پرش به محتوا

جنگ خندق در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۹: خط ۹:
[[جنگ خندق]] در [[سال پنجم هجری]] پس از گذشت ۵۵ ماه از [[هجرت به مدینه]] به وقوع پیوست<ref>احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref>. این [[غزوه]] دارای ریشه‌های عمیق [[سیاسی]] - [[اجتماعی]] نهفته در ساختار شبه جزیره بود و از صف‌بندی‌های کهنه و نو نشأت می‌گرفت. [[استمرار]] [[مخاصمات]] [[قریش]] با [[پیامبر]] در [[مدینه]] و [[لجاجت]] کینه‌توزانه‌شان باعث وسعت عمق این چالش و سرایت سریع آن به لایه‌ها و اقشار دیگر شبه جزیره گردید که مدینه به مثابه کانون [[دولت اسلامی]] می‌بایست در برابر این فشارها می‌ایستاد. [[قریشیان]] بعد از [[احد]] درصدد یارگیری و گشودن [[جبهه]] دیگری شدند. این بار [[ابوسفیان]] [[تصمیم]] گرفت، دو گروه دیگر را وارد [[بحران]] کند: گروه اول، عناصر ناراضی مدینه به ویژه [[یهودیان]] و متحدان [[جاهلی]] [[مکه]] مانند [[غطفان]] که [[اسد]] و بنی [[فزاره]] و [[سلیم]] بودند، گروه دوم، [[قبایل]] [[مشرک]] [[عرب]] بودند که اصطکاک سیاسی با مدینه نداشتند و صرفاً برای به دست آوردن [[غنایم]] و [[غارت]] و نیز براساس توافق‌های [[عصر جاهلی]] به میدان [[جنگ]] آمدند. سه ماه پیش از تهاجم گسترده [[احزاب]] به مدینه، پیامبر از نقشه آنان اطلاع یافت<ref>احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۵.</ref>.
[[جنگ خندق]] در [[سال پنجم هجری]] پس از گذشت ۵۵ ماه از [[هجرت به مدینه]] به وقوع پیوست<ref>احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۰.</ref>. این [[غزوه]] دارای ریشه‌های عمیق [[سیاسی]] - [[اجتماعی]] نهفته در ساختار شبه جزیره بود و از صف‌بندی‌های کهنه و نو نشأت می‌گرفت. [[استمرار]] [[مخاصمات]] [[قریش]] با [[پیامبر]] در [[مدینه]] و [[لجاجت]] کینه‌توزانه‌شان باعث وسعت عمق این چالش و سرایت سریع آن به لایه‌ها و اقشار دیگر شبه جزیره گردید که مدینه به مثابه کانون [[دولت اسلامی]] می‌بایست در برابر این فشارها می‌ایستاد. [[قریشیان]] بعد از [[احد]] درصدد یارگیری و گشودن [[جبهه]] دیگری شدند. این بار [[ابوسفیان]] [[تصمیم]] گرفت، دو گروه دیگر را وارد [[بحران]] کند: گروه اول، عناصر ناراضی مدینه به ویژه [[یهودیان]] و متحدان [[جاهلی]] [[مکه]] مانند [[غطفان]] که [[اسد]] و بنی [[فزاره]] و [[سلیم]] بودند، گروه دوم، [[قبایل]] [[مشرک]] [[عرب]] بودند که اصطکاک سیاسی با مدینه نداشتند و صرفاً برای به دست آوردن [[غنایم]] و [[غارت]] و نیز براساس توافق‌های [[عصر جاهلی]] به میدان [[جنگ]] آمدند. سه ماه پیش از تهاجم گسترده [[احزاب]] به مدینه، پیامبر از نقشه آنان اطلاع یافت<ref>احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۵.</ref>.


[[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[فرماندهان]] نظامی خود را گرد آورد و آنان را از جریان [[حمله]] گسترده [[سپاه]] ده هزار نفری [[دشمن]] مطلع گردانید و با آنان درباره شیوه [[مقابله با دشمنان]] به [[مشورت]] و تبادل‌نظر پرداخت. طرح‌ها و نقشه‌های مختلفی درباره نحوه [[پیشگیری]] از [[نفوذ]] دشمن مطرح شد. در این میان [[سلمان]] به پیامبر{{صل}} عرضه داشت: یا [[رسول الله]]، در بلاد ما [[ایران]] مرسوم است که در این‌گونه موقعیت‌ها از روش [[خندق]] بر دور [[شهر]] استفاده می‌کنند<ref>علی بن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۷۷.</ref>. [[رسول خدا]] طرح ایشان را پذیرفت. نکته قابل توجه در این غزوه این است که تعداد [[سپاهیان]] [[اسلام]]، در مقایسه با [[سپاه قریش]] کمتر از یک سوم بود، تعداد نیروهای اسلام سه هزار نفر و [[سپاه]] [[کفر]] ده هزار نفر بود<ref>ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، ص۱۱۷؛ علی بن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۷۹.</ref>. به حسب ظاهر [[پیامبر خدا]] ناگزیر بود که به هر شیوه ممکن از پایتخت [[حکومت اسلامی]] [[دفاع]] کند و برای جبران کمی نیروهایش، در پی ایجاد موانع مهندسی بر سر راه [[دشمن]] برآمد. [[شهر مدینه]] به لحاظ طبیعی از حد فاصل دامنه‌های جنوبی کوه‌های [[احد]] تا پشت [[مسجد قبا]] به طول هفت کیلومتر زمینی [[مسطح]] و باز بود که می‌بایست تدبیری برای آن اندیشیده می‌شد؛ زیرا دشمن در [[جنگ احد]] نیز در مدخل همین منطقه (وادی عقیق) اردو زده بود.<ref>[[محمد امیر ناصری|ناصری، محمد امیر]]، [[سیره نظامی پیامبر اعظم (مقاله)|سیره نظامی پیامبر اعظم]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۱۳۷.</ref>
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[فرماندهان]] نظامی خود را گرد آورد و آنان را از جریان [[حمله]] گسترده [[سپاه]] ده هزار نفری [[دشمن]] مطلع گردانید و با آنان درباره شیوه [[مقابله با دشمنان]] به [[مشورت]] و تبادل‌نظر پرداخت. طرح‌ها و نقشه‌های مختلفی درباره نحوه [[پیشگیری]] از [[نفوذ]] دشمن مطرح شد. در این میان [[سلمان]] به پیامبر{{صل}} عرضه داشت: یا [[رسول الله]]، در بلاد ما [[ایران]] مرسوم است که در این‌گونه موقعیت‌ها از روش [[خندق]] بر دور [[شهر]] استفاده می‌کنند<ref>علی بن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۷۷.</ref>. [[رسول خدا]] طرح ایشان را پذیرفت. نکته قابل توجه در این غزوه این است که تعداد [[سپاهیان]] [[اسلام]]، در مقایسه با [[سپاه قریش]] کمتر از یک سوم بود، تعداد نیروهای اسلام سه هزار نفر و [[سپاه]] [[کفر]] ده هزار نفر بود<ref>ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، ص۱۱۷؛ علی بن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۷۹.</ref>. به حسب ظاهر [[پیامبر خدا]] ناگزیر بود که به هر شیوه ممکن از پایتخت [[حکومت اسلامی]] [[دفاع]] کند و برای جبران کمی نیروهایش، در پی ایجاد موانع مهندسی بر سر راه [[دشمن]] برآمد. [[شهر مدینه]] به لحاظ طبیعی از حد فاصل دامنه‌های جنوبی کوه‌های [[احد]] تا پشت [[مسجد قبا]] به طول هفت کیلومتر زمینی [[مسطح]] و باز بود که می‌بایست تدبیری برای آن اندیشیده می‌شد؛ زیرا دشمن در [[جنگ احد]] نیز در مدخل همین منطقه (وادی عقیق) اردو زده بود.<ref>[[محمد امیر ناصری|ناصری، محمد امیر]]، [[سیره نظامی پیامبر اعظم (مقاله)|مقاله «سیره نظامی پیامبر اعظم»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۱۳۷.</ref>


==تاکتیک نظامی [[پیامبر]] در برابر [[احزاب]]==
==تاکتیک نظامی [[پیامبر]] در برابر [[احزاب]]==
خط ۱۵: خط ۱۵:


در نقشه خندق هشت دهانه و گذرگاه [[پیش‌بینی]] شده بود. [[حضرت]] بخشی از سپاه خود را در هشت گردان [[سازماندهی]] کرد و برای هر گردانی دو [[فرمانده]] یکی از انصار و دیگری از مهاجران [[انتخاب]] کرد.
در نقشه خندق هشت دهانه و گذرگاه [[پیش‌بینی]] شده بود. [[حضرت]] بخشی از سپاه خود را در هشت گردان [[سازماندهی]] کرد و برای هر گردانی دو [[فرمانده]] یکی از انصار و دیگری از مهاجران [[انتخاب]] کرد.
هشت گردان را به همراه شانزده [[فرمانده]] بر هشت گذرگاه [[منصوب]] کرده و [[حفاظت]] و [[حراست]] هر منطقه را به آن نیروها سپرد<ref>علی بن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۷۹.</ref>. مقر [[فرماندهی]] [[حضرت]] [[مسجد]] [[فتح]] بود که در دماغه [[کوه]] سلع در بلندی کوه قرار گرفته بود. حضرت بخش مهم [[سپاه]] را در نزدیکی مقر فرماندهی مستقر نموده و به [[آرایش]] نظامی پرداخت. بخش مهم دیگر سپاه را برای رزم آماده کرده و در دامنه کوه سلع مشرف به وادی عقیق مستقر نمود.<ref>[[محمد امیر ناصری|ناصری، محمد امیر]]، [[سیره نظامی پیامبر اعظم (مقاله)|سیره نظامی پیامبر اعظم]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۱۳۸.</ref>
هشت گردان را به همراه شانزده [[فرمانده]] بر هشت گذرگاه [[منصوب]] کرده و [[حفاظت]] و [[حراست]] هر منطقه را به آن نیروها سپرد<ref>علی بن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۷۹.</ref>. مقر [[فرماندهی]] [[حضرت]] [[مسجد]] [[فتح]] بود که در دماغه [[کوه]] سلع در بلندی کوه قرار گرفته بود. حضرت بخش مهم [[سپاه]] را در نزدیکی مقر فرماندهی مستقر نموده و به [[آرایش]] نظامی پرداخت. بخش مهم دیگر سپاه را برای رزم آماده کرده و در دامنه کوه سلع مشرف به وادی عقیق مستقر نمود.<ref>[[محمد امیر ناصری|ناصری، محمد امیر]]، [[سیره نظامی پیامبر اعظم (مقاله)|مقاله «سیره نظامی پیامبر اعظم»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۱۳۸.</ref>


==تاکتیک اطلاعاتی [[پیامبر]] برای متلاشی کردن [[اتحاد]] [[احزاب]]==
==تاکتیک اطلاعاتی [[پیامبر]] برای متلاشی کردن [[اتحاد]] [[احزاب]]==
خط ۲۲: خط ۲۲:
#[[حمله]] سپاه [[بنی قریظه]] از پشت کوه‌های سلع.
#[[حمله]] سپاه [[بنی قریظه]] از پشت کوه‌های سلع.


برای در هم شکستن اتحاد احزاب، پیامبر پنهانی به [[غطفانیان]] پیشنهاد کرد که در برابر دریافت یک سوم از خرمای یثرب، دست از محاصره بردارند، اما [[انصار]] با چنین صلحی [[مخالفت]] کردند و پیامبر{{صل}} نیز از پیشنهاد خود صرف‌نظر نمود، ولی نفس این پیشنهاد زمینه [[تزلزل]] نهایی را در اتحاد احزاب فراهم کرد. از سوی دیگر [[نعیم بن مسعود]] - که به تازگی [[اسلام]] را [[اختیار]] کرده بود<ref>مورخان اسلام آوردن نعیم بن مسعود را سه روز قبل از استقرار سپاهیان قریش در وادی عقیق ذکر کرده‌اند.</ref> و با [[ابی سفیان]] [[فرمانده سپاه]] [[قریش]] و [[قبیله بنی قریظه]] [[ارتباط]] تنگاتنگی داشت - طرحی [[سیاسی]] را برای متلاشی کردن [[ائتلاف]] به پیامبر{{صل}} پیشنهاد نمود<ref>ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، ص۱۲۹.</ref> و حضرت راهنمایی‌های لازم را به او ارائه داد و این طرح در وقت مناسب به بار نشست. چون ابی سفیان [[حی بن اخطب]] را برای حمله عمومی به سوی بنی قریظه فرستاد، اما آنها براساس تلقینات [[مأمور]] اطلاعاتی پیامبر خواهان ده نفر گروگان از سران [[قریش]] در قبال ضمانت آنها شدند. [[ابی سفیان]] طرح پیشنهادی [[بنی قریظه]] را نپذیرفت و علاوه بر آن بر اثر تلقینات گماشته [[رسول خدا]]{{صل}} بدبین‌تر هم شد و سپس گفت: ما به [[یاری]] [[اصحاب]] قرده و خنازیر نیازی نداریم<ref>علی ابن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۸۶.</ref>. بدین صورت [[پیمان]] [[مشرکان قریش]] و [[یهودیان]] بنی قریظه که یک سال روی آن [[سرمایه‌گذاری]] کرده بودند، از هم گسیخته شد.<ref>[[محمد امیر ناصری|ناصری، محمد امیر]]، [[سیره نظامی پیامبر اعظم (مقاله)|سیره نظامی پیامبر اعظم]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۱۴۰.</ref>
برای در هم شکستن اتحاد احزاب، پیامبر پنهانی به [[غطفانیان]] پیشنهاد کرد که در برابر دریافت یک سوم از خرمای یثرب، دست از محاصره بردارند، اما [[انصار]] با چنین صلحی [[مخالفت]] کردند و پیامبر{{صل}} نیز از پیشنهاد خود صرف‌نظر نمود، ولی نفس این پیشنهاد زمینه [[تزلزل]] نهایی را در اتحاد احزاب فراهم کرد. از سوی دیگر [[نعیم بن مسعود]] - که به تازگی [[اسلام]] را [[اختیار]] کرده بود<ref>مورخان اسلام آوردن نعیم بن مسعود را سه روز قبل از استقرار سپاهیان قریش در وادی عقیق ذکر کرده‌اند.</ref> و با [[ابی سفیان]] [[فرمانده سپاه]] [[قریش]] و [[قبیله بنی قریظه]] [[ارتباط]] تنگاتنگی داشت - طرحی [[سیاسی]] را برای متلاشی کردن [[ائتلاف]] به پیامبر{{صل}} پیشنهاد نمود<ref>ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، ص۱۲۹.</ref> و حضرت راهنمایی‌های لازم را به او ارائه داد و این طرح در وقت مناسب به بار نشست. چون ابی سفیان [[حی بن اخطب]] را برای حمله عمومی به سوی بنی قریظه فرستاد، اما آنها براساس تلقینات [[مأمور]] اطلاعاتی پیامبر خواهان ده نفر گروگان از سران [[قریش]] در قبال ضمانت آنها شدند. [[ابی سفیان]] طرح پیشنهادی [[بنی قریظه]] را نپذیرفت و علاوه بر آن بر اثر تلقینات گماشته [[رسول خدا]]{{صل}} بدبین‌تر هم شد و سپس گفت: ما به [[یاری]] [[اصحاب]] قرده و خنازیر نیازی نداریم<ref>علی ابن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۸۶.</ref>. بدین صورت [[پیمان]] [[مشرکان قریش]] و [[یهودیان]] بنی قریظه که یک سال روی آن [[سرمایه‌گذاری]] کرده بودند، از هم گسیخته شد.<ref>[[محمد امیر ناصری|ناصری، محمد امیر]]، [[سیره نظامی پیامبر اعظم (مقاله)|مقاله «سیره نظامی پیامبر اعظم»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۱۴۰.</ref>


==[[پیروزی]] در [[سپاه اسلام]]==
==[[پیروزی]] در [[سپاه اسلام]]==
پس از [[نقض پیمان]] مشرکان قریش و یهودیان بنی قریظه و تعلّل [[غطفان]] از طرفی، و دوری از [[وطن]] و فشار [[روحی]] و نزدیک بودن [[ماه‌های حرام]] و ایام [[تجارت]] قریش بر [[سربازان]] [[دشمن]] اثر گذاشت و در [[سپاه]] دشمن [[رعب]] و [[وحشت]] زایدالوصفی ایجاد شد. از طرف دیگر بادهای صرصر (بادهای بسیار تند کویر [[بادیه]]) آغاز شده بود و [[خیمه]] و خرگاه دشمن را از [[زمین]] برکند، به طوری که هوا بسیار سرد شده و دیگ‌های روی اجاق که برای طبخ [[غذا]] گذاشته بودند، از جای کنده شدند. وزش این بادها به حدی شدید بود که طومار سپاه دشمن را [[درهم]] پیچید و آنان را مجبور به عقب‌نشینی نمود.
پس از [[نقض پیمان]] مشرکان قریش و یهودیان بنی قریظه و تعلّل [[غطفان]] از طرفی، و دوری از [[وطن]] و فشار [[روحی]] و نزدیک بودن [[ماه‌های حرام]] و ایام [[تجارت]] قریش بر [[سربازان]] [[دشمن]] اثر گذاشت و در [[سپاه]] دشمن [[رعب]] و [[وحشت]] زایدالوصفی ایجاد شد. از طرف دیگر بادهای صرصر (بادهای بسیار تند کویر [[بادیه]]) آغاز شده بود و [[خیمه]] و خرگاه دشمن را از [[زمین]] برکند، به طوری که هوا بسیار سرد شده و دیگ‌های روی اجاق که برای طبخ [[غذا]] گذاشته بودند، از جای کنده شدند. وزش این بادها به حدی شدید بود که طومار سپاه دشمن را [[درهم]] پیچید و آنان را مجبور به عقب‌نشینی نمود.


[[پیامبر]]{{صل}} یکی از افسران اطلاعاتی به نام [[حذیفه]] را جهت [[اطمینان]] بیشتر به داخل سپاه دشمن فرستاد<ref>ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، ص۱۳۱.</ref>. حذیفه بسیار ماهرانه در [[تاریکی]] شب وارد سپاه دشمن شد و خود را به مقر [[فرماندهی]] رسانید که در آنجا [[فرماندهان]] نظامی در کنار [[ابوسفیان]] نشسته و در مورد کیفیت عقب‌نشینی صحبت می‌کردند. حذیفه پیامبر را از جریان عقب‌نشینی دشمن [[آگاه]] نمود. رسول خدا{{صل}} پس از اطمینان کامل از خروج دشمن به سوی [[مدینه]] بازگشتند و [[جنگ خندق]] با ناکامی دشمن و عدم دستیابی به اهداف از پیش تعیین‌شده آن خاتمه یافت.<ref>[[محمد امیر ناصری|ناصری، محمد امیر]]، [[سیره نظامی پیامبر اعظم (مقاله)|سیره نظامی پیامبر اعظم]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۱۴۰.</ref>
[[پیامبر]]{{صل}} یکی از افسران اطلاعاتی به نام [[حذیفه]] را جهت [[اطمینان]] بیشتر به داخل سپاه دشمن فرستاد<ref>ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج۴، ص۱۳۱.</ref>. حذیفه بسیار ماهرانه در [[تاریکی]] شب وارد سپاه دشمن شد و خود را به مقر [[فرماندهی]] رسانید که در آنجا [[فرماندهان]] نظامی در کنار [[ابوسفیان]] نشسته و در مورد کیفیت عقب‌نشینی صحبت می‌کردند. حذیفه پیامبر را از جریان عقب‌نشینی دشمن [[آگاه]] نمود. رسول خدا{{صل}} پس از اطمینان کامل از خروج دشمن به سوی [[مدینه]] بازگشتند و [[جنگ خندق]] با ناکامی دشمن و عدم دستیابی به اهداف از پیش تعیین‌شده آن خاتمه یافت.<ref>[[محمد امیر ناصری|ناصری، محمد امیر]]، [[سیره نظامی پیامبر اعظم (مقاله)|مقاله «سیره نظامی پیامبر اعظم»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۱۴۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۳۶۴

ویرایش