شعب ابیطالب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
== | ==معناشناسی== | ||
"شعب" در لغت به معنای شکاف میان کوه و جمع آن شعاب است<ref>جوهری، اسماعیل بن حماد، صحاح، ج۱، ص۱۵۶؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۴۷؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۴۴۹؛ نورالدین علی سمهودی، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی الهدی، ج۴، ص۹۹.</ref>. گاهی به شکاف میان دو کوه نیز شعب گفته میشود<ref>ابنذکریا، ابوالحسن، معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۱۹۲.</ref>.<ref>[[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[شعب ابیطالب (مقاله)|شعب ابیطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۳.</ref> | |||
==موقعیت جغرافیایی شعب ابیطالب== | ==موقعیت جغرافیایی شعب ابیطالب== | ||
[[شهر]] [[مکه]] به [[دلیل]] کوهستانی بودن، از شعاب متعددی برخوردار است. هر یک از این شعبها به نام طایفهای که در آن ساکن بودند نامگذاری شدهاند؛ شعب ابیطالب یکی از این شعاب است. نقل است [[قصی بن کلاب]] پس از [[سلطه]] بر [[مکه]]، هر خاندانی از [[قریش]] را در جایی سکونت داد. او وجه [[کعبه]] را که شامل شعب ابیطالب به سمت "معلاة" [[مکه]] بود برای [[خاندان]] خود و [[فرزندان]] [[عبدمناف]] و عبدالدار برگزید. از آنجا که این شعب در حد فاصل کوه ابوقبیس و کوه خندمه قرار دارد و به [[کعبه]] نزدیک است، [[بهترین]] نقطه [[مکه]] است<ref>رسول جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۴۹.</ref>. شعب مزبور پس از [[مرگ]] قصی در [[اختیار]] [[خاندان]] [[بنیهاشم]] قرار گرفت و آنان خانههای خود را در آنجا ساختند<ref>رسول جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۴۹.</ref>. در زمان [[عبدالمطلب]]، این شعب میان [[فرزندان عبدالمطلب]] تقسیم گردید و سهم [[عبدالله]] به فرزندش [[رسول خدا]]{{صل}} بخشیده شد<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۴۷؛ ازرقی، اخبار مکه، ج۲، ص۲۳۳.</ref>. | |||
این شعب در دورههای مختلف به نامهای گوناگونی چون شعب [[بنیهاشم]]، شعب ابیطالب، شعب [[علی بن ابیطالب]] و شعب ابییوسف نامیده شده است و امروزه به شعب [[علی]]{{ع}} [[شهرت]] دارد<ref>رسول جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۵۱.</ref>. چهرههای برجسته [[خاندان]] [[بنیهاشم]] در این شعب به [[دنیا]] آمده و در آنجا [[زندگی]] کردهاند<ref>رسول جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۴۹.</ref>. | |||
این شعب، محل [[تولد]] [[خاتم انبیا]]{{صل}} و [[حضرت زهرا]]{{س}} و [[خانه]] [[خدیجه]]{{س}} نیز در همین دره قرار داشته است<ref>رسول جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۵۱.</ref>.<ref>[[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[شعب ابیطالب (مقاله)|شعب ابیطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۳-۲۴.</ref> | |||
==[[علل]] [[محاصره شعب ابیطالب]]== | ==[[علل]] [[محاصره شعب ابیطالب]]== | ||
ناکامی [[قریش]] در محدود کردن [[نفوذ]] رو به گسترش [[مسلمان]] در میان [[جوانان]] [[قریش]] و بازگرداندن [[مهاجران]] [[حبشه]] به [[مکه]] و خطر ایجاد پایگاهی خارج از [[قدرت سیاسی]] [[قریش]] در آنجا، آنان را به اتخاذ راه حلی جدید کشاند و آن [[اندیشه]] [[قتل پیامبر]]{{صل}} بود<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۷۵؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۱.</ref>. [[مشرکان]] از [[ابوطالب]] خواستند تا دو برابر دیه [[قتل]] آن حضرت را دریافت کند تا فردی غیر قریشی، [[محمد]]{{صل}} را به قتل برساند<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۷۵؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباده ج۱، ص۱۵۲.</ref>. | |||
[[ابوطالب]] ـ [[عموی پیامبر]]{{صل}} ـ با [[شهامت]] و [[قاطعیت]] به این [[اقدام]] آنها [[اعتراض]] کرد و اشعاری مبنی بر [[حمایت]] از [[رسول خدا]]{{صل}} سرود<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۱.</ref>. وی پس از [[مشورت]] با [[پیغمبر]]{{صل}} [[تصمیم]] گرفت برای سهولت در [[مراقبت]] از [[جان]] ایشان، [[بنیهاشم]] و [[بنیمطلب]] را در شعب ابیطالب گرد آورد<ref>ابن شهر آشوب، المناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۶۳.</ref>. از آنجا که [[قتل پیامبر]]{{صل}} بدون جلب [[رضایت]] حامیان او به معنای جاری ساختن [[خون]] در [[مکه]] بود<ref>غلام حسین زرگرینژاد، تاریخ صدر اسلام، ص۲۹۷.</ref>، [[مشرکان]] به ناچار پس از اجتماع در [[دارالندوه]] ـ محل شورای [[قریش]] ـ [[تصمیم]] گرفتند، [[بنیهاشم]] و [[بنیمطلب]] را در محاصره کامل [[اقتصادی]] ـ [[اجتماعی]] قرار دهند تا شاید بدین وسیله آنان را مجبور به [[تسلیم پیامبر]]{{صل}} کنند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۱.</ref>؛ زیرا [[مردم]] [[مکه]]، [[قدرت سیاسی]] متمرکزی نداشتند و هر [[عشیره]] به طور جداگانه، [[زعامت سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[اجتماعی]] خویش را در [[اختیار]] داشت. بنابراین [[قطع]] [[روابط اقتصادی]] ـ [[اجتماعی]]، نهایت [[اعمال]] [[قدرت]] آنان برای تحت فشار قرار دادن [[بنیهاشم]] بود. در جریان محاصره شعب، همه [[بنیهاشم]] و [[بنیمطلب ]] به جز [[ابولهب]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۶۳.</ref> و [[ابوسفیان بن حارث]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۸۰۶.</ref> حضور داشتند. مفاد [[عهدنامه]] بدین قرار بود: | |||
#هیچکس [[حق]] [[داد و ستد]] با [[بنیهاشم]] را ندارد؛ | #هیچکس [[حق]] [[داد و ستد]] با [[بنیهاشم]] را ندارد؛ | ||
#هیچکس [[حق]] [[زن]] دادن یا [[زن]] گرفتن از [[بنیهاشم]] را ندارد؛ | #هیچکس [[حق]] [[زن]] دادن یا [[زن]] گرفتن از [[بنیهاشم]] را ندارد؛ | ||
#[[پیماننامه]] فقط در صورتی ملغی خواهد شد که [[محمد]]{{صل}} را برای کشتن به آنان [[تسلیم]] کنند<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۲۵؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۱؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۱۱.</ref>. | #[[پیماننامه]] فقط در صورتی ملغی خواهد شد که [[محمد]]{{صل}} را برای کشتن به آنان [[تسلیم]] کنند<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۲۵؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۱؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۱۱.</ref>. | ||
پس از آنکه "[[منصور بن عکرمة بن عامر]]" [[عهدنامه]] را نوشت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۴.</ref>، هشتاد نفر از بزرگان [[قریش]] بر آن مهر [[تأیید]] زدند و آن را در [[کعبه]] آویختند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۱.</ref>. | |||
مدت اقامت در شعب، سه سال و شرایط [[حاکم]] بر آن بسیار سخت و طاقتفرسا بود؛ آن چنان که صدای [[ضجه]] [[کودکان]] از بیرون آن شنیده میشد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۶۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۱۵.</ref>، زیرا هر نوع طعامی را حتی اگر از [[ناحیه]] مسافران غریبه در بازارهای [[مکه]] عرضه میشد، به سرعت با قیمت بیشتر میخریدند تا [[مانع]] رسیدن آن به [[بنیهاشم]] شوند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۱۲.</ref>. | |||
[[ابوطالب]] شبها [[پیامبر]]{{صل}} را در بستر خویش، [[علی]]{{ع}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۶۴؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۱۲؛ ابن شهر آشوب، المناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۶۴.</ref> و گاه کسانی از [[بنیهاشم]] میخوابانید<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۱۲؛ ابن شهر آشوب، المناقب آل ابیطالب، ج۱، م ص۶۴.</ref>؛ زیرا [[قریش]] مصمم به [[قتل پیامبر]]{{صل}} بود<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۱۱؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۱.</ref>. | |||
آنان تنها در [[ماههای حرام]] (موسم [[حج]]) میتوانستند از شعب خارج شوند<ref>ابن شهر آشوب، المناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۶۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۶۳.</ref>. تنها چند نفر همچون: "[[هاشم بن عمرو]]"<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۵.</ref>، "[[ابوالعاص بن ربیع]]، داماد [[پیامبر]]{{صل}}"<ref>ابن شهر آشوب، المناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۶۵؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی ج۱، ص۱۲۸.</ref> "[[حکیم بن حزام]]، برادرزاده [[خدیجه]]"<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۵.</ref> و گاه [[علی]]{{ع}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۵۴.</ref> شبانگاه مقداری گندم و خرما بر شتر بار میکردند و زمانی که شتر، نزدیک شعب میرسید، آن را رها میکردند و به درون شعب میفرستادند. | |||
"[[ابوجهل]]"، "[[عاص بن وائل]]"، "[[نضر بن حارث]]" و "[[عقبة بن ابی معیط]]" نگهبانان شعب بودند تا مبادا کسی برای [[بنیهاشم]] آذوقه بفرستد<ref>ابن شهر آشوب، المناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۶۴.</ref>. گاه میان اینان و افرادی از [[بنیهاشم]] که قصد داشتند آذوقه به شعب وارد کنند، [[نزاع]] در میگرفت؛ امّا افرادی مانند: "[[ابوالبختری]]" ـ از [[همپیمانان]] [[قریش]] علیه [[بنیهاشم]] ـ بر [[فرزندان]] [[بنیهاشم]] رحم میکرد و به [[نزاع]] خاتمه میداد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵۴.</ref>. در طول مدت اقامت در شعب، تمام [[دارایی]] و [[اموال]] [[خدیجه]] و [[ابوطالب]] [[مصرف]] شد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۱.</ref> و محاصره شدگان به [[سختی]] روزگار میگذراندند. به احتمال [[قوی]]، شرایط سخت آنجا، باعث [[مرگ]] آن دو نفر شد که چندی پس از [[خروج]] از شعب رخ داد<ref>کنستان ویرژیل گئورگیو، محمد پیغمبری که باید از نو شناخت، ص۱۳۲-۱۳۳.</ref>. | |||
برخی امضاکنندگان [[معاهده]] [[تحریم]]، از شرایط سخت [[بنیهاشم]] در شعب ناخشنود بودند؛ اما [[دلایل]] مهمتری، آنان را از نقض آن باز میداشت<ref>[[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[شعب ابیطالب (مقاله)|شعب ابیطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۴-۲۷.</ref>. | |||
==زمان و مدت تحصن== | ==زمان و مدت تحصن== | ||
محاصره از اوایل [[محرم]] [[سال هفتم هجری]] شروع شد و بنا بر قول مشهور، سه سال طول کشید<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۳۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۶۳.</ref>. در این مدت، [[قریش]] سعی میکرد تا با دادن وعدههای [[مالی]]، حضرت را از ادامه راه الهیاش و [[بدگویی]] نسبت به [[بتها]] منصرف کند؛ اما [[رسول خدا]]{{صل}} نپذیرفت. سپس پیشنهاد کردند که یک سال، تو [[خدایان]] ما را بپرست و یک سال نیز ما خدای تو را میپرستیم. این سخنان، [[نزول]] [[آیات]] [[سوره کافرون]] را در پی داشت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۳۷.</ref>.<ref>[[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[شعب ابیطالب (مقاله)|شعب ابیطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۷.</ref> | |||
==[[دلایل]] پایان یافتن [[پیماننامه]] [[قریش]]== | ==[[دلایل]] پایان یافتن [[پیماننامه]] [[قریش]]== | ||
#اکثر مؤرخان همچون: [[یعقوبی]] و [[ابنسعد]]، خورده شدن [[صحیفه]] به وسیله موریانه را [[دلیل]] نقض محاصره میدانند. قریشیها پس از [[آگاهی]] از [[صدق گفتار پیامبر]]{{صل}} نه تنها [[ایمان]] نیاوردند؛ بلکه او را ساحر خواندند و بر [[دشمنی]] راسختر شدند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۳-۱۶۴؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۱۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۴.</ref>؛ زیرا بسیاری از امضاکنندگان این [[معاهده]] جزء کشتهدادگان در [[جنگ بدر]] بودند و این، قطعیترین [[دلیل]] بر نادیدهگرفتن این [[معجزه]] است<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۸۳-۴۸۵.</ref>. | #اکثر مؤرخان همچون: [[یعقوبی]] و [[ابنسعد]]، خورده شدن [[صحیفه]] به وسیله موریانه را [[دلیل]] نقض محاصره میدانند. قریشیها پس از [[آگاهی]] از [[صدق گفتار پیامبر]]{{صل}} نه تنها [[ایمان]] نیاوردند؛ بلکه او را ساحر خواندند و بر [[دشمنی]] راسختر شدند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۳-۱۶۴؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۱۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۴.</ref>؛ زیرا بسیاری از امضاکنندگان این [[معاهده]] جزء کشتهدادگان در [[جنگ بدر]] بودند و این، قطعیترین [[دلیل]] بر نادیدهگرفتن این [[معجزه]] است<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۸۳-۴۸۵.</ref>. | ||
#سه سال، [[رنج]] و [[گرسنگی]] [[بنیهاشم]]، [[احساسات]] [[اهل مکه]] و [[سرزنش]] آنان را بر ضد اقدامات [[قریش]] برانگیخت؛ از اینرو بر آن شدند که با [[نقض]] [[معاهده]] به این وضعیت خاتمه دهند. در واقع، آه و نالههای [[فرزندان]] [[بنیهاشم]] | #سه سال، [[رنج]] و [[گرسنگی]] [[بنیهاشم]]، [[احساسات]] [[اهل مکه]] و [[سرزنش]] آنان را بر ضد اقدامات [[قریش]] برانگیخت؛ از اینرو بر آن شدند که با [[نقض]] [[معاهده]] به این وضعیت خاتمه دهند. در واقع، آه و نالههای [[فرزندان]] [[بنیهاشم]] دل برخی از سرشناسان [[مکه]] را نرم کرد. آنها تصمیم گرفتند به هر صورتی که شده به این ننگ خاتمه دهند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۵-۲۳۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۳-۱۶۴.</ref>. | ||
این جناح با حضور "[[هشام بن عمر]]"، "[[ربیعة بن حارث]]"، "[[زهیر بن ابیامیه]]"، "[[مطعم بن عدی]]"، "[[ابوالبختری]]"، "[[عاص بن هشام]]" و "[[زمعة بن اسود بن مطلب]]" شبانگاه، به طور پنهانی به [[گفتگو]] و ارزیابی نتایج [[معاهده]] پرداختند و مصمم به نقض آن و تحمیل خواستههایشان بر جناح مخالف شدند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۵-۲۳۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۴؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۱۴.</ref>. آنان با بهرهگیری از زمینههای مطلوب [[ذهنی]] [[مردم]] عادی [[مکه]] ـ که در میان آنان [[خویشاوندان]] [[بنیهاشم]] بسیار بودند ـ مسلحانه به سوی شعب رفتند و [[بنیهاشم]] را به ترک آنجا فرا خواندند. جناح "[[ابوجهل]]" نیز که [[قدرت]] کمتری داشت، به [[نقض]] [[معاهده]] گردن نهاد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۵-۲۳۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۴؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۱۴.</ref>. [[تاریخ]] [[نقض]] [[معاهده]] را [[رجب]] [[سال دهم بعثت]] ذکر کردهاند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۴ واحمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۶.</ref>.<ref>[[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[شعب ابیطالب (مقاله)|شعب ابیطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۷-۲۸.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |