اطاعت حاکم جائر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
اطاعت حاکم جائر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۱۶
، ۲۴ مهٔ ۲۰۲۱جایگزینی متن - 'قطع' به 'قطع'
جز (جایگزینی متن - 'علل' به 'علل') |
جز (جایگزینی متن - 'قطع' به 'قطع') |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
بنابراین ایشان میکوشیدند در برابر شاه [[احتیاط]] را رعایت کنند. از سوی دیگر، مرحوم [[آیت الله بروجردی]] نگران [[حوزه علمیه]] نوپای [[قم]] بود که مبادا ایادی پهلوی آن را تعطیل کنند. به همین [[دلیل]]، درس خود را تعطیل کردند و میفرمودند: “اینها میخواهند حوزه را [[تخریب]] کنند؛ میخواهند کاری کنند که در حوزه بسته شود و ما نتوانیم درس و بحثمان را ادامه دهیم. اینها [[دشمن امام زمان]]{{ع}} هستند. | بنابراین ایشان میکوشیدند در برابر شاه [[احتیاط]] را رعایت کنند. از سوی دیگر، مرحوم [[آیت الله بروجردی]] نگران [[حوزه علمیه]] نوپای [[قم]] بود که مبادا ایادی پهلوی آن را تعطیل کنند. به همین [[دلیل]]، درس خود را تعطیل کردند و میفرمودند: “اینها میخواهند حوزه را [[تخریب]] کنند؛ میخواهند کاری کنند که در حوزه بسته شود و ما نتوانیم درس و بحثمان را ادامه دهیم. اینها [[دشمن امام زمان]]{{ع}} هستند. | ||
اینها...”<ref>مهدی عراقی، ناگفتهها (خاطرات شهید مهدی عراقی)، به کوشش محمود مقدسی، مسعود دهشور و حمیدرضا شیرازی، ص۴۸.</ref>. ایشان در دهه ۱۳۲۰ و ۱۳۴۰ [[مبارزات]] خود را در قالب [[سکوت]] و تعامل با شاه ادامه دادند تا بستر و زمینه را برای پرورش مبارزانی فراهم سازند که در [[آینده]] بر پیکر [[حکام جور]] بتازند. مرحوم بروجردی حتی زمانی که ماهیت [[رژیم]] پهلوی تا حد بسیاری فاش شد، بیانیههایی در محکومیت [[رژیم]] دادند و با [[مخالفان]] [[حکومت]] همراه و همگام شدند. بنابراین ایشان در دهه سی و [[چهل]] که تا حد زیادی [[حوزههای علمیه]] به [[بالندگی]] و [[رشد]] نسبی [[دست]] یافت و بدینترتیب، دغدغه خاطرشان از این جهت مرتفع شد، گاه مخالفتها و چالشهایی با شاه داشتند و درباره مسائلی به او هشدار میدادند. از جمله میتوان به [[مبارزه]] ایشان با [[رشد]] و گسترش فزاینده [[بهائیت]] در [[ایران]] ([[بهار]] ۱۳۳۴) اشاره نمود که دستگاه [[سلطنت]] پشت پرده از آنان [[حمایت]] میکرد. مرحوم بروجردی همچنین با برنامه [[اصلاحات]] ارضی شاه در دهه [[چهل]] [[مخالفت]] کردند و آن را به منزله اقدامی خلاف [[شرع]] محکوم نمودند<ref>سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمه عباس مخبر، ص۲۹۵.</ref>. یکی دیگر از اقدامات چالشبرانگیز ایشان با شاه به مسئله چهارشنبه سوری مربوط بود که خطاب به شاه فرمودند: | اینها...”<ref>مهدی عراقی، ناگفتهها (خاطرات شهید مهدی عراقی)، به کوشش محمود مقدسی، مسعود دهشور و حمیدرضا شیرازی، ص۴۸.</ref>. ایشان در دهه ۱۳۲۰ و ۱۳۴۰ [[مبارزات]] خود را در قالب [[سکوت]] و تعامل با شاه ادامه دادند تا بستر و زمینه را برای پرورش مبارزانی فراهم سازند که در [[آینده]] بر پیکر [[حکام جور]] بتازند. مرحوم بروجردی حتی زمانی که ماهیت [[رژیم]] پهلوی تا حد بسیاری فاش شد، بیانیههایی در محکومیت [[رژیم]] دادند و با [[مخالفان]] [[حکومت]] همراه و همگام شدند. بنابراین ایشان در دهه سی و [[چهل]] که تا حد زیادی [[حوزههای علمیه]] به [[بالندگی]] و [[رشد]] نسبی [[دست]] یافت و بدینترتیب، دغدغه خاطرشان از این جهت مرتفع شد، گاه مخالفتها و چالشهایی با شاه داشتند و درباره مسائلی به او هشدار میدادند. از جمله میتوان به [[مبارزه]] ایشان با [[رشد]] و گسترش فزاینده [[بهائیت]] در [[ایران]] ([[بهار]] ۱۳۳۴) اشاره نمود که دستگاه [[سلطنت]] پشت پرده از آنان [[حمایت]] میکرد. مرحوم بروجردی همچنین با برنامه [[اصلاحات]] ارضی شاه در دهه [[چهل]] [[مخالفت]] کردند و آن را به منزله اقدامی خلاف [[شرع]] محکوم نمودند<ref>سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمه عباس مخبر، ص۲۹۵.</ref>. یکی دیگر از اقدامات چالشبرانگیز ایشان با شاه به مسئله چهارشنبه سوری مربوط بود که خطاب به شاه فرمودند: | ||
“احتراماتی که ما برای شما قابلیم و تعبیر {{عربی|خلد الله ملكه}} را که در مورد شما به کار میبریم، در صورتی است که شما شاهی باشید که طبق [[موازین]] [[شیعه]] عمل کنید که [[مخالفت]] با آتشپرستی است. اگر بخواهید با این امر موافقت کنید، [[روابط]] ما با شما | “احتراماتی که ما برای شما قابلیم و تعبیر {{عربی|خلد الله ملكه}} را که در مورد شما به کار میبریم، در صورتی است که شما شاهی باشید که طبق [[موازین]] [[شیعه]] عمل کنید که [[مخالفت]] با آتشپرستی است. اگر بخواهید با این امر موافقت کنید، [[روابط]] ما با شما قطع خواهد شد و [[اختلاف]] ما همان اختلافی است که از اول، [[اسلام]] با آتشپرستی داشت”<ref>[[سید حسین بدلا|بدلا، سید حسین]]، هفتاد سال خاطره، ص۱۷۲.</ref>. | ||
گفتنی است که شاه در پی هشدار مرحوم بروجردی به [[اصلاحات]] ارضی و چهارشنبهسوری سریع واکنش نشان داد و بیدرنگ [[دستور]] جمعآوری بساط چهارشنبهسوری را صادر کرد. در زمان [[حیات]] مرحوم بروجردی داستان چهارشنبهسوری هرگز تکرار نشد و داستان [[اصلاحات]] ارضی نیز به کلی مسکوت ماند<ref>ر.ک: [[سید حسین بدلا|بدلا، سید حسین]]، هفتاد سال خاطره، ص۱۷۲ و ۱۷۵.</ref><ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۲۶۶.</ref>. | گفتنی است که شاه در پی هشدار مرحوم بروجردی به [[اصلاحات]] ارضی و چهارشنبهسوری سریع واکنش نشان داد و بیدرنگ [[دستور]] جمعآوری بساط چهارشنبهسوری را صادر کرد. در زمان [[حیات]] مرحوم بروجردی داستان چهارشنبهسوری هرگز تکرار نشد و داستان [[اصلاحات]] ارضی نیز به کلی مسکوت ماند<ref>ر.ک: [[سید حسین بدلا|بدلا، سید حسین]]، هفتاد سال خاطره، ص۱۷۲ و ۱۷۵.</ref><ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۲۶۶.</ref>. | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
ایشان در [[تفسیر]] [[سوره حمد]]، این نکته کلیدی را بارها یادآور میشود که باید در همه امور حتی در حوزه مباحات نیز [[افعال]] ما [[انگیزه]] [[الهی]] داشته باشد. “همه چیز... همه مسائل از اینجا شروع میشود که [[قیام]] لله باشد. [[انسان]] [[نهضت]] کند برای [[خدا]]، بایستد برای [[خدا]]. از این [[خواب]] بیدار بشود”<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، مجموعه آثار (تفسیر سوره حمد)، ص۱۴۳.</ref>. ایشان [[قیام]] [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] را دارای این ویژگی میدانستند و این نکته را رمز شکستناپذیری و ماندگاری [[قیام]] آنها میشمردند: “پیغمبر در بعضی [[جنگها]] [[شکست]] میخورد...؛ [[حضرت امیر]] در [[جنگ]] با [[معاویه]] [[شکست]] خورد؛ [[حضرت]] [[سیدالشهدا]] را کشتند؛ اما [[اطاعت خدا]] بود؛ برای [[خدا]] بود؛ تمام حیثیت برای او بود. از این جهت، از این جهت هیچ شکستی در کار نبود؛ [[اطاعت]] کرد”<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۵، ص۱۶۹.</ref>. اگر [[مبارزات]] چنین صبغهای بگیرد، چون به احدی الحسنیین رسیدهاند، در هر صورت [[پیروز]] خواهند بود؛ زیرا [[نیت]] ادای [[تکلیف الهی]] است. چنین مبارزی به [[وظیفه]] خود عمل کرده است و به همین جهت، در نگاه [[توحیدی]] [[پیروز]] شمرده میشود. به همین [[دلیل]] [[امام حسین]] [[ظهر]] [[عاشورا]] افروختهتر شد: “میبینید که در بعضی [[روایات]] هست که [[حسین بن علی]]{{ع}} هرچه به [[ظهر]] [[عاشورا]] نزدیکتر میشد، افروختهروتر میشد؛ رویش افروختهتر میشد؛ برای اینکه میدید که [[جهاد]] در [[راه]] خداست و برای خداست و چون [[جهاد]] برای خداست، عزیزانی که از [[دست]] میدهد از [[دست]] نداده است، اینها ذخایری هستند برای عالم بقا...”<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۱۷، ص۴۱۴.</ref>. در چنین مبارزهای [[ناامیدی]] [[راه]] نخواهد داشت؛ زیرا همه این کوششها را برای [[خدا]] میبیند و آنها را ذخایری برای سر [[منزل]] مقصود میداند<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۲۸۷.</ref>. | ایشان در [[تفسیر]] [[سوره حمد]]، این نکته کلیدی را بارها یادآور میشود که باید در همه امور حتی در حوزه مباحات نیز [[افعال]] ما [[انگیزه]] [[الهی]] داشته باشد. “همه چیز... همه مسائل از اینجا شروع میشود که [[قیام]] لله باشد. [[انسان]] [[نهضت]] کند برای [[خدا]]، بایستد برای [[خدا]]. از این [[خواب]] بیدار بشود”<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، مجموعه آثار (تفسیر سوره حمد)، ص۱۴۳.</ref>. ایشان [[قیام]] [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] را دارای این ویژگی میدانستند و این نکته را رمز شکستناپذیری و ماندگاری [[قیام]] آنها میشمردند: “پیغمبر در بعضی [[جنگها]] [[شکست]] میخورد...؛ [[حضرت امیر]] در [[جنگ]] با [[معاویه]] [[شکست]] خورد؛ [[حضرت]] [[سیدالشهدا]] را کشتند؛ اما [[اطاعت خدا]] بود؛ برای [[خدا]] بود؛ تمام حیثیت برای او بود. از این جهت، از این جهت هیچ شکستی در کار نبود؛ [[اطاعت]] کرد”<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۵، ص۱۶۹.</ref>. اگر [[مبارزات]] چنین صبغهای بگیرد، چون به احدی الحسنیین رسیدهاند، در هر صورت [[پیروز]] خواهند بود؛ زیرا [[نیت]] ادای [[تکلیف الهی]] است. چنین مبارزی به [[وظیفه]] خود عمل کرده است و به همین جهت، در نگاه [[توحیدی]] [[پیروز]] شمرده میشود. به همین [[دلیل]] [[امام حسین]] [[ظهر]] [[عاشورا]] افروختهتر شد: “میبینید که در بعضی [[روایات]] هست که [[حسین بن علی]]{{ع}} هرچه به [[ظهر]] [[عاشورا]] نزدیکتر میشد، افروختهروتر میشد؛ رویش افروختهتر میشد؛ برای اینکه میدید که [[جهاد]] در [[راه]] خداست و برای خداست و چون [[جهاد]] برای خداست، عزیزانی که از [[دست]] میدهد از [[دست]] نداده است، اینها ذخایری هستند برای عالم بقا...”<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۱۷، ص۴۱۴.</ref>. در چنین مبارزهای [[ناامیدی]] [[راه]] نخواهد داشت؛ زیرا همه این کوششها را برای [[خدا]] میبیند و آنها را ذخایری برای سر [[منزل]] مقصود میداند<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۲۸۷.</ref>. | ||
====[[روایات]]==== | ====[[روایات]]==== | ||
[[حضرت]] [[امام]] با استناد به دستهای از [[روایات]]، [[نافرمانی]] و [[مبارزه با حاکم جائر]] را نتیجه گرفتهاند که به بیان پارهای از آنها میپردازیم. ایشان در بررسی [[روایات]] [[اذعان]] داشتهاند که [[روایات]] بسیاری وجود دارد که به [[مبارزه]] با [[ظالمان]] [[تشویق]] کرده است: “روایات بسیاری هست که در آنها به [[مبارزه]] با [[ظلمه]] و کسانی که در [[دین]] [[تصرف]] میکنند [[تشویق]] شده است”<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، ولایت فقیه: حکومت اسلامی، ص۱۵۰.</ref>. از نظر ایشان، بیش از پنجاه [[روایت]] دال [[همکاری]] نکردن با [[حاکمان جائر]] در کتب وسائل الشیعه و مستدرک [[ثبت]] شده است: “بیش از پنجاه [[روایت]] در وسائل الشیعه و مستدرک و دیگر کتب هست که از [[سلاطین]] و دستگاه [[ظلمه]] [[کنارهگیری]] کنید؛ به دهان مداحان آنها [[خاک]] بریزید؛ هرکس یک مداد به آنها بدهد یا آب در دواتشان بریزد، چنین و چنان میشود. خلاصه [[دستور]] دادهاند که با آنها به هیچوجه [[همکاری]] نشود و | [[حضرت]] [[امام]] با استناد به دستهای از [[روایات]]، [[نافرمانی]] و [[مبارزه با حاکم جائر]] را نتیجه گرفتهاند که به بیان پارهای از آنها میپردازیم. ایشان در بررسی [[روایات]] [[اذعان]] داشتهاند که [[روایات]] بسیاری وجود دارد که به [[مبارزه]] با [[ظالمان]] [[تشویق]] کرده است: “روایات بسیاری هست که در آنها به [[مبارزه]] با [[ظلمه]] و کسانی که در [[دین]] [[تصرف]] میکنند [[تشویق]] شده است”<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، ولایت فقیه: حکومت اسلامی، ص۱۵۰.</ref>. از نظر ایشان، بیش از پنجاه [[روایت]] دال [[همکاری]] نکردن با [[حاکمان جائر]] در کتب وسائل الشیعه و مستدرک [[ثبت]] شده است: “بیش از پنجاه [[روایت]] در وسائل الشیعه و مستدرک و دیگر کتب هست که از [[سلاطین]] و دستگاه [[ظلمه]] [[کنارهگیری]] کنید؛ به دهان مداحان آنها [[خاک]] بریزید؛ هرکس یک مداد به آنها بدهد یا آب در دواتشان بریزد، چنین و چنان میشود. خلاصه [[دستور]] دادهاند که با آنها به هیچوجه [[همکاری]] نشود و قطع رابطه بشود”<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، ولایت فقیه: حکومت اسلامی، ص۱۵۲-۱۵۳.</ref>. در [[مقبوله عمر بن حنظله]]<ref>{{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} عَنْ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَيْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِي دَيْنٍ أَوْ مِيرَاثٍ فَتَحَاكَمَا إِلَى السُّلْطَانِ وَ إِلَى الْقُضَاةِ أَ يَحِلُّ ذَلِكَ قَالَ مَنْ تَحَاكَمَ إِلَيْهِمْ فِي حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاكَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ وَ مَا يُحْكَمُ لَهُ فَإِنَّمَا يَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ كَانَ حَقّاً ثَابِتاً لَهُ لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُكْمِ الطَّاغُوتِ وَ مَا أَمَرَ اللَّهُ أَنْ يُكْفَرَ بِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ}} قُلْتُ فَكَيْفَ يَصْنَعَانِ قَالَ يَنْظُرَانِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً...}} (ر.ک: محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، باب ۱۱، ح۱).</ref> از مراجعه به [[مقامات]] [[حکومتی]] [[طاغوت]] و [[نامشروع]]، خواه دستگاههای اجرایی و خواه [[دستگاه قضایی]]، [[نهی]] شده است. [[ملت]] [[اسلام]] در امور خود نباید به [[سلاطین]] و [[حکام جور]] و قضاتی که عمال آنها به شمار میروند مراجعه کنند؛ هرچند [[حق]] ثابت داشته باشند. چنانچه مراجعه کنند و بر فرض [[حق]] خود را بگیرند، مطابق [[روایت]] {{متن حدیث|فَإِنَّمَا يَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ كَانَ حَقُّهُ ثَابِتاً لَهُ}}<ref>محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۳۶.</ref>، به [[حرام]] [[دست]] یافته و “بر [[تصرف]] آن [[حق]] ندارد”<ref>حضرت امام به نقل از برخی فقها مثل محقق سبزواری میگویند: در «عین شخصی»، گفتهاند که مثلاً اگر عبای شما را بردند و شما به وسیله حمام جور پس گرفتید، نمیتوانید در آن تصرف کنید محقق سبزواری در کفایة الأحکام به احتمال آن قائل شده است. (محقق آشتیانی، القضاء، ص۲۲؛ به نقل از: [[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، ولایت فیه، حکومت اسلامی، ص۹۱).</ref>. شاید این [[پرسش]] به [[ذهن]] بیاید که مراجعه نکردن به دستگاههای [[طاغوت]]، هنگامی که طرف مقابل [[یقین]] دارد که [[حق]] قطعی از آنِ اوست، مشکلی را حل نمیکند. [[حضرت]] [[امام]] در پاسخ به این [[پرسش]] مقدر میفرمایند که این [[حکم]] زمینه را برای برچیده شدن دستگاههای دولتی و مراجعه [[مردم]] به [[ائمه]]{{عم}} منصوبان آنان فراهم میآورد. در واقع مقصد اصلی آن بوده است که عمال [[حاکم جائر]] از [[مرجعیت سیاسی]] و [[حقوقی]] ساقط شوند. | ||
این [[حکم سیاسی]] [[اسلام]] است. حکمی است که سبب میشود [[مسلمانان]] از مراجعه به قدرتهای ناروا و قضاتی که دستنشانده آنها هستند خودداری کنند تا دستگاههای دولتی و غیراسلامی بسته شود؛ و این تشکیلات عریض و طویل [[دادگستری]] که جز زحمت فراوان برای [[مردم]] کاری صورت نمیدهد، برچیده گردد؛ و [[راه]] به سوی [[ائمه هدی]] و کسانی که از طرف آنان [[حق]] [[حکومت]] و [[قضاوت]] دارند باز شود. مقصد اصلی این بوده که نگذارند [[سلاطین]] و قضاتی که از عمال آنها هستند [[مرجع]] امور باشند و [[مردم]] دنبال آنان بروند<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، ولایت فقیه: حکومت اسلامی، ص۹۱.</ref>. | این [[حکم سیاسی]] [[اسلام]] است. حکمی است که سبب میشود [[مسلمانان]] از مراجعه به قدرتهای ناروا و قضاتی که دستنشانده آنها هستند خودداری کنند تا دستگاههای دولتی و غیراسلامی بسته شود؛ و این تشکیلات عریض و طویل [[دادگستری]] که جز زحمت فراوان برای [[مردم]] کاری صورت نمیدهد، برچیده گردد؛ و [[راه]] به سوی [[ائمه هدی]] و کسانی که از طرف آنان [[حق]] [[حکومت]] و [[قضاوت]] دارند باز شود. مقصد اصلی این بوده که نگذارند [[سلاطین]] و قضاتی که از عمال آنها هستند [[مرجع]] امور باشند و [[مردم]] دنبال آنان بروند<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، ولایت فقیه: حکومت اسلامی، ص۹۱.</ref>. | ||
خط ۲۳۰: | خط ۲۳۰: | ||
