ابوبکر بن ابی‌قحافه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳۴: خط ۲۳۴:


==مستندات [[مشروعیت]] [[خلافت]] ابوبکر==
==مستندات [[مشروعیت]] [[خلافت]] ابوبکر==
[[اهل سنت]]، خلافت را از [[ارکان دین]] دانسته<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۹۶.</ref>، به روایاتی برای مشروعیت خلافت ابوبکر استناد کرده‌اند؛ از جمله تصریح [[رسول خدا]]{{صل}} به خلافت ابوبکر و عمر. بر پایه خبر [[زرعة بن عمرو]]، رسول خدا{{صل}} در ابتدای ورود به [[مدینه]]، با [[مهاجران]] نزد [[انصار]] رفته و در حضور همگان، ابوبکر، عمر و عثمان را خلفای پس از خود معرفی کرد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۱۰.</ref>. در خبر ساختگی دیگری از آن حضرت آمده است که فرمود: {{متن حدیث|اقْتَدُوا بِاللَّذَيْنِ مِنْ بَعْدِي: أَبُو بَكْرٍ، وَعُمَرُ}} [[ضعف سند]] و اشکال محتوایی این خبر مشهور است و از سویی [[اختلاف]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] در بسیاری از [[احکام]]، مانع اقتدای [[مردم]] به دو شیوه متفاوت آنان است. کلمه ابوبکر در این خبر نیز به سه گونه ابو، ابی و ابا [[روایت]] شده<ref>بیهقی، السنن، ج۸، ص۱۵۳؛ ابن حبان، ج۷، ص۵۷۳؛ ابن عساکر، ج۳۰، ص۲۲۶ و ج۴۳، ص۳۹۵.</ref> "ابی" را [[تحریف]] شده "ابا" دانسته‌اند، که در این صورت، [[رسول خدا]]{{صل}} پس از خطاب عمومی، ابوبکر و عمر را در اقتدای به کتاب و [[اهل بیت]] ([[سنت]]) مخاطبان خاص خود قرار داده است<ref>مفید، الافصاح، ص۲۱۹-۲۲۴؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۰۰.</ref>. با بودن ابوبکر، دیگران برای [[امامت]] [[شایسته]] نیستند. [[ترمذی]]<ref>ترمذی، ج۵، ص۲۷۶.</ref> این [[حدیث]] را [[غریب]]، [[ابن حبان]]<ref>المجروحین، ج۲، ص۲۳۷.</ref> و [[ابن عدی]]<ref>الکامل، ج۱، ص۱۶۶.</ref> [[ضعیف]] و [[ابن جوزی]]<ref>الموضوعات، ج۲، ص۳۱۸.</ref> ساختگی دانسته‌اند. [[ذهبی]]<ref>میزان، ج۱، ص۳۱۵.</ref> نیز تصریح رسول خدا{{صل}} به [[خلافت ابوبکر]] را [[باطل]] و [[راوی]] آن را [[دروغ]] پرداز خوانده است.
[[اهل سنت]]، خلافت را از [[ارکان دین]] دانسته<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۹۶.</ref>، به روایاتی برای مشروعیت خلافت ابوبکر استناد کرده‌اند؛ از جمله تصریح [[رسول خدا]]{{صل}} به خلافت ابوبکر و عمر. بر پایه خبر [[زُرعَة بن عمرو]]، رسول خدا{{صل}} در ابتدای ورود به [[مدینه]]، با [[مهاجران]] نزد [[انصار]] رفته و در حضور همگان، ابوبکر، عمر و عثمان را خلفای پس از خود معرفی کرد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۱۰.</ref>. در خبر ساختگی دیگری از آن حضرت آمده است که فرمود: {{متن حدیث|اقْتَدُوا بِاللَّذَيْنِ مِنْ بَعْدِي: أَبُو بَكْرٍ، وَعُمَرُ}} [[ضعف سند]] و اشکال محتوایی این خبر مشهور است و از سویی [[اختلاف]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] در بسیاری از [[احکام]]، مانع اقتدای [[مردم]] به دو شیوه متفاوت آنان است. کلمه ابوبکر در این خبر نیز به سه گونه ابو، ابی و ابا [[روایت]] شده<ref>بیهقی، السنن، ج۸، ص۱۵۳؛ ابن حبان، ج۷، ص۵۷۳؛ ابن عساکر، ج۳۰، ص۲۲۶ و ج۴۳، ص۳۹۵.</ref> "ابی" را [[تحریف]] شده "ابا" دانسته‌اند، که در این صورت، [[رسول خدا]]{{صل}} پس از خطاب عمومی، ابوبکر و عمر را در اقتدای به کتاب و [[اهل بیت]] ([[سنت]]) مخاطبان خاص خود قرار داده است<ref>مفید، الافصاح، ص۲۱۹-۲۲۴؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۰۰.</ref>. با بودن ابوبکر، دیگران برای [[امامت]] [[شایسته]] نیستند. [[ترمذی]]<ref>ترمذی، ج۵، ص۲۷۶.</ref> این [[حدیث]] را [[غریب]]، [[ابن حبان]]<ref>المجروحین، ج۲، ص۲۳۷.</ref> و [[ابن عدی]]<ref>الکامل، ج۱، ص۱۶۶.</ref> [[ضعیف]] و [[ابن جوزی]]<ref>الموضوعات، ج۲، ص۳۱۸.</ref> ساختگی دانسته‌اند. [[ذهبی]]<ref>میزان، ج۱، ص۳۱۵.</ref> نیز تصریح رسول خدا{{صل}} به [[خلافت ابوبکر]] را [[باطل]] و [[راوی]] آن را [[دروغ]] پرداز خوانده است.


زنی از رسول خدا{{صل}} چیزی خواست و آن [[حضرت]] فرمود: اگر [[رحلت]] کرده بودم، به ابوبکر مراجعه کن<ref>ابن سعد ج۳، ص۱۳۳.</ref>. روایاتی نیز [[نماز خواندن]] ابوبکر را هنگام [[بیماری]] رسول خدا{{صل}}، به منزله [[نص]] و تصریح بر [[خلافت]] و [[جانشینی]] او دانسته‌اند. از جمله روایت [[حسن بصری]] و اَنَس از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} که فرمود: "رسول خدا{{صل}} ابوبکر را برای [[دین]] ما پسندید و او را برای [[نماز]] پیش فرستاد؛ از این رو، ما او را برای دنیای خود برگزیدیم"<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۱ و ۲۳۴ و ج۱۰، ص۶۶؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۹۶.</ref>. بدون تردید این روایت ساختگی است و [[روایات]] فراوانی را در موارد مشابه، به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نسبت داده‌اند<ref>ر.ک: امینی، ج۸، ص۳۷-۴۱.</ref>.
زنی از رسول خدا{{صل}} چیزی خواست و آن [[حضرت]] فرمود: اگر [[رحلت]] کرده بودم، به ابوبکر مراجعه کن<ref>ابن سعد ج۳، ص۱۳۳.</ref>. روایاتی نیز [[نماز خواندن]] ابوبکر را هنگام [[بیماری]] رسول خدا{{صل}}، به منزله [[نص]] و تصریح بر [[خلافت]] و [[جانشینی]] او دانسته‌اند. از جمله روایت [[حسن بصری]] و اَنَس از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} که فرمود: "رسول خدا{{صل}} ابوبکر را برای [[دین]] ما پسندید و او را برای [[نماز]] پیش فرستاد؛ از این رو، ما او را برای دنیای خود برگزیدیم"<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۱ و ۲۳۴ و ج۱۰، ص۶۶؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۹۶.</ref>. بدون تردید این روایت ساختگی است و [[روایات]] فراوانی را در موارد مشابه، به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نسبت داده‌اند<ref>ر.ک: امینی، ج۸، ص۳۷-۴۱.</ref>.


[[امامت]] در نماز، با [[جانشینی رسول خدا]]{{صل}} قابل مقایسه نبوده، [[امر]] به نماز، به منزله نص در جانشینی و دلیلی بر [[استحقاق]] خلافت نیست. به علاوه، روایات یاد شده، [[خبر واحد]]، [[متعارض]] با یکدیگر و در مجموع با [[اخبار]] رسیده از [[اهل بیت]]{{ع}} [[متعارض]] است. همچنین این [[روایات]] با عملکرد [[ابوبکر]] در [[انتخاب]] خلیفه پس از خود [[سازگاری]] ندارد؛ زیرا بنا بر [[منابع اهل سنت]]، [[رسول خدا]]{{صل}} به [[عبدالرحمان بن عوف]] نیز [[اقتدا]] کرده است<ref>احمدبن حنبل، ج۱، ص۱۹۲؛ مسلم، ج۱، ص۱۵۹؛ ابن ماجه، سنن، ج۱، ص۳۹۲.</ref>، از این رو، ابوبکر باید وی را [[خلیفه]] پس از خود قرار می‌داد، نه [[عمر]] را. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نیز برای مدتی با ابوبکر [[بیعت]] نکرد، که بیان تعارضی دیگر است<ref>برای آگاهی بیشتر ر.ک: مفید، الافصاح، ص۲۰۱-۲۰۷؛ مجلسی، ص۲۸-۱۶۳ -۱۴۹.</ref>. اصل [[فرمان]] رسول خدا{{صل}} مبنی بر [[نماز]] گزاردن ابوبکر با [[مردم]]، مورد تردید جدی است؛ زیرا [[عایشه]] آن را نقل کرد و اگر سخن وی [[حجت]] باشد، باید گفتار [[فاطمه]]{{ع}} دباره [[فدک]] و [[گواهی دادن]] [[ام ایمن]] و [[امام علی]]{{ع}} به نفع آن [[حضرت]] نیز پذیرفته شود و می‌دانیم که رسول خدا{{صل}} [[بهشت]] را برای فاطمه [[گواهی]] داد. بر فرض پذیرش نماز ابوبکر، او در [[جانشینی]] بر [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[برتری]] ندارد. از سویی، رسول خدا{{صل}} ابوبکر را کنار زد و خود نماز خواند، که نشان می‌دهد ابوبکر فرمانی برای [[خواندن نماز]] با مردم نداشت (و عایشه از پیش خود چنین کاری کرده بود)؛ و گرنه همانگونه که حضرت (براساس منابع اهل سنت) به عبدالرحمان بن عوف اقتدا کرد، به وی نیز اقتدا می‌کرد و کسی اقتدای آن حضرت را به عبدالرحمان بن عوف، به معنای برتری وی بر امیر مؤمنان{{ع}} ندانسته است. اگر نماز [[أبوبکر]] با مردم، موجب برتری وی بر اقتدا کنندگان باشد، باید [[عمرو بن عاص]] بر ابوبکر و عمر [[برتر]] باشد؛ زیرا در [[جنگ]] [[ذات السلاسل]] با آن دو نماز خواند<ref>اسکافی، ص۴۱-۴۲.</ref>. افزون بر اینکه تناقض و تضاد در روایات نماز ابوبکر، بیانگر [[نادرستی]] آنهاست و بر اساس [[روایات اهل سنت]]<ref>ر.ک: سرخسی، ج۱، ص۱۵۶؛ بیهقی، سنن، ج۴، ص۱۹.</ref> از رسول خدا{{صل}}، مردم می‌توانند بر هر [[نیکوکار]] و [[تبهکاری]] [[اقتدا]] کنند<ref>مفید، الانصاح، ص۲۰۲-۲۰۷.</ref>.
[[امامت]] در نماز، با [[جانشینی رسول خدا]]{{صل}} قابل مقایسه نبوده، [[امر]] به نماز، به منزله نص در جانشینی و دلیلی بر [[استحقاق]] خلافت نیست. به علاوه، روایات یاد شده، [[خبر واحد]]، [[متعارض]] با یکدیگر و در مجموع با [[اخبار]] رسیده از [[اهل بیت]]{{ع}} [[متعارض]] است. همچنین این [[روایات]] با عملکرد [[ابوبکر]] در [[انتخاب]] خلیفه پس از خود [[سازگاری]] ندارد؛ زیرا بنا بر [[منابع اهل سنت]]، [[رسول خدا]]{{صل}} به [[عبدالرحمان بن عوف]] نیز [[اقتدا]] کرده است<ref>احمدبن حنبل، ج۱، ص۱۹۲؛ مسلم، ج۱، ص۱۵۹؛ ابن ماجه، سنن، ج۱، ص۳۹۲.</ref>، از این رو، ابوبکر باید وی را [[خلیفه]] پس از خود قرار می‌داد، نه [[عمر]] را. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نیز برای مدتی با ابوبکر [[بیعت]] نکرد، که بیان تعارضی دیگر است<ref>برای آگاهی بیشتر ر.ک: مفید، الافصاح، ص۲۰۱-۲۰۷؛ مجلسی، ص۲۸-۱۶۳ -۱۴۹.</ref>. اصل [[فرمان]] رسول خدا{{صل}} مبنی بر [[نماز]] گزاردن ابوبکر با [[مردم]]، مورد تردید جدی است؛ زیرا [[عایشه]] آن را نقل کرد و اگر سخن وی [[حجت]] باشد، باید گفتار [[فاطمه]]{{ع}} دباره [[فدک]] و [[گواهی دادن]] [[ام ایمن]] و [[امام علی]]{{ع}} به نفع آن [[حضرت]] نیز پذیرفته شود و می‌دانیم که رسول خدا{{صل}} [[بهشت]] را برای فاطمه [[گواهی]] داد. بر فرض پذیرش نماز ابوبکر، او در [[جانشینی]] بر [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[برتری]] ندارد. از سویی، رسول خدا{{صل}} ابوبکر را کنار زد و خود نماز خواند، که نشان می‌دهد ابوبکر فرمانی برای [[خواندن نماز]] با مردم نداشت (و عایشه از پیش خود چنین کاری کرده بود)؛ و گرنه همانگونه که حضرت (براساس منابع اهل سنت) به [[عبدالرحمان بن عوف]] اقتدا کرد، به وی نیز اقتدا می‌کرد و کسی اقتدای آن حضرت را به عبدالرحمان بن عوف، به معنای برتری وی بر امیر مؤمنان{{ع}} ندانسته است. اگر نماز [[أبوبکر]] با مردم، موجب برتری وی بر اقتدا کنندگان باشد، باید [[عمرو بن عاص]] بر ابوبکر و عمر [[برتر]] باشد؛ زیرا در [[جنگ]] [[ذات السلاسل]] با آن دو نماز خواند<ref>اسکافی، ص۴۱-۴۲.</ref>. افزون بر اینکه تناقض و تضاد در روایات نماز ابوبکر، بیانگر [[نادرستی]] آنهاست و بر اساس [[روایات اهل سنت]]<ref>ر.ک: سرخسی، ج۱، ص۱۵۶؛ بیهقی، سنن، ج۴، ص۱۹.</ref> از رسول خدا{{صل}}، مردم می‌توانند بر هر [[نیکوکار]] و [[تبهکاری]] [[اقتدا]] کنند<ref>مفید، الانصاح، ص۲۰۲-۲۰۷.</ref>.
مستند دیگر آنکه، [[ابوبکر]] در واپسین روزهای [[زندگی]] [[رسول خدا]]{{صل}}، در [[غم]] [[فراق]] آن [[حضرت]] گریست و گفت: [[جان]] خود و فرزندانمان فدای تو باد! رسول خدا{{صل}} و وی را آرام کرد و فرمود: «درهایی که از [[خانه]] [[صحابه]] به [[مسجد]] باز است، جز در خانه ابوبکر بسته شود (ست الابواب)، که بافضیلت‌ترین [[صحابی]] من است»<ref>ابن هشام، ج۴، ص۲۹۹.</ref>.
 
أحمد بن حنبل<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۶۹.</ref> [[روایت]] صحیحی<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۲۵.</ref> نقل کرده که سد أبواب درباره [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} است. این روایت، از واکنش تند و [[اعتراض]] کسانی خبر می‌دهد که رسول خدا{{صل}} در پاسخ آنان فرمود: «باز و بسته کردن درها به [[فرمان الهی]] بوده» و بنا بر روایتی دیگر، خود را [[بنده]] مأموری [[وصف]] کرد که به [[فرمان]] [[وحی]] عمل کرده است<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۱۱۴.</ref>. ابوبکر، [[عمر]] و [[عباس]] به فرمان رسول خدا{{صل}} در خانه خود را بستند<ref>هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۴، از بزار.</ref>. عمر و [[ابوسعید خدری]] بعدها بر این [[فضیلت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[غبطه]] می‌خوردند<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۱۷ و ۱۲۵.</ref>. بزار، [[روایات]] مربوط به ابوبکر را روایت شده [[مردم مدینه]] و روایات مربوط به امیرمؤمنان علی{{ع}} را روایت شده [[مردم کوفه]] دانسته، به نوعی میان آنها را جمع کرده است<ref>امینی، ج۳، ص۲۱۰.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>فتح الباری، ج۷، ص۱۴-۱۲.</ref> با جمع روایات مربوط، [[سد ابواب]] را دو مرتبه دانسته است<ref>نقد و بررسی این بحث را بنگرید در: امینی، ج۳، ص۲۱۰ و جعفر مرتضی، ج۵، ص۳۵۰.</ref>. [[ابن ابی الحدید]]<ref>ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص۴۹.</ref> از گروهی به نام [[بکریه]] (طرفداران ابوبکر) نام می‌برد که [[احادیث]] مربوط به [[امیر مؤمنان]]{{ع}}، از جمله [[حدیث سد ابواب]] را به ابوبکر نسبت داده‌اند. [[بریده اسلمی]] گوید: پس از سد ابواب، ابوبکر و عمر از رسول خدا{{صل}} خواستند از خانه شان روزنه‌ای ([[کوه]] یا خوخه) به مسجد باشد، ولی رسول خدا{{صل}} نپذیرفت<ref>طبرسی، احتجاج، ج۲، ص۱۴۵؛ ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۸.</ref>.
مستند دیگر آنکه، [[ابوبکر]] در واپسین روزهای [[زندگی]] [[رسول خدا]]{{صل}}، در [[غم]] [[فراق]] آن [[حضرت]] گریست و گفت: [[جان]] خود و فرزندانمان فدای تو باد! رسول خدا{{صل}} وی را آرام کرد و فرمود: "درهایی که از [[خانه]] [[صحابه]] به [[مسجد]] باز است، جز در خانه ابوبکر بسته شود (سدّ الابواب)، که بافضیلت‌ترین [[صحابی]] من است"<ref>ابن هشام، ج۴، ص۲۹۹.</ref>.
بنابر روایاتی، او محبوب‌ترین مردان نزد [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مهربان‌ترین]] و غیرتمندترین اشخاص [[امت]]<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۳۱.</ref> و آگاه‌ترین آنان به [[تعبیر خواب]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۶۴.</ref> معرفی شده و [[حضرت]] فرموده است: «اگر قرار بود [[دوستی]] برگزینم، [[ابوبکر]] را [[انتخاب]] می‌کردم، اما میان من و او صحبت و [[برادری]] بر اساس [[ایمان]] است»<ref>ابن هشام، ج۴، ص۲۹۹.</ref>. [[فضایل]] فراوان دیگری نیز درباره ابوبکر [[روایت]] کرده‌اند؛ از جمله ترجیح ایمان وی بر ایمان ساکنان [[زمین]]، [[عصمت]] وی از هر گونه [[اشتباه]] و اینکه ابوبکر {{عربی| ما اهل البیت}}<ref>ابن عساکر، ج۳۰، ص۱۲۶-۳۳۰.</ref>؛ در همین باب از [[امام علی]]{{ع}} روایتی ساختند که ابوبکر و [[عمر]] را «سیدی [[قریش]] و آبوی [[المؤمنین]]» معرفی کرده است<ref>خیمة بن سلیمان، ص۱۲۳.</ref> و در قدمی فراتر، برای وی [[مقام]] أنبیا را ادعا کردند<ref>ابن عساکر، ج۳۰، ص۳۹۵.</ref>. «برخی در دوستی ابوبکر تا آنجا پیش رفته‌اند که [[نزول آیه]] {{متن قرآن|لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ}}<ref>«خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر می‌گرداند؛ (آنان) مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نمی‌گردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.</ref>. را درباره او دانسته یا بر وی [[تطبیق]] داده‌اند<ref>ر.ک: قرطبی، ج۱۲، ص۱۹۶؛ ابن کثیر، تفسیر، ج۳، ص۳۱۲.</ref>.
 
افزون بر [[ضعف]] مجموع [[روایات]] بالا، [[عبدالله بن مسعود]] گوید: پیشنهاد [[جانشینی]] [[أبوبکر]] و سپس عمر را به رسول خدا{{صل}} مطرح کردم، ولی آن حضرت [[سکوت]] نمود. آنگاه از [[جانشینی علی]]{{ع}} نام بردم. قسم یاد کرد اگر [[مردم]] از وی [[پیروی]] کنند، داخل [[بهشت]] می‌شوند<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۱۱، ص۳۱۷؛ و از او احمد بن حنبل، ج۱، ص۴۴۹؛ مفید، الأمالی، ص۳۵؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۶۸.</ref>. [[سعید بن مسیب]] گوید: [[رسول خدا]]{{صل}} [[ابوبکر]] را دارای جسمی [[ضعیف]] و در امور [[الهی]] [[قوی]]، و [[عمر]] را به هر دو لحاظ قوی [[وصف]] کرد و افزود: «اما [[علی]]{{ع}}، [[هدایتگر]] [[هدایت]] شده‌ای است که شما را به [[راه راست]] هدایت می‌کند، ولی هرگز او را [[انتخاب]] نخواهید کرد»<ref>بلاذری، أنساب الاشراف، ج۲، ص۲۱۰.</ref>.
[[احمد بن حنبل]]<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۶۹.</ref> [[روایت]] صحیحی<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۲۵.</ref> نقل کرده که سد أبواب درباره [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} است. این روایت، از واکنش تند و [[اعتراض]] کسانی خبر می‌دهد که رسول خدا{{صل}} در پاسخ آنان فرمود: "باز و بسته کردن درها به [[فرمان الهی]] بوده" و بنا بر روایتی دیگر، خود را [[بنده]] مأموری [[وصف]] کرد که به [[فرمان]] [[وحی]] عمل کرده است<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۱۱۴.</ref>. ابوبکر، [[عمر]] و [[عباس]] به فرمان رسول خدا{{صل}} در خانه خود را بستند <ref>هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۴، از بزار.</ref>. عمر و [[ابوسعید خدری]] بعدها بر این [[فضیلت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[غبطه]] می‌خوردند<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۱۷ و ۱۲۵.</ref>. بزار، [[روایات]] مربوط به ابوبکر را روایت شده [[مردم مدینه]] و روایات مربوط به امیرمؤمنان علی{{ع}} را روایت شده [[مردم کوفه]] دانسته، به نوعی میان آنها را جمع کرده است<ref>امینی، ج۳، ص۲۱۰.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>فتح الباری، ج۷، ص۱۴-۱۲.</ref> با جمع روایات مربوط، [[سد ابواب]] را دو مرتبه دانسته است<ref>نقد و بررسی این بحث را بنگرید در: امینی، ج۳، ص۲۱۰ و جعفر مرتضی، ج۵، ص۳۵۰.</ref>. [[ابن ابی الحدید]]<ref>ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص۴۹.</ref> از گروهی به نام [[بکریه]] (طرفداران ابوبکر) نام می‌برد که [[احادیث]] مربوط به [[امیر مؤمنان]]{{ع}}، از جمله [[حدیث سد ابواب]] را به ابوبکر نسبت داده‌اند. [[بریده اسلمی]] گوید: پس از سد ابواب، ابوبکر و عمر از رسول خدا{{صل}} خواستند از خانه‌شان روزنه‌ای (کَوَّه یا خُوخَه) به مسجد باشد، ولی رسول خدا{{صل}} نپذیرفت <ref>طبرسی، احتجاج، ج۲، ص۱۴۵؛ ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۸.</ref>.
بر اساس [[روایت]] [[ذریح]] محاربی<ref>گروهی از راویان؛ الأصول الستة عشر، ص۹۰؛ مفید، الأمالی، ص۱۹.</ref> و [[زید]] بن [[جهم]]<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۹۲.</ref> رسول خدا{{صل}} پس از [[نزول]] [[آیه ولایت]]<ref>{{متن قرآن|یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ}} «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> [[فرمان]] داد ابوبکر، مر، [[مقداد]]، [[ابوذر]]، یفه، [[عمار]]، [[ابن مسعود]] و [[بریده أسلمی]] به [[امام علی]]{{ع}} با عنوان [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[سلام]] دهند. ابوبکر و عمر از الهی بودن این فرمان پرسیدند و با دریافت پاسخ مثبت، سلام دادند، اما هنگام بیرون رفتن، از نقض [[بیعت]] سخن گفتند و [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَنْقُضُوا الْأَیْمَانَ بَعْدَ تَوْکِیدِهَا}}<ref>«و چون با خداوند پیمان بستید وفا کنید و سوگندهای خود را چون استوار کردید در حالی که خداوند را بر خود گواه گرفته‌اید مشکنید؛ بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نحل، آیه ۹۱.</ref>. در این باره نازل شد. [[بریده اسلمی]] پس از به [[خلافت]] رسیدن ابوبکر، یادآور [[سلام]] وی به [[امیر مؤمنان]]{{ع}} شد و ابوبکر از رخداد حادثه جدیدی سخن گفت.
 
با توجه به اشکال‌های بالا، گفته می‌شود برخی از مستندات [[مشروعیت خلافت]] ابوبکر، ساخته عصر [[امویان]] و برخی مورد [[تصرف]]، [[دسیسه]]، تصحیف و [[تحریف]] قرار گرفته است و ابوبکر و عمر نیز هیچگاه برای مشروعیت خلافت خودشان به این [[اخبار]] استناد نکردند، بلکه [[ابوبکر]] پیشنهاد [[بیعت]] با [[عمر]] یا [[ابوعبیده]] را داد و عمر نیز [[خلافت ابوبکر]] را ناگهانی ([[فلته]]) [[وصف]] کرد<ref>سید مرتضی، الشافی، ج۳، ص۱۰۸-۱۰۲؛ و ر.ک: امینی، ج۷، ص۹۴-۸۴.</ref>. البته روایاتی (بر فرض صحیح بودنشان) نشان می‌دهد که عمر با بیعت [[أبوبکر]] به گونه دیگری نیز برخورد، و در مواردی با [[نفی]] ناگهانی بودن آن، ابوبکر را منتخب [[رسول خدا]]{{صل}} و [[قائم مقام]] ایشان معرفی کرده است<ref>ر.ک: بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۶۵-۲۶۲؛ ابن قتیبه، الأمامه، ج۱، ص۱۸ و ۱۹.</ref>. [[محمد]] بن [[قاسم]] نواده ابوبکر گوید: [[مردم]] تا [[زمان]] [[مرگ عمر]] [[شک]] نداشتند که رسول خدا{{صل}} ابوبکر را [[خلیفه]] خود قرار داده است، ولی هنگامی که عمر [[انتخاب]] نکردن خلیفه را به [[عمل]]رسول خدا{{صل}} مستند کرد، مردم متوجه شدند ابوبکر [[خلیفه رسول خدا]]{{صل}} نبوده است<ref>ابن هشام، ج۴، ص۳۰۳-۳۰۱.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبکر بن ابی‌قحافه»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۵۷-۱۸۱.</ref>
بنابر روایاتی، او محبوب‌ترین مردان نزد [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مهربان‌ترین]] و غیرتمندترین اشخاص [[امت]]<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۳۱.</ref> و آگاه‌ترین آنان به [[تعبیر خواب]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۶۴.</ref> معرفی شده و [[حضرت]] فرموده است: "اگر قرار بود [[دوستی]] برگزینم، [[ابوبکر]] را [[انتخاب]] می‌کردم، اما میان من و او صحبت و [[برادری]] بر اساس [[ایمان]] است"<ref>ابن هشام، ج۴، ص۲۹۹.</ref>. [[فضایل]] فراوان دیگری نیز درباره ابوبکر [[روایت]] کرده‌اند؛ از جمله ترجیح ایمان وی بر ایمان ساکنان [[زمین]]، [[عصمت]] وی از هر گونه [[اشتباه]] و اینکه ابوبکر {{عربی|"منا اهل البيت"}}<ref>ابن عساکر، ج۳۰، ص۱۲۶-۳۳۰.</ref>؛ در همین باب از [[امام علی]]{{ع}} روایتی ساختند که ابوبکر و [[عمر]] را "سیدی [[قریش]] و اَبوَیِ المؤمنین" معرفی کرده است <ref>خیمة بن سلیمان، ص۱۲۳.</ref> و در قدمی فراتر، برای وی [[مقام]] انبیا را ادعا کردند<ref>ابن عساکر، ج۳۰، ص۳۹۵.</ref>. برخی در دوستی ابوبکر تا آنجا پیش رفته‌اند که [[نزول آیه]] {{متن قرآن|لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ}}<ref> سوره نور، آیه ۵۵.</ref>. را درباره او دانسته یا بر وی [[تطبیق]] داده‌اند<ref>ر.ک: قرطبی، ج۱۲، ص۱۹۶؛ ابن کثیر، تفسیر، ج۳، ص۳۱۲.</ref>.
 
افزون بر [[ضعف]] مجموع [[روایات]] بالا، [[عبدالله بن مسعود]] گوید: پیشنهاد [[جانشینی]] [[أبوبکر]] و سپس عمر را به رسول خدا{{صل}} مطرح کردم، ولی آن حضرت [[سکوت]] نمود. آنگاه از [[جانشینی علی]]{{ع}} نام بردم. قسم یاد کرد اگر [[مردم]] از وی [[پیروی]] کنند، داخل [[بهشت]] می‌شوند<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۱۱، ص۳۱۷؛ و از او احمد بن حنبل، ج۱، ص۴۴۹؛ مفید، الأمالی، ص۳۵؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۶۸.</ref>. [[سعید بن مسیب]] گوید: [[رسول خدا]]{{صل}} [[ابوبکر]] را دارای جسمی [[ضعیف]] و در امور [[الهی]] [[قوی]]، و [[عمر]] را به هر دو لحاظ قوی [[وصف]] کرد و افزود: "اما [[علی]]{{ع}}، [[هدایتگر]] [[هدایت]] شده‌ای است که شما را به [[راه راست]] هدایت می‌کند، ولی هرگز او را [[انتخاب]] نخواهید کرد"<ref>بلاذری، أنساب الاشراف، ج۲، ص۲۱۰.</ref>.
 
بر اساس [[روایت]] [[ذریح محاربی]]<ref>گروهی از راویان؛ الأصول الستة عشر، ص۹۰؛ مفید، الأمالی، ص۱۹.</ref> و [[زید بن جهم]]<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۹۲.</ref> رسول خدا{{صل}} پس از [[نزول]] [[آیه ولایت]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> [[فرمان]] داد ابوبکر، عُمر، [[مقداد]]، [[ابوذر]]، حُذَیفَه، [[عمار]]، [[ابن مسعود]] و [[بریده أسلمی]] به [[امام علی]]{{ع}} با عنوان [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[سلام]] دهند. ابوبکر و عمر از الهی بودن این فرمان پرسیدند و با دریافت پاسخ مثبت، سلام دادند، اما هنگام بیرون رفتن، از نقض [[بیعت]] سخن گفتند و [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا}}<ref>«سوگندهای خود را چون استوار کردید در حالی که خداوند را بر خود گواه گرفته‌اید مشکنید» سوره نحل، آیه ۹۱.</ref>. در این باره نازل شد. [[بریده اسلمی]] پس از به [[خلافت]] رسیدن ابوبکر، یادآور [[سلام]] وی به [[امیر مؤمنان]]{{ع}} شد و ابوبکر از رخداد حادثه جدیدی سخن گفت.
 
با توجه به اشکال‌های بالا، گفته می‌شود برخی از مستندات [[مشروعیت خلافت]] ابوبکر، ساخته عصر [[امویان]] و برخی مورد [[تصرف]]، [[دسیسه]]، تصحیف و [[تحریف]] قرار گرفته است و ابوبکر و عمر نیز هیچگاه برای مشروعیت خلافت خودشان به این [[اخبار]] استناد نکردند، بلکه [[ابوبکر]] پیشنهاد [[بیعت]] با [[عمر]] یا [[ابوعبیده]] را داد و عمر نیز [[خلافت ابوبکر]] را ناگهانی ([[فلته]]) [[وصف]] کرد<ref>سید مرتضی، الشافی، ج۳، ص۱۰۸-۱۰۲؛ و ر.ک: امینی، ج۷، ص۹۴-۸۴.</ref>. البته روایاتی (بر فرض صحیح بودنشان) نشان می‌دهد که عمر با بیعت [[أبوبکر]] به گونه دیگری نیز برخورد، و در مواردی با [[نفی]] ناگهانی بودن آن، ابوبکر را منتخب [[رسول خدا]]{{صل}} و [[قائم مقام]] ایشان معرفی کرده است<ref>ر.ک: بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۶۵-۲۶۲؛ ابن قتیبه، الأمامه، ج۱، ص۱۸ و ۱۹.</ref>. [[محمد بن قاسم]] نواده ابوبکر گوید: [[مردم]] تا [[زمان]] [[مرگ عمر]] [[شک]] نداشتند که رسول خدا{{صل}} ابوبکر را [[خلیفه]] خود قرار داده است، ولی هنگامی که عمر [[انتخاب]] نکردن خلیفه را به [[عمل]] رسول خدا{{صل}} مستند کرد، مردم متوجه شدند ابوبکر [[خلیفه رسول خدا]]{{صل}} نبوده است<ref>ابن هشام، ج۴، ص۳۰۳-۳۰۱.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبکر بن ابی‌قحافه»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۷۲-۱۷۴.</ref>


==[[هجوم]] به [[خانه]] [[فاطمه]]{{ع}}==
==[[هجوم]] به [[خانه]] [[فاطمه]]{{ع}}==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش