پرش به محتوا

احترام در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۹٬۱۷۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ ژوئن ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
خط ۶: خط ۴:
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[احترام در قرآن]] - [[احترام در حدیث]] - [[احترام در نهج البلاغه]] - [[احترام در اخلاق اسلامی]] - [[احترام در معارف دعا و زیارات]]</div>
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[احترام در قرآن]] - [[احترام در حدیث]] - [[احترام در نهج البلاغه]] - [[احترام در اخلاق اسلامی]] - [[احترام در معارف دعا و زیارات]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[احترام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
==مقدمه==
[[احترام]]، مصدر باب افتعال از ریشه «ح ر م» و به‌معنای [[حرمت]] نگه‌داشتن است.<ref>لغت‌نامه، ج‌۱، ص‌۸۹۸‌، «احترام».</ref>[[حرمت]] نیز به‌معنای آن‌چه که هتک و شکستن آن روا نباشد، آمده است <ref>ترتیب‌العین، ص۱۷۴، الصحاح، ج۵، ص۱۸۹۵، «حرم».</ref> و «[[حرام]]» به‌معنای چیزی]= کاری [که انجام دادن آن [[ممنوع]] باشد و «[[حَرَم]]» مکان محترمی است که انجام دادن برخی امور مجاز در مکان‌های دیگر در آنجا روا نیست <ref> مفردات، ص‌۲۲۹، «حرم».</ref> و «[[حریم]] [[چاه]]» به‌معنای اطراف آن است که جز [[مالک]]، کسی [[حقّ]] تصرّف و حفر چاه دیگر در آنجا را ندارد <ref>مقاییس‌اللغه، ج‌۲، ص‌۴۵، «حرم».</ref> و «حرمت شخص» چیزی است که شخص از آن [[حمایت]] و [[دفاع]] می‌کند.<ref> لسان‌العرب، ج‌۳، ص‌۱۴۰، «حرم».</ref>[[احترام]] در اصطلاح عرف به‌معنای [[تعظیم]]، گرامی داشت و [[بزرگ‌داشت]]، بی‌ارتباط با معنای لغوی آن نیست؛ زیرا شخص، شیء، مکان یا [[زمان]] محترم، دارای حرمت و حریمی است که [[حفظ]] آن لازم و هتک آن نارواست.
احترام، از واژه‌های غیر مصرّح [[قرآن]] است. این مفهوم از اضافه وصفی پاره‌ای موارد به [[وصف]] حرام (محترم بودن) چون: «نفس» (انعام / ۶، ۱۵۱)، «[[بیت]]» ([[مائده]] / ۵، ۹۷)، «أشهر» ([[توبه]] / ۹، ۵) و‌... استفاده می‌شود. برخی مشتقّات «[[تکریم]]» (علق / ۹۶، ۳؛ [[اسراء]] / ۱۷، ۷۰؛ حجرات / ۴۹، ۱۳؛ ذاریات / ۵۱، ۲۴) و‌...‌، «[[احسان]]» (بقره / ۲، ‌۸۳؛ [[نساء]] / ۴، ۳۶)، «توقیر» ([[فتح]] / ۴۸، ۹)، «[[تعزیر]]» (فتح / ۴۸، ۹)، «تعظیم» ([[حج]] / ۲۲، ۳۰ و ۳۲)، تحیّت و «[[احیاء]]» (نساء / ۴، ۸۶؛ مائده / ۵، ۳۲)، و‌ «خفضِ جناح» (اسراء / ۱۷، ۲۴)<ref> مفردات، ص‌۵۶۴، «عزر».</ref> نیز هریک به نوعی متضمن احترام است. افزون بر این، برخی واژه‌ها بیان‌گر مصادیق و شکل‌های خاص احترام و نمودهای خارجی آن است: «[[سجده]]» ([[حجر]] / ۱۵، ۲۹؛ [[یوسف]] / ۱۲، ۱۰۰)، «[[سلام]] و [[صلوات]]» ([[احزاب]] / ۳۳، ۵۶؛ [[نور]] / ۲۴، ۲۷)، «إذن» ـ‌اجازه ورود ـ ([[احزاب]] / ۳۳، ۵۳؛ [[نور]] / ۲۴، ۲۷) و‌...‌. افزون بر موارد یاد‌شده، از برخی [[آیات]] که در آن رعایت اموری چون: «عدم تقدّم بر [[رسول‌خدا]]{{صل}}»، «بلند نکردن صدا در برابر رسول‌خدا{{صل}}»، «عدم برخورد با رسول‌خدا{{صل}} مانند برخورد با افراد عادی» سفارش شده، مفهوم [[احترام]] برداشت می‌شود. (حجرات / ۴۹، ۱‌ـ‌۲ و ۴) مصادیق بی‌احترامی که لازمه احترام، ترک کردن آنها است، از این واژه‌ها فهمیده می‌شود: «[[اهانت]]» ([[حج]] / ۲۲، ۱۸)، «اذیّت» (احزاب / ۳۳، ۵۷، ۵۹)، «[[خزی]]» ([[آل‌عمران]] / ۳، ۱۹۲)، «خسأ» (مؤمنون / ۲۳، ۱۰۸)، «[[سبّ]]» (انعام / ۶، ۱۰۸)، «[[لعن]]» (احزاب / ۳۳، ۵۷) و «[[قتل]]» ([[مائده]] / ۵، ۳۲) از دیدگاه [[قرآن]] منشأ اصلی احترام به [[خداوند]] باز‌می‌گردد که در نهاد برخی موجودات قرار داده یا برای آنها اعتبار شده است: «و‌مَن یُهِنِ اللّهُ فَما‌لَهُ مِن مُکرِم» (حج / ۲۲، ۱۸)، منشأ احترام [[انسان‌ها]]، همان برخورداری ایشان از [[کرامت الهی]] است: «و‌لَقَد کَرَّمنا بَنی ءادَمَ‌.».. ([[اسراء]] / ۱۷، ۷۰) و منشأ احترام چیزهای دیگر (زمان‌ها، مکان‌ها و دیگر موجودات) (مائده / ۵، ۹۷؛[[توبه]] / ۹، ۵؛[[حج]] / ۲۲، ۲۸ و ۳۲) [[حقوقی]] است که خداوند برای آنان قرار داده است.<ref>[[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[ احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
==[[کرامت]] و احترام [[انسان]]==
انسان از بُعد فردی موجودی است که به‌طور ذاتی و [[فطری]] دوست‌دار کرامت، [[شخصیّت]]، [[آبرو]] و [[نیازمند]] احترام است. درخواست [[عزیز مصر]] از [[یوسف]] برای صرف نظر از [[اقدام]] [[ناشایست]] همسرش (یوسف / ۱۲، ۲۹)، و درخواست [[لوط]] از [[قوم]] خود که متعرّض میهمانان وی نشده، او را شرمنده نکنند ([[حجر]] / ۱۵، ۶۸‌ـ‌۶۹)، نمونه‌هایی از [[تمایل]] انسان به [[حفظ حرمت]] خویش است. اعطای کرامت از سوی خداوند به انسان‌ها، [[اختیار]] و [[اراده]] را از آنان سلب نمی‌کند؛ بدین سبب ممکن است انسان به خواسته خود، از [[دستورهای الهی]] سر بپیچد و با [[کفر]] ورزیدن ([[توبه]] / ۹، ۲)، [[کوشش]] در [[راه]] [[گمراه کردن]] [[مردم]] ([[حج]] / ۲۲، ۸‌ـ‌۹)، سعی در جلوگیری از تحقّق [[آیین الهی]] (بقره / ۲، ۱۱۴)، [[تحریف]] دستورهای [[دینی]] ([[مائده]] / ۵، ۴۱) و [[تکذیب]] [[آیات]] روشن [[الهی]] (زمر / ۳۹، ۲۵‌ـ‌۲۶) باعث [[رسوایی]] و [[خواری]] خود شده، زمینه بی‌احترامی خویش را فراهم سازد؛ چنان‌که می‌تواند با [[اعمال ناشایست]] [[اخلاقی]]، [[احترام]] خویش را از بین برده، حیثیّت و آبروی خود را در [[دنیا]] و [[آخرت]] هتک کند. ([[نور]] / ۲۴، ۴ و ۲۳؛ [[نساء]] / ۴، ۱۴۸) [[تکریم]] [[انسان]] از سوی [[خداوند]]، نشان‌دهنده محترم بودن او است: «لَقَد کَرَّمنا بَنی ءادَمَ». ([[اسراء]] / ۱۷، ۷۰) خداوند، [[انسان]] را به [[بهترین]] صورت [[آفریده]]: «لَقَد خَلَقنَا الاِنسـنَ فی اَحسَنِ تَقویم» (تین / ۹۵، ۴)، و خود را با [[آفریدن]] او أحسن الخالقین خوانده است: «فَتَبارَکَ اللّهُ اَحسَنُ الخــلِقین». (مؤمنون / ۲۳، ۱۴) [[سجده]] ملائکه‌ای که خود، موجودات محترمی هستند ([[انبیاء]] / ۲۱، ۲۶)، برای انسان: «فَاِذا سَوَّیتُهُ و نَفَختُ فیهِ مِن رُوحی فَقَعوا لَهُ سـجِدین» (ص / ۳۸، ۷۲)، اعطای [[مقام خلافت الهی]] به وی: «و‌اِذ قالَ رَبُّکَ لِلمَلـئِکَةِ اِنّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفَةً» (بقره / ۲، ۳۰)، [[پیمان]] گرفتن خداوند از وی: «و‌اِذ اَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنی ءادَمَ مِن ظُهورِهِم ذُرِّیَّتَهُم و اَشهَدَهُم عَلی اَنفُسِهِم اَلَستُ بِرَبِّکُم قالوا بَلی» ([[اعراف]] / ۷، ۱۷۲) و مسخّر ساختن آن‌چه در [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] است برای انسان: «اَلَم تَرَوا اَنَّ اللّهَ سَخَّرَ لَکُم ما فِی السَّمـوتِ و ما فِی الاَرضِ» ([[لقمان]] / ۳۱، ۲۰) نیز [[حرمت]] و [[کرامت انسان]] را نشان می‌دهد.
افزون بر این، آیات بسیاری که در آن، [[حرمت]] «[[جان]]» [[آدمی]] (انعام / ۶، ۱۵۱)، «[[مال]]» (بقره / ۲، ۱۸۸)، و «عرض و آبروی» وی (نساء / ۴، ۱۴۸؛ نور / ۲۴، ۲۳) مطرح شده یا به سخن [[نیکو]] با مردم [[دستور]] داده (بقره / ۲، ۸۳) و در این جهات احکامی نیز [[تشریع]] کرده است، به [[تکریم]] [[انسان]] از سوی [[خداوند]] و اهمیت آن اشاره می‌کند؛<ref> الکشاف، ج‌۱، ص‌۶۲۷؛ فی ظلال القرآن، ج‌۴، ص‌۲۲۲۵.</ref> البتّه همه [[انسان‌ها]] در برخورداری از [[احترام]] در یک حد نیستند؛ چنان‌که [[ایمان]] [[مؤمنان]] ([[سجده]] / ۳۲، ۱۸)، پروای [[پرهیزکاران]] (حجرات / ۴۹، ۱۳)، [[علم]] [[دانشمندان]] (زمر / ۳۹، ۹؛ [[مجادله]] / ۵۸، ۱۱) و [[عبادت]] [[نمازگزاران]] و معتکفان (بقره / ۲، ۱۲۵) سبب برخورداری آنان از احترام بیش‌تری در مقایسه با دیگران می‌شود؛ آیاتی از [[قرآن]] نیز، به احترام انسان‌ها در [[بهشت]] اشاره می‌کند؛ از‌جمله: پرواپیشگان و [[نیکان]] ([[آل‌عمران]] / ۳، ۱۹۸)، [[شهید]] [[سوره یس]] ([[حبیب]] نجّار)<ref>روض‌الجنان، ج‌۱۶، ص‌۱۴۵.</ref> ([[یس]] / ۳۶، ۲۶‌ـ‌۲۷)، [[بندگان]] [[مخلص]] [[خدا]] (صافات / ۳۷، ۴۰)، مقرّبان (واقعه / ۵۶، ۲۶) و نمازگزاران (معارج / ۷۰، ۲۲‌و۳۴).
رعایت احترام دیگران و بی‌احترامی به آنان دارای آثار وضعی و تکلیفی و [[پاداش]] و [[کیفر]] خاصّی است. در برخی [[آیات]] (۲۹‌ـ‌۳۶ مطففین / ۸۳) و [[روایات]]، اثر وضعی بی‌احترامی، [[اهانت]] و [[تحقیر]] خودشخص و [[رسوایی]] او در [[آخرت]] دانسته شده است؛<ref>الکافی، ج ۲، ص‌۳۳۷ ـ ۳۳۸.</ref> چنان‌که [[منفعت]] و خیر احترام نیز به احترام‌گزار بازمی‌گردد. ([[حج]] / ۲۲، ۳۰) نوع و شیوه احترام نزد انسان‌ها با قومیّت‌ها و ملّیّت‌های مختلف و در [[زمان]] و مکان متفاوت، یک‌سان نیست؛ بلکه متنوّع و گاهی متضادّ است. یکی از نمونه‌های احترام انسان‌ها تحیّت آنان به یک‌دیگر است. [[آیه]] «و‌اِذَا حُیّیتُم بِتَحِیَّة فَحَیّوا بِاَحسَنَ مِنها اَو رُدّوها‌.».. ([[نساء]] / ۴، ۸۶)، سفارش می‌کند که هر تحیّت * را به تحیّت بهتر یا هم‌سان پاسخ دهید.
به گفته برخی، [[اعراب]] پیش از [[اسلام]]، تحیّت را در قالب کلمه «حیّاک [[الله]]» ابراز می‌کرده‌اند؛ امّا پس از اسلام، کلمه کامل‌تر «[[سلام]] علیکم» جای‌گزین آن شده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۲۰۹.</ref>[[سجده]] [[خویشاوندان]] [[یوسف]] برای وی «خَرّوا لَهُ سُجَّدًا» (یوسف / ۱۲، ۱۰۰) را نیز نوعی تحیّت دانسته‌اند که در آن [[زمان]] مرسوم بوده است؛<ref>جامع‌البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۳، ص‌۹۰؛ مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۴۰۵.</ref> چنان‌که در آن زمان، تحیّت به شکل [[خم]] شدن و دست روی دست بر سینه گذاشتن نیز معمول بوده است.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۴۰۵.</ref> [[مفسّران]] و [[محدّثان]]، ذیل [[آیه]] تحیّت به انواع دیگر آن از‌جمله: اشاره با سر یا با دست، برخاستن، [[دست]] دادن، روبوسی و معانقه، بوسیدن سر، [[پیشانی]]، صورت و دست یا پا اشاره می‌کنند.<ref> المیزان، ج‌۵، ص‌۳۱؛ بحارالانوار، ج‌۷۳، ص‌۱۹‌ـ‌۴۳.</ref><ref>[[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[ احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
==[[احترام]] [[پیامبر]]==
[[قرآن کریم]] ضمن آن‌که با [[وصف پیامبر]]{{صل}} به «[[رسول]] [[کریم]]» (حاقه / ۶۹، ۴۰)، [[شخصیّت]] [[عظیم]] او را [[یادآوری]] کرده، در پاره‌ای موارد، [[مردم]] و [[مؤمنان]] را به رعایت مسائل خاصّی درباره [[حضرت]] سفارش کرده است. بخشی از آن در [[سوره احزاب]] چنین آمده است: وارد [[خانه]] او ([[رسول‌خدا]]{{صل}}) نشوید، مگر آن‌که از شما [[دعوت]] شده باشد...‌. در آن صورت، پیش از فرا رسیدن زمان [[پذیرایی]] بر او وارد نشوید؛ پس از پذیرایی بازگردید و با یک‌دیگر (در محضر او) سرگرم [[سخن گفتن]] نشوید. اینها سبب اذیّت [[رسول خدا]] می‌شود. اگر کالایی از [[همسران رسول خدا]] می‌خواهید، از پشت پرده بخواهید.] پس از وفاتِ [رسول خدا، با [[همسران]] او هرگز [[ازدواج]] نکنید. این] مسائل [نزد [[خداوند بزرگ]] و عظیم است. ([[احزاب]] / ۳۳، ۵۳) در [[سوره حجرات]] نیز به رعایت مسائل دیگری درباره رسول‌خدا{{صل}} سفارش می‌شود: «لاتُقَدِّموا بَینَ یَدَیِ اللّهِ و رَسولِهِ» (حجرات / ۴۹، ۱)؛ از [[خدا]] و رسول پیشی نگیرید؛ خواه تقدّم به‌معنای مقدّم داشتن امر و کار خویش بر امر آنان یا به‌معنای تقدّم خویش و ابراز وجود در محضر آنان باشد. «لاتَرفَعوا اَصوتَکُم فَوقَ صَوتِ النَّبیِّ» (حجرات / ۴۹، ۲)<ref> التفسیر الکبیر، ج‌۲۸، ص‌۱۱۱‌ـ‌۱۱۲.</ref>؛ صدایتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید. بلند کردن صدا، گاهی به [[زیاده‌گویی]] [[تفسیر]] می‌شود و گاهی به ابراز لحن خاص که گوینده [[مقام]] خود را [[برتر]] می‌نمایاند. «و‌لاتَجهَروا لَهُ بِالقَولِ کَجَهرِ بَعضِکُم لِبَعض» (حجرات / ۴۹، ۲)<ref> التفسیر الکبیر، ج‌۲۸، ص‌۱۱۱‌ـ‌۱۱۲.</ref>؛ [[سخن گفتن]] شما با او مانند سخن گفتن شما با دیگران نباشد.
[[خداوند]] و [[فرشتگان]] او با فرستادن [[صلوات]] بر رسول‌اکرم{{صل}} او را گرامی می‌دارند: «اِنَّ اللّهَ و مَلـئِکَتَهُ یُصَلّونَ عَلَی النَّبیِّ». ([[احزاب]] / ۳۳، ۵۶) در ادامه همین [[آیه]]، [[مؤمنان]] [[دستور]] یافته‌اند که بر [[رسول‌خدا]] [[سلام]] و صلوات * بفرستند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا صَلّوا عَلَیهِ و سَلِّموا تَسلیمـا». معنای [[صلوات خداوند]] بر [[رسول]] خویش همان اعطای [[کرامت]] و [[فضیلت]] به وی و بالا بردن [[درجه]] او و [[ستایش]] است که از سوی [[ملائکه]] درخواست همین امور از خداوند برای [[حضرت]] به‌شمار می‌رود <ref>التبیان، ج‌۸‌، ص‌۳۵۹‌ـ‌۳۶۰.</ref> و از سوی [[مردم]]، [[دعا]] در [[حق]] ایشان است.<ref>روض‌الجنان، ج‌۱۶، ص‌۱۶؛ بحارالانوار، ج‌۱۷، ص‌۲۰.</ref>[[تسلیم]] در ادامه آیه نیز به [[تعظیم]] [[تفسیر]] شده است.<ref>التحریر والتنویر، ج‌۲۲، ص‌۱۰۲.</ref> برخی [[مفسّران]]، بوسیدن [[ضریح]]، بارگاه و... حضرت را نوعی [[احترام]] به او می‌دانند.<ref> الفرقان، ج‌۲۶، ص‌۲۲۶.</ref> در [[روایات]] فراوانی، هرگونه احترام [[اهل‌بیت]] نیز احترام [[رسول خدا]] دانسته شده،<ref> بحارالانوار، ج‌۹۷، ص‌۱۱۶‌ـ‌۱۲۴.</ref> چنان‌که [[رسول گرامی اسلام]] به [[امر الهی]]، [[مودّت]] و [[محبّت]] اهل‌بیت [[عصمت]] را [[اجر رسالت]] خویش دانسته است: «قُل لا‌اَسـَلُکُم عَلَیهِ اَجرًا اِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربی» ([[شوری]] / ۴۲، ۲۳)؛ و خداوند در [[آیات]] فراوانی، رعایت [[حقوق]] [[خویشان]] و [[احسان]] به آنان را سفارش کرده است.<ref>المعجم المفهرس، «ذی‌القربی و ذوی‌القربی».</ref> [[قرآن کریم]]، اذیّت * رسول‌خدا و بی‌احترامی به حضرت را سبب گرفتار شدن به [[عذاب]] دردناک ([[توبه]] / ۹، ۶۱) و [[لعنت]] خداوند (احزاب / ۳۳، ۵۷) دانسته است. در [[شأن نزول]] برخی از این‌گونه آیات، نمونه‌هایی از بی‌احترامی به رسول‌خدا از سوی مردم بیان شده است؛ از‌جمله [[طعن]] حضرت برای [[ازدواج]] با [[صفیه]]، و اذیّت او از سوی [[اصحاب]] تصاویر <ref> التحریروالتنویر، ج‌۲۲، ص‌۱۰۵؛ الکشاف، ج‌۳، ص‌۵۵۹.</ref> در جریان [[افک]]،<ref>التبیان، ج‌۸‌، ص‌۳۶۰.</ref> ابراز [[اعتقادات]] [[باطل]] [[مشرکان]] و [[کافران]] درباره [[خدا]]، [[آزار]] جسمی چون شکستن دندان و سر [[مبارک]] [[رسول خدا]] <ref>کشف‌الاسرار، ج‌۸‌، ص‌۸۶‌ـ‌۸۷؛ الکشاف، ج‌۳، ص‌۵۵۹.</ref> و نسبت‌های ناروایی چون [[سحر]] و [[کهانت]] و [[جنون]].<ref>الجواهر، مج‌۸‌، ج‌۱۶، ص‌۳۷؛ الکشاف، ج‌۳، ص‌۵۵۹.</ref> در [[قرآن]]، [[احترام]] به [[رسول‌خدا]] نشانه تقوای [[قلبی]] احترام‌کننده و سبب بهرهوری وی از [[ثواب]]: «اِنَّ‌الَّذینَ یَغُضّونَ اَصوتَهُم عِندَ رَسولِ اللّهِ اُولـئِکَ الَّذینَ امتَحَنَ اللّهُ قُلوبَهُم لِلتَّقوی لَهُم مَغفِرَةٌ و اَجرٌ [[عَظیم]]» (حجرات / ۴۹، ۳) و [[آزار]] [[حضرت]] سبب [[عذاب]] و [[لعن]] [[خداوند]] دانسته شده است: «اِنَّ الَّذینَ یُؤذونَ اللّهَ و رَسولَهُ لَعَنَهُمُ اللّهُ فِی الدُّنیا والأخِرَةِ و اَعَدَّ لَهُم عَذابـًا مُهینـا». ([[احزاب]] / ۳۳، ۵۷) بسیاری از مسائل یاد‌شده درباره [[احترام]] رسول‌خدا{{صل}} چون در [[آیات]] با عنوان [[رسول‌الله]] بیان شده به جایگاه [[حقوقی]] و [[شأن]] [[پیامبری]] حضرت برمی‌گردد و درباره دیگر [[انبیای الهی]] نیز جاری‌است.
افزون بر این [[عظمت]] و [[قداست]] [[انبیا]] و [[منزلت]] ایشان نزد خداوند از آیات بسیاری که انبیا را به [[صلاح]] و [[نیکی]] (ص / ۳۸، ۴۸) [[ستایش]] می‌کند و نیز آیاتی که به [[نزول]] عذاب‌های [[الهی]] به‌سبب شکستن [[حرمت]] انبیا اشاره می‌کند ([[اسراء]] / ۱۷، ۷۶؛ [[آل عمران]] / ۳، ۱۸۱)، قابل استفاده است. مضمون برخی آیات، احترام همه [[پیامبران]] ([[مائده]] / ۵، ۱۲؛ نمل / ۲۷، ۵۹)<ref>مفردات، ص‌۵۶۴، «عزر».</ref> یا برخی از ایشان است؛ چون مأمور‌شدن [[فرشتگان]] برای [[سجده]] بر [[آدم]]{{ع}} از‌سوی خداوند  (بقره / ۲، ۳۴)<ref>نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۵۸.</ref>، [[سلام]] فرستادن بر [[یحیی]] ([[مریم]] / ۱۹، ۱۵)، اجازه خواستن [[حضرت موسی]] از [[حضرت خضر]] برای استفاده از او (کهف / ۱۸، ۶۹)، فرستادن [[سلام]] بر [[نوح]] (صافات / ۳۷، ۷۹) و [[تنزیه]] [[هارون]]. (مریم / ۱۹، ۲۸)<ref>مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۹۱.</ref><ref>[[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[ احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
==احترام [[پدر]] و [[مادر]]==
[[احسان به پدر و مادر]] از سوی قرآن مورد سفارش اکید قرار گرفته: «و‌بِالولِدَینِ اِحسانـًا» (بقره / ۲، ۸۳؛ [[نساء]] / ۴، ۳۶) و [[مفسّران]] [[احسان به والدین]] را نوعی احترام آنان دانسته‌اند.<ref>روح‌المعانی، ج‌۱، ص‌۴۸۶.</ref> در آیه‌۸۳ بقره / ۲ از [[احسان به والدین]] به‌صورت [[میثاق]] [[خداوند]] از [[بنی‌اسرائیل]] یاد‌شده است: «و‌اِذ اَخَذنا میثـقَ بَنی اِسرءیلَ لاتَعبُدونَ اِلاَّ اللّهَ وبِالولِدَینِ اِحسانـًا» و در ۴ مورد از‌جمله [[سوره اسراء]]، [[امر]] به [[احسان به پدر و مادر]] پس از [[فرمان]] به [[عبادت]] خداوند واقع شده است که نشانه اهمّیّت آن است: «و‌قَضی رَبُّکَ اَلاّ تَعبُدوا اِلاّاِیّاهُ و‌بِالولِدَینِ اِحسـنـًا» ([[اسراء]] / ۱۷، ۲۳)<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳، ص‌۱۶۵؛ تفسیر قاسمی، ج ۲، ص‌۱۷۹.</ref>؛ چنان‌که امر به تشکر از [[پدر]] و [[مادر]]، پس از امر به [[شکرگزاری]] از خداوند آمده است: «اَنِ اشکُر لی و لِولِدَیکَ» ([[لقمان]] / ۳۱، ۱۴). نکره بودن [[احسان]] دلیل بزرگی آن است و [[لزوم]] رعایت همه امور در [[حقّ]] آنان را بیان می‌کند. افزون بر این، لزوم [[احترام به پدر و مادر]] به [[مؤمن]] بودن آنان مقیّد نشده‌است.<ref> التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۱۶۵.</ref> [[مفسّران]]، احسان به والدین را شامل این امور دانسته‌اند: برخورد [[پسندیده]] با ایشان، به‌کار بردن جملات [[زیبا]] با آنان، [[تواضع]] و افتادگی در برابر آنها،<ref>جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۵۵۰.</ref> [[مهربانی]] با آنان و [[دعای خیر]] برای ایشان.<ref>الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۵۹.</ref> در آیه‌۲۳ اسراء / ۱۷ به وجوهی از بی‌احترامی به پدر و مادر، اشاره و از آن [[نهی]] شده است: «فَلاتَقُل لَهُما اُفّ و لاتَنهَرهُما و قُل لَهُما قَولاً کَریمـا». در همین [[آیه]] و آیه‌۲۴ به نمونه‌هایی ازاحترام آنان نیز اشاره شده است: «واخفِض لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَةِ و قُل رَبِّ ارحَمهُما کَما رَبَّیانی صَغیرا». افّ که در آیه پیشین، از آن نهی شده، همان کلمه و حرکتی است که [[ناخشنودی]] شخص را نشان می‌دهد و از [[کراهت]] و [[سختی]] او درباره طرف مقابل حکایت می‌کند.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۶۳۱‌؛ فی ظلال القرآن، ج‌۴، ص‌۲۲۲۱.</ref> در [[روایات]]، از افّ به کم‌ترین چیزی که سبب [[عقوق والدین]] است، یاد‌می‌شود:<ref>مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۶۳۱‌.</ref> «نهر» در این آیه نیز به‌معنای تند‌شدن، فریاد زدن، بالا بردن دست به نشانه [[اعتراض]] و «قول [[کریم]]» به سخن نرم، [[فرمان‌برداری]] از آنان، صدا نکردن پدرو [[مادر]] به اسم، ترک [[ناسزا]] و [[فحش]] * به آنان، پیشی نگرفتن از ایشان، ننشستن پیش از آنان و «[[خفض]] جناح [[ذلّ]]» در [[آیه]] بعد به‌معنای [[اطاعت]] از [[پدر]] و مادر و عدم [[مخالفت]] از خواسته‌های ایشان، خاک‌ساری و [[تواضع]] نزد آنان، [[رأفت]] و [[رحمت]] و [[نرمی]] در [[حقّ]] ایشان دانسته شده است.<ref>جامع‌البیان، مج۹، ج۱۵، ص۸۴‌ـ‌۸۶‌؛ مجمع‌البیان، ج۶‌، ص۶۳۱‌؛ الدرالمنثور، ج‌۵، ص۲۵۹‌ـ‌۲۶۲.</ref> از وجوه دیگر [[احترام به پدر و مادر]]، [[دعا]] برای ایشان حتّی پس از [[وفات]] است. برخی از [[مفسّران]] [[ارتباط]] با [[دوستان]] و آشنایان پدر و مادر را نوعی [[احترام]] به آنان می‌دانند.<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۲، ص‌۱۲.</ref> در [[روایت]] [[اهل‌بیت]]، «[[احسان به والدین]]» به‌معنای برخورد [[نیکو]] و رسیدگی به نیازهای آنان پیش از درخواست و «قول [[کریم]]» به‌معنای [[طلب]] [[مغفرت]] آمده است. «جناح ذلّ» نیز به نگاه با رأفت و رحمت، و ترک نگاه تند و تیز به آنان، بلند نکردن صدا، بالا نبردن دست، پیش نیفتادن از آنان معنا شده است.<ref> الکافی، ج‌۲، ص‌۱۵۷‌ـ‌۱۶۳.</ref> احترام به پدر و مادر، از آیه‌۱۰۰ [[یوسف]] / ۱۲ نیز فهمیده می‌شود.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۴۰۵.</ref> آنجا که [[حضرت یوسف]] با [[دیدار]] پدر و مادر خود آنها را بر تخت خویش نشاند: «و‌رَفَعَ اَبَوَیهِ عَلَی العَرشِ».<ref>[[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[ احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
==احترام [[مؤمنان]] و [[پرهیزکاران]]==
[[قرآن]]، انسان‌های با‌ ایمان را مساوی دیگران نمی‌داند: {{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ}}<ref>«آیا آنکه مؤمن است همگون کسی است که نافرمان است؟ (هرگز) برابر نیستند» سوره سجده، آیه ۱۸.</ref> و برای آنان جایگاه ویژه‌ای قائل است؛ ازاین‌رو در آیاتی، [[سلام کردن]] به آنان: {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ }}<ref>«و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! » سوره انعام، آیه ۵۴.</ref> و تواضع در برابر ایشان: {{متن قرآن| وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>« برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.</ref> [[دستور]] داده شده است. [[شخصیّت]] بزرگ [[مؤمن]]، [[لزوم]] احترام به وی و [[پاداش]] بزرگ آن، [[نهی]] از [[آزار]] مؤمن و آثار وضعی و [[کیفری]] آن، باب خاصّ و [[روایات]] فراوانی را به خود اختصاص داده است. <ref>وسائل‌الشیعه، ج۱۲، ص۲۲۶؛ بحارالانوار، ج‌۷۲، ص۱۴۲‌ـ‌۱۴۷.</ref> انسان‌های [[پرهیزکار]] نیز با احراز [[برترین]] ملاک [[کرامت]]، یعنی "[[تقوا]]" با شخصیّت‌ترین [[انسان‌ها]] نزد [[خداوند]] شمرده می‌شوند: {{متن قرآن| إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>« بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>.<ref>[[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[ احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
==[[احترام]] [[دانشمندان]]==
[[قرآن کریم]]، [[تساوی]] [[عالمان]] با غیر عالمان را [[نفی]]:  {{متن قرآن| قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ}}<ref>« بگو: آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟ » سوره زمر، آیه ۹.</ref> و به جایگاه ویژه و [[درجه]] [[برتر]] آنان اشاره کرده است: {{متن قرآن|يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>« خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.</ref>؛ چنان‌که تعبیر [[متواضعانه]] [[حضرت موسی]] در برابر [[حضرت خضر]] {{متن قرآن|قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا}}<ref>«موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی  که تو را آموخته‌اند به من بیاموزی؟» سوره کهف، آیه ۶۶.</ref> نشان از احترام ویژه دانش‌مندان دارد.<ref>[[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[ احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
==احترام مهمان==
قرآن کریم قصّه [[تاریخی]] برخورد کریمانه [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با مهمانانش را نقل کرده و [[پذیرایی]] گرم وی از آنان را یادآور شده‌است: {{متن قرآن|هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ}}<ref>«آیا داستان مهمانان گرامی ابراهیم به (گوش) تو رسیده است؟» سوره ذاریات، آیه ۲۴.</ref> [[مفسّران]]، [[احترام]] به‌مهمان را رعایت این امور در [[حقّ]] او دانسته‌اند: [[حُسن]] برخورد و گرم گرفتن با او، نشاندن مهمان در بالاترین و [[بهترین]] جای مجلس، هم‌نشین‌شدن با مهمان، سخت نگرفتن و راحت‌گذاشتن او، پذیرایی خوب و بدون فاصله و بدون واسطه از مهمان<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۲۱۰؛ التبیان، ج۹، ص۳۸۷؛ مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۲۷۲ و ج‌۹، ص‌۲۳۷.</ref>.<ref>[[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[ احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
==احترام [[یتیمان]] و [[مسکینان]] و...==
[[احسان]] و نیکویی با یتیمان و مسکینان، [[همسایگان]]، از راه‌ماندگان و رعایت [[حقوق]] ایشان در آیاتی، مورد سفارش قرار گرفته است. {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا}}<ref>«خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بی‌گمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتن‌ستای باشد دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ}}<ref>«نه چنین است، بلکه شما یتیم را گرامی نمی‌دارید،» سوره فجر، آیه ۱۷.</ref> برخی مفسّران احترام (احسان) به آنان را برخوردی مناسب با حال آنان دانسته‌اند؛ یعنی [[کفالت]] و [[سرپرستی یتیمان]]، [[حفظ]] [[اموال]] آنان، [[صدقه دادن]] به مسکینان و [[مواسات]] با ایشان و تفقّد احوال آنان<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۲، ص‌۱۳.</ref>.<ref>[[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[ احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
==احترام امور [[مقدس]]==
از نگاه [[قرآن]]، اموری [[شایسته]] احترام ویژه است.<ref>[[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[ احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
===قرآن کریم===
[[خداوند سبحان]] قرآن را [[کتابی]] دارای [[مجد]] و [[عظمت]] معرفی کرده: {{متن قرآن| وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ}}<ref>«سوگند به قرآن بلند جایگاه» سوره ق، آیه ۱.</ref> و هنگام [[تلاوت]] شنوندگان را به گوش فرا دادن به آن و [[سکوت]] فرا‌خوانده است: {{متن قرآن|وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«و چون قرآن خوانده شود بدان گوش فرا دهید و خاموش بمانید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره اعراف، آیه ۲۰۴.</ref> و تماس با آن بدون [[طهارت]] [[شرعی]] را [[ممنوع]] دانسته است {{متن قرآن|لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ}}<ref>«که جز پاکان را به آن دسترس نیست،» سوره واقعه، آیه ۷۹.</ref>.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۳۴۱؛ روض‌الجنان، ج‌۱۸، ص‌۳۲۵.</ref> شاید بتوان از آیه‌ {{متن قرآن|آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ}}<ref>«این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستاده‌اند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتاب‌هایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و می‌گویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمی‌نهیم و می‌گویند:  شنیدیم و فرمان بردیم؛ پروردگارا! آمرزش تو را (می‌جوییم) و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره بقره، آیه ۲۸۵.</ref> که [[ایمان]] به دیگر [[کتاب‌های آسمانی]] را چون [[ایمان به قرآن]] لازم دانسته: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ}} [[احترام]] سایر کتاب‌های آسمانی را نیز استفاده کرد<ref>مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۳۴۱؛ روض‌الجنان، ج‌۱۸، ص‌۳۲۵.</ref>.<ref>[[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[ احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
===[[خانه خدا]]===
در [[قرآن کریم]] از [[کعبه]] و [[حریم]] آن به [[بیت]] [[امن]] {{متن قرآن|وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref>، [[حرم]] امن {{متن قرآن|وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان می‌ربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآورده‌های هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن می‌آورند؟ اما بیشتر آنان نمی‌دانند» سوره قصص، آیه ۵۷.</ref>، {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَيُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ}}<ref>«آیا ندیده‌اند که ما حرمی امن پدید آوردیم (که در آن هیچ چیز را در نمی‌برند) در حالی که (بیرون از شهر مکّه) مردم از پیرامونشان ربوده می‌شوند؟ پس آیا به باطل باور دارند و نعمت خداوند را انکار می‌کنند؟» سوره عنکبوت، آیه ۶۷.</ref>، بیت‌الحرام {{متن قرآن|جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند، خانه محترم کعبه را (وسیله) برپایی (امور) مردم کرده است و (نیز) ماه حرام و قربانی (بی‌نشان) و قربانی‌های دارای گردن‌بند را؛ چنین است تا بدانید خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و خداوند به هر چیز داناست» سوره مائده، آیه ۹۷.</ref>، [[مسجدالحرام]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«بی‌گمان به کسانی که کفر ورزیده‌اند و (مردم را) از راه خداوند و از مسجد الحرام- که آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار داده‌ایم- باز می‌دارند و (نیز) به هر کس که در آن از سر ستم آهنگ کژروی  کند، از عذابی دردناک می‌چشانیم» سوره حج، آیه ۲۵.</ref>، و بیت [[محرّم]] {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ}}<ref>«پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم  تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.</ref> یاد‌ شده است.
این تعابیر همان‌گونه که می‌تواند به وضع [[قوانین]] و [[تشریع احکام]] خاصّی بر آن مکان [[مقدّس]] ناظر باشد، [[عظمت]] و [[احترام]] آن را نیز بیان می‌کند؛ چنان‌که برخی در [[تفسیر]] [[بیت الحرام]] و سرّ نام‌گذاری آن می‌گویند: [[حرمت]] آن چنان بزرگ است که هتک آن روا نیست.<ref>الکشاف، ج‌۲، ص‌۵۵۸.</ref> احترام مسجدالحرام را از [[واجبات]]، و [[ستم]] به آن را از [[محرّمات]] خاصّ آن مکان دانسته‌اند.<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۰، ج‌۱۷، ص‌۱۸۶.</ref> برخی، احترام آن را اعمّ از [[تکوینی]] و [[تشریعی]] دانسته‌اند که وضع [[احکام]] خاصّ، ناظر به احترام تشریعی آن، و [[احساس]] [[امنیّت]] در آن محدوده، ناشی از محترم بودن تکوینی آن است.<ref>التفسیرالکبیر، ج۴، ص۵۲؛ المیزان، ج‌۶‌، ص‌۱۴۲.</ref> احترام مسجدالحرام را برخی به‌سبب [[تشرّف]] آن مکان به [[ذکر الهی]] دانسته‌اند؛<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۴، ص‌۱۳.</ref> از همین رو احترام [[معابد]]، کنیسه‌ها، [[مساجد]] و مکان‌هایی که [[نام خدا]] در آن یاد می‌شود را لازم دانسته‌اند.<ref>المنار، ج‌۵، ص‌۴۲۳‌ـ‌۴۳۳.</ref> بعضی احترام آن را به [[جهت]] انجام دادن [[عبادت]] در آن مکان و نیز [[اجتماع]] [[مسلمانان]] در آنکه زمینه‌ای برای ایجاد [[وحدت]] [[امّت اسلامی]] است می‌دانند.<ref>المیزان، ج‌۶‌، ص‌۱۴۲؛ الجواهر، مج‌۶‌، ج‌۱۱، ص‌۳۰.</ref> کعبه از دیرباز و از [[زمان]] [[حضرت ابراهیم]]، از سوی او و نیز [[اعراب]]، مورد [[احترام]] بوده است.<ref>فی ظلال القرآن، ج‌۲، ص‌۹۸۲.</ref>
برخی [[آیات]] نیز [[عظمت]] و [[شرافت]] [[شهر]] [[مکّه]] را یادآور می‌شود: {{متن قرآن|إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«جز این نیست که فرمان یافته‌ام تا پروردگار این شهر را که خداوند آن را محترم داشته است بپرستم و همه چیز از آن اوست و فرمان یافته‌ام که از فرمانبرداران باشم» سوره نمل، آیه ۹۱.</ref>.<ref>کنزالدقائق، ج‌۹، ص‌۶۰۶‌.</ref> که البتّه ممکن است احترام آن به‌سبب وجود [[رسول گرامی اسلام]] در آن باشد: {{متن قرآن|لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ}}<ref>«نه، سوگند می‌خورم به این شهر،» سوره بلد، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ}}<ref>«که تو در این شهر ساکنی،» سوره بلد، آیه ۲.</ref>.<ref>کنزالدقائق، ج‌۱۴، ص‌۲۸۱‌ـ‌۲۸۲.</ref>.<ref>[[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[ احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
===[[سرزمین]] طوی===
[[خداوند]]، وادی طُوی را سرزمین [[مقدّس]] دانسته و به [[حضرت موسی]] [[فرمان]] داده است که در آن سرزمین [[کفش]] را از پای خویش درآورد: {{متن قرآن|إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى}}<ref>«بی‌گمان این منم پروردگار تو، پای‌پوش‌های خویش را درآور که تو در سرزمین مقدس «طوی» یی» سوره طه، آیه ۱۲.</ref>. ممکن است احترام برخی مکان‌های دیگر چون [[مسجدالاقصی]] را نیز از تعابیر خاصّ مانند "[[مبارک]]" درباره آن استفاده کرد. [[مشعرالحرام]] {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید  پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همان‌گونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بی‌گمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref> و [[مقام ابراهیم]] که به نمازگزاردن در آن مکان [[دستور]] داده شده {{متن قرآن|وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> از دیگر مکان‌های محترم به‌شمار می‌آید. شاید بتوان از آیه‌ {{متن قرآن|الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref> که در آن، [[ضرورت]] [[دفاع]] و [[جهاد]] برای [[حفظ]] مراکز [[عبادی]] بیان شده، محترم بودن مکان‌هایی چون کلیساها (بیع)، کنیسه‌ها ([[صلوات]])، و دیرها ([[صومعه]])<ref>مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۱۳۹؛ ترتیب‌العین، ص‌۱۰۲، «بیع»؛ مفردات، ص‌۴۹۱، «صلا».</ref> را نیز فهمید.<ref>[[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[ احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
===[[ماه‌های حرام]]===
[[قرآن]] در بین [[ماه‌های سال]] از چهار ماه با عنوان ماه‌های حرام یاد می‌کند:{{متن قرآن|مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ}}<ref>« چهار ماه، حرام است» سوره توبه، آیه ۳۶.</ref>. مشهور، این ماه‌ها را شامل [[محرّم]]، [[رجب]]، [[ذی‌قعده]]، و ذی‌حجّه می‌داند. [[گزینش]] این ماه‌ها از بین ماه‌های سال و وضع [[قوانین]] خاصّی برای آن، اهمّیّت و عظمت آنها را می‌رساند.<ref>روح‌المعـانی، مج۶، ج۱۰، ص۱۳۱ـ۱۳۲؛ تفسیر قاسمی، ج‌۸‌، ص‌۲۱۰.</ref> از‌ جمله ویژگی‌های این ماه‌ها، [[حرمت]] [[قتال]]، افزایش دیه و افزونی [[پاداش]] و [[کیفر]] در این ماه‌ها است.<ref>جامع‌البیان، مج‌۶‌، ج‌۱۰، ص‌۱۶۴؛ التفسیر الکبیر، ج‌۱۶، ص‌۵۲.</ref> ماه‌های یاد‌شده، پیش از [[اسلام]] و بین اعراب احترام خاصّ داشته و گفته می‌شود: اگر شخصی در این ماه‌ها به [[قاتل]] [[پدر]] خویش دست می‌یافت، از انتقام‌جویی [[امتناع]] میورزید و [[اسلحه]]، [[جنگ]] و [[خون‌ریزی]] در این ماه‌ها کنار گذاشته می‌شد.<ref>الکشاف، ج‌۲، ص‌۲۶۹؛ التفسیر الکبیر، ج‌۱۱، ص‌۱۲۸‌ـ‌۱۲۹.</ref> برخی، [[احترام]] به [[ماه‌های حرام]] را از [[آموزه‌های دین]] [[حقّ]] [[ابراهیم]] و [[اسماعیل]] ({{ع}}) که مورد پذیرش [[اعراب]] نیز بوده، دانسته‌اند.<ref>روح‌المعانی، مج‌۶‌، ج‌۱۰، ص‌۱۳۲‌ـ‌۱۳۳.</ref> برخی، [[حکمت]] اختصاص برخی از زمان‌ها و مکان‌ها به [[احترام]] بیش‌تر را ازآن‌رو می‌دانند که مقدّمه‌ای برای ترک [[زشتی‌ها]] و زمینه‌ای برای دوری و فاصله گرفتن از آن در همه زمان‌ها است که افراد چون آغاز دوباره ارتکاب [[قبیح]] را نوعی از بین رفتن زحمات پیشین خود می‌بینند، می‌کوشند در [[آینده]] نیز مرتکب آن نشوند.<ref> التفسیر الکبیر، ج‌۱۶، ص‌۵۲.</ref> پای‌بندی به [[حفظ حرمت]] [[محرّمات]] در مکان‌ها و زمان‌ها تا وقتی است که طرف مقابل نیز به آن پای‌بند باشد؛ در غیر این صورت، [[هتک حرمت]] محرّمات نیز مشمول [[قصاص]] خواهد بود: {{متن قرآن|وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ}}<ref>« حرمت شکنی‌ها قصاص دارد » سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref>.<ref> مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۵۱۴؛ فی ظلال القرآن، ج‌۱، ص‌۱۹۱.</ref>؛ به‌طور مثال اگر در [[ماه حرام]]، گروهی [[جنگی]] را بر گروه دیگر [[تحمیل]] کردند، گروه مقابل نیز می‌توانند با آنها به [[مبارزه]] برخیزند.
[[ماه مبارک رمضان]] نیز که [[قرآن]] در آن نازل، و [[روزه]] گرفتن در آن [[واجب]] شده: {{متن قرآن|شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«(روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستاده‌اند؛ به رهنمودی برای مردم و برهان‌هایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل. پس هر کس از شما این ماه را دریافت (و در سفر نبود)، باید (تمام) آن را روزه بگیرد و اگر بیمار یا در سفر بود، شماری از روزهایی دیگر (روزه بر او واجب است)؛ خداوند برای شما آسانی می‌خواهد و برایتان دشواری نمی‌خواهد و (می‌خواهد) تا شمار (روزه‌ها) را کامل کنید و تا خداوند را برای آنکه راهنمایی‌تان کرده است به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاس گزارید» سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref> و [[شب‌های قدر]] در آن قرار گرفته {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ}}<ref>«ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم» سوره قدر، آیه ۱.</ref>، در [[اسلام]] از زمان‌های [[مقدّس]] و محترم به‌شمار می‌رود.<ref>[[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[ احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
===[[شعایر]] [[الهی]]===
در دو [[آیه]] از قرآن، از [[تعظیم]] حرمات الهی و [[شعائر]] الهی[[سخن]] به‌میان آمده است. در آیه‌ {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>«چنین است؛ و هر که حرمت‌های  خداوند را سترگ بدارد همان نزد پروردگارش برای او بهتر است. و (گوشت) چارپایان بر شما حلال است جز آنچه (حرام بودن آن) برایتان خوانده شود پس، از پلیدی‌ها که بت‌هایند دوری گزینید و از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.</ref> پس از اشاره به [[مراسم حج]] می‌فرماید: هرکس حرمت‌های [[خدا]] را بزرگ شمارد، برای او نزد [[پروردگار]] بهتر است. [[مفسّران]]، مقصود از حرمات را انجام [[واجبات]] و ترک محرّمات [[شرایع]] و [[احکام]]، [[مناسک]] و دیگر [[تکالیف]] و [[حدود الهی]]، و نیز بیت‌الحرام، [[بلدالحرام]]، شهرالحرام، [[مسجدالحرام]]، مشعر و‌... و منظور از [[تعظیم]] آن را [[فراگیری احکام]] و [[التزام]] [[اعتقادی]] و عملی به مقتضای آن دانسته‌اند.<ref>جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۲۰۱ ـ ۲۰۲؛ مجمع‌البیان، ج۷، ص۱۳۱؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۳، ص‌۳۱.</ref> [[قرآن]] در آیه‌ {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ}}<ref>«(حقیقت) این است؛ و هر کس نشانه‌های (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بی‌گمان، این (کار) از پرهیزگاری دل‌هاست» سوره حج، آیه ۳۲.</ref> نیز [[تعظیم شعائر]] را نشانه [[تقوا]] و پروای [[قلبی]] معرّفی کرده است. برخی [[شعائر]] و تعظیم آن را شبیه حرمات و تعظیم آن [[تفسیر]]، و فقط در بیان مصادیق آن به نمونه‌های دیگری چون [[صفا]]، [[مروه]]، [[عرفه]]، رکن، جِمار و‌... اشاره کرده‌اند.<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۰، ج‌۱۷، ص‌۲۰۶؛ مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۱۳۳؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۳، ص‌۳۲.</ref> افزون بر اقسام پنج‌گانه یاد‌ شده (قرآن، [[کعبه]]، طُوی، [[ماه‌های حرام]] و شعائر)، ممکن است گفته شود تأکید قرآن بر خودداری از [[پیمان‌شکنی]] {{متن قرآن|الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.</ref>؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا يَنْقُضُونَ الْمِيثَاقَ}}<ref>«آنان که به عهد خداوند وفا می‌کنند و پیمان را نمی‌شکنند؛» سوره رعد، آیه ۲۰.</ref> و [[وفاداری]] به [[قراردادها]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«ای مؤمنان! به پیمان‌ها وفا کنید؛ (گوشت) دام‌ها  برای شما حلال است جز آنچه که (حرام بودن آنها) بر شما خوانده می‌شود، بی‌آنکه شکار کردن را در حال احرام حلال شمارید؛ بی‌گمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد» سوره مائده، آیه ۱.</ref> دلیل بر اهمّیّت آن است و چنین استفاده می‌شود که [[پیمان‌ها]]، عهدها و عقدها دارای [[حرمت]] خاصّی است. از‌ مجموعه آیاتی که درباره [[ناقه حضرت صالح]] آمده نیز می‌توان استفاده کرد که آن شتر [[احترام]] ویژه‌ای داشته است. {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ بی‌گمان برهانی از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، این شتر خداوند است که برای شما نشانه‌ای  است؛ او را رها کنید تا بر زمین خداوند بچرد و به او آسی» سوره اعراف، آیه ۷۳.</ref>،  {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ}}<ref>«و ای قوم من! این شتر خداوند است؛ که برای شما نشانه‌ای  است؛ او را وانهید تا در زمین خدا بچرد و آزاری به وی نرسانید که عذابی نزدیک، شما را فرا گیرد» سوره هود، آیه ۶۴.</ref>،  {{متن قرآن|قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ}}<ref>«گفت: این ماده شتری است که از آب بهره‌ای دارد  و شما را نیز از آب بهره روز معیّنی است» سوره شعراء، آیه ۱۵۵.</ref>،  {{متن قرآن|فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا}}<ref>«پیامبر خداوند به آنان گفت: شتر خداوند را با آبشخور آن وانهید» سوره شمس، آیه ۱۳.</ref>.<ref>[[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[ احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
==احترام در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم==
منظور [[قداست]] شخصیت پیامبرو [[لزوم]] احترام و رعایت تشریفات و [[آداب]] رسیدن به حضور [[پیامبر]] و توجه به [[جایگاه]] آن [[حضرت]] است.
منظور [[قداست]] شخصیت پیامبرو [[لزوم]] احترام و رعایت تشریفات و [[آداب]] رسیدن به حضور [[پیامبر]] و توجه به [[جایگاه]] آن [[حضرت]] است.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند و پیامبرش پیش نیفتید و از خداوند پروا کنید که خداوند شنوایی داناست» سوره حجرات، آیه ۱.</ref>
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند و پیامبرش پیش نیفتید و از خداوند پروا کنید که خداوند شنوایی داناست» سوره حجرات، آیه ۱.</ref>
خط ۷۵: خط ۱۲۸:


==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[ احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۲''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
==پانویس==
۱۱۵٬۲۲۹

ویرایش