علم غیب در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←معنای سوم: آنچه به خداوند سبحان اختصاص دارد
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
===معنای سوم: آنچه به خداوند سبحان اختصاص دارد=== | ===معنای سوم: آنچه به خداوند سبحان اختصاص دارد=== | ||
این معنا واضح و روشن است، [[غیب]] به این معنا علمی است که به [[خداوند متعال]] اختصاص دارد و هیچ یک از مخلوقاتش به آن [[آگاهی]] ندارند، بلکه خداوند هیچ کسی از مخلوقاتش را به آن آگاه نمیکند، زیرا اطلاع دیگران بر آن اختصاصی بودن علم غیب و مختصّ خداوند بودن آن را [[باطل]] میکند و [[اخبار]] فراوانی از طریق [[شیعه]] و [[اهل سنت]] وارد شده است که از آنها استفاده میشود غیب در این معنا به [[کار]] رفته است. در اینجا بعضی از این [[روایات]] را که در منابع [[شیعی]] آمده است [[ذکر]] میکنیم: | این معنا واضح و روشن است، [[غیب]] به این معنا علمی است که به [[خداوند متعال]] اختصاص دارد و هیچ یک از مخلوقاتش به آن [[آگاهی]] ندارند، بلکه خداوند هیچ کسی از مخلوقاتش را به آن آگاه نمیکند، زیرا اطلاع دیگران بر آن اختصاصی بودن علم غیب و مختصّ خداوند بودن آن را [[باطل]] میکند و [[اخبار]] فراوانی از طریق [[شیعه]] و [[اهل سنت]] وارد شده است که از آنها استفاده میشود غیب در این معنا به [[کار]] رفته است. در اینجا بعضی از این [[روایات]] را که در منابع [[شیعی]] آمده است [[ذکر]] میکنیم: | ||
#[[روایت]] اول: مرحوم [[کلینی]] در [[کافی]] [[نقل]] کرده است که [[جابر]] از [[امام باقر]]{{ع}} نقل کرده است که حضرت فرمودند: «به [[درستی]] که [[نام خدا]] اعظم است، هفتاد و سه حرف است و همانا یک حرف از آن نزد [[آصف]] بود و آن را به زبان آورد و [[زمین]] میان او و میان [[تخت بلقیس]] (از [[بیت المقدس]] تا صنعای [[یمن]] ـ در [[حدود]] دو ماه راه) را درنوردید، تا آن تخت به دستش رسید و سپس زمین به حال خود برگشت، این کار سریعتر از چشم بهم [[زدن]] انجام شد، هفتاد و دو حرف از [[اسم اعظم]] نزد ماست و یک حرف از آن مخصوص خداست که برای خویش در [[علم غیب]] برگزیده و لا حول و لا [[قوة]] الا بالله العلی العظیم»<ref>{{متن حدیث|عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ{{ع}}قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَی ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا کَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَکَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ سَرِیرِ بِلْقِیسَ حَتَّی تَنَاوَلَ السَّرِیرَ بِیَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ کَمَا کَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَیْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَی اسْتَأْثَرَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ}}؛ اصول کافی ج ۱ ص۱۳۰.</ref>. | #'''[[روایت]] اول:''' مرحوم [[کلینی]] در [[کافی]] [[نقل]] کرده است که [[جابر]] از [[امام باقر]]{{ع}} نقل کرده است که حضرت فرمودند: «به [[درستی]] که [[نام خدا]] اعظم است، هفتاد و سه حرف است و همانا یک حرف از آن نزد [[آصف]] بود و آن را به زبان آورد و [[زمین]] میان او و میان [[تخت بلقیس]] (از [[بیت المقدس]] تا صنعای [[یمن]] ـ در [[حدود]] دو ماه راه) را درنوردید، تا آن تخت به دستش رسید و سپس زمین به حال خود برگشت، این کار سریعتر از چشم بهم [[زدن]] انجام شد، هفتاد و دو حرف از [[اسم اعظم]] نزد ماست و یک حرف از آن مخصوص خداست که برای خویش در [[علم غیب]] برگزیده و لا حول و لا [[قوة]] الا بالله العلی العظیم»<ref>{{متن حدیث|عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ{{ع}}قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَی ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا کَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَکَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ سَرِیرِ بِلْقِیسَ حَتَّی تَنَاوَلَ السَّرِیرَ بِیَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ کَمَا کَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَیْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَی اسْتَأْثَرَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ}}؛ اصول کافی ج ۱ ص۱۳۰.</ref>. | ||
#[[روایت]] دوم: مرحوم [[کلینی]] در [[کافی]] از نوفلی از [[امام حسن عسکری]]{{ع}} [[نقل]] کرده است که فرمودند: «[[اسم اعظم]] [[خدا]] هفتاد و سه حرف است، [[آصف]] یک حرف آن را داشت که به زبان آورد و [[زمین]] میان او تا [[سبأ]] (در [[یمن]]) شکافت و [[تخت بلقیس]] را در بر گرفت و به [[سلیمان]] {{ع}} رسانید و سپس در کمتر از چشم به هم [[زدن]] باز شد و به حال خود برگشت، هفتاد و دو حرف آن نزد ماست و یک حرف مخصوص خداست که در علم غیب آن را ویژه خود ساخته است»<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِیِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ صَاحِبِ الْعَسْکَرِ{{ع}}قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً کَانَ عِنْدَ آصَفَ حَرْفٌ فَتَکَلَّمَ بِهِ فَانْخَرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ سَبَإٍ فَتَنَاوَلَ عَرْشَ بِلْقِیسَ حَتَّی صَیَّرَهُ إِلَی سُلَیْمَانَ ثُمَّ انْبَسَطَتِ الْأَرْضُ فِی أَقَلَّ مِنْ طَرْفَةِ عَیْنٍ وَ عِنْدَنَا مِنْهُ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ مُسْتَأْثِرٌ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ}}؛ اصول کافی ج ۱ ص۱۳۰.</ref>. | #'''[[روایت]] دوم:''' مرحوم [[کلینی]] در [[کافی]] از نوفلی از [[امام حسن عسکری]]{{ع}} [[نقل]] کرده است که فرمودند: «[[اسم اعظم]] [[خدا]] هفتاد و سه حرف است، [[آصف]] یک حرف آن را داشت که به زبان آورد و [[زمین]] میان او تا [[سبأ]] (در [[یمن]]) شکافت و [[تخت بلقیس]] را در بر گرفت و به [[سلیمان]] {{ع}} رسانید و سپس در کمتر از چشم به هم [[زدن]] باز شد و به حال خود برگشت، هفتاد و دو حرف آن نزد ماست و یک حرف مخصوص خداست که در علم غیب آن را ویژه خود ساخته است»<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِیِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ صَاحِبِ الْعَسْکَرِ{{ع}}قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً کَانَ عِنْدَ آصَفَ حَرْفٌ فَتَکَلَّمَ بِهِ فَانْخَرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ سَبَإٍ فَتَنَاوَلَ عَرْشَ بِلْقِیسَ حَتَّی صَیَّرَهُ إِلَی سُلَیْمَانَ ثُمَّ انْبَسَطَتِ الْأَرْضُ فِی أَقَلَّ مِنْ طَرْفَةِ عَیْنٍ وَ عِنْدَنَا مِنْهُ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ مُسْتَأْثِرٌ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ}}؛ اصول کافی ج ۱ ص۱۳۰.</ref>. | ||
#روایت سوم: روایتی که صفار از [[اصبغ بن نباته]] و او از [[امیر المؤمنین]] نقل کرده است که [[حضرت]] فرمودند: «همانا برای [[خداوند]] دو گونه [[علم]] است: [[علمی]] که خاص او در [[غیب]] است و هیچ [[پیامبری]] از پیامبرانش و هیچ فرشتهای از فرشتگانش را از آن [[آگاه]] نمیسازد و این همان [[سخن]] [[خداوند]] است که میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ}}<ref>«بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد» سوره لقمان، آیه ۳۴.</ref> و برای او [[علمی]] است که فرشتگانش از آن آگاهند. به تحقیق هر آنچه [[فرشتگان]] از آن آگاه هستند، [[محمد و خاندان او]] نیز از آن آگاه هستند و هر آنچه محمد و خاندان او بر آن [[آگاهی]] دارند، مرا نیز آگاه ساخته و بزرگ و کوچک ما از آن آگاه است تا [[روز قیامت]]»<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}}یَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَیْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِی غَیْبِهِ فَلَمْ یُطْلِعْ عَلَیْهِ نَبِیّاً مِنْ أَنْبِیَائِهِ وَ لَا مَلَکاً مِنْ مَلَائِکَتِهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اطَّلَعَ عَلَیْهِ مَلَائِکَتُهُ فَمَا اطَّلَعَ عَلَیْهِ مَلَائِکَتُهُ فَقَدِ اطَّلَعَ عَلَیْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اطَّلَعَ عَلَیْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِی عَلَیْهِ [یَعْلَمُهُ] الْکَبِیرُ مِنَّا وَ الصَّغِیرُ إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ}}؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، ج۱، ص: ۱۱۱.</ref>. | #'''روایت سوم:''' روایتی که صفار از [[اصبغ بن نباته]] و او از [[امیر المؤمنین]] نقل کرده است که [[حضرت]] فرمودند: «همانا برای [[خداوند]] دو گونه [[علم]] است: [[علمی]] که خاص او در [[غیب]] است و هیچ [[پیامبری]] از پیامبرانش و هیچ فرشتهای از فرشتگانش را از آن [[آگاه]] نمیسازد و این همان [[سخن]] [[خداوند]] است که میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ}}<ref>«بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد» سوره لقمان، آیه ۳۴.</ref> و برای او [[علمی]] است که فرشتگانش از آن آگاهند. به تحقیق هر آنچه [[فرشتگان]] از آن آگاه هستند، [[محمد و خاندان او]] نیز از آن آگاه هستند و هر آنچه محمد و خاندان او بر آن [[آگاهی]] دارند، مرا نیز آگاه ساخته و بزرگ و کوچک ما از آن آگاه است تا [[روز قیامت]]»<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}}یَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَیْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِی غَیْبِهِ فَلَمْ یُطْلِعْ عَلَیْهِ نَبِیّاً مِنْ أَنْبِیَائِهِ وَ لَا مَلَکاً مِنْ مَلَائِکَتِهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اطَّلَعَ عَلَیْهِ مَلَائِکَتُهُ فَمَا اطَّلَعَ عَلَیْهِ مَلَائِکَتُهُ فَقَدِ اطَّلَعَ عَلَیْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اطَّلَعَ عَلَیْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِی عَلَیْهِ [یَعْلَمُهُ] الْکَبِیرُ مِنَّا وَ الصَّغِیرُ إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ}}؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، ج۱، ص: ۱۱۱.</ref>. | ||
#[[روایت]] چهارم: مرحوم [[کلینی]] در [[کافی]] از سماعة از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرده است که [[حضرت]] فرمودند: «[[خدای تبارک و تعالی]] دو گونه [[علم]] دارد: علمی که [[ملائکه]] و [[پیغمبران]] و رسولانش را به آن آگاه ساخته، پس آنچه ملائکه و [[رسولان]] و پیغمبرانش را به آن آگاه ساخته، ما هم آن را میدانیم و علمی که به خودش اختصاص دارد و هرگاه در موضوعی از آن علم، [[بدا]] حاصل شود، ما را از آن آگاه میسازد و بر [[امامان]] پیش از ما هم عرضه میشود»<ref>{{متن حدیث|عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عِلْمَیْنِ عِلْماً أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِکَتَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ وَ عِلْماً اسْتَأْثَرَ بِهِ فَإِذَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْءٍ مِنْهُ أَعْلَمَنَا ذَلِکَ وَ عَرَضَ عَلَی الْأَئِمَّةِ الَّذِینَ کَانُوا مِنْ قَبْلِنَا}}؛ اصول کافی ج ۱ ص۲۵۵.</ref>. | #'''[[روایت]] چهارم:''' مرحوم [[کلینی]] در [[کافی]] از سماعة از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرده است که [[حضرت]] فرمودند: «[[خدای تبارک و تعالی]] دو گونه [[علم]] دارد: علمی که [[ملائکه]] و [[پیغمبران]] و رسولانش را به آن آگاه ساخته، پس آنچه ملائکه و [[رسولان]] و پیغمبرانش را به آن آگاه ساخته، ما هم آن را میدانیم و علمی که به خودش اختصاص دارد و هرگاه در موضوعی از آن علم، [[بدا]] حاصل شود، ما را از آن آگاه میسازد و بر [[امامان]] پیش از ما هم عرضه میشود»<ref>{{متن حدیث|عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عِلْمَیْنِ عِلْماً أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِکَتَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ وَ عِلْماً اسْتَأْثَرَ بِهِ فَإِذَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْءٍ مِنْهُ أَعْلَمَنَا ذَلِکَ وَ عَرَضَ عَلَی الْأَئِمَّةِ الَّذِینَ کَانُوا مِنْ قَبْلِنَا}}؛ اصول کافی ج ۱ ص۲۵۵.</ref>. | ||
#[[روایت]] پنجم: همچنین مرحوم [[کلینی]] در [[کافی]] از [[ضریس]] [[نقل]] میکند: از [[امام باقر]]{{ع}} شنیدم که میفرمود: «همانا خدای عز و جل دارای دو [[علم]] است: [[علمی]] که بخشند و علمی که اندوزند، اما آن علمی که بخشیده شده، چیزی نیست که فرشتهها و [[پیامبران]] از آن [[آگاه]] باشند، جز آنکه ما هم آن را میدانیم و اما آنچه اندوخته شده آن علمی است که نزد [[خدا عز و جل]] در [[لوح محفوظ]] است و چون از آن در آید، [[نفوذ]] کند»<ref>{{متن حدیث|عَنْ ضُرَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ{{ع}}قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَیْنِ عِلْمٌ مَبْذُولٌ وَ عِلْمٌ مَکْفُوفٌ فَأَمَّا الْمَبْذُولُ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ شَیْءٍ یَعْلَمُهُ الْمَلَائِکَةُ وَ الرُّسُلُ إِلَّا وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ وَ أَمَّا الْمَکْفُوفُ فَهُوَ الَّذِی عِنْدَهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ إِذَا خَرَجَ نَفَذَ}}؛ اصول کافی ج ۱ ص۲۵۵ ـ ۲۵۶</ref>. | #'''[[روایت]] پنجم:''' همچنین مرحوم [[کلینی]] در [[کافی]] از [[ضریس]] [[نقل]] میکند: از [[امام باقر]]{{ع}} شنیدم که میفرمود: «همانا خدای عز و جل دارای دو [[علم]] است: [[علمی]] که بخشند و علمی که اندوزند، اما آن علمی که بخشیده شده، چیزی نیست که فرشتهها و [[پیامبران]] از آن [[آگاه]] باشند، جز آنکه ما هم آن را میدانیم و اما آنچه اندوخته شده آن علمی است که نزد [[خدا عز و جل]] در [[لوح محفوظ]] است و چون از آن در آید، [[نفوذ]] کند»<ref>{{متن حدیث|عَنْ ضُرَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ{{ع}}قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَیْنِ عِلْمٌ مَبْذُولٌ وَ عِلْمٌ مَکْفُوفٌ فَأَمَّا الْمَبْذُولُ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ شَیْءٍ یَعْلَمُهُ الْمَلَائِکَةُ وَ الرُّسُلُ إِلَّا وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ وَ أَمَّا الْمَکْفُوفُ فَهُوَ الَّذِی عِنْدَهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ إِذَا خَرَجَ نَفَذَ}}؛ اصول کافی ج ۱ ص۲۵۵ ـ ۲۵۶</ref>. | ||
#روایت ششم: [[ابو بصیر]] از امام باقر{{ع}} نقل کرده است که [[حضرت]] فرمودند: «خدای عز و جل را دو علم است: علمی که جز خود او نداند و علمی که به [[ملائکه]] و رسولانش آموخته است، آنچه به ملائکه و رسولانش آموخته است، ما میدانیم»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَیْنِ: عِلْمٌ لَایَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ، وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ، فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ فَنَحْنُ نَعْلَمُهُ}}؛ اصول کافی ج ۱ ص۲۵۵.</ref>. | #'''روایت ششم:''' [[ابو بصیر]] از امام باقر{{ع}} نقل کرده است که [[حضرت]] فرمودند: «خدای عز و جل را دو علم است: علمی که جز خود او نداند و علمی که به [[ملائکه]] و رسولانش آموخته است، آنچه به ملائکه و رسولانش آموخته است، ما میدانیم»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَیْنِ: عِلْمٌ لَایَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ، وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ، فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ فَنَحْنُ نَعْلَمُهُ}}؛ اصول کافی ج ۱ ص۲۵۵.</ref>. | ||
حال که با معانی [[علم غیب]] آشنا شدی، بدان که گاهی [[کلام]] در امکان علم غیب به این معانی است و گاهی در وقوع [[علم به غیب]] است. | حال که با معانی [[علم غیب]] آشنا شدی، بدان که گاهی [[کلام]] در امکان علم غیب به این معانی است و گاهی در وقوع [[علم به غیب]] است. |