پرش به محتوا

استدراج در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۴۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ مهٔ ۲۰۲۱
خط ۲۲: خط ۲۲:


==[[سنت]] استدراج==
==[[سنت]] استدراج==
[[قرآن کریم]] از برخی سنّتهای * [[الهی]] یاد می‌کند که فرایند حرکت [[انسان]] و [[جوامع بشری]] تابع آنهاست.<ref>مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۶۴۵.</ref> این [[سنتها]] افزون بر استناد به بعد [[غیبی]]، از واقعیتی [[عینی]] و طبیعی نیز برخوردار بوده، از منظر [[روانشناختی]] و جامعه‌شناختی قابل تبیین و تحلیل است. با این نگرش می‌توان [[سنّت]] [[استدراج]] را در دو حوزه فردی و [[اجتماعی]] بررسی کرد<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[استدراج - معموری (مقاله)|مقاله "استدراج"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>:
[[قرآن کریم]] از برخی سنّتهای [[الهی]] یاد می‌کند که فرایند حرکت [[انسان]] و [[جوامع بشری]] تابع آنهاست.<ref>مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۶۴۵.</ref> این [[سنتها]] افزون بر استناد به بعد [[غیبی]]، از واقعیتی [[عینی]] و طبیعی نیز برخوردار بوده، از منظر [[روانشناختی]] و جامعه‌شناختی قابل تبیین و تحلیل است. با این نگرش می‌توان [[سنّت]] [[استدراج]] را در دو حوزه فردی و [[اجتماعی]] بررسی کرد<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[استدراج - معموری (مقاله)|مقاله "استدراج"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>:


=== استدراج فردی===
=== استدراج فردی===
[[انسان]] از آغاز [[زندگی]] به اقتضای [[طبیعت]] مادی خویش به تدریج امکانات وجودی خود را از دست می‌دهد: "اَنّا نَأتِی الاَرضَ نَنقُصُها مِن اَطرافِها". ([[انبیاء]] / ۲۱، ۴۴)<ref>نمونه، ج ۱۳، ص ۴۱۵ ـ ۴۱۶.</ref> این فرایند در صورت عدم استفاده از این امکانات، و تبدیل نکردن آنها به امکانات ماندگار [[معنوی]] به تدریج انسان را به سوی [[خسران]] و زیان [[ابدی]] ـ که همان اتلاف [[عمر]] و [[استحقاق]] [[عذاب اخروی]] است ـ سوق می‌دهد: "اِنَّ الاِنسـنَ لَفی خُسر * اِلاَّ الَّذینَ ءامَنوا وعَمِلُوا الصّــلِحـتِ."... (عصر / ۱۰۳، ۲ ـ ۳) در این میان [[خداوند]] به‌طور مستقیم از عوامل گوناگونی همچون: [[موهبت]] [[عقل]]: "کَذلِکَ نُفَصِّلُ الأیـتِ لِقَومٍ یَعقِلون" ([[روم]] / ۳۰، ۲۸) و [[ارسال پیامبران]]: "وما اَهلَکنا مِن قَریَةٍ اِلاّ لَها مُنذِرون" (شعراء / ۲۶، ۲۰۸) و به‌طور غیر مستقیم با جریان‌سازی در زندگی به وسیله [[ابتلا]] * به سختیها و [[مصائب]]: "فَاَخَذنـهُم بِالبَأساءِ والضَّرّاءِ لَعَلَّهُم یَتَضَرَّعون" (انعام / ۶، ۴۲ و نیز [[اعراف]] / ۷، ۹۴) یا [[نزول]] [[نعمت‌های فراوان]]: "یـاَیُّهَا النّاسُ اذکُروا نِعمَتَ اللّهِ عَلَیکُم" (فاطر / ۳۵، ۳) برای توقف این روند استفاده کرده،<ref> مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۳۲۱؛ تفسیر المنار، ج ۴، ص ۲۵۰؛ نمونه، ج ۵، ص ۲۳۶ ـ ۲۳۸.</ref> برای [[انتخاب]] آزادانه و آگاهانه و تلاش بر مبنای آن به [[بندگان]] مهلت کافی [[عطا]] می‌کند: "ثُمَّ جَعَلنـکُم خَلـفَ فِی الاَرضِ مِن بَعدِهِم لِنَنظُرَ کَیفَ تَعمَلون" ([[یونس]] / ۱۰، ۱۴)؛ امّا برخی افراد این فرصتها را از دست می‌دهند یا از آنها [[سوء]] استفاده می‌کنند و از [[آیات]] و پیامهای [[الهی]] روی گردانده، به طبیعت جهول و [[عجول]] خویش از [[نعمت‌های خدا]] دچار [[غرور]] * ـ که زمینه و محتوای اصلی استدراج است ـ <ref>جامع‌البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۱۸۱؛ الکافی، ج ۸، ص ۲۹؛ التبیان، ج ۵، ص ۴۳.</ref> می‌شوند و افسار گسیخته و از [[بلاها]] و مصیبتها [[ناسپاس]] و از [[خدا]] رویگردان می‌شوند: "فَاَمَّا الاِنسـنُ اِذا مَا ابتَلـهُ رَبُّهُ فَاَکرَمَهُ ونَعَّمَهُ فَیَقولُ رَبّی اَکرَمَن * واَمّا اِذا ما ابتَلـهُ فَقَدَرَ عَلَیهِ رِزقَهُ فَیَقولُ رَبّی اَهـنَن" ([[فجر]] / ۸۹، ۱۵ ـ ۱۶ و نیز فصّلت / ۴۱، ۴۹ ـ ۵۱)<ref>تفسیر المنار، ج ۴، ص ۲۵۰.</ref> و حتی اگر در رخدادهای بسیار دشوار نیز اندک توجهی به خدا کنند موقتی و برای نیل به خواسته‌های [[شیطانی]] خویش است: "واِذا مَسَّ الاِنسـنَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیبـًا اِلَیهِ ثُمَّ اِذا خَوَّلَهُ نِعمَةً مِنهُ نَسِیَ ما کانَ یَدعوا اِلَیهِ.".. (زمر / ۳۹، ۸)، تا آنجا که [[اصرار]] و [[عناد]] آنان به‌طور کلی زمینه [[هدایت]] را از میان برده، هیچ راهی دیگر برای توقف روند رو به [[رشد]] [[خسران]] نمی‌ماند: "کُلوا وتَمَتَّعوا قَلیلاً اِنَّکُم مُجرِمون... فَبِاَیِّ حَدیثٍ بَعدَهُ یُؤمِنون".(مرسلات / ۷۷، ۴۶، ۵۰)<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۱۵۵ ـ ۱۵۶.</ref> از سوی دیگر [[خداوند]] بر اساس [[سنّت]] [[اختیار]] * و [[اراده آزاد]] [[انسان‌ها]] هر دو [[راه هدایت]] و [[گمراهی]] * را فرا رویشان گشوده: "مَن کانَ یُریدُ حَرثَ الأخِرَةِ نَزِد لَهُ‌فی حَرثِهِ ومَن کانَ یُریدُ حَرثَ الدُّنیا نُؤتِهِ مِنها وما لَهُ فِی الأخِرَةِ مِن نَصیب" ([[شوری]] / ۴۲، ۲۰)<ref>الکاشف، ج ۲، ص ۲۱۱.</ref>، از دخالت مستقیم در [[زندگی]] [[بشر]] و جلوگیری بی‌واسطه از خسران [[آدمیان]] [[پرهیز]] دارد: "قُل فَلِلّهِ الحُجَّةُ البــلِغَةُ فَلَو شاءَ لَهَدکُم اَجمَعین" (انعام / ۶، ۱۴۹)<ref>تفسیر المنار، ج ۹، ص ۴۵۲.</ref>، بر همین اساس آنان را کاملاً به حال خویش رها می‌سازد: "ذَرهُم فی خَوضِهِم یَلعَبون" (انعام / ۶، ۹۱) و به‌طور طبیعی برای به فعلیت رسیدن همه امکانات آنها در مسیر گمراهی و زیان زمینه مهیا می‌شود: "مَن یُضلِلِ اللّهُ فَلا هادِیَ لَهُ ویَذَرُهُم فی طُغیـنِهِم یَعمَهون" ([[اعراف]] / ۷، ۱۸۶)،<ref>التفسیرالکبیر، ج۱۵، ص۷۳ ـ ۷۴؛ رحمة من‌الرحمن، ج ۲، ص ۱۶۰؛ نمونه، ج ۳، ص ۱۸۴.</ref> بر این اساس مفاهیم "املاء"، "[[امهال]]"، "وذر"، "تمتیع" و... از زاویه‌ای دیگر نمایانگر همان مفهوم [[استدراج]] است، زیرا رها کردن و مهلت دادن از روی [[بی‌اعتنایی]] و بی‌توجهی، به حرکت [[انسان]] در مسیر طبیعی [[خسران]] می‌انجامد: "فَلَو لا فَضلُ اللّهِ عَلَیکُم ورَحمَتُهُ لَکُنتُم مِنَ الخـسِرین" (بقره / ۲، ۶۴)، بنابراین، طبق برخی [[روایات]]، استدراج در خود معنای [[سقوط]] و [[نزول]] را دارد، ولی املاء و امهال و... از آن تهی است،<ref>الفروق‌اللغویه، ص۷۲ ـ ۷۳؛ الکافی، ج۲، ص۴۲۴.</ref> با این حال املاء و امهال و... نیز التزاما بر این معنا دلالت دارد؛ امّا این روند طبیعی در عین حال بسیار پنهان و غیر قابل [[پیش‌بینی]] است: "فَاَتـهُمُ اللّهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا" ([[حشر]] / ۵۹، ۲)، "سَنَستَدرِجُهُم مِن حَیثُ لا یَعلَمون" (قلم / ۶۸، ۴۴)،<ref> المیزان، ج ۸، ص ۳۴۶.</ref> زیرا آنان در همان حال که از [[آسایش]] و تنعّم خویش، [[غرق]] لذت‌اند، در واقع در میان امواج تاریک [[شهوات]] در حال [[شکنجه]] هستند: "اِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِها فِی الحَیوةِ الدُّنیا وتَزهَقَ اَنفُسُهُم". ([[توبه]] / ۹، ۵۵)<ref>المیزان، ج ۹، ص ۳۰۹.</ref> بدین ترتیب در طبقات ظلمانی ماده که در ظاهر [[نعمت]] است رو به سوی نابودی و [[عذاب]] فرو کشیده شده: "سَنَستَدرِجُهُم مِن حَیثُ لا یَعلَمون" (قلم / ۶۸، ۴۴)<ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۳۸۶.</ref> و همین [[نعمت‌ها]] برایشان از جهات گوناگون به عذاب و [[رنج]] بدل می‌شود،<ref>مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۶۰.</ref> تا آنکه با فرا رسیدن [[مرگ]] به ناگاه همه امکانات خویش را از دست رفته: "اَذهَبتُم طَیِّبـتِکُم فی حَیاتِکُمُ الدُّنیا واستَمتَعتُم بِها" (احقاف / ۴۶، ۲۰) و بافته‌های خویش را گسسته: "وقَدِمنا اِلی ما عَمِلوا مِن عَمَلٍ فَجَعَلنـهُ هَباءً" ([[فرقان]]/ ۲۵، ۲۳) و خود را در [[کیفر خداوند]] گرفتار می‌یابند: "وبَدا لَهُم سَیِّـ ٔ تُ ما عَمِلوا وحاقَ بِهِم ما کانوا بِهِ یَستَهزِءون". (جاثیه / ۴۵، ۳۳) برخی از مفسرانِ پیشین، به ابعاد [[روانشناختی]] [[سنّت]] [[استدراج]] نیز توجّه کرده‌اند؛ [[گرایش]] درونی [[انسان]] به [[شهوات]] موجب می‌شود ارضای آنها برایش [[لذت]] آور گردد و این لذت به افزایش [[تمایل]] او می‌انجامد و شدت تمایل نیز بر شدّت [[لذّت]] می‌افزاید. [[گناهان]] در این چرخه بی‌پایان پی‌درپی تکرار گشته، [[ملکه]] [[طغیان]] را در وجود انسان [[رسوخ]] می‌دهد و طبیعی است که انسان بر اثر این حالت از [[اشتغال]] به [[معنویات]] و [[پرهیز]] از خسارت [[ابدی]] [[غافل]] می‌ماند.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۹۳.</ref> [[مفسران]] معاصر نیز کم و بیش به تبیین ابعاد [[روانشناختی]] استدراج پرداخته‌اند.<ref>تفسیر المنار، ج ۴، ص ۲۵۰؛ فی ظلال القرآن، ص ۱۳۳۷.</ref>.<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[استدراج - معموری (مقاله)|مقاله "استدراج"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
[[انسان]] از آغاز [[زندگی]] به اقتضای [[طبیعت]] مادی خویش به تدریج امکانات وجودی خود را از دست می‌دهد: {{متن قرآن|أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا}}<ref>«آیا نیندیشیده‌اند که ما به سرزمین (کفر) می‌آییم؛ از پیرامون‌های آن می‌کاهیم؟ و خداوند داوری می‌کند و داوری‌اش بازدارنده‌ای ندارد و او حسابرسی سریع است» سوره رعد، آیه ۴۱.</ref>.<ref>نمونه، ج ۱۳، ص ۴۱۵ ـ ۴۱۶.</ref> این فرایند در صورت عدم استفاده از این امکانات، و تبدیل نکردن آنها به امکانات ماندگار [[معنوی]] به تدریج انسان را به سوی [[خسران]] و زیان [[ابدی]] ـ که همان اتلاف [[عمر]] و [[استحقاق]] [[عذاب اخروی]] است ـ سوق می‌دهد: {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ}}<ref>«که آدمی در زیانمندی است» سوره عصر، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ}}<ref>«جز آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و یکدیگر را به راستی پند داده‌اند و همدیگر را به شکیبایی اندرز داده‌اند» سوره عصر، آیه ۳.</ref> در این میان [[خداوند]] به‌طور مستقیم از عوامل گوناگونی همچون: [[موهبت]] [[عقل]]: {{متن قرآن|ْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>« بدین‌گونه ما آیات را برای کسانی که خرد می‌ورزند روشن می‌داریم» سوره روم، آیه ۲۸.</ref> و [[ارسال پیامبران]]: {{متن قرآن|وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ}}<ref>«و ما هیچ شهری را نابود نکردیم مگر آنکه بیم‌دهندگانی داشت» سوره شعراء، آیه ۲۰۸.</ref> و به‌طور غیر مستقیم با جریان‌سازی در زندگی به وسیله [[ابتلا]] به سختی‌ها و [[مصائب]]: "فَاَخَذنـهُم بِالبَأساءِ والضَّرّاءِ لَعَلَّهُم یَتَضَرَّعون" (انعام / ۶، ۴۲ و نیز [[اعراف]] / ۷، ۹۴) یا [[نزول]] [[نعمت‌های فراوان]]: "یـاَیُّهَا النّاسُ اذکُروا نِعمَتَ اللّهِ عَلَیکُم" (فاطر / ۳۵، ۳) برای توقف این روند استفاده کرده،<ref> مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۳۲۱؛ تفسیر المنار، ج ۴، ص ۲۵۰؛ نمونه، ج ۵، ص ۲۳۶ ـ ۲۳۸.</ref> برای [[انتخاب]] آزادانه و آگاهانه و تلاش بر مبنای آن به [[بندگان]] مهلت کافی [[عطا]] می‌کند: "ثُمَّ جَعَلنـکُم خَلـفَ فِی الاَرضِ مِن بَعدِهِم لِنَنظُرَ کَیفَ تَعمَلون" ([[یونس]] / ۱۰، ۱۴)؛ امّا برخی افراد این فرصتها را از دست می‌دهند یا از آنها [[سوء]] استفاده می‌کنند و از [[آیات]] و پیامهای [[الهی]] روی گردانده، به طبیعت جهول و [[عجول]] خویش از [[نعمت‌های خدا]] دچار [[غرور]] * ـ که زمینه و محتوای اصلی استدراج است ـ <ref>جامع‌البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۱۸۱؛ الکافی، ج ۸، ص ۲۹؛ التبیان، ج ۵، ص ۴۳.</ref> می‌شوند و افسار گسیخته و از [[بلاها]] و مصیبتها [[ناسپاس]] و از [[خدا]] رویگردان می‌شوند: "فَاَمَّا الاِنسـنُ اِذا مَا ابتَلـهُ رَبُّهُ فَاَکرَمَهُ ونَعَّمَهُ فَیَقولُ رَبّی اَکرَمَن * واَمّا اِذا ما ابتَلـهُ فَقَدَرَ عَلَیهِ رِزقَهُ فَیَقولُ رَبّی اَهـنَن" ([[فجر]] / ۸۹، ۱۵ ـ ۱۶ و نیز فصّلت / ۴۱، ۴۹ ـ ۵۱)<ref>تفسیر المنار، ج ۴، ص ۲۵۰.</ref> و حتی اگر در رخدادهای بسیار دشوار نیز اندک توجهی به خدا کنند موقتی و برای نیل به خواسته‌های [[شیطانی]] خویش است: "واِذا مَسَّ الاِنسـنَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیبـًا اِلَیهِ ثُمَّ اِذا خَوَّلَهُ نِعمَةً مِنهُ نَسِیَ ما کانَ یَدعوا اِلَیهِ.".. (زمر / ۳۹، ۸)، تا آنجا که [[اصرار]] و [[عناد]] آنان به‌طور کلی زمینه [[هدایت]] را از میان برده، هیچ راهی دیگر برای توقف روند رو به [[رشد]] [[خسران]] نمی‌ماند: "کُلوا وتَمَتَّعوا قَلیلاً اِنَّکُم مُجرِمون... فَبِاَیِّ حَدیثٍ بَعدَهُ یُؤمِنون".(مرسلات / ۷۷، ۴۶، ۵۰)<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۱۵۵ ـ ۱۵۶.</ref> از سوی دیگر [[خداوند]] بر اساس [[سنّت]] [[اختیار]] * و [[اراده آزاد]] [[انسان‌ها]] هر دو [[راه هدایت]] و [[گمراهی]] * را فرا رویشان گشوده: "مَن کانَ یُریدُ حَرثَ الأخِرَةِ نَزِد لَهُ‌فی حَرثِهِ ومَن کانَ یُریدُ حَرثَ الدُّنیا نُؤتِهِ مِنها وما لَهُ فِی الأخِرَةِ مِن نَصیب" ([[شوری]] / ۴۲، ۲۰)<ref>الکاشف، ج ۲، ص ۲۱۱.</ref>، از دخالت مستقیم در [[زندگی]] [[بشر]] و جلوگیری بی‌واسطه از خسران [[آدمیان]] [[پرهیز]] دارد: "قُل فَلِلّهِ الحُجَّةُ البــلِغَةُ فَلَو شاءَ لَهَدکُم اَجمَعین" (انعام / ۶، ۱۴۹)<ref>تفسیر المنار، ج ۹، ص ۴۵۲.</ref>، بر همین اساس آنان را کاملاً به حال خویش رها می‌سازد: "ذَرهُم فی خَوضِهِم یَلعَبون" (انعام / ۶، ۹۱) و به‌طور طبیعی برای به فعلیت رسیدن همه امکانات آنها در مسیر گمراهی و زیان زمینه مهیا می‌شود: "مَن یُضلِلِ اللّهُ فَلا هادِیَ لَهُ ویَذَرُهُم فی طُغیـنِهِم یَعمَهون" ([[اعراف]] / ۷، ۱۸۶)،<ref>التفسیرالکبیر، ج۱۵، ص۷۳ ـ ۷۴؛ رحمة من‌الرحمن، ج ۲، ص ۱۶۰؛ نمونه، ج ۳، ص ۱۸۴.</ref> بر این اساس مفاهیم "املاء"، "[[امهال]]"، "وذر"، "تمتیع" و... از زاویه‌ای دیگر نمایانگر همان مفهوم [[استدراج]] است، زیرا رها کردن و مهلت دادن از روی [[بی‌اعتنایی]] و بی‌توجهی، به حرکت [[انسان]] در مسیر طبیعی [[خسران]] می‌انجامد: "فَلَو لا فَضلُ اللّهِ عَلَیکُم ورَحمَتُهُ لَکُنتُم مِنَ الخـسِرین" (بقره / ۲، ۶۴)، بنابراین، طبق برخی [[روایات]]، استدراج در خود معنای [[سقوط]] و [[نزول]] را دارد، ولی املاء و امهال و... از آن تهی است،<ref>الفروق‌اللغویه، ص۷۲ ـ ۷۳؛ الکافی، ج۲، ص۴۲۴.</ref> با این حال املاء و امهال و... نیز التزاما بر این معنا دلالت دارد؛ امّا این روند طبیعی در عین حال بسیار پنهان و غیر قابل [[پیش‌بینی]] است: "فَاَتـهُمُ اللّهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا" ([[حشر]] / ۵۹، ۲)، "سَنَستَدرِجُهُم مِن حَیثُ لا یَعلَمون" (قلم / ۶۸، ۴۴)،<ref> المیزان، ج ۸، ص ۳۴۶.</ref> زیرا آنان در همان حال که از [[آسایش]] و تنعّم خویش، [[غرق]] لذت‌اند، در واقع در میان امواج تاریک [[شهوات]] در حال [[شکنجه]] هستند: "اِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِها فِی الحَیوةِ الدُّنیا وتَزهَقَ اَنفُسُهُم". ([[توبه]] / ۹، ۵۵)<ref>المیزان، ج ۹، ص ۳۰۹.</ref> بدین ترتیب در طبقات ظلمانی ماده که در ظاهر [[نعمت]] است رو به سوی نابودی و [[عذاب]] فرو کشیده شده: "سَنَستَدرِجُهُم مِن حَیثُ لا یَعلَمون" (قلم / ۶۸، ۴۴)<ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۳۸۶.</ref> و همین [[نعمت‌ها]] برایشان از جهات گوناگون به عذاب و [[رنج]] بدل می‌شود،<ref>مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۶۰.</ref> تا آنکه با فرا رسیدن [[مرگ]] به ناگاه همه امکانات خویش را از دست رفته: "اَذهَبتُم طَیِّبـتِکُم فی حَیاتِکُمُ الدُّنیا واستَمتَعتُم بِها" (احقاف / ۴۶، ۲۰) و بافته‌های خویش را گسسته: "وقَدِمنا اِلی ما عَمِلوا مِن عَمَلٍ فَجَعَلنـهُ هَباءً" ([[فرقان]]/ ۲۵، ۲۳) و خود را در [[کیفر خداوند]] گرفتار می‌یابند: "وبَدا لَهُم سَیِّـ ٔ تُ ما عَمِلوا وحاقَ بِهِم ما کانوا بِهِ یَستَهزِءون". (جاثیه / ۴۵، ۳۳) برخی از مفسرانِ پیشین، به ابعاد [[روانشناختی]] [[سنّت]] [[استدراج]] نیز توجّه کرده‌اند؛ [[گرایش]] درونی [[انسان]] به [[شهوات]] موجب می‌شود ارضای آنها برایش [[لذت]] آور گردد و این لذت به افزایش [[تمایل]] او می‌انجامد و شدت تمایل نیز بر شدّت [[لذّت]] می‌افزاید. [[گناهان]] در این چرخه بی‌پایان پی‌درپی تکرار گشته، [[ملکه]] [[طغیان]] را در وجود انسان [[رسوخ]] می‌دهد و طبیعی است که انسان بر اثر این حالت از [[اشتغال]] به [[معنویات]] و [[پرهیز]] از خسارت [[ابدی]] [[غافل]] می‌ماند.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۹۳.</ref> [[مفسران]] معاصر نیز کم و بیش به تبیین ابعاد [[روانشناختی]] استدراج پرداخته‌اند.<ref>تفسیر المنار، ج ۴، ص ۲۵۰؛ فی ظلال القرآن، ص ۱۳۳۷.</ref>.<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[استدراج - معموری (مقاله)|مقاله "استدراج"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>


===استدراج [[اجتماعی]]===
===استدراج [[اجتماعی]]===
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش