ملکوت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←ملکوت در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲
(←منابع) |
|||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
#توجه به [[مالکیت]] انحصاری [[خداوند]] بر [[ملکوت]] اشیاء مستلزم [[پذیرش]] [[حقانیت]] [[پیامبر]] و [[آیین]] او است: ({{متن قرآن|قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ... * سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ * بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}؛ | #توجه به [[مالکیت]] انحصاری [[خداوند]] بر [[ملکوت]] اشیاء مستلزم [[پذیرش]] [[حقانیت]] [[پیامبر]] و [[آیین]] او است: ({{متن قرآن|قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ... * سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ * بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}؛ | ||
#اهمیت بیان این مسئله که با تعبیر به {{متن قرآن|قُلْ}} از زبان [[پیامبر]] [[نقل]] شده، کنایه از این نکته دارد که [[خداوند]] بر [[تسلط]] بر [[ملکوت]] اشیاء و عدم [[نفوذ]] هر امر دیگری در [[اراده]] او است، که پی بردن به این امر را منوط بر [[میزان]] [[علم]] وآگاهی [[انسان]] دانسته است. و این مسئله باز کردن دریچهای از [[عالم غیب]] است که [[پیامبر]] آن را بازگو میکند<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۸۰۱.</ref>. | #اهمیت بیان این مسئله که با تعبیر به {{متن قرآن|قُلْ}} از زبان [[پیامبر]] [[نقل]] شده، کنایه از این نکته دارد که [[خداوند]] بر [[تسلط]] بر [[ملکوت]] اشیاء و عدم [[نفوذ]] هر امر دیگری در [[اراده]] او است، که پی بردن به این امر را منوط بر [[میزان]] [[علم]] وآگاهی [[انسان]] دانسته است. و این مسئله باز کردن دریچهای از [[عالم غیب]] است که [[پیامبر]] آن را بازگو میکند<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۸۰۱.</ref>. | ||
==ملکوت در ولایت و امامت از منظر عقل و نقل== | |||
مراد از [[ملکوت آفاقی]]، [[عوالم]] فوق [[دنیا]] در عالم خارج است که در اصطلاح [[قرآن]]، [[آیات آفاقی]] نامیده میشود. [[وصف]] تجردی آن عوالم، به تناسب مرتبهای که دارند، متفاوت است. در قرآن، چون [[مخلوقات]] آن عوالم به مجرّد امرالهی موجود میگردند و در وجود خویش نیازی به ماده و مدت ندارند، آن را “عالم امر” در مقابل “عالم خَلق” و یا “عالم ملکوت” در مقابل “عالم مُلک” نامیدهاند<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ * فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}} «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود * پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده میشوید» سوره یس، آیه ۸۲-۸۳؛ و یا: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}} «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او را» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref>. در کتب حِکمی و [[عرفانی]]، عالم مفارقات و روحانیات را در یک تعریف کلی، [[ملکوت]] عالم مینامند<ref>{{عربی|عالم الملکوت جواهر نورانیة شریفة عالیة یعبر عنها بالملائکة، منها تفیض الأنوار علی الأرواح البشریة، و لأجلها قد تسمی أربابا، و یکون الله تعالی رب الأرباب لذلک، و یکون لها مراتب فی نورانیتها متفاوتة، فبالحری أن یکون مثالها من عالم الشهادة الشمس و القمر والکواکب}} (موسوعة مصطلحات التصوف، ص۶۰۳).</ref>. | |||
در [[آیات قرآن]]، مراد از ملکوت، عالمی است که [[مالکیت]] مطلق [[الهی]] در آن است آشکارتر است و طبعاً به تناسب آنکه مراتب نوری و تجرد [[عوالم]] فوق قویتر شود، [[فرمانروایی]] [[حق]] در آن آشکارتر میگردد. براین اساس، همه مراتب بعد از [[عالم دنیا]]، اعم از [[عالم مثال]]، عالم [[عقول]]، [[ارواح]]، ملائک و بالاخره عالم [[اسماء]] کلیه، [[ملکوت]] عالم نامیده میشود؛ چنانکه [[قرآن مجید]] درباره [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref> | |||
با توجه به آنکه [[فیض]] هستی در مراتب عالم، از بالا به پایین است، بنابراین، ملکوت اشیاء، [[جهت]] امری آنها است؛ به نوعی میتوان گفت که جهت [[ارتباط]] [[مخلوقات]] با [[خداوند]] و دریافت فیض هستی و [[کمالات]] هستی، همه از سوی [[عالم امر]] میباشد. {{متن قرآن|قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو: اگر میدانید، کیست که گستره (فرمانفرمایی) هر چیز در کف اوست و او پناه میدهد و در برابر (خواست) وی (به کسی) پناه داده نمیشود؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۸.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۲۳۵.</ref> | |||
===[[ملکوت انفسی]]=== | |||
در بحث مراتب [[ملکوت آفاقی]]، اشاره شد که مراتب طولی عالم در یک نگاه کلی، به چهار مرتبه تقسیم شده است. در این میان، عالم [[انسانی]] را جدای از سایر عوالم میدانند و آن را «کون جامع» مینامند؛ زیرا نفس انسانی در مراتب گوناگون خود، واجد همه کمالات مراتب هستی است و لذا همه مراتب مادی و مجردِ تام و نیمه تمام، در وجود [[انسان]] به [[ودیعه]] نهاده شده است؛ از [[جبروت]] و [[عقل]] گرفته تا عالم [[وهم]] و [[خیال]] و مثال، عوالم غیرمادی انسان است؛ تا [[بدن]] عنصری، که مرتبۀ مادی [[آدمی]] را تشکیل میدهد<ref>ملاصدرا در مراتب عالم انسانی میگوید: {{عربی|ان النفس الإنسانية ليس لها مقام معلوم في الهوية و لا لها درجة معينة في الوجود كسائر الموجودات الطبيعية و النفسية و العقلية التي كل له مقام معلوم، بل النفس الإنسانية ذات مقامات و درجات متفاوتة، و لها نشآة سابقة و لاحقة، و لها في كل مقام و عالم صورة أخرى كما قيل: «لقد صار قلبي قابلا كل صورة ** فمرعى لغزلان و ديرا لرهبان» و ما هذا شأنه صعب إدراك حقيقته و عسر فهم هويته}}. (الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة (ط. دار احیاء التراث. ۱۹۸۱ م)، ج۸، ص۳۴۳).</ref>. در یک نگاه کلی، همۀ مراتب تجردی [[انسان]]، [[ملکوت انفسی]] نامیده میشود<ref> ر.ک: الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة (ط. دار احیاء التراث، ۱۹۸۱م)، ج۴، ص۱۵۷، فصل ۱۴؛ همچنین عبارت ملاصدرا در کتاب «المظاهر الالهیة فی اسرار العلوم الکمالیة» (ط. بنیاد حکمت صدرا، ۱۳۸۷ ه.ش)، ص ۱۱۸، چنین است: {{عربی|لما علمت أن الإنسان «عالم صغير» و أحواله أنموذج من أحوال «الإنسان الكبير»، و مفتاح معرفة هذه الحقائق معرفة النفس الإنسانية}}. همچنین بیان آیتالله حسنزاده آملی پیرامون مراتب نفس انسانی چنین است: {{عربی| للإنسان عند الحكماء سبع مراتب: هي العقل الهيولانى، و العقل بالملكة، و العقل بالفعل، و العقل المستفاد، و المحو و الطمس و المحق؛ و عند العارفين لطائف سبع: هي الطبع و النفس و القلب و الروح و السرّ و الخفي و الأخفى. فالطبع باعتبار مبدئيته للحركة و السكون. و النفس باعتبار مبدئيته للإدراكات الجزئية. و القلب باعتبار مبدئيته للإدراكات الكلية التفصيلية. و الروح باعتبار الملكة البسيطة الخلاقة للتفاصيل فيه. و السرّ باعتبار فنائه في العقل الفعّال. و الخفي باعتبار فنائه في الواحدية. و الأخفى باعتبار فنائه في الأحدية. و المرتبة الأحدية عندهم اعتبار الذات مع انتفاء الأسماء و الصفات و النسب و التعيّنات. و المرتبة الواحدية اعتبار الذات مع الأسماء و الصفات الملزومة للأعيان الثابتة}}. (عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون (ط. دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۲۱ ه.ق)، ص ۵۶۹).</ref>. در [[قرآن]]، هر یک از اسامی گوناگونی که برای نفس [[انسانی]] شمرده شده، اشاره به مرتبهای از مراتب آن دارد؛ چنانکه [[نفس اماره]]، مدبّر جهات حیوانی [[انسان]] و [[بدن]] عنصری او است و [[نفس لوّامه]]، [[تربیت]] [[اخلاق دینی]] او را بر عهده دارد و [[نفس مطمئنه]]، عالیترین مرتبه نفس در توجه و سکون به [[توحید]] است.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۲۳۶.</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} |