پرش به محتوا

اخلاق در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۶۴۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ ژوئن ۲۰۲۱
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
مسأله [[تربیت اخلاقی]] در [[قرآن کریم]] مورد توجّه و [[عنایت]] خاصّی است و اصولاً نگرش [[قرآن]] به مقوله [[اخلاق]] چنان است که عناصر لازم برای [[تربیت اخلاقی]] را در متن خود‌دارد.
مسأله [[تربیت اخلاقی]] در [[قرآن کریم]] مورد توجّه و [[عنایت]] خاصّی است و اصولاً نگرش [[قرآن]] به مقوله [[اخلاق]] چنان است که عناصر لازم برای [[تربیت اخلاقی]] را در متن خود‌دارد.


ایده سقراطی، کافی بودن [[علم]] و [[معرفت]] [[اخلاقی]] برای انگیزش [[آدمی]]، مورد قبول [[قرآن کریم]] نیست؛ زیرا این امکان که [[انسان]] به رغم [[آگاهی]] خود، گرفتار [[سوء]] اخلاق، و به جای عمل به دانسته‌هایش بر مرکب [[هوا و هوس]] سوار شود، پذیرفته شده است: «پس آیا دیدی کسی را که [[هوس]] خویش را [[معبود]] خود قرار داده و [[خدا]] او را با‌وجود [[علمی]] که به [[الوهیت خدا]] داشت و از آن [[پیروی]] نمی‌کرد <ref>المیزان، ج‌۱۸، ص‌۱۷۲.</ref> [[گمراه]] گردانیده و بر گوش‌و‌دلش مهر زده و بر دیده‌اش پرده نهاده است». (جاثیه / ۴۵، ۲۳) از‌دیدگاه قرآن، [[انحراف]] [[انسان]] از جاده صواب به‌رغم آگاهی از آن، تابع [[میزان]] اثرپذیری نفس از اغوای [[شیطان]] است. این واقعیّت اساسی در قرآن است که موجودی به نام شیطان بر سر [[راه هدایت]] [[انسان‌ها]] کمین کرده، قصد گمراه ساختن آنان را دارد. ([[اسراء]] / ۱۷، ۵۳) همین نقش اغواگری شیطان در آغاز [[زندگی]] انسان، سبب [[سقوط]] آدمی شد: «فَاَزلَّهُمَا الشَّیطـنُ عَنها فَاَخرَجَهُما مِمّا کانا فِیهِ و قُلنَا اهْبِطوا بَعضُکُم لِبَعض عَدُوّ». (بقره / ۲، ۳۶) اینکه برای وجود شیطان در [[نظام احسن]] [[جهان]] چه توجیه [[فلسفی]] می‌توان داشت، به‌صورت مسأله‌ای فلسفی باید در جای خود مورد بررسی قرار گیرد؛ امّا از [[جهت]] [[دینی]] هرگز نمی‌توان در واقعیّت شیطان و نقش اغواگرانه او در زندگی انسان تردیدی داشت؛ گرچه این نیز واقعیّت اساسی [[قرآنی]] است که [[وسوسه‌های شیطان]] در دل‌هایی که [[ایمان]] و [[توکّل]] بر [[خداوند]] در آن جای گرفته است، کارساز نیست: «اِنَّه لَیسَ لَه سُلطـنٌعَلَی الَّذینَ ءَامَنوا و عَلی رَبِّهِم یَتَوَکَّلون» (نحل / ۱۶، ۹۹)، و فقط در نفس و [[روحی]] که از پیش، زمینه‌های [[اغوا]] را دارد و برده و [[بنده]] شیطان است و در دام [[شرک]] افتاده، کارساز است: «اِنَّما سُلطـنُهُ عَلَی الَّذینَ یَتَوَلَّونَهُ والَّذین هُم بِهِ مُشرِکون»؛ (نحل / ۱۶، ۱۰۰)<ref>اخلاق در قرآن، ج‌۱، ص‌۲۳۰‌ـ‌۲۳۶.</ref>پس [[تربیت اخلاقی]] در [[قرآن کریم]]، افزون بر [[تعلیم]] [[اخلاقی]] است و اساس آن توجّه دادن به وجود [[اغواگران]] بیرونی و در کمین‌نشستگان بر سر [[راه هدایت]] [[انسان]] است که با عنوان [[شیطان]] یا [[شیاطین]] از آنها یاد‌می‌شود و نیز توجّه دادن به زمینه‌های پذیرش آن اغواها که هوس‌های بی‌منطق است.
ایده سقراطی، کافی بودن [[علم]] و [[معرفت]] [[اخلاقی]] برای انگیزش [[آدمی]]، مورد قبول [[قرآن کریم]] نیست؛ زیرا این امکان که [[انسان]] به رغم [[آگاهی]] خود، گرفتار [[سوء]] اخلاق، و به جای عمل به دانسته‌هایش بر مرکب [[هوا و هوس]] سوار شود، پذیرفته شده است: {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پرده‌ای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref>.<ref>المیزان، ج‌۱۸، ص‌۱۷۲.</ref> از‌ دیدگاه قرآن، [[انحراف]] [[انسان]] از جاده صواب به‌رغم آگاهی از آن، تابع [[میزان]] اثرپذیری نفس از اغوای [[شیطان]] است. این واقعیّت اساسی در قرآن است که موجودی به نام شیطان بر سر [[راه هدایت]] [[انسان‌ها]] کمین کرده، قصد گمراه ساختن آنان را دارد. {{متن قرآن|وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا}}<ref>«و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را می‌شوراند؛ بی‌گمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است» سوره اسراء، آیه ۵۳.</ref> همین نقش اغواگری شیطان در آغاز [[زندگی]] انسان، سبب [[سقوط]] آدمی شد: {{متن قرآن|فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ}}<ref>«شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه  و برخورداری خواهید داشت» سوره بقره، آیه ۳۶.</ref> اینکه برای وجود شیطان در [[نظام احسن]] [[جهان]] چه توجیه [[فلسفی]] می‌توان داشت، به‌صورت مسأله‌ای فلسفی باید در جای خود مورد بررسی قرار گیرد؛ امّا از [[جهت]] [[دینی]] هرگز نمی‌توان در واقعیّت شیطان و نقش اغواگرانه او در زندگی انسان تردیدی داشت؛ گرچه این نیز واقعیّت اساسی [[قرآنی]] است که [[وسوسه‌های شیطان]] در دل‌هایی که [[ایمان]] و [[توکّل]] بر [[خداوند]] در آن جای گرفته است، کارساز نیست: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}}<ref>«که او  را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند چیرگی نیست» سوره نحل، آیه ۹۹.</ref>، و فقط در نفس و [[روحی]] که از پیش، زمینه‌های [[اغوا]] را دارد و برده و [[بنده]] شیطان است و در دام [[شرک]] افتاده، کارساز است: {{متن قرآن|إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ}}<ref>«چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش می‌دارند و بر کسانی که به او  شرک می‌ورزند» سوره نحل، آیه ۱۰۰.</ref>.<ref>اخلاق در قرآن، ج‌۱، ص‌۲۳۰‌ـ‌۲۳۶.</ref> پس [[تربیت اخلاقی]] در [[قرآن کریم]]، افزون بر [[تعلیم]] [[اخلاقی]] است و اساس آن توجّه دادن به وجود [[اغواگران]] بیرونی و در کمین‌نشستگان بر سر [[راه هدایت]] [[انسان]] است که با عنوان [[شیطان]] یا [[شیاطین]] از آنها یاد‌می‌شود و نیز توجّه دادن به زمینه‌های پذیرش آن اغواها که هوس‌های بی‌منطق است.


یکی از اصول راه‌بردی قرآن کریم در تربیت اخلاقی، استفاده از روحیّه [[الگوپذیری]] انسان است. [[آیات]] بسیاری به تصویرپردازی انسان‌های خوب مانند [[حضرت یوسف]]{{ع}} و انسان‌های بد مانند [[قارون]] پرداخته‌اند تا از این طریق، [[حیات]] اخلاقی مثبت و منفی رابه‌صورت محسوس در [[اختیار]] مخاطب قرار دهند. گاهی تصویرپردازی از [[شخصیّت]] مورد نظر چنان با جزئیّات صورت می‌گیرد که [[آدمی]] را از ظرافت‌های [[تصمیم‌گیری]] اخلاقی [[آگاه]] می‌سازد؛ برای مثال، درباره حالات و [[اعمال]] [[یوسف]]{{ع}} در مواجهه با [[دعوت]] [[زلیخا]] برای کام‌گیری جنسی، [[آیات قرآن]] به تفصیل مسأله را توضیح می‌دهند تا مخاطب [[جوان]] [[قرآن]] هم بتواند آموخته‌های تجریدی اخلاقی را در متن [[زندگی]] تحقّق بخشد.
یکی از اصول راه‌بردی قرآن کریم در تربیت اخلاقی، استفاده از روحیّه [[الگوپذیری]] انسان است. [[آیات]] بسیاری به تصویرپردازی انسان‌های خوب مانند [[حضرت یوسف]]{{ع}} و انسان‌های بد مانند [[قارون]] پرداخته‌اند تا از این طریق، [[حیات]] اخلاقی مثبت و منفی رابه‌صورت محسوس در [[اختیار]] مخاطب قرار دهند. گاهی تصویرپردازی از [[شخصیّت]] مورد نظر چنان با جزئیّات صورت می‌گیرد که [[آدمی]] را از ظرافت‌های [[تصمیم‌گیری]] اخلاقی [[آگاه]] می‌سازد؛ برای مثال، درباره حالات و [[اعمال]] [[یوسف]]{{ع}} در مواجهه با [[دعوت]] [[زلیخا]] برای کام‌گیری جنسی، [[آیات قرآن]] به تفصیل مسأله را توضیح می‌دهند تا مخاطب [[جوان]] [[قرآن]] هم بتواند آموخته‌های تجریدی اخلاقی را در متن [[زندگی]] تحقّق بخشد.


یکی از شیوه‌های [[تربیتی]] قرآن، ربط دادن [[ارزش‌های اخلاقی]] با [[تمایلات]] اساسی [[انسان]] است؛ به‌طور مثال، با بیان اینکه انجام [[عمل صالح]] سبب [[خوشی]] [[ابدی]] انسان می‌شود، می‌کوشد تا [[عواطف]] انسان را در [[خدمت]] تشخیص [[عقلی]] قرار‌دهد. قرآن با بیان اینکه بی‌تردید [[شکیبایان]]، [[پاداش]] بی‌شمار [[آخرتی]] خواهند گرفت (زمر / ۳۹، ۱۰) و آیات بسیاری با این مضمون که انجام عملی خاصّ، مایه [[پاداش]] آخرتی است، یا برعکس سبب [[کیفر]] سخت و ورود به [[جهنّم]] می‌شود این [[هدف]] را تعقیب می‌کند.
یکی از شیوه‌های [[تربیتی]] قرآن، ربط دادن [[ارزش‌های اخلاقی]] با [[تمایلات]] اساسی [[انسان]] است؛ به‌طور مثال، با بیان اینکه انجام [[عمل صالح]] سبب [[خوشی]] [[ابدی]] انسان می‌شود، می‌کوشد تا [[عواطف]] انسان را در [[خدمت]] تشخیص [[عقلی]] قرار‌ دهد. قرآن با بیان اینکه بی‌تردید [[شکیبایان]]، [[پاداش]] بی‌شمار [[آخرتی]] خواهند گرفت {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«بگو: ای بندگان من که ایمان آورده‌اید، از پروردگارتان پروا کنید! برای کسانی که در این جهان، نیکی ورزند نیکی خواهد بود و زمین خداوند پهناور است؛ جز این نیست که پاداش شکیبایان را بی‌شمار، تمام دهند» سوره زمر، آیه ۱۰.</ref> و آیات بسیاری با این مضمون که انجام عملی خاصّ، مایه [[پاداش]] آخرتی است، یا برعکس سبب [[کیفر]] سخت و ورود به [[جهنّم]] می‌شود این [[هدف]] را تعقیب می‌کند.


علاّمه طباطبایی، این شیوه را مشترک در همه [[ادیان ابراهیمی]] می‌داند؛ ولی [[معتقد]] است: در قرآن کریم، [[شیوه]] دیگری برای تربیت اخلاقی وجود دارد که از امتیازات آن است و آن اینکه تمایلات آدمی نیز در سایه [[شناخت]] [[جمال]] و جلال [[خداوند]]، چنان رنگ خدایی بگیرد که اصولاً به استفاده از عناصر [[تشویق]] و [[تنبیه]] حتّی [[آخرتی]] نیازی نباشد.<ref> المیزان، ج‌۱، ص‌۳۵۵‌ـ‌۳۶۰.</ref> تصویرسازی [[قرآن]] از واقعیّت‌های عالم به‌گونه‌ای است که می‌تواند انسان‌های بیدار و اندیشهور را چنان در جذبه [[عزّت]] و [[قدرت الهی]] قرار دهد که میل‌هایشان نیز مانند عقل‌هایشان با [[خواست الهی]] انطباق یابد.<ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
[[علامه طباطبایی]]، این شیوه را مشترک در همه [[ادیان ابراهیمی]] می‌داند؛ ولی [[معتقد]] است: در قرآن کریم، [[شیوه]] دیگری برای تربیت اخلاقی وجود دارد که از امتیازات آن است و آن اینکه تمایلات آدمی نیز در سایه [[شناخت]] [[جمال]] و جلال [[خداوند]]، چنان رنگ خدایی بگیرد که اصولاً به استفاده از عناصر [[تشویق]] و [[تنبیه]] حتّی [[آخرتی]] نیازی نباشد.<ref> المیزان، ج‌۱، ص‌۳۵۵‌ـ‌۳۶۰.</ref> تصویرسازی [[قرآن]] از واقعیّت‌های عالم به‌گونه‌ای است که می‌تواند انسان‌های بیدار و اندیشهور را چنان در جذبه [[عزّت]] و [[قدرت الهی]] قرار دهد که میل‌هایشان نیز مانند عقل‌هایشان با [[خواست الهی]] انطباق یابد.<ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


==اخلاق در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم==
==اخلاق در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم==
۱۱۵٬۱۹۰

ویرایش