[[تقیه]] انواعی دارد. برخی [[تقیه]] را به چهار نوع تقسیم کردهاند<ref>برای مطالعه بیشتر در این باره، ر.ک: نعمتالله صفری فروشانی، نقش تقیه در استنباط.</ref>: اکراهیه، خوفیه، کتمانیه و مداراتی. [[تقیه]] اکراهیه را نوع شدید [[تقیه]] دانستهاند که با بحث حاضر نیز بیشتر [[ارتباط]] دارد. در توضیح [[تقیه]] اکراهه آمده است: عمل کردن بر وفق دستورهای [[حاکم جائر]] هنگام [[ضرورت]] و برای صیانت از نفس. این [[تقیه]] هرچند سادهترین نوع از انواع چهارگانه است، بحثانگیزترین موارد آن نیز به شمار میآید؛ چراکه با وضعیت [[شیعیان]] در اغلب مناطق انطباق میپذیرد. این مسئله که امروزه نیز به اندازه گذشته شدت دارد، با یک دشواری روبهروست: رسیدن به [[اجماع]] درباره مصداق [[حاکم جائر]]<ref>برای بررسی تعاریف مختلف تقیه، ر.ک: حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، ص۳۰۳.</ref>. | [[تقیه]] انواعی دارد. برخی [[تقیه]] را به چهار نوع تقسیم کردهاند<ref>برای مطالعه بیشتر در این باره، ر.ک: نعمتالله صفری فروشانی، نقش تقیه در استنباط.</ref>: اکراهیه، خوفیه، کتمانیه و مداراتی. [[تقیه]] اکراهیه را نوع شدید [[تقیه]] دانستهاند که با بحث حاضر نیز بیشتر [[ارتباط]] دارد. در توضیح [[تقیه]] اکراهه آمده است: عمل کردن بر وفق دستورهای [[حاکم جائر]] هنگام [[ضرورت]] و برای صیانت از نفس. این [[تقیه]] هرچند سادهترین نوع از انواع چهارگانه است، بحثانگیزترین موارد آن نیز به شمار میآید؛ چراکه با وضعیت [[شیعیان]] در اغلب مناطق انطباق میپذیرد. این مسئله که امروزه نیز به اندازه گذشته شدت دارد، با یک دشواری روبهروست: رسیدن به [[اجماع]] درباره مصداق [[حاکم جائر]]<ref>برای بررسی تعاریف مختلف تقیه، ر.ک: حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، ص۳۰۳.</ref>. | ||
نکتهای که باید بدان توجه داشت این است که وجود [[تقیه]] ناشی از هدفمند بودن [[مبارزه]] است؛ زیرا توجه به [[آرمان]]، ترسیمکننده [[استراتژی]] [[مبارزه]] و تعیینکننده تاکتیکها و ابزارهای مناسب آن است. بنابراین [[تقیه]] راهی برای [[گریز]] از [[مبارزه]] و درگیری نییست؛ بلکه وضعیتی است که با توجه به [[حاکمیت]] [[هدف]] بر [[مبارزه]] حاصل میشود<ref>ر.ک: حمید پارسانیا، حدیث پیمانه، ص۷۳.</ref>. پس نباید از این اصل اساسی در [[اسلام]] سوءبرداشت و سوءاستفاده شود و سبب انعطاف و [[انفعال]] [[شیعیان]] در برابر [[حاکمان جائر]] گردد. متأسفانه امروزه این کلمه کمکم از مفهوم اصلی خود به کلی تهی شده و مفهوم ضد [[مبارزه]] به خود گرفته است<ref>ر.ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار (سنگر قهرمانی و پرخاشگری)، ج۱، ص۵۷۸.</ref>. با نگاهی گذرا به [[تاریخ شیعه]] میتوان دریافت که درباره این اصل در دورههایی از [[تاریخ]] [[تشیع]] افراطهایی شده که موجب خمودگی و [[ظلمپذیری]] [[شیعیان]] در برابر [[حکام جور]] گردیده است؛ در حالی که پنهان داشتن [[اعتقاد]] ترفندی هدفمند است که هرگز کوششهای انجام شده در جهت [[پیروزی]] نهایی را | نکتهای که باید بدان توجه داشت این است که وجود [[تقیه]] ناشی از هدفمند بودن [[مبارزه]] است؛ زیرا توجه به [[آرمان]]، ترسیمکننده [[استراتژی]] [[مبارزه]] و تعیینکننده تاکتیکها و ابزارهای مناسب آن است. بنابراین [[تقیه]] راهی برای [[گریز]] از [[مبارزه]] و درگیری نییست؛ بلکه وضعیتی است که با توجه به [[حاکمیت]] [[هدف]] بر [[مبارزه]] حاصل میشود<ref>ر.ک: حمید پارسانیا، حدیث پیمانه، ص۷۳.</ref>. پس نباید از این اصل اساسی در [[اسلام]] سوءبرداشت و سوءاستفاده شود و سبب انعطاف و [[انفعال]] [[شیعیان]] در برابر [[حاکمان جائر]] گردد. متأسفانه امروزه این کلمه کمکم از مفهوم اصلی خود به کلی تهی شده و مفهوم ضد [[مبارزه]] به خود گرفته است<ref>ر.ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار (سنگر قهرمانی و پرخاشگری)، ج۱، ص۵۷۸.</ref>. با نگاهی گذرا به [[تاریخ شیعه]] میتوان دریافت که درباره این اصل در دورههایی از [[تاریخ]] [[تشیع]] افراطهایی شده که موجب خمودگی و [[ظلمپذیری]] [[شیعیان]] در برابر [[حکام جور]] گردیده است؛ در حالی که پنهان داشتن [[اعتقاد]] ترفندی هدفمند است که هرگز کوششهای انجام شده در جهت [[پیروزی]] نهایی را قطع نمیکند و در [[حکم]] ضمانتی برای تعلیق [[وظایف]] اساسی [[دینی]] است<ref>ر.ک: حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، ص۳۰۳-۳۰۴.</ref>. در برابر اصل اساسی [[تقیه]] در [[شیعه]]، [[فریضه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] نیز وجود دارد. باید میان این دو موضوع مهم جمع کرد. [[تقیه]] به معنای استفاده از تاکتیک در [[امر به معروف و نهی از منکر]] است<ref>ر.ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار (حماسه حسینی)، ج۱۷، ص۳۰۳.</ref>. این [[انحراف]] و سوءبرداشت از مفهوم [[تقیه]] متأسفانه میان گروهی از علمای دوره پهلوی نیز وجود داشت. | ||
[[امام خمینی]] به خوبی به این [[انحراف]] پی بردند و کوشیدند تا این سد مستحکم [[انحرافی]] را بشکنند و مبارزهجویی را جایگزین آن سازند. ایشان در دهه [[چهل]]، [[تقیه]] را در برابر دستگاه ستمشاهی [[حرام]] اعلام کردند و فرمودند: “اصول [[اسلام]] در معرض خطر است. [[قرآن]] و [[مذهب]] در مخاطره است. با این احتمال، [[تقیه]] [[حرام]] است و اظهار حقایق، [[واجب]] {{عربی|و لو بلغ ما بلغ}}<ref>ر.ک: [[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۱، ص۱۷۸.</ref>. [[امام]] تأکید کردند: هریک از [[علما]] و [[روحانیون]] که در این وضعیت [[تقیه]] کند، فعل [[حرام]] انجام داده است<ref>ر.ک: مهدی عراقی، ناگفتهها، ص۱۵۷.</ref>. این فتوای [[امام]] منشأ [[تحول]] در نگرش [[مردم]] و [[روحانیون]] شد و سبب [[مبارزه]] پیگیر با [[حاکم جائر]] وقت گردید. | [[امام خمینی]] به خوبی به این [[انحراف]] پی بردند و کوشیدند تا این سد مستحکم [[انحرافی]] را بشکنند و مبارزهجویی را جایگزین آن سازند. ایشان در دهه [[چهل]]، [[تقیه]] را در برابر دستگاه ستمشاهی [[حرام]] اعلام کردند و فرمودند: “اصول [[اسلام]] در معرض خطر است. [[قرآن]] و [[مذهب]] در مخاطره است. با این احتمال، [[تقیه]] [[حرام]] است و اظهار حقایق، [[واجب]] {{عربی|و لو بلغ ما بلغ}}<ref>ر.ک: [[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۱، ص۱۷۸.</ref>. [[امام]] تأکید کردند: هریک از [[علما]] و [[روحانیون]] که در این وضعیت [[تقیه]] کند، فعل [[حرام]] انجام داده است<ref>ر.ک: مهدی عراقی، ناگفتهها، ص۱۵۷.</ref>. این فتوای [[امام]] منشأ [[تحول]] در نگرش [[مردم]] و [[روحانیون]] شد و سبب [[مبارزه]] پیگیر با [[حاکم جائر]] وقت گردید. | ||
خط ۳۳۱: | خط ۳۳۱: | ||
واقعیت آن است که [[سیاست]] اصلی [[جمهوری اسلامی ایران]]، سیاستی مستقل بر مبنای [[شعار]] “نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی”، برگرفته از [[آیه]] ۳۵ [[سوره نور]] است و با [[سیاست]] عدم [[تعهد]] تناسب چندانی ندارد. وجه جمع این اصل در [[سیاست خارجی]] [[جمهوری اسلامی]] آن است که [[سیاست]] عدم [[تعهد]] با توجه به [[تقیه]] و اصل [[مصلحت]] اتخاذ شده، وگرنه در وضعیت عادی همان [[سیاست]] فعال استقلالطلبانه [[حاکم]] خواهد بود<ref>{{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}} «خداوند، نور آسمانها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشهای، آن شیشه گویی ستارهای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی میفروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون میگردد و خداوند این مثلها را برای مردم میزند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نور، آیه ۳۵.</ref>. [[حضرت]] [[امام]] در جمع سفیران [[ایران]] در خارج از [[کشور]]، با تأکید بر [[لزوم]] پیش گرفتن مواضع فعال در قبال [[دولتها]] فرمودند: | واقعیت آن است که [[سیاست]] اصلی [[جمهوری اسلامی ایران]]، سیاستی مستقل بر مبنای [[شعار]] “نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی”، برگرفته از [[آیه]] ۳۵ [[سوره نور]] است و با [[سیاست]] عدم [[تعهد]] تناسب چندانی ندارد. وجه جمع این اصل در [[سیاست خارجی]] [[جمهوری اسلامی]] آن است که [[سیاست]] عدم [[تعهد]] با توجه به [[تقیه]] و اصل [[مصلحت]] اتخاذ شده، وگرنه در وضعیت عادی همان [[سیاست]] فعال استقلالطلبانه [[حاکم]] خواهد بود<ref>{{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}} «خداوند، نور آسمانها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشهای، آن شیشه گویی ستارهای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی میفروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون میگردد و خداوند این مثلها را برای مردم میزند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نور، آیه ۳۵.</ref>. [[حضرت]] [[امام]] در جمع سفیران [[ایران]] در خارج از [[کشور]]، با تأکید بر [[لزوم]] پیش گرفتن مواضع فعال در قبال [[دولتها]] فرمودند: | ||
قطع رابطه با کشورها [[شیطنت]] دیگری است که امروزه استعمارگران [[علم]] کردهاند. ما باید با [[ملتها]] [[روابط]] داشته باشیم، که این هم نقشه تازه و مسئله بسیار خطرناک و [[شیطنت]] دقیقی است. ما باید همانگونه که در زمان [[صدر اسلام]]، [[پیامبر]] [[سفیر]] به این طرف و آن طرف میفرستاد که [[روابط]] درست کند، عمل کنیم و نمیتوانیم بنشینیم و بگوییم که با [[دولتها]] چه کار داریم. این برخلاف [[عقل]] و برخلاف [[شرع]] است و ما باید همه با هم رابطه داشته باشیم، منتها چند تا استثنا میشود که الآن هم با آنها رابطه نداریم<ref>[[امام خمینی|روحالله موسوی خمینی]]، صحیفه نور، ج۱۹، ص۹۳.</ref>. | |||
بنابراین پیش گرفتن [[سیاست]] عدم [[تعهد]] در برابر کشورها، اولاً در زمان [[اضطرار]] است؛ ثانیاً اصل بر آن است که با همه کشورها رابطه و [[دیپلماسی]] فعال داشته باشیم<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۴۵.</ref>. | بنابراین پیش گرفتن [[سیاست]] عدم [[تعهد]] در برابر کشورها، اولاً در زمان [[اضطرار]] است؛ ثانیاً اصل بر آن است که با همه کشورها رابطه و [[دیپلماسی]] فعال داشته باشیم<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۴۵.</ref>. |