پرش به محتوا

تکبر در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'خدای متعالی' به 'خدای متعال'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
جز (جایگزینی متن - 'خدای متعالی' به 'خدای متعال')
خط ۲۷: خط ۲۷:
برخی از اوصاف [[متکبّران]] عبارت‌اند از:
برخی از اوصاف [[متکبّران]] عبارت‌اند از:
=== خودداری از پذیرش [[آیات خدا]]===
=== خودداری از پذیرش [[آیات خدا]]===
بدترین [[تکبّر]]، تکبّر در برابر [[خداوند]] است که با تأثیر [[سوء]] بر [[روح]] و [[فکر]]، [[انسان]] را در برابر [[آیات]] و [[حجت‌های الهی]] همچون سنگی خارا موجودی انعطاف ناپذیر و غیر قابل [[نفوذ]] درمی آورد که نه به [[اندرز]] ناصحان گوش می‌‌سپارد و نه به هشدارهای [[الهی]] اعتنایی دارد و پیوسته با [[غرور]] و [[نخوت]] در مسیر خلاف قدم برمی دارد: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ}}<ref>«و چون به او گویند: از خداوند پروا کن، خویشتن‌بینی او را به گناه می‌کشاند پس دوزخ او را بس و بی‌گمان، این بستر  بد است» سوره بقره، آیه ۲۰۶.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۳۵؛ المیزان، ج ۲، ص ۹۷؛ نمونه، ج ۲، ص ۷۵؛ ج ۶، ص ۳۶۷. </ref> انسان [[متکبر]] بر اثر [[تکذیب آیات الهی]]<ref>جامع البیان، ج ۹، ص ۸۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۲۸۳. </ref> بر قلبش مهر زده می‌‌شود، به گونه ای که دیگر در [[آیات الهی]] [[تفکر]] نمی‌کند و از آنها [[عبرت]] نمی‌گیرد <ref>الکشاف، ج ۲، ص ۱۱۷. </ref> و بر [[کفر]] و [[تکذیب]] [[اصرار]] میورزد <ref> المیزان، ج ۸، ص ۲۴۷. </ref> و در نتیجه [[تبهکاری]] خود از قابلیت [[هدایت]] خارج می‌‌شود و به رغم [[مشاهده]] [[آیات الهی]] از [[تسلیم]] در برابر آن [[امتناع]] ورزیده، بر سر دو راهی هدایت و [[ضلالت]]، [[گمراهی]] را در پیش می‌‌گیرد: {{متن قرآن|سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ}}<ref>«به زودی کسانی را که در زمین ناحق گردنفرازی می‌ورزند از نشانه‌های خود روگردان خواهم کرد و هر نشانه‌ای ببینند بدان ایمان نخواهند آورد؛ و اگر راه درست را ببینند آن را راه (خویش) نخواهند گزید و چون کژراهه را ببینند آن را راه (خود) برخواهند گزید؛ این از آن روست که آنان نشانه‌های ما را دروغ شمردند و از آن غافل بودند» سوره اعراف، آیه ۱۴۶.</ref> با توجه به [[سیاق آیه]]، قید {{متن قرآن|بِغَيْرِ الْحَقِّ}} توضیحی است،<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۴۶. </ref> گرچه برخی با احترازی دانستن آن، [[تکبر]] به غیر [[حق]] را در [[آیه]] در برابر تکبر به حق و بجا دانسته <ref>کشف الاسرار، ج ۳، ص ۷۴۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۳۶۶؛ مفردات، ص ۶۹۸. </ref> و برخی دیگر نیز بر این باورند که قید «بِغَیرِ الحَقِّ» برای تأکید است، زیرا تکبر در میان [[انسان‌ها]] جز به غیر حق نیست و تکبر به حق، ویژه خدای متعالی است.<ref>روض الجنان، ج ۸، ص ۴۰۲؛ الکشاف، ج ۲، ص ۱۵۹؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۳۶. </ref> انسان‌های [[متکبر]] بدون هیچ حجتی درباره نشانه‌های [[خداوند]] به [[مجادله]] می‌‌پردازند و این گونه خداوند بر [[دل]] هر متکبر [[زورگویی]] [[مُهر]] می‌‌نهد: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ}}<ref>«آنان که در آیات خداوند بی‌آنکه برهانی برای آنان آمده باشد چالش می‌ورزند، (کارشان) نزد خداوند و نزد مؤمنان، سخت خشم‌انگیز  است؛ بدین‌گونه خداوند بر دل هر خویش‌بین گردنکشی مهر می‌نهد» سوره غافر، آیه ۳۵.</ref> آنان از سر [[نخوت]] در [[بیراهه]] گمراهی پیشتازند: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ}}<ref>«و از مردم کسی است که درباره خداوند بی‌هیچ دانش و رهیافت و کتابی روشنی‌بخش، چالش می‌ورزد» سوره حج، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«(در حالی که از تکبّر) شانه بالا می‌اندازد  تا (مردم را) از راه خداوند گمراه کند؛ او را در این جهان خواری است و در رستخیز عذاب سوزان را به او می‌چشانیم» سوره حج، آیه ۹.</ref>؛  {{متن قرآن|ثَانِيَ عِطْفِهِ}} کنایه از تکبر و [[اعراض]] از حق است،<ref>التفسیر المبین، ج ۱، ص ۴۳۴. </ref> زیرا {{متن قرآن|ثَانِيَ}} به معنای کسر، برگردانیدن و پیچاندن و {{متن قرآن|عِطْفِهِ}} به معنای پهلوست و شخص [[اعراض]] کننده گویا شانه خود را به [[نشانه]] [[اعتراض]] می‌‌پیچاند. <ref> التحقیق، ج ۲، ص ۳۳، «ثنی»؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۴۹؛ نثر طوبی، ص ۱۱۸. </ref> گفته شده: [[آیه]] در [[شأن]] [[ابوجهل]] نازل شده است که در برابر [[آیات الهی]] و [[پیام]] [[رسول خدا]]{{صل}} از روی [[نادانی]] و [[تکبر]] برخورد می‌‌کرد.<ref>التحریروالتنویر، ج ۱۷، ص ۲۰۷. </ref>
بدترین [[تکبّر]]، تکبّر در برابر [[خداوند]] است که با تأثیر [[سوء]] بر [[روح]] و [[فکر]]، [[انسان]] را در برابر [[آیات]] و [[حجت‌های الهی]] همچون سنگی خارا موجودی انعطاف ناپذیر و غیر قابل [[نفوذ]] درمی آورد که نه به [[اندرز]] ناصحان گوش می‌‌سپارد و نه به هشدارهای [[الهی]] اعتنایی دارد و پیوسته با [[غرور]] و [[نخوت]] در مسیر خلاف قدم برمی دارد: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ}}<ref>«و چون به او گویند: از خداوند پروا کن، خویشتن‌بینی او را به گناه می‌کشاند پس دوزخ او را بس و بی‌گمان، این بستر  بد است» سوره بقره، آیه ۲۰۶.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۳۵؛ المیزان، ج ۲، ص ۹۷؛ نمونه، ج ۲، ص ۷۵؛ ج ۶، ص ۳۶۷. </ref> انسان [[متکبر]] بر اثر [[تکذیب آیات الهی]]<ref>جامع البیان، ج ۹، ص ۸۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۲۸۳. </ref> بر قلبش مهر زده می‌‌شود، به گونه ای که دیگر در [[آیات الهی]] [[تفکر]] نمی‌کند و از آنها [[عبرت]] نمی‌گیرد <ref>الکشاف، ج ۲، ص ۱۱۷. </ref> و بر [[کفر]] و [[تکذیب]] [[اصرار]] میورزد <ref> المیزان، ج ۸، ص ۲۴۷. </ref> و در نتیجه [[تبهکاری]] خود از قابلیت [[هدایت]] خارج می‌‌شود و به رغم [[مشاهده]] [[آیات الهی]] از [[تسلیم]] در برابر آن [[امتناع]] ورزیده، بر سر دو راهی هدایت و [[ضلالت]]، [[گمراهی]] را در پیش می‌‌گیرد: {{متن قرآن|سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ}}<ref>«به زودی کسانی را که در زمین ناحق گردنفرازی می‌ورزند از نشانه‌های خود روگردان خواهم کرد و هر نشانه‌ای ببینند بدان ایمان نخواهند آورد؛ و اگر راه درست را ببینند آن را راه (خویش) نخواهند گزید و چون کژراهه را ببینند آن را راه (خود) برخواهند گزید؛ این از آن روست که آنان نشانه‌های ما را دروغ شمردند و از آن غافل بودند» سوره اعراف، آیه ۱۴۶.</ref> با توجه به [[سیاق آیه]]، قید {{متن قرآن|بِغَيْرِ الْحَقِّ}} توضیحی است،<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۴۶. </ref> گرچه برخی با احترازی دانستن آن، [[تکبر]] به غیر [[حق]] را در [[آیه]] در برابر تکبر به حق و بجا دانسته <ref>کشف الاسرار، ج ۳، ص ۷۴۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۳۶۶؛ مفردات، ص ۶۹۸. </ref> و برخی دیگر نیز بر این باورند که قید «بِغَیرِ الحَقِّ» برای تأکید است، زیرا تکبر در میان [[انسان‌ها]] جز به غیر حق نیست و تکبر به حق، ویژه [[خدای متعال]] است.<ref>روض الجنان، ج ۸، ص ۴۰۲؛ الکشاف، ج ۲، ص ۱۵۹؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۳۶. </ref> انسان‌های [[متکبر]] بدون هیچ حجتی درباره نشانه‌های [[خداوند]] به [[مجادله]] می‌‌پردازند و این گونه خداوند بر [[دل]] هر متکبر [[زورگویی]] [[مُهر]] می‌‌نهد: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ}}<ref>«آنان که در آیات خداوند بی‌آنکه برهانی برای آنان آمده باشد چالش می‌ورزند، (کارشان) نزد خداوند و نزد مؤمنان، سخت خشم‌انگیز  است؛ بدین‌گونه خداوند بر دل هر خویش‌بین گردنکشی مهر می‌نهد» سوره غافر، آیه ۳۵.</ref> آنان از سر [[نخوت]] در [[بیراهه]] گمراهی پیشتازند: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ}}<ref>«و از مردم کسی است که درباره خداوند بی‌هیچ دانش و رهیافت و کتابی روشنی‌بخش، چالش می‌ورزد» سوره حج، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«(در حالی که از تکبّر) شانه بالا می‌اندازد  تا (مردم را) از راه خداوند گمراه کند؛ او را در این جهان خواری است و در رستخیز عذاب سوزان را به او می‌چشانیم» سوره حج، آیه ۹.</ref>؛  {{متن قرآن|ثَانِيَ عِطْفِهِ}} کنایه از تکبر و [[اعراض]] از حق است،<ref>التفسیر المبین، ج ۱، ص ۴۳۴. </ref> زیرا {{متن قرآن|ثَانِيَ}} به معنای کسر، برگردانیدن و پیچاندن و {{متن قرآن|عِطْفِهِ}} به معنای پهلوست و شخص [[اعراض]] کننده گویا شانه خود را به [[نشانه]] [[اعتراض]] می‌‌پیچاند. <ref> التحقیق، ج ۲، ص ۳۳، «ثنی»؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۴۹؛ نثر طوبی، ص ۱۱۸. </ref> گفته شده: [[آیه]] در [[شأن]] [[ابوجهل]] نازل شده است که در برابر [[آیات الهی]] و [[پیام]] [[رسول خدا]]{{صل}} از روی [[نادانی]] و [[تکبر]] برخورد می‌‌کرد.<ref>التحریروالتنویر، ج ۱۷، ص ۲۰۷. </ref>


براساس آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ مَا هُمْ بِبَالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«آنان که در آیات خداوند بی‌آنکه برهانی نزد آنان آمده باشد چالش می‌ورزند؛ در درونشان جز خویش‌بینی نیست که به آن (هم) نمی‌رسند؛ از این روی به خداوند پناه جو که اوست که شنوای بیناست» سوره غافر، آیه ۵۶.</ref> [[مجادله]] با [[پیامبر]] درباره نشانه‌های [[خدا]] تنها برخاسته از [[کبر]] است <ref> المیزان، ج ۱۷، ص ۳۴۱ - ۳۴۲. </ref> [[تکبّر]] [[حجاب]] [[علوم]] و [[معارف]] است<ref>الجواهر، ج ۳، ص ۲۱۸. </ref> و [[قلب]] [[انسان]] [[متکبر]] که می‌‌توانست ظرف حقایق باشد مانند [[زمین]] سخت و نفوذناپذیر گشته، هیچ [[حکمت]] و [[کلام]] حقی در آن اثر نمی‌کند، چنان که [[قرآن کریم]] درباره نهایت تکبر <ref>منهج الصادقین، ج ۸، ص ۳۴. </ref> و [[امتناع]] ورزیدن [[کافران]] از [[پیروی]] پیامبر{{صل}} و [[ایمان]] به وی می‌‌فرماید: {{متن قرآن|ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ}}<ref>«صاد، سوگند به قرآن بیانگر  (که تو از پیامبرانی) امّا  کافران در غرور و ناسازگاری‌اند» سوره ص، آیه ۱-۲.</ref>.<ref> المیزان، ج ۱۷، ص ۱۱۸. </ref> [[عزّت]] از أرض عَزاز به معنای زمین محکم و نفوذناپذیر گرفته شده است.<ref>مفردات، ص ۵۶۳، «عزّ».</ref> در [[شأن نزول]] آیه یاد شده آمده است که گروهی از سران [[قریش]] از جمله ابوجهل نزد [[ابوطالب]] آمده، از وی خواستند تا از برادرزاده خود بخواهد که از [[مخالفت]] با [[خدایان]] آنها دست بردارد. پیامبر{{صل}} فرمود: آیا حاضرید در یک جمله با من توافق کنید تا در سایه آن بر [[عرب]] [[حکومت]] کنید؟ آنان فوراً پذیرفتند. پیامبر فرمود: بگویید: «لا [[إله]] إلاّ [[الله]]». آنان با شنیدن این جمله چنان هراسان شدند که از [[بیم]] تأثیر آن انگشت‌هایشان را در گوش خود فرو برده، با سرعت از آنجا خارج شدند<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۴۱ - ۴۴۳. </ref>.<ref>[[سید رضا اسحاق‌نیا تربتی|اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا]]؛ [[تکبر (مقاله)|مقاله «تکبر»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
براساس آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ مَا هُمْ بِبَالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«آنان که در آیات خداوند بی‌آنکه برهانی نزد آنان آمده باشد چالش می‌ورزند؛ در درونشان جز خویش‌بینی نیست که به آن (هم) نمی‌رسند؛ از این روی به خداوند پناه جو که اوست که شنوای بیناست» سوره غافر، آیه ۵۶.</ref> [[مجادله]] با [[پیامبر]] درباره نشانه‌های [[خدا]] تنها برخاسته از [[کبر]] است <ref> المیزان، ج ۱۷، ص ۳۴۱ - ۳۴۲. </ref> [[تکبّر]] [[حجاب]] [[علوم]] و [[معارف]] است<ref>الجواهر، ج ۳، ص ۲۱۸. </ref> و [[قلب]] [[انسان]] [[متکبر]] که می‌‌توانست ظرف حقایق باشد مانند [[زمین]] سخت و نفوذناپذیر گشته، هیچ [[حکمت]] و [[کلام]] حقی در آن اثر نمی‌کند، چنان که [[قرآن کریم]] درباره نهایت تکبر <ref>منهج الصادقین، ج ۸، ص ۳۴. </ref> و [[امتناع]] ورزیدن [[کافران]] از [[پیروی]] پیامبر{{صل}} و [[ایمان]] به وی می‌‌فرماید: {{متن قرآن|ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ}}<ref>«صاد، سوگند به قرآن بیانگر  (که تو از پیامبرانی) امّا  کافران در غرور و ناسازگاری‌اند» سوره ص، آیه ۱-۲.</ref>.<ref> المیزان، ج ۱۷، ص ۱۱۸. </ref> [[عزّت]] از أرض عَزاز به معنای زمین محکم و نفوذناپذیر گرفته شده است.<ref>مفردات، ص ۵۶۳، «عزّ».</ref> در [[شأن نزول]] آیه یاد شده آمده است که گروهی از سران [[قریش]] از جمله ابوجهل نزد [[ابوطالب]] آمده، از وی خواستند تا از برادرزاده خود بخواهد که از [[مخالفت]] با [[خدایان]] آنها دست بردارد. پیامبر{{صل}} فرمود: آیا حاضرید در یک جمله با من توافق کنید تا در سایه آن بر [[عرب]] [[حکومت]] کنید؟ آنان فوراً پذیرفتند. پیامبر فرمود: بگویید: «لا [[إله]] إلاّ [[الله]]». آنان با شنیدن این جمله چنان هراسان شدند که از [[بیم]] تأثیر آن انگشت‌هایشان را در گوش خود فرو برده، با سرعت از آنجا خارج شدند<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۴۱ - ۴۴۳. </ref>.<ref>[[سید رضا اسحاق‌نیا تربتی|اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا]]؛ [[تکبر (مقاله)|مقاله «تکبر»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش