ارزش در فلسفه اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'قطع' به 'قطع'
جز (جایگزینی متن - 'تکیه' به 'تکیه') |
جز (جایگزینی متن - 'قطع' به 'قطع') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
[[غالب]] [[اندیشمندان]]، هرچند با تقریرهای مختلف، نوعی تجسم، تقرر ضمنی موجودیت انضمامی و منشأ انتزاع [[عینی]] برای ارزشها قایل شدهاند. در خصوص برخی گونههای ارزشی همچون ارزشهای زیباشناختی، از این حیث [[اختلاف]] نظرهایی وجود دارد که برای اختصار از ورود بدان اجتناب میشود. | [[غالب]] [[اندیشمندان]]، هرچند با تقریرهای مختلف، نوعی تجسم، تقرر ضمنی موجودیت انضمامی و منشأ انتزاع [[عینی]] برای ارزشها قایل شدهاند. در خصوص برخی گونههای ارزشی همچون ارزشهای زیباشناختی، از این حیث [[اختلاف]] نظرهایی وجود دارد که برای اختصار از ورود بدان اجتناب میشود. | ||
تردیدی نیست ارزشها حتی اگر در اشیا و پدیدههای مادی تبلور یافته باشند، اموری استنباطی و دارای منشأ انتزاع عینیاند. به بیان دیگر، ارزشها همواره بر موضوعها و محملهای عینی و [[ذهنی]] و موجود و مقدر تکیه دارند؛ از اینرو، تفکیک میان محملهای ارزش با خود ارزش برای تشخیص نحوه وجود و احکام و آثار آنها [[ضرورت]] منطقی دارد. به بیان برخی نویسندگان: ارزشها به طور مستقل مانند اشیا وجود ندارند، ارزشها باید مجسم شوند تا [[احساس]] شوند، خوبی یا [[زیبایی]] را به طور انتزاعی نمیتوانیم بشناسیم. از آنجا که ارزشها باید مجسم شوند، ما اغلب به تجسم ارزش و نه به خود ارزش توجه میکنیم،... ارزشها [[قوانین]] کلی [[حکم]] هستند و با کاربرد آنها از پارهای کیفیات در عمل یا عین خارجی [[آگاه]] میشویم. این ارزشها به نوبه خود سبب میشوند ارزشهای تجسم یافته را ارزشیابی کنیم. ممکن است توان ارزشیابی ما افزایش یا کاهش یابد یا ممکن است [[خطا]] کنیم، اما این امور خود ارزش را تحت تأثیر قرار نمیدهد<ref>روبیژک، پل، ارزشهای اخلاقی در عصر علم، ص۳۳۲.</ref>. | تردیدی نیست ارزشها حتی اگر در اشیا و پدیدههای مادی تبلور یافته باشند، اموری استنباطی و دارای منشأ انتزاع عینیاند. به بیان دیگر، ارزشها همواره بر موضوعها و محملهای عینی و [[ذهنی]] و موجود و مقدر تکیه دارند؛ از اینرو، تفکیک میان محملهای ارزش با خود ارزش برای تشخیص نحوه وجود و احکام و آثار آنها [[ضرورت]] منطقی دارد. به بیان برخی نویسندگان: ارزشها به طور مستقل مانند اشیا وجود ندارند، ارزشها باید مجسم شوند تا [[احساس]] شوند، خوبی یا [[زیبایی]] را به طور انتزاعی نمیتوانیم بشناسیم. از آنجا که ارزشها باید مجسم شوند، ما اغلب به تجسم ارزش و نه به خود ارزش توجه میکنیم،... ارزشها [[قوانین]] کلی [[حکم]] هستند و با کاربرد آنها از پارهای کیفیات در عمل یا عین خارجی [[آگاه]] میشویم. این ارزشها به نوبه خود سبب میشوند ارزشهای تجسم یافته را ارزشیابی کنیم. ممکن است توان ارزشیابی ما افزایش یا کاهش یابد یا ممکن است [[خطا]] کنیم، اما این امور خود ارزش را تحت تأثیر قرار نمیدهد<ref>روبیژک، پل، ارزشهای اخلاقی در عصر علم، ص۳۳۲.</ref>. | ||
به بیان دیگر، ارزشها تنها از طریق احکام صادره در مورد اشخاص، اشیاء کیفیات، حوادث و [[افعال]] وجود مییابند و به همین دلیل اموری ذهنی - عینی یا به زبان [[فلسفی]] دارای عروض [[ذهنی]] و اتصاف خارجیاند. [[ارزشها]] همچنین برای تحققیابی [[عینی]]، به [[مشارکت]] شخصی و جمعی افراد [[نیازمند]] خواهند بود. یک ویژگی یا [[رفتار]] علاوه بر داشتن ارزش فینفسه، تنها زمانی در فهرست ارزشهای [[فرهنگی]] جای خواهد گرفت که در نزد افراد نیز [[ارزشمند]] تلقی شود. بدون ملاحظه این انتساب ما نه با ارزش که با [[واقعیت]] دارای ویژگی ارزشی مواجه خواهیم بود. علاوه اینکه معیار ارزش بودن برخی ارزشها نیز خود [[انسان]] یا نوعی انتساب به انسان است نه واقعیتهای نفسالامری. ارزشهای ذاتی یا ارزشهای دارای خاستگاه عینی - به رغم [[درک]] ما - حظی از واقعیت دارند. ما ممکن است [[ارزشمندی]] یک چیز را درک نکرده یا درباره آن [[داوری]] منفی یا خنثی داشته باشیم و نیز ممکن است وجه ارزشی آن، نه یکباره که تدریجاً، بر ما ظاهر گردد. وجود این احوال، نشانگر آن است که دستکم برخی از ارزشها، از بنیاد مستقلی - | به بیان دیگر، ارزشها تنها از طریق احکام صادره در مورد اشخاص، اشیاء کیفیات، حوادث و [[افعال]] وجود مییابند و به همین دلیل اموری ذهنی - عینی یا به زبان [[فلسفی]] دارای عروض [[ذهنی]] و اتصاف خارجیاند. [[ارزشها]] همچنین برای تحققیابی [[عینی]]، به [[مشارکت]] شخصی و جمعی افراد [[نیازمند]] خواهند بود. یک ویژگی یا [[رفتار]] علاوه بر داشتن ارزش فینفسه، تنها زمانی در فهرست ارزشهای [[فرهنگی]] جای خواهد گرفت که در نزد افراد نیز [[ارزشمند]] تلقی شود. بدون ملاحظه این انتساب ما نه با ارزش که با [[واقعیت]] دارای ویژگی ارزشی مواجه خواهیم بود. علاوه اینکه معیار ارزش بودن برخی ارزشها نیز خود [[انسان]] یا نوعی انتساب به انسان است نه واقعیتهای نفسالامری. ارزشهای ذاتی یا ارزشهای دارای خاستگاه عینی - به رغم [[درک]] ما - حظی از واقعیت دارند. ما ممکن است [[ارزشمندی]] یک چیز را درک نکرده یا درباره آن [[داوری]] منفی یا خنثی داشته باشیم و نیز ممکن است وجه ارزشی آن، نه یکباره که تدریجاً، بر ما ظاهر گردد. وجود این احوال، نشانگر آن است که دستکم برخی از ارزشها، از بنیاد مستقلی - قطع نظر از انتساب به انسان - برخوردارند. شاید به دلیل همین ویژگی عینی است که ما غالباً تجسم ارزش را با خود آن یکی میپنداریم یا تجسم ارزش را لازمه انفکاکناپذیر آن میانگاریم. به تعبیر برخی نویسندگان: [[ذهن]] انسان وقتی ارزشی را درک میکند، گویی به چیزی علاوه بر [[ادراک]] واقعیتها [[آگاهی]] یافته که بر اساس [[احساسها]]، شناختها، نیازها، علاقهها، [[اعتقادات]] و حتی فرهنگهای [[اجتماعی]] شکل گرفته و سپس به آن واقعیت نسبت داده شده است<ref>سیدمحمدرضا جمشیدی، ارزش و ارزششناسی، ص۳۹۱.</ref>. | ||
این نحوه از هستی به گونههای مختلف [[تفسیر]] شده است<ref>ر.ک: ن. آر پولانزاس، طبیعت اشیا و حقوق، ص۸۳؛ م. ی بوخنسکی، مقدمهای بر فلسفه، ص۹۱-۹۲؛ هارتمان به نقل از سید محمدرضا مدرسی، فلسفه اخلاق، ص۷۵؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ص۴۸۲، ۱۵۲-۱۴۴.David Detrner ; Freedom as a value ; pp</ref>. | این نحوه از هستی به گونههای مختلف [[تفسیر]] شده است<ref>ر.ک: ن. آر پولانزاس، طبیعت اشیا و حقوق، ص۸۳؛ م. ی بوخنسکی، مقدمهای بر فلسفه، ص۹۱-۹۲؛ هارتمان به نقل از سید محمدرضا مدرسی، فلسفه اخلاق، ص۷۵؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ص۴۸۲، ۱۵۲-۱۴۴.David Detrner ; Freedom as a value ; pp</ref>. | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
در مقابل، برخی دیدگاههای جامعهشناختی و مردمشناختی، ارزشها را جزء جداییناپذیر [[زندگی اجتماعی]] و محصول [[قرارداد]] جمعی و پذیرش همگانی تلقی کردهاند. ارزشها از این منظر، اموری [[فرهنگی]]، زمینهای، نسبی و غالباً متغیرند که هر [[جامعه]] به اقتضای مجموع امکانات و محدودیتها و اوضاع و شرایط [[تاریخی]]، فرهنگی، مذهبی، [[اقتصادی]]، [[سیاسی]]، اجتماعی، ارتباطی و... خویش و گاه از طریق عوامل نامرئی طی اعصار و قرون متمادی بدان دست یافته و همواره با تغییراتی از یک [[نسل]] به نسل دیگر منتقل شده است. از منظر [[روانشناختی]] نیز ارزشهای یک جامعه بیشتر مبین [[آرمانها]]، [[نگرشها]]، [[گرایشها]]، نیازها، [[خواستهها]]، علاقهها و ترجیحهای [[غالب]] افراد یا گروههای حاکماند که به عنوان معیارهای عام [[مقبولیت]] جمعی یافتهاند<ref>برای آگاهی بیشتر از جنبههای وجودشناختی ارزشها، همچنین ر.ک: Paul Grice; The conception of value; pp. ۹۳-۱۲۰.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۳.</ref> | در مقابل، برخی دیدگاههای جامعهشناختی و مردمشناختی، ارزشها را جزء جداییناپذیر [[زندگی اجتماعی]] و محصول [[قرارداد]] جمعی و پذیرش همگانی تلقی کردهاند. ارزشها از این منظر، اموری [[فرهنگی]]، زمینهای، نسبی و غالباً متغیرند که هر [[جامعه]] به اقتضای مجموع امکانات و محدودیتها و اوضاع و شرایط [[تاریخی]]، فرهنگی، مذهبی، [[اقتصادی]]، [[سیاسی]]، اجتماعی، ارتباطی و... خویش و گاه از طریق عوامل نامرئی طی اعصار و قرون متمادی بدان دست یافته و همواره با تغییراتی از یک [[نسل]] به نسل دیگر منتقل شده است. از منظر [[روانشناختی]] نیز ارزشهای یک جامعه بیشتر مبین [[آرمانها]]، [[نگرشها]]، [[گرایشها]]، نیازها، [[خواستهها]]، علاقهها و ترجیحهای [[غالب]] افراد یا گروههای حاکماند که به عنوان معیارهای عام [[مقبولیت]] جمعی یافتهاند<ref>برای آگاهی بیشتر از جنبههای وجودشناختی ارزشها، همچنین ر.ک: Paul Grice; The conception of value; pp. ۹۳-۱۲۰.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۳.</ref> | ||
==مطلق یا نسبی بودن ارزشها== | ==مطلق یا نسبی بودن ارزشها== | ||
ارزشهای مطلق برای عموم [[انسانها]] - | ارزشهای مطلق برای عموم [[انسانها]] - قطع نظر از تمایزها و اختصاصات مختلف - مطلوبیت دارد. همچون [[عدالت]]، [[آزادی]]، [[استقلال]]، و... که گاه تحت عنوان [[ارزشهای انسانی]] از آنها یاد میشود. ارزشهای نسبی به ارزشهایی اطلاق میشود که به تناسب ویژگیها، شرایط، اقتضائات و... به قلمرو خاصی محدود شده و معمولاً تحت تأثیر متغیرهایی همچون [[زمان]]، مکان، قومیت، جنسیت، جغرافیا، شغل، سن، تحصیل، [[موقعیت اجتماعی]]، و غیره آن تنوع یافته و دستخوش [[تغییر]] میگردند. ارزشهای مطلق که معمولاً تعداد آن در مقایسه از کمیت کمتری برخوردار است، ارزشهای کانونی، عام و [[جهانشمول]] بوده و مبنای اشتقاق بسیاری از فروعات ارزشی محسوب میشوند. این [[ارزشها]] تقریباً در همه نظامهای ارزشی هرچند با اشکال و [[صور]] مختلف و مصداقهای متنوع حضور داشته و قابلیت و امکان بالایی برای پذیرش و [[مقبولیت]] همگانی دارند. این ارزشها عمدتاً به دلیل ویژگیهای فرازمانی، فرامکانی، فرافرهنگی، فراملی، فرادینی، تحت تأثیر تنوعات موجود و متغیرهای محیطی، مطلوبیت ذاتی خود را از دست نمیدهند، هر چند ممکن است به مرور [[زمان]]، مفهوم و مصداق آنها، تحت تأثیر عوامل مختلف، دستخوش تغییر گردد و هر [[نظام ارزشی]] تصویر و [[تفسیر]] خاصی از آنها به دست دهد. | ||
نسبیتگرایی نیز در کاربردهای مختلف گاه به معنای توصیفی، گاه [[معرفتشناختی]] و گاه هنجاری به کار رفته است. | نسبیتگرایی نیز در کاربردهای مختلف گاه به معنای توصیفی، گاه [[معرفتشناختی]] و گاه هنجاری به کار رفته است. | ||