پرش به محتوا

اخلاق در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۹۸: خط ۹۸:
بیش‌ترین [[آیات]] مربوط به [[اخلاق]] در قرآن، در این بخش از پژوهش‌های اخلاقی مورد استناد قرار می‌گیرد؛ زیرا براساس معیار کلّی اخلاق قرآن که [[رستگاری]] [[ابدی]] است می‌توان [[اصول اخلاقی]] را بیان کرد. منظور از اصل اخلاقی، بیان وجه ارزشی حالت کلّی [[نفسانی]] یا عنوان کلّی فعل [[انسانی]] مانند [[شجاعت]] یا [[وفا]] به [[وعده]] است که با عبارت‌هایی گوناگون طرح می‌شود. یکی از شایع‌ترین الگوهای بیان [[ارزش‌های اخلاقی]] در [[قرآن کریم]]، استفاده از صیغه [[امر و نهی]] است: {{متن قرآن|وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا}}<ref>"و روی خود را از مردم مگردان و بر زمین خرامان گام برمدار" سوره لقمان، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ}}<ref>" از خداوند پروا کنید و میانه  خود را سازش دهید " سوره انفال، آیه ۱.</ref> ولی در بسیاری از آیات به‌صورت خبری و با بیان نتیجه آن کار که [[بهشت]] یا [[جهنّم]] است، صورت می‌گیرد و گاهی هم با اعلام اینکه کاری مورد [[رضایت]] یا [[کراهت]] [[خدا]] است، اصلی اخلاقی بیان می‌شود: {{متن قرآن|فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى}}<ref>"تنها بهشت جایگاه اوست" سوره نازعات، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا}}<ref>"خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بی‌گمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتن‌ستای باشد دوست نمی‌دارد" سوره نساء، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>"خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد" سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref> به‌طور کلّی می‌توان آیاتی را که به بیان ارزش‌های اخلاقی مرتبطند، در دو گروه جای داد: یکی مرتبطات مفهومی اخلاق و دیگری مرتبطات مصداقی آن. منظور از مرتبطات مفهومی، آیاتی هستند که از واژه‌های دارای [[ارتباط]] مفهومی با اخلاق استفاده کرده‌اند؛ مانند واژه‌ "[[دسّ]]" و "[[تزکیه]]"، "[[سعادت]] و [[شقاوت]]"، "[[اصلاح]] و [[افساد]]" و "[[هدایت]] و [[ضلالت]]"، و مقصود از مرتبطات مصداقی آیاتی هستند که به خُلْق یا عمل خاصّی اشاره دارند، و درباره آن سخن گفته‌اند؛ برای مثال، از قُبح [[سرقت]]، [[زنا]] و [[قتل]] یا [[حُسن]] [[انفاق]]، [[تعاون]] و [[صدق]] و [[راستی]] [[سخن]] گفته‌اند؛ برای نمونه به چند مورد از هر دسته اشاره‌می‌شود.
بیش‌ترین [[آیات]] مربوط به [[اخلاق]] در قرآن، در این بخش از پژوهش‌های اخلاقی مورد استناد قرار می‌گیرد؛ زیرا براساس معیار کلّی اخلاق قرآن که [[رستگاری]] [[ابدی]] است می‌توان [[اصول اخلاقی]] را بیان کرد. منظور از اصل اخلاقی، بیان وجه ارزشی حالت کلّی [[نفسانی]] یا عنوان کلّی فعل [[انسانی]] مانند [[شجاعت]] یا [[وفا]] به [[وعده]] است که با عبارت‌هایی گوناگون طرح می‌شود. یکی از شایع‌ترین الگوهای بیان [[ارزش‌های اخلاقی]] در [[قرآن کریم]]، استفاده از صیغه [[امر و نهی]] است: {{متن قرآن|وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا}}<ref>"و روی خود را از مردم مگردان و بر زمین خرامان گام برمدار" سوره لقمان، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ}}<ref>" از خداوند پروا کنید و میانه  خود را سازش دهید " سوره انفال، آیه ۱.</ref> ولی در بسیاری از آیات به‌صورت خبری و با بیان نتیجه آن کار که [[بهشت]] یا [[جهنّم]] است، صورت می‌گیرد و گاهی هم با اعلام اینکه کاری مورد [[رضایت]] یا [[کراهت]] [[خدا]] است، اصلی اخلاقی بیان می‌شود: {{متن قرآن|فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى}}<ref>"تنها بهشت جایگاه اوست" سوره نازعات، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا}}<ref>"خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بی‌گمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتن‌ستای باشد دوست نمی‌دارد" سوره نساء، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>"خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد" سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref> به‌طور کلّی می‌توان آیاتی را که به بیان ارزش‌های اخلاقی مرتبطند، در دو گروه جای داد: یکی مرتبطات مفهومی اخلاق و دیگری مرتبطات مصداقی آن. منظور از مرتبطات مفهومی، آیاتی هستند که از واژه‌های دارای [[ارتباط]] مفهومی با اخلاق استفاده کرده‌اند؛ مانند واژه‌ "[[دسّ]]" و "[[تزکیه]]"، "[[سعادت]] و [[شقاوت]]"، "[[اصلاح]] و [[افساد]]" و "[[هدایت]] و [[ضلالت]]"، و مقصود از مرتبطات مصداقی آیاتی هستند که به خُلْق یا عمل خاصّی اشاره دارند، و درباره آن سخن گفته‌اند؛ برای مثال، از قُبح [[سرقت]]، [[زنا]] و [[قتل]] یا [[حُسن]] [[انفاق]]، [[تعاون]] و [[صدق]] و [[راستی]] [[سخن]] گفته‌اند؛ برای نمونه به چند مورد از هر دسته اشاره‌می‌شود.


[[رستگاری]] که [[غایت]] قصوای [[اخلاق]] به‌شمار می‌رود، از دیدگاه [[قرآن کریم]] در [[پاکی]] و [[تزکیه نفس]] است: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى}}<ref>"بی‌گمان آنکه پاکیزه زیست رستگار شد" سوره اعلی، آیه ۱۴.</ref> و کسانی‌که در وادی تزکیه نفس گام گذارند، به‌طور قطع به آن دست خواهند یافت: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا}}<ref>"بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد" سوره شمس، آیه ۹.</ref> از‌طرف دیگر، [[خسران]] و [[شقاوت]] [[ابدی]] نیز در‌صورتی است که [[انسان]]، گوهر نفس خود را بیالاید: {{متن قرآن|وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>"و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت" سوره شمس، آیه ۱۰.</ref> از دیدگاه قرآن کریم، در [[روز جزا]] که [[زمان]] گرفتن نتیجه [[آزمون]] بزرگ [[زندگی]] است، [[انسان‌ها]] یا سعادتمندند یا در زمره شقاوتمندان قرار می‌گیرند: {{متن قرآن|يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ}}<ref>"روزی که (چون) فرا رسد، هیچ کس جز به اذن خداوند  سخن نمی‌گوید؛ برخی نگونبخت و برخی نیکبخت‌اند" سوره هود، آیه ۱۰۵.</ref> و سعادتمندان، در [[بهشت]] [[خداوند]] جاودان خواهند زیست: {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ}}<ref>"و اما آنان که نیکبخت شده‌اند در بهشتند؛ تا آسمان‌ها و زمین برجاست در آن جاودانند جز آنچه پروردگارت به دهشی پایدار بخواهد" سوره هود، آیه ۱۰۸.</ref> گرچه "سعد" تنها در همین دو [[آیه]] به‌کار رفته است [[ولی در قرآن]] [[کریم]] حدود ۴۰ آیه با استفاده از مشتقّات "فلح" و در حدود ۳۳‌ آیه با استفاده از مشتقّات "[[فوز]]" از [[سعادت]] بحث شده است.
[[رستگاری]] که [[غایت]] قصوای [[اخلاق]] به‌شمار می‌رود، از دیدگاه [[قرآن کریم]] در [[پاکی]] و [[تزکیه نفس]] است: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى}}<ref>"بی‌گمان آنکه پاکیزه زیست رستگار شد" سوره اعلی، آیه ۱۴.</ref> و کسانی‌که در وادی تزکیه نفس گام گذارند، به‌طور قطع به آن دست خواهند یافت: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا}}<ref>"بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد" سوره شمس، آیه ۹.</ref> از‌طرف دیگر، [[خسران]] و [[شقاوت]] [[ابدی]] نیز در‌صورتی است که [[انسان]]، گوهر نفس خود را بیالاید: {{متن قرآن|وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>"و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت" سوره شمس، آیه ۱۰.</ref> از دیدگاه قرآن کریم، در [[روز جزا]] که [[زمان]] گرفتن نتیجه [[آزمون]] بزرگ [[زندگی]] است، [[انسان‌ها]] یا سعادتمندند یا در زمره شقاوتمندان قرار می‌گیرند: {{متن قرآن|يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ}}<ref>"روزی که (چون) فرا رسد، هیچ کس جز به اذن خداوند  سخن نمی‌گوید؛ برخی نگونبخت و برخی نیکبخت‌اند" سوره هود، آیه ۱۰۵.</ref> و سعادتمندان، در [[بهشت]] [[خداوند]] جاودان خواهند زیست: {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ}}<ref>"و اما آنان که نیکبخت شده‌اند در بهشتند؛ تا آسمان‌ها و زمین برجاست در آن جاودانند جز آنچه پروردگارت به دهشی پایدار بخواهد" سوره هود، آیه ۱۰۸.</ref> گرچه "سعد" تنها در همین دو [[آیه]] به‌کار رفته است ولی در قرآن کریم حدود ۴۰ آیه با استفاده از مشتقّات "فلح" و در حدود ۳۳‌ آیه با استفاده از مشتقّات "[[فوز]]" از [[سعادت]] بحث شده است.


بحث از سعادت یا رستگاری در واقع معطوف به شناساندن [[اعمال]] و حالاتی است که [[آدمی]] را بدان می‌رساند و گرنه برای خود [[فلاح]] و سعادت، [[هدف]] دیگری در [[آیات قرآن]] ذکر نشده است که سعادت مقدمه رسیدن به آن باشد. از اینجا می‌توان نتیجه گرفت که فلاح و سعادت هدف نهایی و مطلوب ذاتی انسان است؛<ref>اخلاق در قرآن، ج‌۱، ص‌۳۴.</ref> ازاین‌رو [[آیات]] بسیاری متعرض عوامل رسیدن به سعادت است؛ برای مثال، [[تقوای الهی]]: {{متن قرآن| فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>"از خداوند پروا کنید، باشد که رستگار گردید" سوره مائده، آیه ۱۰۰.</ref> [[عبادت]] خداوند و انجام [[کارهای نیک]]، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>"ای مؤمنان! رکوع و سجود کنید و پروردگارتان را بپرستید و کار نیکو انجام دهید باشد که رستگار گردید" سوره حج، آیه ۷۷.</ref> دوری از [[بخل]] و طمع‌ورزی {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>"و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند" سوره حشر، آیه ۹.</ref> را عامل فلاح و رستگاری[[انسان]] می‌داند؛ نیز آیاتی بیانگر موانع فلاح است و [[ستم‌گری]]: {{متن قرآن|ِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ}}<ref>"بی‌گمان ستمگران رستگار نخواهند شد" سوره انعام، آیه ۲۱.</ref> و [[کفر]]: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ}}<ref>"بی‌گمان کافران رستگار نمی‌گردند" سوره مؤمنون، آیه ۱۱۷.</ref> را از موانع [[فلاح]] [[انسان]] می‌شمرد. [[فوز]] هم مانند فلاح به‌طور معمول با ذکر عوامل یا موانع تحقّق آن در [[آیات قرآن کریم]] مورد اشاره قرار گرفته است. یکی از عوامل فوز، [[پیروی]] از [[خداوند]] و [[رسول]] گرامی او و [[رضایت خداوند]] از انسان است: {{متن قرآن|يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}}<ref>"تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است" سوره احزاب، آیه ۷۱.</ref>،  {{متن قرآن| وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>" خشنودی خداوند (از همه اینها) برتر است؛ این همان رستگاری سترگ است" سوره توبه، آیه ۷۲.</ref> [[پژوهش]] در [[اخلاق]] [[قرآنی]] بدون بحث جامع از آیاتی که به نوعی با اخلاق [[ارتباط]] مفهومی و معنایی دارند، کامل نخواهد بود؛ امّا چون برای هریک از این مفاهیم مدخل خاصّی در این [[دائرة‌المعارف]] وجود دارد، پژوهش‌گران قرآنی را به آنها ارجاع می‌دهیم.
بحث از سعادت یا رستگاری در واقع معطوف به شناساندن [[اعمال]] و حالاتی است که [[آدمی]] را بدان می‌رساند و گرنه برای خود [[فلاح]] و سعادت، [[هدف]] دیگری در [[آیات قرآن]] ذکر نشده است که سعادت مقدمه رسیدن به آن باشد. از اینجا می‌توان نتیجه گرفت که فلاح و سعادت هدف نهایی و مطلوب ذاتی انسان است؛<ref>اخلاق در قرآن، ج‌۱، ص‌۳۴.</ref> ازاین‌رو [[آیات]] بسیاری متعرض عوامل رسیدن به سعادت است؛ برای مثال، [[تقوای الهی]]: {{متن قرآن| فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>"از خداوند پروا کنید، باشد که رستگار گردید" سوره مائده، آیه ۱۰۰.</ref> [[عبادت]] خداوند و انجام [[کارهای نیک]]، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>"ای مؤمنان! رکوع و سجود کنید و پروردگارتان را بپرستید و کار نیکو انجام دهید باشد که رستگار گردید" سوره حج، آیه ۷۷.</ref> دوری از [[بخل]] و طمع‌ورزی {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>"و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند" سوره حشر، آیه ۹.</ref> را عامل فلاح و رستگاری[[انسان]] می‌داند؛ نیز آیاتی بیانگر موانع فلاح است و [[ستم‌گری]]: {{متن قرآن|ِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ}}<ref>"بی‌گمان ستمگران رستگار نخواهند شد" سوره انعام، آیه ۲۱.</ref> و [[کفر]]: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ}}<ref>"بی‌گمان کافران رستگار نمی‌گردند" سوره مؤمنون، آیه ۱۱۷.</ref> را از موانع [[فلاح]] [[انسان]] می‌شمرد. [[فوز]] هم مانند فلاح به‌طور معمول با ذکر عوامل یا موانع تحقّق آن در [[آیات قرآن کریم]] مورد اشاره قرار گرفته است. یکی از عوامل فوز، [[پیروی]] از [[خداوند]] و [[رسول]] گرامی او و [[رضایت خداوند]] از انسان است: {{متن قرآن|يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}}<ref>"تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است" سوره احزاب، آیه ۷۱.</ref>،  {{متن قرآن| وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>" خشنودی خداوند (از همه اینها) برتر است؛ این همان رستگاری سترگ است" سوره توبه، آیه ۷۲.</ref> [[پژوهش]] در [[اخلاق]] [[قرآنی]] بدون بحث جامع از آیاتی که به نوعی با اخلاق [[ارتباط]] مفهومی و معنایی دارند، کامل نخواهد بود؛ امّا چون برای هریک از این مفاهیم مدخل خاصّی در این [[دائرة‌المعارف]] وجود دارد، پژوهش‌گران قرآنی را به آنها ارجاع می‌دهیم.
۱۱۵٬۱۹۰

ویرایش