انفال در فقه اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[انفال]]''' است. "'''[[انفال]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[انفال در قرآن]] - [[انفال در | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[انفال در قرآن]] - [[انفال در علوم قرآنی]] - [[انفال در فقه اسلامی]] - [[انفال در حقوق اسلامی]] - [[انفال در فقه سیاسی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
==واژهشناسی لغوی== | |||
[[انفال]]، جمع نَفْل یا نَفَل به معنای زیادی، [[بخشش]] و [[غنیمت]] است.<ref>مستند الشیعة ج۱۰، ص۱۳۹</ref> وجه نام گذاری [[اموال]] ویژه [[پیامبر]]{{صل}} و پس از آن [[حضرت]]، [[ائمه]]{{عم}} به انفال که از [[قرآن کریم]] نشأت گرفته<ref>انفال /سوره۸، آیه ۱</ref> این است که [[خداوند]] به منظور گرامیداشت و [[برتری]] بخشیدن وجود [[مبارک]] [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} بر دیگران، افزون بر [[خمس]]، انفال را نیز به آنان اختصاص داده است.<ref>جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۱۵</ref> در این جا به دو محور مهم آن، یعنی انواع انفال و [[احکام]] آن اشاره میکنیم.<ref>ر. ک. [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، صفحه ۷۳۳-۷۳۵.</ref>. | |||
انفال جمع نَفَل است که. مفهوم لغوی واژه نفل، در سالهای نخستین [[ظهور اسلام]] شناخته شده بود؛ اما در طی قرنهای بعد، با [[غلبه]] کاربرد اصطلاحی آن، معنای لغویاش به فراموشی سپرده شد. برخی معنای آن را غنیمت، بخشش یا زیادی بیان کردهاند.<ref>فیومی، المصباح المنیر، ۱۳۲۵ق، ج۲، ص۱۳۰؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۶ق، ذیل واژه «نفل»</ref> برخی نیز معنای اصلی را زیادی دانسته و معانی دیگر را به آن بازگرداندهاند.<ref>راغب، مفردات، ص۵۲۴</ref><ref>ر. ک. [[دایرة المعارف بزرگ اسلامی (کتاب)|دایرة المعارف بزرگ اسلامی]].</ref> | |||
==واژهشناسی اصطلاحی== | ==واژهشناسی اصطلاحی== | ||
اموال اختصاص یافته به رسول خدا{{صل}} و امامان{{عم}} را [[اَنفال]] میگویند و از این موضوع هرچند [[فقها]] به تفصیل در بخش پایانی کتاب خمس یا در بابی مستقل تحت همین عنوان بحث کردهاند، لکن از آن در بابهای [[جهاد]] و [[احیاء موات]] نیز سخن گفتهاند.<ref>ر. ک. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۷۳۳-۷۳۵.</ref>. | |||
اَنْفال اصطلاحی قرآنی و فقهی که در [[فقه]] [[امامیه]] عبارت است از اموالی که از جانب خداوند در [[اختیار]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و پس از آن حضرت در اختیار امامان{{ع}} قرار گرفته و در عصر غیبت نیز در اختیار [[امام زمان]]{{ع}} است. غنیمتهای برجسته [[جنگها]]، قله کوهها، دریاها، زمینهای موات، بستر رودخانهها، [[مال بدون وارث]] از جمله موارد مربوط به [[انفال]] است.<ref>ر. ک. [[دایرة المعارف بزرگ اسلامی (کتاب)|دایرة المعارف بزرگ اسلامی]].</ref> | |||
انفال در اصطلاح [[فقهی]] عبارت است از [[غنائم]] و موهبتهای منقول و غیر منقولی از جانب [[خداوند]] برای [[حاکم اسلامی]]. این [[اموال]] در جهت تقویت [[اسلام]]، [[مصالح مسلمین]] و [[امت اسلامی]] [[مصرف]] میشود..<ref>مشکینی، اصطلاحات الفقه، ۱۴۱۹ق، ص۹۳</ref> مبنای شکلگیری این اصطلاح در فقه [[اسلامی]]، [[آیه]] نخست از [[سوره انفال]] است که در آن چنین آمده است: از تو درباره [[انفال]] میپرسند؛ بگو انفال از آن [[خدا]] و رسول است.<ref>ر. ک. دایرة المعارف بزرگ اسلامی (کتاب)|دایرة المعارف بزرگ اسلامی.</ref> | |||
==انواع و مصادیق انفال== | ==انواع و مصادیق انفال== | ||
انفال انواع و مصادیق مختلفی دارد که به این موارد اشاره میشود: | |||
#'''[[زمین]] [[کافران]]:'''زمین کافران که [[مسلمانان]] بدون [[جنگ]] و [[خونریزی]] بر آن دست یافتهاند؛ خواه مالکانش آن را رها کرده باشند، مانند زمینهای [[یهودیان]] [[بنی نضیر]] در [[مدینه]]، و یا خود آنان به [[حکومت اسلامی]] داده باشند، مانند [[فدک]].<ref>جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۱۵</ref> به این نوع، فیء نیز گفته میشود.<ref>مجمع البحرین ج۴، ص۳۵۴</ref><ref>ر. ک. [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، صفحه ۷۳۳-۷۳۵.</ref>. | #'''[[زمین]] [[کافران]]:'''زمین کافران که [[مسلمانان]] بدون [[جنگ]] و [[خونریزی]] بر آن دست یافتهاند؛ خواه مالکانش آن را رها کرده باشند، مانند زمینهای [[یهودیان]] [[بنی نضیر]] در [[مدینه]]، و یا خود آنان به [[حکومت اسلامی]] داده باشند، مانند [[فدک]].<ref>جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۱۵</ref> به این نوع، فیء نیز گفته میشود.<ref>مجمع البحرین ج۴، ص۳۵۴</ref><ref>ر. ک. [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، صفحه ۷۳۳-۷۳۵.</ref>. | ||
#'''زمین موات:'''زمین موات یعنی زمینی که به سبب موانعی همچون بی آبی یا آب گرفتگی و مانند آن، بدون [[عمران]] و [[اصلاح]] قابل بهره برداری نیست؛ خواه [[مالکی]] داشته و از بین رفته یا آن را رها کرده باشد و یا از اصل، مالکی نداشته باشد، مانند بیابانها.<ref>جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۱۷-۱۱۹</ref>زمین مواتی که [[مالک]] مشخص دارد، در صورتی که وی، به غیر [[احیاء]]، مانند [[ارث]] بردن یا خریدن، مالک آن شده باشد، در [[ملک]] او باقی است و از انفال به شمار نمیرود، لکن در صورتی که آن زمین را به احیاء تملّک کرده باشد، در اینکه تبدیل زمین به موات، سبب خروج آن از ملک مالک میشود یا نه، [[اختلاف]] است.<ref>مستند الشیعة ج۱۰، ص۱۴۶</ref><ref>ر. ک. [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، صفحه ۷۳۳-۷۳۵.</ref>. | #'''زمین موات:'''زمین موات یعنی زمینی که به سبب موانعی همچون بی آبی یا آب گرفتگی و مانند آن، بدون [[عمران]] و [[اصلاح]] قابل بهره برداری نیست؛ خواه [[مالکی]] داشته و از بین رفته یا آن را رها کرده باشد و یا از اصل، مالکی نداشته باشد، مانند بیابانها.<ref>جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۱۷-۱۱۹</ref>زمین مواتی که [[مالک]] مشخص دارد، در صورتی که وی، به غیر [[احیاء]]، مانند [[ارث]] بردن یا خریدن، مالک آن شده باشد، در [[ملک]] او باقی است و از انفال به شمار نمیرود، لکن در صورتی که آن زمین را به احیاء تملّک کرده باشد، در اینکه تبدیل زمین به موات، سبب خروج آن از ملک مالک میشود یا نه، [[اختلاف]] است.<ref>مستند الشیعة ج۱۰، ص۱۴۶</ref><ref>ر. ک. [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، صفحه ۷۳۳-۷۳۵.</ref>. | ||
خط ۳۱: | خط ۲۹: | ||
#'''معادن:''' در اینکه معدن به طور مطلق جزء انفال است یا به طور مطلق نیست و یا تنها معادنی که در زمین متعلّق به امام{{ع}}، مانند زمین موات وجود دارد، از انفال میباشد، اختلاف است.<ref>جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۲۹-۱۳۲</ref><ref>ر. ک. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۷۳۳-۷۳۵.</ref>. | #'''معادن:''' در اینکه معدن به طور مطلق جزء انفال است یا به طور مطلق نیست و یا تنها معادنی که در زمین متعلّق به امام{{ع}}، مانند زمین موات وجود دارد، از انفال میباشد، اختلاف است.<ref>جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۲۹-۱۳۲</ref><ref>ر. ک. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۷۳۳-۷۳۵.</ref>. | ||
با وجود اختلاف نظری که میان [[فقهای امامیه]] و [[روایات]] این بخش وجود دارد، موارد زیر را میتوان به عنوان مصادیق انفال در [[فقه]] [[امامیه]] نام برد: کلیه زمینهایی که اهالی آن به [[اراده]] و خواست خود نه به [[زور]]، از آن خارج شدهاند و بدون جنگ به دست [[مسلمانان]] افتاده است؛ زمینهای موات و ویرانهای که اصلا [[مالک]] نداشته است و به وسیله کسی آباد و [[احیاء]] شده است؛ نیزارها؛ درهها؛ جنگلها؛ قله کوهها؛ بستر رودخانهها و سواحل دریاها؛ [[زمین]] و میراثی که از مرده بدون [[وارث]] باقی مانده است؛<ref>طوسی، جمل العقود، ص۱۰۶</ref> [[اموال]] خصوصی و زمینهایی که [[پادشاهان]] و [[سلاطین]] در [[اختیار]] داشتهاند(بدون اینکه [[ملک]] شخص دیگری بوده و [[غصب]] شده باشد) و به دست [[مسلمانان]] افتاده است که قطایا و [[صفایا]] نامیده میشود؛ غنائمی که در [[جنگ]] بدون اجازه [[حاکم شرع]] گرفته شده است؛<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه،ج۴، ص۳۶۴؛ برای بررسی آیه، نگاه کنید: سیوری، کنز العرفان، ج۱، ص۲۵۴؛ برای فروع فقهی، نگاه کنید: محقق حلی، قاطعه اللجاج، ج۱، ص۱۸۳-۱۸۴؛ نجفی، جواهر، ج۱۶، ص۱۱۵</ref> غنیمتهای برجستهای که در جنگ گرفته میشود؛ دریاها؛ معادن ظاهری و مخفی که در ملک کسی نباشد؛<ref>مشکینی، مصطلحات الفقه، ص۹۶</ref><ref>ر. ک. [[دایرة المعارف بزرگ اسلامی (کتاب)|دایرة المعارف بزرگ اسلامی]].</ref> | |||
==[[حکم]] [[تصرف]] در [[انفال]]== | ==[[حکم]] [[تصرف]] در [[انفال]]== | ||
خط ۵۲: | خط ۵۰: | ||
==در [[فقه اهل سنت]]== | ==در [[فقه اهل سنت]]== | ||
در مورد [[تفسیر آیه]] اول [[سوره انفال]] و بیان [[حقیقت]] [[انفال]] بین [[مفسران]] و علمای [[اهل سنت]]، چندین نظر وجود دارد: | |||
مشهور میان اهل سنت این است که [[آیه]] اول سوره انفال، درباره [[تقسیم غنائم]] [[جنگ بدر]] نازل شده است. این مطلب را افرادی چون [[ابن عباس]]، [[عبادة]] بن صامت، [[ابو ایوب انصاری]] و برخی دیگر از [[صحابه]] [[نقل]] کردهاند و در مجامع روایی اهل سنت، از صحاح تا مسانید و [[تفاسیر]] و کتابهای [[سیره]] بازتاب یافته است.<ref>ابوداوود، سنن، ج۳، ص۷۷؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۵، ص۳۲۲؛ ابن هشام، السیره، ج۲، ص۳۲۲؛ واحدی، اسباب النزول، ص۱۳۸؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۹، ص۴-۸</ref> بر اساس این [[روایات]]، [[انفال]] اموالی بوده که [[پیامبر]]{{صل}} به عنوان جایزه برای برخی از یاران خود نهاده بود و با نزول آیه شریفه، نه اینکه اموال به مالکیت [[خدا]] و رسول درآمده باشد، بلکه حکم و [[اختیار]] [[مصرف]] این اموال در دست پیامبر{{صل}} قرار گرفت؛ و ایشان با این اختیار جدید، پس از [[بدر]] نیز همواره درباره [[لغو]] اعطای انفال اختیار داشت. برخی دیگر معتقدند، انفال همان است که در آیه ۷ [[سوره حشر]] با تعبیر فیء بیان کرده و آنرا مختص خدا و رسول، و نیز ذیالقُربی، [[یتیمان]]، مسکینان و در راه ماندگان دانسته است. این [[تفسیر]] از [[عطاء]] بن ابی رباح و سُدّی از شاگردان ابن عباس نقل شده است.<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۹، ص۹.</ref> محیالدین ابن عربی، در کتاب احکام القرآن این دیدگاه را مورد [[تأیید]] قرار داده، و آن را تفسیر مقبول نزد فقیهان مالکی معرفی کرده است.<ref>ابن عربی، احکام القرآن، ج۲، ص۲۷۵</ref> در نظری دیگر در میان تفسیرهای منقول از دیگر [[تابعان]] بیان شده که انفال معادل [[غنائم]] است که با [[آیه خمس]]، [[نسخ]] شده است. بر اساس این دیدگاه، در ابتدا تمام غنایم جنگی در اختیار رسول اکرم{{صل}} بوده است و با [[نزول آیه]] [[خمس]]، تنها یک پنجم آن به مصارف پیشین که بیان شده، اختصاص یافته و مابقی برای جنگجویان است.<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۹، ص۸ -۱۰؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۱۷۶-۱۷۷</ref><ref>ر. ک. [[دایرة المعارف بزرگ اسلامی (کتاب)|دایرة المعارف بزرگ اسلامی]].</ref> | مشهور میان اهل سنت این است که [[آیه]] اول سوره انفال، درباره [[تقسیم غنائم]] [[جنگ بدر]] نازل شده است. این مطلب را افرادی چون [[ابن عباس]]، [[عبادة]] بن صامت، [[ابو ایوب انصاری]] و برخی دیگر از [[صحابه]] [[نقل]] کردهاند و در مجامع روایی اهل سنت، از صحاح تا مسانید و [[تفاسیر]] و کتابهای [[سیره]] بازتاب یافته است.<ref>ابوداوود، سنن، ج۳، ص۷۷؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۵، ص۳۲۲؛ ابن هشام، السیره، ج۲، ص۳۲۲؛ واحدی، اسباب النزول، ص۱۳۸؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۹، ص۴-۸</ref> بر اساس این [[روایات]]، [[انفال]] اموالی بوده که [[پیامبر]]{{صل}} به عنوان جایزه برای برخی از یاران خود نهاده بود و با نزول آیه شریفه، نه اینکه اموال به مالکیت [[خدا]] و رسول درآمده باشد، بلکه حکم و [[اختیار]] [[مصرف]] این اموال در دست پیامبر{{صل}} قرار گرفت؛ و ایشان با این اختیار جدید، پس از [[بدر]] نیز همواره درباره [[لغو]] اعطای انفال اختیار داشت. برخی دیگر معتقدند، انفال همان است که در آیه ۷ [[سوره حشر]] با تعبیر فیء بیان کرده و آنرا مختص خدا و رسول، و نیز ذیالقُربی، [[یتیمان]]، مسکینان و در راه ماندگان دانسته است. این [[تفسیر]] از [[عطاء]] بن ابی رباح و سُدّی از شاگردان ابن عباس نقل شده است.<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۹، ص۹.</ref> محیالدین ابن عربی، در کتاب احکام القرآن این دیدگاه را مورد [[تأیید]] قرار داده، و آن را تفسیر مقبول نزد فقیهان مالکی معرفی کرده است.<ref>ابن عربی، احکام القرآن، ج۲، ص۲۷۵</ref> در نظری دیگر در میان تفسیرهای منقول از دیگر [[تابعان]] بیان شده که انفال معادل [[غنائم]] است که با [[آیه خمس]]، [[نسخ]] شده است. بر اساس این دیدگاه، در ابتدا تمام غنایم جنگی در اختیار رسول اکرم{{صل}} بوده است و با [[نزول آیه]] [[خمس]]، تنها یک پنجم آن به مصارف پیشین که بیان شده، اختصاص یافته و مابقی برای جنگجویان است.<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۹، ص۸ -۱۰؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۱۷۶-۱۷۷</ref><ref>ر. ک. [[دایرة المعارف بزرگ اسلامی (کتاب)|دایرة المعارف بزرگ اسلامی]].</ref> | ||
خط ۶۸: | خط ۶۶: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | |||
#[[پرونده:1368945.jpg|22px]] [[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|'''فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت''']] | |||
#[[پرونده:1368946.jpg|22px]] [[دایرة المعارف بزرگ اسلامی (کتاب)|'''دایرة المعارف بزرگ اسلامی''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |