ابوجندل عامری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'نفر' به 'نفر'
جز (جایگزینی متن - 'نفر' به 'نفر') |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
[[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۷.</ref> در مدخل [[ابوجندل بن سهیل]] میگوید: اینکه گروهی از [[صحابه]]، نام ابو جندل را عبدالله - که با پدرش به بدر آمد و به [[مسلمانان]] پیوست. گفتهاند، اشتباه است؛ زیرا ابوجندل در بدر و [[غزوات]] دیگر پیش از [[فتح مکه]] حضور نداشت<ref>ابونعیم، ج۳، ص۱۶۶۹-۱۶۶۸.</ref>. دو مدخل تحت عنوان [[عبدالله بن سهیل]] برادر [[أبوجندل]] و ابوجندل بن سهیل آورده و در پایان اشاره دارد که برخی آن دو را یکی دانستهاند. | [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۷.</ref> در مدخل [[ابوجندل بن سهیل]] میگوید: اینکه گروهی از [[صحابه]]، نام ابو جندل را عبدالله - که با پدرش به بدر آمد و به [[مسلمانان]] پیوست. گفتهاند، اشتباه است؛ زیرا ابوجندل در بدر و [[غزوات]] دیگر پیش از [[فتح مکه]] حضور نداشت<ref>ابونعیم، ج۳، ص۱۶۶۹-۱۶۶۸.</ref>. دو مدخل تحت عنوان [[عبدالله بن سهیل]] برادر [[أبوجندل]] و ابوجندل بن سهیل آورده و در پایان اشاره دارد که برخی آن دو را یکی دانستهاند. | ||
[[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۶۶، ص۱۲۰.</ref> دو مدخل تحت عنوان [[ابوجندل عامری عاص بن سهیل]] و [[ابوجندل بن سهیل]] آورده و گفته که [[زبیر بن بکار]] بین آن دو فرق گذاشته، در حالی که در جایی دیگر نام او را عبدالله آورده است<ref>ابن عساکر، ج۶۶، ص۱۲۲.</ref>. [[ابن حجر]] در بخش [[کنیهها]] به ابوجندل بن سهیل<ref>الاصابه، ج۷، ص۵۸.</ref> و در قسم سوم (مخضرمین) به ابوجندل بن سهیل شامی<ref>الاصابه، ج۷، ص۶۵.</ref> اشاره کرده است. ابن حجر<ref>فتح، ج۵، ص۲۵۳.</ref> میگوید کسی که عبدالله و ابوجندل را یکی بداند، اشتباه کرده است؛ زیرا عبدالله در یمامه قبل از [[ابوجندل]] [[شهید]] شد. بنابراین، میتوان گفت ابوجندل و [[عبدالله]] دو | [[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۶۶، ص۱۲۰.</ref> دو مدخل تحت عنوان [[ابوجندل عامری عاص بن سهیل]] و [[ابوجندل بن سهیل]] آورده و گفته که [[زبیر بن بکار]] بین آن دو فرق گذاشته، در حالی که در جایی دیگر نام او را عبدالله آورده است<ref>ابن عساکر، ج۶۶، ص۱۲۲.</ref>. [[ابن حجر]] در بخش [[کنیهها]] به ابوجندل بن سهیل<ref>الاصابه، ج۷، ص۵۸.</ref> و در قسم سوم (مخضرمین) به ابوجندل بن سهیل شامی<ref>الاصابه، ج۷، ص۶۵.</ref> اشاره کرده است. ابن حجر<ref>فتح، ج۵، ص۲۵۳.</ref> میگوید کسی که عبدالله و ابوجندل را یکی بداند، اشتباه کرده است؛ زیرا عبدالله در یمامه قبل از [[ابوجندل]] [[شهید]] شد. بنابراین، میتوان گفت ابوجندل و [[عبدالله]] دو نفر هستند و کسانی که آن دو را یکی دانستهاند، به [[خطا]] رفتهاند. | ||
ابوجَندَل در [[مکه]] [[اسلام]] آورد و پدرش او را [[زندانی]] کرد و به پایش زنجیر زد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۸۴؛ ابن اثیر، ج۶، ص۵۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۵۸.</ref> و مانع هجرتش به [[مدینه]] شد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۸۴.</ref>. هنگام [[پیمان]] [[صلح حدیبیه]] در [[سال ششم هجرت]]، در حالی که دو طرف مشغول [[نوشتن]] [[صلحنامه]] بودند، ابوجندل توانست با زنجیری که به پایش بود، از [[زندان]] فرار کند و خود را به [[مسلمانان]] در [[حدیبیه]] برساند<ref>ابن هشام، ج۳، ص۳۳۲؛ واقدی، ج۲، ص۶۰۷؛ ابن سعد، ج۲، ص۷۵؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۵، ص۳۳۸.</ref>. هنگامی که پدرش، [[سهیل]] او را دید، از جا برخاست و به صورتش سیلی زد و ابوجندل از مسلمانان کمک خواست. سهیل به [[پیامبر]] گفت: این نخستین مورد از مفاد صلحنامه است، باید ابوجندل را به من برگردانید. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "هنوز صلحنامه نوشته نشده است". سهیل گفت: به [[خدا]] من چیزی نخواهم نوشت تا او را برگردانی و [[حضرت]] او را برگرداند<ref>واقدی، ج۲، ص۶۰۷-۶۰۸.</ref>. همین مسئله (جواز یا عدم جواز بازگرداندن [[مسلمان]] به [[کافر]]) مستند [[فقهی]] بعضی از [[فقها]] قرار گرفته است<ref>نجفی، ج۲۱، ص۳۰۸؛ شافعی، ج۴، ص۲۶۲</ref>. | ابوجَندَل در [[مکه]] [[اسلام]] آورد و پدرش او را [[زندانی]] کرد و به پایش زنجیر زد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۸۴؛ ابن اثیر، ج۶، ص۵۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۵۸.</ref> و مانع هجرتش به [[مدینه]] شد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۸۴.</ref>. هنگام [[پیمان]] [[صلح حدیبیه]] در [[سال ششم هجرت]]، در حالی که دو طرف مشغول [[نوشتن]] [[صلحنامه]] بودند، ابوجندل توانست با زنجیری که به پایش بود، از [[زندان]] فرار کند و خود را به [[مسلمانان]] در [[حدیبیه]] برساند<ref>ابن هشام، ج۳، ص۳۳۲؛ واقدی، ج۲، ص۶۰۷؛ ابن سعد، ج۲، ص۷۵؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۵، ص۳۳۸.</ref>. هنگامی که پدرش، [[سهیل]] او را دید، از جا برخاست و به صورتش سیلی زد و ابوجندل از مسلمانان کمک خواست. سهیل به [[پیامبر]] گفت: این نخستین مورد از مفاد صلحنامه است، باید ابوجندل را به من برگردانید. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "هنوز صلحنامه نوشته نشده است". سهیل گفت: به [[خدا]] من چیزی نخواهم نوشت تا او را برگردانی و [[حضرت]] او را برگرداند<ref>واقدی، ج۲، ص۶۰۷-۶۰۸.</ref>. همین مسئله (جواز یا عدم جواز بازگرداندن [[مسلمان]] به [[کافر]]) مستند [[فقهی]] بعضی از [[فقها]] قرار گرفته است<ref>نجفی، ج۲۱، ص۳۰۸؛ شافعی، ج۴، ص۲۶۲</ref>. |