|
|
خط ۸: |
خط ۸: |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> |
|
| |
|
| ==بِرّ در لغت== | | ==معناشناسی== |
| *واژه "بِرّ"، در اصل، مصدر و اسم مصدر<ref>ترتیب کتاب العین: ص ۷۶.</ref> از ریشه "برر" به معنای خیر و نیکی است، چنان که ابن منظور، از یکی از واژهشناسان روایت کرده که میگوید: علما در تفسیر بِرّ، اختلاف نظر دارند. برخی گفتهاند که بِرّ، به معنای صلاح است و دیگری، آن را خیر معنا کرده و گفته که: من، تفسیری جامعتر از خیر برای آن نمیشناسم؛ چرا که شامل همه آنچه که گفتهاند، میشود.<ref>"اِختَلَفَ العُلَماءُ فی تَفسیرِ "البِرِّ"، فَقالَ بَعضُهُم: البِرُّ: الصَّلاحُ؛ وَ قالَ بَعضُهُم: البِرُّ: الخَیرُ. قالَ: وَ لا أعلَمُ تَفسیرا أجمَعَ مِنهُ، لِأَنَّهُ یُحیطُ بِجَمیعِ ما قالوا"؛ لسان العرب: ج ۴ ص ۵۲.</ref>.
| | واژه "بِرّ"، در اصل، مصدر و اسم مصدر<ref>کتاب العین، ص ۷۶.</ref> از ریشه "برر" به معنای خیر و نیکی است، چنان که ابن منظور، از یکی از واژهشناسان روایت کرده که میگوید: "علما در تفسیر بِرّ، اختلاف نظر دارند. برخی گفتهاند که بِرّ، به معنای صلاح است و دیگری، آن را خیر معنا کرده و گفته که: من، تفسیری جامعتر از خیر برای آن نمیشناسم؛ چرا که شامل همه آنچه که گفتهاند، میشود"<ref>{{عربی|"اِختَلَفَ العُلَماءُ فی تَفسیرِ "البِرِّ"، فَقالَ بَعضُهُم: البِرُّ: الصَّلاحُ؛ وَ قالَ بَعضُهُم: البِرُّ: الخَیرُ. قالَ: وَ لا أعلَمُ تَفسیرا أجمَعَ مِنهُ، لِأَنَّهُ یُحیطُ بِجَمیعِ ما قالوا"}}؛ لسان العرب، ج ۴ ص ۵۲.</ref>. |
| *همچنین [[زمخشری]] میگوید:"بِرّ، نامی است برای خیر و هر کار پسندیده"<ref>{{عربی|"البِرُّ: اِسمٌ لِلخَیرِ وَ لِکُلِّ فِعلٍ مَرضِیٍّ"}}؛ الکشّاف: ج ۱ ص ۱۰۹.</ref>. به عقیده برخی از لغتشناسان، هر چند جامعترین معنای "برّ"، "خیر" است، لکن این دو واژه، مترادف نیستند؛ زیرا "برّ"، خیری است که با قصد و توجّه همراه باشد، ولی در خیر، "قصد" شرط نیست؛ بلکه گاهی با "سهو" همراه است.<ref>معجم الفروق اللّغویة: ص ۹۵.</ref> از این رو، خیر معنایی عام دارد. امّا کلمه "بَرّ"، بر وزن "فَعْل"، صفت مشبّهه و اصل آن به معنای "اتّساع" و گستردگی است. از این رو، برخی از واژهشناسان، "بَرّ (فضای باز بیابان)" و "بِرّ" را از یک ریشه دانستهاند. مرحوم طَبرِسی، در اینباره میگوید: برّ، به معنای شفقت و احسان کردن، مصدر است. و اصل آن، از گستردگی و وسعت است و از همین ریشه است بَرّ، در برابر بحر.<ref>"البِرُّ: العَطفُ وَ الإِحسانُ، مَصدَرٌ. .. وَ أصلُهُ مِنَ الاِتِّساعِ، وَ مِنهُ البَرُّ خِلافُ البَحرِ". مجمع البیان: ج ۱ ص ۴۷۳.</ref>.
| | |
| *[[راغب اصفهانی]] نیز میگوید: بَرّ، در برابر بحر (دریا) است. به خاطر گستردگی ای که از آن تصوّر میرود، بِرّ از آن مشتق شده است؛ یعنی وسعت در کار خیر. این، گاهی به خدا نسبت داده میشود، مثل {{متن قرآن|إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِیمُ}}؛<ref>"او نیکوی رحمآور است"؛ سوره طور: آیه ۲۸.</ref> گاهی هم به بنده، گفته میشود. {{عربی|"بَرَّ العَبدُ رَبَّهُ"}}؛<ref>یعنی: خدا را فراوان اطاعت کرد.</ref> پس، از خدا ثواب، و از بنده، طاعت است.<ref>البَرُّ خِلافُ البَحرِ، وَ تُصُوِّرَ مِنهُ التَّوَسُّعُ فَاشتُقَّ مِنهُ البِرُّ، أیِ التَّوَسُّعُ فی فِعلِ الخَیرِ، ویُنسَبُ ذلِکَ إلَی اللّهِ تَعالی تارَةً نَحوُ: {{متن قرآن|إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِیمُ}}، وَ إلَی العَبدِ تارَةً، فَیُقالُ: بَرَّ العَبدُ رَبَّهُ، أی: تَوَسَّعَ فی طاعَتِهِ، فَمِنَ اللّهِ تَعالی الثَّوابُ، وَ مِنَ العَبدِ الطّاعَةُ. مفردات ألفاظ القرآن: ص ۱۱۴.</ref> بنابراین، مفهوم "بِرّ" و "بَرّ"، از نظر لغت، شامل همه نیکیها میگردند. گفتنی است که فعل این ریشه، در برخی زبانهای هم ریشه عربی، مانند: آشوری و عِبری، به معنای نیکوکار شدن، راستگو شدن، و برگزیده شدن، سابقه کاربرد دارد.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامه قرآن و حدیث (کتاب)|دانشنامه قرآن و حدیث]]، ج۱۲، ص۲۴۸-۲۵۰.</ref>
| | همچنین [[زمخشری]] میگوید: "بِرّ، نامی است برای خیر و هر کار پسندیده"<ref>{{عربی|"البِرُّ: اِسمٌ لِلخَیرِ وَ لِکُلِّ فِعلٍ مَرضِیٍّ"}}؛ الکشّاف، ج ۱ ص ۱۰۹.</ref>. به عقیده برخی از لغتشناسان، هر چند جامعترین معنای "برّ"، "خیر" است، لکن این دو واژه، مترادف نیستند؛ زیرا "برّ"، خیری است که با قصد و توجّه همراه باشد، ولی در خیر، "قصد" شرط نیست؛ بلکه گاهی با "سهو" همراه است<ref>معجم الفروق اللّغویة، ص ۹۵.</ref>. از این رو، خیر معنایی عام دارد. امّا کلمه "بَرّ"، بر وزن "فَعْل"، صفت مشبّهه و اصل آن به معنای "اتّساع" و گستردگی است. از این رو، برخی از واژهشناسان، "بَرّ (فضای باز بیابان)" و "بِرّ" را از یک ریشه دانستهاند. مرحوم طَبرِسی، در اینباره میگوید: برّ، به معنای شفقت و احسان کردن، مصدر است. و اصل آن، از گستردگی و وسعت است و از همین ریشه است بَرّ، در برابر بحر<ref>{{عربی|"البِرُّ: العَطفُ وَ الإِحسانُ، مَصدَرٌ. .. وَ أصلُهُ مِنَ الاِتِّساعِ، وَ مِنهُ البَرُّ خِلافُ البَحرِ"}}؛ مجمع البیان، ج ۱ ص ۴۷۳.</ref>. |
| *واژه "ابرار" - به گفته [[راغب]] - جمع "[[بارّ]]" (اسم فاعل از [[بِرّ]])<ref>مفردات، ص۱۱۴، "[[برّ]]".</ref> و به گفته برخی مفسّران<ref>جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۲۸۲؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۹۰۸؛ قرطبی، ج۱۹، ص۸۱.</ref> و بسیاری از لغویان<ref>القاموس المحیط، ج۱، ص۴۹۸، "برّ"؛ الصحاح، ج۲، ص۵۸۸، "برر"؛ لسانالعرب، ج۱، ص۳۷۱، "برّ".</ref>، جمع "[[بَرّ]]" (بر وزن صَعْب، صفت مشبهه از [[بِرّ]]) است؛ امّا بیشتر مفسّران، آن را جمع "[[بَرّ]]" و "[[بارّ]]" هر دو یاد کردهاند<ref>الکشّاف، ج۱، ص۴۵۵؛ التبیان، ج۳، ص۹۲؛ التفسیرالکبیر، ج۹، ص۱۴۶.</ref>. واژه "[[بِرّ]]"<ref>اخلاق در قرآن، ج ۱، ص ۶۹.</ref> با مشتقّاتش، در مجموع بیست بار در [[قرآن]] (ابرار شش بار، [[بَرّ]] سه بار، [[بِرّ]] هشت بار و [[بَرَرَة]] یک بار) به کار رفته است<ref>[[علی اسلامی|اسلامی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۵۶ - ۴۷۷.</ref>
| | |
| *[[بِرّ]] به "گستردگی [[خیر]] و [[معروف]]" معنا شده است<ref>الکشّاف، ج۱، ص۱۳۳.</ref>. برخی لغویان نیز این واژه را برگرفته از بَرّ یعنی بیابان (مقابل بَحْر) میدانند و چون در بَرّ وسعت لحاظ شده، [[بِرّ]] را نیز به "توسّع در [[کار نیک]]" معنامیکنند<ref>مفردات، ص۱۱۴، "برّ".</ref>. برخی این سخن را تکلّفآمیز دانسته و گفتهاند: [[بِرّ]] با [[بَرّ]] که کلمهای جامد و به معنای خشکی است، هیچ پیوندی ندارد؛ بلکه در حکمِ مشترک لفظی است<ref>اخلاق در قرآن، ج۱، ص۷۰.</ref>. برخی برآنند که مفهوم محوری واژه [[بِرّ]] "[[نیکوبودن]] کار در برابر غیر" است و این معنا، باتوجّه به اختلاف اشخاص، موضوعات و موارد، تفاوت دارد؛ چنان که بِرّ خدا درباره [[بندگان]]، [[لطف]] و [[احسان]] به آنان و در گذشتن از لغزشهایشان است و [[بِرّ]] [[بنده]] در پیشگاه خدا، [[پیروی]] و [[عمل به وظایف]] [[بندگی]] است. [[بِرّ]] پدر به فرزندان، [[تربیت]] و تأمین آنان و برآوردن نیازهایشان و [[بِرّ]] فرزند به پدر؛ [[خدمت]]، [[خضوع]] و [[رحمت]] است، و بِرّ در سخن گفتن، [[راستگویی]]، و در [[عبادت]]، منطبق بودن آن با شرایط ویژه [[عبادت]] است. وی اطلاق "[[بَرّ]]" بر قطعههای زمین و "بُرّ" بر گندم را نیز از همین باب میداند<ref>التحقیق، ج۱، ص۲۴۹، "برّ".</ref>. برخی نیز جامعترین معنای [[بِرّ]] را [[خیر]] دانستهاند<ref>لسانالعرب، ج۱، ص۳۷۰، "برّ".</ref>؛ با این که این دو واژه مترادف نیستند؛ زیرا [[بِرّ]]، خیری است که با "قصد" و "توجّه" توأم باشد؛ ولی در [[خیر]]، "قصد" شرط نیست؛ بلکه گاهی با "[[سهو]]" همراه است؛ از اینرو "[[خیر]]" معنایی عامدارد<ref>الفروق اللغویة، ص۹۵؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۷۹۲.</ref><ref>[[علی اسلامی|اسلامی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۵۶ - ۴۷۷.</ref>
| | [[راغب اصفهانی]] نیز میگوید: بَرّ، در برابر بحر (دریا) است. به خاطر گستردگی ای که از آن تصوّر میرود، بِرّ از آن مشتق شده است؛ یعنی وسعت در کار خیر. این، گاهی به خدا نسبت داده میشود، مثل {{متن قرآن|إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِیمُ}}<ref>"او نیکوی رحمآور است"؛ سوره طور: آیه ۲۸.</ref>، گاهی هم به بنده، گفته میشود. {{عربی|"بَرَّ العَبدُ رَبَّهُ"}}<ref>یعنی: خدا را فراوان اطاعت کرد.</ref>، پس، از خدا ثواب، و از بنده، طاعت است<ref>{{عربی|البَرُّ خِلافُ البَحرِ، وَ تُصُوِّرَ مِنهُ التَّوَسُّعُ فَاشتُقَّ مِنهُ البِرُّ، أیِ التَّوَسُّعُ فی فِعلِ الخَیرِ، ویُنسَبُ ذلِکَ إلَی اللّهِ تَعالی تارَةً نَحوُ: {{متن قرآن|إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِیمُ}}، وَ إلَی العَبدِ تارَةً، فَیُقالُ: بَرَّ العَبدُ رَبَّهُ، أی: تَوَسَّعَ فی طاعَتِهِ، فَمِنَ اللّهِ تَعالی الثَّوابُ، وَ مِنَ العَبدِ الطّاعَةُ}} مفردات ألفاظ القرآن، ص ۱۱۴.</ref>. بنابراین، مفهوم "بِرّ" و "بَرّ"، از نظر لغت، شامل همه نیکیها میگردند. گفتنی است که فعل این ریشه، در برخی زبانهای هم ریشه عربی، مانند: آشوری و عِبری، به معنای نیکوکار شدن، راستگو شدن، و برگزیده شدن، سابقه کاربرد دارد<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامه قرآن و حدیث (کتاب)|دانشنامه قرآن و حدیث]]، ج۱۲، ص۲۴۸-۲۵۰؛ [[علی اسلامی|اسلامی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص۴۵۶ – ۴۷۷؛ [[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۲۹۰.</ref>. |
|
| |
|
| ==بِرّ، در [[قرآن]] و [[حدیث]]== | | ==بِرّ، در [[قرآن]] و [[حدیث]]== |
| *واژه "بِرّ" با مشتقّاتش در مجموع، بیست بار در [[قرآن]] به کار رفته است: "بِرّ" هشت بار، "أبرار" شش بار، "بَرّ" سه بار، "بَرَرة"، "تبرّوا" و "تبرّوهم" هر کدام یک بار. در [[قرآن]] و [[احادیث اسلامی]]، واژه "[[برّ]]"، مانند واژههای "خیر" و "[[معروف]]"، در معنای لغوی آن، یعنی مطلقِ نیکیهای [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]] و عملی به کار رفته است و بدین سان، [[اسلام]]، [[جامعه بشر]] را به مطلقِ [[نیکوکاری]] [[دعوت]] مینماید. در این بخش، رهنمودهای [[ارزشمندی]] در باره معیار [[شناخت]] "[[نیکی]]"، [[تبیین]] مصادیق [[نیکوکاری]]، [[فضیلت]] مطلق [[نیکی]] و [[ترغیب]] به انجام دادن آن، سزاوارترین افراد به [[نیکی]]، اساس [[نیکوکاری]]، آثار [[نیکوکاری]]، و ویژگیهای [[نیکوکاران]]، ارائه میگردد؛ امّا پیش از آن، نکات کوتاهی در تببین این رهنمودها:
| | واژه "بِرّ" با مشتقّاتش در مجموع، بیست بار در [[قرآن]] به کار رفته است: "بِرّ" هشت بار، "أبرار" شش بار، "بَرّ" سه بار، "بَرَرة"، "تبرّوا" و "تبرّوهم" هر کدام یک بار. در [[قرآن]] و [[احادیث اسلامی]]، واژه "[[برّ]]"، مانند واژههای "خیر" و "[[معروف]]"، در معنای لغوی آن، یعنی مطلقِ نیکیهای [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]] و عملی به کار رفته است و بدین سان، [[اسلام]]، [[جامعه بشر]] را به مطلقِ [[نیکوکاری]] [[دعوت]] مینماید. در این بخش، رهنمودهای [[ارزشمندی]] درباره معیار [[شناخت]] "[[نیکی]]"، [[تبیین]] مصادیق [[نیکوکاری]]، [[فضیلت]] مطلق [[نیکی]] و [[ترغیب]] به انجام دادن آن، سزاوارترین افراد به [[نیکی]]، اساس [[نیکوکاری]]، آثار [[نیکوکاری]]، و ویژگیهای [[نیکوکاران]]، ارائه میگردد؛ امّا پیش از آن، نکات کوتاهی در تببین این رهنمودها: |
| #'''معیار [[نیکی]] و [[بدی]]:''' [[قرآن]]، در [[آیات]] متعدّدی، [[مردم]] را به مطلق «[[برّ]]»، «خیر» و «[[معروف]]» و «[[احسان]]»، [[دعوت]] مینماید، نظیر این [[آیات]]: {{متن قرآن|وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبَرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>«یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری، یاری کنید و یکدیگر را در گناه و تجاوز، یاری نکنید». مائده: آیه ۲.</ref> {{متن قرآن|وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«باید گروهی از شما باشند که به خیر، فرا بخوانند و امر به معروف و نهی از منکر کنند؛ و آنان، همان رستگاراناند»؛ آل عمران: آیه ۱۰۴.</ref> {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَلَو لَم یَنهَ اللّهُ سُبحانَهُ عَن مَحارِمِهِ لَوَجَبَ أن یَجتَنِبَهَا العاقِلُ. يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ}}<ref>«خداوند، به دادگری و نیکوکاری، فرمان میدهد». نحل: آیه ۹۰.</ref> [[احادیث اسلامی]] نیز، مکرّر و به [[پیروی]] از [[قرآن]]، [[مسلمانان]] را به مطلقِ [[نیکی]] [[ترغیب]] کردهاند، و این، بدان معناست که [[عقل]] سالم و [[فطرت]] [[پاک]] [[انسان]]، [[قادر]] به تشخیص [[حسن و قبح]] اشیا، و [[نیکی]] و [[بدی]] آنهاست. به سخن دیگر، از نظر [[قرآن]] و [[حدیث]]، معیار [[نیکی]] و [[بدی]]، تشخیص [[عقل]] و [[فطرت]] سالم است. از این رو، شماری از [[روایات]]، تصریح میکنند که [[قلب]]، داور [[نیکی]] و [[بدی]] در انجام دادن کارهاست، چنان که از [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[نقل]] شده که فرمود: [[نیکی]]، آن است که [[دل]] با آن آرام گیرد و [[قلب]] با آن [[اطمینان]] یابد؛ و [[گناه]]، آن است که [[جان]] به آن آرام نشود و [[قلب]] با آن [[اطمینان]] نیابد، هر چند فتوادهندگانْ تو را بر خلاف آنچه احساس میکنی، [[فتوا]] دهند<ref>{{متن حدیث|الْبِرُّ مَا اطْمَأَنَّ إِلَيْهِ الْقَلْبِ وَ اطْمَأَنَّتْ إِلَيْهِ النَّفْسُ وَ الْإِثْمُ مَا حَاكٍ فِي النَّفْسِ وَ تَرَدَّدَ فِي الصَّدْرِ وَ إِنْ أَفْتَاكَ الْمَفْتُونُ | | #'''معیار [[نیکی]] و [[بدی]]:''' [[قرآن]]، در [[آیات]] متعدّدی، [[مردم]] را به مطلق «[[برّ]]»، «خیر» و «[[معروف]]» و «[[احسان]]»، [[دعوت]] مینماید، نظیر این [[آیات]]: {{متن قرآن|وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبَرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>«یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری، یاری کنید و یکدیگر را در گناه و تجاوز، یاری نکنید». مائده: آیه ۲.</ref> {{متن قرآن|وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«باید گروهی از شما باشند که به خیر، فرا بخوانند و امر به معروف و نهی از منکر کنند؛ و آنان، همان رستگاراناند»؛ آل عمران: آیه ۱۰۴.</ref> {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَلَو لَم یَنهَ اللّهُ سُبحانَهُ عَن مَحارِمِهِ لَوَجَبَ أن یَجتَنِبَهَا العاقِلُ. يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ}}<ref>«خداوند، به دادگری و نیکوکاری، فرمان میدهد». نحل: آیه ۹۰.</ref> [[احادیث اسلامی]] نیز، مکرّر و به [[پیروی]] از [[قرآن]]، [[مسلمانان]] را به مطلقِ [[نیکی]] [[ترغیب]] کردهاند، و این، بدان معناست که [[عقل]] سالم و [[فطرت]] [[پاک]] [[انسان]]، [[قادر]] به تشخیص [[حسن و قبح]] اشیا، و [[نیکی]] و [[بدی]] آنهاست. به سخن دیگر، از نظر [[قرآن]] و [[حدیث]]، معیار [[نیکی]] و [[بدی]]، تشخیص [[عقل]] و [[فطرت]] سالم است. از این رو، شماری از [[روایات]]، تصریح میکنند که [[قلب]]، داور [[نیکی]] و [[بدی]] در انجام دادن کارهاست، چنان که از [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[نقل]] شده که فرمود: [[نیکی]]، آن است که [[دل]] با آن آرام گیرد و [[قلب]] با آن [[اطمینان]] یابد؛ و [[گناه]]، آن است که [[جان]] به آن آرام نشود و [[قلب]] با آن [[اطمینان]] نیابد، هر چند فتوادهندگانْ تو را بر خلاف آنچه احساس میکنی، [[فتوا]] دهند<ref>{{متن حدیث|الْبِرُّ مَا اطْمَأَنَّ إِلَيْهِ الْقَلْبِ وَ اطْمَأَنَّتْ إِلَيْهِ النَّفْسُ وَ الْإِثْمُ مَا حَاكٍ فِي النَّفْسِ وَ تَرَدَّدَ فِي الصَّدْرِ وَ إِنْ أَفْتَاكَ الْمَفْتُونُ |
| }}؛ مسند ابن حنبل: ج ۶ ص ۲۲۳ ح ۱۷۷۵۷، المعجم الکبیر: ج ۲۲ ص ۲۱۹ ح ۵۸۵، مسند الشامیّین: ج ۱ ص ۴۴۴ ح ۷۸۲ (همگی به نقل از ابو ثعلبه خشنی).</ref> این سخن، بدین معناست که [[فطرت]] [[پاک]] [[انسان]]، نه تنها میتواند "[[برّ]]" و "خیر" را تشخیص دهد؛ بلکه از انجام دادن آن، احساس [[شادی]] و [[آرامش]] میکند و بر عکس، از انجام دادن کار بد، احساس [[ناراحتی]] و ناآرامی مینماید. بر این اساس، در موارد شُبهه، [[آرامش]] [[دل]]، نسبت به انجام دادن کاری، نشانه خوبی آن است، و بیقراری [[دل]]، نِشانه [[بدی]] آن شمرده شده است. | | }}؛ مسند ابن حنبل: ج ۶ ص ۲۲۳ ح ۱۷۷۵۷، المعجم الکبیر: ج ۲۲ ص ۲۱۹ ح ۵۸۵، مسند الشامیّین: ج ۱ ص ۴۴۴ ح ۷۸۲ (همگی به نقل از ابو ثعلبه خشنی).</ref> این سخن، بدین معناست که [[فطرت]] [[پاک]] [[انسان]]، نه تنها میتواند "[[برّ]]" و "خیر" را تشخیص دهد؛ بلکه از انجام دادن آن، احساس [[شادی]] و [[آرامش]] میکند و بر عکس، از انجام دادن کار بد، احساس [[ناراحتی]] و ناآرامی مینماید. بر این اساس، در موارد شُبهه، [[آرامش]] [[دل]]، نسبت به انجام دادن کاری، نشانه خوبی آن است، و بیقراری [[دل]]، نِشانه [[بدی]] آن شمرده شده است. |
خط ۲۵: |
خط ۲۵: |
| #'''راه رسیدن به [[جایگاه ابرار]]:''' نخستین گام در راه رسیدن به [[مقام ابرار]]، تأمّل در [[ارزش]] [[نیکوکاری]]<ref>ر. ک: ص ۳۰۳ (خاستگاههای نیکی / اندیشیدن).</ref> و نقش آن در [[زندگی دنیوی]] و اُخروی<ref>ر. ک: ص ۳۰۹ (فصل ششم: برکتهای نیکی).</ref> است و در گامهای بعدی، تلاش برای متّصف شدن به صفاتی که زمینه [[نیکوکاری]] را در [[انسان]]، فراهم میسازد (مانند [[صداقت]]<ref>ر. ک: ص ۳۰۳ (خاستگاههای نیکی / دانش و راستی) وص ۳۰۵ (رشد).</ref> و [[مجاهدت]])، برای نزدیک شدن به قلّههای بلندی که [[پیشوایان]] [[نیکوکار]] به اوج آنها دست یافته اند، ضروری است. در کنار تلاش، استعانت جُستن از مبدأ نیکیها نیز نقش مهمّی در یافتن [[توفیق]] برای پیمودن این راه دارد.<ref>ر. ک: ص ۳۰۵ (خاستگاههای نیکی / کمک خواستن از خدا).</ref> | | #'''راه رسیدن به [[جایگاه ابرار]]:''' نخستین گام در راه رسیدن به [[مقام ابرار]]، تأمّل در [[ارزش]] [[نیکوکاری]]<ref>ر. ک: ص ۳۰۳ (خاستگاههای نیکی / اندیشیدن).</ref> و نقش آن در [[زندگی دنیوی]] و اُخروی<ref>ر. ک: ص ۳۰۹ (فصل ششم: برکتهای نیکی).</ref> است و در گامهای بعدی، تلاش برای متّصف شدن به صفاتی که زمینه [[نیکوکاری]] را در [[انسان]]، فراهم میسازد (مانند [[صداقت]]<ref>ر. ک: ص ۳۰۳ (خاستگاههای نیکی / دانش و راستی) وص ۳۰۵ (رشد).</ref> و [[مجاهدت]])، برای نزدیک شدن به قلّههای بلندی که [[پیشوایان]] [[نیکوکار]] به اوج آنها دست یافته اند، ضروری است. در کنار تلاش، استعانت جُستن از مبدأ نیکیها نیز نقش مهمّی در یافتن [[توفیق]] برای پیمودن این راه دارد.<ref>ر. ک: ص ۳۰۵ (خاستگاههای نیکی / کمک خواستن از خدا).</ref> |
| #'''نشانه رسیدن به [[جایگاه ابرار]]:''' دستیابی به ویژگیهای [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]] و عملی ای که در [[آیه]] ۱۷۷ از [[سوره]] بقره آمدهاند، نشانه رسیدن به نخستین مرتبه از مراتب «[[ابرار]]» است و هر چه این ویژگیها در [[انسان]]، عمیقتر و قویتر شوند، به مراتب والاتری از [[جایگاه ابرار]]، دست مییابد. بنابراین، آنچه در فصل هفتم درباره ویژگیهای [[ابرار]] خواهد آمد، در واقع، [[تبیین]] ویژگیهایی است که در [[قرآن]]، بدانها اشاره شده و مراتب والای [[نیکی]] (بِر) است.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامه قرآن و حدیث (کتاب)|دانشنامه قرآن و حدیث]]، ج۱۲، ص۲۵۰-۲۵۵.</ref> | | #'''نشانه رسیدن به [[جایگاه ابرار]]:''' دستیابی به ویژگیهای [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]] و عملی ای که در [[آیه]] ۱۷۷ از [[سوره]] بقره آمدهاند، نشانه رسیدن به نخستین مرتبه از مراتب «[[ابرار]]» است و هر چه این ویژگیها در [[انسان]]، عمیقتر و قویتر شوند، به مراتب والاتری از [[جایگاه ابرار]]، دست مییابد. بنابراین، آنچه در فصل هفتم درباره ویژگیهای [[ابرار]] خواهد آمد، در واقع، [[تبیین]] ویژگیهایی است که در [[قرآن]]، بدانها اشاره شده و مراتب والای [[نیکی]] (بِر) است.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامه قرآن و حدیث (کتاب)|دانشنامه قرآن و حدیث]]، ج۱۲، ص۲۵۰-۲۵۵.</ref> |
|
| |
| ==شناخت نیکی==
| |
| ===معیار شناخت نیکی و گناه===
| |
| ===تفسیر نیکی===
| |
| ===درهای نیکی===
| |
| ===گنجهای نیکی===
| |
| ===تمام نیکی===
| |
| ==ارزش نیکی==
| |
| ===نیکی و [[نیکی کننده]] از [[اوصاف]] خدایند===
| |
| ===صفتی از [[اوصاف]] [[فرشتگان]]===
| |
| ===صفتی از [[اوصاف پیامبران]] و [[اوصیای پیامبران|اوصیای آنان]]===
| |
| ===صفتی از [[اوصاف مؤمن]]===
| |
|
| |
| ==تشویق به نیکی کردن==
| |
| ==سزاوارترین مردم به نیکی==
| |
| ===پدر و مادر===
| |
| ===[[نیکوکاران]]===
| |
| ===[[آزادگان]]===
| |
| ===[[نیازمند]]===
| |
| ===[[یتیمان]]===
| |
| ===خویشاوند===
| |
| ===دوست پدر===
| |
| ===کسی که نیکی تو را نادیده نگیرد===
| |
| ===[[اهل قبور]]===
| |
|
| |
| ==خاستگاههای نیکی==
| |
| ===[[اندیشیدن]]===
| |
| ===[[دانش]]===
| |
| ===[[راستی]]===
| |
| ===[[رشد]]===
| |
| ===[[کمک خواستن از خدا]]===
| |
|
| |
| ==برکتهای نیکی==
| |
| ===نزدیک شدن به خدا===
| |
| ===دوستی خدا===
| |
| ===ابادی خانهها===
| |
| ===افزایش عمر===
| |
| ===افزایش روزی===
| |
| ===فرود امدن رحمت===
| |
| ===پذیرفته شدن دعا===
| |
| ===محبت و الفت===
| |
| ===بلنداوازگی===
| |
| ===به فرمان درامدن ازادگان===
| |
| ===پیشگیری از مرگهای بد و ناگوار===
| |
| ===اسان شدن حساب===
| |
| ===برخورداری از نعمتهای روز پاداش===
| |
| ==ویژگیهای نیکوکاران==
| |
| ===دوست داشتن خدا===
| |
| ===دوست داشتن پیامبر===
| |
| ===دوست داشتن امیر مومنان===
| |
| ===دوست داشتن نیکوکاران===
| |
| ===تسلیم بودن در برابر خدا===
| |
| ===وفاداری شایسته===
| |
| ===نیکی به پدر و مادر و فرزندان===
| |
| ===بردباری===
| |
| ===تحمل خوبیها===
| |
| ===گریزان بودن از بدان===
| |
| ===بیرغبتی به دنیا===
| |
| ===ترک ازاررسانی===
| |
| ===حیا و خویشتنداری===
| |
| ===به جا اوردن واجبات،دوری از حرامها و پرهیز از غفلت===
| |
| ===پوشیدن جامه حکمت و ردای ارامش===
| |
| ===از خودگذشتگی===
| |
| ===راستی و امانتداری===
| |
| ===ترک خودپسندی===
| |
| ===این خصلتها===
| |
| ==بر در فرهنگ قرآن==
| |
| کلمه بِرّ در ضمن شش [[آیه قرآن]]، در چهار [[سوره]]: بقره، [[آل عمران]]، [[مائده]]، [[مجادله]]، هشت بار آمده است. این چهار سوره، [[مدنی]] بوده؛ یعنی در [[مدینه]] نازل شدهاند. ترتیب مصحفی و نزولی دو [[سوره بقره]] و آل عمران بر هم [[تطبیق]] دارد؛ اما دو سوره: مائده و مجادله در ترتیب نزولی خود نسبت به ترتیب مصحفیشان تقدم و تاخر دارند. ما در این جا ابتدا [[آیات]] مربوط را به ترتیب مصحفی آن تنظیم نموده و بعد با استناد به کتب لغت، به تحقیق در معنای بِرّ میپردازیم و سپس با استفاده از [[تفاسیر]]، [[تفسیر]] آن را ارائه داده و در مرحله چهارم هم تفسیر [[روایی]] آن را تحقیق میکنیم و بالاخره با [[استعانت]] از [[فضل]] و [[توفیق الهی]]، به [[تدبر]] در آن آیات میپردازیم.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۲۸۹.</ref>
| |
| ===در معنای [[برّ]]===
| |
| راغب در مفردات فرموده: بَرّ بر خلاف “بَحْر” (دریا) است و از آن، وسعت و پهنای وسیع متصور میشود و لذا [[بِرّ]] از آن مشتق شده؛ یعنی توسعه در [[کار خیر]]، و گاهی آن را به فعل [[الهی]] نسبت میدهند، مانند: {{متن قرآن|إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ}}<ref>«ما از دیرباز او را میخواندیم که اوست که نیکوکار بخشاینده است» سوره طور، آیه ۲۸.</ref>، و گاهی (هم) به [[بنده]] نسبت میدهند، پس گفته میشود: {{متن حدیث|بَرَّ العبدُ رَبَّه}}، یعنی در [[طاعت]] او توسعه داد. بنابراین از جانب [[خدای متعال]]، “ثواب”، و از جانب بنده، “طاعت” است، و آن بر دو نوع است: یک نوع در [[اعتقاد]]، و یک نوع (هم) در [[اعمال]]، و مشتمل بر آن است قوله تعالی: {{متن قرآن|لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ...}}، و بر این اساس است که چون از [[معصوم]]{{ع}} درباره بِرّ سؤال شد، همین [[آیه]] را قرائت فرمود. پس آیه متضمن است بر اعتقاد، اعمال، [[فرایض]]، [[نوافل]]، و بِرّ الوالدین، (به معنای) وسعت در [[نیکی]] نسبت به آن دو بوده و ضدّ آن “عقوق” است، و “بِرّ”، در [[راستی]] استعمال میشود؛ زیرا آن برخی از خیر است که در توسعه هست<ref>مفردات، ص۳۸.</ref>.
| |
|
| |
| فخرالدین در مجمعالبحرین فرموده: فی قوله تعالی: {{متن قرآن|لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا...}}، بِرّ بنا بر آنچه میگویند، اسمی جامع برای خیر کلی است، و مراد از بِرّ در این جا، [[بهشت]] است و بِرّ، [[بخشش]] و [[احسان]] است و از آن جمله است: {{عربی|بَرَرْتُ وَالِدِي}}: با [[اطاعت]] از آنان، [[دوستی]] با ایشان، [[برتری]] دادن بدانان و [[وفا]] نمودن به کرامتشان به [[پدر]] و مادرم نیکویی کردم. قوله: {{متن قرآن|لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ...}}، یعنی بِرّ، توجه نمودن به [[مشرق]] که [[قبله]] [[نصاری]] است با توجه نمودن به [[مغرب]] که قبله [[یهود]] است، نیست، {{متن قرآن|وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ}}، و قوله: {{متن قرآن|إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ}}؛ یعنی [[راستگو]]، و گفتهاند: یعنی کسی که [[عادت]] او بر [[احسان]] و کار [[نیکو]] کردن است، و از آن نوع است {{عربی|بَرَّ فلان بيمينه}}، هنگامی که راست گوید، و [[بِرّ]] به کسر (باء)، وسعت در احسان و زیاده بر آن است<ref>مجمع البحرین، ص۲۳۱.</ref>.
| |
| در مقدمه مرآة الانوار و مشکوة الاسرار فرموده: بِرّ به کسر (باء)، خیر و [[فضل]] است، و گاهی بِرّ به کسر، به [[ثواب]] (هم) [[تفسیر]] شده است و در ترجمه خیر، تفسیر آن به طاعاتی است که از جمله آن، [[اقرار]] به فضل [[اهل]] آن؛ یعنی [[ائمه]]{{عم}} است، و امکان دارد [[تأویل]] بِرّ به کسر به [[طاعت]] از ائمه{{عم}} و [[متابعت]] از آنان باشد. پس آن، اصل خیر و [[طاعات]] است؛ همچنانکه در خبر از قول [[امام صادق]]{{ع}} آمده است که: {{متن حدیث|نَحْنُ أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا كُلُّ بِرٍّ فَمِنَ الْبِرِّ التَّوْحِيدُ وَ الصَّلَاةُ وَ الصِّيَامُ}}. تا این که فرمود: {{متن حدیث|وَ الْإِقْرَارُ بِالْفَضْلِ لِأَهْلِهِ}}؛ یعنی ما هستیم اصل هر خیر، و از [[فروع]] ما، هرگونه [[نیکی]] است، و از جمله بِرّ، [[توحید]]، [[نماز]] و [[روزه]] است... و اقرار به فضل اهل فضل است<ref>مقدمه برهان، ص۶۵.</ref>.
| |
|
| |
| در [[فرهنگ]] لغات هم آمده: بِرّ، به معنای [[بخشش]]، طاعت، [[راستی]]، [[اصلاح]]، و به ضمّ اول (آن)، گندم است، و بِرّ، از اسمای حُسنی است، و {{عربی|بَرِيَّة، بَرّ، بارّ}}، به معنای صحرا و بیابان خشک، و {{عربی|بَرَّ، برّاً}}؛ یعنی راست گفت، از [[خالق]] خود [[اطاعت]] کرد، به [[سوگند]] [[وفا]] کرد و سوگندش راست بود، و {{عربی|بَرّ و بارّ و بُرّ}}؛ یعنی [[فرزندی]] که از روی [[محبت]]، [[فرمان]] [[پدر]] بَرَد و از او اطاعت کند. جمع آن [[ابرار]] و برَرَه است<ref>ملخص المنجد و منتهی الارب، ص۳۴.</ref>.
| |
| در فرهنگ عمید نیز آمده که: بِرّ (به کسر یاء و تشدید راء)؛ یعنی نیکویی، [[بخشش]]، [[طاعت]]، [[صدق]]، [[صلاح]]، عطیّه، و بُرّ (به ضم باء و تشدید راء)؛ یعنی [[صالح]]، [[نیکوکار]]، [[راستگو]]، و جمع آن [[ابرار]]، و بَرّ (به [[فتح]] باء و تشدید راء)؛ یعنی [[زمین]] خشک و بیابان، صحرا و در اصطلاح جغرافیا، هر یک از قطعات پنجگانه عالم که آن را قاره گویند<ref>فرهنگ عمید، ص۲۴۷.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۲۹۰.</ref>
| |
|
| |
|
| ==جستارهای وابسته== | | ==جستارهای وابسته== |