پرش به محتوا

انفال در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را '
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را ')
خط ۱۹: خط ۱۹:
===روابط معنایی با مفاهیم دیگر===
===روابط معنایی با مفاهیم دیگر===
[[انفال]] با مفاهیمی دیگر از جمله "مباحات اصلیه یا اوّلیه"، "مشترکات"، "[[فیء]]" و "[[غنیمت]]" از این جهت که همگی زاید بر [[مالکیت خصوصی]] است مشترک و از جهاتی با آنها متفاوت است:  
[[انفال]] با مفاهیمی دیگر از جمله "مباحات اصلیه یا اوّلیه"، "مشترکات"، "[[فیء]]" و "[[غنیمت]]" از این جهت که همگی زاید بر [[مالکیت خصوصی]] است مشترک و از جهاتی با آنها متفاوت است:  
#تفاوت انفال با مباحات اصلیه در این است که مباحات اصلیه [[ملک]] کسی نیست و هرکس آنرا حیازت کند مالک آن می‌شود؛ مانند آب‌ها، حیوانات وحشی، علف‌ها و ماهی‌ها<ref>مفتاح‌الکرامه،ج۸‌، ص۴۱۶؛ جواهرالکلام، ج۱۶، ص۱۲۳.</ref> برخلاف انفال که بدون [[اذن]]، [[تصرف]] و تملک آن جایز نیست<ref>شرایع الاسلام، ج‌۱، ص‌۱۸۴؛ کتاب البیع، ج‌۳، ص‌۲۶؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۴، ص‌۱۰۷.</ref>.  
#تفاوت انفال با مباحات اصلیه در این است که مباحات اصلیه [[ملک]] کسی نیست و هرکس آن را حیازت کند مالک آن می‌شود؛ مانند آب‌ها، حیوانات وحشی، علف‌ها و ماهی‌ها<ref>مفتاح‌الکرامه،ج۸‌، ص۴۱۶؛ جواهرالکلام، ج۱۶، ص۱۲۳.</ref> برخلاف انفال که بدون [[اذن]]، [[تصرف]] و تملک آن جایز نیست<ref>شرایع الاسلام، ج‌۱، ص‌۱۸۴؛ کتاب البیع، ج‌۳، ص‌۲۶؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۴، ص‌۱۰۷.</ref>.  
#مشترکات اموالی است که به عموم [[مسلمانان]] تعلق دارد و همگان [[حق]] انتفاع از آنرا دارند؛ مانند راه‌ها، [[مساجد]]، کاروان‌سراها، برخلاف انفال که قابل تملک شخصی یا انتقال نیست<ref>شرایع الاسلام، ج۳، ص۲۷۶‌ـ‌۲۷۷؛ جواهرالکلام، ج۳۸، ص‌۷۶‌ـ‌۷۷.</ref>.  
#مشترکات اموالی است که به عموم [[مسلمانان]] تعلق دارد و همگان [[حق]] انتفاع از آن را دارند؛ مانند راه‌ها، [[مساجد]]، کاروان‌سراها، برخلاف انفال که قابل تملک شخصی یا انتقال نیست<ref>شرایع الاسلام، ج۳، ص۲۷۶‌ـ‌۲۷۷؛ جواهرالکلام، ج۳۸، ص‌۷۶‌ـ‌۷۷.</ref>.  
#فئ در اصطلاح به اموالی گفته می‌شود که از [[کافران]] بدون [[جنگ]] به غنیمت گرفته می‌شود<ref>التبیان، ج‌۹، ص‌۵۶۴‌؛ فقه‌القرآن، ج‌۱، ص‌۲۵۰.</ref> و یکی از مصادیق انفال است. نسبت میان این دو، عموم و خصوص مطلق است؛ یعنی همه مصادیق فئ از انفال به شمار می‌رود؛ ولی بسیاری از انفال فئ نیست.  
#فئ در اصطلاح به اموالی گفته می‌شود که از [[کافران]] بدون [[جنگ]] به غنیمت گرفته می‌شود<ref>التبیان، ج‌۹، ص‌۵۶۴‌؛ فقه‌القرآن، ج‌۱، ص‌۲۵۰.</ref> و یکی از مصادیق انفال است. نسبت میان این دو، عموم و خصوص مطلق است؛ یعنی همه مصادیق فئ از انفال به شمار می‌رود؛ ولی بسیاری از انفال فئ نیست.  
#غنیمت اصطلاحاً به اموالی اطلاق می‌شود که در جنگ از کافران به دست می‌آید<ref>جواهرالکلام، ج‌۲۱، ص‌۱۴۷؛ لسان العرب، ج‌۱۰، ص‌۱۳۳، «غنم».</ref>. نسبت غنیمت با [[انفال]] عموم و خصوص من وجه است؛ زیرا برخی غنیمت‌ها، یعنی اموالی که بدون [[جنگ]] و [[خونریزی]] یا بدون [[اذن امام]] به دست آید<ref>جواهر الکلام، ج‌۱۶، ص‌۱۱۶‌ـ‌۱۱۷، ۱۲۶؛ مصباح الفقیه، ج‌۱۴، ص‌۲۵۱.</ref> جزء انفال است، هر چند برخی همه [[غنایم]] را مصداق انفال دانسته‌اند<ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۳، ص‌۱۳۶؛ ج‌۴، ص‌۹.</ref> غنائم به شرکت کنندگان در جنگ تعلق دارد و میان آنها تقسیم می‌شود، ولی انفال به [[ولیّ]] [[امر]] تعلق دارد<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ ـ ۲۳؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۶۷.</ref>.
#غنیمت اصطلاحاً به اموالی اطلاق می‌شود که در جنگ از کافران به دست می‌آید<ref>جواهرالکلام، ج‌۲۱، ص‌۱۴۷؛ لسان العرب، ج‌۱۰، ص‌۱۳۳، «غنم».</ref>. نسبت غنیمت با [[انفال]] عموم و خصوص من وجه است؛ زیرا برخی غنیمت‌ها، یعنی اموالی که بدون [[جنگ]] و [[خونریزی]] یا بدون [[اذن امام]] به دست آید<ref>جواهر الکلام، ج‌۱۶، ص‌۱۱۶‌ـ‌۱۱۷، ۱۲۶؛ مصباح الفقیه، ج‌۱۴، ص‌۲۵۱.</ref> جزء انفال است، هر چند برخی همه [[غنایم]] را مصداق انفال دانسته‌اند<ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۳، ص‌۱۳۶؛ ج‌۴، ص‌۹.</ref> غنائم به شرکت کنندگان در جنگ تعلق دارد و میان آنها تقسیم می‌شود، ولی انفال به [[ولیّ]] [[امر]] تعلق دارد<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ ـ ۲۳؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۶۷.</ref>.
خط ۳۵: خط ۳۵:


==[[آیات]] دیگر درباره انفال==  
==[[آیات]] دیگر درباره انفال==  
[[قرآن کریم]] در [[سوره حشر]] نیز به بخشی دیگر از انفال (فئ) اشاره کرده است و این [[اموال]] را خارج از [[سلطه]] خصوصی [[مسلمانان]] دانسته، [[مسئولیت]] آنرا به [[رسول]] و حاکم اسلامی واگذاشته است: {{متن قرآن|وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن يَشَاء وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الأَغْنِيَاء مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref> و آنچه خداوند به پیامبرش از (دارایی) آنان (به غنیمت) بازگرداند چیزی نبود که شما برای (به دست آوردن) آن، اسبان و شترانی دوانده باشید ولی خداوند پیامبرانش را بر هر کس بخواهد چیره می‌گرداند و خداوند بر هر کاری تواناست.آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است؛ سوره حشر، آیه: ۶ -۷.</ref>. این [[آیات]] در  مورد سرزمین و [[اموال]] بنی‌ نضیر نازل شد که بدون [[جنگ]] و [[خونریزی]] به دست [[مسلمانان]] افتاد<ref>جامع البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۴۵‌ـ‌۴۷؛ مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۳۹۰.</ref>. قول دیگر این است که این آیات درباره بنی‌ نضیر و [[بنی قریظه]] که در [[مدینه]] و پیرامون آن از جمله [[خیبر]] و [[فدک]] می‌زیستند نازل شد<ref>همان؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۸، ص‌۱۰.</ref>.
[[قرآن کریم]] در [[سوره حشر]] نیز به بخشی دیگر از انفال (فئ) اشاره کرده است و این [[اموال]] را خارج از [[سلطه]] خصوصی [[مسلمانان]] دانسته، [[مسئولیت]] آن را به [[رسول]] و حاکم اسلامی واگذاشته است: {{متن قرآن|وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن يَشَاء وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الأَغْنِيَاء مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref> و آنچه خداوند به پیامبرش از (دارایی) آنان (به غنیمت) بازگرداند چیزی نبود که شما برای (به دست آوردن) آن، اسبان و شترانی دوانده باشید ولی خداوند پیامبرانش را بر هر کس بخواهد چیره می‌گرداند و خداوند بر هر کاری تواناست.آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است؛ سوره حشر، آیه: ۶ -۷.</ref>. این [[آیات]] در  مورد سرزمین و [[اموال]] بنی‌ نضیر نازل شد که بدون [[جنگ]] و [[خونریزی]] به دست [[مسلمانان]] افتاد<ref>جامع البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۴۵‌ـ‌۴۷؛ مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۳۹۰.</ref>. قول دیگر این است که این آیات درباره بنی‌ نضیر و [[بنی قریظه]] که در [[مدینه]] و پیرامون آن از جمله [[خیبر]] و [[فدک]] می‌زیستند نازل شد<ref>همان؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۸، ص‌۱۰.</ref>.


دیگر آیات مرتبط با [[انفال]] آیات ۲۶ [[سوره اسراء]] و ۳۸ [[سوره روم]] است که [[خداوند]] در آنها به [[پیامبر]] [[فرمان]] می‌دهد تا [[حق]] [[خویشاوندان]] را عطا کند: {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ }}. در [[شأن نزول]] آیات فوق از طریق [[شیعه]] و [[اهل سنت]] [[نقل]] شده که هنگام [[نزول]] این آیات پیامبر فدک را که بدون جنگ و خونریزی از [[یهودیان]] خیبر ستانده بود و به [[حضرت فاطمه]]{{س}} عطا کرد<ref>مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۶۳۴‌؛ ج‌۷، ص‌۴۷۸؛ الدرالمنثور، ج‌۵‌، ص‌۲۷۳‌ـ‌۲۷۴؛ شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۴۳۸‌ـ‌۴۴۲.</ref> از [[امام‌ باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} نیز روایاتی در [[تأیید]] این معنا [[نقل]] شده است<ref>الکافی، ج‌۱، ص‌۶۲۲‌ـ‌۶۲۳‌؛ وسائل الشیعه، ج‌۹، ص‌۵۲۵‌؛ مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۴۷۸.</ref><ref>[[سید رضا حسینی|حسینی]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>.
دیگر آیات مرتبط با [[انفال]] آیات ۲۶ [[سوره اسراء]] و ۳۸ [[سوره روم]] است که [[خداوند]] در آنها به [[پیامبر]] [[فرمان]] می‌دهد تا [[حق]] [[خویشاوندان]] را عطا کند: {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ }}. در [[شأن نزول]] آیات فوق از طریق [[شیعه]] و [[اهل سنت]] [[نقل]] شده که هنگام [[نزول]] این آیات پیامبر فدک را که بدون جنگ و خونریزی از [[یهودیان]] خیبر ستانده بود و به [[حضرت فاطمه]]{{س}} عطا کرد<ref>مجمع‌البیان، ج‌۶‌، ص‌۶۳۴‌؛ ج‌۷، ص‌۴۷۸؛ الدرالمنثور، ج‌۵‌، ص‌۲۷۳‌ـ‌۲۷۴؛ شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۴۳۸‌ـ‌۴۴۲.</ref> از [[امام‌ باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} نیز روایاتی در [[تأیید]] این معنا [[نقل]] شده است<ref>الکافی، ج‌۱، ص‌۶۲۲‌ـ‌۶۲۳‌؛ وسائل الشیعه، ج‌۹، ص‌۵۲۵‌؛ مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۴۷۸.</ref><ref>[[سید رضا حسینی|حسینی]]، [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۱۵ - ۲۳.</ref>.
خط ۴۱: خط ۴۱:
==انواع و مصادیق انفال==
==انواع و مصادیق انفال==
انفال انواع و مصادیق مختلفی دارد که به این موارد اشاره می‌شود:  
انفال انواع و مصادیق مختلفی دارد که به این موارد اشاره می‌شود:  
#'''[[زمین]] [[کافران]]: '''زمین کافران که [[مسلمانان]] بدون [[جنگ]] و [[خونریزی]] بر آن دست یافته‌‏اند؛ خواه مالکانش آنرا رها کرده باشند، مانند زمین‌های [[یهودیان]] [[بنی نضیر]] در [[مدینه]]، و یا خود آنان به [[حکومت اسلامی]] داده باشند، مانند [[فدک]].<ref>جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۱۵</ref> به این نوع، فی‌ء نیز گفته می‌‏شود.<ref>مجمع البحرین ج۴، ص۳۵۴</ref>.<ref>[[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، صفحه ۷۳۳-۷۳۵.</ref>
#'''[[زمین]] [[کافران]]: '''زمین کافران که [[مسلمانان]] بدون [[جنگ]] و [[خونریزی]] بر آن دست یافته‌‏اند؛ خواه مالکانش آن را رها کرده باشند، مانند زمین‌های [[یهودیان]] [[بنی نضیر]] در [[مدینه]]، و یا خود آنان به [[حکومت اسلامی]] داده باشند، مانند [[فدک]].<ref>جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۱۵</ref> به این نوع، فی‌ء نیز گفته می‌‏شود.<ref>مجمع البحرین ج۴، ص۳۵۴</ref>.<ref>[[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، صفحه ۷۳۳-۷۳۵.</ref>
#'''زمین موات: '''زمین موات یعنی زمینی که به سبب موانعی همچون بی آبی یا آب گرفتگی و مانند آن، بدون [[عمران]] و [[اصلاح]] قابل بهره برداری نیست؛ خواه [[مالکی]] داشته و از بین رفته یا آنرا رها کرده باشد و یا از اصل، مالکی نداشته باشد، مانند بیابان‌ها<ref>جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۱۷-۱۱۹</ref>. زمین مواتی که [[مالک]] مشخص دارد، در صورتی که وی، به غیر [[احیاء]]، مانند [[ارث]] بردن یا خریدن، مالک آن شده باشد، در [[ملک]] او باقی است و از انفال به شمار نمی‌‏رود، لکن در صورتی که آن زمین را به احیاء تملّک کرده باشد، در اینکه تبدیل زمین به موات، سبب خروج آن از ملک مالک می‏‌شود یا نه، [[اختلاف]] است<ref>مستند الشیعة ج۱۰، ص۱۴۶</ref>.
#'''زمین موات: '''زمین موات یعنی زمینی که به سبب موانعی همچون بی آبی یا آب گرفتگی و مانند آن، بدون [[عمران]] و [[اصلاح]] قابل بهره برداری نیست؛ خواه [[مالکی]] داشته و از بین رفته یا آن را رها کرده باشد و یا از اصل، مالکی نداشته باشد، مانند بیابان‌ها<ref>جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۱۷-۱۱۹</ref>. زمین مواتی که [[مالک]] مشخص دارد، در صورتی که وی، به غیر [[احیاء]]، مانند [[ارث]] بردن یا خریدن، مالک آن شده باشد، در [[ملک]] او باقی است و از انفال به شمار نمی‌‏رود، لکن در صورتی که آن زمین را به احیاء تملّک کرده باشد، در اینکه تبدیل زمین به موات، سبب خروج آن از ملک مالک می‏‌شود یا نه، [[اختلاف]] است<ref>مستند الشیعة ج۱۰، ص۱۴۶</ref>.
#'''زمین‌های بی مالک: ''' ساحل دریا و کناره رود و هر زمین بدون مالک؛ هرچند موات نباشد، مانند برخی جزایر.<ref>مستند العروة (خمس) ج۱۵، ص۳۶۶</ref> قلّه کوه‌ها، درّه‏‌ها، نیستان‌‏ها و جنگل‌ها.<ref>جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۲۰-۱۲۲</ref>.
#'''زمین‌های بی مالک: ''' ساحل دریا و کناره رود و هر زمین بدون مالک؛ هرچند موات نباشد، مانند برخی جزایر.<ref>مستند العروة (خمس) ج۱۵، ص۳۶۶</ref> قلّه کوه‌ها، درّه‏‌ها، نیستان‌‏ها و جنگل‌ها.<ref>جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۲۰-۱۲۲</ref>.
#'''[[اموال]] [[پادشاهان]] [[کافر]]: ''' اموال اختصاصی پادشاهان کافر، اعم از منقول ([[صفایا]]) و غیرمنقول.<ref>جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۲۳</ref>.
#'''[[اموال]] [[پادشاهان]] [[کافر]]: ''' اموال اختصاصی پادشاهان کافر، اعم از منقول ([[صفایا]]) و غیرمنقول.<ref>جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۲۳</ref>.
خط ۵۹: خط ۵۹:
در مورد حلّ [[تعارض]] دو آیه اول سه نظریه مطرح است:  
در مورد حلّ [[تعارض]] دو آیه اول سه نظریه مطرح است:  
#برخی از مفسران به ویژه [[اهل سنت]] [[آیه خمس]]<ref>آیه ۴۱ سوره انفال</ref> را [[ناسخ]] [[آیه انفال]] دانسته و گفته‌اند: [[انفال]] و [[غنایم]] در ابتدا از آنِ [[خدا]] و [[رسول]] بود؛ ولی با [[نزول]] [[آیه]] ۴۱ این [[حکم]] [[نسخ]] گردید و تنها [[خمس]] این [[اموال]] را از آنِ خدا و رسول شمرد<ref>جامع‌البیان، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۲۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج‌۱۵، ص‌۱۱۶؛ المبسوط، ج‌۲، ص‌۶۴‌ـ‌۶۵‌.</ref>
#برخی از مفسران به ویژه [[اهل سنت]] [[آیه خمس]]<ref>آیه ۴۱ سوره انفال</ref> را [[ناسخ]] [[آیه انفال]] دانسته و گفته‌اند: [[انفال]] و [[غنایم]] در ابتدا از آنِ [[خدا]] و [[رسول]] بود؛ ولی با [[نزول]] [[آیه]] ۴۱ این [[حکم]] [[نسخ]] گردید و تنها [[خمس]] این [[اموال]] را از آنِ خدا و رسول شمرد<ref>جامع‌البیان، مج‌۶‌، ج‌۹، ص‌۲۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج‌۱۵، ص‌۱۱۶؛ المبسوط، ج‌۲، ص‌۶۴‌ـ‌۶۵‌.</ref>
#برخی دیگر معتقدند اصولاً بین دو آیه مذکور تنافی نیست، زیرا آیه انفال حکم اصل [[مالکیت]] همه انفال را بیان کرده و آنرا متعلق به خدا و رسول دانسته است؛ اما [[آیه خمس]] موارد [[مصرف]] این اموال را تفصیلاً بیان کرده و مقدر کرده که [[حاکم اسلامی]] باید خمس این اموال را در موارد [[تعیین]] شده مصرف و مابقی را میان جنگجویان قسمت کند<ref>المیزان، ج‌۹، ص‌۱۰؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۴، ص‌۸‌.</ref>. به تعبیر برخی [[مفسران]]، غنایم [[جنگی]] نیز از آنِ [[رسول خدا]] و حاکم اسلامی است و اینکه در آیه خمس ۴/۵ آنرا به جنگجویان اختصاص داده از باب [[تشویق]] و جبران گوشه‌ای از زحمات آنان است<ref>نمونه، ج‌۷، ص‌۸۲‌.</ref> [[سیره]] [[پیامبر]]{{صل}} در تقسیم نکردن غنایم [[فتح مکه]] و [[حنین]]<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۸‌، ص‌۴؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۴، ص‌۱۰.</ref> و  [[روایت]] [[امام‌ صادق]]{{ع}} که در آن همه غنایم [[جنگ بدر]] متعلق به پیامبر دانسته شده است<ref>کنزالعرفان، ج‌۱، ص‌۲۵۴؛ عوالی اللئالی، ج‌۲، ص‌۷۹.</ref>. همچنین روایتی از [[امام موسی‌ بن جعفر]]{{ع}} که در آن [[حق تصرف]] در غنایم جنگی قبل از تخمیس و تقسیم آن میان جنگجویان به [[امام]] [[مسلمین]] واگذار گردیده<ref>وسائل الشیعه، ج‌۹، ص‌۵۲۴‌.</ref> نیز مؤید این [[رأی]] است.
#برخی دیگر معتقدند اصولاً بین دو آیه مذکور تنافی نیست، زیرا آیه انفال حکم اصل [[مالکیت]] همه انفال را بیان کرده و آن را متعلق به خدا و رسول دانسته است؛ اما [[آیه خمس]] موارد [[مصرف]] این اموال را تفصیلاً بیان کرده و مقدر کرده که [[حاکم اسلامی]] باید خمس این اموال را در موارد [[تعیین]] شده مصرف و مابقی را میان جنگجویان قسمت کند<ref>المیزان، ج‌۹، ص‌۱۰؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۴، ص‌۸‌.</ref>. به تعبیر برخی [[مفسران]]، غنایم [[جنگی]] نیز از آنِ [[رسول خدا]] و حاکم اسلامی است و اینکه در آیه خمس ۴/۵ آن را به جنگجویان اختصاص داده از باب [[تشویق]] و جبران گوشه‌ای از زحمات آنان است<ref>نمونه، ج‌۷، ص‌۸۲‌.</ref> [[سیره]] [[پیامبر]]{{صل}} در تقسیم نکردن غنایم [[فتح مکه]] و [[حنین]]<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۸‌، ص‌۴؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۴، ص‌۱۰.</ref> و  [[روایت]] [[امام‌ صادق]]{{ع}} که در آن همه غنایم [[جنگ بدر]] متعلق به پیامبر دانسته شده است<ref>کنزالعرفان، ج‌۱، ص‌۲۵۴؛ عوالی اللئالی، ج‌۲، ص‌۷۹.</ref>. همچنین روایتی از [[امام موسی‌ بن جعفر]]{{ع}} که در آن [[حق تصرف]] در غنایم جنگی قبل از تخمیس و تقسیم آن میان جنگجویان به [[امام]] [[مسلمین]] واگذار گردیده<ref>وسائل الشیعه، ج‌۹، ص‌۵۲۴‌.</ref> نیز مؤید این [[رأی]] است.
#قول دیگر این است که آیه انفال تنها غنایمی را در بر می‌گیرد که بدون [[جنگ]] و [[خونریزی]] از [[کافران]] گرفته شده؛ اما آیه خمس مربوط به غنایمی است که با جنگ و خونریزی از کافران گرفته شده است، بنابراین، موضوع دو آیه با یکدیگر متفاوت بوده، میان آنها منافاتی نیست<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۸‌، ص‌۴؛ انوارالفقاهه، «الخمس والانفال»، ص‌۵۸۷‌.</ref>. این رأی هرچند با بیشتر روایاتی که در [[شأن نزول]] [[آیه انفال]] ذکر شده منافات دارد؛ ولی با [[رأی]] مشهور [[فقیهان]] [[امامیه]] در مورد [[غنایم]] [[جنگی]] موافق است.
#قول دیگر این است که آیه انفال تنها غنایمی را در بر می‌گیرد که بدون [[جنگ]] و [[خونریزی]] از [[کافران]] گرفته شده؛ اما آیه خمس مربوط به غنایمی است که با جنگ و خونریزی از کافران گرفته شده است، بنابراین، موضوع دو آیه با یکدیگر متفاوت بوده، میان آنها منافاتی نیست<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۸‌، ص‌۴؛ انوارالفقاهه، «الخمس والانفال»، ص‌۵۸۷‌.</ref>. این رأی هرچند با بیشتر روایاتی که در [[شأن نزول]] [[آیه انفال]] ذکر شده منافات دارد؛ ولی با [[رأی]] مشهور [[فقیهان]] [[امامیه]] در مورد [[غنایم]] [[جنگی]] موافق است.


خط ۷۴: خط ۷۴:
پس از آنکه در آیه ۶ سوره حشر انفال متعلق به رسول خدا و حاکم اسلامی معرفی شده آیه بعد موارد [[مصرف]] این اموال را بیان می‌کند<ref>التبیان، ج‌۹، ص‌۵۶۴‌؛ التفسیر الکبیر، ج‌۱۹، ص‌۲۸۵؛ المیزان،‌ج‌۱۹، ص‌۲۰۳.</ref>: {{متن قرآن|وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن يَشَاء وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}} <ref>و آنچه خداوند به پیامبرش از (دارایی) آنان (به غنیمت) بازگرداند چیزی نبود که شما برای (به دست آوردن) آن، اسبان و شترانی دوانده باشید ولی خداوند پیامبرانش را بر هر کس بخواهد چیره می‌گرداند و خداوند بر هر کاری تواناست.آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است.</ref>:  
پس از آنکه در آیه ۶ سوره حشر انفال متعلق به رسول خدا و حاکم اسلامی معرفی شده آیه بعد موارد [[مصرف]] این اموال را بیان می‌کند<ref>التبیان، ج‌۹، ص‌۵۶۴‌؛ التفسیر الکبیر، ج‌۱۹، ص‌۲۸۵؛ المیزان،‌ج‌۱۹، ص‌۲۰۳.</ref>: {{متن قرآن|وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن يَشَاء وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}} <ref>و آنچه خداوند به پیامبرش از (دارایی) آنان (به غنیمت) بازگرداند چیزی نبود که شما برای (به دست آوردن) آن، اسبان و شترانی دوانده باشید ولی خداوند پیامبرانش را بر هر کس بخواهد چیره می‌گرداند و خداوند بر هر کاری تواناست.آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است.</ref>:  
#سهم [[خداوند]] که بر پایه [[روایات]] به [[رسول خدا]] و [[حاکم اسلامی]] تعلق دارد و آنان در هر راهی که [[صلاح]] بدانند [[مصرف]] می‌کنند<ref>الکافی، ج‌۱، ص‌۶۲۳‌ـ‌۶۲۴‌؛ وسائل‌الشیعه، ج‌۹، ص‌۵۲۳ـ۵۳۴‌.</ref>.
#سهم [[خداوند]] که بر پایه [[روایات]] به [[رسول خدا]] و [[حاکم اسلامی]] تعلق دارد و آنان در هر راهی که [[صلاح]] بدانند [[مصرف]] می‌کنند<ref>الکافی، ج‌۱، ص‌۶۲۳‌ـ‌۶۲۴‌؛ وسائل‌الشیعه، ج‌۹، ص‌۵۲۳ـ۵۳۴‌.</ref>.
#سهم [[رسول]] که رسول خدا و حاکم اسلامی می‌تواند در کنار سهم خداوند آنرا در مصارف شخصی خود و دیگر مصارف [[حکومت اسلامی]] و [[نیازمندان]] هزینه کند<ref>کنز العمال، ج‌۴، ص‌۵۲۲‌ـ‌۵۲۳‌؛ المیزان، ج‌۱۹، ص‌۲۰۲.</ref>.
#سهم [[رسول]] که رسول خدا و حاکم اسلامی می‌تواند در کنار سهم خداوند آن را در مصارف شخصی خود و دیگر مصارف [[حکومت اسلامی]] و [[نیازمندان]] هزینه کند<ref>کنز العمال، ج‌۴، ص‌۵۲۲‌ـ‌۵۲۳‌؛ المیزان، ج‌۱۹، ص‌۲۰۲.</ref>.
#سهم ذی‌القربی که مراد [[خویشاوندان]] [[پیامبر]] و [[بنی‌هاشم]] هستند<ref>مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۳۹۱؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۹، ص‌۲۸۵.</ref> و در رأس آنان [[اهل‌ بیت]]{{عم}} قرار دارند<ref>الفرقان، ج‌۲۷‌ـ‌۲۸، ص‌۲۳۷.</ref>.
#سهم ذی‌القربی که مراد [[خویشاوندان]] [[پیامبر]] و [[بنی‌هاشم]] هستند<ref>مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۳۹۱؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۹، ص‌۲۸۵.</ref> و در رأس آنان [[اهل‌ بیت]]{{عم}} قرار دارند<ref>الفرقان، ج‌۲۷‌ـ‌۲۸، ص‌۲۳۷.</ref>.
#[[یتیمان]]، [[مسکینان]] و در راه ماندگان که به نظر برخی مقصود یتیمان و در راه‌ماندگان از بنی‌هاشم هستند<ref>مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۳۹۱؛ المیزان، ج‌۱۹، ص‌۲۰۳.</ref>. در روایاتی از اهل‌ بیت{{عم}} نیز این معنا [[نقل]] شده است<ref>مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۳۹۱؛ المیزان، ج‌۱۹، ص‌۲۰۳.</ref>؛ چه این افراد [[فقیر]] باشند و چه [[غنی]]<ref>التبیان، ج‌۹، ص‌۵۶۴‌؛ الفرقان، ج‌۲۸، ص‌۲۳۷.</ref>؛ لکن به نظر برخی [[مفسران]] [[امامیه]]<ref>نمونه، ج‌۲۳، ص‌۵۰۵‌ـ‌۵۰۶‌.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>جامع البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۵۰‌ـ‌۵۱‌؛ المنیر، ج‌۲۸، ص‌۷۷.</ref> مراد عموم یتیمان، [[مساکین]] و در‌ راه‌ماندگان هستند، افزون بر اینکه [[فقر]] و نیاز آنان در گرفتن این [[اموال]] نیز شرط است. سپس [[قرآن]] در [[آیه]] بعد به مورد دیگری از مصارف [[انفال]]، یعنی [[مهاجران]] تهیدستی که از [[خانه]] و سرزمین خود آواره شده‌اند اشاره کرده است: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref> بخشی از این غنیمت‌ها) برای مستمندان مهاجری است که از خانه‌ها و دارایی‌های خود، رانده شده‌اند در حالی که بخشش و خشنودی‌ای از خداوند را می‌جویند و خداوند و پیامبرش را یاری می‌کنند؛ آنانند که راستگویند؛ سوره حشر، آیه: ۸.</ref>. آیه در مورد مهاجرانی نازل شده که برای [[یاری]] [[اسلام]] و [[رسول خدا]] [[مکه]] را رها کرده، به [[مدینه]] [[مهاجرت]] کردند<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۵۲‌؛ مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۳۹۲.</ref>. به نظر برخی [[مفسران]] {{متن قرآن|الْمُهَاجِرِينَ}} در این آیه بدل از {{متن قرآن|الْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}» در آیه قبل است<ref> المیزان، ج‌۱۹، ص‌۲۰۴.</ref>؛ ولی قول دیگر این است که اینان مصداق "فللّه"‌اند که مطلق [[راه خدا]] را شامل می‌شود<ref>روح المعانی، مج‌۱۵، ج‌۲۸، ص‌۷۲.</ref>
#[[یتیمان]]، [[مسکینان]] و در راه ماندگان که به نظر برخی مقصود یتیمان و در راه‌ماندگان از بنی‌هاشم هستند<ref>مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۳۹۱؛ المیزان، ج‌۱۹، ص‌۲۰۳.</ref>. در روایاتی از اهل‌ بیت{{عم}} نیز این معنا [[نقل]] شده است<ref>مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۳۹۱؛ المیزان، ج‌۱۹، ص‌۲۰۳.</ref>؛ چه این افراد [[فقیر]] باشند و چه [[غنی]]<ref>التبیان، ج‌۹، ص‌۵۶۴‌؛ الفرقان، ج‌۲۸، ص‌۲۳۷.</ref>؛ لکن به نظر برخی [[مفسران]] [[امامیه]]<ref>نمونه، ج‌۲۳، ص‌۵۰۵‌ـ‌۵۰۶‌.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>جامع البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۵۰‌ـ‌۵۱‌؛ المنیر، ج‌۲۸، ص‌۷۷.</ref> مراد عموم یتیمان، [[مساکین]] و در‌ راه‌ماندگان هستند، افزون بر اینکه [[فقر]] و نیاز آنان در گرفتن این [[اموال]] نیز شرط است. سپس [[قرآن]] در [[آیه]] بعد به مورد دیگری از مصارف [[انفال]]، یعنی [[مهاجران]] تهیدستی که از [[خانه]] و سرزمین خود آواره شده‌اند اشاره کرده است: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref> بخشی از این غنیمت‌ها) برای مستمندان مهاجری است که از خانه‌ها و دارایی‌های خود، رانده شده‌اند در حالی که بخشش و خشنودی‌ای از خداوند را می‌جویند و خداوند و پیامبرش را یاری می‌کنند؛ آنانند که راستگویند؛ سوره حشر، آیه: ۸.</ref>. آیه در مورد مهاجرانی نازل شده که برای [[یاری]] [[اسلام]] و [[رسول خدا]] [[مکه]] را رها کرده، به [[مدینه]] [[مهاجرت]] کردند<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۵۲‌؛ مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۳۹۲.</ref>. به نظر برخی [[مفسران]] {{متن قرآن|الْمُهَاجِرِينَ}} در این آیه بدل از {{متن قرآن|الْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}» در آیه قبل است<ref> المیزان، ج‌۱۹، ص‌۲۰۴.</ref>؛ ولی قول دیگر این است که اینان مصداق "فللّه"‌اند که مطلق [[راه خدا]] را شامل می‌شود<ref>روح المعانی، مج‌۱۵، ج‌۲۸، ص‌۷۲.</ref>
۲۱۸٬۱۲۲

ویرایش