافت را از [[ارکان دین]] دانسته<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۹۶.</ref>، به روایاتی برای مشروعیت خلافت ابوبکر استناد کردهاند؛ از جمله تصریح [[رسول خدا]]{{صل}} به خلافت ابوبکر و عمر. بر پایه خبر زرعة بن [[عمرو]]، رسول خدا{{صل}} در ابتدای ورود به [[مدینه]]، با [[مهاجران]] نزد [[انصار]] رفته و در حضور همگان، ابوبکر، عمر و عثمان را خلفای پس از خود معرفی کرد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۱۰.</ref>. در خبر ساختگی دیگری از آن حضرت آمده است که فرمود: {{متن حدیث|اقتدوا باللذین من بعدی ابی بکر و عمر}}. [[ضعف سند]] و اشکال محتوایی این خبر مشهور است و از سویی [[اختلاف]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] در بسیاری از [[احکام]]، مانع اقتدای [[مردم]] به دو شیوه متفاوت آنان است. کلمه ابوبکر در این خبر نیز به سه گونه ابو، آبی و ابا [[روایت]] شده<ref>بیهقی، السنن، ج۸، ص۱۵۳؛ ابن حبان، ج۷، ص۵۷۳؛ ابن عساکر، ج۳۰، ص۲۲۶ و ج۴۳، ص۳۹۵.</ref> «ابی» را [[تحریف]] شده «ابا» دانستهاند، که در این صورت، [[رسول خدا]]{{صل}} پس از خطاب عمومی، ابوبکر و عمر را در اقتدای به کتاب و [[اهل بیت]] ([[سنت]]) مخاطبان خاص خود قرار داده است<ref>مفید، الافصاح، ص۲۱۹-۲۲۴؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۰۰.</ref>. با بودن ابوبکر، دیگران برای [[امامت]] [[شایسته]] نیستند. [[ترمذی]]<ref>ترمذی، ج۵، ص۲۷۶.</ref> این [[حدیث]] را [[غریب]]، [[ابن حبان]]<ref>المجروحین، ج۲، ص۲۳۷.</ref> و [[ابن عدی]]<ref>الکامل، ج۱، ص۱۶۶.</ref> [[ضعیف]] و [[ابن جوزی]]<ref>الموضوعات، ج۲، ص۳۱۸.</ref> ساختگی دانستهاند. [[ذهبی]]<ref>میزان، ج۱، ص۳۱۵.</ref> نیز تصریح رسول خدا{{صل}} به [[خلافت ابوبکر]] را [[باطل]] و [[راوی]] آن را [[دروغ]] پرداز خوانده است. | [[اهل سنت]]، خلافت را از [[ارکان دین]] دانسته<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۹۶.</ref>، به روایاتی برای مشروعیت خلافت ابوبکر استناد کردهاند؛ از جمله تصریح [[رسول خدا]]{{صل}} به خلافت ابوبکر و عمر. بر پایه خبر زرعة بن [[عمرو]]، رسول خدا{{صل}} در ابتدای ورود به [[مدینه]]، با [[مهاجران]] نزد [[انصار]] رفته و در حضور همگان، ابوبکر، عمر و عثمان را خلفای پس از خود معرفی کرد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۱۰.</ref>. در خبر ساختگی دیگری از آن حضرت آمده است که فرمود: {{متن حدیث|اقتدوا باللذین من بعدی ابی بکر و عمر}}. [[ضعف سند]] و اشکال محتوایی این خبر مشهور است و از سویی [[اختلاف]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] در بسیاری از [[احکام]]، مانع اقتدای [[مردم]] به دو شیوه متفاوت آنان است. کلمه ابوبکر در این خبر نیز به سه گونه ابو، آبی و ابا [[روایت]] شده<ref>بیهقی، السنن، ج۸، ص۱۵۳؛ ابن حبان، ج۷، ص۵۷۳؛ ابن عساکر، ج۳۰، ص۲۲۶ و ج۴۳، ص۳۹۵.</ref> «ابی» را [[تحریف]] شده «ابا» دانستهاند، که در این صورت، [[رسول خدا]]{{صل}} پس از خطاب عمومی، ابوبکر و عمر را در اقتدای به کتاب و [[اهل بیت]] ([[سنت]]) مخاطبان خاص خود قرار داده است<ref>مفید، الافصاح، ص۲۱۹-۲۲۴؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۰۰.</ref>. با بودن ابوبکر، دیگران برای [[امامت]] [[شایسته]] نیستند. [[ترمذی]]<ref>ترمذی، ج۵، ص۲۷۶.</ref> این [[حدیث]] را [[غریب]]، [[ابن حبان]]<ref>المجروحین، ج۲، ص۲۳۷.</ref> و [[ابن عدی]]<ref>الکامل، ج۱، ص۱۶۶.</ref> [[ضعیف]] و [[ابن جوزی]]<ref>الموضوعات، ج۲، ص۳۱۸.</ref> ساختگی دانستهاند. [[ذهبی]]<ref>میزان، ج۱، ص۳۱۵.</ref> نیز تصریح رسول خدا{{صل}} به [[خلافت ابوبکر]] را [[باطل]] و [[راوی]] آن را [[دروغ]] پرداز خوانده است. | ||
زنی از رسول خدا{{صل}} چیزی خواست و آن [[حضرت]] فرمود: اگر [[رحلت]] کرده بودم، به ابوبکر مراجعه کن<ref>ابن سعد ج۳، ص۱۳۳.</ref>. روایاتی نیز [[نماز خواندن]] ابوبکر را هنگام [[بیماری]] رسول خدا{{صل}}، به منزله [[نص]] و تصریح بر [[خلافت]] و [[جانشینی]] او دانستهاند. از جمله روایت [[حسن بصری]] و [[آتش]] از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} که فرمود: «رسول خدا{{صل}} ابوبکر را برای [[دین]] ما پسندید و او را برای [[نماز]] پیش فرستاد؛ از این رو، ما او را برای دنیای خود برگزیدیم»<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۱ و ۲۳۴ و ج۱۰، ص۶۶؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۹۶.</ref>. بدون تردید این روایت ساختگی است و [[روایات]] فراوانی را در موارد مشابه، به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نسبت دادهاند<ref>ر.ک: امینی، ج۸، ص۳۷-۴۱.</ref>. [[امامت]] در نماز، با [[جانشینی رسول خدا]]{{صل}} قابل مقایسه نبوده، [[امر]] به نماز، به منزله نص در جانشینی و دلیلی بر [[استحقاق]] خلافت نیست. به علاوه، روایات یاد شده، [[خبر واحد]]، [[متعارض]] با یکدیگر و در مجموع با [[اخبار]] رسیده از [[اهل بیت]]{{ع}} [[متعارض]] است. همچنین این [[روایات]] با عملکرد [[ابوبکر]] در [[انتخاب]] خلیفة پس از خود [[سازگاری]] ندارد؛ زیرا بنا بر [[منابع اهل سنت]]، [[رسول خدا]]{{صل}} به [[عبدالرحمان بن عوف]] نیز [[اقتدا]] کرده است<ref>احمدبن حنبل، ج۱، ص۱۹۲؛ مسلم، ج۱، ص۱۵۹؛ ابن ماجه، سنن، ج۱، ص۳۹۲.</ref>، از این رو، ابوبکر باید وی را [[خلیفه]] پس از خود قرار میداد، نه [[عمر]] را. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نیز برای مدتی با ابوبکر[[بیعت]] نکرد، که بیان تعارضی دیگر است<ref>برای آگاهی بیشتر ر.ک: مفید، الافصاح، ص۲۰۱-۲۰۷؛ مجلسی، ص۲۸-۱۶۳ -۱۴۹.</ref>. اصل [[فرمان]] رسول خدا{{صل}} مبنی بر [[نماز]] گزاردن ابوبکر با [[مردم]]، مورد تردید جدی است؛ زیرا [[عایشه]] آن را نقل کرد و اگر سخن وی [[حجت]] باشد، باید گفتار [[فاطمه]]{{ع}} دباره [[فدک]] و [[گواهی دادن]] [[ام ایمن]] و [[امام علی]]{{ع}} به نفع آن [[حضرت]] نیز پذیرفته شود و میدانیم که رسول خدا{{صل}} [[بهشت]] را برای فاطمه [[گواهی]] داد. بر فرض پذیرش نماز ابوبکر، او در [[جانشینی]] بر [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[برتری]] ندارد. از سویی، رسول خدا{{صل}} ابوبکر را کنار زد و خود نماز خواند، که نشان میدهد ابوبکر فرمانی برای [[خواندن نماز]] با مردم نداشت (و عایشه از پیش خود چنین کاری کرده بود)؛ و گرنه همانگونه که حضرت (براساس منابع اهل سنت) به عبدالرحمان بن عوف اقتدا کرد، به وی نیز اقتدا میکرد و کسی اقتدای آن حضرت را به عبدالرحمان بن عوف، به معنای برتری وی بر امیر مؤمنان{{ع}} ندانسته است. اگر نماز [[أبوبکر]] با مردم، موجب برتری وی بر اقتدا کنندگان باشد، باید [[عمرو بن عاص]] بر ابوبکر و عمر [[برتر]] باشد؛ زیرا در [[جنگ]] [[ذات السلاسل]] با آن دو نماز خواند<ref>اسکافی، ص۴۱-۴۲.</ref>. افزون بر اینکه تناقض و تضاد در روایات نماز ابوبکر، بیانگر [[نادرستی]] آنهاست و بر اساس [[روایات اهل سنت]]<ref>ر.ک: سرخسی، ج۱، ص۱۵۶؛ بیهقی، سنن، ج۴، ص۱۹.</ref> از رسول خدا{{صل}}، مردم میتوانند بر هر [[نیکوکار]] و [[تبهکاری]] [[اقتدا]] کنند<ref>مفید، الانصاح، ص۲۰۲-۲۰۷.</ref>. | زنی از رسول خدا{{صل}} چیزی خواست و آن [[حضرت]] فرمود: اگر [[رحلت]] کرده بودم، به ابوبکر مراجعه کن<ref>ابن سعد ج۳، ص۱۳۳.</ref>. روایاتی نیز [[نماز خواندن]] ابوبکر را هنگام [[بیماری]] رسول خدا{{صل}}، به منزله [[نص]] و تصریح بر [[خلافت]] و [[جانشینی]] او دانستهاند. از جمله روایت [[حسن بصری]] و [[آتش]] از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} که فرمود: «رسول خدا{{صل}} ابوبکر را برای [[دین]] ما پسندید و او را برای [[نماز]] پیش فرستاد؛ از این رو، ما او را برای دنیای خود برگزیدیم»<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۱ و ۲۳۴ و ج۱۰، ص۶۶؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۹۶.</ref>. بدون تردید این روایت ساختگی است و [[روایات]] فراوانی را در موارد مشابه، به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نسبت دادهاند<ref>ر.ک: امینی، ج۸، ص۳۷-۴۱.</ref>. [[امامت]] در نماز، با [[جانشینی رسول خدا]]{{صل}} قابل مقایسه نبوده، [[امر]] به نماز، به منزله نص در جانشینی و دلیلی بر [[استحقاق]] خلافت نیست. به علاوه، روایات یاد شده، [[خبر واحد]]، [[متعارض]] با یکدیگر و در مجموع با [[اخبار]] رسیده از [[اهل بیت]]{{ع}} [[متعارض]] است. همچنین این [[روایات]] با عملکرد [[ابوبکر]] در [[انتخاب]] خلیفة پس از خود [[سازگاری]] ندارد؛ زیرا بنا بر [[منابع اهل سنت]]، [[رسول خدا]]{{صل}} به [[عبدالرحمان بن عوف]] نیز [[اقتدا]] کرده است<ref>احمدبن حنبل، ج۱، ص۱۹۲؛ مسلم، ج۱، ص۱۵۹؛ ابن ماجه، سنن، ج۱، ص۳۹۲.</ref>، از این رو، ابوبکر باید وی را [[خلیفه]] پس از خود قرار میداد، نه [[عمر]] را. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نیز برای مدتی با ابوبکر[[بیعت]] نکرد، که بیان تعارضی دیگر است<ref>برای آگاهی بیشتر ر.ک: مفید، الافصاح، ص۲۰۱-۲۰۷؛ مجلسی، ص۲۸-۱۶۳ -۱۴۹.</ref>. اصل [[فرمان]] رسول خدا{{صل}} مبنی بر [[نماز]] گزاردن ابوبکر با [[مردم]]، مورد تردید جدی است؛ زیرا [[عایشه]] آن را نقل کرد و اگر سخن وی [[حجت]] باشد، باید گفتار [[فاطمه]]{{ع}} دباره [[فدک]] و [[گواهی دادن]] [[ام ایمن]] و [[امام علی]]{{ع}} به نفع آن [[حضرت]] نیز پذیرفته شود و میدانیم که رسول خدا{{صل}} [[بهشت]] را برای فاطمه [[گواهی]] داد. بر فرض پذیرش نماز ابوبکر، او در [[جانشینی]] بر [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[برتری]] ندارد. از سویی، رسول خدا{{صل}} ابوبکر را کنار زد و خود نماز خواند، که نشان میدهد ابوبکر فرمانی برای [[خواندن نماز]] با مردم نداشت (و عایشه از پیش خود چنین کاری کرده بود)؛ و گرنه همانگونه که حضرت (براساس منابع اهل سنت) به عبدالرحمان بن عوف اقتدا کرد، به وی نیز اقتدا میکرد و کسی اقتدای آن حضرت را به عبدالرحمان بن عوف، به معنای برتری وی بر امیر مؤمنان{{ع}} ندانسته است. اگر نماز [[أبوبکر]] با مردم، موجب برتری وی بر اقتدا کنندگان باشد، باید [[عمرو بن عاص]] بر ابوبکر و عمر [[برتر]] باشد؛ زیرا در [[جنگ]] [[ذات السلاسل]] با آن دو نماز خواند<ref>اسکافی، ص۴۱-۴۲.</ref>. افزون بر اینکه تناقض و تضاد در روایات نماز ابوبکر، بیانگر [[نادرستی]] آنهاست و بر اساس [[روایات اهل سنت]]<ref>ر.ک: سرخسی، ج۱، ص۱۵۶؛ بیهقی، سنن، ج۴، ص۱۹.</ref> از رسول خدا{{صل}}، مردم میتوانند بر هر [[نیکوکار]] و [[تبهکاری]] [[اقتدا]] کنند<ref>مفید، الانصاح، ص۲۰۲-۲۰۷.</ref>. |