ضرورت امامت: تفاوت میان نسخهها
←ادله ضرورت امامت
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
# '''[[حدیث من مات]]''': [[روایت]] دیگر بر [[وجوب امامت]]، [[حدیث]] معروف به "[[من مات]]" است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً}}<ref>خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، ص۲۹۶؛ شیخ صدوق، علی بن محمد، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲ ص۴۱۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۲ ص۴۴۲. لازم به ذکر است این روایت در منابع اهل سنت با الفاظ دیگری نقل شده است: {{متن حدیث|من مات بغیر إمام مات میتة جاهلیة}}؛ کسی که بدون امام از دنیا برود به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است"؛ الشیبانی، أحمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج۴، ص۹۶ و {{متن حدیث|من مات و لیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة}}، کسی که بمیرد و بر گردن او بیعتی نباشد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است"؛ القشیری النیسابوری، مسلم بن الحجاج أبو الحسین، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۷۸.</ref>. براساس این روایت هر کس بدون [[شناخت امام زمان]] خود از [[دنیا]] برود، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است. این دسته از [[روایات]] بر [[ضرورت]] [[شرعی]] [[وجود امام]] و [[شناخت]] و [[معرفت]] و [[اطاعت]] او دلالت دارند که با الفاظ مختلف و معنای [[متحد]]، از [[طرق شیعه]] و [[سنی]] روایت شده است. [[معرفت امام]]، به [[حکم]] حدیث فوق، شرعا [[واجب]] است و از آنجا که معرفت، فرع بر حصول و [[تعیین]] است، باید گفت تعیین و [[انتخاب]]، شرعا بر [[مردم]] واجب است. عبارت {{متن حدیث|مِیتَةً جَاهِلِیَّةً}} دلالت بر این دارد که معرفت امام و اطاعت و [[تبعیت]] از او در [[شرع اسلام]] آنچنان اهمیت دارد که عدم آن به معنای عدم [[پایبندی]] به [[شریعت]] تلقی شده و بازگشت به دوران [[جاهلی]] و [[حیات]] [[جاهلیت]] به شمار آمده است<ref>ر.ک: اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام؛ ج۲، ص۵۵ـ۸۱.</ref>. [[روایت]]، دلالت میکند که هیچ زمانی از [[وجود امام]] خالی نیست و [[معرفت امام]] بر [[مردم]] [[واجب]] است، در نتیجه مقدمه آن یعنی وجود امام واجب خواهد بود<ref>تفتازانی، سعد الدین، شرح المقاصد، ج ۵، ص۲۳۹. طوسی، خواجه نصیر الدین، تلخیص المحصل المعروف بنقد المحصل، ص۴۰۷.</ref>.<ref>طوسی، خواجه نصیرالدین، ضرورت امامت در آراء، نشریه پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه، پاییز و زمستان ۱۳۹۸، شماره ۲، ص۲۱۹.</ref> | # '''[[حدیث من مات]]''': [[روایت]] دیگر بر [[وجوب امامت]]، [[حدیث]] معروف به "[[من مات]]" است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً}}<ref>خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، ص۲۹۶؛ شیخ صدوق، علی بن محمد، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲ ص۴۱۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۲ ص۴۴۲. لازم به ذکر است این روایت در منابع اهل سنت با الفاظ دیگری نقل شده است: {{متن حدیث|من مات بغیر إمام مات میتة جاهلیة}}؛ کسی که بدون امام از دنیا برود به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است"؛ الشیبانی، أحمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج۴، ص۹۶ و {{متن حدیث|من مات و لیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة}}، کسی که بمیرد و بر گردن او بیعتی نباشد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است"؛ القشیری النیسابوری، مسلم بن الحجاج أبو الحسین، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۷۸.</ref>. براساس این روایت هر کس بدون [[شناخت امام زمان]] خود از [[دنیا]] برود، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است. این دسته از [[روایات]] بر [[ضرورت]] [[شرعی]] [[وجود امام]] و [[شناخت]] و [[معرفت]] و [[اطاعت]] او دلالت دارند که با الفاظ مختلف و معنای [[متحد]]، از [[طرق شیعه]] و [[سنی]] روایت شده است. [[معرفت امام]]، به [[حکم]] حدیث فوق، شرعا [[واجب]] است و از آنجا که معرفت، فرع بر حصول و [[تعیین]] است، باید گفت تعیین و [[انتخاب]]، شرعا بر [[مردم]] واجب است. عبارت {{متن حدیث|مِیتَةً جَاهِلِیَّةً}} دلالت بر این دارد که معرفت امام و اطاعت و [[تبعیت]] از او در [[شرع اسلام]] آنچنان اهمیت دارد که عدم آن به معنای عدم [[پایبندی]] به [[شریعت]] تلقی شده و بازگشت به دوران [[جاهلی]] و [[حیات]] [[جاهلیت]] به شمار آمده است<ref>ر.ک: اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام؛ ج۲، ص۵۵ـ۸۱.</ref>. [[روایت]]، دلالت میکند که هیچ زمانی از [[وجود امام]] خالی نیست و [[معرفت امام]] بر [[مردم]] [[واجب]] است، در نتیجه مقدمه آن یعنی وجود امام واجب خواهد بود<ref>تفتازانی، سعد الدین، شرح المقاصد، ج ۵، ص۲۳۹. طوسی، خواجه نصیر الدین، تلخیص المحصل المعروف بنقد المحصل، ص۴۰۷.</ref>.<ref>طوسی، خواجه نصیرالدین، ضرورت امامت در آراء، نشریه پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه، پاییز و زمستان ۱۳۹۸، شماره ۲، ص۲۱۹.</ref> | ||
===ضرورت امامت در اقوال [[علما]] | ===سایر [[ادله]] بر ضرورت امامت=== | ||
برخی از [[مسلمانان]] به ادله دیگری غیر از [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] اشاره نمودهاند که چند مورد آن بیان میشود: | |||
#'''[[سیره مسلمانان]]:''' عدهای از [[متکلمان]]، سیره مسلمانان را دلیل [[وجوب امامت]] شمردهاند، زیرا از سیره مسلمانان روشن میشود آنان وجوب امامت را امری مسلّم و تردیدناپذیر تلقی کردهاند. [[اختلاف]] آنان مربوط به [[مصداق امامت]] بوده است، نه اصل [[امامت]]<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۶؛ شرح العقاید النسفیه، ص۱۱۰؛ نهایة الاقدام، ص۴۷۹؛ غایة المرام، ص۳۶۴.</ref>. | |||
#'''[[اجماع صحابه]]:''' برخی [[متکلمین]] به اجماع صحابه بر وجوب امامت [[استدلال]] کرده اند<ref>المغنی فی أبواب التوحید و العدل، الإمامة، ج۱، ص۴۷.</ref>. | |||
#'''[[لزوم]] [[اجرای حدود]] و [[حفظ نظام اسلامی]]:''' گروهی از متکلمان به لزوم [[اجرای حدود]] و حفظ نظام اسلامی بر وجوب امامت استدلال کردهاند، زیرا تحقق این امور که مطلوب [[شارع]] است، بدون [[امام]] امکان پذیر نیست<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۶؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۶؛ غایة المرام فی علم الکلام، ص۳۶۶؛ الألفین، ص۷-۸.</ref>. | |||
#'''[[وجوب]] دفع ضررهای بزرگ:''' وجوب دفع ضررهای بزرگ از دیگر [[دلایل]] متکلمان بر وجوب امامت است، زیرا [[بدیهی]] است که اگر در [[جامعه]] [[رهبری]] [[دانا]] و توانا وجود داشته باشد زمینههای [[رشد]] و [[صلاح]] [[مردم]] فراهم خواهد بود و اگر وجود نداشته باشد، عکس آن رخ خواهد داد و در نتیجه، از نبود [[امام]] زیان بزرگی به [[جامعه]] وارد میشود و دفع چنین زیانهایی در [[شریعت]] [[واجب]] است. بنابراین، [[وجود امام]] واجب خواهد بود<ref>تلخیص المحصل، ص۴۰۷.</ref>.<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۰۸.</ref> | |||
==ضرورت امامت در اقوال [[علما]]== | |||
چنانچه گفته شد [[اندیشمندان]] و [[متکلمان امامیه]] جهت [[اثبات ضرورت امامت]]، به [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] استناد کردهاند که در مجموع به دو گروه تقسیم میشود: | چنانچه گفته شد [[اندیشمندان]] و [[متکلمان امامیه]] جهت [[اثبات ضرورت امامت]]، به [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] استناد کردهاند که در مجموع به دو گروه تقسیم میشود: | ||
===گروه اول=== | |||
علمایی که برای اثبات ضرورت امامت به ادله عقلی استناد کردهاند. این گروه عبارتاند از: | علمایی که برای اثبات ضرورت امامت به ادله عقلی استناد کردهاند. این گروه عبارتاند از: | ||
#'''[[شیخ مفید]]:''' شیخ مفید عدم وجود امام پس از [[پیامبر]] را سبب [[هرج و مرج]] [[جامعه]] میداند و بنابر [[قاعده لطف]]، بر [[خداوند]] واجب میداند بعد از پیامبر شخصی با ویژگیهای او در راس جامعه قرار گیرد تا زمینه [[رشد]] [[بندگان]] فراهم باشد و [[انکار]] این [[ضرورت]] را، انکار یک [[بدیهی]] [[عقلی]] میداند<ref>{{عربی|الإمام: هو الإنسان الذی له رئاسه فی امور الدین و الدنیا نیابه عن النبی. فإن قیل ما الدلیل علی أن الامامه واجبه فی الحکمه، فالجواب: الدلیل علی ذلک أنها لطف و اللطف واجب فی الحکمه علی الله تعالی فالإمامه واجبه فی الحکمه}}؛ شیخ مفید، محمد بن نعمان، النکت الاعتقادیه، ص۳۹.</ref>. | #'''[[شیخ مفید]]:''' شیخ مفید عدم وجود امام پس از [[پیامبر]] را سبب [[هرج و مرج]] [[جامعه]] میداند و بنابر [[قاعده لطف]]، بر [[خداوند]] واجب میداند بعد از پیامبر شخصی با ویژگیهای او در راس جامعه قرار گیرد تا زمینه [[رشد]] [[بندگان]] فراهم باشد و [[انکار]] این [[ضرورت]] را، انکار یک [[بدیهی]] [[عقلی]] میداند<ref>{{عربی|الإمام: هو الإنسان الذی له رئاسه فی امور الدین و الدنیا نیابه عن النبی. فإن قیل ما الدلیل علی أن الامامه واجبه فی الحکمه، فالجواب: الدلیل علی ذلک أنها لطف و اللطف واجب فی الحکمه علی الله تعالی فالإمامه واجبه فی الحکمه}}؛ شیخ مفید، محمد بن نعمان، النکت الاعتقادیه، ص۳۹.</ref>. | ||
خط ۵۸: | خط ۶۵: | ||
#'''[[ابن میثم بحرانی]]:''' ابن میثم بحرانی هم در ضرورت امامت [[معتقد]] است: "[[جامعه انسانی]] در هیچ زمانی نباید از وجود پیشوای معصومی که [[چراغ هدایت]] این راه باشد، تهی باشد"<ref>بحرانی، ابن میثم، النجاة فی القیامة فی تحقیق امر الامامة، ص۷۳.</ref>.<ref>ر.ک: بداشتی، علی الله، ضرورت امامت و مسئولیت نصب امام از نگاه ابن میثم بحرانی، نشریه پژوهشهای فلسفی کلامی، پاییز: ۱۳۸۵، شماره ۲، ص۱۴.</ref> همچنین میگوید: "[[امامیه]] معتقدند [[نصب امام]] بر [[خدا]] [[واجب]] است و هیچ زمانی نباید [[زمین]] از وجود امام خالی باشد، چون وجود امام [[لطف]] در [[دین]] است و لطف بر خدا واجب است"<ref>بحرانی، ابن میثم، النجاة فی القیامة فی تحقیق امر الامامة، ص۴۳.</ref>.<ref>ر.ک: بداشتی، علی الله، ضرورت امامت و مسئولیت نصب امام از نگاه ابن میثم بحرانی، نشریه پژوهشهای فلسفی کلامی، پاییز: ۱۳۸۵، شماره ۲، ص۱۴.</ref> | #'''[[ابن میثم بحرانی]]:''' ابن میثم بحرانی هم در ضرورت امامت [[معتقد]] است: "[[جامعه انسانی]] در هیچ زمانی نباید از وجود پیشوای معصومی که [[چراغ هدایت]] این راه باشد، تهی باشد"<ref>بحرانی، ابن میثم، النجاة فی القیامة فی تحقیق امر الامامة، ص۷۳.</ref>.<ref>ر.ک: بداشتی، علی الله، ضرورت امامت و مسئولیت نصب امام از نگاه ابن میثم بحرانی، نشریه پژوهشهای فلسفی کلامی، پاییز: ۱۳۸۵، شماره ۲، ص۱۴.</ref> همچنین میگوید: "[[امامیه]] معتقدند [[نصب امام]] بر [[خدا]] [[واجب]] است و هیچ زمانی نباید [[زمین]] از وجود امام خالی باشد، چون وجود امام [[لطف]] در [[دین]] است و لطف بر خدا واجب است"<ref>بحرانی، ابن میثم، النجاة فی القیامة فی تحقیق امر الامامة، ص۴۳.</ref>.<ref>ر.ک: بداشتی، علی الله، ضرورت امامت و مسئولیت نصب امام از نگاه ابن میثم بحرانی، نشریه پژوهشهای فلسفی کلامی، پاییز: ۱۳۸۵، شماره ۲، ص۱۴.</ref> | ||
===گروه دوم=== | |||
علمایی که برای [[اثبات ضرورت امامت]] به [[ادله نقلی]] استناد کردهاند، عبارتاند از: | علمایی که برای [[اثبات ضرورت امامت]] به [[ادله نقلی]] استناد کردهاند، عبارتاند از: | ||
#'''[[ابو الصلاح حلبی]]:''' ایشان در بحث [[ادله امامت]]، [[حدیث ثقلین]] را دال بر [[اثبات امامت]] میداند و معتقد است [[امت اسلامی]] بر [[صحت]] آن [[اتفاق نظر]] دارند<ref>الحلبی، أبو الصلاح، تقریب المعارف، ص۱۸۱.</ref>. | #'''[[ابو الصلاح حلبی]]:''' ایشان در بحث [[ادله امامت]]، [[حدیث ثقلین]] را دال بر [[اثبات امامت]] میداند و معتقد است [[امت اسلامی]] بر [[صحت]] آن [[اتفاق نظر]] دارند<ref>الحلبی، أبو الصلاح، تقریب المعارف، ص۱۸۱.</ref>. |