انسان کامل: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را '
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را ') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
==انسان کامل در [[قرآن]]== | ==انسان کامل در [[قرآن]]== | ||
اصطلاح انسان کامل در [[قرآن]] صریحاً بهکار نرفته است؛ ولی معنا و مفهوم | اصطلاح انسان کامل در [[قرآن]] صریحاً بهکار نرفته است؛ ولی معنا و مفهوم آن را از آیاتی که به [[خلیفة اللّه]]، [[امام]]، مطهّر، [[مخلَص]]، [[مهتدی]]، [[صدّیق]]، [[صالح]]، [[مقرّب]]، سابق، مصطفی، مجتبی، ولیّاللّه، [[رسول]]، [[نبی]]، صاحبان نفس مطمئنه و [[عبودیت]] تامّة مربوط است، میتوان برداشت کرد، علاوه بر این، چون انسان کامل در همه اوصاف کمال سرآمد همه است میتوان همه آیاتی را که به [[فضایل]] و [[کمالات انسانی]] اشاره دارد به انسان کامل مرتبط دانست. البته به دلیل آنکه انسان کامل خود، [[قرآن ناطق]] و [[قرآن]] خُلق وی است<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص ۴۰۷ ـ ۴۰۸؛ شرح فصوصالحکم، ص ۳۶۲.</ref>، میتوان همه [[قرآن]] را وجود کتبی انسان کامل و [[سورهها]] و [[آیات]] آن را مدارج و معارج وی معرفی کرد<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 ر.ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۵]</ref>. | ||
انسان کامل گرچه به اعتبار پایینترین نشئه و نازلترین مرتبه وجودیش خود را به [[فرمان خدا]] مانند سایر [[انسانها]] [[بشر]] معرفی میکند: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم»؛ سوره کهف، آیه: ۱۱۰.</ref> و میگوید: من از [[غیب]] بیاطلاعم و ازاینرو از بسیاری از [[خیرات]] بیبهرهام و برایم پیشامدهای سوئی رخ میدهد: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}<ref>«و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید»؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.</ref> و از فرجام خویش و دیگران بیخبرم: {{متن قرآن|وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ}}<ref>«نمیدانم با من و شما چه خواهند کرد»؛ سوره احقاف، آیه: ۹.</ref> و به اقتضای [[زندگی]] عالم [[مادّی]] از دیگر موجودات استفاده کرده و مانند دیگران در بازارها راه میرود و [[نیازمند]] [[خوردن و آشامیدن]] است: {{متن قرآن|قَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الأَسْوَاقِ}}<ref> گفتند: چگونه پیغمبری است این، که خوراک میخورد و در بازارها راه میرود؟!؛ سوره فرقان، آیه: ۷.</ref>؛ اما به لحاظ نشئات و اطوار وجودی دیگرش دارای [[مقامات]] و فضایلی است<ref>مصباح الانس، ص ۳۳۸ ـ ۳۳۹.</ref> که [[شناخت]] و شمردن همه آنها از عهده [[فهم]] انسانهای معمولی خارج است.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 ر.ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۶]</ref>. | انسان کامل گرچه به اعتبار پایینترین نشئه و نازلترین مرتبه وجودیش خود را به [[فرمان خدا]] مانند سایر [[انسانها]] [[بشر]] معرفی میکند: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ}}<ref>«بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم»؛ سوره کهف، آیه: ۱۱۰.</ref> و میگوید: من از [[غیب]] بیاطلاعم و ازاینرو از بسیاری از [[خیرات]] بیبهرهام و برایم پیشامدهای سوئی رخ میدهد: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}<ref>«و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید»؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.</ref> و از فرجام خویش و دیگران بیخبرم: {{متن قرآن|وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ}}<ref>«نمیدانم با من و شما چه خواهند کرد»؛ سوره احقاف، آیه: ۹.</ref> و به اقتضای [[زندگی]] عالم [[مادّی]] از دیگر موجودات استفاده کرده و مانند دیگران در بازارها راه میرود و [[نیازمند]] [[خوردن و آشامیدن]] است: {{متن قرآن|قَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الأَسْوَاقِ}}<ref> گفتند: چگونه پیغمبری است این، که خوراک میخورد و در بازارها راه میرود؟!؛ سوره فرقان، آیه: ۷.</ref>؛ اما به لحاظ نشئات و اطوار وجودی دیگرش دارای [[مقامات]] و فضایلی است<ref>مصباح الانس، ص ۳۳۸ ـ ۳۳۹.</ref> که [[شناخت]] و شمردن همه آنها از عهده [[فهم]] انسانهای معمولی خارج است.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/50.htm#f5 ر.ک: رمضانی، حسن؛ انسان کامل؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۵۰۶]</ref>. |