پرش به محتوا

اطاعت حاکم جائر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ش، ' به 'ش، '
جز (جایگزینی متن - 'قطع' به 'قطع')
جز (جایگزینی متن - ' ش، ' به 'ش، ')
خط ۶۹: خط ۶۹:


====[[مبارزه]] در قالب [[سکوت]]====
====[[مبارزه]] در قالب [[سکوت]]====
[[مرجعیت]] [[شیعه]] در اواخر دهه ۱۳۲۰ به [[زعیم]] عالی‌قدر [[شیعه]] [[آیت الله بروجردی]] رسید. علمای [[قم]] به سبب [[بحرانی]] که در دوره [[رضاخان]] برای [[حوزه‌های علمیه]] به وجود آمد، ایشان را به این [[شهر]] [[دعوت]] کردند تا به بازسازی مدارس و [[حوزه‌های علمیه]] بپردازد و سبب رونق بیشتر [[حوزه علمیه قم]] شود<ref>حضرت امام خمینی از جمله علمایی بود که در سال ۱۳۲۳ ش، پس از وفات مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مرحوم بروجردی را به اقامت در شهر قم تشویق کرد. ایشان به این دلیل از آیت الله بروجردی حمایت کرد که آن مرحوم پیشینه مبارزاتی علیه رضاخان داشت. همچنین سخنان خود آیت الله بروجردی مبنی بر اینکه «من هرگز در قبال خلافکاری‌ها و قانون‌شکنی‌های دستگاه حاکمه ساکت نمی‌نشینم»، برای امام امیدوارکننده بود؛ باشد که با زعامت ایشان انقلاب و تحولات اساسی در جامعه اسلامی پدید آید و ملت مسلمان از خواب غفلت بیدار شوند. به همین منظور، امام برای مرجعیت یافتن مرحوم بروجردی بسیار کوشید. ایشان برای برطرف ساختن موانع پیش رو و همراه کردن مراجع بزرگ همدان و جلب موافقت آنان مسافرت کرد و پس از گفت‌و‌گو نظر آنان را جلب نمود (ر.ک: سیدحمید روحانی، بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی، ص۹۸-۹۹).</ref>. بنابراین نقش ایشان در بازسازی [[حوزه علمیه قم]] اهمیت دارد. اما ایشان از طرف‌داران دخالت نکردن در [[امور سیاسی]] بود و نه تنها مبارزان [[سیاسی]] را [[حمایت]] نمی‌کرد، بلکه گاهی به عملکرد آنان [[اعتراض]] داشت. برای مثال، [[سال]] ۱۳۲۸ نشستی در [[قم]] برگزار کرد و مداخله [[علما]] را در [[امور سیاسی]] [[ممنوع]] اعلام کرد. ایشان در قبال مسائل مهمی که بین سال‌های ۱۳۲۰-۱۳۳۲ رخ داد [[سکوت]] کامل [[اختیار]] کرد<ref>ر.ک: سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمه عباس مخبر، ص۲۹۶</ref> و تحرکات و فعالیت‌های مبارزاتی فداییان [[اسلام]] را نامطلوب ارزیابی کرد<ref>ر.ک: مهدی عراقی، ناگفته‌ها (خاطرات شهید مهدی عراقی)، به کوشش محمود مقدسی، مسعود دهشور و حمیدرضا شیرازی، ص۴۸.</ref>. [[آیت الله بروجردی]] با فداییان [[اسلام]] [[مخالف]] بود و به برچیدن مرکز آنها از مدرسه [[فیضیه]] [[قم]] [[اصرار]] می‌ورزید<ref>ر.ک: سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمه عباس مخبر، ص۲۹۶.</ref>. اما چگونه مرجعی که خود را [[پناهگاه]] [[شیعه]] می‌داند، نه تنها در برابر [[بی‌دینی]] و [[ستم]] [[قیام]] نمی‌کند، بلکه کسانی را که برای [[عمل به وظیفه]] [[مبارزه]] می‌کنند با [[تهدید]]، به [[سکوت]] فرامی خواند؟ آیا این [[رفتار]] با گفتمان مبارزاتی [[شیعه]] همخوانی دارد؟ آیا فرضیه این رساله مخدوش نمی‌گردد؟
[[مرجعیت]] [[شیعه]] در اواخر دهه ۱۳۲۰ به [[زعیم]] عالی‌قدر [[شیعه]] [[آیت الله بروجردی]] رسید. علمای [[قم]] به سبب [[بحرانی]] که در دوره [[رضاخان]] برای [[حوزه‌های علمیه]] به وجود آمد، ایشان را به این [[شهر]] [[دعوت]] کردند تا به بازسازی مدارس و [[حوزه‌های علمیه]] بپردازد و سبب رونق بیشتر [[حوزه علمیه قم]] شود<ref>حضرت امام خمینی از جمله علمایی بود که در سال ۱۳۲۳ش، پس از وفات مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مرحوم بروجردی را به اقامت در شهر قم تشویق کرد. ایشان به این دلیل از آیت الله بروجردی حمایت کرد که آن مرحوم پیشینه مبارزاتی علیه رضاخان داشت. همچنین سخنان خود آیت الله بروجردی مبنی بر اینکه «من هرگز در قبال خلافکاری‌ها و قانون‌شکنی‌های دستگاه حاکمه ساکت نمی‌نشینم»، برای امام امیدوارکننده بود؛ باشد که با زعامت ایشان انقلاب و تحولات اساسی در جامعه اسلامی پدید آید و ملت مسلمان از خواب غفلت بیدار شوند. به همین منظور، امام برای مرجعیت یافتن مرحوم بروجردی بسیار کوشید. ایشان برای برطرف ساختن موانع پیش رو و همراه کردن مراجع بزرگ همدان و جلب موافقت آنان مسافرت کرد و پس از گفت‌و‌گو نظر آنان را جلب نمود (ر.ک: سیدحمید روحانی، بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی، ص۹۸-۹۹).</ref>. بنابراین نقش ایشان در بازسازی [[حوزه علمیه قم]] اهمیت دارد. اما ایشان از طرف‌داران دخالت نکردن در [[امور سیاسی]] بود و نه تنها مبارزان [[سیاسی]] را [[حمایت]] نمی‌کرد، بلکه گاهی به عملکرد آنان [[اعتراض]] داشت. برای مثال، [[سال]] ۱۳۲۸ نشستی در [[قم]] برگزار کرد و مداخله [[علما]] را در [[امور سیاسی]] [[ممنوع]] اعلام کرد. ایشان در قبال مسائل مهمی که بین سال‌های ۱۳۲۰-۱۳۳۲ رخ داد [[سکوت]] کامل [[اختیار]] کرد<ref>ر.ک: سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمه عباس مخبر، ص۲۹۶</ref> و تحرکات و فعالیت‌های مبارزاتی فداییان [[اسلام]] را نامطلوب ارزیابی کرد<ref>ر.ک: مهدی عراقی، ناگفته‌ها (خاطرات شهید مهدی عراقی)، به کوشش محمود مقدسی، مسعود دهشور و حمیدرضا شیرازی، ص۴۸.</ref>. [[آیت الله بروجردی]] با فداییان [[اسلام]] [[مخالف]] بود و به برچیدن مرکز آنها از مدرسه [[فیضیه]] [[قم]] [[اصرار]] می‌ورزید<ref>ر.ک: سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمه عباس مخبر، ص۲۹۶.</ref>. اما چگونه مرجعی که خود را [[پناهگاه]] [[شیعه]] می‌داند، نه تنها در برابر [[بی‌دینی]] و [[ستم]] [[قیام]] نمی‌کند، بلکه کسانی را که برای [[عمل به وظیفه]] [[مبارزه]] می‌کنند با [[تهدید]]، به [[سکوت]] فرامی خواند؟ آیا این [[رفتار]] با گفتمان مبارزاتی [[شیعه]] همخوانی دارد؟ آیا فرضیه این رساله مخدوش نمی‌گردد؟
این [[رفتار]] مرحوم بروجردی در [[تاریخ]] [[فقه سیاسی]] [[شیعه]] نظایری داشته است؛ چنان‌که برخی [[فقها]] نه تنها در برابر دستگاه [[جور]] خاموش بودند، بلکه با آنان [[همکاری]] نیز می‌کردند. خوب است پاسخ را از زبان خود ایشان بشنویم. مرحوم بروجردی در [[قیام]] [[مشروطه]] از نزدیک [[شاهد]] ماجرا بود؛ چراکه استادش، مرحوم آخوند [[خراسانی]]، از [[مراجع]] بزرگ حامی [[مشروطه]] بود. ایشان به یاد داشت که چگونه مرحوم آخوند از اقدامات و دخالت خود در این واقعه، که سرنخ آن در [[دست]] [[اجانب]] بود، پشیمان شد<ref>ر.ک: [[علی دوانی|دوانی، علی]]، زندگی آیت الله بروجردی، ص۳۳۸.</ref>. [[آیت الله بروجردی]] درباره واقعه [[مشروطه]] می‌فرمود:
این [[رفتار]] مرحوم بروجردی در [[تاریخ]] [[فقه سیاسی]] [[شیعه]] نظایری داشته است؛ چنان‌که برخی [[فقها]] نه تنها در برابر دستگاه [[جور]] خاموش بودند، بلکه با آنان [[همکاری]] نیز می‌کردند. خوب است پاسخ را از زبان خود ایشان بشنویم. مرحوم بروجردی در [[قیام]] [[مشروطه]] از نزدیک [[شاهد]] ماجرا بود؛ چراکه استادش، مرحوم آخوند [[خراسانی]]، از [[مراجع]] بزرگ حامی [[مشروطه]] بود. ایشان به یاد داشت که چگونه مرحوم آخوند از اقدامات و دخالت خود در این واقعه، که سرنخ آن در [[دست]] [[اجانب]] بود، پشیمان شد<ref>ر.ک: [[علی دوانی|دوانی، علی]]، زندگی آیت الله بروجردی، ص۳۳۸.</ref>. [[آیت الله بروجردی]] درباره واقعه [[مشروطه]] می‌فرمود:
از آن موقع که دیدم مرحوم استاد آخوند و مرحوم نایینی، که آن‌همه زحمت در تأسیس و تداوم کار [[مشروطه]] متحمل شده بودند، پس از [[شهادت]] حاج شیخ فضل‌الله و حوادث دیگر ملول و افسرده شده بودند، حالت وسوسه‌ای برای من پیدا شده است که تا یک واقعه [[سیاسی]] پیش می‌آید، از [[اقدام]] فوری حتی‌الامکان [[پرهیز]] می‌کنم؛ مبادا کاری به زیان [[مسلمین]] انجام گیرد.... خیلی‌ها به این [[وسوسه]] و [[اضطراب]] من در امر [[سیاست]] ایراد می‌گیرند، ولی من هم نمی‌توانم جز این [[رفتاری]] داشته باشم<ref>[[علی دوانی|دوانی، علی]]، زندگی آیت الله بروجردی، ص۳۳۸.</ref>.
از آن موقع که دیدم مرحوم استاد آخوند و مرحوم نایینی، که آن‌همه زحمت در تأسیس و تداوم کار [[مشروطه]] متحمل شده بودند، پس از [[شهادت]] حاج شیخ فضل‌الله و حوادث دیگر ملول و افسرده شده بودند، حالت وسوسه‌ای برای من پیدا شده است که تا یک واقعه [[سیاسی]] پیش می‌آید، از [[اقدام]] فوری حتی‌الامکان [[پرهیز]] می‌کنم؛ مبادا کاری به زیان [[مسلمین]] انجام گیرد.... خیلی‌ها به این [[وسوسه]] و [[اضطراب]] من در امر [[سیاست]] ایراد می‌گیرند، ولی من هم نمی‌توانم جز این [[رفتاری]] داشته باشم<ref>[[علی دوانی|دوانی، علی]]، زندگی آیت الله بروجردی، ص۳۳۸.</ref>.
۲۱۸٬۱۲۲

ویرایش