پرش به محتوا

اخلاق در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۲٬۸۸۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ ژوئن ۲۰۲۱
خط ۹۶: خط ۹۶:


==قرآن و [[علم اخلاق]]==
==قرآن و [[علم اخلاق]]==
بیش‌ترین [[آیات]] مربوط به [[اخلاق]] در قرآن، در این بخش از پژوهش‌های اخلاقی مورد استناد قرار می‌گیرد؛ زیرا براساس معیار کلّی اخلاق قرآن که [[رستگاری]] [[ابدی]] است می‌توان [[اصول اخلاقی]] را بیان کرد. منظور از اصل اخلاقی، بیان وجه ارزشی حالت کلّی [[نفسانی]] یا عنوان کلّی فعل [[انسانی]] مانند [[شجاعت]] یا [[وفا]] به [[وعده]] است که با عبارت‌هایی گوناگون طرح می‌شود. یکی از شایع‌ترین الگوهای بیان [[ارزش‌های اخلاقی]] در [[قرآن کریم]]، استفاده از صیغه [[امر و نهی]] است: «فَاتّقوا اللّهَ و اَصلِحوا ذاتَ بَینِکُم»، ([[انفال]] / ۸، ۱) «وَ‌لاتُصَعِّر خَدَّک لِلنّاسِ و لاتَمشِ فی‌الاَرضِ مَرَحًا»؛ ([[لقمان]] / ۳۱، ۱۸) ولی در بسیاری از آیات به‌صورت خبری و با بیان نتیجه آن کار که [[بهشت]] یا [[جهنّم]] است، صورت می‌گیرد و گاهی هم با اعلام اینکه کاری مورد [[رضایت]] یا [[کراهت]] [[خدا]] است، اصلی اخلاقی بیان می‌شود: «هرکس از خدا بترسد و جلوی نفس خود را بگیرد، بهشت جای او خواهد بود» (نازعات / ۷۹، ۴۱) و‌...‌، «خدا کسی را که [[متکبّر]] و فخرفروش است، [[دوست]] ندارد»، ([[نساء]] / ۴، ۳۶) «[[خداوند]] عدالت‌پیشگان را دوست دارد». (ممتحنه / ۶۰، ۸) به‌طور کلّی می‌توان آیاتی را که به بیان ارزش‌های اخلاقی مرتبطند، در دو گروه جای داد: یکی مرتبطات مفهومی اخلاق و دیگری مرتبطات مصداقی آن. منظور از مرتبطات مفهومی، آیاتی هستند که از واژه‌های دارای [[ارتباط]] مفهومی با اخلاق استفاده کرده‌اند؛ مانند واژه‌ «[[دسّ]]» و «[[تزکیه]]»، «[[سعادت]] و [[شقاوت]]»، «[[اصلاح]] و [[افساد]]» و «[[هدایت]] و [[ضلالت]]»، و مقصود از مرتبطات مصداقی آیاتی هستند که به خُلْق یا عمل خاصّی اشاره دارند، و درباره آن سخن گفته‌اند؛ برای مثال، از قُبح [[سرقت]]، [[زنا]] و [[قتل]] یا [[حُسن]] [[انفاق]]، [[تعاون]] و [[صدق]] و [[راستی]] [[سخن]] گفته‌اند؛ برای نمونه به چند مورد از هر دسته اشاره‌می‌شود.
بیش‌ترین [[آیات]] مربوط به [[اخلاق]] در قرآن، در این بخش از پژوهش‌های اخلاقی مورد استناد قرار می‌گیرد؛ زیرا براساس معیار کلّی اخلاق قرآن که [[رستگاری]] [[ابدی]] است می‌توان [[اصول اخلاقی]] را بیان کرد. منظور از اصل اخلاقی، بیان وجه ارزشی حالت کلّی [[نفسانی]] یا عنوان کلّی فعل [[انسانی]] مانند [[شجاعت]] یا [[وفا]] به [[وعده]] است که با عبارت‌هایی گوناگون طرح می‌شود. یکی از شایع‌ترین الگوهای بیان [[ارزش‌های اخلاقی]] در [[قرآن کریم]]، استفاده از صیغه [[امر و نهی]] است: {{متن قرآن|وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا}}<ref>"و روی خود را از مردم مگردان و بر زمین خرامان گام برمدار" سوره لقمان، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ}}<ref>" از خداوند پروا کنید و میانه  خود را سازش دهید " سوره انفال، آیه ۱.</ref> ولی در بسیاری از آیات به‌صورت خبری و با بیان نتیجه آن کار که [[بهشت]] یا [[جهنّم]] است، صورت می‌گیرد و گاهی هم با اعلام اینکه کاری مورد [[رضایت]] یا [[کراهت]] [[خدا]] است، اصلی اخلاقی بیان می‌شود: {{متن قرآن|فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى}}<ref>"تنها بهشت جایگاه اوست" سوره نازعات، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا}}<ref>"خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بی‌گمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتن‌ستای باشد دوست نمی‌دارد" سوره نساء، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>"خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد" سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref> به‌طور کلّی می‌توان آیاتی را که به بیان ارزش‌های اخلاقی مرتبطند، در دو گروه جای داد: یکی مرتبطات مفهومی اخلاق و دیگری مرتبطات مصداقی آن. منظور از مرتبطات مفهومی، آیاتی هستند که از واژه‌های دارای [[ارتباط]] مفهومی با اخلاق استفاده کرده‌اند؛ مانند واژه‌ "[[دسّ]]" و "[[تزکیه]]"، "[[سعادت]] و [[شقاوت]]"، "[[اصلاح]] و [[افساد]]" و "[[هدایت]] و [[ضلالت]]و مقصود از مرتبطات مصداقی آیاتی هستند که به خُلْق یا عمل خاصّی اشاره دارند، و درباره آن سخن گفته‌اند؛ برای مثال، از قُبح [[سرقت]]، [[زنا]] و [[قتل]] یا [[حُسن]] [[انفاق]]، [[تعاون]] و [[صدق]] و [[راستی]] [[سخن]] گفته‌اند؛ برای نمونه به چند مورد از هر دسته اشاره‌می‌شود.


[[رستگاری]] که [[غایت]] قصوای [[اخلاق]] به‌شمار می‌رود، از دیدگاه [[قرآن کریم]] در [[پاکی]] و [[تزکیه نفس]] است: «قَد اَفلَحَ مَن تَزَکّی» (اعلی / ۸۷، ۱۴) و کسانی‌که در وادی تزکیه نفس گام گذارند، به‌طور قطع به آن دست خواهند یافت: «قَد اَفلَح مَن زَکّـلـها». ([[شمس]] / ۹۱، ۹) از‌طرف دیگر، [[خسران]] و [[شقاوت]] [[ابدی]] نیز در‌صورتی است که [[انسان]]، گوهر نفس خود را بیالاید: «قَد خابَ مَن دَسّـلـها». (شمس / ۹۱، ‌۱۰) از دیدگاه قرآن کریم، در [[روز جزا]] که [[زمان]] گرفتن نتیجه [[آزمون]] بزرگ [[زندگی]] است، [[انسان‌ها]] یا سعادتمندند یا در زمره شقاوتمندان قرار می‌گیرند: «یَوم یَأتِ لاتَکَلَّمُ نَفسٌ اِلاّ بِاِذنه فَمِنهُم شَقیٌّ و سَعیدٌ» ([[هود]] / ۱۱، ۱۰۵) و سعادتمندان، در [[بهشت]] [[خداوند]] جاودان خواهند زیست: «و‌اَمَّا الَّذینَ سُعِدوا فَفِی الجَنَّةِ خـلِدینَ فیها». (هود / ۱۱، ۱۰۸) گرچه «سعد» تنها در همین دو [[آیه]] به‌کار رفته است [[ولی در قرآن]] [[کریم]] حدود ۴۰ آیه با استفاده از مشتقّات «فلح» و در حدود ۳۳‌آیه با استفاده از مشتقّات «[[فوز]]» از [[سعادت]] بحث شده است.
[[رستگاری]] که [[غایت]] قصوای [[اخلاق]] به‌شمار می‌رود، از دیدگاه [[قرآن کریم]] در [[پاکی]] و [[تزکیه نفس]] است: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى}}<ref>"بی‌گمان آنکه پاکیزه زیست رستگار شد" سوره اعلی، آیه ۱۴.</ref> و کسانی‌که در وادی تزکیه نفس گام گذارند، به‌طور قطع به آن دست خواهند یافت: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا}}<ref>"بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد" سوره شمس، آیه ۹.</ref> از‌طرف دیگر، [[خسران]] و [[شقاوت]] [[ابدی]] نیز در‌صورتی است که [[انسان]]، گوهر نفس خود را بیالاید: {{متن قرآن|وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>"و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت" سوره شمس، آیه ۱۰.</ref> از دیدگاه قرآن کریم، در [[روز جزا]] که [[زمان]] گرفتن نتیجه [[آزمون]] بزرگ [[زندگی]] است، [[انسان‌ها]] یا سعادتمندند یا در زمره شقاوتمندان قرار می‌گیرند: {{متن قرآن|يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ}}<ref>"روزی که (چون) فرا رسد، هیچ کس جز به اذن خداوند  سخن نمی‌گوید؛ برخی نگونبخت و برخی نیکبخت‌اند" سوره هود، آیه ۱۰۵.</ref> و سعادتمندان، در [[بهشت]] [[خداوند]] جاودان خواهند زیست: {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ}}<ref>"و اما آنان که نیکبخت شده‌اند در بهشتند؛ تا آسمان‌ها و زمین برجاست در آن جاودانند جز آنچه پروردگارت به دهشی پایدار بخواهد" سوره هود، آیه ۱۰۸.</ref> گرچه "سعد" تنها در همین دو [[آیه]] به‌کار رفته است [[ولی در قرآن]] [[کریم]] حدود ۴۰ آیه با استفاده از مشتقّات "فلح" و در حدود ۳۳‌ آیه با استفاده از مشتقّات "[[فوز]]" از [[سعادت]] بحث شده است.


بحث از سعادت یا رستگاری در واقع معطوف به شناساندن [[اعمال]] و حالاتی است که [[آدمی]] را بدان می‌رساند و گرنه برای خود [[فلاح]] و سعادت، [[هدف]] دیگری در [[آیات قرآن]] ذکر نشده است که سعادت مقدمه رسیدن به آن باشد. از اینجا می‌توان نتیجه گرفت که فلاح و سعادت هدف نهایی و مطلوب ذاتی انسان است؛<ref>اخلاق در قرآن، ج‌۱، ص‌۳۴.</ref> ازاین‌رو [[آیات]] بسیاری متعرض عوامل رسیدن به سعادت است؛ برای مثال، [[تقوای الهی]]: «فَاتَّقوا [[اللّه]] یـاُولِی الاَلبـبِ لَعَلَّکُم تُفلِحون»، ([[مائده]] / ۵، ۱۰۰) [[عبادت]] خداوند و انجام [[کارهای نیک]]، ([[حج]] / ۲۲، ۷۷) دوری از [[بخل]] و طمعورزی ([[حشر]] / ۵۹، ۹) را عامل فلاح و رستگاری[[انسان]] می‌داند؛ نیز آیاتی بیانگر موانع فلاح است و [[ستم‌گری]]: «اِنّه لایُفلِحُ الظّـلمون» (انعام / ۶، ۲۱) و [[کفر]]: «اِنّه لایُفلِحُ الکـفرون» (مؤمنون / ۲۳، ۱۱۷) را از موانع [[فلاح]] [[انسان]] می‌شمرد. [[فوز]] هم مانند فلاح به‌طور معمول با ذکر عوامل یا موانع تحقّق آن در [[آیات قرآن کریم]] مورد اشاره قرار گرفته است. یکی از عوامل فوز، [[پیروی]] از [[خداوند]] و [[رسول]] گرامی او و [[رضایت خداوند]] از انسان است: «و‌مَن یُطِعِ اللّهَ و رَسولَهُ فَقَد فاز فَوزًا عَظیمًا»، ([[احزاب]] / ۳۳، ۷۱) «و‌رِضونٌ مِنَ اللّهِ اَکبَرُ ذلک هُوَ الفَوزُ العَظیم». ([[توبه]] / ۹، ۷۲) [[پژوهش]] در [[اخلاق]] [[قرآنی]] بدون بحث جامع از آیاتی که به نوعی با اخلاق [[ارتباط]] مفهومی و معنایی دارند، کامل نخواهد بود؛ امّا چون برای هریک از این مفاهیم مدخل خاصّی در این [[دائرة‌المعارف]] وجود دارد، پژوهش‌گران قرآنی را به آنها ارجاع می‌دهیم.
بحث از سعادت یا رستگاری در واقع معطوف به شناساندن [[اعمال]] و حالاتی است که [[آدمی]] را بدان می‌رساند و گرنه برای خود [[فلاح]] و سعادت، [[هدف]] دیگری در [[آیات قرآن]] ذکر نشده است که سعادت مقدمه رسیدن به آن باشد. از اینجا می‌توان نتیجه گرفت که فلاح و سعادت هدف نهایی و مطلوب ذاتی انسان است؛<ref>اخلاق در قرآن، ج‌۱، ص‌۳۴.</ref> ازاین‌رو [[آیات]] بسیاری متعرض عوامل رسیدن به سعادت است؛ برای مثال، [[تقوای الهی]]: {{متن قرآن| فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>"از خداوند پروا کنید، باشد که رستگار گردید" سوره مائده، آیه ۱۰۰.</ref> [[عبادت]] خداوند و انجام [[کارهای نیک]]، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>"ای مؤمنان! رکوع و سجود کنید و پروردگارتان را بپرستید و کار نیکو انجام دهید باشد که رستگار گردید" سوره حج، آیه ۷۷.</ref> دوری از [[بخل]] و طمع‌ورزی {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>"و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند" سوره حشر، آیه ۹.</ref> را عامل فلاح و رستگاری[[انسان]] می‌داند؛ نیز آیاتی بیانگر موانع فلاح است و [[ستم‌گری]]: {{متن قرآن|ِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ}}<ref>"بی‌گمان ستمگران رستگار نخواهند شد" سوره انعام، آیه ۲۱.</ref> و [[کفر]]: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ}}<ref>"بی‌گمان کافران رستگار نمی‌گردند" سوره مؤمنون، آیه ۱۱۷.</ref> را از موانع [[فلاح]] [[انسان]] می‌شمرد. [[فوز]] هم مانند فلاح به‌طور معمول با ذکر عوامل یا موانع تحقّق آن در [[آیات قرآن کریم]] مورد اشاره قرار گرفته است. یکی از عوامل فوز، [[پیروی]] از [[خداوند]] و [[رسول]] گرامی او و [[رضایت خداوند]] از انسان است: {{متن قرآن|يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}}<ref>"تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است" سوره احزاب، آیه ۷۱.</ref>،  {{متن قرآن| وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>" خشنودی خداوند (از همه اینها) برتر است؛ این همان رستگاری سترگ است" سوره توبه، آیه ۷۲.</ref> [[پژوهش]] در [[اخلاق]] [[قرآنی]] بدون بحث جامع از آیاتی که به نوعی با اخلاق [[ارتباط]] مفهومی و معنایی دارند، کامل نخواهد بود؛ امّا چون برای هریک از این مفاهیم مدخل خاصّی در این [[دائرة‌المعارف]] وجود دارد، پژوهش‌گران قرآنی را به آنها ارجاع می‌دهیم.


درباره مرتبطات مصداقی [[اخلاقی]] در [[قرآن‌کریم]]، به دو دسته از [[آیات]] می‌توان اشاره کرد: دسته نخست آیاتی که در آنها برخی از حالت‌های [[روحی]] [[پایدار]] [[آدمی]]، مانند «[[صبر]]»، «[[احسان]]»، «[[تقوا]]»، «[[مهربانی]]» و «[[عدالت‌خواهی]]» [[ستایش]] یا برخی حالت‌های روحی، مانند «[[کبر]]»، «[[غرور]]»، «[[تفاخر]]»، «[[تکاثر]]»، «[[تعصّب]] جاهلانه»، «[[نفاق]]» و «[[بدگمانی]]» [[نکوهش]] شده است. خداوند از انسان می‌خواهد صبر پیشه کند و به او وعده‌می‌دهد که [[پاداش]] [[نیکوکاران]] را تباه نخواهد کرد: «وَاصبِر فَاِنَّ اللّهَ لایُضِیعُ اَجرَ المُحسِنین»، ([[هود]] / ۱۱، ۱۱۵) به وی گوشزد می‌کند که مدد خاصّ [[الهی]]، همراه [[پرهیزکاران]] و نیکوکاران است: «اِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَالَّذینَ هُم مُحسِنون»، (نحل / ۱۶، ۱۲۸) [[کوشش]] برای گسترش مهربانی را می‌ستاید: «ثُمَّ کان مِنَ الَّذِینَ ءَامَنوا و تَوَاصَوا بِالصَّبرِ و تَوَاصَوا بِالمَرحَمَة» ([[بلد]]/ ۹۰، ۱۷) و با لحن گیرایی که هرگونه اتّهام لذّت‌گرایی یا نفع‌جویی [[مادّی]] را به اخلاق قرآنی[[باطل]] می‌سازد، به [[عدالت‌گستری]] می‌خواند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءَامَنوا کونوا قَوّمینَ بَالقِسطِ شُهَداءَ لِلّهِ و لَو عَلی اَنفُسِکُم». ([[نساء]] / ۴، ۱۳۵) از سوی دیگر، خداوند [[ناخشنودی]] خود را از برخی حالت‌های [[نفسانی]] بیان داشته، [[قلب]] [[متکبّران]] را به روی [[حقیقت]] بسته‌است: «کَذلِکَ یَطبَعُ اللّهُ عَلی کُلِّ قَلبِ مُتَکَبِّر جَبّار» ([[غافر]] / ۴۰، ۳۵) و زیاده‌طلبی را نوعی [[سرگرمی]] می‌داند که [[انسان]] را از مقصد باز‌می‌دارد: «اَلهلـکُمُ التَّکاثُر» ([[تکاثر]] / ۱۰۲، ۱) و [[تعصّب]] بیجا را نشان [[جاهلیّت]]: «اِذ جَعَلَ الَّذینَ کَفروا فی قُلُوبِهِمُ الحَمِیَّةَ حَمیَّةَ الجـهِلیَّة» ([[فتح]] / ۴۸، ۲۶) و [[نفاق]] و [[دورویی]] را عامل [[سقوط]] انسان به [[پست‌ترین]] جای [[جهنّم]] می‌شمرد: «اِنَّ المُنـفِقینَ فی‌الدَّرکِ الاَسفَلِ مِنَ النّار» ([[نساء]] / ۴، ۱۴۵) و دخالت دادن [[حدس]] و [[گمان]] در [[روابط اجتماعی]] را [[نکوهش]] می‌کند: «اِن‌تَتَّبِعونَ اِلاّ الظَّنَّ و اِن اَنتُم اِلاّ تَخرُصون». ‌(انعام / ۶، ‌۱۴۸) دسته دوم از مرتبطات مصداقی، آیاتی است که عمل خاصّی را [[ستایش]] یا نکوهش کرده است. اعمالی مانند: [[صدقه]]، ([[توبه]] / ۹، ۶۰) [[انفاق]]، ([[آل‌عمران]] / ۳، ‌۹۲) [[امر به معروف و نهی از منکر]]، (آل‌عمران / ۳، ۱۰۴، ۱۱۰ و ۱۱۴) [[وفای به عهد]] و [[ادای امانت]]، (بقره / ۲، ۱۷۷؛ مؤمنون / ۲۳، ۸؛ [[مائده]] / ۵، ۱) از سوی [[قرآن کریم]] ستایش، و در مقابل، اعمالی مانند [[سرقت]]، (مائده / ۵، ۳۳ و ۳۸) [[کم‌فروشی]]، (انعام / ۶، ‌۱۵۲) [[ربا]]، (بقره / ۲، ۲۷۵‌ـ‌۲۷۹) و [[مسخره کردن]] دیگران (حجرات / ۴۹، ‌۱۱) نکوهش شده‌اند.
درباره مرتبطات مصداقی [[اخلاقی]] در [[قرآن‌کریم]]، به دو دسته از [[آیات]] می‌توان اشاره کرد: دسته نخست آیاتی که در آنها برخی از حالت‌های [[روحی]] [[پایدار]] [[آدمی]]، مانند "[[صبر]]"، "[[احسان]]"، "[[تقوا]]"، "[[مهربانی]]" و "[[عدالت‌خواهی]]" [[ستایش]] یا برخی حالت‌های روحی، مانند "[[کبر]]"، "[[غرور]]"، "[[تفاخر]]"، "[[تکاثر]]"، "[[تعصّب]] جاهلانه"، "[[نفاق]]" و "[[بدگمانی]]" [[نکوهش]] شده است. خداوند از انسان می‌خواهد صبر پیشه کند و به او وعده‌می‌دهد که [[پاداش]] [[نیکوکاران]] را تباه نخواهد کرد: {{متن قرآن|وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و شکیبایی ورز که خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمی‌سازد» سوره هود، آیه ۱۱۵.</ref> به وی گوشزد می‌کند که مدد خاصّ [[الهی]]، همراه [[پرهیزکاران]] و نیکوکاران است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَالَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ}}<ref>«بی‌گمان خداوند با کسانی است که پرهیزگاری می‌ورزند و با کسانی است که نیکوکارند» سوره نحل، آیه ۱۲۸.</ref> [[کوشش]] برای گسترش مهربانی را می‌ستاید: {{متن قرآن|ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ}}<ref>«آنگاه، از کسانی خواهد بود که ایمان آورده‌اند و یکدیگر را به شکیبایی و یکدیگر را به مهرورزی سفارش می‌کنند» سوره بلد، آیه ۱۷.</ref> و با لحن گیرایی که هرگونه اتّهام لذّت‌گرایی یا نفع‌جویی [[مادّی]] را به اخلاق قرآنی[[باطل]] می‌سازد، به [[عدالت‌گستری]] می‌خواند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ }}<ref>«ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref> از سوی دیگر، خداوند [[ناخشنودی]] خود را از برخی حالت‌های [[نفسانی]] بیان داشته، [[قلب]] [[متکبّران]] را به روی [[حقیقت]] بسته‌است: {{متن قرآن|كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ}}<ref>«بدین‌گونه خداوند بر دل هر خویش‌بین گردنکشی مهر می‌نهد» سوره غافر، آیه ۳۵.</ref> و زیاده‌طلبی را نوعی [[سرگرمی]] می‌داند که [[انسان]] را از مقصد باز‌ می‌دارد: {{متن قرآن|أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ}}<ref>«زیاده‌خواهی شما را سرگرم  داشت» سوره تکاثر، آیه ۱.</ref> و [[تعصّب]] بیجا را نشان [[جاهلیّت]]: {{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ }}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند » سوره فتح، آیه ۲۶.</ref> و [[نفاق]] و [[دورویی]] را عامل [[سقوط]] انسان به [[پست‌ترین]] جای [[جهنّم]] می‌شمرد: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا}}<ref>«منافقان در اشکوبه فروتر دوزخ‌اند و برای آنان یاوری نمی‌یابی» سوره نساء، آیه ۱۴۵.</ref> و دخالت دادن [[حدس]] و [[گمان]] در [[روابط اجتماعی]] را [[نکوهش]] می‌کند: {{متن قرآن|إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ}}<ref>«شما جز از گمان پیروی ندارید و جز نادرست برآورد نمی‌کنید» سوره انعام، آیه ۱۴۸.</ref> دسته دوم از مرتبطات مصداقی، آیاتی است که عمل خاصّی را [[ستایش]] یا نکوهش کرده است. اعمالی مانند: [[صدقه]]، {{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref> [[انفاق]]، {{متن قرآن|لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ}}<ref>«هرگز به نیکی دست نخواهید یافت مگر از آنچه دوست دارید (به دیگران) ببخشید و هر چیزی ببخشید بی‌گمان خداوند آن را می‌داند» سوره آل عمران، آیه ۹۲.</ref> [[امر به معروف و نهی از منکر]]، {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا می‌خوانند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و اینانند که رستگارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.</ref>، {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان می‌آوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>،  {{متن قرآن|يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و به کارهای خیر می‌شتابند و آنان از شایستگانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۴.</ref> [[وفای به عهد]] و [[ادای امانت]]، {{متن قرآن|لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref>«نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref>،  {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ}}<ref>«و آنان که سپرده‌های نزد خویش و پیمان خود را پاس می‌دارند» سوره مؤمنون، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«ای مؤمنان! به پیمان‌ها وفا کنید؛ (گوشت) دام‌ها  برای شما حلال است جز آنچه که (حرام بودن آنها) بر شما خوانده می‌شود، بی‌آنکه شکار کردن را در حال احرام حلال شمارید؛ بی‌گمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد» سوره مائده، آیه ۱.</ref> از سوی [[قرآن کریم]] ستایش، و در مقابل، اعمالی مانند [[سرقت]]، {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref>،  {{متن قرآن|وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و دست مرد و زن دزد را به سزای آنچه کرده‌اند به کیفری از سوی خداوند ببرید و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره مائده، آیه ۳۸.</ref> [[کم‌فروشی]]، {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«و به مال یتیم نزدیک نشوید جز به گونه‌ای که (برای یتیم) نیکوتر است تا به برنایی خود برسد و پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید؛ ما بر کسی جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کنیم؛ و چون سخن می‌گویید با دادگری بگویید هر چند (درباره) خویشاوند باشد؛ و به پیمان با خداوند وفا کنید؛ این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پند گیرید» سوره انعام، آیه ۱۵۲.</ref> [[ربا]]، {{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر  کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref>، {{متن قرآن|يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ}}<ref>«خداوند ربا را کاستی می‌دهد و صدقات را افزایش می‌بخشد و خداوند هیچ ناسپاس بزهکاری را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۷۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند و نماز بر پا داشته و زکات داده‌اند پاداش آنان نزد پروردگارشان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۲۷۷.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید» سوره بقره، آیه ۲۷۸.</ref>، {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}}<ref>«و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایه‌هایتان از آن شماست، نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.</ref> و [[مسخره کردن]] دیگران {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref> نکوهش شده‌اند.


یکی از [[جامع‌ترین]] [[آیات]] مربوط به عمل، با به‌کارگیری واژه «[[برّ]]» آن را شامل فضیلت‌های خاصّ [[دینی]] مانند [[ایمان به خدا]] و [[روز رستاخیز]] و فضیلت‌های عامّ [[اخلاقی]] مانند [[ایثار]] دانسته است. (بقره / ۲، ۱۷۷) درباره دسته‌بندی [[اصول اخلاقی]] میان [[عالمان]] [[مسلمان]] توافقی وجود ندارد. عبداللّه درّاز که کتاب او الهام‌بخش برخی از نویسندگان و عالمان متأخّر در حوزه [[اخلاق]] [[قرآنی]] است، اصول اخلاقی [[قرآن‌کریم]] را در بخش‌های ۵ گانه شامل [[اخلاق فردی]]، [[خانواده]]، [[اجتماعی]]، [[دولت]] و دینی رده‌بندی کرده، و برای هر دسته، آیاتی از [[قرآن]] را [[شاهد]] آورده است.<ref>تاریخ فلسفه دراسلام، ج۱، ص۲۲۳‌ـ‌۲۴۰؛اخلاق در قرآن،ج‌۲‌ـ‌۳.</ref> برخی، اصول اخلاقیِ قرآن را در سه محور رده‌بندی کرده و شامل [[اخلاق فردی]]، [[اجتماعی]] و [[الهی]] دانسته‌اند.<ref>اخلاق در قرآن، ج‌۲.</ref><ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
یکی از [[جامع‌ترین]] [[آیات]] مربوط به عمل، با به‌کارگیری واژه "[[برّ]]" آن را شامل فضیلت‌های خاصّ [[دینی]] مانند [[ایمان به خدا]] و [[روز رستاخیز]] و فضیلت‌های عامّ [[اخلاقی]] مانند [[ایثار]] دانسته است. {{متن قرآن|لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref>«نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref> درباره دسته‌بندی [[اصول اخلاقی]] میان [[عالمان]] [[مسلمان]] توافقی وجود ندارد. عبداللّه درّاز که کتاب او الهام‌بخش برخی از نویسندگان و عالمان متأخّر در حوزه [[اخلاق]] [[قرآنی]] است، اصول اخلاقی [[قرآن‌کریم]] را در بخش‌های ۵ گانه شامل [[اخلاق فردی]]، [[خانواده]]، [[اجتماعی]]، [[دولت]] و دینی رده‌بندی کرده، و برای هر دسته، آیاتی از [[قرآن]] را [[شاهد]] آورده است.<ref>تاریخ فلسفه دراسلام، ج۱، ص۲۲۳‌ـ‌۲۴۰؛اخلاق در قرآن،ج‌۲‌ـ‌۳.</ref> برخی، اصول اخلاقیِ قرآن را در سه محور رده‌بندی کرده و شامل [[اخلاق فردی]]، [[اجتماعی]] و [[الهی]] دانسته‌اند<ref>اخلاق در قرآن، ج‌۲.</ref>.<ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله "اخلاق"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


==اخلاق فردی==
==اخلاق فردی==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش