پرش به محتوا

حکومت در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۷: خط ۶۷:
==اصول و [[مبانی حکومت]] در [[اسلام]]==
==اصول و [[مبانی حکومت]] در [[اسلام]]==
حکومت در اسلام بر اصول و مبانی متعددی [[استوار]] است. این اصول عبارتند از:
حکومت در اسلام بر اصول و مبانی متعددی [[استوار]] است. این اصول عبارتند از:
 
# [[امانت]] بودن حکومت برای تأمین [[نظم]]، [[امنیت]] و [[حفظ]] مملکت؛
[[امانت]] بودن حکومت برای تأمین [[نظم]]، [[امنیت]] و [[حفظ]] مملکت؛
# [[محدودیت]] [[اختیارات حکومت]] به رعایت [[مصلحت عمومی]]؛
 
# [[مسئولیت]] حکومت در برابر [[مردم]] و برخورداری [[شهروندان]] از [[حق]] سؤال، [[اعتراض]] و استیضاح؛
[[محدودیت]] [[اختیارات حکومت]] به رعایت [[مصلحت عمومی]]؛
# [[آزادی]] شهروندان از [[اسارت]] [[صاحبان قدرت]]؛
 
# [[مساوات]] مردم با یکدیگر و با [[زمامداران]] (در [[حقوق]]، [[احکام]] و مجازات‌ها)<ref>ر.ک: نائینی، تنبیه الامة و تنزیه الملة، ص۶۰ - ۶۱ و ۶۹ - ۷۳.</ref>.
[[مسئولیت]] حکومت در برابر [[مردم]] و برخورداری [[شهروندان]] از [[حق]] سؤال، [[اعتراض]] و استیضاح؛
 
[[آزادی]] شهروندان از [[اسارت]] [[صاحبان قدرت]]؛
 
و سرانجام، [[مساوات]] مردم با یکدیگر و با [[زمامداران]] (در [[حقوق]]، [[احکام]] و مجازات‌ها)<ref>ر.ک: نائینی، تنبیه الامة و تنزیه الملة، ص۶۰ - ۶۱ و ۶۹ - ۷۳.</ref>.


بر این اساس، هیچ گونه رابطه [[مالکیت]] و مملوکیت، [[ربوبیت]] و مربوبیت، و [[الوهیت]] و [[عبودیت]] میان [[حاکمان]] و شهروندان وجود ندارد. وجود چنین رابطه‌ای میان حاکمان و مردم در [[شرق]] و [[غرب]] عالم، در [[حقیقت]] [[مسخ]] رابطة مطلوب [[عقلانی]] و [[دینی]] شهروندان و حکومت است. از این رو، از نگاه [[نائینی]]، حفظ و [[مراقبت]] از حقیقت حکومت یعنی همان “ولایت و امانت داری” و جلوگیری از تبدیل آن به “مالکیت، [[سلطه]] گری و استبداد” لازم و ضروری است. وی در تشریح این رابطه به [[آیات]]، [[احادیث]] و [[سیره]] [[پیشوایان دین]] استناد می‌کند تا نشان دهد حکومت در اسلام از این نوع است. به‌عنوان نمونه، [[قرآن]] از زبان [[حضرت موسی]]{{ع}} رابطۀ [[ربوبیّت]] و عبودیت میان [[فرعون]] و [[بنی‌اسرائیل]] را [[سرزنش]] می‌کند<ref>{{متن قرآن|وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ}} «و (آیا) این نعمتی است که آن را بر من منّت می‌نهی که بنی اسرائیل را به بردگی گرفته‌ای؟» سوره شعراء، آیه ۲۲.</ref>. چنان‌که [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از چنین رابطه‌ای میان [[بنی‌امیه]] و مردم خبر داده و آنان را از چنین سرنوشتی [[بیم]] می‌دهند<ref>رسول خدا{{صل}}: {{متن حدیث|إِذَا بَلَغَ‏ بَنُو الْعَاصِ‏ ثَلَاثِينَ رَجُلًا كَانَ مَالُ اللَّهِ دُوَلًا، وَ عِبَادُهُ خَوَلًا}} (مجلسی، بحارالانوار، ج۲۲، ص۳۹۸)؛ {{متن حدیث|وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَجِدُنَّ بَنِي‏ أُمَيَّةَ لَكُمْ‏ أَرْبَابَ‏ سُوءٍ بَعْدِي‏}} (نهج‌البلاغه، خطبه ۹۳).</ref>.<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۹۶.</ref>
بر این اساس، هیچ گونه رابطه [[مالکیت]] و مملوکیت، [[ربوبیت]] و مربوبیت، و [[الوهیت]] و [[عبودیت]] میان [[حاکمان]] و شهروندان وجود ندارد. وجود چنین رابطه‌ای میان حاکمان و مردم در [[شرق]] و [[غرب]] عالم، در [[حقیقت]] [[مسخ]] رابطة مطلوب [[عقلانی]] و [[دینی]] شهروندان و حکومت است. از این رو، از نگاه [[نائینی]]، حفظ و [[مراقبت]] از حقیقت حکومت یعنی همان “ولایت و امانت داری” و جلوگیری از تبدیل آن به “مالکیت، [[سلطه]] گری و استبداد” لازم و ضروری است. وی در تشریح این رابطه به [[آیات]]، [[احادیث]] و [[سیره]] [[پیشوایان دین]] استناد می‌کند تا نشان دهد حکومت در اسلام از این نوع است. به‌عنوان نمونه، [[قرآن]] از زبان [[حضرت موسی]]{{ع}} رابطۀ [[ربوبیّت]] و عبودیت میان [[فرعون]] و [[بنی‌اسرائیل]] را [[سرزنش]] می‌کند<ref>{{متن قرآن|وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ}} «و (آیا) این نعمتی است که آن را بر من منّت می‌نهی که بنی اسرائیل را به بردگی گرفته‌ای؟» سوره شعراء، آیه ۲۲.</ref>. چنان‌که [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از چنین رابطه‌ای میان [[بنی‌امیه]] و مردم خبر داده و آنان را از چنین سرنوشتی [[بیم]] می‌دهند<ref>رسول خدا{{صل}}: {{متن حدیث|إِذَا بَلَغَ‏ بَنُو الْعَاصِ‏ ثَلَاثِينَ رَجُلًا كَانَ مَالُ اللَّهِ دُوَلًا، وَ عِبَادُهُ خَوَلًا}} (مجلسی، بحارالانوار، ج۲۲، ص۳۹۸)؛ {{متن حدیث|وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَجِدُنَّ بَنِي‏ أُمَيَّةَ لَكُمْ‏ أَرْبَابَ‏ سُوءٍ بَعْدِي‏}} (نهج‌البلاغه، خطبه ۹۳).</ref>.<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۹۶.</ref>
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش